تاریخ اسلام درآینه پژوهش، سال سوم، شماره سوم، پیاپی 11، پاییز 1385، صفحات -

    سخن آغازین

    نوع مقاله: 
    ترویجی
    Article data in English (انگلیسی)
    متن کامل مقاله: 

    سخن آغازین

    مرورى بر نگاه غرب مسیحى به پیامبراعظم(صلى الله علیه وآله)

    منابع مطلع مى گویند: پس از خاتمه جنگ جهانى دوم و شکست متحدین (آلمان، ایتالیا و...)، متفقینِ پیروز تصمیم گرفتند از رشد کشور آلمان و نیز دین اسلام جلوگیرى کنند. در مورد آلمان جاى دیگر باید بحث شود. اما در مورد اسلام نظر آن ها این بود که دین اسلام نابود شدنى نیست، ولى مى توان آن را ضعیف کرد و ضعیف شده، نگه داشت. راه تضعیف ؛ اسلام از نظر آنان این بود که نگذارند تعالیم اجتماعى سیاسى اسلام، مانند جهاد، امر به معروف و نهى از منکر، ضرورت تشکیل حکومت اسلامى، استقلال طلبى و عدم پذیرش ذلت و... در کشورهاى اسلامى مطرح و پیاده شود، بلکه تنها تعالیم عبادى و جزئى فردى که هیچ خطرى براى منافع فاتحان جنگ در بر ندارد، بین مسلمانان رایج باشد (در واقع اسلام منهاى سیاست).

    گرچه این سیاست از آن زمان، از طرف دولت هاى غربى سلطه طلب همیشه تعقیب مى شده است و همواره بیدارگران اسلامى با این سیاستِ شیطانى مبارزه مى کردند، اما در دهه هاى اخیر، به ویژه پس از پیروزى انقلاب اسلامى در کشور ایران که موج جدید اسلام خواهى و بیدارى اسلامى در منطقه و در سطح جهان را ایجاد کرد، حساسیت دولت هاى غربى بیشتر شده است، به گونه اى که تلاش هاى متمرکزى به منظور اسلام زدایى و اسلام ستیزى به عمل آورده اند.

    این حرکت، پس از حادثه یازدهم سپتامبر (انفجار مرکز تجارت جهانى) در امریکا وارد مرحله جدیدى شد و رئیس جمهورى امریکا بلافاصله و پیش از هر گونه تحقیق، این انفجار را به مسلمانان نسبت داد و آن را «آغاز جنگ صلیبى جدید» اعلام کرد. چنان که شاهد هستیم، از آن روز یک حرکت عظیم و بسیار گسترده و سازمان دهى شده تبلیغاتى بر ضد اسلام و مسلمانان و مخدوش کردن سیماى روشن دین آسمانى اسلام به راه افتاده است که مى توان اهانت هاى زنجیره اى تعدادى از مطبوعات اروپایى به پیامبر عظیم الشأن اسلام را در سال گذشته دنباله آن به حساب آورد.

    این تهاجم هاى مطبوعاتى بر ضد ساحت مقدس پیامبر رحمت الهى هنگامى آغاز شد که نویسنده اى دانمارکى به نام «کاره بلویتگن»1 شکوه داشت که نتوانسته است نقاش هنرمندى را پیدا کند که آن قدر جرئت داشته باشد که نقاشى و تصویرکشى عکس هاى مربوط به محمد[(صلى الله علیه وآله)]را در کتاب در حال چاپش به عهده بگیرد. نویسنده یاد شده، سرانجام با اتحادیه نویسندگان دانمارکى وارد گفتوگو شده و به روزنامه «ییلند پوستن»2 سفارش فراخوانى را براى این منظور مى دهد. این روزنامه هم از مدیر فرهنگى خود دعوت مى کند تا از چهل کاریکاتورپرداز بخواهد کاریکاتورهایى را در این باره بکشند. سرانجام دوازده نفر از این کاریکاتورپردازان موضوع پیشنهاد را پذیرفته و هر کدام اقدام به کشیدن کاریکاتورى مى کنند که عموماً بسیار زشت و زننده وبسیار اهانت آمیز است و سیمایى خشن و غیرانسانى و نفرت آور از آن فخر بشریت ترسیم مى کند!.

