سفرنامهها و ادبیات سفرنامهای اروپاییان عصر صفوی: پیترو دلاواله / حمید حاجیانپور
Article data in English (انگلیسی)
سفرنامهها و ادبیات سفرنامهای اروپاییان
عصر صفوی: پیترو دلاواله
حمید حاجیانپور
استادیار گروه تاریخ دانشگاه شیراز
چکیده
در این پژوهش، ادبیات سفرنامهای، بهویژه انگیزه سیاحان ایتالیایی، از جمله پیترو دلاواله بررسی شده است. همچنین بررسی عوامل رونق سیاحت در نیمه دوم سده پانزدهم و اوایل سده شانزدهم میلادی که موجب شکلگیری آثار سفرنامهای شد، از دیگر مباحث این نوشته است. اکتشافات جغرافیایی، با دو زایش مهم سیاسی در قالب پیدایش استعمار، و اقتصادی در قالب شکلگیری سرمایهداری در جهان، مؤلفههای مهم در حرکت غرب به سوی شرق بوده است. در این شرایط، اهمیت سوقالجیشی ایران و خلیج فارس و علاقهمندی ایرانیان به اخذ دانش نظامی غرب، و نیز عوامل سیاسی ـ مذهبی دیگری، موجب توجه به ایران در بامداد پیدایش دولت صفوی گردید.
واژگان کلیدی: پیترو دلاواله، شاه عباس اول، ایتالیاییها، صفویان و عثمانیان.
مقدمه
با تشکیل دولت صفوی و برقراری نظام متمرکز در جغرافیای سیاسی سنتی ایران بعد از نه قرن و اندی از فروپاشی سیاسی، و ظهور ایران صفوی به عنوان قدرتی جدید در دنیای اسلامی، و به دنبال آن، صفآرایی سیاسی و عقیدتی در جهان اسلام، بهویژه میان ایران و عثمانی، ایران مورد توجه اروپاییانی قرار گرفت که اندکی پیش از صفویه، در سال 1498م با دور زدن دماغه امیدنیک و گشایش راه جدید دریایی به شرق رسیده و در پی منافع سیاسی و تجاری خود بودند. در واقع، عصر گشایش راه اقیانوس اطلس و حرکت غرب جدید به سوی شرق با اهدافی نوین بود. راه ادویه و کالاهای شرق بهعنوان الهامبخش توسعهطلبی تجاری و یافتن سرزمینهایی در ماوراء بحار برای زیادهطلبی سیاسی، از عوامل این حرکت نوین بود. از این رو، سیاحت و جهانگردی، بهویژه در شرق دور به عنوان موضوعی پرجاذبه در غرب مورد توجه قرار گرفت. البته این حرکت تحت حمایت سیاسی ـ اقتصادی دولتهای جدید اروپایی بود. به همین دلیل، سیاحان گوناگون از طبقات مختلفی راهی شرق و ایران شدند و عصر صفوی شاهد توسعه ورود خارجیانی بود که از خود یادداشتها و گزارشهایی برجای گذاشتهاند که از آن میتوان تحت عنوان «ادبیات سفرنامهای» یاد کرد.
1 . ادبیات سفرنامهای
دوران صفویه، به همان اندازه که دارای تحولات و اتفاقات سیاسی گوناگون بود، دارای مآخذ و اسناد تاریخی متنوعی نیز هست. در طبقهبندی منابع عصر صفوی، طبعاً متون اصلی تاریخی اهمیت فراوانی دارند. نویسندگان منابع اصلی صفوی، غالباً محرّرین و مورخان دربار صفوی بودند. طبیعی است موقعیت و مناصب دیوانی و سیاسی آنان، دسترسیشان را به اسناد و بایگانیهای دولتی و آگاهی از ظرایف، تسهیل میکرد. هرچند نگرانی برای حفظ موقعیت، در نگارش احتیاطآمیز وقایع مؤثر بوده است، لکن ارزش و اعتبار تاریخی آن برای بررسی تاریخ سیاسی و اجتماعی ایران در این دوران غیر قابل انکار خواهد بود. علاوه بر این منابع بومی، منابع خارجی دیگری نیز وجود دارد؛ یعنی آثار سیاحان اروپایی و ماجراجویانی که شرح کارهای خود را به رشته تحریر درآوردهاند. شکی نیست که این «ادبیات سفرنامهای» اهمیت زیادی دارد، هرچند در خصوص اهمیت آن نباید اغراق کرد. به هر حال، این منابع در کنار آثار نویسندگان ایرانی عهد صفویه، تصویری نسبتاً روشن از اوضاع اقتصادی ـ سیاسی و اجتماعی آن زمان ارائه میدهند.
با شکلگیری تحولاتی در مناسبات جهانی و روابط منطقهای و حتی داخلی ایران، روابط ایران و اروپا دوران نوینی را شکل داد. از این رو، سیاحان متعددی از کشورهای مختلف اروپایی با اهداف متفاوت به ایران سفر کرده و هر کدام گزارشها، یادداشتها و سفرنامههایی از خود بهجا گذاشتند. این سیاحان از طبقات مختلفی بودند: 1 . تجار و بازرگانان؛ 2 . جهانگردان (دریانورد، ماجراجویان و...)؛ 3 . سفیران و هیئتهای رسمی سیاسی؛ 4 . مبلغان مذهبی؛ 5 . هنرمندان و دانشمندان سیاح.
این سیاحان که با اهداف و علایق گوناگون سیاسی، تجاری، علمی و مذهبی به ایران سفر میکردند تابعیت ممالک مختلف را داشتند، از این رو سفرنامههای آنان به زبانهای پرتغالی، اسپانیولی، هلندی، فرانسوی، انگلیسی، آلمانی، روسی و ایتالیایی نوشته شده است که برخی از معروفترین این سفرنامهها به فارسی نیز ترجمه شده است.
