تاریخ اسلام در آینه پژوهش، سال اول، شماره اول، پیاپی 58، بهار و تابستان 1404، صفحات 23-38

    آثار و خدمات خاندان ابودُلَف (225-284 هجری)؛ اولین دولت‌ شیعة امامی

    نوع مقاله: 
    پژوهشی
    نویسندگان:
    ✍️ سیدعلی حسین پور / استادیار گروه تاریخ مؤسسة آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره) / hoseinpour@iki.ac.ir
    dor 20.1001.1.24234028.1404.1.1.2.6
    doi 10.22034/tarikh.2025.5001502
    چکیده: 
    خاندان ابودُلَف سلسله‌ای عرب‌تبار با گرایش‌های شیعی بودند که در سال ۲۲۵ق نخستین دولت امامی مذهب را بنیان نهادند. بزرگان این خاندان در بیان اعتقاد مذهبی خود استوار و بی‌پروا بودند و در مقابله با دشمنان امیرالمؤمنین تردیدی به خود راه نمی‌دادند. آنان برای یافتن پایگاهی برای مبارزه با بنی‌امیه و سپس بنی‌عباس، رهسپار ایران شدند و شهر «کرج ابودلف» را در نزدیکی شهر اراک امروزی تأسیس کردند؛ شهری بزرگ با ساختاری شگفت‌انگیز. ویژگی منحصربه‌فرد این شهر وجود طبقة زیرزمینی آن بود که در برابر حملات دشمنان، مقاوم و محافظت‌شده طراحی گردیده بود. این ساختار قرن‌ها پابرجا ماند و هیچ نیرویی موفق به تسلط و تخریب آن نشد. از دیگر اقدامات خاندان ابودلف می‌توان به پرورش گل و گیاه، ساخت سد به‌منظور آبادانی، حمایت از شیعیان، رسیدگی به نیازمندان و سادات، و همچنین پرداخت هدایای ارزشمند به شاعران شیعه اشاره کرد. این تحقیق با تکیه بر منابع کتابخانه‌ای متنوع در حوزه‌های تاریخ، رجال، جغرافیا، و انساب، به تحلیل داده‌ها پرداخته و آثار و خدمات خاندان ابودلف را بررسی کرده است؛ دولتی که تاکنون اثر مستقلی دربارة آن نگاشته نشده است.
    Article data in English (انگلیسی)
    Title: 
    The Works and Services of the Abu Dulaf Family (225-284 AH); The First Shiite Imami State
    Abstract: 
    The Abu Dulaf family was an Arab dynasty with Shiite leanings who founded the first Imamy state in 225 AH. The elders of this family were steadfast and fearless in expressing their religious beliefs, and they did not hesitate to confront the enemies of the Commander of the Faithful (pbuh). They traveled to Iran to find a base to fight the Umayyads and then the Abbasids and founded the city of Karaj Abu Dulaf near the modern city of Arak, a large city with an amazing structure. The unique feature of this city was its underground level, which was designed to be resistant and protected against enemy attacks. This structure remained intact for centuries, and no force was able to dominate or destroy it. Other activities of the Abu Dulaf family include cultivating flowers and plants, building dams for development, supporting Shiites, caring for the needy and the Sadat, and giving valuable gifts to Shiite poets. Relying on diverse library resources in the fields of history, biographical evaluation, geography, and genealogy, this research analyzed the data and examined the works and services of the Abu Dulaf dynasty, a government about which no independent work has been written so far.
    References: 
    متن کامل مقاله: 

    آثار و خدمات خاندان ابودُلَف (225-284 هجري)؛ اولين دولت‌ شيعة امامي
    سيدعلي حسين‌پور        / استاديار گروه تاريخ مؤسسة آموزشي و پژوهشي امام خميني    hoseinpour@iki.ac.ir
    دريافت: 12/10/1403 - پذيرش: 13/11/1403
    چکيده
    خاندان ابودُلَف سلسله‌اي عرب‌تبار با گرايش‌هاي شيعي بودند که در سال ۲۲۵ق نخستين دولت امامي مذهب را بنيان نهادند. بزرگان اين خاندان در بيان اعتقاد مذهبي خود استوار و بي‌پروا بودند و در مقابله با دشمنان اميرالمؤمنين ترديدي به خود راه نمي‌دادند. آنان براي يافتن پايگاهي براي مبارزه با بني‌اميه و سپس بني‌عباس، رهسپار ايران شدند و شهر «کرج ابودلف» را در نزديکي شهر اراک امروزي تأسيس کردند؛ شهري بزرگ با ساختاري شگفت‌انگيز. ويژگي منحصربه‌فرد اين شهر وجود طبقة زيرزميني آن بود که در برابر حملات دشمنان، مقاوم و محافظت‌شده طراحي گرديده بود. اين ساختار قرن‌ها پابرجا ماند و هيچ نيرويي موفق به تسلط و تخريب آن نشد. از ديگر اقدامات خاندان ابودلف مي‌توان به پرورش گل و گياه، ساخت سد به‌منظور آباداني، حمايت از شيعيان، رسيدگي به نيازمندان و سادات، و همچنين پرداخت هداياي ارزشمند به شاعران شيعه اشاره کرد. اين تحقيق با تکيه بر منابع کتابخانه‌اي متنوع در حوزه‌هاي تاريخ، رجال، جغرافيا، و انساب، به تحليل داده‌ها پرداخته و آثار و خدمات خاندان ابودلف را بررسي کرده است؛ دولتي که تاکنون اثر مستقلي دربارة آن نگاشته نشده است.
    کليدواژه‌ها: آثار، خدمات، شيعه، امامي‌مذهب، خاندان ابودلف، اولین دولت شیعی امامی.

    مقدمه
    اين پژوهش آثار و خدمات دولت امامي‌مذهب خاندان ابودلف را بررسي و همچنين به‌اجمال حاکمان اين دولت گمنام را معرفي کرده است. اصطلاح «اماميه»  به شيعيان دوازده‌امامي اطلاق مي‌شود که اعتقاد دارند امامان شيعه مطابق تصريح پيامبر اکرم، دوازده تن از قريش بودند که نخستين آنها امام علي و آخرين ايشان حضرت مهدي است. 
