تاریخ اسلام در آینه پژوهش، سال اول، شماره اول، پیاپی 58، بهار و تابستان 1404، صفحات 7-21

    بررسی انتقادی رویکرد سلفیة معاصر به تعامل اهل‌بیت(ع) با خلفا

    نوع مقاله: 
    پژوهشی
    نویسندگان:
    ✍️ مجید افلاکیان / دکترای تاریخ تشیع اثناعشری مؤسسة آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره) / majidaflakiyan@yahoo.com
    حامد منتظری مقدم / *دانشیار - گروه تاریخ مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره) / montazeri@iki.ac.ir
    dor 20.1001.1.24234028.1404.1.1.1.5
    doi 10.22034/tarikh.2025.2021915
    چکیده: 
    سلفیة معاصر متشکل از گونه‌های مختلفی ازجمله سنتی، جهادی، علمی و اصلاحی است که اختلافاتی با هم دارند. از میان تمام فرق سلفیة معاصر، یک گونة جدید نمود پیدا کرده که تأکید زیادی بر موافقات اهل‌بیت(ع) نسبت به خلفا دارد. سلفیة موافقاتی برای اثبات مدعای خود به نام‌گذاری فرزندان اهل‌بیت(ع) به نام خلفا، ازدواج خلفا با دختران اهل‌بیت(ع)، ازدواج فرزندان خلفا با اهل‌بیت(ع) و ستایش متقابل اهل‌بیت(ع) و خلفا دست یازیده‌اند. هدف سلفیة معاصر از طرح این ادعا، اثبات روابط حسنه میان اهل‌بیت(ع) و خلفا و نفی هرگونه اختلاف میان آنهاست. همچنین جریان مزبور شیعیان امامی را عامل گسست جهان اسلام و دروغ‌پردازی دربارة غصب خلافت توسط خلفای سه‌گانه و اختلافات پس از وفات پیامبر(ص) متهم می‌کند. این مقاله به روش «تاریخی ـ انتقادی» به نقد اندیشة سلفیة معاصر موافقاتی پرداخته است.
    Article data in English (انگلیسی)
    Title: 
    A Critical Study of the Contemporary Salafi Approach to the Interaction of the Ahl al-Bayt (pbut) with the Caliphs
    Abstract: 
    Contemporary Salafism consists of various types, including traditional, jihadi, scientific, and reformist, which have differences among themselves. Among all the contemporary Salafi sects, a new type has emerged that places great emphasis on the agreements of the Ahl al-Bayt (pbut) with the caliphs. To prove their claim, Salafis have adopted conventions such as naming the children of the Ahl al-Bayt (pbut) after the caliphs, marrying the caliphs to the daughters of the Ahl al-Bayt (pbut), marrying the children of the caliphs to the Ahl al-Bayt (pbut), and mutually praising the Ahl al-Bayt (pbut) and the caliphs. The goal of contemporary Salafism in making this claim is to prove the good relations between the Ahl al-Bayt (pbut) and the caliphs and to deny any differences between them. The aforementioned movement also accuses the Imamy Shiites of being responsible for the division of the Islamic world and of lying about the usurpation of the caliphate by the three caliphs and the differences after the death of the Prophet (pbuh&hh). Using a "historical and critical" method, this article criticizes the contemporary Salafi ideology of consensus.
    References: 
    متن کامل مقاله: 

    بررسي انتقادي رويکرد سلفية معاصر به تعامل اهل‌بيت با خلفا
     مجيد افلاكيان        / دكتراي تاريخ تشيع اثناعشري مؤسسة آموزشي و پژوهشي امام خميني    majidaflakiyan@gmail.com
    حامد منتظري‌ مقدم/ دانشيار گروه تاريخ مؤسسة آموزشي و پژوهشي امام خميني    montazeri@iki.ac.ir
    دريافت: 26/06/1402 - پذيرش: 01/11/1403
    چکيده
    سلفية معاصر متشکل از گونه‌هاي مختلفي ازجمله سنتي، جهادي، علمي و اصلاحي است که اختلافاتي با هم دارند. از ميان تمام فرق سلفية معاصر، يک گونة جديد نمود پيدا کرده که تأکيد زيادي بر موافقات اهل‌بيت نسبت به خلفا دارد. سلفية موافقاتي براي اثبات مدعاي خود به نام‌گذاري فرزندان اهل‌بيت به نام خلفا، ازدواج خلفا با دختران اهل‌بيت، ازدواج فرزندان خلفا با اهل‌بيت و ستايش متقابل اهل‌بيت و خلفا دست يازيده‌اند. هدف سلفية معاصر از طرح اين ادعا، اثبات روابط حسنه ميان اهل‌بيت و خلفا و نفي هرگونه اختلاف ميان آنهاست. همچنين جريان مزبور شيعيان امامي را عامل گسست جهان اسلام و دروغ‌پردازي دربارة غصب خلافت توسط خلفاي سه‌گانه و اختلافات پس از وفات پيامبر متهم مي‌کند. اين مقاله به روش «تاريخي ـ انتقادي» به نقد انديشة سلفية معاصر موافقاتي پرداخته است.
    کليدواژه‌ها: سلفية معاصر، ناصبي‌گري، ازدواج فرزندان ائمه(ع)، نام‌گذاري فرزندان اهل‌بيت(ع)، تاريخ اهل‌بيت (ع)، ستايش اهل‌بيت(ع) از خلفا، ستايش خلفا از اهل‌بيت(ع).

    مقدمه
    با مراجعه به کتب ملل و نحل، روشن مي‌شود که مکتبي به نام «سلفيه» پيش از ابن‌تيميه وجود نداشته و شکل‌گيري اين مکتب چند قرن زمان برده تا به صورت امروزي نمود يافته است.
    سرمنشأ تغيير و تحولات مکاتب فقهي و کلامي اهل‌سنت، منع نگارش حديث و دوري از مرجعيت علمي اهل‌بيت تا اوايل قرن دوم هجري بوده که موجب بروز چالش‌هايي در مسائل مستحدث شده است.