    پس از انتشار کاریکاتورها در روزنامه یاد شده سایر مطبوعات دانمارکى و بلکه بعضى از نشریه هاى کشورهاى دیگر اروپایى نیز به صورت زنجیره اى این اقدام زشت را تکرار کردند. مجموعه این حرکت ها به گونه اى است که به هیچوجه نمى توان آن ها را یک اقدام موردى یا برخاسته از انگیزه شخصى دانست، بلکه از توطئه اى طراحى شده و سازمان یافته، حکایت دارد.

    البته این که غربى ها این هتاکى ها را آزادى بیان قلمداد، و از آن حمایت مى کنند، از طنزهاى زمان ماست، زیرا خود آن ها آزادى بیان را در مسائلى مانند «هولوکاست» برنمى تابند و دانشمندانى، مانند روژه گارودى فرانسوى و دیوید ایروینگ انگلیسى را به جرم انکار آن به محاکمه کشیده، محکوم مى کنند!(عین همان برخورد ابزارى و دوگانه با شعارهاى حقوق بشر، دموکراسى و...!)

    ضمناً مى توان استنباط کرد که حرکت یاد شده مطبوعات اروپایى، علاوه بر انگیزه هایى که گفته شد، در واقع نوعى مصرف داخلى در غرب داشت، زیرا با نمایش چهره وارونه از اسلام تلاش مى کنند از گرایش روزافزون مردم اروپا به اسلام جلوگیرى کنند.3

    حال اگر سخنان جناب پاپ بندیکت شانزدهم، رهبر کاتولیک هاى جهان در دانشگاه «ریگنز بورگ» آلمان در دوازدهم سپتامبر گذشته را به این ها اضافه کنیم که وى اسلام را به خشونت و دورى از عقلانیت متهم کرد، مى توانیم صورت کاملى از این سناریوى ضد اسلامى گسترده تصویر کنیم. سخنان او با سیاست هاى زورگویانه بعضى از دولت هاى غربى در برابر مسلمانان همسویى داشت و در واقع، تئوریزه کردن منطق سیاست مدارانى همچون جرج بوش بود.

    البته باید سفر اخیر جناب پاپ به کشور ترکیه را هم به این جمع بندى اضافه کنیم که به عقیده تحلیل گران در همسویى با سیاست کلان اتحادیه اروپا، تلاشى در جهت مسیحى کردن ترکیه به حساب مى آمد؛ ترکیه اى که سال هاست در انتظار پیوستن به اتحادیه اروپا است، اما اروپا هنوز هم بعد از سى سال این کشور را کاملاً هم رنگ خود نمى داند! و از پذیرش آن طفره مى رود!. البته مردم مسلمان وغیور ترکیه در آستانه سفر پاپ به ترکیه به منظور پاسخ گویى به اظهارات توهین آمیز وى و نیز مخالفت با سفر او به کشورشان، تظاهرات گسترده اى را چندین روز پیاپى انجام دادند که در دنیا انعکاس یافت.

