تاریخ اسلام درآینه پژوهش، سال پنجم، شماره سوم، پیاپی 19، پاییز 1387، صفحات 95-

    تاریخ اجتماعی شیعیان ایران و عراق در نیمه دوم قرن هشتم هجری / محمدانور فیاضی

    نوع مقاله: 
    ترویجی
    نویسندگان:
    محمدانور فیاضی / *دانشجوی دکتری - تاریخ مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) / mafayyazi@gmail.com
    Article data in English (انگلیسی)
    متن کامل مقاله: 

    تاریخ اجتماعی شیعیان ایران و عراق
    درنیمه دوم قرن هشتم هجری[1]

    محمد انور فیاضی*

    چکیده

    تاریخ اجتماعی شیعیان، در برگیرندة نگاه جدید و تازه ای به پیشینة تاریخی شیعیان است که ضمن آن، وضعیت روابط اجتماعی و نیز عناصر و مؤلفه های حیات اجتماعی شیعیان به بحث نهاده می شود. از سوی دیگر، مطالعه تاریخ اجتماعی شیعیان بر مبنای اصول و ضوابط تاریخ اجتماعی که به لایه های پنهان جامعه نظر دارد و به بازشدن حقایق و ناگفته های تاریخ سنتی می انجامد، ضروری به نظر می رسد، زیرا در پس آن، حقایقی از متن زندگی شیعیان بازگو می شود که هیچ گاه در تفکر سنتی تاریخ به آن توجه نشده است.

    مقاله پیش رو با توجه به برخی مؤلفه ها و عوامل اثرگذار بر تاریخ اجتماعی، به بررسی تاریخ اجتماعی شیعیان پرداخته و با ذکر شواهدی سعی دارد احوال و اوضاع شیعیان را از نظر معیشتی، رفتارها، مراسم و... برای خوانندگان بیان کند.

    واژگان کلیدی: تاریخ اجتماعی، شیعه، شیعیان، قرن هشتم، مؤلفه ها و عوامل تاریخ اجتماعی و نهادها.



     

    مقدمه

    تاریخ اجتماعی بُعد خاصی از تاریخ و نتیجه یک فرایند فکری، پس از رنسانس به حساب می آید. تحول مهم رنسانس، همان گونه که بر بسیاری از ابعاد زیستی و فکری تاثیر گذاشت، تاریخ را نیز متحول ساخت. البته رسیدن به مرحله تاریخ اجتماعی پس از چند مرحله دگرگونی فکری در عرصه تاریخ و تحولات جامعه صورت گرفته است. تاریخ اجتماعی برایند مستقیم مکتب آنال[2] است. نکته قابل توجه در تاریخ اجتماعی همان بُعد مقابله آن با تفکر سنّتی حاکم بر تاریخ است. در این شیوه، رویکرد تاریخ توده ای و مردمی شده و نگاه به لایه های زیرین جامعه معطوف می شود.

    در این تحقیق، زندگی شیعیان ایران و عراق از زاویه تاریخ اجتماعی ـ در نیمه دوم قرن هشتم هجری ـ بررسی شده است. دوره ای که این نوشتار عهده دار بیان تاریخ اجتماعی آن در مورد شیعیان است زمانی است که اسلام از یک قاره و دو قاره پا را فراتر نهاده و به عنوان یک دین و آیین الهی، جهانی شده است. اسلام به عنوان یک دین که از نظر قلمرو، توسعه یافته و در حال گسترش به سمت شرق و غرب است؛ نه تنها در برابر هجوم ها و مقابله های دشمنانش عقب ننشسته که به پیروزی های چشم گیری نیز در دنیا نایل آمده و حتی مهاجمانش و برخی جهان گشایان را مرعوب آموزه های خویش ساخته است که نمونه روشن و بسیار هویدایش اسلام حاکمان و ایلخانان مغول است.

    بررسی و بیان اوضاع جهان اسلام و بلکه شیعیان به گستردگی قلمرو اسلامی کاری فراتر از حوصله و توان این سطور است، از این رو تنها به بیان اوضاع اجتماعی، به طور محدود و کوتاه در ایران و عراق بسنده می کنیم که در حاکمیت ایلخانان مغول قرارداشت.

    محدودة این نوشتار بخشی از دورة ما بین انقراض ایلخانان و هجوم تیمور (دوره فترت[3]) به ایران و عراق می باشد. مشخصه خاص این دوره حاکمیت خاندان های محلی و به تعبیری ملوک الطوایفی است. با مرگ سلطان ابوسعید، آخرین ایلخان و نداشتن فرزند پسر، حاکمیت نسبتاً یک پارچه در سرزمین ایران دست خوش تحولات عمیق اجتماعی شد. دسته های نیرومند خاندان های پرقدرت محلی برای کسب قدرت با هم درگیر نزاع و کشمکش شدند. در این هیاهو و بازار آشفته برخی حاکمیت های مستقل و نیمه مستقل نیز شکل گرفتند که به آنان عنوان حاکمیت های «ملوک الطوایفی»[4] می دهند.

    نبود حاکمیت یکپارچه و به تعبیر دقیق تر، انقراض حکومت مغول، سرداران و خاندان های پرنفوذ محلی را بر آن داشت که برای تحکیم پایه های اقتدارشان دست به کار شوند. چنین فکری در چندین نقطه از قلمرو واحد، موجب شد تا نزاع های محلی و مقابله های مختلف از زاویه های گوناگون صورت گرفته، نابسامانی اجتماعی، غارت وعدم حرمت به اموال و نوامیس مردم را در پی داشته باشد.

    بار اصلی این تحولات و قیام ها بر عهده مردمی بود که در جهت خواسته امرا به کار گرفته می شدند. ترس، وحشت، غارت، نومیدی، بی پناهی و...، مردم را به شدت آزار می داد. دراین میان برخی قیام ها با تکیه بر مبانی شیعی انجام شد و بسیاری را به سمت خویش جذب کردند. نابسامانی های اجتماعی سبب می شد تا آموزه های شیعه به مثابه پناهگاهی امن برای برخی از مردم ستم دیده درآید. از این رو، مشایخ، زهاد و بزرگان شیعه مورد توجه و علاقه بسیاری قرارگرفتند. این وضع باعث شد تا برخی از مشایخ شیعه که بیشتر آنها گرایش صوفیانه داشتند، حکومت هایی تشکیل داده و با بهره مندی از دستورات و مضامین خاص شیعه به تحکیم آن همت کردند. «نهضت های این دوره ایران به لباس دین و به ویژه مذهب تشیّع و مسلک تصوّف»[5] ملبس بود.

