پژوهشی درباره فرجام و محل دفن سر مطهر امام حسین(ع) و سرهای دیگر شهدا
Article data in English (انگلیسی)
، سال هفتم، شماره دوم، تابستان 1389، 79 ـ 98
پژوهشی درباره فرجام
و محل دفن سر مطهر امام حسین(ع) و سرهای دیگر شهدا
محسن رنجبر*
چکیده
پژوهش حاضر به بررسی فرجام سر مطهر امام حسین(ع) و سرهای دیگر شهدا و محل دفن آنها، در دو بخش پرداخته است: بخش نخست، به فرجام سر امام(ع) و دیدگاه های مربوط به محل دفن آن می پردازد و پس از بررسی و بازکاوی اقوال متعدد در این باره، قول الحاق سر به بدن مطهر، را بر اقوال دیگر ترجیح می دهد. در بخش دوم به نقد و بررسی گزارش های مربوط به فرجام سرهای دیگر شهدا پرداخته شده است. بررسی ها، این باور را تقویت می کند که فرجام و محل دفن سرهای دیگر شهدا نامعلوم است.
کلید واژه ها: عاشورا، سر امام حسین(ع)، سر یاران امام حسین(ع)، کربلا و نجف.
مقدمه
یکی از پرسش هایی که درباره وقایع پس از عاشورا مطرح و شایسته مطالعه و بررسی است، فرجام سر مطهر امام حسین(ع) و دیگر سرهای شهدا است. بر اسا س گزارشهای تاریخی، مسلّم است که سر امام حسین(ع) و دیگر سرها توسط مأموران ابن زیاد به شام فرستاده شد. همچنین بر اسا س برخی گزارشها، سرهای دیگر شهدا نیز همراه سر امام حسین(ع) به دربار یزید برده شد.1 اکنون این پرسش مطرح است که پس از آنکه یزید ـ در ظاهر ـ از عملکرد خویش با امام حسین(ع) و یارانش اظهار پشیمانی کرد و درصدد بازگرداندن اسرا به مدینه برآمد، سرنوشت سر امام(ع) و سرهای دیگر چه شد؟ آیا چنان که بین شیعه مشهور است، سر امام(ع) به بدن ملحق شد یا چنان که در برخی منابع دیگرِ حدیثی شیعه آمده است، در نجف، کنار قبر امیرالمؤمنین(ع) دفن شد یا بر اساس برخی منابع اهل سنت به مدینه فرستاده شد و در بقیع دفن شد و یا در دمشق یا قا هره یا عَسْقَلان یا رَقّه و یا حتی در مرو دفن شد؟ فرجام سرهای دیگر شهدا به کجا انجامید؟ آیا آنها نیز به بدنهایشان ملحق شدند یا سرنوشت آنها نامعلوم است؟ بنابراین در این نوشتار دو موضوع، مورد بررسی و پژوهش قرار میگیرد: نخست، فرجام سر امام(ع) و دوم، فرجا م سرهای شهدا.
نخست: فرجام سر امام حسین (ع)
در اینکه سر مطهّر امام حسین(ع) کجا دفن شده است، منابع تاریخی و حدیثی شیعه و سنی، گزارش های متفاوتی ارائه کردهاند تا آنجا که ده قول در این باره گفته شده است. برخی از مورخان همانند سبط ابن جوزی و نویری و بعضی از محققان و نویسندگان معاصر، از جمله سید محسن امین عاملی2، فضل علی قزوینی3 و شهید قاضی طباطبایی4، به جمعآوری برخی از اقوال و نقد و بررسیِ آنها پرداختهاند که در این پژوهش از کوشش های آنان بهره گرفته شده است. اما اقوال در این باره، عبارت اند از:
1. کربلا
بسیاری از مورخان و اندیشمندان شیعی و سنی بر این باورند که سرِ امام حسین(ع) به بدن ملحق شده است، از اینرو این قول، شهرت خاصی دارد. از اندیشمندان شیعه که قائل به چنین قولی شدهاند، عبارت اند از:
شیخ صدوق (م381ق) و به پیروی از او، ابن فتال نیشابوری (م 508 ق) در این باره مینویسند: علی بن حسین(ع) همراه زنان (از شام) خارج شد و سر حسین(ع) را به کربلا بازگرداند.5
سید مرتضی (م436ق) در این باره میگوید: روایت شده که سر امام حسین(ع) با جسد وی در کربلا دفن شد.6
طبرسی (م548ق) پس از اشاره به قول سید مرتضی،7 در جای دیگر می نویسد: برخی از اصحاب ما گفتهاند که سر از شام بازگردانده و به بدن ملحق شد.8
ابن شهر آشوب (م 588 ق) بعد از نقل سخن سید مرتضی،(ره) از قول شیخ طوسی نقل کرده است که به همین سبب (الحاق سر امام(ع) به بدن) توصیه به زیارت اربعین شده است.9
ابن نمای حلی(م644 ق) نیز نگاشته است: آنچه از اقوال بر آن میتوان اعتماد کرد، آن است که بعد از گرداندن سر امام(ع) در شهرها به بدن بازگردانده و با جسد دفن شد.10
سید ابن طاووس (م 664 ق) و بعدها به پیروی از او، سید محمدبن ابیطالب (از مورخّان قرن دهم) نوشته اند: اما سرِ حسین(ع)، روایت شده که برگردانده شد و در کربلا با جسد شریفش دفن شد و عمل اصحاب هم طبق همین دیدگاه مورد اشاره بوده است.11
مجلسی (م 1110 یا 1111ق) یکی از وجوه استحباب زیارت امام حسین(ع) را در روز اربعین، الحا ق سرهای مقدس شهدا به اجسادشان توسط امام سجاد،(ع) بیان کرده است.12 وی در جای دیگر بعد از نقل اقوال دیگر در این باره، مینویسد: مشهور بین علمای امامیه آن است که سر امام(ع)، همراه بدن، دفن شده است.13
اما برخی از مورخّان و اندیشمندان اهل سنت، که به این دیدگاه قائل شده اند، عبارت اند از:
ابوریحان بیرونی (م440 ق) در این باره مینویسد: «و فی العشرین رُدَّ رأسُ الحسینِ(ع) الی مَجْثمه حتی دفن مع جثّته ...؛14 در روز بیستم (صفر)، سر حسین(ع) به بدنش ملحق و با آن دفن شد».