    تداوم اختلاف ميان پيروان مذاهب چهارگانه و اشکالات موجود در هر يک از آنها، موجب شد ابن‌تيميه بطلان فهم تمام مسلمانان، حتي مذاهب اربعة اهل‌سنت را اعلام کند. او حکم به صحت و حجيت فهم سلف صالح داد و پيروي از امام خاص را تکفير کرد. ابن‌تيميه باب اجتهاد را با تفسيري خاص خود گشود و معتقد بود: تقليد از امام خاص اشتباه است و پيروي از امام نامعين الزامي است. 
    انديشه‌هاي ابن‌تيميه ابتدا با مخالفت مواجه شد و حديث‌گرايان تا چهار قرن با افکار او مقابله کردند. اما برخي از استادان مدينه انديشه‌هاي ابن‌تيميه را تدريس کردند. سه تن از شاگردان آنها پيروان بسياري يافتند: محمد بن عبدالوهاب که وهابيت را با حمايت آل‌سعود بنيان نهاد؛ ابن‌الامير صنعاني که سلفية زيديه را در يمن تأسيس کرد؛ و شاه‌ولي‌الله دهلوي که ديوبندية هند را به وجود آورد. 
    از قرن دوازدهم به بعد، پيروي از انديشه‌هاي ابن‌تيميه در فرقه‌هاي مختلف گسترش يافت. بسياري از سلفية معاصر تابع انديشه‌هاي ابن‌تيميه هستند، اما يک گرايش جديد در ميان آنها ظهور کرده که تأکيد زيادي بر روابط حسنة اهل‌بيت با خلفا دارد. براي اثبات چنين روابطي، اين جريان به نام‌گذاري فرزندان ائمه  به نام خلفا، ازدواج دختران ائمه با خلفا، ازدواج فرزندان آنها با يکديگر و ستايش متقابل آنان استناد مي‌کند.
    ثمرة اثبات اين مدعا، مشروعيت‌بخشي به خلافت خلفا، حمله به شيعيان امامي، و متهم کردن آنها به ايجاد تفرقه در جهان اسلام بوده است. همچنين جريان مزبور شبهات فراواني دربارة تعامل مشروعيت‌بخش اهل‌بيت با خلفا مطرح کرده است.
    تفاوت اين گرايش جديد با رويکرد ابن‌تيميه و ساير سلفيه نسبت به اهل‌بيت در اين است که ابن‌تيميه بيشترين تنقيص را دربارة اهل‌بيت، به‌ويژه اميرالمؤمنين، داشت، به‌گونه‌اي‌كه برخي نويسندگان حملات ابن‌تيميه را ناشي از دشمني شديد او با علامه حلي،  برخي ناشي از شتاب‌زدگي او در رد شيعه،  و برخي ديگر به علت ناصبي‌بودن او دانسته‌اند. 
    ابن‌تيميه تأکيدي بر روابط حسنة اهل‌بيت با خلفا از طريق نام‌گذاري فرزندان اهل‌بيت به نام خلفا يا مصاهرات نداشت، بلکه تا جايي که توانست، فضايل اميرالمؤمنين را زير سؤال برد و معتقد بود: نام‌گذاري دلالتي بر مذهب و دين شخص ندارد و برداشت‌‌هاي مختلف از اسم صحيح نيست؛ زيرا ممکن است کافري نام فرزندش را مشابه نام مسلماني انتخاب کند يا يک اهل‌سنت نام فرزندش را مشابه نام يکي از امامان شيعه برگزيند.  همچنين ابن‌تيميه معتقد بود: صرف ازدواج فضيلتي ايجاد نمي‌کند، مگر آنکه همراه با تقواي بيشتر باشد. 
    گرايش جديد سلفيه نسبت به اهل‌بيت، پيش از ابن‌تيميه در ميان پيروان مکتب خلفا ديده مي‌شود؛ ازجمله در فضائل الصحابة و مناقبهم و قول بعضهم في بعض دارقطني و الموافقات زمخشري. با اين حال، ورود اين انديشه به تفکر سلفي مي‌تواند تابع شرايط اجتماعي و سياسي باشد تا نقطة ثقل قدرت شيعيان را تضعيف کرده، آنها را نامرتبط با اهل‌بيت قلمداد کند.
    بر اعتقادات ابن‌تيميه و وهابيت از منظر عقايد نقدهاي فراواني وارد شده که خارج از موضوع اين پژوهش است. ليکن نقد انديشة سلفية معاصر دربارة روابط اهل‌بيت با خلفا به‌صورت رويکردي مد نظر قرار نگرفته و بيشتر نقدهاي موجود جنبة مصداق‌محور دارد. ازاين‌رو نقد اين رويکرد ضروري است.
    برخي آثاري که ديدگاه‌هاي سلفيه را به‌صورت موردي نقد کرده‌اند، در بخش نقد و ارزيابي (نقد مصاديق ادعايي) معرفي خواهند شد.
    اين پژوهش به روش «تاريخي ـ انتقادي» انديشة سلفية معاصر با گرايش موافقاتي را نقد کرده است.
    1. سلفية معاصر موافقاتي
    گونه‌شناسي سلفية معاصر نيازمند پژوهشي مستقل است و بررسي آراء گونه‌هاي مختلف سلفيه نيز مستلزم تحقيق جداگانه‌اي است. با اين حال، «سلفية معاصر موافقاتي» گونه‌اي جديد از سلفيه است که تلفيقي از انواع سلفيه را دربر مي‌گيرد.
    اين گروه از سلفيه، همانند ديگر فرق سلفي، به ولايت الهي اهل‌بيت و جايگاه علمي آنان اعتقادي ندارند و علم غيب و عصمت امامان شيعه را زير سؤال مي‌برند. آنها معتقدند: امامت جامعة اسلامي توسط پيامبر به مردم واگذار شده است و تمام سفارش‌هاي مربوط به اهل‌بيت منحصر به پنج‌ تن آل‌عبا، حضرت زهرا و دوازده امام نيست. همچنين برخي از خلفا را برتر از حضرت علي مي‌دانند  و مدعاي شيعيان دربارة اختلاف خلفا با ائمه را مخالف عملکرد اهل‌بيت معرفي مي‌کنند.
