تاریخ اسلام در آینه پژوهش، سال اول، شماره اول، پیاپی 58، بهار و تابستان 1404، صفحات 99-114

    کتابشناسی توصیفی ـ تحلیلی «أخبار الدولة العباسیه»

    نویسندگان:
    ✍️ محمد عبدالملکی / استادیار گروه معارف اسلامی دانشکدة پزشکی دانشگاه علوم پزشکی کردستان / mohamadtarikh86@yahoo.com
    عباس رهبری / استادیار گروه آموزش الهیات و معارف اسلامی دانشگاه فرهنگیان تهران / azsazs45@gmail.com
    dor 20.1001.1.24234028.1404.1.1.6.0
    doi 10.22034/tarikh.2024.2022053
    چکیده: 
    کتاب «أخبار الدولة العباسیه» اثری مهم از مؤلفی ناشناخته است که دربارة عباسیان نگاشته شده است. ذکر فضایل عبدالله بن عباس، علی بن عبدالله، محمد بن علی و ابراهیم امام موضوعات اصلی این کتاب را تشکیل می‌دهد. این پژوهش درصدد است تا از محتویات کتاب، زمینه، فضا و شرایطی را که انگیزه و هدف مؤلف در تألیف این اثر بوده، بررسی کند. این تحقیق بر این فرضیه استوار است که نفوذ ترکان در دستگاه خلافت عباسی، موجب کاهش اقتدار سیاسی و کاهش حرمت خلفای عباسی در نگاه مردم، به‌ویژه دیوانیان شد. مؤلف این اثر به ‌احتمال قریب‌ به ‌یقین، اثر خود را با انگیزة مشروعیت‌بخشی به خلافت عباسی در اذهان عمومی و به‌ویژه نزد دولت‌های مستقل و نیمه‌مستقل و دیوانیان نگاشته است. او برای دستیابی به این هدف، به نقل و ثبت روایاتی دربارة فضایل رهبران و امامان عباسی در دورة دعوت پرداخته است. دلیل اثبات این مدعا نقل روایات منقبتی دربارة رهبران عباسی دورة دعوت و خودداری مؤلف از بیان مناقشات درونی داعیان در این دوره است.
    Article data in English (انگلیسی)
    Title: 
    A Descriptive-Analytical Bibliography of "Akhbar al-Duwal al-Abbasiyah"
    Abstract: 
    The book "Akhbar al-Duwal al-'Abbasiyah" is an important work by an unknown author written about the Abbasids. Mentioning the virtues of Abdullah ibn Abbas, Ali ibn Abdullah, Muhammad ibn Ali, and Ibrahim Imam constitute the main topics of this book. This research tries to examine the contents of the book, the context, the atmosphere and the conditions that were the author's motivation and purpose in writing this work. This research is based on the hypothesis that the influence of the Turks in the Abbasid Caliphate system led to a decrease in the political authority and respect for the Abbasid Caliphs among the people, especially the Divanians (officials). The author of this work most likely wrote his work with the motive of legitimizing the Abbasid Caliphate in the public mind, especially among independent and semi-independent states and Divanians. To achieve this goal, he has narrated and recorded narrations about the virtues of the Abbasid leaders and Imams during the period of invitation. Stating narrations about the virtues of the Abbasid leaders during the period of invitation and the author's refusal to state the internal conflicts of the claimants during this period prove this claim.
    References: 
    متن کامل مقاله: 

    کتابشناسي توصيفي ـ تحليلي «أخبار الدولة العباسيه»
     محمد عبدالملکي         / استاديار گروه معارف اسلامي دانشکدة پزشکي دانشگاه علوم پزشکي کردستان    mohamadtarikh86@yahoo.com
    عباس رهبري/ استاديار گروه آموزش الهيات و معارف اسلامي دانشگاه فرهنگيان تهران    abbasrahbari45@gmail.com
    دريافت: 11/08/1402 - پذيرش: 24/07/1403
    چکيده
    کتاب «أخبار الدولة العباسيه» اثري مهم از مؤلفي ناشناخته است که دربارة عباسيان نگاشته شده است. ذکر فضايل عبدالله بن عباس، علي بن عبدالله، محمد بن علي و ابراهيم امام موضوعات اصلي اين کتاب را تشکيل مي‌دهد. اين پژوهش درصدد است تا از محتويات کتاب، زمينه، فضا و شرايطي را که انگيزه و هدف مؤلف در تأليف اين اثر بوده، بررسي کند. اين تحقيق بر اين فرضيه استوار است که نفوذ ترکان در دستگاه خلافت عباسي، موجب کاهش اقتدار سياسي و کاهش حرمت خلفاي عباسي در نگاه مردم، به‌ويژه ديوانيان شد. مؤلف اين اثر به ‌احتمال قريب‌ به ‌يقين، اثر خود را با انگيزة مشروعيت‌بخشي به خلافت عباسي در اذهان عمومي و به‌ويژه نزد دولت‌هاي مستقل و نيمه‌مستقل و ديوانيان نگاشته است. او براي دستيابي به اين هدف، به نقل و ثبت رواياتي دربارة فضايل رهبران و امامان عباسي در دورة دعوت پرداخته است. دليل اثبات اين مدعا نقل روايات منقبتي دربارة رهبران عباسي دورة دعوت و خودداري مؤلف از بيان مناقشات دروني داعيان در اين دوره است.
    کليدواژه‌ها: خلافت، عباسيان، مشروعيت، سياست، أخبار الدولة العباسيه، عبدالله بن عباس.

    مقدمه
    بيشتر متون تاريخي دودماني، بر اساس اهداف سياسي نگاشته شده‌اند. در تاريخ سياسي اسلام، هرگاه خانداني توانسته است به هر شکل، حکومت پيشين را براندازد و قدرت را به‌دست گيرد، براي کسب مقبوليت و مشروعيت خود، با استفاده از علماي همسو و مورخان وابسته، مشروعيت خود را از طريق بزرگ‌نمايي و فضيلت‌سازي نياکان خود تقويت کرده است.