    جنبش های روستایی قرون وسطی در ایران بارها زیر علم سبز تشیّع توسعه یافت، زیرا افکار و عقاید شیعه با روحیه مخالفت آمیز روستاییان هماهنگ بود.[6]

    اولین دسته از این نوع حکومت صوفی مسلک شیعی، سلسله شیخیه جوریه یا سربدارن خراسان و دسته دیگر، سلسله مرعشیان از پیروان میرقوام الدین مرعشی بودند که مدتی در خراسان به ریاضت مشغول بود و آن گاه به آمل رفته، سلسله مرعشیان مازندارن را تشکیل دادند. نهضت حروفیه قیام دیگری بود که آموزه های شیعی را بازگو می کرد:

    از دیر باز تا امروز آنان (حروفیون) چشم به راه «قائم» ائمّه هستند که در حدیث، نام دیگری نیز برای او آمده و «مهدی اش» خوانده اند. و آنان می گویند که او صاحب سیف است و درباره او این حدیث آمده است: او زمین را با راستی [دادگری] می کند، پس از آنکه زمین با بیداد و تجاوز آکنده شود . آنان ایمان دارند که وی به نیروی شمشیر، ظلم را که تجاوز بعضی به بعضی دیگر است، ریشه کن خواهد نمود.[7]

    تعریف تاریخ اجتماعی

    برای تاریخ اجتماعی مثل بسیاری از مفاهیم علوم انسانی نمی توان تعریف دقیق فلسفی ارائه کرد، بلکه تنها می توان با توجه به کارکرد آن، به گونه ای آن را تعریف نمود که برای مخاطب و خواننده مفهوم باشد : «تاریخ اجتماعی نوعی فهم از تاریخ است که در مقام تحلیل و تبیین حوادث به گرایش های فکری، ویژگی های اخلاقی و سبق و سیاق زندگی عامّه مردم نیز به عنوان یک عامل اثرگذار بر روند حوادث، نگاه می کند». تاریخ منهای حاکمیت یا توجه به اقشار پایین جامعه، یا توجه به روابط میان همه انسان ها، یا «دانش بررسی تاریخ گروه ها یا فعالیت های اجتماعی»[8] و... همه بخشی از کارویژه های تاریخ اجتماعی را بازگو می نماید.

    منابع تحقیق

    در این تحقیق عمدتاً از منابع دست اوّل تاریخی، سفرنامه ها، جغرافیای تاریخی استفاده شده و در حد لزوم نیز به منابع دست دوم و مطالعاتی مراجعه شده است. درباره منابع، چند نکته یادآوری می شود:

    1. نگاه منابع تاریخی به تاریخ، همان نگاه سنّتی است که برمحور حاکمیت و امرا می چرخد وکمتر به مسائل درونی جامعه، روحیات و نوع زندگی مردم می پردازد، اما می توان از لابه لای سطور آن به برخی امور مربوط به تاریخ اجتماعی شیعه اثناعشریه (موردتحقیق) دست یافت. از سوی دیگر، زندگی مردم از تحولات کلی در جامعه تأثیر می پذیرد و تحولات حاکم بر جامعه، بر روحیات و سبق و سیاق زندگی مردم بی تأثیر نیست ، از این رو اگر به برخی حاکمیت ها اشاره می شود به دلیل همین اثرگذاری آن هاست.

    2. سفرنامه ها به دلیل اینکه نوعاً منعکس کننده اوضاع و شرایط جاری بر زندگی مردم است و سفرنامه نویسان در متن مردم قرار داشته اند، بهترین منبع برای مطالعه تاریخ اجتماعی است. در این نوشتار از سفرنامه ابن بطوطه و کلاویخو نیز استفاده شده است. البته بخش های مورد استفاده ازسفرنامه ابن بطوطه به اندکی قبل از شروع نیمه دوم قرن هشت هجری[9] و سفرنامه کلاویخو به بعد از آن مربوط می شود. کلاویخو سرپرستی هیئتی را به عهده داشت که پادشاه اسپانیا برای ملاقات با تیمور گورکانی فرستاده بود. این هیئت در دهه نخست قرن نهم هجری به راه افتادند تا با تیمور ملاقات داشته باشند. آنچه در سفرنامه اش نگاشته است به علت نزدیکی زمانی اش با دورة مورد بحث می تواند مورد استناد قرار گیرد، زیرا باورها، مراسم و میزان حضور و عدم حضور پیروان یک مذهب چیزی نیست که در چند سال اندک دچار تغییر شود و طبعاً یک پدیدة اجتماعی از مدتی پیش به تدریج شکل می گیرد و ناگهانی از بین نمی رود، بلکه مدتی ادامه می یابد.

    نزهه القلوب مستوفی با موضوع جغرافیای تاریخی، منبع مهم دیگری است که از آن دربارة حضور و پراکندگی شیعیان در مناطق و شهر های گوناگون ایران و عراق و نوع تشیّعشان استفاده شده است.

    اینک پس از مقدمه، مباحث اصلی این نوشتار در سه بخش ارائه می شود:

    الف ) مؤلفه های تاریخ اجتماعی شیعیان

    سبک زندگی

    سبک زندگی،[10] روش های متفاوت زندگی را نشان می دهد. این اصطلاح به «شیوه های زندگی» و به معنای «طرز زندگی» نیز به کار رفته است. سبک زندگی، مجموعه ای منسجم از همه رفتارها و فعالیت های یک فرد در جریان زندگی روزمره است. این مفهوم می تواند گویای واقعیت پیچیده رفتارها و حتی نگرش های فرهنگی و اجتماعی در جامعه باشد که بر ماهیت و محتوای خاص تعاملات و کنش های اشخاص در هر جامعه دلالت دارد.

    سبک های زندگی مجموعه ای از طرز تلقی ها، ارزش ها، شیوه های رفتار، حالت ها و سلیقه ها در هر چیزی، مانند معماری، دکوراسیون و فرش کردن خانه، اثاثیه منزل، نوع حمل و نقل، پوشاک، تغذیه و... را در برمی گیرد. سبک زندگی را نباید با فرهنگ یکی دانست. شاید بتوان گفت که فرهنگ، جمع کل سبک های زندگی در جامعه است؛ یعنی فرهنگ فراتر از سبک زندگی، جمع ارزش ها، طرز تلقی ها و رسم ها می باشد.

