بازشناسی کتاب «مقاتل الطالبیین»، انگیزهها و منابع مؤلف در تدوین آن

Article data in English (انگلیسی)
مقدمه
مطالعه تاريخ اسلام بیمراجعه به منابع تاريخي امکانپذير نيست و براي اطلاع از گزارشهاي صحيح تاريخي و مراجعه به منابع معتبر، نيازمند شناخت دقيق آنها هستیم. اهميت اولين کتبي که حوادث تاريخ اسلام را گزارش کردهاند بر کسي پوشيده نيست. در آغاز عصر تدوين، در اواخر قرن اول هجري، مورخان حوادث تاريخي را به صورت تکنگاري مینگاشتند. این بعد از آن بود که به مرور زمان و با گسترش و تحول دانش تاريخنگاري، کتابها به صورت تاريخ عمومي و سالشمار تدوين شد.
در ميان منابع متقدم، کتاب مقاتل الطالبيين، نوشته ابوالفرج اصفهاني به نوعي با شيوه تکنگاري در محدوده تاريخ اسلام و شيعه در نيمه اول قرن چهارم هجري نگاشته شده است. اهميت کتاب مزبور از آنروست که قديميترين متن موجود در موضوع خود به شمار میرود که بر جاي مانده، و گزارشهاي مهمي از اخبار قيامها و مواضع سياسي افراد برجسته در خاندان ابوطالب را دربر دارد.
ابوالفرج از نسل امويان بود. با اين حال انگيزه تأليف اين کتاب توسط او و نمود تفکرات و انديشههاي زيدي در تأليف وي، نگارنده این تحقیق را بر آن داشت تا به بررسي دقيقتر اين کتاب بپردازد. همچنين در اين بين، يافتن شواهدي بر تفکرات موافق با مذهب زيديه از جانب مؤلف، از جمله اولويتهاي متن پيش روست. گذشته از اين، بررسي و معرفي مؤلف کتاب، شناخت جايگاه علمي و مذهبي او، نوع گزارشهاي تاريخي و پردازش مطالب، و منابعي که مؤلف از آنها بهره برده، مطالب مهمي است که این مقاله در پی بررسي آن است. در کنار اين، به دنبال پاسخگويي به اين سؤال است که مذهب مؤلف چه تأثيری در تأليف این کتاب داشته است؟
در تحقيقات معاصر، محققان عربزبان اهتمام بيشتري به تحقيق درباره مقاتل الطالبيين داشتهاند. از آن جمله است:
ـ منهج أبيالفرج الاصفهاني في کتاب الاغاني في دراسة النص و السيره، نوشته داود سلوم (۱۹۳۰)؛
ـ ابوالفرج الاصفهاني، عصره، سيرة حياته، مؤلفاته، نوشته حسين عاصي (1993).
به زبان فارسي نیز مقالات ذیل درباره این کتاب نگاشته شده است:
ـ آذرتاش آذرنوش با همکاري علي بهراميان، ذيل مدخل «ابوالفرج اصفهاني» در دائرةالمعارف بزرگ اسلامي، به معرفي کتاب مزبور پرداخته است.
ـ پرويز عادل در دو صفحه (کتاب ماه تاریخ و جغرافیا، 1378) به بررسي ترجمه فارسي اين کتاب پرداخته است که نکاتي درباره خود کتاب دارد.
ـ آذر انجمشعاع و دیگران، مقاله «تاريخنگاري ابوالفرج اصفهاني در مقاتل الطالبيين»، چاپ شده در نشريه تاريخ و تمدن اسلامي (ش40، 1401)؛
ـ محسن رفعت و محمدکاظم رحمان ستایش، «روایات عاشورایی مقاتل الطالبیین ابوالفرج اصفهانی در میزان نقد و بررسی»، چاپ شده در نشريه علوم حديث (ش76، 1394)؛
ـ علی احمدی، «مرويات ابنعقده در مقاتل الطالبيين»، چاپ شده در نشريه کتابگزار (ش2و3، 1395).
بنابراين اهميت اين منبع تاريخي از یک سو و بازشناسي محتوايی آن و نیز شناخت مؤلف و منابع او در نقل تاريخ و بروز انديشههاي مذهبي وی در اين کتاب از سوي ديگر، انگيزه اصلي نگارش متن پيش روست.
1. شناخت مؤلف
علي بن الحسين بن محمد بن أحمد بن الهيثم بن عبدالرحمن بن مهران بن عبدالله بن مروان بن محمد بن مروان بن الحكم بن أبيالعاص بن امية بن عبد شمس بن عبد مناف، معروف به «ابوالفرج اصفهاني» نام کامل مؤلف مقاتل الطالبيين است. وي در سال 288ق متولد شد و در 14 ذيحجه سال 356ق در بغداد وفات يافت. اصالت وي به اصفهان ميرسد، ولي در بغداد رشد يافت و در همان شهر درگذشت. نکته جالب اينکه ابوالفرج از خاندان اموي بود و نسب او با هفت واسطه به مروان بن محمد (آخرين حاکم اموي) ميرسد.
1-1. مذهب
در نگاه اول به خاندان ابوالفرج و اينکه وي از امويان است، اين مطلب به ذهن ميرسد که - دست کم- وي از مخالفان اهلبيت است. اما نگارش مقاتل الطالبيين که درباره سادات طالبي مخالف بنياميه و بنيعباس است، اين نظر را از ذهن دور ميکند. با اين حال نظرات مختلفي درباره مذهب ابوالفرج وجود دارد. منابع اوليه درباره مذهب او اظهار نظري نکردهاند. از ميان عالمان شيعه، شيخ طوسي ، ابن داود، علامه حلي و ابن شهرآشوب وي را زيديمذهب دانستهاند. اما ابن کثير از بين اهل سنت و شيخ حر عاملي از ميان شيعيان، وي را با لفظ «کان شيعياً» خطاب نمودهاند. نيز خطيب بغدادي و ابن جوزي با تعبير «و کان يتشيع» از مذهب ابوالفرج ياد کردهاند.
به هر حال آنچه به قطع ميتوان ادعا کرد اين است که ابوالفرج بهرغم اينکه از نسل امويان بوده، ولي از نظر فکر و مذهب، تفکرات و علايق شيعي داشته است. بر اين ادعا ميتوان شواهدي را ذکر کرد:
یکم. اشاره خود مؤلف که نشان از وجود مذهب شيعه در خاندان وي دارد. ابوالفرج در معرفي طالبيان عصر مکتفي عباسي، اشاره ميکند که سادات طالبي (ازجمله نواده زيد بن علي) نزد جدش، محمد بن احمد، اجتماع کرده بودند. با توجه به دشمني بنيعباس با علويان، کسي غير از شيعيان جرئت همنشيني با آنها را نداشت.
دوم. تأليف خود مقاتل الطالبيين، که سراسر آن اخبار شيعيان و مخالفان امويان و بنيعباس است. اين کار تنها از شخصي برميآيد که يا شيعه باشد يا - دست کم- علایق شيعي داشته باشد.