    خاندان عباسي تا پيش از دستيابي به خلافت، از مقبوليت و مشروعيت کمتري نسبت به امامان شيعه و علويان برخوردار بودند. علويان پشتوانه‌هايي قرآني مانند آية «تطهير» و احاديثي همچون حديث «اخوت»، حديث «منزلت» و حديث «غدير» داشتند. در مقابل، عباسيان با بهره‌گيري سياست‌مدارانه از شعار چند‌پهلوي «الرضا من آل محمد» موفق شدند قبايل، گروه‌ها و افراد ناراضي از امويان را به‌سوي خود جذب کنند و با حمايت آنان، حکومت امويان را سرنگون سازند.
    با وجود دستيابي به خلافت، عباسيان در مقايسه با علويان، همواره با مشکل مشروعيت مواجه بودند و براي غلبه بر اين چالش، مي‌بايست راهکاري براي اثبات حقانيت خود بيابند.
    عباسيان که دولت‌شان با حمايت ايرانيان و فرهنگ ايراني شکل گرفت، از آغاز تأسيس خلافت در سال ۱۳۲ تا ۲۳۲ق (دورة نخست)، علي‌رغم جنبش‌ها و قيام‌هاي متعدد علويان و غيرعلويان، موفق شدند حکومت را تثبيت کنند. اما پس از آن، با نفوذ ترکان در دستگاه خلافت (232ـ334ق، دوره دوم)، شکوه و اقتدار خلافت عباسي دچار زوال شد.
    با کاهش قدرت خلفاي عباسي، مشروعيت سياسي آنان مورد تهديد جدي قرار گرفت و رقباي سياسي و فکري مانند ترکان، امراي آل‌بويه، فاطميان اسماعيلي و حتي مردمان قلمروشان، خلافت عباسي را به چالش کشيدند. ازاين‌رو به نظر مي‌رسد تواريخ نگاشته‌شده پس از اواسط قرن سوم، در جهت بازسازي نقش ممتاز رهبران عباسي پيش از کسب قدرت، با هدف مشروعيت‌بخشي ديني و سياسي به خلافت عباسي تدوين شده‌اند.
    کتاب أخبار الدولة العباسيه يکي از آثار دودماني ـ سياسي است که در دورة ضعف خلافت عباسي، تحت سيطرة ترکان و سپس آل‌بويه نگاشته شد. اين کتاب، همچون ساير تواريخ همدورة خود، با يادآوري فضايل رهبران عباسي، قلمداد کردن عباسيان به‌عنوان اهل‌بيت پيامبر و برجسته کردن نقش آنان در سقوط امويان، سعي دارد خلافت عباسيان را نزد جامعه و دولتمردان مسلمان آن دوره، معتبر جلوه دهد.
    نخستين‌بار کتاب أخبار الدولة العباسيه در سال ۱۹۷۱، به‌کوشش عبدالعزيز دوري و عبدالجبار مطلبي در بغداد منتشر شد. چون اين کتاب تاکنون به فارسي ترجمه نشده، کمتر مد نظر پژوهشگران ايراني قرار گرفته است. با اين ‌حال، پژوهش‌هايي درباره آن انجام شده که اشاره به آنها خالي از لطف نيست.
    يکي از اين پژوهش‌ها مقاله‌اي در دائرة ‌المعارف بزرگ اسلامي با عنوان «أخبار الدولة العباسيه» به قلم علي بهراميان است.  اين پژوهش به موضوعات اصلي کتاب، منابع، روش نقل روايات و اعتبار تاريخي آن پرداخته است.
    پژوهش ديگر مقاله‌اي با عنوان «قرآن و أخبار الدولة العباسيه؛ پژوهشي در بينامتنيت» از زينب ايزدي و مسعود صادقي است در مجلة تاريخ و تمدن اسلامي منتشر شده است.  اين پژوهش به رابطة کتاب أخبار الدولة العباسيه با قرآن کريم و چرايي استناد فراوان آن به آيات قرآني پرداخته است. از منظر اين پژوهش، استفادة گسترده از آيات قرآني، تلاشي در جهت اعتباربخشي به خلافت عباسي است.
    همچنين مقاله‌اي با عنوان «أخبار الدولة العباسيه و مؤلف آن»، از محمدکاظم رحمتي در کتاب جستارهايي در تاريخ ايران و اسلام منتشر شده است. اين پژوهش صرفاً در تلاش براي شناسايي مؤلف کتاب است و همة احتمالات مربوط به مؤلف را بررسي کرده است. 
    حرف تازة اين پژوهش، ضمن بررسي متن أخبار الدولة العباسيه و نشان دادن چگونگي مشروعيت‌سازي براي خلافت عباسي، پرداختن به دلايل و زمينه‌هاي تاريخي اين مشروعيت‌سازي است.
    اين کتاب که در زمان اقتدار عباسيان (نيمة نخست سدة 4ق) به نگارش درآمده، در جهت قداست‌بخشي به دودمان عباسيان با همه دستاويزهاي قرآني و حديثي و تاريخي است.
    1. معرفي کتاب
    أخبار الدولة العباسيه اثري دودماني به زبان عربي از مؤلفي ناشناخته است. اين کتاب نخستين‌بار به‌کوشش عبدالعزيز دوري و عبدالجبار مطلبي در سال ۱۹۷۱ در بغداد منتشر شد.
    در مقدمه‌اي که دوري بر اين کتاب نوشته، عنوان اصلي آن را «کتاب فيه أخبار العباس و فضائله و مناقبه و فضائل ولده و مناقبهم، رضوان الله عليهم أجمعين»  ذکر کرده است. او تاريخ تأليف اين اثر را اواسط قرن سوم هجري  و مؤلف احتمالي آن را محمد بن صالح بن مهران، معروف به «ابن نطاح»  دانسته است.