    به‌سبب پيچيدگي شبهات مطرح‌شده، اين جريان مي‌تواند آسيب اعتقادي جبران‌ناپذيري براي جوامع اسلامي، به‌ويژه افراد کم‌اطلاع برجاي بگذارد؛ از يک‌سو، روش‌هاي تند برخي از فرق تکفيري در ميان آنها کمتر ديده مي‌شود و از سوي ديگر، تلاش براي زدودن اشتباهات گذشتگان بدون اعتراف به خطاي آنها، نوعي عملکرد نفاق‌آلود است که موجب حملة مسلمانان ناآگاه به دوستداران حقيقي اهل‌بيت مي‌شود.
    پس از قدرت‌گيري وهابيت، «القاعده» و «داعش» و کشتار مسلمانان در مناطق مختلف جهان اسلام (ازجمله کربلا، نجف، سوريه، افغانستان و پاکستان) اين اقدامات نه‌تنها چهرة سلفي را در جهان اسلام تخريب کرد، بلکه جايگاه مشروعيت رهبران آنها در صدر اسلام را نيز مسئله‌دار نمود. ازاين‌رو براي ترميم وضعيت پيش‌آمده، راه‌حل پيچيده‌اي را برگزيدند.
    يکي از اقدامات آنها در پيش گرفتن مسير علمي در مقابل مسير تکفير بود. اين جريان با فعاليت در شبکه‌هاي ماهواره‌اي و تأسيس برخي مراکز، تبليغات گسترده‌اي براي اثبات حقانيت خلفا و پيروان آنها انجام داد. تأسيس مؤسسة «مبرة الآل و الاصحاب» و فعاليت برخي کارشناسان سلفي در شبکه‌هاي مجازي (مانند عبدالقادر ترشابي، محمدباقر سجودي، سيدعقيل هاشمي، عبدالفتاح خدمتي، عبدالمجيد موحد خرمي و ديگران) در شبکه‌هاي جهاني ماهواره‌اي نظير نور، کلمه، وصال حق و ديگر شبکه‌ها، در همين زمينه قابل تعريف است.
    جريان سلفية موافقاتي جرياني التقاطي است که قصد دارد نقطة ثقل و قدرت شيعيان امامي را از آنها سلب و مختص پيروان مکتب خلفا کند و شيعيان را نامرتبط با اهل‌بيت معرفي نمايد. بدين‌روي، با توجه به عمق و پيچيدگي نفوذ و قدرت جريان شيعة امامي، جريان سلفي نيز اين روش را در پيش گرفته است.
    هدف آنها از يک‌سو، کاهش آسيب‌هاي تهاجم فيزيکي سلفيان وهابي و داعش و از سوي ديگر، متوجه کردن انگشت اتهام گسست در جهان اسلام به شيعيان امامي است.
    البته بنيان‌هاي اين تفکر در ميان اهل‌سنت وجود داشته و سلفيان معاصر موافقاتي از ظرفيت احاديث موجود در متون اهل‌سنت و انديشه‌هاي موافقاتي پيروان مکتب خلفا بهره جسته‌اند. بنابراين، هرچند عنوان مقاله بر نقد سلفية معاصر تأکيد دارد، مي‌توان آن را «نقد رويکرد برخي اهل‌سنت نسبت به اهل‌بيت و شيعيان» ناميد.
    يکي از مراکز مهم سلفية معاصر «مرکز البحوث و الدراسات مبرة الآل و الاصحاب» در کشور کويت است که تارنماي رسمي آنها به نشانيalmabarrah.net  فعاليت مي‌کند. اين مؤسسه با نگاه موافقاتي، به چاپ و نشر کتب متعدد پرداخته است که در بخش بعدي با عنوان «مدعا و مستندات گرايش موافقاتي» به برخي از اين کتب اشاره خواهد شد.
    درواقع، تقويت رويکرد اهل‌بيت‌محور و شيعه‌ستيزي در ميان سلفية معاصر و پيروان مکتب خلفا، پيش از ابن‌تيميه، تابع شدت اقتدار شيعه يا برجسته شدن عدم عمل به دستور مودت و محبت نسبت به خاندان وحي است.
    براي نمونه، نگارش فضائل الصحابه احمد بن حنبل و مسئلة تربيع او  پس از اقدامات تند حاکميتي عليه خاندان پيامبر و حاکميت دو قرن تقابل با اهل‌بيت، به‌ويژه اميرالمؤمنين، يا ناشي از فشار تبليغات عباسيان براي اهل‌بيت‌دوستي هنگام ارسال داعيان بوده و يا به‌سبب آشکار شدن نفوذ و قدرت شيعه که مدارک و اسناد آن در کتاب تاريخ سياسي شيعيان اثناعشري ذکر شده است. 
    پس از احمد بن حنبل، برخي از کتب با نگاه موافقاتي نگاشته شدند؛ ازجمله کتاب منسوب به دارقطني با عنوان فضائل الصحابة و مناقبهم و قول بعضهم في بعض و کتاب محمود بن عمر زمخشري با عنوان الموافقات.
    اين نوع کتب موافقاتي اخيراً رشد بيشتري يافته و برخي نويسندگان، ازجمله ابوخليفه علي بن محمد بن محمد قُضيبي مشهور به «عثمان خميس» و ديگر نويسندگان همين رويکرد را برجسته کرده‌اند.
    درواقع، هر نوع تلاش براي اثبات روابط حسنه ميان خلفا و اهل‌بيت و متهم کردن شيعيان امامي به گسست در جهان اسلام، در جهت اهداف سلفية معاصر با گرايش موافقاتي است، حتي اگر کسي از نظر فرقه‌اي داخل يکي از انواع مختلف سلفيه (مانند سلفية وهابي، جهادي يا نوسلفيه) باشد.