مستوفی هروی (از مورخان قرن ششم و مترجم کتاب الفتوح نگاشته ابن اعثم) بر این باور است که علی بن حسین(ع) با سایر اهل بیت(ع) در روز بیستم صفر، سر مبارک امیرالمؤمنین حسین(ع) را به بدنش ملحق ساختند.15
سبط ابن جوزی (م 654 ق) ملحق شدن سر به بدن را پس از بازگرداندن آن به همراه اسرا به مدینه، گفته هشام کلبی و غیر او دانسته و آن را مشهورترین قول می داند.16و17
قرطبی (م 671 ق) مینویسد: امامیه میگویند که سر حسین(ع) پس از چهل روز، به کربلا بازگردانده و به بدن ملحق شد و این روز نزد آنان معروف است و زیارت در آن روز را زیارت اربعین مینامند.18
قزوینی (م 682 ق) نیز نگاشته است: روزِ اول ماه صفر، عید بنیامیه است، چون در آن روز، سر حسین(ع) را به دمشق وارد ساختند و در روز بیستم آن ماه، سر ایشان به بدن، بازگردانده شد.19
نُوَیْری (م 7 33 ق) یکی از اقوال را در این باره، الحاق سر به بدن دانسته و افزوده است که قائلان به الحاق، دو دسته هستند: گروهی معتقدند که یزید پس از چهل روز سر را به بدن بازگرداند و گروه دیگر بر این باورند که این الحاق در زمان خلافت عمر بن عبدالعزیز بوده است.20
حمدالله مستوفی (متوفای پس از 744 ق) میگوید: اهل بیت(ع) را با سر حسین پیش یزید بن معاویه فرستادند. او به سخن ابوبُرده (برادر ابوموسی اشعری) ایشان را به مدینه فرستاد و سر حسین [باز به کربلا] فرستاد.21 وی در جای دیگر افزوده است: «پسر ابوایّوب انصاری، آنجا [شام] بود. یزید را ملامت کرد و سر حسین از او بستد. روز چهلم به تنش رسانیدند».22
خواند میر (م 942 ق) نگاشته است: «امام چهارم(ع) با خواهران و عمات و سایر اقربا، متوجه مدینه طیّبه گشته، در بیستم شهر صفر، سر امام حسین(ع) و سایر شهیدان کربلا ـ رضی الله عنهم ـ را به ابدان ایشان منضم ساخت». وی این قول را صحیحترین قول درباره محل دفن امام(ع) دانسته است.23
مُناوی24 (م 1031 ق)، شَبْراوی25 (م 1172 ق)، ابن صَبّان26 (م 1206 ق) و شِبْلَنْجی27 (متوفای پس از 1308 ق) نوشتهاند: امامیه میگویند: پس از چهل روز از شهادت، سر به بدن بازگردانده شد و در کربلا دفن شد.
این گزارشها، دیدگاه مورخان و نویسندگان شیعه و اهل سنت در این باره بود و چنان که ملاحظه میشود، بر اساس گزارشهای یاد شده، قول دفن سر در کربلا، مشهورترین قول در میان شیعه و نیز اهل سنت ـ بر اساس گفته سبط ابن جوزی28ـ است.
2. نجف
در منابع حدیثی شیعه، روایاتی وجود دارد که حاکی از دفن سر امام حسین(ع) کنار قبر امیرالمؤمنین(ع) است. این روایات چنین است:
1. بر اساس برخی از روایات، سر امام(ع) توسط یکی از موالی امام صادق(ع) از شام به نجف آورده شد و در کنار قبرِ امیرالمؤمنین(ع) دفن شد، چنان که یزیدبن عمر بن طلحه می گوید: امام صادق(ع) وقتی در حیره بود، به من فرمود: آیا آنچه به تو وعده داده بودم، نمی خواهی؟ گفتم آری، یعنی رفتن نزد قبر امیرمؤمنان ـ که درودهای خدا بر او بادـ . پس امام و (پسرش) اسماعیل و من سوار مرکب شدیم تا آنکه از ثَوِیّه (مکانی میان حیره و نجف کنار تپه های سفید) گذشتیم. پس امام(ع)، اسماعیل و من فرود آمدیم و همگی نماز خواندیم. امام(ع) به اسماعیل فرمود: برخیز و بر جدّت حسین(ع) سلام بده. گفتم: فدایت شوم مگر حسین در کربلا نیست؟ فرمود: آری، لکن چون سرش به شام برده شد، غلامی از ما آن را ربود و در کنار قبر امیرمؤمنان(ع) دفن کرد.29
2. در برخی روایات آمده است که در نجف، دو قبر است: قبر بزرگ و قبر کوچک، چنانکه علی بن أسباط از امام صادق(ع) روایت می کند که وقتی به نجف آمدی، دو قبر خواهی دید. قبر بزرگ و قبر کوچک، اما بزرگ، قبر امیرمؤمنان(ع) است و اما کوچک، سر حسین(ع) است.30
3. در روایتی آمده است که ابان بن تغلب می گوید: من همراه امام صادق(ع) بودم، حضرت چون از پشت کوفه گذشت، فرود آمده و دو رکعت نماز خواند، سپس اندکی جلو رفت، دو رکعت نماز خواند، سپس اندکی راه رفت و فرود آمد و دو رکعت نماز خواند. آنگاه فرمود: این قبر امیرمؤمنان(ع) است. گفتم: فدایت شوم، آن دو جای دیگری که نماز خواندی، کجا بودند؟ فرمود: جایگاه سر حسین(ع) و جایگاه منبر (امام) قائم.31
4. یونس بن ظَبْیان در روایتی، از امام صادق(ع) نقل کرده است که همراه حضرت از حیره خارج شده و به تپههای سرخ نجف رسیدیم. امام (ع) پس از وضو گرفتن، به تپهای نزدیک شده و در آنجا نماز خواندند، سپس به تپهای پایینتر از تپه نخست رفته و در آنجا نیز نماز به جا آورد و به من فرمود: ای یونس، همان کاری که من کردم، بکن. من نیز چنان کردم. چون فراغت یافتم، به من فرمود: اینجا را میشناسی؟ گفتم: نه. فرمود: جای اولی را که نماز خواندی، قبر امیرمؤمنان(ع) است و تپه دیگر، محل دفن سر حسین بن علی(ع) است. عبیدالله بن زیادِ ملعون چون سر را به شام فرستاد، به کوفه بازگردانده شد. ابن زیاد گفت: آن را از اینجا بیرون ببرید تا کوفیان مفتون آن نشوند. خدا آن را نزد قبر امیرمؤمنان(ع) قرار داد. پس سر با بدن است و بدن با سر.32
3. مدینه
برخی از مورخان اهل سنت، گزارش کردهاند که وقتی که یزید اسرا را رهسپار مدینه کرد، سر امام حسین(ع) را نزد عمرو بن سعید بن عاص، کارگزارش در مدینه فرستاد و او آن را کفن کرده و در بقیع نزد قبر مادرش فاطمه(س) دفن کرد.33
نُویری، علت ارسال سر را به مدینه توسط یزید، چنین گزارش کرده است:
برخی گفته اند: یزید، نعمان بن بشیر انصاری را مأمور کرد تا سر حسین را به مدینه ببرد تا مردم آن را مشاهده کنند و با این شیوه، عبدالله بن زبیر (یکی از مدعیان خلافت) را بترساند. چون سر به مدینه رسید، عمرو بن سعید اشدق پس از اظهار عدم تمایل به دریافت سر، آن را کفن کرده و در کنار قبر مادرش فاطمه(س) دفن کرد.34
نُویری افزوده است که برخی دیگر گفته اند که سر نزد بنی هاشم فرستاده شد و آنان آن را پس از غسل و کفن و نماز خواندن بر آن در کنار قبر فاطمه(س) دفن کردند. 35
نقد و بررسی
احتمال آنکه سر امام(ع) از شام به مدینه فرستاده شده باشد، با برخی از گزارش ها همخوانی دارد، چنان که گزارش شده است که وقتی امام سجاد(ع) از یزید میخواهد سر پدرش را به او بدهد، یزید میگوید که هرگز سر را نخواهی دید.36 اما اینکه سر در مدینه دفن شده باشد، نمی توان پذیرفت، زیرا افزون بر آنکه با برخی از گزارشها که حاکی است سر مجدداً به شام بازگردانده شد، منافات دارد، چنان که بلاذری به نقل از کلبی، نگاشته است که یزید سر حسین(ع) را به مدینه فرستاد و سپس به دمشق بازگردانده شد،37 با دیدگاه مشهور، یعنی الحاق سر به بدن نیز همخوانی ندارد.