سوم. اينکه وي بخش زيادي از عمر خود را در دستگاه دولت آلبويه که شيعه بودند، گذراند. ابوالفرج سالها در کنار مهلّبي، وزير آلبويه بود و نيز با دولت شيعه حمداني مراوده داشت.
با توجه به انشعبات شيعه، اينکه ابوالفرج اصفهاني پيرو کدام مذهب شيعه بوده، از موارد قبل چيزي به دست نميآيد. آیا او شيعه اثناعشري بوده است، یا زيدي و يا اسماعيلي؟ این موضوع هنوز محل ابهام است. مطالعه و بررسي گزارشهاي مقاتل الطالبیين قرایني بهدست ميدهد که نشان از وجود گرايشهاي زيديه در ابوالفرج دارد:
الف. زيديه اصليترين ويژگي امام زمان را در هر عصر «قيام به سيف» ميدانند. مؤلف از ميان سادات و طالبيان، تنها به سرگذشت افرادي اشاره کرده است که به سبب فعاليتهاي سياسي و قيامها کشته شدهاند، بهگونهاي که به نظر ميرسد ابوالفرج قصد معرفي بزرگان زيديه را داشته است. اين مطلب دليل محکمي بر وجود عقايد زيدي در ابوالفرج است.
ب. برخي از تعبيراتي که ابوالفرج در کتاب خود درباره قيامکنندگان بهکار برده، نشاندهنده زيديبودن اوست. برای نمونه، وي در بخش معرفي محمد بن عبدالله (نفس زکيه)، وي را برترين فرد اهل زمان خود در ميان اهلبيت معرفي ميکند: «و کان من افضل اهلبيته، و اکبر اهل زمانه في زمانه، في علمه بکتاب الله و حفظه له و فقهه في الدين....». اين در حالي است که نفس زکيه در عصر امام صادق قيام نمود. ازاينرو اعتقاد مزبور با آنچه شيعه اثناعشري بدان باور دارد، کاملاً مخالف است. به باور شيعه اثناعشري، امام در هر عصر، حجت خدا روي زمين و جانشين رسول خداست و بالاترين مقام علمي و معنوي را روي زمين دارد.
ج. ابوالفرج در معرفي ائمه معصوم تنها تا زندگي امام رضا را بررسي کرده است و از امامان بعد از ثامنالائمه نامی به چشم نميخورد. این در حالی است که به تصريح مؤلف، نگارش کتاب مزبور به سال 313ق به اتمام رسيده است. به گواه تاريخ و تصريح مورخان اثناعشري (همچون شيخ مفيد) امام محمد تقي، امام هادي و امام حسن عسکري از جمله بزرگانِ سادات زمان خود بودند که به خاطر فعاليتهاي سياسي دائم تحت نظر حکومت عباسي قرار داشتند و در نهايت، بهدست حاکمان به شهادت رسيدند. هرچند اين قرينه تنها غير امامي بودن و عدم اعتقاد به امامت سه امام مذکور را در مؤلف کتاب اثبات ميکند، اما ميتواند قرينهاي بر نزديکي عقايد او به زيديه باشد.
2-1. جايگاه علمي و تأليفات
ابوالفرج اصفهاني در عصري ميزيست که دوران طلايي علم و دانش در جهان اسلام بود. قرن سوم و چهارم عصر تسلط آلبويه بر جهان اسلام به همراه آرامشي نسبي بود. در آن عصر، بغداد مرکز دانش در سراسر جهان اسلام به شمار ميرفت و ابوالفرج در اين شهر رشد يافت. وي به چندين دانش عصر خود تسلط داشت و از نظر حافظه فوقالعاده بود. ابوالفرج بر علومي همچون انساب، شعر، نحو، سيره، مغازي و حتي طب و نجوم احاطه داشت.
اما آنچه بيش از همه بدان شهره است، تخصص وي در شعر و ادبيات عرب است. نشان اين امر تأليف کتاب الاغاني توسط اوست که در موضوع خود، از نظر حجم و تعداد اشعار، بينظير است. اين اثر درباره سرودهها و ترانهها و ترانهسرايان و اشعار و اخبار مربوط به آنان تأليف شده است. اهميت اين کتاب در آن است که بهرغم اينکه موضوع کتاب مزبور شعر و ادب است، ولي دارای اخبار تاريخي مفصلي است که از اين نظر، اهميتي دوچندان دارد.
اما از نقاط منفي اين اثر آن است که در اين کتاب اشعاري حاوي مفاهيم غير اسلامي و فسقآلود به چشم ميخورد. برای نمونه، ابن جوزي به بر خی از اين نکات اشاره کرده است.
به تصريح خود ابوالفرج، وي اين کتاب را در طول پنجاه سال تأليف نمود و نسخهای از آن را براي سيفالدوله، حاکم حمداني فرستاد و هزار دينار جايزه گرفت.
ابوالفرج اصفهاني تأليفات متعددي دارد که بيشتر آنها از بين رفته است. ابن نديم، عالم همعصر ابوالفرج آثار وي را اينگونه برشمرده است: 1. كتاب الأغاني الكبير؛ 2. كتاب مجرد الأغاني؛ 3. كتاب اشعار الإماء والمماليك؛
4. كتاب الحمادين؛ 5. كتاب الديارات؛ 6. كتاب صفة هارون؛ 7. كتاب مقاتل آل أبيطالب (مقاتل الطالبيين)؛
8. كتاب تفضيل ذيالحجه؛ 9. كتاب الاخبار و النوادر؛ 10. كتاب أدب السماع؛ 11. كتاب اخبار الطفيليين؛
12. كتاب أدب الغرباء من أهل الفضل و الأدب؛ 13. كتاب مجموع الآثار و الاخبار؛ 14. كتاب الفرق و المعيار.
نکته جالب در اين نقل آن است که ابن نديم نام مقاتل الطالبيين را مقاتل آل ابيطالب معرفي کرده است.
به گفته خطيب بغدادي، ابوالفرج اصفهاني آثاري داشته که براي دولت اموي اندلس نگاشته و بدانجا ارسال نموده که امروز اثري از آنها باقي نمانده است. بررسي نام اين کتب نشان ميدهد ابوالفرج اصفهاني تأليفاتي غير از آنچه ابن نديم برشمرده، داشته است. نام برخي از اين کتب عبارات است از:
1. نسب بنيعبد شمس؛ 2. أيام العرب؛ 3. التعديل و الانتصاف في مآثر العرب و مثالها؛ 4. جمهرة النسب؛ 5. نسب بنيشيبان؛ 6. نسب المهالبه؛ 7. نسب بنيتغلب؛ 8. نسب بنيكلاب؛ 9. القيان؛
10. الغلمان المغنين.
در ميان آثار و تأليفات ابوالفرج اصفهاني، الاغاني، مقاتل الطالبيين، ادب الغرباء و کتاب الديارات باقيمانده و به چاپ رسيده است.