    2. مدعا و مستندات سلفية موافقاتي
    سلفية معاصر با گرايش موافقاتي مدعي وجود روابط حسنه ميان خلفا و اهل‌بيت است و شيعيان را عامل گسست در جهان اسلام معرفي مي‌کند. براي اثبات اين مدعا، اين جريان به چند موضوع مهم استناد کرده است؛ ازجمله نام‌گذاري فرزندان ائمه به نام خلفا، ازدواج دختران ائمه با خلفا، ازدواج فرزندان خلفا با اهل‌بيت، و ستايش متقابل ميان آنان.
    سلفية موافقاتي با نگارش کتاب‌هايي در اين زمينه کوشيده است تا استدلال‌هاي خود را مستند سازد. برخي از اين آثار عبارت‌اند از:
    ـ سيد بن احمد بن ‌ابراهيم، الاسماء و المصاهرات‏ بين اهل البيت و الصحابه، تحقيق مرکز البحوث و الدراسات بمبرة الآل و الاصحاب؛
    ـ عثمان الخميس، سلسلة آل البيت و الصحابه؛
    ـ عبدالاحد عبدالقدوس، صدق المحبة بين آل البيت و الصحابة رضي الله عنهم؛
    ـ علي بن حمد بن محمد التميمي، الآل و الصحابة‏:‏ محبة و قرابه؛
    ـ مرکز البحوث و الدراسات، الثناء المتبادل بين الآل و الاصحاب؛
    ـ صالح بن عبدالله الدرويش، التراحم بين آل بيت النبي و بين بقية الصحابة، رحماء بينهما، تحقيق لجنة زکاة جابر العلي و الفنطاس؛
    ـ اليواقيت الدرية في ثناء اهل البيت على الصحابه؛
    ـ عمر عبدالله کامل، الادلة الباهرة علي نفي البغضاء بين الصحابة و العترة الطاهره.
    اين آثار تلاش دارند با استناد به متون متقدم اهل‌سنت و شيعه، روابط حسنه ميان اهل‌بيت و خلفا را اثبات کنند و شيعه را عامل اصلي تفرقه در جهان اسلام معرفي نمايند.
    1-2. نقد و ارزيابي
    براي نقد نگاه موافقاتي، مي‌توان از دو روش استفاده کرد:
    1ـ1ـ2. نقد مصاديق ادعايي
    نقد تک‌تک ادعاهاي سلفية موافقاتي، ازجمله نام‌گذاري برخي فرزندان اهل‌بيت به نام خلفا، ازدواج‌هاي صورت‌گرفته ميان اهل‌بيت و خلفا، يا ازدواج فرزندان خلفا با ائمه خارج از ظرفيت اين مقاله است. با توجه به اينکه برخي کتب به نقد اين موارد پرداخته‌اند، از ذکر مجدد آنها خودداري مي‌شود. علاقه‌مندان مي‌توانند به منابع ذيل مراجعه کنند:
    ـ سيدعلي شهرستاني، نام‌هاي خلفا بر فرزندان امامان و معماي يک ازدواج؛
    ـ محمدعلي لباف، معماي نام؛
    ـ نجاح الطائي، تحريف اسماء اولاد المعصومين و انتساب امام صادق به ابوبکر؛
    ـ نجاح الطائي، انتساب امام صادق به ابوبکر دروغ است.
    2-1-2. نقد رويکرد
    رويکرد سلفية موافقاتي تاکنون به‌صورت منسجم و مستقل بررسي نشده است. اين رويکرد از چند جهت قابل نقد است:
    ۱) سيرة خلفا و صحابه نسبت به خاندان پيامبر
    مودت اهل‌بيت از دستورات صريح قرآن کريم است؛ چنان‌که در آيات متعددي به آن اشاره شده است:
    «اين همان چيزي است که خداوند بندگان‌ خود را که ايمان آورده و اعمال صالح انجام داده‏اند به آن نويد مي‏دهد! بگو: من هيچ پاداشي از شما بر رسالتم درخواست نمي‏کنم، جز دوست‏داشتن نزديکان‌ام [اهل‌بيت‌ام]. و هر کس کار نيکي انجام دهد بر نيکي‌اش مي‏افزاييم؛ چرا که خداوند آمرزنده و سپاسگزار است». 
    در حديث ثقلين که متواتر است، پيامبر گرامي فرمودند: «من در ميان شما دو گوهر گرانبها به‌جا مي‌گذارم: کتاب خدا و عترت‌ام؛ اهل‌بيت‌ام. اين دو از هم جدا نمي‌شوند تا در حوض [کوثر] بر من وارد شوند». 
    دستور به مودت خاندان پيامبر محل نزاع نيست، اما اجرا يا عدم اجراي اين حکم الهي محل اختلاف است. شيعيان معتقدند: ائمه در عصر حضور خود، بيشترين فشار و تقابل را از سوي خلفا و حاکمان وقت تحمل کردند. براي نمونه، برخي از اين فشارها عبارت‌اند از:
    الف. بر اساس گزارش‌هاي متعدد حديثي و تاريخي، پس از وفات پيامبر اختلافاتي بر سر منصب امامت به وجود آمد. موافقان امامت و خلافت حضرت علي در خانة حضرت زهرا تحصن کردند.  اين موضوع براي خليفة اول سخت آمد و موجب فشار و تهديد بر خاندان پيامبر شد، به‌گونه‌اي‌که عمر تهديد به آتش‌زدن درِ خانة وحي کرد  و ابوبکر اقدام به کشف بيت حضرت فاطمه نمود  تا تمام شواهد شهادت تنها يادگار پيامبر زير سؤال برود. مخفي‌بودن قبر حضرت زهرا گواه غربت آن حضرت است.