1 ـ 1. علل نگارش
عوامل گوناگونی در رونق سیاحت در نیمه دوم قرن پانزدهم و اوایل قرن شانزدهم میلادی و در پی آن، پیدایش ادبیات سفرنامهای، مؤثر بودند. تحولات در نظام بینالملل و روابط جهانی، ویژگیهای ژئوپلتیک ایران و پیدایش اندیشه اصلاح (بهویژه در حوزه نظامی) در رویکرد به ایران در آغاز قرون جدید عوامل برتر بودند. لذا در این بخش به مهمترین عوامل سیاحت و سیاحتنویسی میپردازیم:
1 ـ 1 ـ 1 . اکتشافات جغرافیایی و حرکت غرب به سوی شرق: تا نیمه دوم قرن پانزدهم میلادی اقیانوس اطلس سدی در مقابل اکتشاف کنندگان بود. اما در این زمان، معبری برای سفرهای جدید شد. در قرن پانزدهم با ساخت کشتیهای پیشرفته و قطبنما امکان دریانوردی فراهم شد. پرتغالیها اولین ملتی بودند که از این تحولات جدید استفاده کردند. از این رو، اکتشاف کنندگان پرتغالی با عبور از دماغه امیدنیک به اقیانوس هند و خلیج فارس رسیدند. مهمترین هدف آنان تسلط بر تجارت شرق و مسیرهای بازرگانی (راه ادویه) و بهدست آوردن محصولات شرق و برقراری روابط تجاری مستقیم (قبلاً از طریق دولت شهرهای ایتالیا کالاهای شرق را به دست میآوردند) با آن بود. این گونه بود که سواحل اقیانوس اطلس اهمیت فراوانی یافت و مرکز ورود کالاهای شرق، بهویژه ادویه از هند شرقی شد. در واقع با گشایش راه اقیانوس اطلس، عصر اکتشافات جغرافیایی آغاز شد و توسعه روابط غرب و شرق و افزایش آمد و شد در این دوران، موجب مسافرتهای گوناگون به شرق و ایران شد.1
بخشهای گوناگونی در اروپا از اکتشافات حمایت کردند و تشویق کننده حرکت بودند، لذا اکتشاف کنندگان و سیاحان از طبقات گوناگونی بودند: بازرگانان برای دستیابی به شهرها و بازارهای جدید پیشقدم شدند؛ کلیسای پروتستان و حتی کاتولیک حمایت کردند و درصدد فرستادن مبلّغ به سرزمینهای دستنخورده غرب و شرق بودند؛ جاهطلبیهای دولتهای جدید اروپا (تلاش برای بهدست آوردن مستعمره)؛ تشویق طبقه متوسط برای رسیدن به ثروت و مکنت طبقه اشراف؛ کنجکاوی اروپاییان درباره خاورزمین، بهویژه مطالب تحریکآمیز مارکوپولو درباره خاور دور، و علاقه به کسب اطلاعات درباره مناطق و اقوام گوناگون بعد از رنسانس. از این رو، از همه این طبقات گوناگون در میان سیاحان عصر صفوی میبینیم.
بنابراین، تحولات در نظام بینالملل و روابط جهانی که در پی گشایش اقیانوس اطلس و عصر اکتشاف شکل گرفت، در رونق جهانگردی و سیاحت، عاملی مهم بود و ایران نیز از این تحولات تأثیرات پایداری پذیرفت.
1 ـ 1 ـ 2 . پیدایش استعمار و ضرورت آگاهی از شرق: تشکیل امپراتوریهای مستعمراتی در جهان2و به اسارت کشیدن مردم آسیا و افریقا و امریکا از انگیزههای مهم سیاسی اکتشافات جغرافیایی بود. بنابراین با پیدایش استعمار و مستعمرات، ضرورت آگاهی از شرق شکل گرفت. در واقع، سفرنامهها و سیاحان مأخذ اطلاعات اروپا از ایران شد، حتی بهگونهای که برخی از این سیاحتنامهها، نهتنها گزارشی از جامعه ایران در این دوران ارائه دادند، بلکه به تحقیق در تاریخ و تمدن ایران از دورانهای اساطیری به بعد پرداختند و کوشیدند نظریهای فراگیر در مورد خصوصیات ایران و ایرانیان ارائه دهند.
از بعد تئوریک، اکتشافات جغرافیایی مبانی نظری ایجاد استعمار و مستعمرات در جهان را در اختیار داشت. با سپری شدن قرون وسطی و ظهور ماکیاول، دورهای جدید در اندیشه سیاسی غربی آغاز شد. او نظریه «دولت ملی»3 و ارتش ملی رامطرح کرد و موجب غروب نظریه «جامعه جهانی»4 و کامنولث مسیحی قرون وسطاشد. ماکیاول در کتاب پرنس ضمن آموزش شیوه حکومت کردن به شاهزاده مورد نظر خود، از چگونگی تشکیل شاهزادهنشینهای جدید سخن میگوید، و در واقع از انواع سرزمینهای جدید که به حکومت شاهزاده در ایتالیا میپیوندد، و شیوه برخورد با فرهنگ و زبان و حکومتهای آنان بحث میکند. بهطور کلی او معتقد است که استعمار سرزمینهای دیگر توسط شهریار و انتقال ثروتها و منابع آنان به کشور خود، چون این عمل برای مردم وی و به نفع آنان است، مشروع است.5
1 ـ 1 ـ 3 . پیدایش رقابت میان دولتهای اروپایی: در پی شکلگیری مرزهای سیاسی جدید در اروپا، بهویژه بعد از کنگره وستفالی، دولتهای جدید اروپایی در جستوجوی منافع و امتیازات، به رقابتهای سیاسی ـ اقتصادی پرداختند. هرچند این رقابت در دوره آغازین عمدتاً در اروپا بود، اما اندکی بعد شرق و دیگر بخشهای جهان عرصه این رقابتها گردید. بنابراین، اعزام هیئت سیاسی و سفیران و حتی فرستادن هیئتهای نظامی و بهرهگیری از سلاح جدید آتشین مورد توجه قرار گرفت.
این رقابتها در ایران ابتدا در خلیجفارس میان پرتغالیها و انگلیسیها صورت گرفت و اندکی بعد کمپانیهای هند شرقی هلند و فرانسه نیز رقابتهای سختی را در خلیجفارس و ایران با رقبای اروپایی داشتند. اینان یادداشتها و گزارشهایی از ایران برجای گذاشتهاند که بخشی از سفرنامههای دوره صفوی را تشکیل میدهد.
1 ـ 1 ـ 4 . پیدایش سرمایهداری در قرن شانزدهم و تهاجم سرمایه و سرمایهداران و بورژوازی غرب: با گشایش راههای جدید دریایی، اوضاع اقتصادی ـ اجتماعی اروپا دگرگون شد. این دگرگونیها و کشف راههای جدید دریایی از عوامل مهم انقلاب بازرگانی6 در اروپا بود که به پیدایش سرمایهداری تجاری انجامید و این سرمایهداری تجاری از اوایل قرن نوزدهم به بعد به سرمایهداری صنعتی تبدیل شد.
پس از گشوده شدن شرق، اولین گروهی که در سواحل دریاهای شرق مستقر شدند، بازرگانانی بودند که نیتجه تجارت جهانی بعد از گشایش اقیانوس اطلس به شمار میآمدند، و اندکی بعد سرمایهداری یا کاپیتالیزم در میان این گروه متولد شد. مرحله دوم، تهاجم سرمایه و سرمایهداری، در دوران شکلگیری تفکر انباشت ثروت و سرمایههای انبوه، در قرن هفدهم و هجدهم میلادی در قالب کمپانیهای هند شرقی است که در واقع، دوره اوج کاپیتالیزم تجاری در اروپاست. مرحله سوم، دوران جایگزینی دولتها بهجای کمپانیها در قرن نوزدهم میلادی است.