4. دمشق
برخی از گزارشها حاکی از آن است که سر امام حسین(ع) در دمشق دفن شده، اما اینکه در کجای این شهر دفن شده است، گزارشها متفاوت است. بلاذری، اقوال ذیل را بیان کرده است:
1. قصر (دارالاماره)؛38 2. بوستان قصر39 (در محوطة چهار دیواری قصر)؛ 3. بوستانی در دمشق؛40 4. قبرستان.41
نویری دراین باره، پنج قول دیگر ذکر کرده است:
1. دروازه فرادیس: ابن ابی الدنیا به نقل از منصوربن جمهور در کتاب مقتل خود نگاشته است که سر حسین(ع) را در خزانه یزیدبن معاویه یافته است و آن را در پارچه ای پیچیده و در برج و باروی سوم دروازه فرادیس از سمت مشرق، دفن کرده است.42
2. مسجد دمشق: استرآبادی در کتابش به نام الداعی الی وداع الدنیا به نقل از ابوسعید زاهد نگاشته است که سر حسین(ع) در مسجد دمشق بر سر یک استوانه دفن شده است.43
3. سر دو ستون سمت راست قبله؛44
4. در قبر معاویه توسط یزید؛45
5. در مقابر مسلمانان توسط سلیمان بن عبدالملک.46
اما ابن عساکر و بعدها ذهبی، قول دیگری نیز نقل کرده اند و گفته اند که نزدیک باب توما در دمشق دفن شده است.47
نقد و بررسی
اگرچه برخی از اقوال این دیدگاه، قدمت نسبتاً مناسبی دارد، اما افزون بر آنکه بر اساس این دیدگاه، در محل دفن سر در دمشق، اختلاف است و تا ده قول در این باره گفته شده است، با اقوال دیگر نیز، به ویژه دو قول نخست که آن دو نیز قدمت دارند ـ و حتی قول دوم، مبتنی بر برخی از روایات است ـ ناهمگون و ناهم سو می باشد.
5. رَقَّه*
این قول را سبط ابن جوزی به نقل از مقتل عبدالله بن عمرو وراق نقل کرده و افزوده است که وقتی سر [حسین بن علی(ع)] را نزد یزید حاضر کردند، گفت: آن را به عوض سر عثمان نزد خاندان ابیمعیط میفرستم. و چون آنان در رقّه ساکن بودند، یزید سر را نزدشان فرستاد و آنان آن را در خانهای دفن کردندکه بعدها آنجا جزءِ مسجد جامع شد.48
6. کوفه
سبط ابن جوزی گزارش دیگری آورده است مبنی بر آنکه عمروبن حُرَیْث مخزومی، سر امام(ع) را از ابن زیاد گرفت و پس از شست و شو و تمیز کردن و کفن کردن آن، در خانه اش در کوفه که به «دارالخزّ» شناخته می شد، دفن کرد.49
این قول و قول پنجم افزون بر آنکه از قد مت لازم برخوردار نیست، به سبب متفرّد بودن آن از اعتبا ر لازم را نیز ندارد؛ از این رو پذیرفته نمی شود.
7. عَسْقَلان50
در این باره گزارشها متفاوت است. برخی از گزارشها حاکی از آن است که گروهی از اهل عَسْقَلان نزد یزید بودند و از وی درخواست کردند تا سر نزد آنان دفن شود و یزید سر را به آنا ن داده، آنان آن را در شهرشان دفن کرده و بر آن بارگا هی ساختند.51
اما بر اساس گزارش دیگری، شخصی در عصر خلافت مستنصر بالله (420 ـ 487 ق)ـ یکی از خلفای فاطمی ـ و وزارت بدر جمالی در خواب دید که سر امام(ع) در عسقلان است و در خواب برایش محل آن مشخص شد. او آنجا را نبش کرد و بدر جمالی بارگاهی برای آن ساخت.52
این قول نیز به سبب عدم قدمت آن و اختلاف در زمان و سبب دفن سر در عسقلان و به طور کلی مخالفت آن با اقوال دیگر و نیز عدم وجود قراین و شواهدی در تأیید آن، غیرمعتبر و مردود است، چنان که برخی از محققانِ معاصر نیز این قول را با دلایلی ردّ کرده اند.53
8 . قاهره (مصر)
یاقوت حموی در این باره نگاشته است: در قاهره، مزاری است که سر حسین بن علی(ع) در آن قرار دارد ... و آن در پشت کاخ سلطنتی می باشد.54
سبط ابن جوزی، قول پنجم در محل دفن سر امام (ع) را قاهره مصر دانسته و نگاشته است که خلفای فاطمی آن را از دروازه فرادیس (در دمشق) به عسقلان انتقال داده و سپس به قاهره برده و سر حسین(ع) را در آنجا دفن کرده و بارگاه بزرگی بر آن ساختند که اکنون زیارتگاه است.55
ابن نما نیز در این باره نوشته است: گروهی از اهل مصر به من گفتند که آنان به مشهد الرأس که نزد آنان است، مشهد کریم گویند و بر آن طلای بسیاری است و در موسم های خاصی آن را زیارت کرده و گما ن میکنند که سر، آنجا دفن شده است.56
نویری علتِ انتقال سر را از عسقلان به قاهره، این گونه نگاشته است که اروپایی ها در سال 548ق بر عسقلان حاکم شدند و سر، از راه دریا به قاهره منتقل شد.57
صَفَدی (م 764 ق) نیز نوشته است که برخی گمان کردهاند که خلفای فاطمی سر حسین(ع) را از عسقلان به مصر منتقل کرده و در همان جایی که امروز به بارگاه حسین در قاهره معروف است، دفن کردند.58
مَقْریزی (م 845 ق) گزارش کرده است که سر حسین(ع) روز یکشنبه هشتم جمادی الآخر سال 548 به قاهره منتقل شد و روز سه شنبه دهم همان سال به قاهره رسید و به (باغ) کافوری59 برده شد، سپس از سرداب به کاخ زمرّد برده شد و در (زیر) گنبد دیلم در درِ راهرو خدمت (راهرویی که از طریق آن به خدمت خلیفه می رسیدند) دفن شد. 60
در نقد و ردّ این قول، باید گفت که به نظر می رسد خلفای فاطمی چنین ادعایی طرح کردند تا ادعای خود مبنی بر انتسابشان به فرزندان فاطمه را ترویج کنند، چنان که برخی از مورخان اهل سنت نیز به این نکته اشاره کرده اند.61
9. مرو
سمعانی (م 562 ق) به نقل از کتاب المراوزة معدانی، نگاشته است که سر حسین بن علی(ع) در مرو در قصر ساکنان زرتشتی، سمت راستِ (درِ) ورودی، پای دیوار، دفن شده است.62
نویری ابتدا به توضیح این گزارش و سپس به نقد آن، پرداخته است. وی در توضیح آن، نگاشته است: آن که گفته است سر حسین در مرو دفن شده، میگوید: چون ابومسلم خراسانی دمشق را تصرف کرد، سر را گرفت و به مرو برده و در دارالاماره دفن کرد.63
اما وی در نقد این گفته از قول عمر بن ابیالمعالی نوشته است: اینکه ابومسلم سر را به خراسان منتقل کرده باشد، بسیار بعید به نظر میرسد، چرا که فاتح شام، عبدالله بن علی بن [عبدالله بن] عباس بوده است نه ابومسلم، از اینرو چگونه میتوان تصور کرد که او سر را به خراسان منتقل کرده یا برای او امکان انتقال بوده است. اگر او سر را در خزائن بنیامیه یافته بود، آن را به مردم نشان می داد تا بر دشمنی مردم نسبت به بنیامیه بیفزاید. افزون بر این، چون عمربن عبدالعزیز خلیفه شد، بعید است که وی سر را در خزانه سلاح به حال خود رها کرده باشد و آن را دفن نکرده باشد.64
10. حَرّان
حمدالله مستوفی بدون ارائه هیچ سندی، یکی از اقوال محل دفن را «حرّان» گفته است،65 که به هیچ رو نمی توان پذیرفت.