    سبک زندگی یکی از مؤلفه های[11] تاریخ اجتماعی است. یک مجموعه اجتماعی را با توجه به سبک زندگی شان می توان از دیگر مردمان و جوامع باز شناخت. این مؤلّفه به چگونگی زیستن فرد در جامعه که در واقع تجلّی روحیات و عادات مردم است، اشاره دارد. سبک زندگی مردم، بخشی از هویتشان را تشکیل می دهد. برای نمونه، یک فرد چه می پوشد چه فرشی دارد و چه ذائقه ای نسبت به فلان غذا (مثلا غذای تند) دارد؟ اهمیت سبک های زندگی، همسان با تعلق فرد به طبقه اجتماعی در روزگاران گذشته است.

    یکی از سبک های زندگی در میان شیعیان، شیوه تغذیه آنان است. چگونگی خورد و خوراک شیعیان و تغذیه شان، مانند نشستن موقع غذا خوردن، تنها تناول کردن یا با هم غذا خوردن، با دست غذا خوردن یا استفاده از قاشق، ممکن است از قرن هشتم هجری تاکنون تفاوت کرده باشد، گرچه از لحاظ مواد مصرفی تفاوت ماهوی را نمی توان مشاهده کرد. به عنوان مثال، خوردن گوشت خرگوش برای شیعیان همان گونه که اکنون مرسوم و پذیرفته نیست، درقرن هشتم نیز شیعیان آنرا مصرف نمی کردند. ابن بطوطه در مورد اینکه شیعیان گوشت خرگوش نمی خورند، می نویسد:

    چون مردم دیدند ما دست بسته نماز نمی خوانیم ... ما را متهم به رافضی بودن کردند. تا آنکه نائب امیر خرگوشی برای ما فرستاد و یکی از خدّام را مأمور کرد که مواظب ما باشد و به بیند که چه کار می کنیم، زیرا رافضی ها گوشت خرگوش نمی خورند.[12]

    نوعی دیگر از روش تغذیه در میان شیعیان، مهمان داری ایشان و استفاده از موادی مانند نان، خرما و گوشت جهت پذیرایی از مسافران، زوّار و طلاب علوم دینی بوده است. ابن بطوطه در کنار بارگاه امام حسین(ع) از مدرسه و زاویه ای اسم می برد که شیعیان در آن به مسافران غذا می داده اند:

    روضه مقدسه امام حسین(ع) در داخل شهر واقع شده و مدرسه بزرگ و زاویه ای دارد که در آن برای مسافرین طعام می دهند.[13]

    و در جایی دیگر می نویسد:

    از باب حضرت، وارد مدرسه بزرگی می شود که طلاب و صوفیان شیعه در آن سکونت دارند، در این مدرسه از هر مسافر تازه وارد سه روز پذیرایی می شود و هر روز دوبار غذای مرکب از نان و گوشت و خرما به مهمانان می دهند.[14]

    شکل بناها و معماری، نوعی دیگر از سبک زندگی مردم را تشکیل می دهد. در قرن هشتم در بیشتر شهرها بناها و خانه های مسکونی در داخل قلعه ای محکم ساخته می شد که دیوار و برج و باروی قلعه به شکل نگهبان خانه ها و ساکنان آن در می آمد تا در برابر مهاجمان، دزدان و ایّام جنگ ها مردم بتوانند محفوظ بمانند. به عنوان نمونه می توان به قلعه نیشابور اشاره کرد:

    ... در کوچه باغ ها جنگ می کردند تا نیشابوریان عاجز شده، دروازه ها بستند و از پس دیوار به کار و زار مشغول شدند.[15]

    معماری و بنای مساجد نیز با طرز با شکوه، امر مرسوم بوده است در سبزوار مسجد جامعی با طاق و ایوان بلند، حوض، فضای زیبا و جذاب به دستور علی مؤید بنا شد که ابن یمین در قصیده بلند بالایی از زیبایی و بنای آن توصیف می کند.[16]

    نماد ها

    نماد، یکی دیگر از مؤلفه های تاریخ اجتماعی است. هر نماد، منتقل کننده و دربردارنده پیامی است که به دو نوع «نمادهای زبانی» و «نمادهای غیرزبانی» قابل تقسیم می باشد. اگر نماد، متنی را به دیگری انتقال ندهد در مجموعه نمادهای غیرزبانی قرار می گیرد. رنگ پرچم کشورهای مختلف، پوشش جامه سیاه در عزاداری ها، لباس خاص روحانیت و... هرکدام پیامی را در بردارد و در بخش نمادهای غیرزبانی قرار می گیرد. در زمان مورد بحث، «اسب زین کرده» نمادی بود که مفهوم انتظار را برای شیعیان در برداشت، چه اینکه شیعیان مراسم انتظار را در نقاط مختلف، مانند حله[17]، کاشان و سبزوار[18] با اسب زین کرده برپا می کردند.

    در مقابل اگر نماد، نوشتاری را دربرداشته باشد، جزء نمادهای زبانی به حساب می آید که گویای اهداف و انگیزه خاصی است. کتیبه ها، ضرب المثل ها، لطیفه ها، سکه های مضروب و...، در شمار نمادهای زبانی قرار می گیرند و هرکدام متنی را به دیگران انتقال می دهد. سکه هایی که در قرن هشتم هجری از جانب سربداران ضرب شد و در میان مردم رایج بود به خوبی از گرایش سربداران و نوع مذهب آنان و شیعیان آن زمان، حکایت می کند. نوشته های روی یکی از سکه ها، حاشیه و پشت آن، به ترتیب چنین است:

    ـ لااله الاالله الملک الحق المبین محمّدرسول الله الصّادق الوعد الامین. علیّ ولی الله صلی الله علیهم.

    ـ اللهم صل علی محمّد المصطفی و علی الولیّ و الحسن الرضا و حسین الشهید و علی زین العابدین و محمد الباقر و جعفرالصادق و موسی الکاظم و علی الرضا و محمد الجواد و علی الهادی و حسن العسکری و محمّدالحجه خلف الله.