یادداشتهای این سوداگران و دفاتر و کارگزاران کمپانیهای هند شرقی، بخش مهمی از ادبیات سفرنامهای این دوران را تشکیل میدهد.
1 ـ 1 ـ 5 . اهمیت سوقالجیشی ایران و خلیجفارس: قرار گرفتن ایران در مسیر راهها و کانونهای مهم موجب توجه به ایران و آمد و شد گسترده به ایران گردید. راه ادویه، که شاهراه اقتصادی جهان به شمار میآمد، از جغرافیای سیاسی ایران میگذشت و ایرانیها در تنگه هرمز، نقش ترانزیت کالا بین شرق دور و اروپا را برعهده داشتند. خلیجفارس و هرمز، نهتنها از جهت اقتصادی، یعنی واقع شدن در مسیر راه ادویه اهمیت داشتند، بلکه به سبب نزدیکی و دسترسی به دریای مدیترانه، اقیانوس هند، دریای سرخ، تنگههای عدن، بسفور، داردانل مورد توجه قرار گرفتند. از این رو اولین دولت استعمارگر اروپایی، یعنی پرتغالیها، هرمز را تصرف کردند و حاکمیت دولت پرتغال بر هرمز برقرار شد. اهمیت سیاسی خلیجفارس و هرمز موجب ظهور تئوریهای سیاسی میان استعمارگران پرتغالی گردید.
آلفونسودالبوکرک، در اوایل قرن شانزدهم میلادی، یعنی در دورانی که هنوز امپریالیسم متولد نشده بود، تئوری امپریالیستی ارائه داد که تقریباً تا قرن بیستم میلادی به آن توجه میشد. او مدعی شد که هر کشوری بر سه نقطه تسلط داشته باشد، یعنی عدن در دریای سرخ، هرمز در خلیجفارس، و مالاکا در اقیانوس هند، نهتنها اقتصاد جهان، بلکه سیاست جهان را در اختیار خواهد داشت. لذا اهمیت سوقالجیشی و ارتباطی ایران موجب آمد و شد سیاحان به ایران گردید به طوری که سیاحانی که به انگیزه سیاحت در سرزمینهای دیگر به حرکت درآمدند از ایران نیز دیدن کردند. بهطور مثال، آرام اولئاریوس از روسیه به ایران سفر کرد و حتی دلاواله که علاقه به مشرقزمین او را به سیاحت کشانید، به دلیل جایگاه مهم ایران در شرق، مدتی در ایران به سر برد و از هند و ترکیه نیز دیدن کرد.
1 ـ 1 ـ 6 . علاقه ایرانیان به استفاده از دانش نظامی غرب و جلب توجه به اروپا بعد از چالدران: بعد از شکست چالدران و آشکار شدن ضعف نظامی ایران، رویکرد به دانش نظامی غرب شکل گرفت و از هیئتهای اروپایی در ایران، بهویژه دوره شاهعباس اول، استقبال شگفتانگیزی صورت گرفت.7
از سوی دیگر، نخستین گروه تماس ایران و غرب در این دوران، نمایندگانی بودند که از سوی دربار ایران برای آشنایی با غرب و جلب همکاریهای فنی و جنگی به اروپا فرستاده شدند. بهطور مثال، محمدرضا بیک بهعنوان نماینده دربار ایران به فرانسه رفت تا همکاریهای نظامی فرانسویان را جلب کند. هرچند او سفرنامهای ندارد، اما فردی بهنام هربرت او را تصویر میکشد.8
بنابراین، برخی از این سیاحان که اثری از خود برجای نگذاشتهاند به دنبال اندیشه اصلاح نظامی ایران، از سوی دربار مورد توجه قرار گرفتند که نمونه آن برادران شرلی هستند که در زمینه آشنایی ایرانیان با سلاحهای آتشین اقداماتی انجام دادند.
1 ـ 1 ـ 7 . انگیزه شهرتطلبی: برخی از سیاحان به دنبال شهرتطلبی به نگارش سفرنامههای خود پرداختند و سیاحت را برگزیدند. در اروپا، علاقه به دانستن مسائل آسیا بهشدت وجود داشت و این امر از دلایل سیاسی و تجاری نشئت میگرفت.
1 ـ 1 ـ 8 . مسئله عثمانی: تضادهای مشترک ایرانیان و اروپاییان با دولت عثمانی از عوامل مهم فرستادن نمایندگان و آمد و شدهای سیاسی و نظامی در دوره صفویه بود. این امر از جمله عوامل مهم رویکرد ایرانیان به غرب، و در واقع برای یافتن متحدی نیرومند در برابر تهاجمات عثمانی به شمار میآمد.
این بینش در میان اروپاییان نیز در توجه به ایران بهخوبی دیده میشود، بهطوری که پیترو دلاواله هدف از مسافرت به ایران را ستیز با عثمانی بیان میکند. بنابراین، مسئله عثمانی از جمله عوامل فرستادن نمایندگانی است که برخی از آنان شرح سفر خود را در قالب سیاحتنامهها در اختیار ما قرار میدهند.
1 ـ 1 ـ 9 . هیئتهای مذهبی: گروههایی که بعد از تحولات جدید در اروپای قرن شانزدهم میلادی به انگیزههای مذهبی به ایران آمدند از فرقههای گوناگون مسیحی بودند. این مبلغان در دوره صفویه با فرمانی از شاه صفوی، اجازه تبلیغ و فعالیت مذهبی را در ایران یافتند و سپس در عصر افشاریه و زندیه نیز همچنان به فعالیتهای خود ادامه دادند. علاوه بر فعالیتهای مذهبی، گروههایی از آنان با اهداف سیاسی دولتهای اروپایی به ایران آمدند و به توسعه نفوذ سیاسی دولتهای خود کمک کردند.9 بهطور مثال، آنتونیو گووها، کشیش اگوستینی، در رأس هیئتی سیاسی به ایران آمد و گذشته از تبلیغ مسیحیت، دو منظور دیگر نیز داشت: یکی آنکه بنیان منافع پرتغال را که به علت تصرف بحرین به دست ایرانیان کاهش پیدا کرده بود، استحکام بخشد و دیگر آنکه شاهعباس را از عقد قرارداد بازرگانی با انگلستان بازدارد. نمونه دیگر، پررافائل دومان،10 کشیش فرانسوی استکه سالها در اصفهان به سر برد. پررافائل وقتی متوجه شد که کولبر، وزیر دارایی فرانسه برای عملی ساختن طرحهای سیاسی و تجاری دولت فرانسه در مشرقزمین به اطلاعات دست اول نیاز دارد، نتیجه سالیان دراز تحقیق و مطالعه خود را درباره ایران و ایرانیان بهصورت کتابی درآورد و به کولبر تقدیم کرد. وی این کتاب را که اثری تحقیقی است وضع ایران در سال 1660 نام نهاد. به هر حال، بدین گونه نیز بخشی از سیاحتنامهها گرد آمد.