    ب. دامنة اختلافات به حدي زياد بود که خليفة اول خود به نبود روابط حسنه اعتراف کرده است. براي نمونه، در صحيح مسلم از قول عمر بن خطاب، نظر اميرالمؤمنين و عباس بن عبدالمطلب دربارة ابوبکر و عمر چنين گزارش شده است:
    عمر خطاب به اميرالمؤمنين و عباس عموي پيامبر گفت: پس از رحلت پيامبر، ابوبکر گفت: «من جانشين پيامبر هستم». شما دو نفر آمديد؛ عباس ارث پسر برادرش را از ابوبکر طلب کرد و علي نيز ارث همسرش را. ابوبکر پاسخ داد: «پيامبر فرموده‌اند: ما پيامبران ارثي به‌جاي نمي‌گذاريم و هرآنچه باقي بماند، صدقه است». اما شما و عبدالله بن عباس او (ابوبکر) را دروغگو، گناهکار، نيرنگ‌باز و خائن مي‌دانستيد. پس از ابوبکر، من روي کار آمدم و شما دو نفر مرا نيز دروغگو، گناهکار، نيرنگ‌باز و خائن مي‌دانيد. 
    در صحيح بخاري نيز چنين گزارش شده است: حضرت علي کسي را دنبال ابوبکر فرستاد تا نزد او بيايد، و تأکيد کرد که کسي را همراه خود نياورد؛ زيرا نمي‌خواست عمر را ببيند. 
    ج. حضرت علي 25 سال خانه‌نشين شدند تا آنکه مسلمانان عليه عثمان شورش کردند. حتي عايشه نيز به شورش عليه عثمان دامن زد؛ چنان‌که گزارش شده است که او گفت: «به خدا قسم! عثمان مظلوم کشته شد و به خدا قسم! براي خون‌خواهي او قيام خواهم کرد».
    پسر ام‌کلاب خطاب به عايشه گفت: «براي چه؟ به خدا قسم! نخستين کسي که موضع خود را تغيير داد تو بودي. تو همان کسي هستي که گفتي: بکشيد نعثل را که کافر شده است!»
    عايشه پاسخ داد: «اصحاب عثمان او را به توبه فراخواندند، سپس وي را کشتند. بله، من اين سخن را گفته‌ام، اما اين حرف من بهتر از حرف اولم است!» 
    عثمان که از «عشرة مبشره» بود، توسط برخي ديگر از عشرة مبشره کشته شد. پس از او حضرت علي هنگامي حکومت را به دست گرفت که تبعيض طبقاتي رشد کرده بود. بسياري از مسلمانان در سه نبرد ناکثين، قاسطين و مارقين مقابل آن حضرت ايستادند و همچنان توجهي به پيروي از خاندان پيامبر نشد تا آنکه حضرت علي به شهادت رسيد.
    2) سيرة حاکمان اموي در تقابل با اهل‌بيت
    روند تقابل با اهل‌بيت پس از شهادت حضرت علي توسط معاويه ادامه يافت. علاوه بر دشنام نسبت به حضرت علي  و حسنين،  بسياري از شيعيان و پيروان اهل‌بيت، ازجمله قنبر،  حجر بن عدي،  عمرو بن حمق خزاعي،  ميثم تمار  و کميل  به شهادت رسيدند.
    حادثة کربلا و شهادت فرزند پيامبر نيز يکي از نشانه‌هاي تقابل آشکار با اهل‌بيت در خيرالقرون است. پس از آن، امام سجاد از ورود به بسياري از مسائل سياسي و اجتماعي خودداري کردند. فشار بر اهل‌بيت به‌حدي زياد بود که ابن‌تيميه تصريح کرده است که برخي از حاکمان اموي ناصبي بودند. 
    3) مراحل تغيير هويت تقابل و دشمني به مدعاي موافقاتي
    الف) منع از سبّ حضرت علي
    در قرن اول هجري، خاندان پيامبر با ستم‌هاي بسياري روبه‌رو شدند. در اين دوره، نه‌تنها اعتقادي به امامت الهي و سياسي اهل‌بيت وجود نداشت، بلکه حتي پذيرش فضايل آنان نيز با موانع روبه‌رو بود. همچنين از نشر فضايل اميرالمؤمنين به‌وسيلة منع نگارش حديث جلوگيري شد و ناصبي‌گري توسط حکام جور تبليغ شد، تا آنکه عمر بن عبدالعزيز از سبّ اميرالمؤمنين منع کرد. 
    ب) اقدامات سياسي عباسيان براي حمايت از اهل‌بيت
    هرچند منع کتابت حديث دوام نياورد، اما اين سياست آغازگر تغيير رفتار نسبت به اهل‌بيت بود. عباسيان نيز از فضاي مسموم قرن اول عليه امويان بهره بردند و شعار «الرضا من آل محمد[]» را مطرح کردند.
    در اين تحولات، برخي از جريان‌ها و رهبران شيعي فريب شعار عباسيان را خوردند. با اين ‌حال، اتحاد برخي رهبران شيعه با عباسيان، علاوه بر تحول و تضعيف امويان، موجب کاهش دشمني عليه خاندان پيامبر شد.
    ج) تقابل برخي از بزرگان اهل‌سنت با حکام عباسي
    ابوحنيفه که پيروان بسياري در ميان اهل‌سنت دارد، اعتقاد به قيام عليه حاکم ظالم داشت و به شرکت در قيام ابراهيم بن عبدالله دعوت مي‌کرد.  استمرار ظلم عباسيان و حمايت خلفاي عباسي از معتزله، موجب تحولات جديد در ميان اهل‌‌سنت شد و برخي از چهره‌هاي برجسته، ازجمله ابوحنيفه، از رهبران شيعه حمايت کردند.
    البته بايد توجه داشت که هرچند حمايت ابوحنيفه از قيام‌هاي شيعه در ظاهر بيانگر تمايلات شيعي اوست، برخي اين اقدام را به گرايش‌هاي زيدي او نسبت داده‌اند. بااين‌‌حال، تحقيقات دربارة مباني انديشة سياسي ابوحنيفه نشان داده که حمايت او از قيام‌ها برخاسته از اعتقادات «مرجئة جبريه» بوده است. برخلاف «مرجئة خالصه»، ابوحنيفه به قيام عليه حاکم ظالم باور داشت.