    ابتدا تمام ابعاد تشيع اثناعشري براي همگان آشکار نبود، ليکن با گذشت زمان، شيعيان به‌تدريج با هدايت قرآن، پيامبر و امامان ابعاد اين مذهب را شناختند. سرانجام، در عصر غيبت، هيچ ابهامي در اين زمينه، به‌ويژه براي خواص باقي نماند. 
    واژة «شيعه» از سده‌هاي نخست اسلام به‌تدريج به‌عنوان نامي براي پيروان تشيع امامي تثبيت شد، به‌گونه‌اي‌که فرق زيديه و اسماعيليه با نام‌هاي جداگانه شناخته شدند  و واژة «شيعه» صرفاً بر اماميه اطلاق گرديد. از اوايل قرن دوم هجري، واژة «رافضه» نيز مترادف با «اماميه» به‌کار رفت.  در نگارش اين مقاله، توجه به اين کاربرد واژگان و تفکيک اصطلاحات مربوط به شيعيان امامي از ساير فرقه‌ها در منابع کهن مد نظر بوده است.
    در اين مقاله، واژة «دولت» متفاوت از «حکومت» به‌کار رفته است. «حکومت» فرمانروايي يک فرد بر مردم است، درحالي‌که «دولت» به سلسله‌اي از حاکمان اطلاق مي‌گردد.
    با آغاز حملات مسلمانان عرب به امپراتوري ايران در زمان خليفة دوم، ارتش ساساني، به‌رغم مقاومت سرداران برجسته، در نبردهايي به‌جز جنگ «جِسْر (پل)» شکست خورد. شکست‌هاي پي‌درپي موجب شد مسلمانان به داخل ايران نفوذ کنند و با گذشت زمان، تشيع نيز در شهرهاي ايران طرفداراني يافت. نخستين دولت امامي‌مذهب در ايران، خاندان ابودلف، حدود سال ۲۲۵ قمري شکل گرفت.
    سلسلة ابودلف که سکونت‌گاه اولية آنها «حيره» بود،  پس از گسترش اسلام به کوفه مهاجرت کردند و در آنجا به تشيع روي آوردند.  در ادامه، براي مبارزه با بني‌اميه وارد ايران شدند و در نزديکي شهر اراک سکونت گزيدند. آنان تلاش‌هاي فراواني براي سقوط امويان داشتند؛  چنان‌که ابومسلم خراساني، که نقش اساسي در سقوط امويان ايفا کرد، در برخي منابع، غلام يا پرورش‌يافته اين خاندان معرفي شده است. 
    با پيروزي عباسيان، خاندان ابودلف مدتي در خدمت آنان بودند، اما پس از مدتي کوتاه، برخي اعضاي آن به مخالفت نظامي با عباسيان پرداختند.
    با وجود نگارش کتاب‌ها و مقالات متعدد دربارة دولت‌هاي امامي، نامي از دولت شيعي خاندان ابودلف و خدمات آنها در بسياري از اين آثار ذکر نشده است. تعداد اندکي از منابع نيز صرفاً به نام اين دولت اشاره کرده‌اند يا با عباراتي مختصر از کنار آن گذشته‌اند.
    براي نمونه، تاريخ تشيع، نوشتة گروه تاريخ پژوهشگاه حوزه و دانشگاه؛ تشيع در تاريخ، اثر احمدرضا خضري؛ تاريخ تشيع، تأليف جمعي از نويسندگان؛ و دولت‌هاي شيعي در تاريخ، نوشته محمدعلي چلونگر و سيدمسعود شاهمرادي هيچ‌ اشاره‌اي به اين دولت نکرده‌اند.
    کتاب تاريخ تشيع در ايران، اثر رسول جعفريان؛ و اطلس شيعه که زير نظر رسول جعفريان تأليف شده، تنها در حد يک صفحه، آن هم در قالب يک داستان و بيان مطالب کلي، از اين دولت ياد کرده‌اند.
    با اين تفاسير، تاکنون اثر مستقلي که آثار و خدمات دولت امامي خاندان ابودلف را مورد بررسي قرار داده باشد، تأليف نشده است. اين تحقيق تلاش دارد تا اين خلأ پژوهشي را جبران کند و به‌صورت جامع، نقش و تأثيرات اين دولت را تحليل نمايد.
    اين پژوهش با استفاده از روش تاريخي (تحليلي ـ توصيفي)، آثار و خدمات خاندان ابودلف را در پنج بخش بررسي کرده است: مذهب، قلمرو، حاکمان، آثار و خدمات، و خدمات ممتاز به مکتب تشيع و شيعيان اثناعشري.
    ۱. مذهب
    ابودلف با وجود ارتباط گسترده با خلفاي عباسي، از لحاظ مذهبي شيعة امامي  بود و با صراحت  و بي‌پروا  از باورهاي خود دفاع مي‌کرد.  او بارها  به علت گرايش‌هاي شيعي از قدرت برکنار شد. 
    محمد بن حسن قمي، نويسندة قرن هفتم، به نقل از مناقب الطالبيين ابن مَرْدوَيْه (م410)، ابودلف را فردي معتقد به حق توصيف کرده که دشمنان اميرالمؤمنين را بي‌ترديد به قتل مي‌رساند. او از منتظران حضرت مهدي بود و اسبي را به قيمت سه‌هزار درهم خريداري کرده بود و آن را آمادة ظهور نگه مي‌داشت. 
    اين گزارش نشان مي‌دهد که ابودلف باوجود فرقه‌هاي متعدد و مدعيان دروغين، در انتظار ظهور منجي حقيقي بوده و از باورهاي انحرافي پرهيز داشته است. علاوه بر اين، محمد بن حسن قمي که خود از علماي برجستة شيعة اثناعشري است، او را پيرو «مذهب حق» معرفي کرده، که تأييدي آشکار بر اعتقاد امامي او محسوب مي‌شود.