    اقدامات مورد انتظار در سال پیامبراعظم

    بارى این، دورنماى سیاست خصمانه غرب مسیحى در برابر اسلام است که اوجآن، چاپ کاریکاتور در سال گذشته بود، و به نظر مى رسد انگیزه اعلام سال جارى به عنوان سال پیامبراعظم همین مسئله باشد. خوشبختانه در این زمینه، کارهاى علمى و فرهنگى بسیارى، از قبیل نگارش مقالات، کتاب ها و پایان نامه ها، برگزارى همایش ها و نشست هاى علمى، برگزارى نمایشگاه ها و... از طرف مراکز و مؤسسات علمى و فرهنگى، حوزوى و دانشگاهى صورت گرفته یا در ماه هاى باقى مانده از سال جارى اجرا خواهد شد. اما به نظر مى رسد به حکم اهمیت و اقتضاى مسئله، اقداماتى فراتر از این ها لازم است، زیرا گرچه همه این قبیل برنامه ها در داخل کشور مفید و لازم است، لکن هدف عمده از اعلام سال پیامبراعظم(صلى الله علیه وآله)، بعد جهانى آن و تأثیرگذارى در فراتر از ایران واجراى طرح هاى کلان در جهت تغییر نگاه منفى غرب مسیحى به اسلام بود، از این رو به نظر مى رسد طرح مباحث و مسائل مربوط به پیامبر عظیم الشأن اسلام، ابعاد عظمت و شخصیت او، ابعاد رسالت جهانى او، پیام صلح و رحمت او، بنیان گذارى تمدنى عظیم توسط مسلمانان با الهام از تعالیم انسان ساز اسلام، آموزه هاى آسمانى قرآن در جهت خوشبختى و سعادت بشریت و امثال این ها در سطح جهان، به ویژه در کشورهاى غربى مورد نظر، اقدامى بایسته است و طبعاً این گونه برنامه هاى کلان در حوزه مسئولیت و امکانات نهادها و ارگانهاى فرهنگى کشور است که متأسفانه تا کنون کار مؤثرى انجام نداده اند، هر چند هر سال، سال پیامبراعظم است و مى توان با برنامه ریزى ها و تمهید مقدمات لازم در آینده هم انجام داد.

    اعتراف هاى منصفانه گروهى از دانشمندان غربى

    البته عدل وانصاف ایجاب مى کند که در مورد عموم غربى ها حکم کلى صادر نکنیم، زیرا دانشمندان منصف و حق جو نیز در میان آن ها وجود داشته و دارد، و حساب آن ها را باید از سیاست کلى غربى ها جدا کرد. این دانشمندان با آن که غربى و مسیحى بوده اند، با بیانات شیوا و دلکش، از پیامبراعظم ستایش نموده، به عظمت او اعتراف کرده اند که در زیر، نمونه هایى از داورى آن ها را یادآور مى شویم:

    1. دانش نامه بریتانیکا در این باره آورده است:

    بر پایه اطلاعات و داده هاى بر جاى مانده تاریخى و حجم زیادى از جزئیات ثبت شده در منابع پیشین، محمد مردى راست گو، صمیمى و نیک منش بود که بزرگداشت، احترام و وفادارى افراد دیگرى را که خود راست گو و درست کار بودند، به خود جلب کرده بود.4

    2. سرجورج برنارد شاو در سرى نوشته هایى با نام اسلام واقعى در مورد پیامبراعظم مى گوید:

    اگر در دنیا دینى باشد که شانس پذیرش و گسترش بر انگلستان و حتىسرتاسر اروپا را در صد سال آینده داشته باشد، آن دین، جز اسلام محمد دین دیگرى نیست.5

    هم او در این باره مى افزاید:

    من همیشه به خاطر شورآفرینى و انگیزه بخشى چشم گیر اسلام و آموزه هاى آن،به دین محمد(صلى الله علیه وآله) از عمق جان به دیده احترام و تجلیل نگریسته ام. از نگاهمن، اسلام تنها دینى است که به خاطر ظرفیت و توان چشم گیرش در جذب مردمو ایجاد دگرگونى و نوسازى در گستره هستى و زندگى آدمى همراه با روند دگرگونى ها مى تواند براى افراد در همه سنین جذاب و شورآفرین باشد. مناز محمد به عنوان مردى شگرف یاد مى کنم و از نگاه من بى آن که من ضد مسیح(علیه السلام)به شمار آیم، محمد را باید ناجى بشریت به شمار آورد.6