2. بررسي محتوايي کتاب «مقاتل الطالبيين»
1-2. انگيزه تأليف و شيوه پرداخت کتاب
هر نويسندهای در نگارش يک کتاب، در پي دستيابي به هدفي است. ابوالفرج اصفهاني به انگيزه خود از نگارش مقاتل الطالبيين اشاره کرده است. وي در مقدمه اين کتاب مينویسد: اين کتاب را به قصد معرفي برخي از بزرگان طالبي نگاشته که در پي فعاليتهاي سياسي يا جهادها و قيامهاي عصر خود حضور داشته و کشته يا شهيد شدهاند. محدوده زماني که ابوالفرج در بررسي زندگاني طالبيان مد نظر قرار داده، با توجه به تصريح خودش، از عصر نبوي تا زمان تأليف کتاب (سال 313ق) است.
ابوالفرج به اين علت که جعفر بن ابيطالب اولين شهيد از نسل جناب ابوطالب است، کتاب خود را با معرفي وي آغاز کرده است. مؤلف در اين کتاب به معرفي زندگاني 216 تن از سادات طالبي پرداخته است. به تصريح خود نويسنده، بناي نگارش کتاب بر اختصار است. تعداد افراد از نسل جناب ابوطالب بيش از تعدادي است که در کتاب آمده است. ازاينرو ابوالفرج در مقدمه، به اين نکته تصريح کرده که به معرفي ساداتي که روش و قيامشان دور از طريق اهلبيت بوده، نپرداخته است.
همچنين وي در خاتمه کتاب تصريح ميکند که تعداد طالبيانی که در حال قيام و فعاليتهاي سياسي عليه ظلم بنيعباس بودهاند، بيش از اين تعداد است، بهویژه ساداتي که در يمن و طبرستان حضور داشتند و به علت دوري راه و نبود امکانات، اطلاعي از اخبار آنان به دست مؤلف نرسيده است. ازاينرو وی در این کتاب متعرض احوال آنان نشده است.
فصلهاي کتاب بدينگونه سامان يافته که از عصر نبوي تا پايان عصر امويان، سادات طالبي به ترتيب تاريخ وفات، بررسي گردیدهاند. اما بعد از آن، مؤلف در عصر خلافت بنيعباس، به بررسي و معرفي زندگي سادات در عصر هر خليفه، پرداخته است. برای مثال، در عصر منصور عباسي، به معرفي نوزده تن از سادات طالبي پرداخته است. کتاب تا عصر خليفه مقتدر عباسي و طالبيان همعصر او سامان يافته است.
در بين اين 216 تن سادات طالبي، 69 تن از سادات حسني و 41 تن از سادات حسيني هستند. جالب اينکه چهار تن از طالبيان مذکور در اين کتاب از نسل حضرت عباس هستند که اسامي آنها عبارت است از:
1. ابراهيم بن محمد بن عبدالله بن عبيدالله بن الحسن بن عبدالله بن العباس بن علي؛
2. محمد بن القاسم بن حمزة بن الحسن بن عبيدالله بن العباس بن علي؛
3. محمد بن عبدالله بن محمد بن القاسم بن حمزة بن الحسن بن عبيدالله بن العباس بن علي؛
4. محمد بن حمزة بن عبيدالله بن العباس بن الحسن بن عبيدالله بن العباس بن علي.
همانگونه که ذکر شد، بنا به تصريح ابوالفرج، بناي وي در نقل اخبار بر اختصار بوده، ولي در اين بين اخبار شانزده تن به صورت مفصل در اين کتاب آمده است. اين افراد عبارتند از:
1. جعفر بن ابيطالب؛ 2. امام علي؛ 3. امام حسن؛ 4. امام حسين؛ 5. زيدبن علي؛ 6. محمد بن عبدالله بن عمر بن عثمان بن عفان؛ 7. محمد بن عبدالله بن الحسن نفس زکيه؛ 8 . ابراهيم بن عبدالله بن الحسن؛ 9. عيسي بن زيد بن علي؛ 10. عبدالله بن اسحاق بن ابراهيم بن الحسن؛ 11. يحيي بن عبدالله بن الحسن؛ 12. محمد بن ابراهيم بن اسماعيل بن طباطبا؛ 13. ابوالسرايا؛ 14. امام رضا؛ 15. محمد بن صالح بن عبدالله بن موسي بن عبدالله بن الحسن؛ 16. يحيي بن عمر بن الحسين بن زيد.
ابوالفرج به نقل اسناد گزارش بسيار پايبند است و از ويژگيهاي مقاتل الطالبيين اسناد کاملي است که در بيشتر نقلها ذکر ميشود. البته گاهي از اين روش دور شده است؛ مثلاً، در بخش «امام حسن» گزارشي را بدون ذکر سند و تنها با عبارت «قال أبومخنف عن رجاله» نقل کرده است. البته شايد بتوان گفت: به قرينه گزارش قبل از اين نقل که با سند کامل آن را نقل نموده، روايان اين گزارش نيز مشخص هستند. وي همچنين در برخي موارد، چند خبر را در هم آميخته و آن را نقل کرده است. برای نمونه، مؤلف در بخش زندگاني حضرت امير تصريح ميکند: روايات مختلف را در اين باب در هم آميختم.
نيز در قسمت معرفي امام حسن مجتبي، در خبر بيعت مسلمانان با امام بعد از شهادت حضرت امير، چند سلسله سند ذکر کرده و سپس گزارش را نقل نموده است. همچنین با همين روش در بخش مقتل امام حسين، به نقل اخبار پرداخته است. ابوالفرج در اين بخش نيز به اين نکته تصريح ميکند که روايات مختلف را در هم آميخته و اخبار را نقل کرده است.
نکته ديگر اينکه مؤلف در مقتل زيد بن علي، به نامهاي از استادش اشاره ميکند که وي به او اين اجازه را داده است تا چند روايت را در هم بياميزد و يک خبر کامل نقل کند. به نظر ميرسد ابوالفرج از جمله نويسندگاني است که در عصر تحول تاريخنگاري از روش حديثي به شيوه ترکيبي تغییر روش داده است.
با اين حال، توجه مؤلف به اسناد روايات موجب شده است در برخی جاها که تحليل و نظر خود را بيان ميکند، با عبارت «قال ابوالفرج» آن را بيان کند. وی با اين کار، از اينکه نظراتش با اخبار و اسناد تاريخي مخلوط شود، جلوگيري کرده است. اين يکي از امتيازات مقاتل الطالبيين محسوب ميشود.
نکته قابل ذکر ديگر اينکه در ميان ساداتي که ابوالفرج آنان را معرفي کرده، نام محمد بن عبدالله بن عمرو بن عثمان بن عفان به چشم ميخورد. همانگونه که از نسب وي مشخص است، وي از سادات نيست، بلکه از نوادگان خليفه سوم است. ازاينرو مؤلف متوجه اين نکته بوده و در ابتداي بخش معرفي او، علت اين امر را نزديکي نسبي محمد بن عبدالله با سادات حسني، از سمت مادري ميداند و اينکه وي از هواداران طالبيان بوده است.