    مؤلف مدخل «أخبار الدولة العباسيه» در دائرة المعارف بزرگ اسلامي با اين نظر موافق نيست و زمان تأليف اين اثر را به احتمال قوي، نيمة نخست سدة 4ق  و بنا به دلايل و مستنداتي از ابن‌اعثم کوفي مي‌داند. 
    1-1. موضوعات کتاب و تحليل عنوان آن
    تمام محتويات کتاب مربوط به اشخاص و وقايع پيش از تشکيل دولت عباسي است که در سال ۱۳۲ق تشکيل شد. بدين‌روي عنوان «الدولة العباسيه» درست به نظر نمي‌رسد، مگر آنکه بنا به نظر عبدالعزيز دوري، واژة «دوله»  را به‌معناي دعوت يا دور (جنبش و حرکت) در نظر بگيريم.
    کتاب شامل دو بخش است:
    بخش نخست با وفات عباس بن عبدالمطلب آغاز مي‌شود و با اخبار و روايات تفصيلي دربارة فضايل عبدالله بن عباس  و فرزندان او  ادامه مي‌يابد. اين بخش همچنين انتقال امامت از ابوهاشم به محمد بن علي  را بررسي مي‌کند.
    بخش دوم به آغاز دعوت عباسيان، فعاليت‌هاي داعيان و ازجمله ابومسلم خراساني  مي‌پردازد. در اين بخش، چگونگي شروع قيام و فتح شهرهاي مختلف توسط ابومسلم و قحطبه بن شبيب  نيز مورد بحث قرار مي‌گيرد.
    اين اثر ازآن‌روکه نام بسياري از داعيان و نقباي عباسي  را به‌صورت دقيق آورده، داراي اهميت بسياري است.
    2. انگيزه و هدف تأليف
    قرون سوم و چهارم هجري دورة ترکيب فرهنگ‌ها و تمدن‌هاي متنوع تحت سيطرة جهان اسلام و شکوفايي تمدن اسلامي است. در اين عصر، تاريخ‌نگاري از محدودة نگرش‌هاي صرفاً عربي که عمدتاً به‌صورت تک‌نگاري بود، فراتر رفت و نگاشتن تواريخ عمومي و ساير موضوعات تاريخي، متناسب با تنوع اقوام، فرهنگ‌ها و گستردگي سرزمين‌هاي اسلامي رواج يافت. اگرچه برخي موضوعات خاص، همچون فتوح و خراج همچنان مطرح بودند، اما نگاه به اين مباحث جامع‌تر شد. براي نمونه، فتوح البلدان، تأليف بلاذري تمامي سرزمين‌هاي اسلامي را شامل مي‌شد و نه يک شهر يا منطقه خاص را.
    با وجود اينکه تاريخ‌نگاري اسلامي مرحلة تک‌نگاري‌هاي تاريخي را پشت سر گذاشته بود، تک‌نگاري‌هاي دودماني ـ سياسي آغاز شد. علت اين کار، تجزية يکپارچگي تاريخ سياسي اسلام در دو تا سه قرن نخست هجري بود. در هر منطقه از جهان اسلام، دولت‌هايي شکل گرفتند که براي بقاي خود، نيازمند اثبات مقبوليت و مشروعيت بودند.
    ازاين‌رو تک‌نگاري‌هاي دودماني از قرن سوم هجري به بعد در سير تاريخ‌نگاري سياسي اسلام پديد آمدند. عباسيان نيز که بخش عمده‌اي از متصرفات خود را از دست داده بودند و قلمرو تحت حاکميت‌شان روزبه‌روز کوچک‌تر مي‌شد، نيازمند اثبات مشروعيت ديني بودند تا مقبوليت و محوريت شرعي خود را به دولت‌هاي مستقل و نيمه‌مستقل تحميل کنند. در غير اين صورت، بيم آن مي‌رفت که جز نامي از خلافت عباسي بر جاي نماند.
    در چنين شرايطي که اقتدار سياسي دستگاه خلافت عباسي افول کرده بود و حتي غلامان ترک مسلط بر بغداد، حرمت خلفاي عباسي را ناديده مي‌گرفتند، مورخاني که بنا به انگيزه‌هاي ديني و سياسي به عباسيان گرايش داشتند، اقدام به تأليف آثاري دربارة فضايل، مناقب و مفاخر عباسيان کردند تا جايگاه آنان را نزد مردم و دولت‌ها تثبيت كنند.
    أخبار الدولة العباسيه که در اواسط قرن سوم  يا نيمة نخست قرن چهارم هجري  توسط مورخي ناشناخته تأليف شده است، تلاشي در جهت اعادة حيثيت ديني و سياسي خلفاي عباسي پس از سلطه ترکان بر دستگاه خلافت محسوب مي‌شود.
    عنوان اصلي کتاب، أخبار العباس و فضائله و مناقبه و فضائل ولده و مناقبهم، رضوان الله عليهم أجمعين،  نشان‌دهندة انگيزة مؤلف در زدودن غبار عدم مشروعيت و مقبوليت خلفاي عباسي است.
    اختصاص نيمي از کتاب به فضايل علمي، ديني و اخلاقي عبدالله بن عباس،  علي بن عبدالله،  محمد بن علي  و ابراهيم امام  و همچنين انتقال امامت کيسانيه از ابوهاشم به محمد بن علي،  تلاشي در يادآوري مناقب عباسيان براي مردم و به‌ويژه ديوانيان بود که ديگر نگاه پيشين را به خلفاي عباسي نداشتند.
    بخش ديگر کتاب که به اخبار دعوت عباسي  اختصاص دارد، بيانگر تلاش و زحماتي است که داعيان عباسي براي پيروزي قيام عباسيان متحمل شدند. چنين نگرشي تلاش داشت که نزد جامعه و اطرافيان خليفه، احترام به خلافت عباسي را تثبيت کند و مانع اقدامات مخرب عليه آن شود.
