TY - JOUR ID - 393 TI - تاریخ قبیله ثقیف(2) (از ظهور اسلام تا رحلت رسول خدا(صلى الله علیه وآله)) JO - مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) JA - 5 LA - fa SN - 2423-4028 AU - Mahmoud, Heydari AD - Y1 - 2005 PY - 2005 VL - 1 IS - 4 SP - 35EP - 74DO - AB - چگونگى جایگاه ثقیف در جاهلیت و اوضاع مختلف اقتصادى، دینى، فرهنگى، سیاسى و اجتماعیشان، و بررسى مناسبات و تعاملات آنان با دیگران، هم چنین اثبات تابع یا متبوع بودنشان در آن مناسبات، از مسائل مورد بررسى این سلسله نوشتار بود. اثبات این که ثقیف در جاهلیت در رتبه اى قرار داشت که محسود اقران بود و در ردیف دومین قبایل عرب شمالى بود، با استناد به مدارک صحیح صورت پذیرفت. و خلاصه آن عبارت است از: طائف را در سرزمین حجاز مى توان سومین مکان مهم بعد از مکه و مدینه، و قبیله ثقیف را در ردیف دومین قبایل مهم عرب شمالى جزیرة العرب نامید. طائف و ثقیف در جاهلیت مورد توجه قبایل مهم، از جمله قریش قرار داشتند. از گزارش هاى راست و دروغ و اساطیر و واقعیت هاى بازگو شده در مورد آن جا و آنان و ذکر فضایل طائف و نظایر آن، و نیز از مناسبات بین افراد و قبایل و اخبارى گوناگون از این دست، مى توان اهمیت و موقعیت آن را دریافت. مناسبات مختلف اقتصادى با توجه به موقعیت ممتاز و ویژه اقتصادى، کشاورزى، دامپرورى، صنایع و حرف و گستره همکارى در تجارت داخلى و خارجى به خصوص که طائف در مسیر راه شمال به جنوب قرار داشت با دیگران در غالب همکارى هاى دوستانه و خصمانه یاد شده، و نیز مناسبات خانوادگى وسیع به ویژه با قریش که رأس عرب بود و نیز دامنه مناسبات با سایر قبایل در غالب همزیستى در سرزمین هاى مشترک، برقرارى احلاف و پیمان ها. ثقیف در بسیارى از مناسبات خویش تابع بود و در برخى از تعاملات با غیر قریش متبوع. بررسى اوضاع دینى وجود بت لات و امور مربوط به آن و اوضاع سیاسى و فرهنگى و توجه به شرح حال و زندگى برخى از سرآمدان و نخبگان و بروز وقایع و ایام و دیگر مسایل مربرط به ثقیف و نیز پیشرفت تمدنى در طائف، ثقیف را از بسیارى از همسانان و همسایگان ممتاز کرده و جایگاه رفیع آنان را در جاهلیت نشان مى دهد و به طور خلاصه ثقیف از اشرافیت قبیلگى و اشرافیت مالى و توان اقتصادى بالایى برخوردار بوده و اساس مبادلات اقتصادى آنان بر ربا استوار بود. چگونگى جایگاه و نقش ثقیف در تاریخ صدر اسلام در دو بخش عمده پیش از دوران رسالت پیامبر(صلى الله علیه وآله)و پس از آن، مورد بررسى و کنکاش قرار گرفت. مسایلى که به طور خلاصه به آن اشاره مى شود عبارتند از: آگاهى ثقیف از ظهور اسلام به همان سال هاى نخست مبارزه قریش و مشرکان برمى گردد و همراهى اخنس ثقفى با آنان گواه آن است، على رغم آگاه شدن زود به هنگامشان، آنان دیر مسلمان شدند و بر شرک و کفر خویش اصرار مىورزیدند. در دوره زندگانى پیامبر(صلى الله علیه وآله) از آزار رسانان به حضرت بودند و در بسیارى از غزوات بر ضد حضرت جنگیدند و ثقفیان در دوره رسالت و حکومت نبوى(صلى الله علیه وآله) (یعنى 23 سال) چندان حضور مثبتى نداشتند و مبغوض حضرت بودند. همان اشرافیت هاى مالى و قبیلگى مانع پذیرش اسلام بود و تا هنگامى که توانستند از پذیرفتن اسلام امتناع ورزیدند و زمانى که احساس خطر شدید کردند و امنیت خویش را مورد تهدید دیدند و از طرفى هم پیمان دوران جاهلى ایشان (قریش) مسلمان شده و قطع روابط اقتصادى به زیان ثقیف مى انجامید اسلام را پذیرفتند اما با طرح شروطى که به مسلمانى هیچ شباهتى نداشت. UR - https://tarikh.nashriyat.ir/node/393 L1 - ER -