1 ـ 2. ویژگیها
در تقسیمبندی منابع تاریخی، سفرنامهها جزء منابع جغرافیایی بهحساب آمدهاند.11 این دسته از منابع به دو گروه خارجی و داخلی تقسیم میشوند: سفرنامههای داخلی، مانند سفرنامه ابنبطوطه، حاج سیاح و...؛ سفرنامههای خارجی، مانند سفرنامههای شاردن، تاورنیه، کروسینسکی و... .
مهمترین ویژگیهای سفرنامههای خارجی عبارت است از:
1. شامل گزارشهای عینی با برداشتهای کاملاً آنی است. در واقع، جامعه را به تصویر میکشد. در سفرنامه، قضاوت وجود دارد، و چون یک معیار در تقسیم منابع به داخلی و خارجی، معیار فرهنگی است، لذا سیاح از منظر فرهنگی متفاوتی به جامعه مینگرد و مقایسه میکند و در مقایسه، تعمق وجود دارد و بر این اساس، قضاوت میکند.
2. توجه به احوال اجتماعی و ظرایفی دارند که از دید ایرانیان قابل توجه نبوده است، از این رو عمدتاً ارزش اجتماعی دارند تا سیاسی.
3. مظاهر زندگی و اخلاق و روحیات مردم ایران را با دقت و کنجکاوی توصیف کردهاند.
4. اوضاع سیاسی و دربار ایران را تصویر میکنند.
5. به اوضاع اقتصادی و جغرافیایی ایران پرداختهاند (کوه، رود، جنگل، آب و هوا و...).
6. مذهب و عقاید مذهبی و رسوم دینی و وضع تعلیم و تربیت را بیان میکنند.
7. گردآوری افسانهها و اساطیر ملی و باستانی، مانند سفرنامه شاردن.
8. عکسها و نقاشیهایی از عمارات و شهرها دارند که امروز منحصر به فرد و در دست است، مانند سفرنامه شاردن که آثار باستانی در آن معرفی شده است.
9 . این مسافران موفق به اخذ امتیازات بازرگانی و سیاسی برای دولت خود شدند، از این رو سفرنامههای آنها برای آگاهی از کیفیت نفوذ تدریجی دول اروپایی در ایران مفید است.
10 . سفرنامههای دوره صفوی بیشتر به فرهنگ و ویژگیهای اجتماعی پرداختهاند تا سیاسی، اما در دوره قاجاریه بیشتر رنگ سیاسی دارد.
2 . ایتالیاییها در ایران
ایران از قرن نهم هجری/ پانزدهم میلادی از زمان بهقدرت رسیدن اوزون حسن آققویونلو و پس از آن، در مرزهای غربی خود با دولت عثمانی معارضه داشت. عثمانیها در نظارت بر آمد و شد و تجارت دریایی بین آسیا و مدیترانه، رقیب بزرگ ایران و ونیز بودند، از این رو پاپ بر اساس ملاحظات دینی، و جمهوری ونیز، بهعنوان قدرت مسلط دریایی حوزه مدیترانه شرقی، نخست با اوزون حسن، سپس با صفویه روابط صمیمانه دیپلماتیک برقرار کردند و پیمانهای اتحاد منعقد ساختند.
پاپ در شکلگیری اتحادهای اروپایی بر ضد عثمانی و نیز کشاندن قدرتهای آسیایی، بهویژه اوزون حسن آققویونلو به این اتحاد کوشید. جمهوری ونیز هم روابط سیاسی و تجاری خود را با دولت آققویونلو توسعه داد، و اوزون حسن نیز از آن استقبال نمود. لذا از این زمان به بعد، هیئتهای تبلیغی، زوّار مسیحی، سفرا، سیاحان و بازرگانان بهعنوان حلقههای این روابط ایفای نقش نمودند. بخش اعظم گزارشها و یادداشتهایی که از این منبع مایه میگرفت و اساساً هم جغرافیایی بود ونیزیها نوشتند که به همه امور دیپلماتیک و نظامی و جغرافیایی و اقتصادی و مذهبی این منطقه علاقه داشتند.
به هر حال، امروزه نوشتههای گوناگونی از سیاحان ایتالیایی در اختیار ماست: سفرنامههای باربارو، کنتارینی، مارین سانو دو ایل جووانی، جیوانی روتا، میکله ممبره، مارینو سانوتو، لودویکو وارتمان، لوئیجی رانچینوتو، جیوانی باتیستاراموزیو، وینچنتیو دالساندری، جیوانی توماسومینادوآ، پیترو دلاواله و... .
2 ـ 1. پیترو دلاواله
2 ـ 1 ـ 1. بیوگرافی
پیترو دلاواله، سیاح ایتالیایی در سال 995ق/1586م در خانوادهای اصیل در رم متولد شد. تحصیلات خود را در رشته ادبیات و حقوق به پایان رساند. بر اساس آداب زمان، شوالیهگری آموخت و در نزاع بین پاپ پل پنجم و جمهوری ونیز بر سر مسائل مذهبی، در جرگه هواخواهان پاپ درآمد و با برقراری آشتی، در سال 1611م به ناوگان جنگی اسپانیا برای جنگ با دزدان دریایی در سواحل افریقا پیوست. اما بدون جنگ به رم بازگشت و در بند عشقی نافرجام شد که بر سرنوشت آینده او اثر گذاشت و این از عوامل سیاحت آینده اوست. در نتیجه این شکست، دلاواله به ناپل رفت و طی مراسمی در این شهر لباس زائران را بر تن کرد و لقب ایل پلگرنیو12، به معنای زائر، را برگزید. در واقع برای فراموش کردن شکست عشقی و ازطرف دیگر بر اثر تشویق دوست دانشمند خود، ماریو اسکیپانو تصمیم مسافرت به مشرقزمین را گرفت. در سال 1614م بهعنوان زیارت بیتالمقدس به استانبول و قاهره و از آنجا به بیتالمقدس و دمشق و حلب و بغداد سفر کرد. در بغداد به قصد مشاهده آثار تمدن قدیم بابلیها از شهر حله نیز دیداری نمود و پس از بازگشت به بغداد با دختری آسوری ازدواج کرد.
دلاواله در سال 1025ق/1617م از طریق قصرشیرین و همدان روی به اصفهان نهاد تا به خدمت شاهعباس درآید و شمشیر خود را در جنگ با ترکان عثمانی در اختیار شاه ایران قرار دهد، اما بهعلت اقامت شاهعباس در شهر اشرف در مازندران راهی شمال ایران شد. شاه صفوی با جهانگرد ایتالیایی با مهربانی بسیار رفتار کرد و به همین دلیل او مدت پنج سال در خدمت شاه ایران بود.