    پايان‌ کتاب با ورود ابوالعباس سفاح به کوفه  و خودداري مؤلف از ذکر وقايع اختلاف‌برانگيز پس از آن، انگيزة سياسي مؤلف را در نگارش اين اثر آشکارتر مي‌سازد.
    بنابراين، خواه مؤلف کتاب ـ چنان‌که عبدالعزيز دوري پنداشته ـ محمد بن صالح بن مهران (ابن نطاح)  باشد، يا به نوشتة علي بهراميان، ابومحمد کوفي که در جرجان خطيب بود و اين کتاب را براي ابونصر مطرفي، وزير اسفار بن شيرويه، تأليف کرد تا رابطة دوستي اسفار بن شيرويه با عباسيان  را استوار سازد، هدف از تأليف اين اثر، مشروعيت‌بخشي ديني و سياسي به خلافت عباسي بوده است.
    3. محتويات کتاب
    1-3. أخبار و فضايل عبدالله بن عباس
    عبدالله بن عباس به‌سبب جايگاه علمي و ادبي برجسته در تاريخ صدر اسلام، نزد مورخان و اهل حديث به «حبرُ الأمه»  شهرت يافت. بيشتر منابعي که دربارة او سخن گفته‌اند، به دانش،  تفقه،  شعر،  تأويل  و تفسير قرآن  او اشاره کرده و علم او را به دريا  تشبيه نموده‌اند.
    ابن‌عباس در مناقشات سياسي پس از رحلت پيامبر، موضعي محتاطانه داشت و از نزاع‌هاي سياسي فاصله مي‌گرفت. به همين دليل، در بسياري از منابع تاريخي، نقش علمي و تفسير و تأويل قرآن او برجسته شده است.
    أخبار الدولة العباسيه بخش عمده‌اي از مطالب خود را به اخبار عبدالله بن عباس  اختصاص داده است. مؤلفْ روايات متعددي از پيامبر دربارة ابن‌عباس نقل کرده است؛  ازجمله:
    ـ پيامبر دربارة او دعا کردند که به تفقه در دين و تأويل دست يابد. 
    ـ پيامبر دربارة او گفته‌اند: «اللهم بارک فيه و انشر منه» و «اللهم إنّي أحبُّ عبدالله بن عباس فأحبّه». 
    ـ آوردن روايات ديگري از پيامبر دربارة ابن‌عباس که عواطف مسلمانان را تحت تأثير قرار مي‌دهد.
    ـ نقل اشعار مسور بن مخرمة الزهري  و حسان  در مدح ابن‌عباس؛
    ـ گردآوري گفته‌هاي پراکنده در مدح ابن‌عباس. 
    ـ در برتري ابن‌عباس بر معاويه، علاوه بر ذکر مناظرات متعدد ميان آن دو، نشان داده شده است که بني‌هاشم سزاوارتر از بني‌اميه براي خلافت بودند. 
    1-1-3. جايگاه علمي ابن‌عباس
    مؤلف کتاب آورده است:
    هرقل، پادشاه روم، نامه‌اي به معاويه نوشت و در آن سؤالاتي دربارة دين و کيفيت برخي وقايع طبيعي، مانند قوس قزح، رعد و برق، و مانند آن مطرح کرد. معاويه از ابن‌عباس خواست که پاسخ دهد و او نيز پاسخ‌هايي دقيق براي هرقل نوشت. قيصر روم پس از خواندن اين پاسخ‌ها، به معاويه نوشت: «اين مطالب را جز پيامبر يا کسي از اهل‌بيت او نمي‌داند».
    پس از آن معاويه به ابن‌عباس گفت: قريش و همة عرب، بلکه امت محمد بر تو غبطه مي‌خورند. 
    سؤالي که در اينجا مطرح مي‌شود اين است که آيا هرقل، به نبوت پيامبر اعتقاد داشت که او را آگاه به چنين مسائل پيچيده‌اي مي‌دانست؟ بر اساس نگاه ديني هرقل، انتظار مي‌رفت که او به‌جاي واژة «اهل‌بيت»، واژة حواري را به‌کار ببرد، يا دست‌کم از صحابة پيامبر سخن بگويد.
    به نظر مي‌رسد مؤلف با آگاهي از مفهوم عاطفي «اهل‌بيت پيامبر» اين اصطلاح را به کار برده است تا ابن‌عباس را در اين جايگاه قرار دهد.
    2-1-3. دعاي جبرئيل در حقّ ابن‌عباس و شباهت کلام او به پيامبر
    مؤلف أخبار الدولة العباسيه دعاي جبرئيل در حق ابن‌عباس  و شباهت کلام او به پيامبر را ازجمله فضايل برجستة او دانسته است.
    وي براي تأکيد بر جايگاه ابن‌عباس، رواياتي دربارة زيبايي چهره و بلندي قامت او نيز نقل کرده است. 
    3-1-3. نقش ابن‌عباس در ماجراي حکمين
    مؤلف روايتي را از ماجراي حکمين آورده است که در آن، اميرالمؤمنين به ابن‌عباس مي‌گويد: «لله درُّ ابن‌عباس! إنّه لينظرُ إلي الغيبِ من ستر رقيق». 
    به نظر مي‌رسد نقل چنين روايتي از زبان اميرالمؤمنين دربارة ابن‌عباس، تلاشي براي زمينه‌سازي در پاسخ به مناقشات احتمالي آينده بوده است.
    همچنين بلاذري، مورخ معاصر مؤلف أخبار الدولة العباسيه، روايتي از عکرمه آورده است که مي‌گويد: «ابن‌عباس به قرآن از علي داناتر است». 
    اين روايت در فضاي فکري و اعتقادي جامعة عصر اين دو مورخ، که شيعيان اثنا‌عشري بر فضيلت حضرت علي و حق حکومت او و فرزندان ايشان تأکيد داشتند، مطرح شده است.