    من هم چنین بر این باورم که اگر بنا بود مردى چون او حکومت و اداره دنیاى سلطه گراى نوگرایى را در دست بگیرد، مى توانست طورى در حل مشکلات آن موفق شود که صلح و شادى مورد نیاز آن را فراهم کند. پیش بینى من در مورد دین محمد این است که این دین، همان طورى که در حال پذیرفته شدن از سوى اروپاى امروز است، اروپاى فردا هم با آغوشى باز آن را خواهد پذیرفت.7

    تاریخ بشر چه در گذشته و چه در دنیاى کنونى، هیچ گاه شاهد چنین دگرگونى هاى اساسى در یک جامعه یا یک محیط نبوده است. و جالب است که به یاد بسپارید که تمام این شگفتى ها تنها در فاصله دو دهه رخ داده است!8

    از نگاه من، محمد شاخص ترین مردى است که تا کنون پاى بر این کره خاکى نهاده است! او در پى گیرى از رسالت آسمانى اش، هم دین اسلام را پایه گذارى نمود و از آن تبلیغ کرد، و هم دولت و حکومتى را بنا نهاد، و هم امت برترى را سامان دهى کرد. هم چنین او یک نظام اخلاقى تعالى بخشى را تدوین و تبلیغ کرد که به اصلاحات اخلاقى و سیاسى فراوانى در جامعه انجامید! او جامعه اى قدرت مند و پویایى بنا کرد که بتواند آموزه هاى اسلامى را پى گیرى و پاى بندى کند. منش و شخصیت محمد براى همیشه، دنیاى اندیشه و رفتار بشر را دگرگون ساخت. من پس از مطالعه زندگى محمد، به این باور رسیده ام که تاریخ بشرى تا کنون چنین دگرگونى فراگیر و همه جانبه اى در یک جامعه سراغ نداشته که پیامبرى در کمتر از دو دهه بتواند چنین شگفتى هایى را بیافریند!9

    3. مایکل اچ.هارت10 یکى از کسانى است که در پژوهش خود درباره چهره هاى شاخص و اثرگذار تاریخ انسان به این باور رسیده است که پیامبراعظم چهره یگانه و بى بدیل تاریخ است. او در کتاب خود با نام صد نفر: رده بندى مؤثرترین مردان تاریخ،11 نام حضرت محمد(صلى الله علیه وآله) را به عنوان برترین و مهم ترین فردى مى آورد که در سود رسانى و ارتقاى دانش و منش اخلاقىِ بشریت، سهیم بوده است.

    همو در این باره مى گوید:

    داورى من در گزینش محمد(صلى الله علیه وآله) به عنوان نخستین فرد در لیست مؤثرترین افراد تاریخ، ممکن است شگفتى برخى از خوانندگان را برانگیزد و یا از سوى برخى دیگر به چالش کشیده شود، اما از نگاه من محمد در واقع تنها مردى بود که هم در زمینه دینى و هم دنیایى واقعاً سرآمد بود.12

    4. لامارتین،13 تاریخ دان مشهور فرانسوى در مورد عواملى که موجب بزرگى آدمى مى شود، با شگفتى مى گوید:

    اگر بزرگى هدف، کوچکى و ناچیزى ابزارها و دستاوردهاى شگفت آور، سـه معیار بـراى گزینش افراد برتر و برجسته باشد، چه کسى به خود جرأت مى دهد هیچ بزرگ مردى را در تاریخ معاصر با فردى چون محمد(صلى الله علیه وآله) مقایسه و هم رتبه بداند؟!14مشهورترین مردان، تنها لشکریان و جنگ افزارها، قوانین و امپراتورى هایى را ایجاد نمودند. اما جالب است بدانیم که آنان چیزى بیش از قدرت هاى مادى بنا ننهادند که این قدرت ها هم غالباً در برابر دیدگانشان فروریخته است. اما این مرد (محمد) نه تنها سپاهیان، هنجارها، امپراتورى ها، مردم و دودمان هایى را به حرکت واداشت که میلیون ها نفر را که یک سوم مردم جهان آن روز را تشکیل مى دادند به حرکت درآورد و فراتر از همه این ها، او محراب ها،خدایان، ادیان، ایده ها، عقاید و روان هاى آدمیان را دگرگون ساخت.15