    ـ قل اللهم مالک الملک تؤتی الملک من تشاء و تنزع الملک من تشاء و تعزّ من تشاء و تذلّ من تشاء بیدک الخیر انّک علی کل شیءٍ قدیر.[19]

    آداب و رسوم

    مراسم گوناگون و چگونگی برگزاری آن، مؤلفه دیگری است که تاریخ اجتماعی شیعیان را بازگو می کند، شیعیان اثناعشری در این قرن برای برخی رسوم مذهبی شان اهمیت فوق العاده قائل بوده و به برپایی آن اهتمام زیاد داشتند. مراسمی مانند خروج از شهر و به انتظار نشستن و آمادگی برای ظهور حضرت ولی عصر? برپایی عزاداری ها، به زیارت رفتن ها، جشن ها و مراسم مذهبی دیگر، با تکیه بر آموزه های مذهبی، اموری بودند که زندگی شیعیان را متمایز از پیروان دیگر مذاهب و ادیان نشان می داد. برای نمونه به دو مورد اشاره می شود:

    الف ـ انتظار: اعتقاد به ظهور منجی بر زندگی شیعیان و نوع رفتار وکنش آنان اثر داشت. آنان پیرو همین باور، برخی مراسم را برپا می داشتند. ابن بطوطه درباره مراسم انتظار مردم حله چنین گزارش می دهد:

    همه مردم این شهر، دوازده امامی و از دوتیره اند... در نزدیکی بازار بزرگ شهرمسجدی قرار دارد که بر درِآن پرده حریر آویزان است و آنجا را مشهد صاحب الزمان می خوانند. شبها پس از نماز عصر، صد مرد مسلح با شمشیرهای آخته، پیش امیر شهر می روند و از او اسبی یا استر زین کرده می گیرند و به سوی مشهد صاحب الزمان روانه می شوند... در برابر در، ایستاده آواز می دهند که : «بسم الله ای صاحب الزمان، بسم الله بیرون آی تباهی روی زمین را فراگرفته و ستم فراوان گشته، وقت آن است که برآیی تا خدا بوسیله تو حق را از باطل جدا گرداند... .[20]

    مشابه چنین مراسمی در دیگر شهر های شیعه نشین نیز انجام می شد. سبزوار از مراکزی بود که به انجام مراسم انتظار اقدام می کردند. «هر بامداد و شب به انتظار صاحب الزمان اسب کشیدی».[21]

    دیگر منابع تاریخی نیز به انجام این مراسم در سبزوار اشاره دارد:

    ... و اسبی به زین هر روز می کشید که حضرت امام محمّد مهدی سلام الله علیه خواهد آمد.[22]

    ب ـ عزاداری ها و...: مراسم شیعی، شامل برپایی سوگواری ها در رثای امامان معصوم(ع)، به ویژه امام حسین(ع) و جشن های اعیاد شیعه نیز می شود. عزاداری برای امام حسین(ع) مراسم اختصاصی شیعیان نیست، تمام مسلمانان در برپایی این آیین به گونه ای شرکت دارند. البته شیعیان اهمیت ویژه ای برای اجرای مراسم عزاداری امام حسین(ع) و دیگر ائمّه(ع) قائل اند و آن را به عنوان برنامه و دستور دینی و مذهبی دانسته، با الهام از روایات، به زنده نگه داشتن و برپاداشتن آن همت می گمارند.

    مراسم شیعی و آیین بزرگداشت یاد امام حسین(ع) در قرن هشتم هجری نه تنها به دست شیعیان صورت می گرفت، بلکه در خراسان همه مسلمانان، اعم از شیعه و سنی برای امام حسین(ع) محافل عزاداری داشتند و کمی بعدتر در دربار تیموریان نیز عزاداری برای امام حسین(ع) برگزار می شد، چنانکه یکی از نویسندگان می نویسد:

    گریه برای امام حسین{در عهد تیموریان} جانشین مجالس ذکر صوفیانه
    شده بود.
    [23]

    عزاداری، رونق فراوان یافت و رویکرد به نوشتن کتاب های مقتل وعزاداری زیاد شد. اولین مقتل فارسی به نام روضة الشهداء به قلم ملا حسین کاشفی، بعدها تحت تأثیر همان زمینه های قرن هشتم نوشته شد.

    ارادت شیعیان به اهل بیت(ع) و خاندان پیامبر(ص)

    علاقه و ارادت شیعیان به اهل بیت گرامی حضرت محمد(ص) نشئت گرفته از آیات و روایات است. می توان علاقه و محبت شیعیان به اهل بیت(ع) و تنفّر آنان را از دشمنان ایشان، از مؤلفه های خاص تاریخ اجتماعی شیعه به شمار آورد.

    الف ـ احترام به ائمّه(ع) و امام زادگان: ابراز علاقه مذهبی شیعه در قالب های گوناگون، مثل زیارت مقابر ائمّه(ع) و امام زادگان مدفون در نقاط مختلف سرزمین های اسلامی و احترام به ذریّه امامان(ع) (سادات) و... ظهور و بروز می یافت. کلاویخو در سفرنامه اش در مورد احترام به امام رضا(ع) و حرمت نهادن به کسی که این مرقد مطهّر را زیارت می کند، چنین می نویسد:[24]

    ... سالانه گروه بیشماری به زیارت آن (مشهد) می آیند. هر زائری به آنجا رفته باشد چون باز گردد، همسایگانش نزد او می آیند و لبه قبای او را می بوسند.[25]

    آن گاه به واکنش مردم نسبت به خود و همراهانشان که به مشهد رفته و از آنجا برگشته اند، اشاره می کند:

    چون به این شهر رسیدیم ما را به زیارت این مکان مقدس و آرامگاه بردند، سپس چون در ایران راه می پیمودیم و برسرزبان ها افتاده بود که به زیارت مشهد مشرّف شده و آن مکان مقدس را دیده ایم، مردم همه می آمدند و لبة قبای ما را می بوسیدند.[26]

    بقعه امام زاده احمد بن موسی(ع) (شاه چراغ)، همانند دیگر اماکن متبرکه شیعیان و قبور ائمه(ع) در نظر شیعیان از جایگاه بلندی برخودار بوده است. شیعیان همان گونه که به اماکن متبرکه کربلا و نجف و مشهد احترام می نهادند، مقام احمدبن موسی(ع) را نیز پاس می داشتند. ابن بطوطه در این باره چنین می نویسد:

    ازجمله مزارات شیراز مقبره احمد بن موسی برادر علی الرضا بن موسی بن جعفر بن علی بن الحسین بن علی بن ابی طالب ـ رضی الله عنهم ـ می باشد .... این بقعه در نظر شیرازیان احترام تمام دارد.[27]

    ب ـ انزجار از دشمنان ائمّه(ع): همان گونه که ارادت به اهل بیت(ع) در جامعه شیعه نهادینه شده، نفرت از دشمنان ایشان نیز مسئله قابل توجهی در تاریخ اجتماعی شیعه است. به عنوان نمونه، شیعیان کوفه طی انجام مراسمی انزجارشان را از ابن ملجم اینچنین ابراز می کردند:

    ...در طرف مغرب قبرستان کوفه جایی را دیدم که در آن چیزی به رنگ سیاه تند در میان زمینه سفیدی جلب نظر می کرد و گفتند: قبر ابن ملجم است که مردم کوفه همه ساله هیزم فراوان بدانجا می برند و هفت روز آتش بر گور او می افروزند.[28]

    نمونه دیگر، اظهار تنفر از هارون الرشید و محبت و احترام به امام رضا(ع) در شهر مشهد است:

    روبروی قبر امام، قبر امیرالمومنین هارون الرشید واقع شده که آن هم ضریحی دارد و شمع دان ها روی قبر گذاشته اند...هنگامی که رافضیان[29] وارد بقعه می شوند قبر هارون را لگد می زنند و به امام رضا(ع) سلام می فرستند.[30]

    ج) احترام به سادات: حضور سادات در میان شیعیان به تقویت ایمان و گستره آگاهی های دینی و مذهبی شیعیان می افزود. سادات چون از نسل پیامبر(ص) و ذریّه آن حضرت و وابسته به ائمه اند، از آغاز در جامعه شیعی مورد احترام و تکریم بودند. به تصریح منابع آن دوره، شیعیان به سادات احترام فراوان مبذول می داشتند. خواندمیر در کتاب حبیب السیر چنین گزارش می دهد:

    خواجه علی مؤید چون به تأیید الهی در سبزوار بر مسند شهریاری نشست، در اظهار شعار مذهب علیّه امامیه، مبالغه نموده و باقصی الغایه در تعظیم سادات عظام کوشید[31]... [و همو] درتعظیم علما و سادات به اقصی الغایه کوشید و سادات را برعلما مرجّح داشتی.[32]

    سادات در جامعه شیعی، مقامی برتر از عامه مردم داشتند و جزء بزرگان مردم به شمار می آمدند، در بسیاری از مراسم و مجالس در کنار بزرگان جامعه می نشستند و مورد تکریم و احترام بودند. وجود نقیب که اوضاع زندگی و امور معیشتی سادات را مدیریت می کرد، در واقع امتیازی بود که در جوامع شیعی به سادات به عنوان فرزندان رسول خدا(ص) و بستگان ائمه(ع) داده می شد.

    حرفه ها و مشاغل

    با گستردگی قلمرو زیست شیعیان در نقاط مختلف دنیای اسلام، شهرها، روستاها و... نمی توان به آسانی از حرفه ها و مشاغل شیعیان در طول چند دهه صحبت کرد. در هر شهر و روستایی به اقتضای محیط جغرافیایی و فضای حاکم بر اقتصاد آن، حرفه های گوناگونی، از قبیل کشاورزی در روستاها گرفته تا شغل نظامی، تجارت، صید ماهی، خیاطی، بقّالی، طباخی، عطّاری و... رایج بوده است. گزارش کوتاه ابن بطوطه تنها از یک بازار در نجف اشرف نشان می دهد که چندین شغل، البته با یک نوع انسجام و دسته بندی و نظم، در این شهر شیعی وجود داشته است:

    بعد از عبور از بازار بقّالان، طبّاخان و خبّازان به بازار میوه فروشان و خیّاطان و قیصریه و بازار عطّاران رسیدیم. آخر بازار عطّاران باب حضرت است.[33]

    وی در جای دیگر می نویسد که «اهل نجف، تجارت پیشه اند».[34]

    توسل به ائمه(ع) برای شفای بیماران

    اهتمام شیعه به زیارت قبور پیشوایان دینی شان از چند زاویه قابل تحلیل و بررسی است. یک بُعد آن، صرف ارادت و محبت به خاندان پیامبر(ص) است. توسل به ایشان به منظور تقرّب که بُعد عبادی دارد، زاویه دیگر است و از منظر سوم، توسل به آنان و زیارتشان به سبب شفای بیماران. مراسم و آداب ویژه ا ی برای خواستن شفا و بهبودی بیماران در بعضی از جوامع شیعی مرسوم بوده است، مثل بستن بیمار به ضریح و مراسم ویژه ای که برای درخواست شفای بیمار از قبر امیرالمؤمنین علی(ع) در قرن هشتم هجری وجود داشته که ابن بطوطه آن را چنین گزارش می کند:

    در شب 27 که لیله المحیا می نامند، عراقیان و خراسانیان و فارسیان و رومیان ... بعد از نماز خفتن در آنجا گرد می آیند و بیماران زمین گیر و افلیج را روی ضریح مقدّس می گذارند... .[35]

    بسیاری از شیعیان به مقابر و مشاهد مشرفه ائمه(ع) و امام زادگان نزدیک می شوند تا از ایشان در رفع گرفتاری های زندگی و بهبود بیماری هایشان کمک بگیرند و با توسل به ایشان از خدا بخواهند گرفتاری ها و مشکلاتشان، به ویژه امراض را از آنان دور سازند و به همین منظور، نذر و نذوراتشان را نیز به چنین اماکنی می برند.

    این بقعه ( امام زاده احمد بن موسی) در نظر شیرازیان احترام تمام دارد و مردم [برای] تبرک و توسل به زیارت آن می روند.[36]

    در گزارشی دیگر می خوانیم:

    از شهرهای عراق هرکس بیمار می شود، نذری برای روضه علی می کنند.[37]

    ب) مناطق و شهر های شیعه نشین

    حضور شیعیان در جای جای دنیای اسلام در قرن هشتم هجری امری انکار ناپذیراست. هرجا اسلام پاگرفته است تشیّع را نیز می توان دید. اگرچه گستردگی و نفوذ شیعیان به اندازه اهل سنت نبوده است، لکن به رغم مشکلات و موانع که از سوی حاکمیت ها و خلافت در طول حیات شان بر ضد شیعیان اعمال شده است، این مذهب دوشادوش اهل سنت، البته به نسبت کمتر، دل های مشتاقان به اهل بیت پیغمبر(ع) را به خود جذب کرده و دستورات روشن گر ائمه(ع) همواره راه گشای شیعیان بوده است.