دلاواله آنگونه که خود میگوید از مسافرت به ایران دو مقصود داشت:
1 . در لشکرکشی نظامی بر ضد ترکهای عثمانی شرکت کند و تا سرحد امکان انتقام بدرفتاریهایی را که آنان نسبت به مسیحیان روا میداشتند بگیرد.
2 . اسبابی فراهم سازد تا مسیحیان مقیم عثمانی که در وضع بدی به سر میبردند به ایران که نسبت به اتباع مسیحی خود در کمال مهربانی و رأفت رفتار میکرد، مهاجرت کنند.
در حقیقت، رفتار عالی شاهعباس با ارامنه و سایر مسیحیان و آزادی کاملی که آنان در بهجای آوردن آداب و رسوم مذهبی خود داشتند چنان این جهانگرد را تحت تأثیر قرار میدهد که او در این باره زبان به تعریف و تمجید از شاه ایران میگشاید و از شاهزادگان کشورهای غرب که بهرغم همکیشی و همخونی، نسبت به آزار و شکنجه مسیحیان مقیم عثمانی بیاعتنا بودند انتقاد میکند و در این راه آنقدر تند میرود که سانسور وقت در موقع چاپ کتاب، مانع از انتشار آن قسمت از نامهها میشود.
دلاواله در سال 1028ق/1618م شاهد جنگ ایران و عثمانی و پیروزی ایرانیان بوده است. در همین زمان بعد از رهایی از بیماری مالاریا، در سال 1621م از اصفهان عازم شیراز و تخت جمشید شد. هرچند او واقف نبود که این خرابهها باقیمانده چه بنای باشکوهی است و حدسیاتی میزند، ولی مشاهدههای خود را چنان با دقت شرح میدهد که بعداً وقتی نقاش هلندی از روی این توضیحات تصویری تخیلی به ترجمه کتاب به زبان هلندی اضافه میکند شباهت زیادی بین آن و خرابههای تخت جمشید ـ آنطور که واقعاً هست ـ به وجود میآید. جالب توجه اینکه جهانگرد ایتالیایی با وجودی که موفق به خواندن کتیبهها نمیشود، ولی درک میکند که نوشتههای آنها برخلاف خطوط اسلامی از چپ به راست است و این استنباط از روی قراینی برایش حاصل میشود که نشاندهنده هوش و ذکاوت و توجه خاص اوست.
وی برای رفتن به هند عازم سواحل جنوب شد، اما در 1032ق/1622م زنش در میناب درگذشت. بهرغم تألم روحی فراوان و بعد از مومیایی کردن جسدش، او را در سفرها همراه خود برد و در نهایت، در رم به خاک سپرد. او بعد از مرگ همسرش باز در اندیشه سفر به هند بود، ولی به علت آنکه جنگ ایرانیان به کمک انگلیسیان بر ضد پرتغالیها برای تصرف هند و راندن پرتغالیها از خلیجفارس در جریان بود وی ناچار به لار بازگشت. بالأخره در ژانویه 1623 از بندرعباس (گمبرون) عازم هند شد و مدت بیست ماه سراسر هند را سیاحت کرد.
او در نوامبر 1624 از بندر گوا با کشتی عازم رم شد و پس از توقفی در مسقط در بصره از کشتی پیاده شد و از راه بغداد و حلب، خود را به مدیترانه رساند و به وسیله کشتی به ناپل رسید و در 1035ق/1628م پس از دوازده سال دوری به رم بازگشت و جزو ملازمان پاپ اوربان هشتم درآمد. از آن پس به مطالعه و تنظیم خاطراتش پرداخت و در آوریل 1652 درگذشت.
2 ـ 1 ـ 2. بازشناسی سفرنامه
شهرت پیترو دلاواله ایتالیایی پس از چاپ خاطراتش که قسمت اعظم آن پس از مرگ وی انجام گرفت، رو به فزونی رفت. وی اولین جهانگردی بود که به دومین هرم مصر وارد شد و شاید اولین کسی بود که سنگنوشتههای تخت جمشید را برای جهان غرب تشریح کرد و آثاری از خطوط قدیمی آسوری را با خود به اروپا برد.
دلاواله که در جوانی با ادبیات و حقوق آشنا شده و بعدها نیز هیأت و جغرافیا و باستانشناسی و گیاهشناسی فرا گرفته و مجموعهای از نباتات را فراهم آورده بود به زبانهای ایتالیایی و اسپانیایی و پرتغالی و فرانسه و لاتینی و یونانی جدید سخن میگفت. او ترکی را خوب میدانست و فارسی را نیز در ایران یاد گرفته بود.
سفرنامه پترو دلاواله به مشرقزمین به سه قسمت تقسیم میشود: ترکیه، ایران و هند. البته فقط قسمت مربوط به ترکیه در زمان حیات نویسنده به چاپ رسید و قسمتهای دوم و سوم بعد از مرگ وی انتشار یافت. تمام این سفرنامه به صورت نامههای متعددی است که وی از مشاهدههای خود در مشرقزمین به رشته تحریر درآورده و بیشک یکی از جالبترین سفرنامههای این دوران است، زیرا حس ملاحظه این جهانگرد کمنظیر است و با چنان دقت و ظرافتی صحنههای مورد مشاهده خود را شرح میدهد که خواننده تصور میکند خود ناظر آن صحنهها بوده است، و چون وی با زبانهای ترکی و فارسی و عربی و تا حدی قبطی و کلدانی آشنا بود توانست مطالبی را بفهمد و بنویسد که جهانگردان دیگر بهعلت عدم آشنایی با این زبانها از درک آنها عاجز بودند و همه کسانی که بعداً درباره زندگی پیترو دلاواله مطالعاتی کرده و مطالبی نوشتهاند دقت او را تحسین کرده و حس ملاحظه او را فوقالعاده میدانند.
دلاواله هنگام مسافرت، نامههای مختلفی به دوست دانشمند خود ماریو اسکیپانو که مشوق او بدین سفر بود، مینوشت به امید آنکه ماریو آنها را تصحیح و تنظیم کند تا بعد بهصورت سفرنامهای آراسته درآید، اما وی بهدلیل اشتغالات پزشکی، فرصت این کار را نیافت و تنها این نامهها را جمعآوری نمود. در این نامهها مسائل گوناگون سیاسی ـ اجتماعی و فرهنگی، از تجارت، سیاست، دیپلماسی، جنگ و آداب و عادات گرفته تا مناظر طبیعی ایران و راهها و دهات و رودخانهها، حتی لغات، موسیقی و ادبیات بررسی شده و شرح مفصلی از ویرانههای تخت جمشید در این نامهها آمده است. و از همینجاست که مغربزمین با خطی جدید از روزگاری کهن آشنا شد. در کتاب وی که در سال 1658م منتشر شده یک سطر از خط میخی کپی شده و این ظاهراً نخستین صورت نسبتاً دقیق از این خط بوده است. پیترو دلاواله مقدار زیادی از کتابهای نفیس فارسی و عربی خطی و مقداری رونوشت از کتیبههای مختلف آشوری را نیز با خود به ایتالیا برده که هماکنون در موزه واتیکان موجود است.