    شکیبایى و رادمردى او براى به دست آوردن پیروزى، بلند همتى او که دربست براى تثبیت یک ایده و مأموریت، آسمانى اختصاص یافته بود و به هیچ روى در راستاى ایجاد یک امپراطورى سلطه آمیز نبود دعاهاى صمیمى و پایان ناپذیرش، گفتوگوهاى عارفانه اش با خداوند، مرگ او و حتى پیروزى پس از مرگش، همه و همه گواهى است بر یک عقیده محکم و نه یک عقیده تحمیل شده که وى را براى برپادارى، گسترش و تثبیت نظام هم گونى از اصول یا مبانى اعتقادى (عقاید) توان مند مى ساخت. این نظام اعتقادى یک سکه داراى دو روى و دو جنبه بود: یک روى آن، آموزش و پافشارى بر یگانگى خداوند، و روى دیگرش تأکید برغیر مادى بودن خداوند بود. جنبه نخست، بیان مى دارد که خداوند چیست، و روى دوم این سکه مى گوید که خداوند چه چیزى نیست. یکى خدایان دروغین را باشمشیر نابود مى سازد، و دیگرى عقیده و ایده اى اسلامى را با کلمات حکیمانه تبلیغ مى کند. از نگاه من «محمد یک فیلسوف، سخنور، پیامبر، قانون گذار، جنگ آور، تسخیر کننده ایده ها، احیاگر عقاید منطقى و به دست دهنده آیینى فارغ از بت ها، و یک امپراتورى معنوى بر دل آدم ها بود. آرى او کسى جز محمد(صلى الله علیه وآله) فرزند عبداللّه و پیامبر رحمت الهى نیست.

    «اکنون بر پایه تمام معیارهاى سنجش و ارزیابى بزرگى آدمیان مى توان پرسید: «آیا مردى بزرگ تر از او «محمد» هم وجود دارد؟».16

    5. چاند شارما17 مى نویسد:

    دنیا همواره سود و سهم خود را از شخصیت هاى بزرگ داشته است. اما معمولاً اینشخصیت هاى بزرگ، انسان هایى تک بعدى بوده اند که تنها در یک یا دو زمینه همانند اندیشه دینى یا فرماندهى نظامى خود را نشان داده اند. سبک زندگى و محتواى آموزش هاى این افراد بزرگ در غبار زمان به دست فراموشى سپرده شده است. آن قدر گمانه زنى هاى متفاوت در مورد زمان و مکان تولدشان، روش زندگى شان، طبیعت و جزئیات تعلیماتشان، درجه موفقیت یا ناکامى شان وجود دارد که براى بشریت غیر ممکن است که زندگى ها و تعلیمات این افراد را دقیقاً بازشناسى و بازسازى کند. ؛ از دیدگاه من محمد(صلى الله علیه وآله) روح مهربانى بود و اطرافیانش مهر، تأثیر و نفوذ او را چنان عمیق احساس کردند که هرگز فراموشش نمى کنند.18

    6. ادوارد گیبون و سایمن اوکلى19 از دیگر فرهیختگان غیر مسلمان اند که پیامبر رحمت الهى و شخصیت وى را ستایش کرده اند. آنان در توصیف دو گزاره اى که به منزله ورود به جرگه اسلام است و در ادبیات اسلامى به «شهادتین» معروف شده، مى گویند:

    ایـن دو گزاره (شهادتین) در حقیقت، اقرار و ابراز به حقانیت دین اسـلام است.