    مؤلف وفات ابن‌عباس را نيز به کرامات پيوند داده و آورده است: هنگامي‌که عبدالله بن عباس در طائف وفات يافت، ابن‌حنفيه بر او درود فرستاد. پرنده‌اي سفيد آمد و وارد کفن او شد و تا لحظة دفن از آن خارج نشد تا اينکه آن را همراه او دفن کردند. 
    2-3. أخبار و فضايل علي بن عبدالله
    مؤلف ناشناختة کتاب پس از برشمردن اخبار و فضايل ابن‌عباس، بلافاصله بخشي را با عنوان «أخبار علي بن عبدالله بن عباس»  آغاز مي‌کند.
    در اين بخش، مؤلف صفات و فضايل علي بن عبدالله، جلال، سخاوت و عبادت او را مطرح کرده و همچنين رواياتي را در جهت احياي فضايل پدران خلفاي عباسي ارائه داده است.
    او تلاش دارد ارتباط تودة مردم با علي بن عبدالله را صميمي و ريشه‌دار نشان دهد. براي نمونه، نقل مي‌کند:
    هرگاه علي بن عبدالله وارد مسجدالحرام مي‌شد، مردم به احترام او برمي‌خاستند و گرد او حلقه مي‌زدند و او را بزرگ مي‌داشتند، به‌گونه‌اي‌که اگر مي‌نشست آنها نيز مي‌نشستند، اگر مي‌ايستاد آنها نيز مي‌ايستادند، و اگر راه مي‌رفت آنها نيز همراه او حرکت مي‌کردند. اين وضع تا زماني که علي بن عبدالله از مسجد خارج مي‌شد، ادامه داشت.
    همچنين مؤلف روايتي را نقل کرده که براساس آن، مردي از قبيلة کنانه از جدش روايت کرده است که از حجاز نزد سليمان بن عبدالملک به شام رفت، اما کمکي از او دريافت نکرد. سپس نزد علي بن عبدالله رفت و او اين مرد حجازي را اکرام کرد و به او کمک نمود.
    حتي از قول هشام بن عبدالملک نيز مدح و ستايش علي بن عبدالله نقل شده است. 
    نکتة تأمل‌برانگيز ديگر روايتي دربارة عبادت فراوان علي بن عبدالله است که بر اساس آن، او از سوي قريش به لقب «سجاد» (بسيار سجده‌کننده)  شناخته مي‌شد. اين روايت با توجه به همزماني علي بن عبدالله  با علي بن حسين  ملقب به «سجاد»، ترديدهايي را در پذيرش آن ايجاد مي‌کند.
    مصادرة برخي القاب امامان معصوم شيعه به نفع عباسيان، در چند بخش از اين کتاب ديده مي‌شود.  به نظر مي‌رسد اين روايت‌ها، بعداً توسط عباسيان و وابستگان آنان، بر اساس اقتضائات جامعه ساخته شده باشد.
    3-3. أخبار و فضايل محمد بن علي
    مؤلف پس از ذکر فضايل علي بن عبدالله، به اخبار و فضايل محمد بن علي بن عبدالله  مي‌پردازد.
    در اين بخش نيز همان قالب تکراري توصيف صفات، علم، فقه و حلم دربارة محمد بن علي  ديده مي‌شود.
    تأکيد مؤلف بر شخصيت محمد بن علي، بيشتر بر حلم اوست؛ زيرا در فضاي اختناق‌آميز دورة اموي، اين ويژگي‌ براي او ضروري به نظر مي‌رسيد.
    در اين زمان، بسياري از نادانان بني‌اميه در حميمه، نسبت به محمد بن علي و فرزندش، با کلمات قبيح سخن مي‌گفتند و او نيز جز سکوت، پاسخي به آن هجمه‌ها و افترائات نمي‌داد. 
    مؤلف محمد بن علي را زيباترين  و گرامي‌ترين مردم مي‌داند و ويژگي‌هاي او را مشابه جدش، عبدالله بن عباس، معرفي مي‌کند. 
    4. توجيهات مؤلف به‌منظور مشروعيت‌بخشي ديني و سياسي به عباسيان
    1-4. قرابت با پيامبر
    اصطلاح «قرابه» (از ريشة قرب) به‌معناي نزديکي خوني و رابطة خويشاوندي است.  قرآن کريم اجر رسالت پيامبر را مودّت خويشاوندان او (ذوي القربي)  معرفي کرده است.
    پس از رحلت پيامبر، اين آيه دستاويز بسياري از مدعيان حکومت شد. برخي افراد که نسب آنان به پيامبر مي‌رسيد، يا با ساختن نسب‌نامه‌هايي، خود را از خويشاوندان پيامبر معرفي مي‌کردند و از اين مفهوم براي تثبيت ادعاي خود بهره گرفتند.
    در احتجاجات ابن‌عباس با يزيد بن معاويه، در اين کتاب بر قرابت پيامبر تأکيد شده است. 
    ابن‌زبير خطاب به ابن‌عباس، دربارة شايستگي خود براي خلافت مي‌گويد: آيا پدرم صحابي رسول خدا نبود؟ آيا جد من ابوبکر صديق نيست که دوست و همراه پيامبر بود؟ آيا خالة من حبيبة رسول خدا، ام‌المؤمنين، نيست؟
    ابن‌عباس در پاسخ مي‌گويد: آنچه تو به آن فخر مي‌کني، من نسبت به آن از تو سزاوارترم. 
    اهميت قرابت با پيامبر در امر حکومت، چنان برجسته بود که به نظر مي‌رسد از منظر بني‌هاشم، اين مفهوم حتي بالاتر از رضايت جماعت قرار داشت.
    معاويه به‌سبب آنکه بني‌هاشم از او به پيامبر نزديک‌تر بودند، رضايت جماعت را برتر از قرابت مي‌دانست و قرابت را تنها يک خصلت از خصلت‌هاي امامت ـ و نه خود امامت ـ معرفي کرده است. 
    اظهار قرابت محمد بن علي به پيامبر نزد هشام بن عبدالملک و غضب هشام از اين موضوع، يکي ديگر از مواردي است که مؤلف أخبار الدولة العباسيه به آن اشاره کرده است. 