3. نسخهشناسي
کتاب مقاتل الطالبيين اولبار در تهران به سال1307 قمري به چاپ رسيد. بعد از آن به سال 1353 قمري در نجف منتشر شد. اين کتاب دوبار با تحقيق به چاپ رسيد. اولبار احمد صَقَر اين کتاب را به خوبي تحقيق نمود و در سال 1368 قمري در قاهره به چاپ رسيد. بعد از آن بارها طبق همين تحقيق در لبنان و ايران منتشر شد. تحقيق ديگر توسط کاظم المظفر در سال 1385 قمري در نجف چاپ شد. جالب اينکه بخش «مقتل الحسن و الحسين» این کتاب با همين عنوان به تحقيق مصطفي مرتضي قزويني در سال 1412قمري در بيروت منتشر شد.
قابل ذکر است که کتاب مقاتل الطالبيين دوبار به فارسي ترجمه شده است: ابتدا توسط جواد فاضل که با نام فرزندان ابوطالب در سه جلد، به همراه مقدمهاي مفيد و نسبتاً مفصل از مترجم به سال 1339 شمسي در تهران منتشر شد. بهرغم زحمت قابل تقديري که مترجم محترم متحمل شده است، اما به تصريح خود ایشان، تمام اسناد در ترجمه حذف شده، که اين امر کار را براي محقق تاريخ سخت مينمايد.
پس از آن سیدهاشم رسولي محلاتي به سال 1349 شمسي اين کتاب را ترجمه نمود که با مقدمهاي عالمانه و تصحيح و تحقيق علياکبر غفاري، با عنوان ترجمه مقاتل الطالبيين در يک جلد در تهران به چاپ رسيد. ترجمة دوم نسبت به ترجمة اول دقيقتر و عالمانهتر است. ويژگي ترجمة دوم اين است که اولاً، توضيحاتي مفيد و کارساز از محقق در اين چاپ وجود دارد. ثانياً، در ترجمه اشعار موجود در کتاب دقت بيشتري شده است. ثالثاً، اسناد گزارشها، کاملاً حذف نشده، بلکه به تصريح مترجم، در سلسله اسناد، سند اول و انتهاي روايت در ترجمه ذکر شده و باقي اسناد حذف گردیده است.
4. منابع ابوالفرج در تأليف «مقاتل الطالبيين»
از نقاط قوّت مقاتل الطالبيين اين است که ابوالفرج اصفهاني در تأليف اين کتاب، از منابع متعددي بهره برده است، بهویژه اينکه برخي از اين منابع امروز از بين رفته و تنها از طريق همين کتاب، نقلهايي از آنها به دست رسيده است. منابع اين کتاب را ميتوان به دو دسته منابع «حديثي يا شفاهي» و منابع «مکتوب» تقسيم نمود.
1-4. منابع مکتوب
ابوالفرج اصفهاني در جاي جاي کتاب، به منابع مکتوب که در تأليف اين کتاب از آنها بهره برده، اشاره کرده است. برخي از اين منابع عبارت است از:
1-1-4. کتاب احمد بن الحارث (الحرث) الخراز
با مراجعه به اسناد ابوالفرج در گزارشهاي مقاتل الطالبيين دو نام مشابه به چشم ميخورد: 1. احمد بن حارث خراز؛ 2. احمد بن حرث خراز.
ابوالفرج در اخبار «محمد بن قاسم بن علي» که در عصر معتصم عباسي قيام نمود، تصريح ميکند که بخشي از اين اخبار را از کتاب احمد بن حارث استنساخ نمودم. در اين بين با استفاده از نشانههاي ذيل ميتوان گفت: هردو نام متعلق به يک تن است:
الف) در مواردي هر دو صفت «خراز» دارند.
ب) اينکه در چندين مورد احمد بن حرث از مدائني نقل ميکند. در دو مورد نيز احمد بن حارث ناقل از مدائني است.
ج) در نسخه چاپ سال 1385ق که توسط «کتابخانه حيدريه نجف» با تحقيق کاظم مظفر به چاپ رسيده، مصحح کتاب در پاورقي آورده: احمد بن حرث همان احمد بن حارث است.
نام کامل وي احمد بن الحارث بن المبارک، ابوجعفر الخراز است. وي از موالي منصور دوانيقي- خليفه عباسي- بود. ولي از نزديکان [و ظاهراً از شاگردان] مدائني به شمار آمده که کتب او را نقل نموده است. وي در سال 258 قمري در بغداد درگذشته است.
منابع متعددي از روايات اين راوي بهره بردهاند؛ از جمله ابن نديم از اينکه کتابي که به دستخط وي بوده و آن را خوانده است، نام ميبرد. ابن عساکر در تاريخ دمشق، قریب 18 بار در سلسله اسناد گزارشها، از وي نام برده است. جالب اينکه ابوالفرج تصريح ميکند که از وجود چنين کتابي اطلاع نداشته، تا اينکه عيسي بن حسين آن را به وی داده و ابوالفرج از آن استنساخ کرده است. توجه ابوالفرج به کتاب احمد بن حرث قریب بیست مورد است که در اسناد گزارشهاي مقاتل الطالبيين به چشم ميخورد.
2-1-4. کتاب محمد بن جرير طبري
مؤلف در بخش «مقتل جعفر بن ابيطالب» اشاره ميکند: اخبار اين بخش را از کتاب مغازي محمد بن جرير که آن را بر وي خواندم و او صحت آن را تأييد کرد، نقل ميکنم. اين تعبير نشان ميدهد محمد بن جرير از استادان ابوالفرج بوده، و حال آنکه امروزه کتابي به نام مغازي از طبري برجاي نمانده، جز همين گزارش ابوالفرج در مقاتل الطالبيين.
قابل ذکر است که ابوالفرج تنها در اخبار «مقتل اميرالمؤمنین علي» و «جعفر بن ابيطالب»، از ابن جرير ياد ميکند. بنابراين ميتوان حدس زد در تمام اين موارد، منبع ابوالفرج کتاب مغازي ابن جرير طبري بوده است.
3-1-4. کتاب ابن اسحاق
کتاب السير و المغازي، معروف به سيره، تأليف محمد بن اسحاق بن يسار است که اصل آن از بين رفته، ولي متن مهذب آن توسط عبدالملک بن هشام، معروف به سيره ابن هشام بهدست ما رسيده است. با اين حال در سالهاي اخير، اين کتاب با استفاده از گزارشهايي که منابع متقدم از اصل آن آوردهاند، بازسازي شده و به چاپ رسيده است. ابوالفرج در قسمت «اخبار جعفر بن ابيطالب»، با عبارت «قال ابن اسحاق» به نقل گزارشي از وي ميپردازد. نکته اينکه ابوالفرج از طريق استاد خود، محمد بن جرير طبري از سيره ابن اسحاق، به نقل اخبار پرداخته است.
4-1-4. کتاب محمد بن علي بن حمزه
ابوالفرج اصفهاني در بخش «اخبار جعفر بن ابيطالب» به اين کتاب تصريح ميکند و در این باره که چگونه به اين کتاب دست يافته است، ميگويد: علي بن حسين بن علي بن حمزة بن حسن بن عبيدالله بن عباس بن علي بن أبيطالب کتاب عمويش محمد بن علي بن حمزه را به من داد و من از روي آن کتابت کردم.