    هم چنین آنان مى افزایند:

    دو عبارت ساده و ثابت براى اقرار به دین اسلام عبارت است از این جمله که من به خداى یگانه و محمد(صلى الله علیه وآله)پیامبر و فرستاده خداوند ایمان دارم.20

    این دو، در تبیین دو گزاره بالا مى گویند:

    در آموزه هاى اسلامى، تصویر عقلانى و منطقى الوهیت هیچ گاه توسط هیچ بت دیدنى یا خداى محسوس بى ارزش نشده، هم چنان که ترسیم حرمت و منزلت پیامبر نیز هیچ یک از مقیاس هاى فضایل انسانى را زیر پا نگذاشته است و آموزه ها و فرامین او، واقع نگرى و حق شناسى پیروانش را در چارچوب عقل و دین محصور نگاه داشته است.21

    7. پروفسور هرگرونیه22 مى نویسد:

    قرآن و برخى مناسک اسلامى به زبان عربى است. این زبان و ادبیات هم گرایانه اسلامى که بیان گر همبستگى و وحدت جهانى اسلام است و از سوى پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) بنا نهاده شده، اصل وحدت جهانى و برادرى انسان ها را بر چنان پایه هاى جهانى قرار داده که مى تواند چراغ راه دگر ملت ها شود.

    او مى افزاید:

    حقیقت این است که هیچ یک از ملت هاى دنیا نتوانسته اند چیزى همانند آن چه اسلام براى تحقق ایده «اتحاد و همبستگى ملت ها» انجام داده است، ارائه دهند.  ؛ بى شک، مردم دنیا خواهان آن اند که به سوى معنویت و عالم ملکوت بار یابند، در این میان، افرادى نیز وجود داشته اند که زندگى و مأموریت شان کمک به آدمیان براى رشد و کمال یابى و رسیدن به این کمال بوده است. تاریخ زندگى و گزارش مأموریت برخى از این افراد، اسطورهوار و افسانه اى شده است. با مرورى بر تاریخ زندگى مردان بزرگ خواهیم دید که هیچ کدام از این چهره هاى اسطوره اى نتوانسته اند حتى به بخشى از موفقیتى که محمد(صلى الله علیه وآله) به آن دست یافت، برسند، زیرا تنها نگرانى و دغدغه او همبسته کردن بشریت براى پرستش خداى یکتا در چارچوب و بر پایه فضایل و ارزش هاى اخلاقى بود. خوب است بدانیم که محمد(صلى الله علیه وآله) یا پیروانش هیچ گاه و در هیچ جایى ادعا نکردند او پسر خدا یا مظهر و تجلى گاه خدا یا مردى خدایى است که خدا در وى حلول کرده است، اما همیشه و حتى امروزه هم محمد به عنوان تنها پیامبر برگزیده خدا محسوب مى شود.23

    8. توماس کارلایل24 در کتاب خود باعنوان قهرمانان و قهرمانى ها25 از روى شگفتى مى گوید:

    چگونه یک انسان مى تواند یک تنه قبایلى جنگ جو و بدویانى سرگردان را در مدت کمتر از دو دهه به صورت ملتى متمدن و بسیار قدرت مند متحد کند؟ دروغ هایى (تهمت هاى غربى) که از روى تعصب در مورد این مرد محمد(صلى الله علیه وآله) به فراوانى بیان شده است، تنها براى خود ما غربیان شرم آور است. محمد، روحى بزرگ و خاموش بود که نمى توانست چیزى جز صداقت و صمیمیت داشته باشد. او مى بایست جهان را بر مى انگیخت [چرا که] خالق جهان این گونه فرمان داده بود.26