    گستردگی محبت و ارادت به پیامبر اعظم الهی حضرت محمد(ص) و خاندان بزرگوارش فراتر از شیعیان است. بسیاری از اهل سنت نیز به ائمّه(ع) عشق و ارادت داشتند و همین مسئله، زمینه رشد و گسترش تشیع را در ایران فراهم آورده، و سبب پیروزی برخی قیام های شیعی شد. در قرن هشتم هجری شیعه در بسیاری از مناطق نفوذ داشته و مردم برخی شهرها همه یا بیشتر آنها شیعه، آن هم از نوع تشیّع امامی و اثناعشری بودند. مرکزیت دینی و مذهبی شیعیان در این قرن در عراق بود و از همان دیار، علومی مانند فقه، اصول، کلام و... به دیگر مناطق شیعه نشین منتشر می شد. در این زمان شیعیان در عراق، شام و حلب، روستاها و شهرک های جنوب لبنان،[38] مناطق مرکزی ایران، خراسان و... حضور جدی داشتند. به گفته ابن بطوطه اهالی نجف،[39] کربلا، حله، بحرین، قم، کاشان، ساوه، آوه و...شیعه مذهب و از غالیان بودند.[40]

    از نزهة القلوب مستوفی به خوبی می توان میزان حضور وپراکندگی شیعیان را در مناطق مختلف به دست آورد. در این کتاب حضور شیعیان را در برخی شهر های ایران و دیگر نقاط چنین می خوانیم:

    ری: «اهل شهر و اکثر ولایات شیعه اثنا عشری اند، الّا ده قوهه و چند موضع دیگر که حنفی باشند و اهل آن ولایت، آن موضع [ را ] بدین سبب «قوهه خران» می خوانند».[41]

    تهران: «اهل آنجا شیعه اثناعشری باشند».[42]

    قزوین: «اندکی نیز...و شیعی باشند».[43]

    اشکور، دیلمان، طالش و...: «به قوم شیعه و بواطنه نزدیکترند».[44]

    آوه: «مردم آنجا شیعه اثنا عشری اند و در آن مذهب به غایت متعصب اند و با هم اتفاق نیکو دارند».[45]

    ساوه: « اهل شهر شافعی و مذهب پاک اعتقاد... تمامت دیها شیعه اثناعشری باشند».[46]

    قم: «مردم آنجا شیعه اثناعشری اند و به غایت متعصب».[47]

    کاشان: «مردم شیعه مذهب اند و اکثرشان حکیم وضع و لطیف طبع، و در آنجا جهال و بطال کمتر باشند. و در آنجا غریب را کمتر زخم زنند».[48]

    تفرش: «مردم آنجا شیعه اثنا عشریه اند».[49]

    از دیگر شهر های ایران که شیعه در آنها وجود دارد، عبارت است از: فراهان،[50] نهاوند،[51] شیراز[52] ـ با اندکی شیعه ـ و جرجان[53] «که اهل آنجا شیعه و صاحب مروت باشند».

    از خراسان، بیهق: «مردم آنجا شیعه اثناعشری اند».[54] و نیز کمال الدین عبدالرزاق سمرقندی درباره سبزوار ـ نام دیگر بیهق ـ می نویسد: «مردم سبزوار اکثرشیعه مذهب باشند».[55]

    شهر انبار، در عراق: «اکثر آنجا سیه چهره اند و بر مذهب اثناعشری».[56]

    حلّه: «اهل آنجا شیعه اثناعشری اند و اعتقادشان آنکه امام المنتظر المهدی محمد بن الحسن العسکری (رضع) که درسامره...غایب شد باز از آنجا بیرون خواهد آمد».[57] ابن بطوطه درباره مردم حله می نویسد: «همه اهالی این شهر دوازده امامی و از دو تیره اند».[58]

    ج) عوامل مؤثر در تاریخ اجتماعی شیعیان

    1. دین و مذهب

    دین و مذهب، از نظر شیعیان حقیقت یگانه و واحدی دارند. مذهب، روش
    عمل کردن به دین و دستورات دینی را برای پیروانش نشان می دهد. این عامل تأثیر و اهمیت بسیاری در زندگی شیعیان دارد. دین اسلام و مذهب تشیع بر
    تمام زوایای زندگی ایشان سایه انداخته، مراسم، آداب دینی و مذهبی و رفتارهای فردی واجتماعی آنان تحت تأثیر مستقیم دین و برگرفته از آموزه های دینی
    و مذهبی است. ساختن مساجد، تکایا، حسینیه ها، احترام به قرآن، اهمیت دادن
    به علم و عالم، مرجع قرار دادن علما در امور دین و دنیا، احترام به پیامبر(ص)، ائمه(ع)، اهتمام به زیارت قبور ایشان، احترام به زوّار مقابر بزرگان دینی، احترام به سادات و... همه و همه با تأثیرپذیری از دین و مذهب است که به زندگی یک شیعه معنا می دهد.

    از جمله اموری که با تأثیرپذیری از دین، در این دوره بسیار پر رونق بوده و تا حالا نیز ادامه دارد، زیارت، بنا، تعمیر و زیباسازی مکان ها و مشاهد مشرفه ائمّه(ع) بوده است. ابن بطوطه در شرح حرم رضوی در مشهد مقدس می نویسد:

    مشهد امام رضا قبه بزرگی دارد. قبر امام در داخل زاویه است که مدرسه و مسجدی نیز در کنار آن وجود دارد و این عمارت ها همه با سبکی بسیار زیبا و ملیح ساخته شده و دیوارهای آن کاشی است. روی قبر، ضریح چوبی قرار دارد که سطح آن را با صفحات نقره پوشانده اند. از سقف، قندیل های نقره آویزان است. آستان در قبه هم از نقره است و پرده ابریشم زر دوزی از در آویخته. داخل بقعه با فرش های گوناگون مفروش گردیده... .[59]

    در مورد حرم مطهر امام حسین(ع)، به درِ نقره ای، قندیل ها و پرده های حریر اشاره می کند و اینکه هر زائری هنگام ورود از میان حاجبان و خادمان حرم عبور نموده، برآستان مبارکش بوسه می زند:

    ... هنگام ورود درِ عتبه شریفه را که از نقره است باید بوسید. روی ضریح مقدس امام قندیل های زرین و سیمین گذاشته شده و از درهای آن پرده های حریر آویخته اند.[60]

    احترام زائر نیز موردی دیگری است که در آن عصر به سبب احترام به اهل بیت(ع) در زندگی مردم به عنوان یک امر دینی مطرح بود. کلاویخو در سفرنامه اش در این باره چنین آورده است:

    هر زائری به آنجا رفته باشد چون بازگردد، همسایگانش نزد او می آیند و لبه قبای او را می بوسند.[61]