    ابودلف معتقد بود: هرکس در تشيع امامي ترديد داشته باشد، از راه نامشروع به دنيا آمده است.  ابن‌خلکان و ابن‌کثير دمشقي نيز او را شيعي و اهل غلو دانسته‌اند،  گرچه اين تعبير از منظر اهل حديث به‌معناي پيروي تام از امامان است و نه غلو در عقايد.  همچنين دعبل خزاعي، شاعر معروف شيعه، با او مراوده داشته و در اشعارش از او ستايش کرده است. 
    فرزند ابودلف، «صَقْر»، از شيعيان امام جواد و امام هادي بود و روايات متعددي از وي مطابق فرهنگ شيعه باقي مانده است؛ ازجمله احاديثي دربارة بطلان تجسيم خداوند از زبان امام هادي و امام رضا،  شمارش امامان دوازده‌گانة شيعه،  رواياتي در توصيف امام مهدي از زبان امام هادي و امام جواد،  توصيه به زيارت امام رضا از زبان امام جواد،  حديثي که به صراحت بر امامتِ ائمه پس از امام هادي دلالت دارد. در اين نص به امامت امام حسن عسکري و حضرت حجت تصريح شده و آمده است که حضرت حجت پس از آنکه وجود و امامت ايشان توسط بسياري انکار مي‌شود، خواهد آمد. 
    منابع تاريخي جزئيات دقيقي دربارة جايگاه و موقعيت سياسي صقر ارائه نکرده‌اند، اما برخي گزارش‌ها نشان مي‌دهد که او ارتباط گسترده‌اي با دربار خلفا داشته و نزد کارگزاران حکومت فردي شناخته‌شده بوده است.
    بر اساس يکي از گزارش‌ها، رازقي که مسئول دربانان متوکل عباسي بوده، از گرايش مذهبي صقر به اماميه اطلاع داشته است.  اين موضوع نشان مي‌دهد که باورهاي امامي او در ميان افراد حاضر در دستگاه خلافت نيز آشکار بوده و شايد همين امر، تعاملات سياسي او را تحت تأثير قرار داده باشد.
    دومين حاکم اين سلسله، عبدالعزيز بن ابودلف، از شيعيان امام حسن عسکري بود؛ چنان‌که يکي از شيعيان براي فرار از ظلم او، از امام حسن عسکري درخواست کمک کرد. 
    يعقوب بن يزيد، کاتب ابودلف از راويان ثقه شيعه بود.  غلام ابودُلَف به نام «سَعَد»‌ نيز از راويان احاديث امام رضا بود و مسائلي به نقل از امام رضا از وي نقل شده است. 
    مامقاني مي‌نويسد: عبارت شيخ طوسي و نجاشي دربارة وي حاکي از امامي بودن اوست.  با آنکه منابع بارها نام بستگان ابودُلَف را آورده‌اند، اما در ميان آنان تنها به نام يکي از فرزندان او به نام «دُلَف» اشاره کرد‌ه‌اند که شيعه نبوده است. ابودلف نيز زماني که شنيد فرزندش آشکارا با اميرالمؤمنين عداوت مي‌ورزد، اعتراف کرد که او مولودي نامشروع است. 
    همچنين از نسل ابودلف و طايفه عجلي‌ها، در قرن ششم، علماي امامي‌مذهب برجسته‌اي ظهور کردند که منتجب‌الدين در کتاب الفهرست از آنان ياد کرده است. 
    ۲. قلمرو
    اين دولت در اوج اقتدار خود موفق شد از شرق، شهرهاي قم، دليجان و اصفهان؛ از جنوب، شهرهاي شمالي استان خوزستان؛ از غرب، کرمانشاه و حلوان (تا نزديکي قصر شيرين)؛ و از شمال، ابهر و سلطانيه را تحت نفوذ خود درآورد. اين مناطق بخش قابل‌توجهي از قلمروي را شامل مي‌شود که در منابع کهن با عنوان «عراق عجم» شناخته شده است.
    ۳. حاکمان
    در اين سلسله، پنج تن به قدرت رسيدند:
    الف. ابودُلَف قاسم‌ بن ‌عيسي (۲۲۵ـ۲۲۶ق)
    وي أبودُلَف قاسم‏ ‌بن ‌‏عيسي‏ بن‏ إدريس‌ بن ‌مَعْقِل‌ بن‌ سَيار بود. واژه «دُلَف» به‌معناي لشکري است که هنگام نبرد پيشروي مي‌کند.  منابع، ابودلف را حاکمي شجاع، قهرمان، اديب، بخشنده و بزرگ‌منش معرفي کرده‌اند. وي داراي همتي بلند، اخلاقي نيکو، اشعاري ناب و صدايي خوش بود. 
    ابوالفرج اصفهاني جايگاه ابودلف را از لحاظ شجاعت، وجاهت در دربار پادشاهان، تسلط بر ادبيات عرب و شعرسرايي ممتاز دانسته است.  ساير منابع نيز او را فرماندهي مقتدر، بزرگ و سرور خاندان خود،  اهل جود و کرم،  سوارکاري شجاع و باابهت، سياستمداري مقتدر، کريمي ستوده و شاعري خوش‌ذوق  وصف کرده‌اند.
    ابن‌حجر مي‌نويسد: گزارش‌هاي مربوط به سخاوت و شعر او مشهور است. 
    ابن‌نديم نيز او را صاحب تصنيفات متعددي، همچون سياست الملوک، البُزاة‏ و الصيد،‏ السلاح، ‏النزة، الجوارح و اللعب بها معرفي کرده است. 
    ابودلف در سال ۲۲۶ قمري از دنيا رفت.  پس از مرگ او تا سال ۲۵۲ قمري نامي از خاندان وي در منابع تاريخي ديده نمي‌شود که شايد علت آن ناتوانايي فرزندان او در حفظ جايگاه سياسي و اجتماعي نزد خلفا باشد.