بهطور کلی سفرنامه پیترو دلاواله از پنج مکتوب تشکیل شده است: مکتوب اول، که در 17 مارس 1617 نوشته شده که شرح مسافرت دلاواله از بابل به اصفهان است. در این مکتوب، از اماکن جغرافیایی و شهرهای ایران، بهویژه کردستان، و آداب و رسوم آنان بحث نموده است. در مسیر حرکت از بغداد به اصفهان، با عبور از کردستان، شهرهایی چون همدان و شهرکرد، و شرایط اقلیمی و طبیعی آنان را توصیف نموده است. مسائلی چون ویژگیهای زبان فارسی، مجالس شاهانه و نحوه پذیرایی در آن، غذاهای ایرانی، مهماندوستی ایرانیان و احترام و سخاوت آنان در مورد خارجیان، سرزمین ایران و سکنه و قوای نظامی آن، پیشینه خانوادگی صفویان از دوره شیخ صفی، آداب ملی ایرانیان، مانند نوروز، شیوه زندگی و امور مدنی و جزایی اقوام خارجی ساکن در ایران، روحانیون مسیحی مقیم اصفهان، آثار عمومی و اماکن تاریخی اصفهان در این قسمت، بررسی شده است.
مکتوب دوم که در 19 مارس 1617 نوشته شده، مربوط به مسائل خصوصی دلاواله است. در این مکتوب که به عنوان اعضای آکادمی اوموریستی نوشته شده، او بیان میدارد که به مسافرت مشرقزمین تن در داده است تا مطالب جالبی برای ارائه به آنان تهیه کند. این بخش از سفرنامه، یعنی مکتوب دوم، به منظور اجتناب از تطویل کلام، از سوی مترجم حذف شده است.
مکتوب سوم که در 18 دسامبر 1617 نوشته شده است، به شرح مطالب مکتوبات پیشین میپردازد. در این مکتوب، شرح حال هندیان یا بانیان و گبرها و آداب و رسوم آنان را به دقت آورده است. موضوع دیگر مورد توجه او، مراسم روز 21 ماه رمضان و شهادت امام علی علیهالسلام است که به صورت دستجات عزاداری و نوحهخوانی صورت میگرفته است. همچنین مراسم عید قربان و آداب قربانی کردن در این روز را به تفصیل بیان میدارد. نیز در این مکتوب، از رقابت نمایندگان انگلستان و پادشاه اسپانیا و اقدامات تحریکآمیز آنان علیه یکدیگر در دربار ایران سخن به میان آمده است.
مکتوب چهارم که در اوایل ماه مه و 25 ژوئیه 1618 نوشته شده، در خصوص مسائل گوناگون ایران است: از ماه محرم و عزاداری عاشورا و تاسوعا به تفصیل سخن میگوید، شرح مسافرت خود را از اصفهان به فرحآباد در مازندران برای ملاقات با شاهعباس اول، و مشاهدههای خود را در شهرها و روستاها بیان میکند. در این مکتوب، به انگیزه خود که صدمه زدن به ترکان عثمانی است اشاره دارد و از علاقهمندی خود به شرکت در جنگ علیه عثمانی به صراحت یاد میکند. در این جهت، اتحاد ایران با ملتهای مسیحی حوالی دریای سیاه را برای ضربه زدن به عثمانی مهم ارزیابی میکند. دلاواله، به روابط ایران و اوزبکان در دوره عباس اول توجه دارد. در بحث از مسائل اقتصادی ایران، از اوزان و مقادیر، اطلاعاتی در اختیار ما قرار میدهد. در مکتوب چهارم، گزارشهایی آمده است که نشان میدهد شاهعباس از جزئیات اوضاع و احوال کشور خود آگاه بوده است. دلاواله از جایگاه ممتاز امام علی علیهالسلامدر نزد عباس اول سخن به میان آورده است.
مکتوب پنجم که در 22 آوریل و 8 مه 1619 نوشته شده است، به زمان استقرار در قزوین و بارعام شاهعباس اشاره دارد. در این مکتوب، درباره مراسم ایرانیان در قزوین و چگونگی مذاکرات و دیدگاههای شاه نسبت به عثمانیان سخن گفته است. از ملاقات سفیر اسپانیا به نام فیگو روا با شاهعباس در قزوین اطلاعاتی در اختیار ما قرار میدهد. همچنین از روابط ایران و اوزبکان و اقدامات بازدارنده شاهعباس در تهاجم آنان به ایران سخن گفته است. به طور کلی دلاواله به سبب حساسیت سیاسی، به تمام سفرای اروپایی که مقارن سکونت وی به ایران سفر کردهاند توجه ویژهای کرده، انگیزه و اقدامات آنان را بیان میکند. در مکتوب پنجم، از قشون ایران، اردبیل و خانقاه آن، مسائل ایران و عثمانی و آمد و شد نمایندگان سیاسی عثمانی به ایران گزارشهایی در اختیار ما قرار میدهد.
چنانکه گذشت، در زمان حیات نویسنده، فقط اولین جلد سفرنامه، یعنی قسمت مربوط به ترکیه در سال 1650م به چاپ رسید. دو جلد مربوط به ایران در سال 1658م با نظارت چهار تن از پسران پیترو دلاواله به چاپ رسید و چاپ جلد چهارم، یعنی نامههای هند و شرح بازگشت جهانگرد به ایتالیا به سال 1663م به اتمام رسید.
این سفرنامه در قرن هفدهم میلادی چندین بار به زبان ایتالیایی در شهرهای ونیز و بولونی تجدید چاپ شد و در همان قرن هفدهم به زبانهای مختلف ترجمه گردید. در خلال سالهای 1662 ـ 1664 هر چهار جلد بهوسیله اتین کارنو و فرانسوا لوکنت که هر دو کشیش بودند اولین بار به فرانسوی ترجمه شد. در سال 1670م ترجمه دیگری به فرانسه از این کتاب صورت گرفت و آخرین چاپ سفرنامه به زبان فرانسوی در سال 1745م در هشت جلد در شهر روئن انتشار یافت. این کتاب بهتدریج در فاصله سالهای 1664 ـ 1681 در آمستردام به زبان هلندی در شش جلد، همراه با تصاویری که یک هنرمند هلندی بر اساس توضیحات نویسنده کشیده بود، منتشر شد. ترجمه انگلیسی این سفرنامه نیز در سال 1664م در لندن و ترجمه آلمانی آن در گنف در سال 1674م انتشار یافت.