    2. رونق مساجد

    ساختن بناهای با شکوه مساجد و چندین مسجد در هر شهر، نوع ارتباط مردم با مساجد و حضور در آن، امر دیگری است که در این قرن وجود داشته است. مسجد از یک طرف، محل عبادت و از سوی دیگر، جای تصمیم گیری ها و ارتباط میان مردم، حضور سیاسی ـ اجتماعی و شنیدن خطبه ها و موعظه هاست که می توان آن را کانون وحدت بخش دانست و در قالب نظام ارتباطی، به منزله رسانه های جمعی و به مراتب بالاتر از آن در این روز، تشبیه کرد. ابن بطوطه با توصیف حرم رضوی(ع) از مسجد و مدرسه در جوار حرم نیز نام می برد.[62] وی درباره مسجد حله می نویسد:

    در نزدیکی بازار بزرگ شهر، مسجدی قرار دارد که بر درِ آن پرده ای حریری آویزان است و آنجا را مشهد صاحب الزمان می خوانند.[63]

    در دوران سربداران، به دستور خواجه علی مؤید، مسجد جامع شهر سبزوار با نما و شکوه چشم گیری بنا شد. ابن یمین در قصیده بلندی، طاق، آب نما و... آن را توصیف می کند و برخی از اشعار وی چنین است:

          حبّذا طاقی که جـفت این رواق اخضر است     وز بلندی مر زمین را آسمانی دیـگر است

          مسجد جامع همی خوانندش اما جنتی است      و اندر و فواره ای مانند حوض کوثر است

          آب آن فـواره تا سر بــرزد از جــیب زمین    از رشاش او هوا را دائماً دامن تر است.[64]

    برخی مساجد مهم که امروزه در شهر ها وجود دارد، یادگار آن دوران است و مورد توجه بوده و رونق داشته است. یکی از آن مساجد مسجد جامع عتیق شیراز است که ابن بطوطه درباره آن چنین گزارش می دهد:

    مسجد بزرگ شیراز به نام مسجد عتیق، یکی از وسیع ترین و زیباترین مساجد است، صحن بزرگ آن با مرمر فرش شده و تابستان ها هرشب صحن آن را می شویند و... .[65]

    3. باورهای مذهبی

    از باورهای بسیار پر رنگ آن دوران برای شیعیان که هم چون گذشته اهمیت خاص داشت و جزء اعتقادات بود باور و اعتقاد به منجی و ظهور قریب الوقوع مهدی? بود. مستوفی اعتقاد مردم سامره به غیبت امام المنتظر المهدی محمد بن الحسن العسکری را از ویژگی های آنها می شمارد.[66] وی درباره اعتقاد شیعیان به امام منتظر می نویسد:

    شیعیان امامیه، محمد منتظر، امام دوازدهم را مهدی می خواندند. شیعیان امامیه معتقتد بودند که حضرت مهدی زنده است و پنهان گشته، ولی دیر یا زود ظهور خواهد کرد و تجددی در دین پدید خواهد آورد و همچنان که در صدر اسلام بوده است، برقرار خوهد ساخت.[67]

    مسئله انتظار و مراسم آن در حکومت سربداران نیز مطرح بود و مراسمی نیز برای انتظار ترتیب می دادند[68]. این باور مذهبی در جامعه شیعه به اصلی خدشه ناپذیر تبدیل شده و در واقع، مشخصه جامعه شیعه بود.

    4. نهاد های اجتماعی شیعه

    از دیگر عوامل اثرگذار بر تاریخ اجتماعی شیعه در نیمه دوم قرن هشتم هجری می توان به ساختار اجتماعی و سازمان و تشکیلات شیعیان اشاره کرد. شیعیان در طول تاریخ، ساختار تشکیلاتی ویژه خود را داشته و دارند که تشیّع را از دیگر فرقه های اسلامی ممتاز ساخته است. تشیّع به لحاظ باورمندی به وجود حجت خدا و معصوم? در زمین، باور به نیابت فقیه و عالم از او و اعتقاد به فقه پویایی که مجتهد عهده دار آن است، تشکّلی متمایز از سایر فرقه ها دارند. در این سازمان اجتماعی، عالم دین و فقیه در زمان غیبت معصوم? از ایشان نیابت می کند و مرجع شیعیان به شمار می آید. در این جا به چند نمونه از این نهاد های جامعه شیعه در قرن هشتم اشاره می شود:

    الف ـ نهاد مرجعیت: مرجع، عالم دینی است که در امور دینی و مسائل فقهی، درجه تخصص علمی دارد و صاحب نظر است. چنین فردی مصدر مراجعات مردم در امور رفتاری و باید و نباید هایی است که باید شیعه متناسب با آن اعمال شان را تنظیم کنند. برخی گزارش های تاریخی از نیمه دوم قرن هشتم هجری، توجه جامعه شیعه را به این امرنشان می دهد که شیعیان ملتزم بودند تا امور مربوط به ساحت رفتارشان را طبق دستور و فتوای مرجعیت شیعه نظم بخشند. از این رو از شهید اول برای سفر به خراسان دعوت به عمل می آید تا با علم و عملش شیعیان را رهبری کند. نامه علی مؤیّد به شهید اوّل گواه این مطلب است:

    ... به عرض آن جناب که پیوسته قبله صاحب نظران است می رسانیم که شیعه خراسان ـ که خداوند در پناه خویش گیرد ـ تشنه دیدار شمایند و فیض بردن از دریای فضل و دانش تان. بزرگان علمی این دیار از بد روزگار همه پراکنده گشته و بیشتر یا همه شان تار و مار شده اند... . ما، در میان خویش کسی را که به فتوایش به لحاظ علمی بتوان اعتماد کرد یا مردم بتوانند عقائد درست را از وی فراگیرند نمی یابیم و از خدای متعال مسئلت داریم که حضرتت به ما افتخار حضور و نور افشانی بخشد تا از علمش پیروی کنیم و از راه و رسمش رفتار آموزیم... .[69]

    مرحوم قاضی نورالله شوشتری جریان دعوت و پاسخ شهید اوّل را چنین نقل می کند:

    درکتابت، حجت ها به شیخ گرفته، اظهار آن نمود که در خراسان کسی نیست که مردم در احکام شرعیه به فتوی او عمل نمایند. بر شما واجب است که متوجه این دیار شوید و اهل این دیار را ارشاد فرمائید والّا فردای قیامت من و جمیع شیعه خراسان در خدمت حضرت پیغمبر و ائمه هدی از تو شکایت خواهیم کرد... . شیخ در جواب نوشت: از همین کتاب که مشتمل بر فتاوی من است اعمال شرعیه شیعه انتظام می یابد و وجوب توجه من به آن دیار ساقط می شود.[70]