با توجه به اينکه محمد بن علي بن حمزه از علويان بوده، از اخبار طالبيان به خوبي اطلاع داشته است. ازاینرو کتابي در اينباره نگاشته است. صاحب دلائل الامامه در يکي از گزارشهايش از حضور محمد بن علي بن حمزه نزد امام جواد خبر ميدهد. زرکلي از او با عنوان «ابوعبدالله هاشمي» نام ميبرد و وي را از علمای حديث ميداند، بهگونهای که اخبار زيادي از خاندان و عموزادگانش نقل کرده است. ازاينرو توجه ابوالفرج به کتاب او زياد بوده، بهگونهاي که بيش از بیست مورد از آن نقل کرده است.
5-1-4. کتاب هارون بن محمد بن عبدالملك الزيات
ابوالفرج اصفهاني در اسناد دو گزارش به نسخهبرداري از کتاب هارون بن محمد با عبارت «نسخت من كتاب هارون بن محمد بن عبد الملك الزيات» تصريح کرده است.
اول. در اخبار طالبيان عصر مهدي عباسي؛ يکي از آنها عيسي بن زيد بن علي بن الحسين است. او فرزند زيد بن علي بود که به تصريح ابوالفرج در قيام محمد بن عبدالله (نفس زکيه) حضور داشت.
دوم. در بخش اخبار احمد بن عيسي بن زيد بن علي بن الحسين؛ او در عصر متوکل ميزيست.
توجه ابوالفرج به هارون بن محمد در آثار ديگر او نيز به چشم ميخورد. برای نمونه وي در الاغاني اخبار متعددي از طريق هارون بن محمد نقل ميکند.
پدر هارون، محمد بن عبدالملک وزير دربار دو خليفه عباسي معتصم و واثق بود. وي ديوان شعری داشت که صاحب الذريعه بدان تصريح کرده است. ظاهراً هنگاميکه وزير واثق بود، ميان او و متوکل (برادر واثق) اختلافي پيشامد کرد. اين مسئله موجب شد بعدها که متوکل به خلافت رسيد، ابتدا مدتي او را بهعنوان وزير خود معيّن کند، ولي بعد از مدت کوتاهي وي را زندانی کرد و سپس دستور قتل وي را داد.
بنابراين ويژگي مهم هارون بن محمد اين بود که در کنار پدرش که در آن دوره مشغول امور سياسي بود، از نزديک بسياري از وقايع را مشاهده میکرد و همين اعتبار گزارشهاي وي را بالا ميبرد. اين امر نشان از توجه زياد ابوالفرج به منابع موثق آن دوره دارد.
6-1-4. کتاب ابومخنف
نام کامل وي لوط بن يحيى بن سعيد بن مخنف بن سالم الأزدي الغامدي است. جد او، مخنف بن سالم از اصحاب امير المؤمنين بود. خود ابومخنف از شيعيان و اصحاب ائمه اطهار، بهویژه امام صادق به شمار میآمد و از ايشان رواياتي نقل نموده است.
ابن نديم قریب چهل کتاب از وي نام برده است. نيز نجاشي 28 کتاب براي وي نقل کرده است؛ از جمله: مقتل اميرالمؤمنين، مقتل امام حسن، مقتل الحسين.
وي به سال 157 قمري وفات نمود. ابومخنف از اولين مورخاني است که در دانش «مقتلنگاري» فعاليت داشته است. مقتل الحسين او معروفترين کتابي است که بعدها در ميان شيعيان شهرت بسيار يافت.
ابوالفرج اصفهاني در تأليف مقاتل الطالبيين، در موارد متعددي از کتب ابومخنف استفاده کرده است. در بخشهاي مربوط به اميرالمؤمنين، امام حسن، و مقتل الحسين، اصليترين منبع ابوالفرج، کتب ابومخنف است.
ابوالفرج از سه طريق از ابومخنف نقل ميکند: (1) از طريق مدائني، شاگرد ابومخنف؛ (2) از طريق عمر بن سعد؛ (3) از طريق هشام کلبي. در مقتل زيد بن علي، اخبار زيد را بيان کرده است.
7-1-4. کتاب عمر بن شبه
أبوزيد عمر بن شبه بن عبيد بن ريطة نميري از دانشمندان بصري و از موالي بنينمير بود. ابن نديم وي را فقيه، اخباري، داراي طبع شعر و دقت در نقل روايات ميدانست. وي به سال 262 قمري در سامراء درگذشت. اين دانشمند صاحب بيش از بیست کتاب است. معروفترين اثر او که بهدست ما رسيده، کتاب اخبار المدينه است.
با توجه به اسناد گزارشهاي ابوالفرج در مقاتل الطالبيين اين نکته بهدست ميآيد که بيشتر روايات او در بخش سادات عصر بنيعباس، به ابن شبه ميرسد. يکي از کتب ابن شبه کتابي است درباره اخبار محمد بن عبدالله نفس زکيه و برادرش ابراهيم. با توجه به اينکه تقريباً تمام سلسله اسناد گزارشهاي اين بخش مقاتل الطالبيين به ابن شبه ميرسد، ميتوان گفت: ابوالفرج کتاب ابن شبه را در اختيار داشته و از آن در اخبار نفس زکيه استفاده کرده، هرچند به اين موضوع تصريح نکرده است.
2-4. منابع شفاهي و حديثي
همانگونه که ذکر شد، از نکات قابل توجه در مقاتل الطالبيين اسناد متعددي است که در اخبار نقل شده است. حتي در برخي گزارشها، چند سلسله سند براي يک خبر نقل شده است. اين موضوع کثرت منابع شفاهي ابوالفرج را نشان ميدهد. جالب اينکه در بيشتر موارد، با الفاظي مثل «حدثني»، «اخبرني»، «اخبرنا» و «انشدنا» سلسله سند را آغاز کرده است. اين امر نشان ميدهد که اولاً، ابوالفرج شخصاً در محضر اين راويان، حديث را شنيده است و ثانياً، اينکه بيشتر اين راويان از استادان ابوالفرج بودهاند.
برخي از مهمترين افرادي که ابوالفرج در تأليف مقاتل الطالبيين بهعنوان منبع حديثي و شفاهی از آنها استفاده کرده، عبارتند از:
(1) محمدبن عليبن عبدالرحمن الحسني؛ (2) ابراهيمبن احمدبن محمد الطبري؛ (3) عبداللهبن حسينبن محمد فارسي؛ (4) محمدبن احمدبن مؤمل الصيرفي؛ (5) احمدبن محمد بن سعيد همداني؛ (6) عليبن عباس المقانعي؛ (7) محمدبن حسين خثعمي؛ (8) احمدبن محمدبن سعيد؛ (9) محمدبن ابراهيمبن ابان السراج؛ (10) حامدبن محمد البلخي؛ (11) محمدبن حسين اشناني؛ (12) عليبن اسحاقبن عيسي مخزومي؛ (13) احمدبن جعد وشاء؛ (14) عبداللهبن محمد البغوي؛ (15) احمدبن محمدبن دلان الحبشي؛ (16) حبيببن نصر المهلّبي؛ (17) حسنبن محمد [بن احمدبن هيثم]؛ وي عموي ابوالفرج اصفهاني بود. (18) محمدبن زکريا الصحاف؛ (19) محمدبن حسين خثعمي؛ (20) احمدبن عبيداللهبن عمار؛ (21) ضحاک مشرقي؛ (22) حرميبن أبيالعلاء؛ (23) احمدبن شبيب؛ (24) عمربن عبدالله العتکي؛ (25) محمدبن خلف بن وکيع؛ (26) حسنبن علي السلولي؛ (27) عليبن محمدبن عليبن مهدي العطار؛ (28) عليبن احمدبن حاتم؛ (29) محمدبن عليبن شاذان؛ (30) عليبن سليمان الکوفي.