آخرین بار که متن اصلی آن کتاب در جهان منتشر شد به سال 1843م در شهر برایتون بود تا اینکه اخیراً «مؤسسه ایتالیایی خاورمیانه و خاور دور» قسمت مربوط به ایران را تجدید چاپ نمود. مقایسه چاپهای قبلی با نسخه اصلی گویای آن است که مقداری از نوشتههای نویسنده بنابر اقتضای زمان، سانسور شده است. جالب این است که در مورد قسمتهای مربوط به ترکیه و هند اداره سانسور زیاد از خود وسواس نشان نداده و به حذف پارهای جملات اکتفا کرده است، درصورتی که در قسمت ایران مطالب مربوط به انتقاد شاهعباس از سلاطین غرب یا گرویدن اتباع عیسوی شاه به دین اسلام و موضوعاتی دیگر از این قبیل بهطور کلی حذف شده و حتی سخنان شاهعباس درباره مسیحیان و مسیحیت نیز نیامده است. این امر، نشان میدهد که در سانسور مطالب، دیدگاههای سیاسی و مذهبی، هر دو دخالت داشته است.
پیترو دلاواله در سفرنامه خود به طرز بسیار جالبی جزئیات سفر خود را برای دوستش نوشته و در آن، ضمن توصیفهای ارزندهای درباره برخی از شهرهای ایران، اطلاعاتی را نیز از حوادث عصر شاه عباس، بهویژه درگیریهای او با عثمانیها بهدست میدهد. متجاوز از نصف مکاتبات او حاکی از اوضاع و احوال سیاسی ـ اجتماعی و اخلاقی ایرانِ آن زمان است و از این لحاظ، مطالب سودمندی در باب تاریخ صفویه دارد. وی ایران عصر صفوی را با کشور عثمانی مقایسه کرده، ایران را برتر از آن کشور دانسته است.
بهرغم مزیت بیان جزئیات در سفرنامه دلاواله، چون او خاطرات خود را طی نامههایی برای دوست دانشمندش به ناپل ارسال میکرد از ذکر مسائل خصوصی نیز فروگذار نکرده و طبق عادت زمان، جملات او بسیار طولانی و پیچیده است، بهطوری که گاه جملههای معترضه و مطالب فرعی، بر اصل موضوع فزونی مییابد و خواندن این کتاب بدون بررسی عمیق، خالی از اشکال نیست.
نویسنده این سفرنامه، کاتولیک متعصبی است و حتی مسیحیان دیگر را که آیینی غیر از آیین کاتولیک دارند منحرف و گمراه میداند. متأسفانه در خصوص هیچ یک از مذاهب، از جمله اسلام نتوانسته است بیطرفانه قضاوت کند و موقعی که درباره ادیان صحبت میکند نمیتواند خود را از تعصب و بیانصافی کنار نگهدارد و حتی به شاهعباس کبیر نیز، بهخصوص در مواردی که پای دین در میان است، مطالبی ناروا نسبت میدهد، ولی خود وی، پس از مدتی اقامت در ایران، در دیدگاهش تجدیدنظر کرده، در یکی از نامههایش به تفصیل شرح میدهد که تمام اقدامات شاهعباس از روی کمال بصیرت انجام میگیرد، و از این رو کتابی درباره شرح زندگانی او به رشته تحریر درمیآورد.13
نکته مهمی که میتوان در اغراض مذهبی دلاواله مورد توجه قرار داد، تلاش وی برای رواج مسیحیت در ایران بوده است. بر این اساس، او از علاقه شاهعباس به ایجاد چاپخانه به نیکی یاد میکند و اینکه در این شرایط خواهند توانست کتابهای مذهبی خود را در ایران منتشر کنند و روحانیون مسیحی با امکانات بیشتری به روشن شدن فکر و روح مردم ایران، یعنی گسترش مسیحیت، خواهند پرداخت. در واقع این، نزدیک دورانی است که شاخه مذهبی استعمار همراه با اکتشافات جغرافیایی به حرکت در آمده بود و ایران نیز از این نتایج مذهبی آسیب پذیرفت.
ضعف دیگر سفرنامه دلاواله، پراکندهگویی و عدم انسجام مطالب در این اثر است. او میکوشد مطالبی گردآوری کند که مورد توجه اعضای آکادمی اوموریستی قرار گیرد و گزینشهای وی، تابعی از تمایلات دریافت کنندگان مکتوبات بوده است.
نتیجه
با گشایش راه اقیانوس اطلس، روابط غرب و شرق گسترش فراوانی یافت. از جمله پیآمدهای این حرکت، رونق مسافرتهای دریایی و ورود سیاحان اروپایی به شرق بود. پیدایش استعمار بهعنوان نتیجه سیاسی این حرکتِ اکتشافی، و شکلگیری سرمایهداری در غرب بهعنوان نتیجه اقتصادی این تحول نوین، از جمله پیآمدهای دیگر گشایش راه اقیانوس اطلس به شمار میآید. در این شرایط و بهدنبال ورود شمار فراوانی از سیاحان اروپایی به ایران، ادبیات سفرنامهای در دوران صفوی، از نظر کمی و کیفی، رشد گستردهای یافت. در واقع، بهدنبال اکتشافات جغرافیایی و حرکت غرب بهسوی شرق، آگاهی از مشرقزمین ضرورت یافت. این حرکت، مبانی خود را در آثار اندیشهگران سیاسی این دوران، بهویژه در کتاب شهریار از ماکیاول، جستوجو میکرد. این اثر از چگونگی تشکیل شاهزادهنشینهای جدید سخن به میان آورده است. جالب این است که این اثر، اقدام شهریار را در استعمار سرزمینهای دیگر که در جهت منافع عمومی قلمداد میکرد، مشروعیت میبخشید.
با شکلگیری مرزهای سیاسی جدید در اروپا و پیدایش کشورهای اروپایی با ویژگیهای نوین در دوره بعد از قرون وسطا که بهدنبال رشد اندیشه ناسیونالیسم صورت گرفت، دولتهای جدید اروپایی در جستوجوی منافع تجاری و سیاسی، به رقابت در سرزمینهای ماوراء بحار پرداختند. از جانب دیگر، با پیدایش سرمایهداری در سده شانزدهم میلادی، حرکت سرمایه و سرمایهداران و بورژوازی غرب بهسوی شرق آغاز شد. در این شرایط، موقعیت سوقالجیشی ایران و خلیجفارس و قرار گرفتن ایران در مسیر راههای مهم تجاری غرب و شرق، موجب توجه ویژهای به ایران شد. از این رو، تئوریهای امپریالیستی در مورد ایران شکل گرفت. آلفونسو دالبوکرک، از پیشگامان این تئوریپردازی در مورد اهمیت هرمز در خلیج فارس، بهعنوان یکی از سه نقطه کلیدی تسلط بر جهان، در کنار عدن در دریای سرخ و مالاکا در اقیانوس هند بود. البته علاقه ایرانیان به استفاده از دانش نظامی غرب بهدنبال شکست در چالدران، در توجه آنها به اروپا و استقبال از هیئتهای اروپایی تأثیر بسزایی داشت. نباید از تأثیر تضاد مشترک ایرانیان و اروپاییان با دولت عثمانی، در جذب نمایندگان سیاسی و نظامی اروپایی به ایران چشم پوشید. در واقع، مسئله عثمانی، از جمله عوامل فرستادن نمایندگانی است که برخی از آنان شرح مسافرت خود را در قالب سیاحتنامه در اختیار ما قرار میدهند.