جمع بندی، نتیجهگیری و بیان نظریه مختار
از بررسی اقوال بیان شده، به این نتیجه می توان دست یافت که جز قول اول (قول مشهور علمای شیعه) و قول دوم که در منابع حدیثی شیعه از قول ائمه(ع) درباره آن روایاتی وارد شده است، بقیه اقوال، گفته مورخان و اندیشمندان اهل سنت است، از اینرو با آنکه برخی از آن اقوال همانند قول سوم و چهارم از قدمت زیادی برخوردارند، اما افزون بر اشکالاتی که برای اقوال یاد شده بیان شد، چون نه روایتی از معصوم درباره آنها نقل شده است و نه اندیشمندان شیعه به آن قائل شدهاند، نمیتوان به آنها اعتنا کرد.
اما درباره دیدگاه دوم (دفن سر در نجف) باید گفت که اگرچه برخی از روایات، قول به دفن سر امام(ع) در کنار (یا پایین) قبر امیرالمؤمنین(ع) را تأیید میکند و نیز زیارت امام حسین(ع) نزد سر امیرالمؤمنین(ع) وارد شده است،66 با این وجود، روایات یاد شده در مرئی و منظر علما و فقهای شیعه بوده است و هیچ یک به مضمون آن پایبند نشده و به آن اعتماد نکردهاند، زیرا افزون بر آنکه اسناد آنها تمام نبوده و رجال آن معروف و مشهور نیستند67 ، مضمون آنها درباره محل دفنِ سر نیز با یکدیگر همخوانی ندارد، چنانکه برخی از آنها محل دفن سر را، «ذکوات»68 (= تپههای سفید یا سرخ) و برخی دیگر، «جوف»69(یا جُرْف) دانستهاند.70 همچنین برخی از آنها همانند روایت یونس بن ظَبیان از امام صادق(ع)، افزون بر آنکه امر عجیب و غریبی را بیان میکند، بر بقای سر در کنار قبر امیرالمؤمنین(ع) دلالت نمیکند، بلکه میتوان از ظاهر آن چنین استفاده کرد که پس از دفن، سر به بدن در کربلا ملحق شده است.71 از اینرو اندیشمندان شیعه تنها دیدگاه نخست، یعنی «الحاق سر به بدن» را پذیرفته و به آن اعتماد کردهاند.
بنابراین، اگرچه درباره دیدگاه اول هیچ خبری از امامان معصوم(ع) وارد نشده، اما این دیدگاه در طول قرون متمادی شهرت خاصی داشته و مورد اعتماد و عمل علمای شیعه بوده است. این امر حاکی از آن است که دیدگاه یاد شده در قرن های اولیه، از مسلّمات اعتقادی و تاریخی شیعه بوده است تا جایی که در آن زمان ـ بدون توجه به آنکه در آینده این قول مورد تردید قرار خواهد گرفت ـ ضرورت دانسته نشده مستند به قول معصوم یا گزارشهای معتبر تاریخی شود. بر این اساس، دیدگاه یاد شده قابل اعتنا و پذیرش است .
دوم: مدفن و فرجام سرهای سایر شهد ا
اگرچه بر اساس گزارش های تاریخی، سرهای دیگر شهدا نیز از کوفه به شام فرستاده شد،72 اما درباره مکان دفن آنها، گزارش های چندان معتبری در دست نیست و در مجموع سه گزارش و گفته ذیل در این باره وجود دارد:
1. دفن سرها در جَبّانة * کوفه
ابن سعد نگاشته است که وقتی اسرا در قصر ابن زیاد زندانی شدند، شخصی به نام ابوخالد ذکوان به ابن زیاد گفت: این سرها را به من واگذار تا آنها را دفن کنم؛ او آنها را کفن کرده و در (قبرستان) جَبّانه (کوفه) دفن کرد و سواربر مرکب خود شده و به سوی اجساد آنان رفته و پس از تکفین، آنها را دفن کرد.73
این قول را به هیچرو نمیتوان پذیرفت، چرا که ـ چنان نگاشته شد ـ اولاً: با نصوص تاریخی که بر بردن سرهای شهدا به شام نزد یزید دلالت دارد، ناسازگار است، ثانیاً: در ادامة گزارش آمده است که ذکوان، اجساد آنها را نیز دفن کرد که این امر با مسلّمات تاریخ عاشورا منافات دارد، زیرا بر اساس گزارش های معتبر، اهل غاضریّه، دفن کنندگان شهدا بودهاند،74 نه شخصی به نام ذکوان.
2. الحاق سرها به بدنها
مستوفی هروی و بعدها خواندمیر، نگاشتهاند که اسرای اهل بیت علیهما السلام، سرهای دیگر شهدا را همراه سر امام(ع) به کربلا آورده و در کنار بدنهایشان دفن کردند.75
این گزارشْ از این رو که از گزارش های متأخر است و در منابع کهن، نیامده، چندان اعتباری ندارد.
3. دفن برخی سرها در مقبره باب الصغیر شام
اما از محققان معاصر، سیدمحسن امین عاملی، دیدگاه دیگری دارد و در این باره نگاشته است:
در سال 1321ق در مقبره معروف به مقبره باب الصغیر در دمشق، بارگاهی را دیدم که جلویِ درِ آن، سنگی بود و روی آن نوشته شده بود: اینجا محل دفن سرهای عباس بن علی(ع)، علی بن الحسین اکبر(ع) و حبیب بن مظاهر است. پس از چند سال، آنجا را خراب کرده و تجدید بنا کردند و آن سنگ از بین رفت و ضریحی داخل بارگاه ساخته بودند و اسامی بسیاری از شهدای کربلا را روی آن نوشته بودند، در حالی که آنجا در حقیقت منسوب به آن سه سر بود. البته به گمان قوی چنین انتسابی صحیح باشد، زیرا پس از حمل سرهای شریف به دمشق و گرداندن آنها و پایان یافتن مقصود یزید که اظهار پیروزی، آزار و اذیت کردن اسرا و انتقام گیری از آنان بود، چارهای جز دفن آنها در یکی از مقابر نبوده است، پس این سه سر در مقبره باب الصغیر دفن شد و مکان دفن آنها حفظ شد.76
اگرچه گفته این محقق، به ظاهر درست به نظر میرسد، اما اثبات چنین ادعایی که تنها سند آن سنگ نبشتهای است که معلوم نیست چه کسی و چه زمانی آن را نوشته و در مکان یاد شده قرار داده، مشکل است.