    ب. عبدالعزيز‌ بن‌ ابي‌دُلَف (۲۵۲ـ۲۵۷ق)
    با قدرت يافتن ترکان و ضعف خلافت عباسي، حکومت‌هاي مستقل در سراسر قلمرو عباسيان شکل گرفتند. در اين شرايط، عبدالعزيز ‌بن ‌ابي‌دلف توانست بار ديگر قدرت را در منطقة جبال به دست گيرد. او براي کسب مشروعيت، خلعتي نزد خليفة عباسي ارسال کرد  و تأييد گرديد، اما پس از مدتي قدرت وي افزايش يافت و از اطاعت خليفه خارج شد.  وي چندين بار با سپاه المعتز عباسي جنگيد، اما تاريخ دربارة چگونگي مرگ او سکوت کرده است.
    ج. دُلَف‌ بن ‌عبدالعزيز ‌بن ‌ابي‌دُلَف (؟ـ۲۶۵ق)
    نامشخص بودن سرنوشت پدر، تاريخ دقيق به قدرت رسيدن وي را نيز نامعلوم کرده است. به نظر مي‌رسد «دلف» پس از رسيدن به قدرت، تسلط خود را بر اغلب مناطق جبال تثبيت کرده باشد. گزارش‌هاي اندک موجود، حضور او در اصفهان، قزوين  و دينور  را نشان مي‌دهد. او در سال ۲۶۵ قمري، در شهر اصفهان توسط يکي از اطرافيان خود به قتل رسيد. 
    د. احمد ‌بن‌ عبدالعزيز ‌بن ‌ابي‌دُلَف (۲۶۵ـ۲۸۰ق)
    دوران حکومت احمد مصادف با ضعف خلافت عباسي بود. در اين دوران، حکومت‌هاي محلي متعددي در شرق قلمرو عباسيان ظهور کردند و دولت خاندان ابودلف را تهديد مي‌کردند. احمد گاه با اين دولت‌ها درگير مي‌شد  و گاه با خلافت عباسي  مقابله مي‌کرد، اما توانست تا پايان خلافت معتمد عباسي  حاکم جبال باقي بماند. پس از آن، خليفة جديد عباسي، معتضد، نه‌تنها حکومت احمد را حفظ کرد، حتي قلمرو او را تا ري و گرگان گسترش داد.  احمد در سال ۲۸۰ قمري درگذشت.10
    ابن‌نديم دربارة احمد مي‌نويسد: احمد مردي اهل فلسفه، ماهر در نجوم، نژادپرست و کينه‌توز نسبت به عباسيان بود. او بر اساس قواعد فلکي، پيش‌بيني مي‌کرد که در قرن هشتم حکومت به ايرانيان خواهد رسيد و اميد داشت او زمينه‌ساز اين تحول باشد. 
    هـ . عمر ‌بن ‌عبدالعزيز ‌بن ‌ابي‌دُلَف (۲۸۰ـ۲۸۴ق)
    پس از مرگ احمد، برادرش عمر به حکومت رسيد.  اين امر با مخالفت ساير برادران وي، بکر و حارث، مواجه شد و درگيري ميان آنان، ضعف خاندان ابودلف را در پي داشت و موجب حملات حکومت‌هاي همجوار شد. 
    عمر بارها در برابر حملات معتضد عباسي مقاومت کرد، اما در نهايت تسليم شد و به بغداد رفت.  خليفه براي او منزلي در کنار رودخانة بغداد آماده کرد و او را در آنجا اسکان داد.  پس از اين واقعه، هيچ گزارشي دربارة زندگي او در منابع تاريخي ثبت نشده است و با اين شکست، حکومت اين خاندان به پايان رسيد.
    ۴. آثار و خدمات فرهنگي و تمدني
    الف. شهرسازي
    نخستين بار، عيسي بن ادريس عجلي، پدر ابودلف، به منطقه‌اي در نزديکي اراک امروزي مهاجرت کرد. او اين منطقه را توسعه داد  و حصار آن را مقاوم ساخت. وي نام «کرج» را براي آن برگزيد. در ميانة کار، عمرش کفاف نداد و ابودلف کار او را به پايان رساند. 
    ابودلف پس از درگذشت پدر، کار شهرسازي را ادامه داد و کرج ابودلف را به مرکز حکومت خود تبديل کرد. اين شهر با ساختاري وسيع، بازارهاي متعدد، قصرهاي باشکوه و معماري منحصربه‌‌فرد، يکي از مراکز مهم آن دوران محسوب مي‌شد.
    منابع آن را اين‌گونه توصيف کرده‌اند: بزرگي آن يک فرسخ (حدود پنج‌و‌نيم کيلومتر) با دو بازار در دو سوي شهر است  و ساختمان‌هايي دارد همانند کاخ و قصرهايي که وسيع و پراکنده‌اند. 
    ب. آبرساني و سدسازي
    خاندان ابودلف در توسعة مناطق تحت نفوذ خود، اهتمام ويژه‌اي به آب‌رساني داشتند. عيسي بن ادريس در ابتداي ساخت شهر کرج، آب را از مناطق اطراف به اين شهر منتقل کرد  و موجب رونق کشاورزي و آباداني شد.
    يعقوبي در اين‌باره مي‌نويسد: شهر بين چهار کوه قرار گرفته است. همگي اين کوه‌ها با مزارع و املاک آباد شده و رودها به هم پيوسته و چشمه‌هاي متعدد در آنها جاري است. 
    سدسازي نيز يکي ديگر از خدمات اين خاندان بود. دُلَف‏ بن‏ عبدالعزيز بن أبى‌دُلَف العِجْلى، سومين امير اين سلسله، پس از تسلط بر قزوين، به‌منظور توسعة منطقه، سد «دُهُل‌بند» يا «دُلَف‌بند» را احداث کرد و تا تکميل آن در منطقه سکونت داشت. 
    ج. پرورش گل و گياه
    خاندان ابودلف پس از تسلط بر اصفهان، قصرهاي متعددي در اين شهر بنا کردند. آنان براي زيباسازي قصرها، باغ‌ها و بوستان‌هاي متعددي ايجاد کردند که علاوه بر افزايش آباداني شهر، پرورش انواع گل و گياه را در منطقه توسعه داد.