    ابوحنيفه قيام‌هاي شيعه، مانند قيام زيد بن علي و قيام ابراهيم بن محمد طباطبا عليه حاکمان اموي را همراهي کرد.  او قيام زيد را به قيام پيامبر در بدر تشبيه کرد،  قيام ابراهيم بن عبدالله را «قيام امام عادل در برابر امام فاسق» دانست   و حضرت علي را در تمام جنگ‌هايش برحق شمرد و دشمنان او را طغيانگر خواند  و تفضيل خلفاي چهارگانه به ترتيب تصدي خلافت  و يا برتري حضرت علي بر عثمان،  به او نسبت داده شده است. وي پس از حضرت علي، امام حسن را خليفه و امام بر حق مي‌شناخت.
    يکي از عوامل مؤثر در کاهش جو تقابل با اهل‌بيت، خدمات متقابل معتزله و برخي از حکام عباسي بود که زمينة اتحاد ميان شيعه و معتزله را فراهم ساخت. اين نزديکي موجب شد برخي از آراء معتزله به شيعة سياسي نزديک شود و عباسيان از اين انديشه‌ها در تقابل با امويان بهره‌برداري کنند. 
    درواقع، همگرايي برخي ديدگاه‌هاي معتزله با عقايد شيعه، همراه با استفادة عباسيان از ارتباطات ميان شيعه و معتزله، قدرت‌گيري معتزله در ساختار حکومتي عباسيان و رشد نفوذ شيعيان در کنار اين تحولات، ازجمله عواملي بود که به کاهش جوّ دشمني نسبت به خاندان پيامبر منجر شد.
    د) جايگاه احمد بن حنبل و نقش او در نظرية «تربيع»
    به‌گواهي تاريخ، چهره شاخص اهل حديث، احمد بن حنبل، تا دوران حکومت متوکل عباسي جايگاهي در ميان حاکمان نداشت. در آن زمان، معتزله بيشترين قرب را نزد خلفاي عباسي داشتند، تا آنکه متوکل عباسي به مقابله با معتزله پرداخت.
    قدرت‌گيري شيعيان و معتزله و نزديکي انديشه‌هاي آنان، همراه با تسلط ترکان بر خلافت عباسي، موجب شد متوکل براي کاهش قدرت شيعيان و ترکان، دست به اقداماتي بزند؛ ازجمله منع مناظرات ديني، تفتيش عقايد، عزل احمد بن ابي دؤاد، و دعوت از فقهاي اهل حديث (ازجمله احمد بن حنبل) به سامراء.
    طبق گزارش‌هاي تاريخي، احمد بن حنبل ابتدا از پذيرش هدايا و حضور در دربار متوکل خودداري کرد؛ اما با اجباري شدن مهاجرت و توصية مشاور متوکل به احمد بن حنبل، او، هم هدايا را پذيرفت و بخشش نمود، و هم در سال ۲۳۷ قمري اجباراً به سامراء رفت.
    نفوذ احمد بن حنبل زياد بود و متوکل و ديگران از ارتباطات او با مردم آگاه بودند. همچنين آنها از مجالسي که او ترتيب مي‌داد، رضايت نداشتند. محمد بن اسحاق او را تهديد کرد و گفت: «اگر نمي‌خواهي آنچه در زمان پدرم بر تو گذشت، برايت اتفاق بيفتد، در خانه‌ات بمان!» 
    عدم پذيرش اقامت در منزل حکومت عباسي، اجارة خانه‌اي مستقل در سامراء، عدم پذيرش غذاي درباري، ضعف جسماني احمد بن حنبل در بغداد، و عدم تمايل او به آموزش فرزندان متوکل، همراه با درخواست مادر متوکل براي آزادي او، در نهايت، موجب شد احمد بن حنبل به خانة خود بازگردد. 
    احمد بن حنبل در سال ۲۴۱ قمري در بغداد درگذشت و جمع کثيري در تشييع جنازه‌اش حضور يافتند.
    با توجه به آنچه گذشت، مشخص شد که مجالس احمد بن حنبل باب ميل متوکل عباسي نبود و دعوت او به سامراء صرفاً براي رصد وي از نزديک صورت گرفت.
    تعارض رفتاري احمد بن حنبل را مي‌توان با بررسي اعتقادنامة او  تبيين کرد. از يک‌سو، اخبار فضايل اهل‌بيت  و حضرت علي و نظرية «تربيع» در مذهب احمد بن حنبل ثابت و مسلّم است.  از سوي ديگر، طبق اعتقادنامة او، قيام عليه حاکم ظالم جايز نيست. همچنين متوکل عباسي به‌عنوان حاکم ناصبي، او را به سامراء فراخوانده بود.
    مجموع اين قرائن نشان مي‌دهد که احمد بن حنبل با اعتقادات متوکل مخالف بود و او را مغاير مذهب اهل‌‌سنت مي‌دانست. در عين ‌حال، بدون ايجاد حساسيت و به بهانه‌هاي مختلف، از متوکل فاصله گرفت و نظرية «تربيع» را در ميان اهل‌سنت تثبيت کرد.
    بنابراين، تقابل با اهل‌بيت در قرن اول از سوي حکومت رواج داشت و حتي ابن‌تيميه نتوانست اين واقعيت را ناديده بگيرد. او اعتراف کرده است که بني‌اميه از نظر حکومتي ناصبي بودند.  نتيجة طبيعي چنين سياستي، کنار گذاشتن اهل‌بيت از نظر فکري و عقيدتي بود.