5. نقاط قوّت کتاب
1. اصليترين ويژگي کتاب مقاتل الطالبيين مستند بودن بيشتر نقلهاي اين کتاب است. همانگونه که ذکر شد، ابوالفرج اصفهاني در نقل اخبار، اسناد را بهطور کامل ذکر ميکند. برای نمونه، ابوالفرج در بخش «مقتل زيد بن علي»، سه طريق در نقل گزارش خود ذکر ميکند:
[طريق اول:] حدّثني به محمدبن عليبن شاذان، قال: حدثنا أحمدبن راشد، قال: حدثني عمّي ابومعمر سعيدبن خيثم؛
[طريق دوم:] و حدثني عليبن العباس، قال: أخبرنا محمدبن مروان قال: حدثنا زيدبن المعذل النمري، قال: أخبرنا يحيىبن صالح الطيانسي، و كان قد أدرك زمان زيدبن علي؛
[طريق سوم] و حدثني أحمدبن محمدبن سعيد، قال: حدثنا المنذربن محمد، قال: حدثنا أبي، قال: حدثنا هشامبن محمدبن السائب الكلبي، قال: حدثنا ابومخنف.
نکته مهم در اين سند آن است که ابوالفرج در طريق دوم، با سه واسطه سند را به يحييبن صالح الطيانسي ميرساند و تصريح ميکند که وي زمان زيد را درک کرده است.
2. نقل اخبار از راويان و کتبي که امروزه اثري از آنها باقي نمانده، و به نوعي تنها واسطه اتصال اين منابع به ما در عصر حاضر، کتاب مقاتل الطالبیین است؛ مثل کتاب عمربن شبه در نقل اخبار نفس زکيه.
3. ويژگي ديگر اين کتاب آن است که ابوالفرج گاهي اخبار خود را از کساني نقل ميکند که خود، شاهد واقعه بودهاند؛ مثلاً، در اخبار يحيي بن عمر بن الحسين با يک واسطه، خبر را به راوي ميرساند که او يحيي را ديده است؛ يا در اخبار قيام ابوالسرايا، سند را به نصربن مزاحم میرساند که شاهد اين قيام بوده است.
4. نکته ديگر اينکه ابوالفرج نام مادر سادات طالبي را ذکر ميکند. اگر مادر او معروف باشد، نام مادران وي را تا چندين پشت ذکر ميکند؛ مثلاً، در بخش جعفربن ابيطالب، اجداد مادري فاطمه بنت اسد، مادر جناب جعفر را تا ده نسل قبل به همراه نام مادر و پدر آنها نام ميبرد. اين نشان از تبحر خاص ابوالفرج در علم انساب دارد.
6. کاستيهاي کتاب
بهرغم امتيازهاي مهمي که مقاتل الطالبيين دارد، در برخی موارد، نقاط ضعف و کاستيهايي نيز دارد که به برخي از آنها اشاره ميشود:
1-6. بروز انديشههاي زيدي
آزادانديشي و دوري از تعصبات مذهبي از ملزومات نويسندگي و پژوهش است. دخالت دادن انگيزههاي مذهبي در تأليف و نگارش، موجب گزينشهايي در نقل گزارش در منابع، بهویژه منابع تاريخي ميشود. اين امر جايي مشکلساز ميشود که مورخ بنا به گرايشهاي مذهبي - درست يا غلط - به حذف برخي اخبار دست بزند و باعث جلوگيري از انتقال حقايق تاريخي به نسلهاي بعد شود. متأسفانه اين مشکل در منابع تاريخ اسلام به چشم ميخورد، بهگونهاي که بيشترين ضربه را در اين زمینه شيعيان متحمل شدهاند.
در کتاب مقاتل الطالبيين نمونههایی از اين گزينشهاي نادرست – که به نظر میرسد ناشي از مذهب مؤلف آن است - مشاهده ميشود. اين گزينشها در نقل اخبار، در نتيجه تأثير مذهب مؤلف است - که به تحقيق زيدي بوده است. به نمونههايي از اين موضوع اشاره ميشود:
الف) همانگونه که در سطور پيشين اشاره شد، بنا به تصريح ابوالفرج اصفهاني، اصل کتاب به اخبار سادات طالبي اختصاص دارد که به خاطر فعاليتهاي سياسي و قيامها کشته شده و يا در تبعيد و فرار از دنيا رفتهاند. این در حالی است که زيديمذهبان «قيام به سيف» را از ويژگيهاي اصلي امام زمان خود ميدانند. بزرگان زيديه اين ويژگي را در عمل به اثبات رساندهاند و همه آنها به نوعي در قيام يا فعاليتهاي سياسي عليه حکومت بنيعباس شرکت داشتهاند. بخش زيادي از مقاتل الطالبيين درباره بيان اخبار همين بزرگان زيدي است، بهگونهاي که به گفته يکي از محققان، گويا هدف اصلي ابوالفرج از تأليف اين کتاب، ذکر تاريخ ائمه و بزرگان زيدي بوده است.
ابوالفرج تصريح ميکند که اخبار طالبيان را تا سال تأليف کتاب (313ق) ذکر کرده است. ولی ميان اخبار ائمه دوازدگانه از امام جواد و امام هادي و امام حسن عسکري، گزارشي در این کتاب وجود ندارد. آخرين توجه ابوالفرج در ميان ائمه، نقل اخباري از امام رضا و سبب شهادت ايشان به دست مأمون است. اين امر ميتواند شاهدي بر افکار زيدي مؤلف باشد.
ب) در مقاتل الطالبيين نکات مبالغهآميزي در تمجيد از بزرگان زيدي وجود دارد. در این زمینه چند نمونه ذکر میشود:
يک. ابوالفرج در بيان سرگذشت عبداللهبن حسنبن حسن (معروف به عبدالله محض) چنين تعبير ميکند:
و کان عبداللهبن حسن شيخ بنيهاشم و المقدّم فيهم و ذاالکثير منهم فضلاً و علماً و کرماً.
دو. ابوالفرج در ذکر اخبار محمدبن عبدالله (معروف به «نفس زکيه») چنين تعبير ميکند:
و کان من افضل اهل بيته و اکبر زمانه في زمانه، في علمه بکتاب الله و حفظه له و فقهه في الدين و شجاعته و جوده و بأسه و کل امر يجمل بمثله حتي لم يشک احد انه المهدي!
اين اوصاف در حالي بيان شده است که عبدالله محض و محمدبن عبدالله در عصر امامت امام باقر و امام صادق ميزيستند و به اعتقاد شيعيان اثناعشري کسي در فضایل بر آنان پيشي نميگيرد. وجود چنين عباراتی نشاندهنده ميزان تأثير مذهب مؤلف در تدوين کتاب و نقل اخبار است.