نتیجه
از آنچه نوشته شد، به این نتیجه میتوان رهنمون شد که اگرچه روایتی از معصومان(ع) درباره دیدگاه نخست (الحاق سر به بدن در کربلا) نرسیده است، اما با توجه به شهرت آن در میان شیعه و سنی و اعتماد علمای شیعه بر آن، این دیدگاه مورد اعتماد و قابل پذیرش است. همچنین اسنادِ معتبر کهن درباره فرجام و محل دفن سرهای دیگر، وجود ندارد و تنها برخی از سندهای متأخر، همانند گزارش های مستوفی هروی و خواندمیر که البته معلوم نیست آنان از چه منبعی نقل کرده اند، حاکی از آن است که سرهای شهدا به کربلا برده و به بدنها ملحق شده است که اعتبار لازم را ندارد.
صرف نظر از دستاورد این پژوهش که درصدد تعیین محل دفن سر امام(ع) است، عشق به امام(ع) و آرمان هایش در طول تاریخ، هر انسان معتقدی را شیفته آن حضرت ساخته است. بنابراین، چندان مهم نیست سر و بدن مطهر امام حسین (ع) کجا دفن شده باشد، بلکه آنچه مهم است آن که شخصیت والای امام(ع) همیشه در دل همه شیعیان و محبان خود جای داشته و خواهد داشت. سخن برخی از مورخان و اندیشمندان در این باره، شنیدنی است. سبط ابن جوزی پس از شمردن اقوال مکان دفن، می افزاید:
به هر حال، در هر جایی که سر یا پیکرش باشد [نام و یاد] او در دل ها، اذهان و خاطره ها جای دارد، چنان که برخی از استادان ما در این باره سروده اند:
لاتطلبوا المولی حسین بأرض شرق او بغرب
ودَعُوا الجمیع و عرّجوا نحوی فمشهده بقلبی»77
مولا حسین را در سرزمین شرق یا غرب نجویید
و همه جا را رها کنید وبه سوی من آیید که مشهد او در دل من است.
همچنین عقّاد، اندیشمند معاصر مصری در این باره می نویسد:
در هر جایی که آن سر شریف دفن شده باشد، مورد تعظیم و احترام است. حسین به سبب برخورداری از منزلت شهادت، نشان شجاعت و شرافت خاندانی با پیامبر(ص)، حقیقتی گردید که انسان همیشه او را در سینه و خاطرش دارد، چه نزدیک و چه دور از قبرش باشد. حقیقتی که در کربلا، دمشق، ... وغیر این جاها، یکی است.78
منابع
ابن اسعد یافعی شافعی، عبدالله، مرآة الجنان و عبرة الیقظان، حیدر آباد ـ دکن، دائرة المعارف النظامیة الکائنة، 1337 ق.
ابن اعثم کوفی، ابومحمد احمد بن علی، کتاب الفتوح، تحقیق علی شیری، بیروت، دارالاضواء،1411 ق.
ابن تیمیه، تقی الدین ابوالعباس احمد، رأس الحسین(ع)، تحقیق السید الجُمَیلی، بیروت، دارالکتاب العربی، 1406 ق.
ابن جوزی، ابوالفرج عبدالرحمان بن علی بن محمد، المنتظم فی تاریخ الامم و الملوک، تحقیق محمد عبدالقادر عطا و مصطفی عبدالقادر عطا، بیروت، دارالکتب العلمیة، 1412 ق.
ــــــــــ، الردّ علی المتعصب العنید، تحقیق محمد کاظم محمودی، بی جا، التراث الاسلامی العظیم، 1403 ق.
ابن سعد، محمد، ترجمة الامام الحسین و مقتله، تحقیق سید عبدالعزیز طباطبایی، قم، مؤسسة اهل البیت لإحیاء التراث، 1415ق.
ــــــــ، الطبقات الکبری، بیروت، دارصادر، [بی تا].
ابن شهر آشوب، ابوجعفر محمد بن علی، مناقب آل ابیطالب، تحقیق یوسف البقاعی، [بی جا]، انتشارات ذوالقربی (افست دارالاضواء)، 1379 ش.
ابن طاووس، سید رضی الدین ابوالقاسم علی بن موسی بن جعفر، الملهوف علی قتلی الطفوف، تحقیق و تقدیم فارس تبریزیان (الحسّون)، [بی جا]، دارالاسوة، 1383 ش.
ابن طاووس، سید عبد الکریم، فرحة الغری، تحقیق سید تحسین آل شبیب موسوی، [بی جا]، مرکز الغدیر للدراسات الاسلامیة، 1368 ق.
ابن عساکر دمشقی، علی بن حسن بن هبة الله شافعی، تاریخ مدینة دمشق، تحقیق علی شیری، بیروت، دارالفکر، 1415ق.
ابن فتال نیشابوری، محمد، روضة الواعظین، تحقیق سید محمد مهدی سید حسن خرسان، قم، منشورات الرضی، [بی تا].
ابن قولویه قمی، ابوالقاسم جعفر بن محمد، کامل الزیارات، تحقیق جواد قیومی، قم، مؤسسة النشر الاسلامی، 1417 ق.
ابن کثیر دمشقی، ابوالفداء اسماعیل، البدایة و النهایة، تحقیق و تعلیق علی شیری، بیروت، دارإحیاء التراث العربی، 1408 ق.
ابن نما حلی، نجم الدین محمد بن جعفر، مثیرالاحزان، نجف، مطبعة الحیدریة، 1369ق.
امین عاملی، سید محسن، اعیان الشیعة، تحقیق و تخریج حسن الامین، بیروت، دارالتعارف للمطبوعات، [بی تا].
ــــــــــ، لواعج الاشجان، [بی جا]، مکتبة بصیرتی، [بی تا].
بلاذری، احمد بن یحیی بن جا بر، کتاب جمل من انساب الاشراف، بیروت، دارالفکر، 1417 ق.
بیرونی، ابوریحان محمد بن احمد، الآثار الباقیة من القرون الخالیة، بیروت، دار صادر، [بی تا].
تمیمی بستی، محمد بن حبّان بن احمد، الثقات، [بی جا]، مؤسسة الکتب الثقافیة، 1393 ق.
تمیمی مغربی، ابوحنیفه نعمان بن محمد، شرح الاخبار فی فضائل الائمة الاطهار(ع)، تحقیق سید محمد حسینی جلالی، قم، مؤسسة النشر الاسلامی، [بی تا].
حسینی موسوی حائری کرکی، سید محمد بن ابیطالب، تسلیة المُجالس و زینة المَجالس، تحقیق فارس حسّون کریم، قم، مؤسسة المعارف الاسلامیة، 1418 ق.
حموی، یاقوت بن عبدالله، معجم البلدان، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، 1399 ق.
خوارزمی، موفق بن احمد بن محمد، مقتل الحسین(ع)، تحقیق محمد سماوی، قم، دارانوار الهُدی، 1418 ق.
خواندمیر، غیاث الدین بن همام الدین حسینی، تاریخ حبیب السیر فی اخبار افراد بشر، تهران، انتشارات کتابخانة خیّام، 1333 ش.
ذهبی، شمس الدین محمد بن احمد، سیر أعلام النبلاء، تحقیق شعیب الارنؤوط و محمد نعیم العرقسوسی، بیروت، مؤسسة الرسالة، 1413 ق.
ـــــــــــ، تاریخ الاسلام، تحقیق عمر عبدالسلام تدمُری، بیروت، دارالکتاب العربی، 1407ق.
زمخشری، محمود بن عمر، ربیع الابرار و نصوص الاخبار، تحقیق سلیم النعیمی، منشورات الرضی، 1410 ق.