    د. استحکامات دفاعي منحصربه‌فرد
    بيشتر حاکمان مي‌کوشيدند با ساخت استحکامات دفاعي از قلمرو خود محافظت کنند. اين اقدامات شامل ايجاد قلعه‌هاي مستحکم، حفر مجاري آب در اطراف قلعه‌ها، و موانع طبيعي بود. با اين‌ حال، خاندان ابودلف علاوه بر اين اقدامات رايج، ابتکارات دفاعي منحصر‌به‌‌فردي داشتند.
    ابودلف، بنيان‌گذار اين سلسله، شهر را به گونه‌اي طراحي کرد که در برابر حملات دشمنان مقاوم باشد. ريشة اين تصميم را بايد در تجربة خاندان و عملکرد نياکان او جست‌وجو کرد. سرسلسله اين خاندان، أبودلف قاسم‌ بن ‌عيسي عجلي که از تيرة بني‌عِجْل ـ شاخه‌اي از بني‌بکر بن وائل ـ بود، در نبرد «ذوقار» ميان عرب‌ها و ايرانيان شرکت داشت  و بعدها به کوفه مهاجرت کرد. 
    اقامت او در کوفه زمينة گسترش گرايش‌هاي شيعي و انديشة خروج بر امويان را فراهم ساخت. ازاين‌رو همراه خاندان خود به منطقة جبال کوچ کرد  و به غارت اموال ارسالي به دربار امويان پرداخت.  سرانجام، در حکومت هشام بن عبدالملک، توسط والي عراق، يوسف بن عمر ثقفي، دستگير و زنداني شد. 
    نداشتن پايگاهي مستحکم در برابر امويان و ديگر دشمنان اماميه، موجب شد فرزند او، عيسي ‌بن‌ ادريس عجلي، ساخت شهر کرج را آغاز کند.  اين شهر، علاوه بر مرکزيت سياسي، کانوني براي مبارزه با امويان بود. 
    مورخان ويژگي‌هاي استحکامات دفاعي شهر را اين‌گونه توصيف کرده‌اند:
    ابودُلَف در محال فراهان از اعمال قم دو شهر بنا كرده: يكى در زير زمين و ديگرى بر فراز آن خاك. زير را بر بالا آورده، بناى شهرى نهاده و زير زمين را خالى ساخته، عمارات و بيوتات و مساجد و معابد و دكاكين و كوچه و بازار در كمال متانت بنياد نهاده؛ چنان‌كه اطراف آن سه فرسخ مسافت و وسعت دارد و از هر خانة زيرين به خانة فرازين سوراخى و راهى گذاشته كه هم ماية روشنايى خانة زيرين شود و هم وقت ضرورت و غلبۀ سپاه اعدا هر يك به شهر زيرين گريخته، از تطارق و تسارق طارق و سارق مصون و محصون باشند و نام شهر را به مناسبت نام خود «دلف‌آباد» نهاد. و چون به قاعدة قديمة پارسيه، دال را منقوط مى‌كرده‌اند، به مرور ايام، «ذلف‌آباد» شهرت نموده. على ‌ايّ حال، مردم و اهالى ذلف‌آباد در هنگام مغلوبيت به شهر نهانى زير زمين مى‌گريزند و بيگانه در آنجا راه ندارد، و اگر رود بازگشتن نيارد. 
    در قرن سيزدهم هجري، ساکنان کرج ابودلف، به‌سبب اقدامات ضدحکومتي، مورد محاصرة نيروهاي فتحعلي‌شاه قاجار قرار گرفتند.  با فرار ساکنان، شهر سطح زمين تخريب شد، اما نيروهاي قاجار نتوانستند به شهر زيرزميني آسيبي وارد کنند، و اين بنا همچنان استوار باقي ماند. 
    هـ . حمايت از سادات
    حاکمان اين سلسله توجه ويژه‌اي به حمايت از سادات داشتند و گاه کمک‌هاي آنها موجب بي‌نياز شدن کامل علويان از لحاظ مالي مي‌شد.
    در منابع تاريخي، نمونه‌هايي از حمايت ابودلف قاسم ‌بن ‌عيسي (م ۲۲۶ق) از سادات ذکر شده است: هنگامي‌که ابودلف در بستر بيماري بود، اطرافيان وي از ديدار مردم با او جلوگيري مي‌کردند. در روزي که بيماري او اندکي بهبود يافت، از دربان خود پرسيد: آيا کسي نيازمند کمک به درگاه ما آمده است؟ دربان پاسخ داد که ده تن از شريفان (سادات علوي) از خراسان وارد شده‌اند. ابودلف آنان را فراخواند و از احوال ايشان و شهرهاي ايشان و علت آمدن آنها پرسيد. آنان اظهار داشتند که سختي‌هاي بسياري متحمل شده‌اند و با شنيدن کرم و سخاوت تو، به اميد کمک به نزد تو آمده‌ايم.
    ابودلف دستور داد بيست کيسة هزار‌ديناري از خزانه بيرون آورند و به هرکدام دو کيسه عطا کرد. علاوه بر اين، هزينة سفر آنان را نيز جداگانه پرداخت و توصيه کرد که از کيسه‌هاي دينار خرج نکنيد و آنها را دست‌نخورده به خانواده‌هاي خود برسانيد. سپس از آنان خواست نام و نسب خود را تا علي ‌بن ‌ابي‌طالب و حضرت فاطمه بنويسند و اين عبارت را ثبت کنند: «اي پيامبر خدا! من در شهر خود دچار تنگدستي و بدحالي شدم و روي به ابودلف عجلي آوردم. او دوهزار دينار به خاطر بزرگواري، طلب خرسندي و اميد به شفاعت تو به من عطا نمود».
    پس از دريافت اين اسناد، ابودلف به متولي کفن و دفن خود سفارش کرد که اين اوراق را همراه با او دفن کند تا در روز قيامت، آنها را به پيامبر اکرم ارائه دهد. 