    نتیجه سخن

    از آن چه گفته شد به دست مى آید که به رغم تلاش هاى تخریب گرایانه و خصومت آمیز امپراتور خبرى و علمى غرب مسیحى و غرب صهیونیستى براى مخدوش ساختن چهره جهانى اسلام و شخصیت آسمانى پیامبراعظم(صلى الله علیه وآله)، این پرورده یگانه الهى، و معرفى ایشان به عنوان چهره اى جنگ طلب و صلح ستیز، وجدان بیدار و منصفانه برخى دیگر از شخصیت هاى علمى همین اقلیم و برخى از شخصیت هاى غیرمسلمان شرقى، تصویر کاملا متفاوتى از اسلام و پیامبر به دست داده اند. این پیام بدین معناست که هنوز هم در شرق و غرب این جهان کسانى بوده و هستند که پس از مطالعه اسلام و شخصیت پیامبراعظم(صلى الله علیه وآله) داورى هاى مهم و ستایش آمیزى در این باره داشته اند. جالب است بدانیم که هیچ یک از این اندیشمندان، چه شرقى و چه غربى مسلمان نبوده اند که داوریشان جانب دارانه و تعصب آمیز تلقى شود و در مطالعه و کاوش خود رویکردى عینى و حق گرایانه داشته اند.

    بالاتر آن که خیزش موج روزافزون اسلام خواهى و اسلام گرایى در میان شهروندان کشورهاى غربى به رغم هیمنه تبلیغات مسموم و گمراه کننده امپراتورى خبرى غرب، نشان بزرگى از حقانیت اسلام و آموزش هاى شخصیت ماندگار بنیان گذار آن، یعنى پیامبراعظم(صلى الله علیه وآله) است.

    مطالعه این داورى ها ما را به این جمع بندى مى رساند که همواره نگرش غربیان، به ویژه غرب مسیحى درباره اسلام و بنیان گذار آن، یعنى پیامبراعظم(صلى الله علیه وآله)متفاوت و گوناگون بوده است؛ برخى، خصمانه و برخى هم منصفانه و حق گرایانه داورى کرده اند. در برابر این ذهنیتِ حاکم و تزریق شده در جهان غرب، برخى پژوهشگران و اندیشمندان غربى و مسیحى نیز هستند که به عظمت شخصیت پیامبر گرامى اسلام اعتراف نموده و دین اسلام را به عنوان تنها دین شایسته براى گسترش در سراسر جهان و تأمین کننده نیازهاى بشرى براى دنیاى پیش رو معرفى کرده اند.

    اما دستگاه کلیسا براى ابراز مخالفت با اسلام و جلوگیرى از رشد روزافزون این دین و تضعیف آن، نوشته هاى توهین آمیز و کاریکاتورهاى موهن نسبت به پیامبراعظم(صلى الله علیه وآله) منتشر مى کند به امید آن که بتواند بدین وسیله پیامبر را شخصى خشونت طلب، و مسلمانان پیرو وى را تروریست معرفى کند. اینان براى القا و تثبیت چنین بینشى به جهانیان از هیچ اقدامى، حتى انجام عملیات خراب کارانه در جاهاى حساس دنیا و نسبت دادن آن به مسلمانان کوتاهى نمى کنند. البته این تلاش هاى مذبوحانه، خود نشانى از اقبال جهانیان به اسلام و عصبانیت صاحبان قدرت و تزویر در مغرب زمین است. درست همان گونه که برخى اندیشمندان غربى به عمق و حقانیت آموزش هاى انسان ساز اسلام و پیراستگى بنیان گذار آن پى برده اند، دستگاه پاپ و کلیسا نیز به این نتیجه و باور رسیده اند که باید در برابر اسلام و پیامبراعظم رویکردى خصمانه و از بین برنده داشته باشند. از این رهگذر درصدد نشان دادن چهره اى کریه و ضد انسانى از پیامبراعظم و دین اسلام برآمده اند. غافل از آن که دین اسلام به جان بشریت و عمق وجدان هاى حقیقت طلب آنان نفوذ کرده و تلاش هاى آنان جز به شناخته تر شدن این دین و گرایش بیشتر وجدان هاى بیدار جهانیان به آن نینجامیده است. این اقدامات نه تنها به ضرر اسلام و پیامبر نبوده که به گسترش اسلام و خیزش موج اسلام خواهى در گوشه گوشه دنیا انجامیده است.