گذشته از اين، گزارشهاي تاريخي نشاندهنده وجود نوعي رابطه غير دوستانه و حتي خصمانه بین محمدبن عبدالله و پدرش (عبدالله محض) با امام صادق است.
2-6. کاستيهاي پراکنده و اشتباهات
همانگونه که خود مؤلف تصريح ميکند، بناي وي در گزارشها بر اختصار بوده است. ابوالفرج هرچه به انتهاي کتاب نزديک شده، به اختصار بیشتر به اخبار طالبيان پرداخته است و حتي گاهي تنها به ذکر نام شخص مد نظر، بسنده کرده است؛ مثلاً، در ذکر طالبياني که در ايام خلافت معتمد عباسي کشته شدند، تنها نوزده تن از سادات طالبي را نام برده است. برای نمونه درباره علي بن ابراهيم از نوادگان امام حسين، تنها به ذکر نام وي و سبب قتل او اشاره کرده است:
عليبن ابراهيمبن حسنبن عليبن عبيداللهبن حسينبن علي؛ قتل بسر من رأي علي باب جعفر بن المعتمد و لايدري من قتله.
ولي با اين حال در مواردي از اين روية اختصار دست برداشته و - همانگونه که ذکر شده- به نقل اخبار شانزده تن از سادات طالبي به تفصیل پرداخته است.
«نقلهاي دقيق» از ويژگيهاي این کتاب است. اما با اين حال، نويسنده در برخي موارد گزارشهاي ناقصي در کتاب خود آورده است. در بررسي اخبار طالبيان عصر معتمد، نگارنده به برخی اشخاص اشاره کرده، ولي علت کشته شدن آنها را بیان نمیکند. براي نمونه دو تن از اين طالبيان را ذکر ميکنيم:
- و عليبن جعفربن هارونبن اسحاقبن الحسنبن زيدبن الحسنبن عليبن ابيطالب؛
- و محمدبن عبداللهبن جعفربن محمدبن عبداللهبن جعفربن ابراهيمبن محمدبن عليبن عبداللهبن جعفربن أبيطالب.
همانگونه که مشاهده ميشود، ابوالفرج تنها نام اين دو شخص را ذکر کرده و مطلب ديگري نياورده است. البته شايد گفته شود: اصل تأليف کتاب معرفي ساداتي بوده که فعاليتهايي عليه دشمنان داشته و درگذشته يا کشته شدهاند؛ ولی ميدانيم که عليبن جعفر از نوادگان امام حسن مجتبي، و محمدبن عبدالله از نوادگان جعفربن ابيطالب هم در عصر معتمد، از جمله معترضاني بودند که ابوالفرج نام آنها را ذکر کرده است. با اين حال عدم اشاره به چگونگي درگذشت اين دو شخص طالبي از کاستيهايي است که در کتاب به چشم ميخورد.
از جمله نقايص کتاب اين است که مؤلف به خاطر اختصار، در مواردي، حتي از ذکر اسناد گزارشها خودداري کرده است. نمونههاي مذکور در بالا، شاهدي بر اين مدعاست. اين نمونهها در بخشهاي انتهايي کتاب زیاد به چشم ميخورد؛ مثلاً، در بخشهاي «ايام معتمد»، «ايام معتضد» و «ايام مقتدر» بيشتر اخبار سادات، بیسند بيان شده است.
ابوالفرج در برخي موارد، نقلهايي آورده که مطابق نظر مشهور اهل سنت است، نه علمای شيعه. برای نمونه:
1. در قسمت اخبار امام حسن مجتبي وقتي به معرفي حضرت فاطمه زهرا ميپردازد، تاريخ ولادت ايشان را پيش از بعثت ميداند، و جالب اينکه سند اين خبر را به امام صادق ميرساند. این در حالي است که مطابق نظر مشهور شيعه، حضرت فاطمه زهرا در سال پنجم بعثت متولد شدند.
2. در خبر شهادت امام حسن وقتي به تشييع جنازه امام ميرسد، مينویسد: امام حسين سعيدبن عاص را در امامت نماز ميت بر امام حسن مجتبی به سبب بيشتر بودن سن، بر خود مقدّم داشت! «ان الحسينبن علي قدّم سعيدبن العاص لصلاة علي الحسنبن علي، و قال: تقدّم فلولا انها سنة ما قدّمتک».
روشن است که اين دو نقل با آنچه مورخان مشهور شيعه نقل کردهاند و نيز با اعتقاد مشهور شيعه ـ که نماز ميت هر امام را امام بعد از او ميخواند ـ ناسازگار است.
3. ابوالفرج در قسمت اخبار حضرت عباس مينویسد: او بزرگترين فرزند امالبنين بود. وي برادران خود را در روز عاشورا جلوتر از خود به ميدان فرستاد؛ چون آنان نسلي نداشتند و عباس ميخواست وارث آنها شود!
اين نقل از شأن شخصيتي همچون عباسبن علي که مظهر شجاعت و جوانمردي است، به دور است. البته در توجيه اين نقل، محققان معاصر نکاتي بيان کردهاند؛ از جمله امکان وجود تصحيف در گزارش مذکور؛ تلاش حضرت عباس براي رسيدن به پاداش صابران در مصيبت شهادت برادرانش؛ و اينکه چون برادران حضرت عباس فرزند نداشتند، ايشان با اين کار ميخواست وارث برادرانش باشد و بدینروی اموال آنان از دستبرد امويان در امان بماند.
6. نکته
بنابر تصريح ابوالفرج اصفهاني در مقدمه و پايان کتاب، وي مقاتل الطالبيين را در طول يک ماه (جماديالاول سال 313ق) نگاشته است. گردآوري اين کتاب با اينهمه اطلاعات جزئي و مفصل و در اين مدت کم، نشان از نبوغ و تبحر نويسنده دارد، که با اين حال بروز اشکالات و کاستيهای آن تا حدي قابل توجيه به نظر ميرسد.
نتيجهگيری
1. کتاب مقاتل الطالبيين يکي از آثار ماندگار در موضوع خود به شمار میرود که بهدست ما رسيده است.
2. مقاتل الطالبيين به سبب جايگاه علمي مؤلف آن و پايبندي به ذکر اسناد و دقت در نقل گزارشها، در مجموع، کتابي متقن و مورد اعتماد بزرگان و علماء شيعه در طي قرون قبل بوده است.
3. شيوه کتاب به نوعي ترکيبي است. در بيشتر موارد، حديثي بوده، ولي در مواردي نيز با ترکيب چند خبر به نقل مطالب پرداخته است.
4. اهميت اين کتاب از اين نظر دوچندان ميشود که واسطه انتقال بخش زيادي از اخبار و کتبي است که امروز اثري غير از نقلهاي مقاتل الطالبيين از آنها باقي نمانده است.
5. ابوالفرج در نقل بيشتر مطالب تاريخي، گزارشها را حضوراً از استادان خود شنيده و آنها را نقل کرده است.