    احمد بن‌ عبدالعزيز (م ۲۸۰ق)، از ديگر حاکمان اين سلسله، نيز احترام خاصي به سادات مي‌گذاشت. منابع تاريخي دربارة برخورد او با موسي مبرقع، فرزند امام جواد، آورده‌اند:
    اول كسى كه از سادات رضويه از كوفه به قم آمد، ابوجعفر موسى ‏بن‏ محمد بن ‏على ‌بن ‌موسى ‌بن ‏جعفر بود. وى در سنة ست‏وخمسين‏ومأتين از كوفه به قم آمد و به قم مقام كرد و پيوسته بُرْقَع بر روى فروگذاشتى تا آن‏گاه كه عرب قم به او پيغام فرستادند كه تو را از مجاورت و همسايگى ما بيرون مي‏بايد رفتن. پس ابوجعفر موسى بن محمد از قم به کاشان رفت. چون به کاشان رسيد، احمد بن [عبدالـ] عزيز بن ‏دلف العجلى او را اكرام كرد و ترحيب نمود و خلعت‏هاى بسيار و بارگيرهاى نيكو و چندين تجمل بدو بخشيد و مقرّر گردانيد كه هر سال يك‏هزار مثقال طلا با يك سر اسب مسرّج به او دهد. 
    و. حمايت از شيعيان امامي و شاعران
    پناه دادن به شيعيان امامي که از ظلم خلفاي عباسي مي‌گريختند، يکي از اقدامات برجستة خاندان ابودلف بود. يکي از مشهورترين شخصيت‌هايي که نزد اين خاندان پناه گرفت، دعبل خزاعي بود.
    دعبل خزاعي به‌سبب زبان تند و اشعار انتقادي خود عليه دشمنان اهل‌بيت، همواره در حال گريز و سفر بود. سرانجام، نقدهاي تند او عليه خلفاي عباسي منجربه شهادت وي شد. در اين زمينه، احمد بن مدبر نقل مي‌کند: دعبل را ملاقات کردم و به او گفتم: «تو زبان زننده‌اي داري!» و سخناني را که دربارة مأمون گفته بود،‌ به او يادآور شدم. در پاسخ گفت: «مدت چهل سال است که دار خود را به دوش گرفته‌ام و هنوز کسي را نيافته‌ام که مرا بر آن بياويزد».
    دعبل به‌سبب ترس از مأمون، نزد ابودلف عجلي امامي‌مذهب پناه گرفت. روزي يکي از افراد نزديک به مأمون، شعري از دعبل دربارة ابراهيم، عموي مأمون، در حضور خليفه خواند. مأمون پس از شنيدن شعر، گفت: «ما دعبل را از هر آنچه عليه ما گفته، بخشيديم». سپس نامه‌اي مبني‌بر امان دادن به دعبل نگاشت. 
    دعبل با اين امان‌نامه به مجلس مأمون رفت. مأمون از او خواست که قصيده‌اي را که هنگام شنيدن خبر شهادت امام رضا در قم سروده بود، براي وي بخواند. دعبل ابتدا از خواندن شعر امتناع کرد، اما مأمون بر درخواست خود اصرار ورزيد و مجدداً بر اعطاي امان به او تأکيد کرد. سرانجام، دعبل قصيده را خواند. اين شعر به غصب خلافت اشاره داشت و در ذم هارون‌الرشيد آمده بود: «بهترين خلق خدا در کنار بدترين آنان آرميده است. پاکي از نزديکي به ناپاکي زياني نمي‌بيند، و ناپاک از نزديکي به پاکي سودي نمي‌برد».
    مأمون پس از شنيدن شعر، عمامه‌اش را از سر انداخت و گفت: «به خدا سوگند که راست گفتي، دعبل!» 
    خاندان ابودلف نه‌تنها از شيعيان و سادات حمايت مي‌کردند، بلکه به شاعران شيعه نيز توجه ويژه‌اي داشتند. هدايا و حمايت‌هاي ابودلف به حدي سخاوتمندانه بود که نام او را در شمار بخشندگان بزرگ عرب ثبت کرده‌اند و شاعران زيادي به دربار او روي آوردند. ازجمله شاعراني که مورد لطف اين خاندان قرار گرفت، مي‌توان به ابوتمام حبيب ‌بن ‌اوس طائي،  دعبل خزاعي، ابوالشِيص محمد‌ بن ‌عبدالله ‌بن ‌رزين ، و جُعَيْفَران موَسوِس  اشاره کرد.
    نتيجه‌گيري
    نخستين دولت امامي‌مذهب در ايران، به نام خاندان ابودلف در حدود سال ۲۲۵ قمري شکل گرفت. اين سلسله، عرب‌تبار و ساکن اولية شهر «حيره» بودند. آنان پس از گسترش اسلام، به کوفه مهاجرت کردند و در آنجا به تشيع گرايش يافتند. سپس براي يافتن پايگاهي در مبارزه عليه امويان، به ايران آمدند و در نزديکي شهر اراک امروزي سکونت گزيدند. آنان براي سقوط امويان تلاش‌هاي فراواني کردند. بزرگان آنها در بيان عقايد مذهبي خود استوار و بي‌پروا بودند و در مقابله با دشمنان اميرالمؤمنين ترديدي به خود راه نمي‌دادند.
    با پيروزي عباسيان، خاندان ابودلف به خدمت آنان درآمدند، اما پس از مدت کوتاهي، برخي از اعضاي آن به مخالفت نظامي با عباسيان پرداختند.
    خاندان ابودلف شهر «کرج ابودلف» را بنا کردند؛ شهري بزرگ، باشکوه و داراي ساختاري شگفت‌انگيز. ابودلف اين شهر را به‌صورت دو طبقه و کاملاً مشابه ساخت. مردم در طبقة سطح زمين زندگي مي‌کردند و هنگام حملة دشمنان، به طبقة زيرزميني پناه مي‌بردند؛ مکاني که تا قرن‌ها از ديد دشمنان مخفي ماند و هيچ نيرويي قادر به تخريب آن نشد.
    حکومت خاندان ابودلف علاوه بر مديريت سياسي، در برخي مناطق به پرورش گل و گياه پرداخت. ساخت سد براي آباداني و گسترش کشاورزي نيز از ديگر اقدامات مهم آنان بود.
    چون اين خاندان امامي‌مذهب بودند، پناه دادن به شيعيان، کمک به نيازمندان و سادات، و حمايت از شاعران شيعه را در دستور کار خود قرار دادند.