    کتاب نامه

    1. صمیمى،مینو، محمد در اروپا، تهران، انتشارات اطلاعات، 1382.

    _. The Treasury of the Encyclopaedia Britannica, Vol. 12, Islam.

    _. Sir George Bernard Shaw in:`The Genuine Islam'؛ Vol. 1, No.8, 1936.

    _. kare Bluitgen, The Koran and the Life of the Prophet Mohammed.

    _. M.H. Hart, The 100: A Ranking of The Most Influential Persons In History, NewYork, 1978.

    _. Alphonse de Lamar tine, Histoire De La Turquie, Paris, 1854, Vol, II.

    _. D.C. Sharma, The Prophets Of The East, Calcutta, 1935.

    _. Edward Gibbon and Simon Ockley, History Of The Saracen Empires, London, 1870.

    _. Naidu, Ideals Of Islam, vide Speeches &؛ Writings, Madras, 1918.

    _. Mahatma Gandhi, Young India, 1924.

    _. Thomas Carlyle, Heroes And Heroship.

    _. C.Snouck. Hurgronje in: John Austin, "؛Muhammad the prophet of Allah"؛, in: T.P.'؛S and Cassel'؛s weekly 1927.


     ؛

     ؛

    3. البته به دنبال انتشار آن کاریکاتورها، ملت هاى مسلمان در کشورهاى مختلف، عکس العمل شایسته اى از خود نشان دادند و میزان حساسیت آنان در این گونه موارد، براى غربى ها روشن شد تا براى آن ها عبرت باشد و جرأت تکرار آن را نکنند. هر چند نوع دولت هاى حاکم بر کشورهاى اسلامى در این مورد، کوتاه آمدند که این دو مقوله باید جداگانه بحث شود.

     ؛

     ؛

     ؛

     ؛

     ؛

     ؛

     ؛

     ؛

     ؛

    13. شاعر تاریخ دان و دولت مرد فرانسوى (1869 1790 م).

     ؛

     ؛

     ؛

     ؛

     ؛

     ؛

     ؛

     ؛

     ؛

     ؛

     ؛

     ؛

    26 در این جا لازم است از جناب آقاى دکتر عباسعلى شاملى مدیرگروه علوم تربیتى مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمینى(قدس سره) که اسناد و اطلاعات مربوط به کاریکاتورهاى موهن و نیز اعترافات دانشمندان غربى را با ترجمه از منابع اصلى در اختیار ما گذاشتند، صمیمانه سپاسگزارى کنیم.

    منابع و آدرس نقل قول هاى مستقیم بخش سخن آغازین از سایت زیر گرفته شده است. با تأسف اطلاعات کتاب شناختى در مورد برخى از منابع کامل نیست.

    شیوه ارجاع به این مقاله: RIS Mendeley BibTeX APA MLA HARVARD VANCOUVER

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    (نویسنده تعیین نشده).(1385) سخن آغازین. دو فصلنامه تاریخ اسلام درآینه پژوهش، 3(3)، -

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    (نویسنده تعیین نشده)."سخن آغازین". دو فصلنامه تاریخ اسلام درآینه پژوهش، 3، 3، 1385، -

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    (نویسنده تعیین نشده).(1385) 'سخن آغازین'، دو فصلنامه تاریخ اسلام درآینه پژوهش، 3(3), pp. -

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    (نویسنده تعیین نشده). سخن آغازین. تاریخ اسلام درآینه پژوهش، 3, 1385؛ 3(3): -