    ابوالعباس سفاح نيز در نخستين روز خلافت خود، در خطبه‌اي که ايراد کرد، بر قرابت خويش با پيامبر تأکيد نمود  و حتي خود را از اهل‌بيت پيامبر و مصداق آية «إنّما يريدُ الله ليذهب عنکم الرجس اهل البيت و يطهّرکم تطهيراً»  دانست.
    2-4. در زمرة اهل‌بيت پيامبر بودن
    واژة «اهل‌بيت» در فرهنگ اجتماعي عرب، معاني متعددي دارد. اين واژه، هم به‌معناي يک خاندان،  هم به‌معناي يک خانواده  و هم به مفهوم يک گروه اجتماعي مشخص مانند اهل‌بيت المملکه (خانوادة کشور)  و اهل البيوتات (بزرگان و سران خاندان‌ها)  به‌کار رفته است.
    فرهنگ سياسي تاريخ اسلام نشان داده است که بهره‌گيري از مفاهيم قرآني، همچون «ذوي‌القربي» و «اهل‌البيت» که سنت و احاديث پيامبر تعريف دقيقي از آنها ارائه کرده، در مناقشات سياسي ميان جريان‌هاي فکري و سياسي، نقش تعيين‌کننده‌اي داشته است.
    اهل‌بيت پيامبر که طبق نص قرآن، خداوند هرگونه بدي و ناپاکي را از آنان دور کرده است، دستاويز بهره‌جويي سياسي بني‌عباس قرار گرفتند؛ زيرا آنان خود را از اهل‌بيت پيامبر معرفي مي‌کردند.
    مؤلف أخبار الدولة العباسيه که در تلاش براي احياي جايگاه خلفاي عباسي است، از واژة «اهل‌بيت پيامبر براي مشروعيت‌بخشي به عباسيان بهره گرفته و به نقل روايات و ذکر اشاراتي در اين زمينه پرداخته است. 
    1-2-4. ادعاي ابن‌عباس دربارة اهل‌بيت و جايگاه خلافت
    ابن‌عباس در نامه‌اي به يزيد، تمام فرزندان عبدالمطلب را منحصراً از اهل‌بيتي دانست که خداوند هرگونه بدي و ناپاکي را از آنان دور کرده است. او با استناد به اين حجت، خود و تمام فرزندان پدرش را در امر خلافت، سزاوارتر از بني‌اميه معرفي مي‌کرد. 
    مؤلف أخبار الدولة العباسيه در جايي ديگر، از قول ابن‌عباس، تعبير «نحنُ اهل‌بيت نبي الله ـ صلي الله عليه و سلّم»  را به کار برده است.
    ابن‌اثير در أسد الغابه، براي پاسخ به شبهات، روايتي از ابن‌عباس نقل کرده است که بيان مي‌کند: «نحنُ اهل ‌بيت شجرة النبوه و مختلف الملائکه و اهل بيت الرسالة و اهل بيت الرحمة و معدن العلم». 
    اين در حالي است که ابن‌عباس حسين بن علي را يکي از اصحاب کسا و بيت مطهر مي‌دانست. 
    2-2-4. استفادة عباسيان از مفهوم «اهل‌بيت» در مشروعيت‌بخشي سياسي
    مؤلف ناشناخته أخبار الدولة العباسيه در گزارش مربوط به الصحيفة الصفراء، از قول ابوهاشم، محمد بن علي را يکي از اهل‌بيت پيامبر  معرفي کرده است.
    درواقع، عباسيان براي مشروع جلوه دادن وجهة سياسي خود، استفاده از اين واژة قرآني را به دوره‌هاي بعد نيز منتقل کردند.
    ابوالعباس سفاح در نخستين روز خلافت، خود را از اهل‌بيت پيامبر اکرم  معرفي کرد، درحالي‌‌که پيامبر در «حديث کساء»  و در ماجراي مباهله ، مصاديق اهل‌بيت را به حضرت فاطمه زهرا، علي، حسن و حسين منحصر کردند.
    5. پيش‌گويي در باب خلافت عباسيان
    مؤلف أخبار الدولة العباسيه به ذکر فضايل ابن‌عباس و فرزندان او در جهت کسب مقبوليت عمومي اکتفا نکرده، بلکه از زبان رسول خدا قبل از آغاز دعوت و قيام عباسيان، خلافت آنان را پيش‌گويي نموده و از اين طريق، سعي در بالا بردن جنبة معنوي و مشروعيت‌بخشي به خلافت آنان داشته است. اين امر نشان مي‌دهد که چنين رواياتي بعدها ساخته و به پيامبر نسبت داده شده است.
    در وصيتي که ابن‌عباس به پسرش علي در بستر احتضار کرده، چنين آمده است: از رسول خدا شنيدم که به جدّ تو (عباس بن عبدالمطلب) مي‌گفت که خلافت در ميان فرزندان تو، پس از زوال بني‌اميه ادامه پيدا مي‌کند. آنگاه که امر امت به دست آنها رسيد، بايد تقواي الهي پيشه کرده، به حق عمل کنند... . 
    ساختگي بودن اين روايت در عصر دعوت عباسي که نيازمند شور ايماني و اطاعت پيروان از رهبران عباسي بود، آشکار است.
    مؤلف ناشناخته از قول پيامبر روايت ديگري نقل مي‌کند که فرمودند: «يختم الاسلام بولد عبدالله بن عباس». 
    پس از آن، پيامبر اين آيه را تلاوت کردند: «وعد الله الذين آمنوا منکم و عملوا الصالحات ليستخلفنّهم في الأرض». 
    محمد بن علي هنگام اعزام ابي‌عکرمه به خراسان، اين روايت را از پيامبر نقل کرد: «فتنه‌اي شما را دربر مي‌گيرد که از بين نمي‌رود، مگر آنکه قومي از شرق مي‌آيند که لباس و رايات آنان سياه است و خداوند به‌واسطة آنان، آن فتنه را خاموش مي‌کند و کار امت به دست مردي از عترت من مي‌افتد». 