    درواقع، تغيير رفتار حکومت‌هاي مخالف اهل‌بيت اقدامي براي ترميم چهرة ظاهري پيروان مکتب خلفا بود. اين سياست ضمن حفظ انديشه‌هاي پيروان مکتب خلفا، موجب شد نظرية «تربيع» دوباره احيا شود و برخي آسيب‌هاي ناشي از فاصله‌گرفتن از اهل‌بيت و احاديث نبوي کاهش يابد.
    اين روند تغيير رفتار در قرون بعدي ادامه يافت. در اين مسير، افرادي همچون بربهاري و ابن‌تيميه و ديگر علماي سلفي‌مسلک در ظاهر با اعتقادات شيعيان امامي مقابله مي‌کردند، اما درواقع، با انديشه‌ها و عقايد اهل‌بيت در ستيز بودند. آنان جايگاه اهل‌بيت را رعايت نکردند و حتي در موضوعات مشهور، مانند قاتلان امام حسين و جواز يا عدم جواز لعن، مطالب متناقض بسياري نقل کردند.
    ابن‌تيميه در نهايت، در مسئلة لعن مي‌گويد: «من لعن مشخص کسي را نمي‌پسندم». دربارة يزيد نيز مي‌گويد: «نه او را دوست دارم ـ چون آدم صالحي نبود ـ و نه به او ناسزا مي‌گويم؛ زيرا ناسزاگويي به هيچ‌يک از مسلمانان جايز نيست».  او همچنين معتقد بود که يزيد قاتل امام حسين نبوده است. 
    اين در حالي است که خود ابن‌تيميه اعتراف کرده است که امويان نسبت به اهل‌بيت ناصبي بودند. بنابراين، مشخص نيست چگونه اين تناقضات با ادعاي محبت به اهل‌بيت قابل ‌جمع است.
    نتيجه‌گيري
    با توجه به مطالب ارائه‌شده، نتايج ذيل قابل برداشت است:
    «سلفية معاصر موافقاتي» يکي از گرايش‌هاي جديد در ميان سلفية معاصر است که مدعي موافقت اهل‌بيت با خلفاست.
    سلفية موافقاتي براي اثبات موافقت اهل‌بيت با خلفا، به نام‌گذاري فرزندان اهل‌بيت به نام خلفا، ازدواج خلفا با دختران اهل‌بيت، ازدواج فرزندان خلفا با اهل‌بيت، و ستايش متقابل اهل‌بيت و خلفا استناد مي‌کند.
    سلفية موافقاتي با ادعاي وجود روابط حسنه ميان اهل‌بيت و خلفا، تلاش دارد شيعيان را عامل گسست جهان اسلام معرفي كند (مصاديق مختلف مدعاهاي سلفية معاصر در بسياري از کتب شيعة امامي نقد شده است و علاقه‌مندان مي‌توانند به اين آثار مراجعه کنند).
    رويکرد سلفية معاصر با توجه به سيرة خلفا و صحابه نقد شد و مشخص گرديد که در عصر حضور ائمه بيشترين فشار و خفقان عليه اهل‌بيت وجود داشت. حضرت زهرا پس از وفات پيامبر به شهادت رسيدند، امام علي، امام حسن مجتبي و امام حسين در قرن اول به شهادت رسيدند و شدت فشار بر اهل‌بيت به‌حدي بود که حتي ابن‌تيميه به ناصبي‌بودن برخي خلفاي اموي اعتراف کرده است.
    تغيير فضاي تقابل با اهل‌بيت از قرن اول تا سوم ـ که نزد سلفيه به‌عنوان «خيرالقرون» شناخته مي‌شود ـ زمان زيادي برد. در نهايت، اين فضا به گرايش پذيرش حداقلي فضايل اهل‌بيت تبديل شد، از دشنام به اميرالمؤمنين جلوگيري شد، خلافت حضرت علي به‌عنوان خليفة چهارم پذيرفته شد، و به فضايل حداقلي اهل‌بيت اعتراف شد، هرچند با رتبه‌اي پايين‌تر از خلفا.

    References: 
    • قرآن کریم.
    • الآجری، محمد بن الحسین، الشریعة، تحقیق عبدالله بن عمر الدمیجی، ریاض، دار الوطن، 1999م.
    • ابن ابی‌‌یعلی، محمد بن محمد، المسائل التی حلف علیها أحمد بن حنبل، تحقیق محمود بن محمد الحداد، ریاض، دار العاصمه، ۱۴۰۷ق.
    • ابن ابی‌یعلی، محمد بن محمد، طبقات الحنابله، بیروت،‌ دارالمعرفه، بی‌تا.
    • ابن عبدالبر، یوسف بن عبدالله، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، تحقیق علی محمد بجاوی، بیروت، دار الجیل، ۱۴۱۲ق.
    • ابن‌تیمیه حرانی، احمد بن عبدالحلیم، مجموع الفتاوى، تحقیق عبدالرحمن بن محمد بن قاسم، مدینه، مجمع الملک فهد لطباعة المصحف الشریف، ۱۹۹۵.
    • ابن‌تیمیه حرانی، احمد بن عبدالحلیم، منهاج السنة النبویة فی نقض کلام الشیعة القدریة، تحقیق د. محمد رشاد سالم، بی‌جا. مؤسسة قرطبه، 1406ق.
    • ابن‌حجر عسقلانی، احمد بن علی بن محمد بن احمد، الإصابة فی تمییز الصحابة، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1415ق.
    • ابن‌حجر عسقلانی، احمد بن علی، لسان المیزان، بیروت، مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، 1406ق.
    • ابن‌حنبل، احمد بن، فضائل عثمان بن عفان، تحقیق طلعت بن فؤاد الحلوانی، جده، دار ماجد عسیری، 2000م.
    • ابن‌حنبل، احمد، فضائل الصحابة، بیروت، مؤسسة الرسالة، 1403ق.
    • ابن‌خلدون، عبدالرحمن، دیوان المبتدأ و الخبر فی تاریخ العرب و البربر و من عاصرهم من ذوی الشأن الأکبر، تحقیق خلیل شحادة، بیروت، دار الفکر، 1988م. ۱۹۸۸.