نکته مهم اینکه هیئتهای مذهبی با اهداف فرقهای و سیاسی، در توسعه سیاحت در ایران نقش داشتند، به طوری که در تقویت نفوذ سیاسی دولتهای اروپایی مشارکت داشتند. ایتالیاییها از جمله سیاحان اروپایی بودند که در دوره صفوی به ایران آمد و شد کردند. ایتالیاییها از زمان اوزون حسن به اتحاد با ایران علیه عثمانی پرداختند و سپس روابط دیپلماتیک خود را با صفویان برقرار نموده، پیمانهایی را با آنان منعقد ساختند. در سده نهم هجری، در نزدیکی با ایران، جمهوری ونیز، نقش پیشگام را در روابط سیاسی و تجاری با دولت آققویونلو برعهده گرفت. نتیجه آمد و شد سیاحان ایتالیایی، سفرنامههایی بود که افرادی چون پیترو دلاواله نگاشتند.
دلاواله با انگیزه شرکت در جنگ علیه عثمانی، و نیز مهاجرت دادن مسیحیان مقیم عثمانی به ایران، مسافرت خود را به ایران پیریزی کرد. رفتار مناسب شاهعباس با مسیحیان، او را به تمجید از شاه صفوی وادار ساخت. وی اوضاع ایران را از جنبههای مختلف بررسی کرده، به دقت، مسائل سیاسی ـ اجتماعی، فرهنگی و تجاری ایران را توجه کرده است به گونهای که از جهت مطالعه و تعمق در اوضاع ایرانِ عصر صفوی شایان توجه است.
فهرست منابع
1. پالمر، ر، ر، تاریخ جهان نو، ترجمه ابوالقاسم طاهری، تهران، امیرکبیر، 1357.
2. پیترو دلاواله، سفرنامه، ترجمه شعاعالدین شفا، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، 1370.
3. حائری، عبدالهادی، نخستین رویارویی اندیشهگران ایرانی با دو رویه تمدن بورژوازی غرب، تهران، امیرکبیر، 1367.
4. سواژه، ژان، مدخل تاریخ شرق اسلامی، به اهتمام کلود کاهن، ترجمه نوشآفرین انصاری، تهران، نشر دانشگاهی، 1366.
5. فلسفی، نصراللّه، تاریخ روابط ایران و اروپا در دوره صفویه، قسمت اول، تهران، چاپخانه ایران، 1316.
6. ، زندگانی شاهعباس اول، تهران، انتشارت علمی، 1369.
7. گابریل، آلفونس، تحقیقات جغرافیایی راجع به ایران، ترجمه فتحعلی خواجه نوری، تهران، ابنسینا، 1348.
8. ماکیاول، نیکولا، شهریار، ترجمه محمود محمود، تهران، 1357.
9. موریس، هربرت، محمدرضا بیک سفیر ایران، ترجمه عبدالحسین وجدانی، تهران، انتشارات گزارش، 1370.
10. مینورسکی، سازمان اداری حکومت صفوی، ترجمه مسعود رجبنیا، ضمیمه تذکرهالملوک، به کوشش محمددبیر سیاقی، تهران، امیرکبیر، 1368.
11. نوایی، عبدالحسین، ایران و جهان، ج 1، تهران، نشر هما، 1370.
12. همایون، غلامعلی، اسناد مصور اروپاییان از ایران از اوایل قرون وسطی تا اواخر قرن هیجدهم، ج 1، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، 1348.
1 . در خصوص تحولات بعد از گشایش اقیانوس اطلس ر.ک: پالمر، تاریخ جهان نو، ج 1، ص 121 ـ 141.
2 . پالمر تحت عنوان «امپراطوریهای مستملکاتی» نام میبرد ر.ک: همان، ص 123.
31. Nation-state.
42. Universal-state.
5 . این نظریه تا حدی در تئوری جمعیت مالتوس انعکاس یافت و در دوره دوم استعمار در قرن نوزدهم میلادی بعد از کنگره برلن در سال 1885 م تئوری مالتوس برای متقاعد کردن افکار عمومی اروپا برای استعمار جهان بهکار گرفته شد. همچنین بعد از جنگ دوم جهانی و در عصر نئوکلینالیزم، تئوری مالتوس نو برای توسعهطلبی امپریالیستی از سوی دولتهای متجاوز مجدداً مطرح شد. در خصوص نظریات ماکیاول ر.ک: شهریار.
6 . انقلاب بازرگانی معرف ترقی اقتصاد سرمایهداری است؛ یعنی تغییر اقتصاد شهری به اقتصاد ملی. به عبارت دیگر، سیستم اقتصادی شهر به سیستم اقتصادی کشور و ملت مبدل شد. این، انقلابی تدریجی بود که از قرن چهاردهم میلادی آغاز شد و تا قرن هیجدهم ادامه یافت ر.ک: پالمر، همان، ج 1، ص 127-135.
7 . در خصوص رویکرد به دانش نظامی غرب و استقبال از هیئتهای اروپایی (ر.ک: حائری، نخستین رویارویی اندیشهگران ایران با دو رویه تمدن بورژوازی غرب، ص17).
8 . هربرت، موریس، محمدرضا بیک سفیر ایران، ترجمه عبدالحسین وجدانی، انتشارات گزارش، 1370.
9 . دکتر حائری آنان را «شاخه مذهبی استعمار» میخواند. برای اقدامات استعماری هیئتهای مذهبی در ایران ر.ک: حائری، همان، فصلهای چهارم، یازدهم و دوازدهم.
103. Pere Raphael Du Mans.
11 . سواژه، مدخل تاریخ شرق اسلامی، ص 51 ـ 52.
124. I/Pellegrino.
13 . درباره شرح احوال پیترو دلاواله ر.ک: گابریل، تحقیقات جغرافیایی راجع به ایران، ص 104 ـ 110؛ فلسفی، روابط خارجی ایران با اروپا در دوران صفویه، ص 86 ـ 89؛ همو، زندگانی شاهعباس اول، ج 4، فصل دوم، مقدمه شعاعالدین شفابر ترجمه سفرنامه پیترو دلاواله، ص 11 ـ 23؛ همایون، اسناد مصور اروپاییان، ج 1، ص 108 ـ 120؛ نوایی، ایران و جهان، ج 1، ص 434 ـ 440 و مینورسکی، سازمان اداری حکومت صفوی، ص 4.