6. در کنار اين ويژگيها، برخي از اشتباهات تاريخي و نقاط ضعف در اين کتاب به چشم ميخورد که ذکر آنها در متن گذشت.
7. گذشته از اين، تأثير گرايش مذهب زيدي ابوالفرج در مقاتل الطالبيين به وضوح به چشم ميخورد که اين مطلب بايد در مطالعه اين کتاب و نقل اخبار ساداتي که نزد زيديه جايگاه بالايي دارند، لحاظ شود.
- آذرنوش، آذرتاش، «ابوالفرج اصفهانی»، در: دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، به کوشش کاظم موسوی بجنوردی، تهران، مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، 1373.
- آقابزرگ تهرانى، محمدحسن، الذریعة إلى تصانیف الشیعة، تهران، اسلامیه، 1408ق.
- ابناثیر، علیبن أبیالکرم، الکامل فی التاریخ، بیروت، دار صادر، 1385ق.
- ابنجوزى، عبدالرحمنبن علىبن محمد، المنتظم فى تاریخ الأمم و الملوک، تحقیق محمد عبدالقادر عطا و مصطفى عبدالقادر عطا، بیروت، دار الکتب العلمیة، 1412ق.
- ابنخلکان، احمدبن محمد، وفیات الأعیان وأنباء أبناء الزمان، بیروت، دار الثقافة، بیتا.
- ابنداود حلی، حسنبن علی، رجال، تحقیق سید محمدصادق آلبحر العلوم، 1392، قم، منشورات الرضی، 1392ق.
- ابنشهرآشوب، محمدبن على، معالم العلماء، نجف، المطبعة الحیدریة، بیتا.
- ابنشهرآشوب، محمدبن على، المناقب، قم، علامه، 1379ق.
- ابنعساکر، علیبن حسن، تاریخ مدینة دمشق، تحقیق علی شیری، بیروت، دارالفکر، 1415ق.
- ابنکثیر، اسماعیلبن عمر، البدایة و النهایة، بیروت، دار الفکر، 1407ق.
- ابنندیم، محمدبن اسحاق، الفهرست، تحقیق رضا تجدد، بیتا، بیجا.
- أبوالفرج اصفهانى، علیبن حسین، الاغانی، بیروت، دار احیاءالتراث، 1415ق.
- أبوالفرج اصفهانى، علیبن حسین، فرزندان ابوطالب (مقاتل الطالبیین)، ترجمة جواد فاضل، تهران، کتابفروشى على اکبر علمی، 1339.
- أبوالفرج اصفهانى، علیبن حسین، مقاتل الطالبیین، تحقیق احمد صقر، بیروت، اعلمی،1427ق.
- أبوالفرج اصفهانى، علیبن حسین، مقاتل الطالبیین، تحقیق علی اکبر غفاری، ترجمة سیدهاشم رسولی محلاتی، تهران، کتابفروشی صدوقی، 1350.
- أبوالفرج اصفهانى، علیبن حسین، مقاتل الطالبیین، تحقیق کاظم مظفر، نجف، المکتبة الحیدریة، 1385ق.
- ابومخنف، لوطبن یحیی ازدی کوفى، وقعة الطف، تحقیق محمدهادی یوسفی غروی، قم، جامعة مدرسین، 1417ق.
- احمدی، علی «مرویات ابنعقده در مقاتل الطالبیین»، 1395، کتابگزار، ش2و3، ص 111-122.
- انجم شعاع، آذر و همکاران ،«تاریخنگاری ابوالفرج اصفهانی در مقاتل الطالبیین»، 1401، تاریخ و تمدن اسلامی ، ش 40، ص 55-78.
- جعفریان، رسول، منابع تاریخ اسلام، قم، انصاریان، 1376.
- حسینی جلالی، سیدمحمدحسین، فهرس التراث، قم، دلیل ما، بیتا.
- حموی، یاقوت بن عبدالله، معجم الادباء، مصر، دارالمأمون، بیتا.
- خطیب بغدادی، احمدبن علیبن ثابت، تاریخ بغداد، تحقیق مصطفى عبد القادر عطا، بیروت، دار الکتب العلمیة، 1417ق.
- ذهبی، محمدبن احمد، سیر أعلام النبلاء، تحقیق علی ابوزید، بیروت، مؤسسة الرسالة، 1413ق.
- رفعت، محسن و محمدکاظم رحمان ستایش، «روایات عاشورایی مقاتل الطالبیین ابوالفرج اصفهانی در میزان نقد و بررسی»، 1394، علوم حدیث، ش 76، ص 160-189.
- زرکلى، خیرالدین، الأعلام، ط. الثامنة، بیروت، دار العلم للملایین، 1989م.
- صدوق، محمدبن علی، عیون اخبار الرضا، تصحیح حسین اعلمی، بیروت، مؤسسة الاعلمی للمطبوعات، 1404ق.
- طبری، محمدبن جریر، دلائل الامامة، قم، بعثت، 1413ق.
- طبری، محمدبن جریر، تاریخ الأمم و الملوک(تاریخ الطبری)، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، ط الثانیة، بیروت، دارالتراث، 1387ق.
- طوسی، محمدبن حسن، اختیار معرفة الرجال (رجال الکشی)، تصحیح حسن مصطفوی، مشهد، دانشگاه مشهد، 1348.
- طوسی، محمدبن حسن، الفهرست، قم، مؤسسة النشر الإسلامی، 1417ق.
- عادل، پرویز، «ابوالفرج اصفهانی و ترجمه مقاتل الطالبیین»، 1387، کتاب ماه تاریخ و جغرافیا.
- قرشی، باقر شریف، العباسبن علی رائد الفداء و الکرامة فی الاسلام، قم، دارالکتاب الاسلامی، 1411ق.
- قمی، شیخ عباس، نفس المهموم (دمع السجوم فی ترجمة نفس المهموم)، ترجمة ابوالحسن شعرانی، قم، هجرت، 1381.
- کلینی، محمدبن یعقوب، الکافى، تهران، اسلامیه، 1362.
- مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، چ دوم، بیروت، مؤسسة الوفاء، 1403ق.
- مسعودی، علیبن الحسین، اثبات الوصیة للامام علیبن أبیطالب(ع)، قم، انصاریان، 1417ق.
- مظفر، عبدالواحد، بطل العلقمی، قم، شریف رضی، 1371.
- مفید، محمدبن محمدبن نعمان، الإرشاد فی معرفة حجج الله على العباد، قم، کنگرة شیخ مفید، 1413ق.
- مفید، محمدبن محمدبن نعمان، أوائل المقالات فی المذاهب و المختارات، قم، المؤتمر العالمی للشیخ المفید،1413ق.
- مقتل جامع سیدالشهداء(ع)، زیرنظر مهدی پیشوایی، قم، مؤسسة آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)، 1391.
- مقرم، عبدالرزاق، قمر بنیهاشم العباسبن امیرالمؤمنین علیبن أبیطالب(ع)، نجف، مطبعة الحیدریة، 1369ق.
- نجاشی، احمدبن علی، رجال النجاشی، قم مؤسسة النشر الإسلامی، 1416ق.