    • ابن‌زنجویه، حمید بن مخلد، الأموال، عربستان، مرکز الملک فیصل للبحوث والدراسات الاسلامیه، 1406ق.
    • ابن‌قتیبه دینوری، عبدالله بن مسلم، الإمامة و السیاسة، تحقیق علی شیری، بیروت، دار الأضواء، 1990م.
    • ابوحنیفه، نعمان بن ثابت، شرح الفقه الأکبر، امارات، مکتبة الفرقان، 1419ق.
    • اسدی تمیمی، سیف بن عمر، الفتنة و وقعة الجمل، تحقیق احمد راتب عرموش، بیروت، دار النفائس، 1993م.
    • آلبانی، محمد ناصرالدین، سلسلة الأحادیث الصحیحة و شیء من فقهها و فوائدها، ریاض، مکتبة المعارف للنشر والتوزیع، 1416ق.
    • بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح البخاری، تحقیق محمد زهیر بن ناصر الناصر، دمشق، دار طوق النجاة، ۱۴۲۲ق.
    • بدران، عبدالقادر بن احمد، المدخل إلى مذهب الإمام أحمد بن حنبل، تحقیق عبدالله بن عبدالمحسن ترکی، بیروت، مؤسسة الرسالة، ۱۴۰۱ق.
    • بهرامیان، مسعود، و تفتیان، علی، «مبانی اندیشه سیاسی امام ابوحنیفه در دفاع از قیام‌های علویان (زید بن علی و ابراهیم بن عبدالله)»، 1395، مطالعات تقریبی مذاهب اسلامی، ش۴(۴۶)، ص۳۹-۵۵.
    • ترکمنی آذر، پروین، تاریخ سیاسی شیعیان اثناعشری در ایران (از ورود مسلمانان تا تشکیل حکومت صفویه)، قم، مؤسسة شیعه‌شناسی، ۱۳۹۰.
    • تمیمی سمرقندی، عبدالله بن عبدالرحمن، مسند الدارمی المعروف بسنن الدارمی، تحقیق نبیل هاشم الغمری، بیروت، دار البشائر، 2013م.
    • جعفریان، رسول، تاریخ تشیع در ایران از آغاز تا قرن دهم هجری، قم، انصاریان، ۱۳۸۰.
    • حاکم نیشابوری، محمد بن عبدالله، المستدرک على الصحیحین، تحقیق مصطفی عبدالقادر عطا، بیروت، دارالکتب العلمیه، 1990م.
    • خطیب بغدادی، احمد بن علی، تاریخ بغداد وذیوله، تحقیق عطا و مصطفی عبدالقادر، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1417ق.
    • ذهبی، شمس‌الدین محمد بن احمد، سیر أعلام النبلاء، بیروت، مؤسسة الرسالة، بی‌تا.
    • سلمی نیشابوری، محمد بن اسحاق، صحیح ابن‌خزیمه، تحقیق مصطفى اعظمی، بیروت، المکتب الاسلامی، بی‌تا.
    • طبرانی، احمد بن ایوب، المعجم الکبیر، تحقیق حمدی بن عبد المجید، چ دوم، قاهره، مکتبة ابن‌تیمیه.
    • طبری، محمد بن جریر، تاریخ الأمم و الملوک، تحقیق محمدابوالفضل ابراهیم، چ دوم، بیروت، دارالتراث، 1387ق.
    • عباسی، حبیب، «بررسی دلایل ناصبی بودن ابن‌تیمیه با تکیه بر آثار وی و دیدگاه علمای اهل‌سنت پیرامون ناصبی بودن او»، 1396، امامت‌پژوهی، دوره هفتم، ش ۲، ص 139ـ175.
    • فرمانیان، مهدی، و معینی‌فر، محمد، سلفیه از گذشته تا حال، قم، دانشگاه ادیان و مذاهب، ۱۳۹۵.
    • القاری، ملاعلی، شرح کتاب الفقه الاکبر، تحقیق علی محمد دندل، بیروت، دارالکتب العلمیه، 1971م.
    • کشی، محمد بن عمر، رجال الکشی، مشهد، دانشگاه مشهد، 1348.
    • مرکز البحوث و الدراسات، الثناء المتبادل بین الآل و الأصحاب، کویت، شرکت عیسی حسین الیوسفی و أولاده، ۲۰۰۶.
    • نوبختی، حسن بن موسی، فرق الشیعة، بیروت، دار الاضواء، 1404ق.
    • نیشابوری، مسلم بن حجاج، المسند الصحیح المختصر بنقل العدل عن العدل إلى رسول الله(ص)، تحقیق محمد عبدالباقی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، بی‌تا. 
    شیوه ارجاع به این مقاله: RIS Mendeley BibTeX APA MLA HARVARD VANCOUVER

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    افلاکیان، مجید، منتظری مقدم، حامد.(1404) بررسی انتقادی رویکرد سلفیة معاصر به تعامل اهل‌بیت(ع) با خلفا. دو فصلنامه تاریخ اسلام در آینه پژوهش، 1(1)، 7-21 https://doi.org/10.22034/tarikh.2025.2021915

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    مجید افلاکیان؛ حامد منتظری مقدم."بررسی انتقادی رویکرد سلفیة معاصر به تعامل اهل‌بیت(ع) با خلفا". دو فصلنامه تاریخ اسلام در آینه پژوهش، 1، 1، 1404، 7-21

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    افلاکیان، مجید، منتظری مقدم، حامد.(1404) 'بررسی انتقادی رویکرد سلفیة معاصر به تعامل اهل‌بیت(ع) با خلفا'، دو فصلنامه تاریخ اسلام در آینه پژوهش، 1(1), pp. 7-21

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    افلاکیان، مجید، منتظری مقدم، حامد. بررسی انتقادی رویکرد سلفیة معاصر به تعامل اهل‌بیت(ع) با خلفا. تاریخ اسلام در آینه پژوهش، 1, 1404؛ 1(1): 7-21