    References: 
    • الویرى، محسن، «گونه‌شناسى انتقادى دیدگاه‌ها دربارة تاریخ و چگونگى پیدایش تشیع»، 1391، تاریخ فرهنگ و تمدن اسلامی، سال سوم، ش ۸.
    • ابن‌ شهرآشوب مازندرانی، محمد بن علی، معالم العلماء، بی‌جا، بی‌نا، بی‌تا.
    • ابن‌اثیر، علی بن ابی‌الکرم، الکامل فی التاریخ، بیروت، دار صادر، 1385ق.
    • ابن‌جوزی، عبدالرحمن بن علی، المنتظم فی تاریخ الأمم و الملوک، تحقیق محمد عبدالقادر عطا و مصطفی عبدالقادر عطا، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1412ق.
    • ابن‌حجر عسقلانی، تهذیب التهذیب، بیروت، دارالفکر، 1404ق.
    • ابن‌خلدون، عبدالرحمن، العبر و دیوان المبتدأ و الخبر، تحقیق خلیل شحادة، چ دوم، بیروت، دارالفکر، 1408ق.
    • ابن‌خلکان، احمد بن محمد، وفیات الاعیان و انباء ابناء الزمان، تحقیق احسان عباس، بیروت، دارالفکر، بی‌تا.
    • ابن‌رسته، احمد بن عمر، الاعلاق النفیسه، بیروت، دار صادر، 1892م.
    • ابن‌عساکر، ابوالقاسم علی بن حسن، تاریخ مدینة دمشق، تحقیق علی شیری، بیروت، دارالکفر، 1415ق.
    • ابن‌عماد حنبلی، عبدالحی بن احمد العکری، شذرات الذهب فی اخبار من ذهب، تحقیق الأرناؤوط، دمشق، دار ابن‌کثیر، 1406ق.
    • ابن‌فضل‌‌الله عمری، احمد بن یحیی، مسالک الابصار فی ممالک الامصار، تحقیق مصطفی مسلم و ابراهیم صالح، ابوظبی، المجمع الثقافی، 1424ق.
    • ابن‌فقیه، احمد بن محمد، کتاب البلدان، تحقیق یوسف الهادی، بیروت، عالم الکتب، 1416ق.
    • ابن‌کثیر دمشقی، اسماعیل بن عمر، البدایة و النهایة، بیروت، دارالفکر، 1407ق.
    • ابن‌مسکویه رازی، احمد بن محمد، تجارب الأمم، تحقیق ابوالقاسم امامی، چ دوم، تهران، سروش، 1379.
    • ابن‌ندیم، محمد بن اسحاق، الفهرست، بیروت، دار المعرفة، بی‌تا.
    • ابوالفرج اصفهانی، علی بن حسین، الاغانی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، بی‌تا.
    • اشعری قمی، سعد بن عبدالله، المقالات و الفرق، تصحیح محمدجواد مشکور، تهران، مؤسسة مطبوعاتی عطایی، 1963م.
    • اشعری، ابوالحسن علی بن اسماعیل، مقالات الاسلامیین و اختلاف المصلین، تحقیق نعیم زرزور، بی‌جا، المکتبة العصریه، 1426ق.
    • امین، سیدحسن، دائرة‌المعارف الاسلامیة الشیعیه، بیروت، دار التعارف، 1401ق.
    • برقعی، علی‌اکبر، راهنمای دانشوران در ضبط نام‌ها، نسب‌ها و نسبت‌ها، قم، جامعة مدرسین، 1384.
    • برقی، احمد بن محمد، الرجال، تهران، دانشگاه تهران، 1342.
    • بلاذری، احمد بن یحیی، فتوح البلدان، بیروت، دار و مکتبة الهلال، 1988م.
    • تستری، محمدتقی، قاموس الرجال، قم، مؤسسة النشر الاسلامی، 1419ق.
    • جعفریان، رسول، تاریخ تشیع در ایران از آغاز تا طلوع دولت صفوی، تهران، علم، 1387.
    • جعفریان، رسول، اطلس شیعه، چ دوم، تهران، سازمان جغرافیایی نیروهای مسلح، 1388.
    • جمعی از نویسندگان، تاریخ تشیع، زیر نظر احمدرضا خضری، قم، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، 1394.
    • چلونگر، محمدعلی و شاهمرادی، سیدمسعود، دولت‌های شیعی در تاریخ، قم، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، 1395.
    • حموی، یاقوت بن عبدالله، معجم البلدان، چ دوم، بیروت، دار صادر، 1995م.
    • خزاز قمی، ابوالقاسم علی بن محمد،‌ کفایة‌ الاثر، تحقیق سید عبداللطیف حسینی کوه‌کمری، قم، خیام، 1401ق.
    • خضری، احمدرضا، تشیع در تاریخ، قم، معارف، 1393.
    • خطیب بغدادی، احمد بن علی، تاریخ بغداد، تحقیق مصطفی عبدالقادر عطا، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1417ق.
    • دائرة‌المعارف بزرگ اسلامی، زیرنظر سیدمحمدکاظم موسوی بجنوردی، تهران، مرکز دائرة‌المعارف بزرگ اسلامی، 1374.
    • ذهبی، شمس‌الدین محمد بن احمد، سیر اعلام النبلاء، تحقیق اکرم البلوشی و شعیب الأرنؤوط، چ نهم، بیروت، مؤسسة الرسالة، 1413ق.
    • رافعی قزوینی، عبدالکریم بن محمد، التدوین فی اخبار قزوین، تحقیق عزیزالله عطاردی قوچانی، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1408ق.
    • سمعانی، عبدالکریم بن محمد تمیمی، الأنساب، تحقیق عبدالرحمن بن یحیی المعلمی الیمانی، حیدر آباد، مجلس دائرة المعارف العثمانیة، 1382ق.
    • صدر، حسن، شیعه بنیانگذاران فرهنگ اسلام، ترجمة علی مشتاق عسکری، تهران، دار الکتب الاسلامیه، 1381.