    به نظر مي‌رسد ذکر اين حديث از قول پيامبر، هنگام ارسال يک داعي به منطقة اصلي دعوت، يعني خراسان، بيشتر جنبة شورانگيزي ديني ـ سياسي داشته است.
    عباسيان که براي دستيابي به خلافت، دست هر گروهي را که به سوي آنان دراز مي‌شد، مي‌فشردند، طبيعي است که براي نيل به مقصود خود، احاديثي از رسول خدا را براي پيشبرد اهداف سياسي خود تحريف و حتي رواياتي را جعل و به پيامبر نسبت داده باشند.
    مؤلف در جهت پيش‌گويي قيام و خلافت عباسيان، بي‌آنکه به کسي استناد کند، حتي به رؤيا نيز پناه برده و تأويلاتي را در اين زمينه مطرح کرده است. 
    در أخبار الدولة العباسيه، نمونه‌هايي از اين پيش‌گويي‌ها آمده است  و ذکر نام سه خليفة نخست عباسي از قول ابن‌عباس،  ساختگي بودن آنها را به‌خوبي آشکار مي‌کند.
    6. امامت
    «امامت» همواره يکي از مهم‌ترين موضوعات مطرح در انديشة سياسي فرق اسلامي بوده است. اهميت اين موضوع از آنجاست که بهانة عامل اصلي ايجاد اختلاف ميان مسلمانان و فرق و مذاهب بوده است.
    صاحب أخبار الدولة العباسيه پس از ذکر مفصل فضايل محمد بن علي، عنواني را با نام «أخبار الإمامه» آورده است. ذيل اين عنوان، مؤلف تفويض امامت را از ابوهاشم عبدالله به محمد بن علي  بيان مي‌کند. درواقع، پس از اين انتقال، «امامت» محور عقيده و تبليغات داعيان عباسي قرار گرفت. شعار «الرضا من آل محمد»  بر امامت در مسير قيام عباسي تأکيد دارد.
    با روي کار آمدن محمد بن علي، مؤلف از او به‌عنوان «الإمام» ياد کرده و ويژگي‌هاي او را در احراز امامت، طي روايتي چنين آورده است: حسن هيأت، فقاهت، ورع، زهد و طهارت سبب شده است حقوق امامت و فضل اهل‌بيت در او جمع شود. 
    البته مؤلف قبل از آنکه تفويض رسمي امامت را از ابوهاشم به محمد بن علي بيان کند، اين امر را از عباس، عموي پيامبر آغاز مي‌کند و به فرزندان او تا خلفاي عباسي  مي‌رساند.
    شايد به همين علت است که روايتي را از پيامبر نقل کرده که در حق ابن‌عباس چنين دعا کرده است: «خدايا! او و ذريه‌اش را از شيطان رانده‌شده دور بدار». 
    عباسيان براي آنکه امامت را از علويان به خود منتقل کنند، روايتي تأمل‌برانگيز ساخته‌اند:
    پس از وفات ابن‌عباس، گروهي از بني‌هاشم نزد علي بن حسين رفتند و از او خواستند که از مدينه خارج شود. او نيز در پاسخ آنان فرمود: آيا مي‌خواهيد مرا از قبر و مسجد رسول خدا، که نماز در آن برابر هزار رکعت نماز است، جدا کنيد؟ سپس آنها همراه علي بن عبدالله به «حميمه»، يکي از روستاهاي ميان شام و مدينه، رفتند و در آنجا ساکن شدند. 
    به نظر مي‌رسد اولاً، اين روايتِ اتمام حجت عباسيان با شيعيان، در دوراني ساخته شده باشد که شعار مبهم «الرضا من آل محمد» مصداق عيني خود را در اين گروه يافته بود.
    ثانياً، سخني که از علي بن حسين نقل شده، منطبق با انديشة صوفي و زاهدي است که اسلام را صرفاً در عبادات و ظواهر آن مي‌بيند.
    ثالثاً، حتي اگر اين روايت درست باشد، همين همراهي نکردن آنان با علي بن حسين، انحراف آنها را از مسير امامت امامان معصوم نشان مي‌دهد.
    البته ويژگي‌هاي امامت مد نظر عباسيان با امامت در فرق ديگر، ازجمله شيعيان اثنا‌عشري، تفاوت‌هاي اساسي دارد. برخي رضايت عامه و مشورت خاصه  را در انتخاب امام ملاک قرار مي‌دهند و برخي ديگر عصيان عليه امام فاسق را واجب  مي‌دانند.
    نتيجه‌گيري
    کتاب أخبار الدولة العباسيه ازجمله تواريخ دودماني ـ سياسي است که در اواسط قرن سوم هجري و يا به احتمالي ديگر، در نيمة نخست قرن چهارم هجري توسط مؤلفي ناشناس نگاشته شده است.
    با توجه به اينکه زمان نگارش اين اثر عصر تسلط ترکان بر دستگاه خلافت عباسي بوده، اقتدار سياسي و استقلال عملي خلفاي عباسي تا حد زيادي کاهش يافته بود. در چنين شرايطي، مورخاني که به‌نوعي وابستگي سياسي و مذهبي به خلفاي عباسي داشتند، کوشيدند تا با روش‌هاي خاص خود، حرمت و اقتدار آنان را احيا کنند. اين مورخان توجه و تأکيد خاصي بر نياي خلفاي عباسي که برجسته‌ترين آنان عبدالله بن عباس بود، داشتند.
    ذکر فضايل ابن‌عباس و نشان دادن برتري فکري و علمي او بر صحابة ديگر، به‌ويژه کساني که در صحنة سياسي صدر اسلام مدعي حکومت شدند، از کليدي‌ترين مسائلي است که در اين کتاب بر آن تأکيد شده است.