سبط ابن جوزی، یوسف بن قزغلی بغدادی، تذکرة الخواص من الامة بذکر خصائص الائمة(ع)، تحقیق حسین تقی زاده، [بی جا]، مرکز الطباعة و النشر للمجمع العالمی لاهل البیت (ع)، 1426 ق.
سمعانی، عبدالکریم بن محمد، الانساب، تعلیق عبدالله عمر بارودی، بیروت، دارالجنان، 1408 ق.
شَبراوی، عبدالله بن محمد بن عامر، الإتْحاف بحُبّ الأشراف، تحقیق سامی الغُرَیْری، قم، دارالکتاب الاسلامی، 1423 ق.
شبلنجی، مؤمن بن حسن مؤمن، نورالابصار فی مناقب آل بیت النبی المختار(ع)، بیروت، دارالجیل، 1409 ق.
شجری، یحیی بن حسین بن اسماعیل جرجانی، الامالی الخمیسیة، بیروت، عالم الکتب، 1403ق.
صبّان، محمد بن علی، إسعاف الراغبین فی سیرة المصطفی(ص) و فضائل اهل بیته الطاهرین(ع)، (چاپ شده در حاشیة «نور الابصار فی مناقب آل بیت النبی المختار(ع)»، بیروت، دارالجیل، 1409 ق).
صدوق، محمد بن علی بن حسین بن بابویه قمی، الامالی، تحقیق مؤسسة البعثة، قم، مؤسسة البعثة، 1417 ق.
صفدی، صلاح الدین خلیل بن آیْبَک، الوافی بالوفیات، تحقیق احمد الارناؤوط و ترکی مصطفی، بیروت، دار إحیاء التراث، 1420 ق.
طبرسی، ابوعلی فضل بن حسن، إعلام الوری بأعلام الهدی، تحقیق مؤسسة آل البیت(ع) لإحیاء التراث، قم، مؤسسة آل البیت(ع) لإحیاء التراث، 1417ق.
ــــــــــ، تاج الموالید فی موالید الائمة و وفیاتهم، قم، مکتبة آیة الله مرعشی نجفی، 1406 ق.
طبری، ابوجعفر محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، بیروت، مؤسسة الاعلمی للمطبوعات، 1409 ق.
طوسی، ابوجعفر محمد بن حسن، تهذیب الاحکام، تحقیق حسن موسوی خرسان، تهران، دارالکتب الاسلامیة، 1365 ش.
عقاد، عباس محمود، ابوالشهداء، الحسین بن علی(ع)، بیروت، المکتبة العصریة، 1421 ق.
علم الهدی، سید مرتضی، رسائل المرتضی، تقدیم احمد حسینی، قم، دارالقرآن الکریم، 1405ق.
عمرانی، محمد بن علی بن محمد، الانباء فی أخبار الخلفاء، تحقیق قاسم السامرائی، قاهره، دارالآفاق العربیة، 1421 ق.
قاضی طباطبایی، سید محمد علی، تحقیق در بارة اول اربعین حضرت سیدالشهداء(ع)، قم، بنیاد علمی و فرهنگی شهید آیت الله قاضی طباطبایی، 1368 ش.
قرطبی، محمد بن احمد، التذکرة فی امور الموتی و امور الآخرة، [بی جا]، دارالکتبالعلمیة، [بی تا].
قزوینی، زکریا محمد بن محمود، عجائب المخلوقات و الحیوانات و غرائب الموجودات، (چاپ شده در حاشیة «حیاة الحیوان الکبری»، کمال الدین دمیری)، [بی جا، بی تا، بی نا].
قزوینی، فضل علی، الامام الحسین(ع) و اصحابه، تحقیق سید احمد حسینی، قم، ابن المؤلف، 1415 ق.
کلینی، ابوجعفر محمد بن یعقوب، الفروع من الکافی، تصحیح و تعلیق علی اکبر غفاری، تهران، دارالکتب الاسلامیة، 1367 ش.
مجلسی، محمد باقر، بحارالانوارالجامعة لدُرَر أخبار الائمة الاطهار(ع)، بیروت، مؤسسة الوفاء، 1403 ق.
مستوفی قزوینی، حمد الله بن ابیبکر بن احمد، تاریخ گزیده، تحقیق عبدالحسین نوایی، تهران، امیرکبیر، 1364ش.
مستوفی هروی، محمد بن احمد، ترجمة کتاب الفتوح، تصحیح غلامرضا مجد طباطبایی، تهران، انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی، 1372 ش.
مشهدی، محمد بن جعفر، المزار الکبیر، تحقیق جواد قیومی اصفهانی، قم، نشر القیوم، 1419ق.
مفید، محمد بن محمد بن نعمان، الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، تحقیق مؤسسة آل البیت(ع)، قم، مؤسسة آل البیت(ع) لإحیاءا التراث، 1413ق.
مقدسی، محمد بن احمد، احسن التقاسیم فی معرفة الاقالیم، قاهره، مکتبة مدبولی، 1411 ق.
مقریزی، تقی الدین احمد بن علی، المواعظ و الاعتبار بذکر الخطط و الآثار، المعروف بالخطط المقریزیة، بیروت،دارالکتب العلمیة، 1418ق.
مُناوی، محمد عبدالرؤوف فیض القدیر، بیروت، دارالمعرفة، 1391ق.
موسوی خوئی، سید ابوالقاسم، معجم رجال الحدیث و تفصیل طبقات الرواة، [بی جا، بی نا]، 1413 ق.
موسوی مقرم، سید عبد الرزاق، مقتل الحسین(ع)، بیروت، دارالکتاب، 1399ق.
نویری، احمد بن عبدالوهاب، نهایة الارب فی فنون الادب، تحقیق عبدالمجید ترحینی و عماد علی حمزه، بیروت، دارالکتب العلمیة، 1424 ق.
یعقوبی، محمد علی، البابلیات، قم، دارالبیان، 1373ق.
* استادیار گروه تاریخ مؤسسة آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره). دریافت: 1/5/89 ـ پذیرش: 29/6/89
1 . طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج 4، ص 352؛ شیخ مفید، الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج2، ص 119؛ طبرسی، إعلام الوری بأعلام الهدی، ج 1، ص 473.
2 . سید محسن امین عاملی، اعیان الشیعة، تحقیق و تخریج حسن الامین، ج1، ص 626 ـ 627 و همو، لواعج الاشجان، ص 247 ـ 250.
3 . فضل علی قزوینی، الامام الحسین(ع) و اصحابه، تحقیق سیداحمد حسینی، قم، ص 427 ـ 435.
4 . سید علی قاضی طباطبایی، تحقیق در اول اربعین حضرت سیدالشهداء(ع)، ص 304 ـ 353.
5 . شیخ صدوق، الامالی، مجلس سی و یکم، ص 232؛ ابن فتال نیسابوری، روضة الواعظین، ص 192؛ مجلسی، بحار الانوار، ج 45، ص 140.
6 . رسائل المرتضی، ج3، ص130.
7 . فضل بن حسن طبرسی، إعلام الوری بأعلام الهدی، ج1، ص 477.
8 . تاج الموالید فی موالید الائمة و وفیاتهم، ص 33.
9 . مناقب آل ابیطالب، ج4، ص 85 : قال الطوسی(ره) : و منه زیارة الاربعین. مجلسی، پیشین، ج 44، ص 199.