    • صدوق، محمد بن علی، الامالی، تحقیق مؤسسة البعثة، قم، موسسة البعثة، 1417ق.
    • صدوق، محمد بن علی، الخصال، تحقیق علی‌اکبر غفاری، قم، جامعة مدرسین، 1403ق.
    • صدوق، محمد بن علی، عیون اخبار الرضا، تصحیح حسین اعلمی،‌ بیروت، مؤسسة الاعلمی، 1404ق.
    • صدوق، محمد بن علی، کمال الدین و تمام النعمه، تصحیح علی‌اکبر غفاری، قم، مؤسسة النشر الاسلامی، 1405ق.
    • صدوق، محمد بن علی، معانی الاخبار، تصحیح علی‌اکبر غفاری،‌ قم، مؤسسة النشر الاسلامی، 1361.
    • صفدی، خلیل بن ایبک، تحفة ذوی الالباب فیمن حکم بدمشق من الخلفاء و الملوک و النواب، تحقیق زهیر حمیدان و احسان خلوصی، چ دوم، سوریه، دار البشائر، 1419ق.
    • طبری، محمد بن جریر، تاریخ الأمم و الملوک، تحقیق محمد ابو الفضل ابراهیم، چ دوم، بیروت، دار التراث، 1387ق.
    • طوسی، محمد بن حسن، اختیار معرفة الرجال، تحقیق سیدمهدی رجایی و میرداماد استرآبادی، قم، آل‌البیت، 1404ق.
    • عبدالحمید، صائب، معجم مورخی الشیعة: الامامیة ـ الزیدیة ـ الاسماعیلیة، قم، مؤسسة دائرة‌المعارف الفقه الاسلامی، 1424ق.
    • قمی، محمد بن حسن، العقد النضید و الدر الفرید، تحقیق علی اوسط ناطقی، قم، دارالحدیث، 1423ق.
    • کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تحقیق علی‌اکبر غفاری، چ پنجم، تهران، دار الکتب الاسلامیه، 1363.
    • گروه تاریخ پژوهشگاه حوزه و دانشگاه،‌ تاریخ تشیع،‌ قم، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه و مرکز مدیریت حوزه‌های علمیه خواهران، 1389.
    • مافروخی اصفهانی، مفضل بن سعد، ترجمه محاسن اصفهان، ترجمة حسین بن محمد آوی، اصفهان، سازمان فرهنگی تفریحی شهرداری، 1385.
    • مامقانی، عبدالله، تنقیح المقال فی علم الرجال، تحقیق محی‌الدین مامقانی، قم، مؤسسة آل البیت لاحیاء التراث، 1431ق.
    • مزی، جمال‏الدین ابوالحجاج یوسف، تهذیب الکمال، تحقیق بشار عواد معروف، چ چهارم، بیروت، مؤسسة الرسالة، 1406ق.
    • مسعودی، علی بن حسین، مروج الذهب و معادن الجوهر، تحقیق اسعد داغر، چ دوم، قم، دار الهجرة، 1409ق.
    • مقدسی، محمد بن احمد، أحسن التقاسیم فی معرفة الأقالیم، چ سوم، قاهره، مکتبة مدبولی، 1411ق.
    • مقدسی، مطهر بن طاهر، البدء و التاریخ، تحقیق بور سعید، بی‌جا، مکتبة الثقافة الدینیة، بى‌تا.
    • منتجب‌الدین بن بابویه، فهرست منتجب‌الدین، تحقیق سیدجلال‌الدین محدث ارموی، قم، کتابخانة آیت‌الله مرعشی نجفی، 1366.
    • مؤلف مجهول، اخبار الدولة العباسیة، تحقیق عبدالعزیز الدوری و عبدالجبار المطلبی، بیروت، دار الطلیعة، 1971م.
    • میرخواند، محمد بن خاوندشاه، تاریخ روضة الصفا، تصحیح جمشید کیان‌فر، تهران، اساطیر، 1380.
    • نجاشی، احمد بن علی، فهرست اسماء مصنفی الشیعة (رجال النجاشی)، چ پنجم، قم، مؤسسة النشر الاسلامی، 1416ق.
    • نمازی شاهرودی، علی، مستدرکات علم رجال الحدیث، تهران، فرزند مؤلف، 1414ق.
    • نوبختی، حسن بن موسی، فرق الشیعه، تصحیح محمدصادق آل‏بحرالعلوم، نجف، مطبعة الحیدریه، 1355ق.
    • نویری، شهاب‏الدین احمد بن عبدالوهاب، نهایة الارب فی فنون الادب، قاهره، وزارة الثقافة والارشاد القومی المؤسسة المصریة العامة للتألیف والترجمة والطباعة والنشر، بی‌تا.
    • یعقوبی، احمد بن اسحاق، البلدان، تحقیق محمدامین ضناوی، بیروت، دارالکتب العلمیه، 1422ق.
    شیوه ارجاع به این مقاله: RIS Mendeley BibTeX APA MLA HARVARD VANCOUVER

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    حسین پور، سیدعلی.(1404) آثار و خدمات خاندان ابودُلَف (225-284 هجری)؛ اولین دولت‌ شیعة امامی. دو فصلنامه تاریخ اسلام در آینه پژوهش، 1(1)، 23-38 https://doi.org/10.22034/tarikh.2025.5001502

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    سیدعلی حسین پور."آثار و خدمات خاندان ابودُلَف (225-284 هجری)؛ اولین دولت‌ شیعة امامی". دو فصلنامه تاریخ اسلام در آینه پژوهش، 1، 1، 1404، 23-38

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    حسین پور، سیدعلی.(1404) 'آثار و خدمات خاندان ابودُلَف (225-284 هجری)؛ اولین دولت‌ شیعة امامی'، دو فصلنامه تاریخ اسلام در آینه پژوهش، 1(1), pp. 23-38

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    حسین پور، سیدعلی. آثار و خدمات خاندان ابودُلَف (225-284 هجری)؛ اولین دولت‌ شیعة امامی. تاریخ اسلام در آینه پژوهش، 1, 1404؛ 1(1): 23-38