    نماياندن فضايل فرزندان ابن‌عباس، به‌ويژه کساني که در دعوت عباسي نقش مهمي داشتند، نيز در اين کتاب قابل ‌تأمل است.
    به نظر مي‌رسد مؤلف أخبار الدولة العباسيه در مسير ارائة فضايل عباسيان، روايت‌هاي ساختگي متعددي را ذکر کرده باشد.
    پايان کتاب با آغاز خلافت ابوالعباس سفاح، نخستين خليفة عباسيان، اين انديشه را که هدف أخبار الدولة العباسيه صرفاً مشروعيت‌بخشي به عباسيان است، بيشتر تقويت مي‌کند. 
     

    References: 
    • قرآن کریم.
    • ‏‫ابن عبدالبر، یوسف بن عبدالله، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، بیروت، دار الجیل، 1412ق.‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬
    • ‏‫ابن‌اثیر جزری، علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1407ق.‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬
    • ‏‫ابن‌اثیر جزری، علی ‌بن محمد، اسد الغابة فی معرفة الصحابه، تهران، المکتبة الاسلامیة للنشر و التوزیع، بی‌تا.‬‬‬‬‬‬‬
    • ‏‫ابن‌حجر عسقلانی، احمد بن علی، الإصابة فی تمییز الصحابه، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1415ق.‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬
    • ‏‫ابن‌خلدون، عبدالرحمن بن محمد، دیوان المبتدأ و الخبر فى تاریخ العرب و العجم و البربر، بیروت، دارالفکر، 1408ق.‬‬‬‬‬‬
    • ‏‫ابن‌سعد، محمد بن سعد الهاشمی، الطبقات الکبری، بیروت، دارالکتب العلمیه، 1410ق.‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬
    • ابن‌مسکویه رازی، احمد بن محمد، تجارب الامم و تعاقب الهمم، تهران، سروش، 1379.‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬
    • ‏‫ایزدی، زینب و صادقی، مسعود، «قرآن و اخبار الدولة العباسیه: پژوهشی در بینامتنیت»، 1400، تاریخ و تمدن اسلامی، 34 (17) ص45-80.‬‬‬‬‬‬
    • ‏‫بلاذری، احمد بن یحیی، أنساب الأشراف، بیروت، المعهد الألمانی للابحاث الشرقیة، 1430ق.‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬
    • ‏‫بلاذری، احمد بن یحیی، فتوح البلدان، بیروت، دار و مکتبة الهلال، 1988.‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬
    • ‏‫بهرامیان، علی، أخبار الدولة العباسیه، در: دائرة المعارف بزرگ اسلامی، تهران، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ۱۳۷۷.‬‬‬‬‬‬‬
    • ‏‫جعفری، سیدحسن، تشیع در مسیر تاریخ، ترجمة محمدتقی آیت‌اللهی، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ۱۳۷۴.‬‬‬‬‬‬‬
    • دینوری، ابن‌قتیبه، الامامة و السیاسة، بیروت، دارالاضواء، 1990.‬‬‬‬‬‬‬‬
    • ‏‫ذهبی، محمد بن احمد، تاریخ الإسلام و وفیات المشاهیر و الأعلام، بیروت، دار الکتاب العربی، 1409ق.‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬
    • رحمتی، محمدکاظم، جستارهایی در تاریخ اسلام و ایران، تهران، بصیرت، ۱۳۹۰.‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬
    • ‏‫زرکلی، خیرالدین، الأعلام قاموس تراجم لأشهر الرجال و النساء من العرب و المستعربین و المستشرقین، بیروت، دار العلم للملایین، 1989.‬‬‬‬‬‬‬
    • ‏‫شمس شامی، محمد بن یوسف، سبل الهدی و الرشاد فی سیرة خیر العباد، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1414ق.‬‬‬‬‬‬‬
    • ‏‫طبری، محمد بن جریر، تاریخ الأمم و الملوک، بیروت، دارالتراث، 1387.‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬
    • ‏‫قفطی، علی بن یوسف، إنباه الرواة علی أنباه النحاة، بیروت، المکتبة العصریه، 1424ق.‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬
    • ‏‫مقدسی، مطهر بن طاهر، البدء و التاریخ، مصر، مکتبة الثقافة الدینیه، 1966.‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬
    • ‏‫مقریزی، احمد بن علی، إمتاع الأسماع بما للنبی من الأحوال و الأموال و الحفدة و المتاع، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1420ق.‬‬‬‬‬‬‬
    • مؤلف مجهول، اخبار الدولة العباسیة و فیه أخبار العباس و ولده، بیروت، دار الطلیعة للطباعه و النشر، 1971.
    • ‏‫واعظ خرگوشی، عبدالملک بن محمد، اللوامع، واتیکان، بی‌نا، بی‌تا.‬‬‬‬‬‬
    شیوه ارجاع به این مقاله: RIS Mendeley BibTeX APA MLA HARVARD VANCOUVER

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    عبدالملکی، محمد، رهبری، عباس.(1404) کتابشناسی توصیفی ـ تحلیلی «أخبار الدولة العباسیه». دو فصلنامه تاریخ اسلام در آینه پژوهش، 1(1)، 99-114 https://doi.org/10.22034/tarikh.2024.2022053

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    محمد عبدالملکی؛ عباس رهبری."کتابشناسی توصیفی ـ تحلیلی «أخبار الدولة العباسیه»". دو فصلنامه تاریخ اسلام در آینه پژوهش، 1، 1، 1404، 99-114

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    عبدالملکی، محمد، رهبری، عباس.(1404) 'کتابشناسی توصیفی ـ تحلیلی «أخبار الدولة العباسیه»'، دو فصلنامه تاریخ اسلام در آینه پژوهش، 1(1), pp. 99-114

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    عبدالملکی، محمد، رهبری، عباس. کتابشناسی توصیفی ـ تحلیلی «أخبار الدولة العباسیه». تاریخ اسلام در آینه پژوهش، 1, 1404؛ 1(1): 99-114