10 . نجم الدین محمد بن جعفر بن نما حلی، مثیرالاحزان، ص85 .
11 . سید ابن طاووس، الملهوف فی قتلی الطفوف، ص 114؛ سید محمد بن ابیطالب، تسلیة المُجالس و زینة المَجالس، ج 2، ص 459.
12 . مجلسی، پیشین، ج 98، ص 334.
13 . همان، ج 45، ص 145.
14 . بیرونی، آلاثارالباقیة عن القرون الخالیة، ص 331.
15 . محمد بن احمد مستوفی هروی، ترجمه الفتوح، ص 916.
16 . سیدبن جوزی، تذکرة الخواص من الامة بذکرخصائص الائمة(ع)، تحقیق حسین تقی زاده، ج2، ص 206 : اختلفوا فی الرأس علی أقوال: اشهرها انه رُدّ الی المدینة مع السبایا، ثم رد الی الجسد بکربلاء فدفن معه، قاله هشام و غیره.
17. یکی از محققان معاصر دربارة عبارت «رد الی المدینة مع السبایا» احتمالاتی داده است. یکی آن که احتمال تصحیف در آن را داده و صحیح آن را «رده ابن زیاد مع السبایا الی الشام ثم رد الی کربلا» دانسته است، چنانکه احتمال داده مقصود از مدینه، «مدینة الشام» باشد، چرا که ارسال سر و اسرا به مدینه و از آنجابه کربلا، بسیار بعید است. وی احتمال سومی نیز داده و آن این که یزید سر را همراه اهل بیت(ع) به مدینه فرستاد، اما آنان از بین راه به کربلا رفته و سر را به بدن ملحق کردند (فضل علی قزوینی، الامام الحسین(ع) و اصحابه، ج 1، ص 428).
18. محمدبن احمد قرطبی، التذکرة فی امور الموتی و امور الآخرة، ج2، ص 668.
19. زکریا محمد بن محمود قزوینی، عجائب المخلوقات و الحیوانات و غرائب الموجودات، چاپ شده در حاشیة حیاة الحیوان الکبری، کمال الدین دمیری، ج1، ص 109.
20. احمد بن عبدالوهاب نویری، نهایة الارب فی فنون الادب، ج 20، ص 300.
21 . حمدالله بن ابیبکر بن احمد مستوفی قزوینی، تاریخ گزیده، ص 202.
22 . همان، ص 265.
23 . غیاث الدین بن همام الدین حسینی مشهور به خواندمیر، تاریخ حبیب السیر فی اخبار افراد بشر، ص 60.
24 . محمد عبدالرؤوف مناوی، فیض القدیر، ج1، ص 205.
25. عبدالله بن محمد بن عامر شَبراوی، الإتْحاف بحُبّ الأشراف، تحقیق سامی الغُرَیْری، ص 127. او در این باره نوشته است: و گفته شده: پس از چهل روز از شهادتش، سر به بدن در کربلا برگردانده شد.
26 . محمدبن علی صبّان، إسعاف الراغبین فی سیرة المصطفی و فضائل اهل بیته الطاهرین، ص 215.
27 . مؤمن بن حسن مؤمن شبلنجی، نورالابصار فی مناقب آل بیت النبی المختار، ص 269.
28 . سبط ابن جوزی، پیشین، ج 2، ص 206.
29 . شیخ کلینی، الفروع من الکافی، ج 4، ص571؛ ابن قولویه قمی، کامل الزیارات، باب 9، ص 83 ؛ سید عبد الکریم بن طاووس، فرحة الغری، ص 92ـ 93؛ مجلسی، بحارالانوار، ج 45، ص 178، حدیث 28. و مشابه آن: ابوجعفر محمدبن حسن طوسی، تهذیب الاحکام، ج 6، ص35ـ36؛ طبرسی، تاج الموالید، ص 34؛ ابن شهرآشوب، پیشین، ج4، ص 85 ؛ سید ابن طاووس، فرحة الغری، ص92ـ94.
30 . ابن قولویه، پیشین، باب 9، ص 84 ؛ سید عبدالکریم بن طاووس، پیشین، ص 88 .
31 . شیخ کلینی، پیشین، ج 4، ص 572؛ ابن قولویه قمی، پیشین، باب 9، ص83ـ84 ؛ سید عبدالکریم بن طاووس، پیشین، ص 87 . شیخ طوسی نیز مشابه چنین خبری را از مبارک خبّاز نقل کرده است (پیشین، ج 6، ص 34 ـ 35). همچنین ابن طاووس چند روایت دیگر را به این مضمون از امام صادق (ع) نقل کرده است (فرحة الغری، ص 86 به بعد).
32 . ابن قولویه قمی، پیشین، باب 9، ص 86 ـ 87 ؛ مجلسی، پیشین، ج 45، ص 178 و ج 97، ص 243 ـ 244. افزون بر آن که راوی این خبر یعنی یونس بن ظَبیان، در منابع رجالی، ضعیف شمرده شده است (سید ابوالقاسم موسوی خوئی، معجم رجال الحدیث و تفصیل طبقات الرواة، ج 21، ص 207) این که مقصود از جملة آخر خبر یعنی «سر با بدن است و بدن با سر» روشن نیست، از این رو مورد بحث و توجیه برخی از اندیشمندان شیعه قرار گرفته است، ر.ک : بحار الانوار، ج 45، ص 178 و ج 97، ص 244.
33 . محمد بن سعد، ترجمة الحسین(ع) و مقتله، ص 85 و همو، الطبقات الکبری، ج 5، ص 238؛ خوارزمی، مقتل الحسین، ج2، ص 83؛ ابوالفرج عبدالرحمان بن جوزی، المنتظم فی الامم و الملوک، ج5، ص 344 و همو، الردّ علی المتعصب العنید، ص 50؛ سبط ابن جوزی، پیشین، ج 2، ص 206؛ ابن نما، مثیرالاحزان، ص 85؛ ابن تیمیه، رأس الحسین(ع)، ص 197 و 208؛ عبدالله بن اسعد یافعی شافعی، مرآة الجنان و عبرة الیقظان، حیدر آباد ـ دکن، دائرة المعارف النظامیة الکائنة، 1337 ق، ج1، ص 135 ـ 136؛ ذهبی، سیر أعلام النبلاء، ج 3، ص 315 ـ 316؛ ابن کثیر، البدایة و النهایة ، ج 8 ، ص 222.
34 . نویری، پیشین، ج20، ص301 ـ 302.
35 . همان، ج 20، ص302.
36. ابن نما، پیشین، ص 85؛ سیدابن طاووس، الملهوف علی قتلی الطفوف، ص 224؛ مجلسی، بحار الانوار، ج 45، ص 144.
37. بلاذری، انساب الاشراف، ج3، ص 418. همچنین از گزارش قاضی نعمان مغربی که گفته است: «هنگامی که یزید فرمان داد تا سر حسین(ع) را در شهرها بگردانند، آن را به مدینه آوردند» چنین برداشت می شود که طبیعتا پس از گرداندن، بایستی دوباره به دمشق بازگردانده شده باشد (ابوحنیفه نعمان بن محمد تمیمی مغربی، شرح الاخبار فی فضائل الائمة الاطهار(ع)، ج 3، ص 159).
38 . بلاذری، انساب الاشراف، ج 3، ص416 و 418؛ سبط ابن جوزی، پیشین، ج2، ص 208.
39 . بلاذری، همان، ج3، ص 416.
40 . همان، ج 3، ص 416 و 418.
41 . همان، ج 3، ص 418.
42 . نویری، پیشین، ج 20، ص299 ـ 300. مورخان دیگر نیز این قول را نقل کرده اند: ابن حبان، الثقات، ج3، ص 69؛ ابن جوزی، الرد علی المتعصب العنید، ص 50 و همو، المنتظم فی الامم و الملوک، ج5، ص 344؛ سبط ابن جوزی، پیشین، ج2، ص 208؛ ابن نما، مثیرالاحزان، ص 85؛ ابن کثیر، البدایة و النهایة ، ج8 ، ص 222.
43 . نویری، پیشین، ج20، ص 300؛ محمود بن عمر زمخشری، ربیع الابرار و نصوص الاخبار، ج 3، ص 349. ابن حبان در این باره نوشته است: بر سر ستونی در مسجد جامع دمشق، سمت راست قبله (الثقات، ج3، ص 69).
44 . نویری، پیشین، ج20، ص 300.
45 . نویری، پیشین، ج20، ص 300. ابن حبان (پیشین، ج3، ص 69) این قول را بیان کرده است.
46 . نویری، پیشین، ج 20، ص 299 ـ 300. مورخان دیگر نیز این قول را گزارش کرده اند: شجری، الامالی الخمیسیة، ج1، ص 176؛ خوارزمی، مقتل الحسین(ع)، ج2، ص 83 ؛ ابن عساکر دمشقی، تاریخ مدینة دمشق، ج 69، ص 161؛ ذهبی، سیر أعلام النبلاء، ج 3، ص 319؛ صفدی، الوافی بالوفیات، ج 12، ص 264؛ ابن کثیر، پیشین، ج 8 ، ص222.
47. ابن عساکر دمشقی، پیشین، ج 67، ص 159، شمارة 8784؛ ذهبی، سیرأعلام النبلاء، ج3، ص 316؛ همو، تاریخ الاسلام، ج 5، ص 20.
* رَقّه (به فتح راء و قاف) شهر مشهوری است بر کنار فرات که از شهرهای جزیره به حساب میآمده و از آنجا تا حرّان سه روز راه بوده است (یاقوت حموی، معجم البلدان، ج3، ص 59). رقّه، اکنون جزء شهرهای کشور سوریه است.
48 . سبط ابن جوزی، پیشین، ج 2، ص 208.
49 . همان، ج2، ص 191ـ 192.
50 عسقلان، شهری در شام از توابع فلسطین بوده که در کنار دریا بین غزه و بیت جبرین قرار داشته است و (و در آن زمان) همانند دمشق، به عروس شام شهرت داشته است (یاقوت حموی، معجم البلدان، ج 4، ص 122). اکنون این شهر از شهرهای ساحلی دریای مدیترانه است که بین دو شهر غزه و اشدود (اسدود)در فلسطین اشغالی قرار دارد.
51 . محمد بن علی بن محمد عمرانی(م 580 ق)، الانباء فی أخبار الخلفاء، ص 54.
52 . نویری، پیشین، ج 20، ص 300.
53 . قاضی طباطبایی، پیشین، ص 316 به بعد .
54 . حموی، معجم البلدان، ج 5، ص 142.
55 . سبط ابن جوزی. پیشین، ج 2، ص 209.
56 . ابن نما، مثیر الاحزان، ص 85 .
57 . پیشین، ج20، ص 300.
58 . صفدی، الوافی بالوفیات، ج 12، ص 264.
59 . نام باغی بوده که یکی از امرای مصر به نام ابوبکر محمد بن طفج بن جف اخشید معروف به کافور اخشیدی بنا کرده است (تقی الدین احمد بن علی مقریزی، المواعظ و الاعتبار بذکر الخطط و الآثار، المعروف بالخطط المقریزیة، ج2، ص 377).
60 . همان، ج2، ص 323.
61 . ابن کثیر، البدایة و النهایة ، ج 8 ، ص 222. همچنین شهید قاضی طباطبایی در رد این قول، مطالبی را نگاشته است (پیشین، ص 306 به بعد).
62. عبدالکریم بن محمد سمعانی، الانساب، تعلیق عبدالله عمر بارودی، ج3، ص 370. و نیز ر.ک : محمد بن احمد مقدسی، احسن التقاسیم فی معرفة الاقالیم، ص 46 و 333.
63. نویری، پیشین، ج 20، ص 300.
64 . همان، ج 20، ص 302.
65 . حمدالله مستوفی، تاریخ گزیده، ص 202.
66 . ابن مشهدی، المزار، ص 214؛ سید عبد الکریم بن طاووس، فرحة الغری، ص 123 ـ 124.
67 . سید عبدالرزاق مقرم، مقتل الحسین(ع)، ص 363؛ فضل علی قزوینی، الامام الحسین(ع) و اصحابه، ج1، ص 431؛ سیدعلی قاضی طباطبایی، تحقیق در اول اربعین حضرت سیدالشهداء(ع)، ص 340 .
68 . همانند خبر فروع کافی، ج 4، ص 571 و کامل الزیارات، باب 9، ص 83 .
69 . همانند خبر مبارک خباز در تهذیب الاحکام ، ج6، ص 35 ـ 36 و فرحة الغری، ص 87 .
70 . قزوینی، پیشین، ج1، ص 432.
71 . قزوینی، پیشین، ج 1، ص 433.
72 . بلاذری، جمل من انساب الاشراف، ج3، ص 415؛ طبری، پیشین، ج 4، ص 351؛ ابن اعثم کوفی، الفتوح، ج 5، ص 127؛ شیخ مفید، پیشین، ج 2، ص 118؛ سبط ابن جوزی، پیشین، ج2، ص 193.
* کوفیانْ به مقابر، جَبّانه (به فتح جیم و تشدید باء) و اهل بصره به آن مقبره گویند (یاقوت حموی، معجم البلدان، ج2، ص99).
73 . محمد بن سعد، ترجمة الحسین و مقتله، ص 81 .
74 . بلاذری، پیشین، ج3، ص 411؛ طبری، پیشین، ج 4، ص 348؛ خوارزمی، مقتل الحسین(ع)، ج2، ص 44؛ ابن شهرآشوب، مناقب آل ابی طالب، ج4، ص 121.
75 . محمد بن احمد مستوفی هروی، ترجمه الفتوح، ص 916؛ خواندمیر، تاریخ حبیب السیر فی اخبار افراد بشر، ص 60.
76 . محسن امین، اعیان الشیعة، تحقیق و تخریج حسن الامین، ج1، ص 627.
77 . سبط ابن جوزی، پیشین، ج2، ص 209. همچنین شیخ مهدی فَلُّوجی حلّی (م 1357 ق) نیز در این باره سروده است :
لاتطلبوا رأس الحسین فانه لا فی حِمی ثاوٍ و لافی واد
لکنّما صِفْو الولاءِ یدلّکم فی انه المقبور وسط فؤادی
سر ِحسین(ع) را نجویید ،چون نه در حرم و حصاری و نه در دره ای (مدفون) است.
لکن ولایت خالص و ناب، شما را راهنمایی می کند که حسین(ع) در اعماق و ژرفای دل من مدفون است.
(محمد علی یعقوبی، البابلیات، ج 3، القسم الثانی، ص 128).
78 . عباس محمود عقاد، ابوالشهداء، الحسین بن علی(ع)، ص 111.