    ب ـ نقابت: نقابت، نهاد دیگری در تاریخ تشیع است که از گذشته، منصب و مقام پذیرفته شده در میان جامعه بود. این نهاد در قرن هشتم هجری نیز وجود داشت. نقبا نقش برجسته و مهمی در میان شیعیان داشتند. آنان به امور سادات که مورد احترام مسلمانان بود رسیدگی می کردند و مواظب بودند تا کسی به دروغ خود را از سادات نخواند و در برخی موارد هم از منافع مذهب شیعه دفاع می نمودند. این نهاد به عنوان یک مقام اجتماعی از گذشته تا آن روز در جامعه شیعه نقش به سزایی داشت. ابن بطوطه از نقیب شهر نجف که با او دیدار داشته یاد می کند: «نقیب نجف، نظام الدین حسین بن تاج الدین الآوی بود» و در قسمت دیگر می افزاید: « تمام کارهای شهر به دست نقیب الاشراف است».[71]

    وی در قسمت دیگر سفرنامه اش از سادات شیراز و نقیب آنان یاد کرده است:

    شیراز از جمله شهر هایی است که سید در آن بس زیاد است و من از اشخاص مؤثق شنیدم که عده ای سادات شیراز ـ آن هایی که مستمری دارندـ از کوچک و بزرگ هزار و چهارصد و کسری است و نقیب آنان عضدالدین حسینی نام دارد.[72]

    ج) فتوت: فتوت به معنای جوانمردی در تاریخ شیعه از حد یک مفهوم
    خاصِ لغوی، فراتر رفته به هنجار و حتی نهاد اجتماعی تبدیل شده است.
    فتوت و جوانمردی روحیه ای است که بیشتر منشأ مذهبی دارد و از مذهب تأثیر گرفته است. «کاشان؛ مردم شیعه مذهب اند... در آنجا غریب را کمتر زخم زنند».[73]

    فتوت بعدها به عنوان یک عامل مهم در تاریخ شیعه نقش مثبت خود را نمایان کرده و گروهی با روحیه جوان مردی و فتوت بر سر کار آمدند:

    آئین عدالت چنان در قلمرو آنان (سربداران) رونق گرفته که سکه های طلا ونقره در اردوگاه ایشان روی خاک می ریخت و تا صاحب آن پیدا نمی شد کسی دست به سوی آن دراز نمی کرد.[74]

    اینها نمونه هایی در جامعه شیعه آن روز است که از روحیه خاص مردانگی و فتوت شیعیان حکایت می کند.

    5. حوادث مهم ( طبیعی و غیر طبیعی)

    حوادث مهم که تاریخ اجتماعی را تحت تأثیر قرار می دهند در مرحله نخست، دو نوع اند: یکی، حوادث و روی داد های طبیعی، مانند سیل، زلزله، طوفان های مخرب، بیماری ها، قحطی، امراض و... که می تواند سرنوشت مردم و جامعه را دست خوش تغییر و تحول نماید، و دیگری، حوادث و روی دادهای مهم و مؤثر غیر طبیعی، از قبیل جنگ ها و ویرانی های ناشی از آن، اختلاف و کشمکش های قبیله ای و مذهبی، مهاجرت ها و... که به مواردی از این نوع حوادث، اشاره می شود:

    الف ـ جنگ ها: جنگ، حادثه ویران گر و تأثیرگذار در زندگی انسان هاست. با جنگ، شکست، پیروزی ، قتل عام ، ویرانی، فقر وگرسنگی وهزاران پیامد مهم اجتماعی را می توان شمرد که تاریخ جامعه و مردم را متحول می سازد. در فاصله میان انقراض ایلخانان تا روی کار آمدن تیموریان که این نوشتار بخشی از آن را به عهده دارد، جنگ های خونین و ویرانگری در میان ملوک مختلف ایران صورت گرفت. یک نمونه از آن جنگ میان حاکم کرت و سربداران در نیشابور است که پیامد هولناک و مخرّبی را برای مردم آن سامان بر جای نهاد:

    ملک غیاث الدین عزم تسخیر نیشابور کرد و چون ملک حنفی مذهب بود و خواجه علی شیعی، علمای هرویه نظامیه فتوی می دادند که دفع شیعه واجب است... . سال دیگر باز آمد و در این نوبت به نوعی خرابی کردند که اکثر باغات و عمارات را از بیخ کندند وکاریز ها انباشته و درختان جوز صد ساله و دویست ساله انداختند... و ملک یکی از رعایا را گفت: هی مردک! بنیاد اسلام بر چند است؟ فی الفور فصیحانه گفت: به مذهب خواند ملک سه: یکی، غلّات مسلمانان خوراندن، دوم، کاریز ها انباشتن، و سه دیگر، درختان قدیم وجدید انداختن![75]

    ب ـ تعصبات مذهبی و قبیله ای: تعصبات مذهبی عامل دیگر اثرگذار بر روند زندگی مردم است. تحریک عصبیت های مذهبی گاهی صدمات جبران ناپذیری را در جامعه و زندگی مردم بر جای می نهاد و محیط زیست و معاش را مختل می ساخت. گزارش فوق، نمونه گویا و روشنی است که در آن از تحریک احساسات مذهبی برای سرکوبی رقیب بهره برده شده و نتیجه آن، جنگی خونین بوده که به زیرساخت های زندگی مردم آسیب رسانده است. ابن بطوطه درباره اصفهان، کشمکش های فرقه ای و تخریب شهر چنین اشاره می کند:

    اصفهان شهری بزرگ و زیباست، ولی اکنون قسمت زیادی از آن در نتیجه اختلافاتی که بین سنیان و شیعیان آن شهر به وقوع می پیوندد به ویرانی افتاده.[76]

    این در حالی است که مستوفی در مورد اصفهان از شیعیان و اختلاف آن با سنیان نام نمی برد و برعکس، نزاع را در میان خود اهل سنت می داند:

    اکثراً سنّی و شافعی مذهب و در طاعت درجه تام دارند، اما بیشتر اوقات با هم در محاربه و نزاع باشند.[77]

    ابن بطوطه با نظر بدبینانه نسبت به سربداران و اینکه آنان به هدف از بین بردن اهل سنت از خراسان قیام کرده و بر این هدف پای می فشارند، چنین می گوید:

    این قوم (سربداران) جملگی مذهب رفض (تشیّع) داشتند و سودای برانداختن ریشه تسنن از خراسان را در سر می پختند.[78]

    در مورد تعصبات قبیله ای باز هم از ابن بطوطه گزارش می دهد که مردم برخی شهر های عراق با آنکه از یک مذهب پیروی می کردند با هم درگیری و نزاع قبیله ای داشتند و این نزاع باعث ویرانی شهرشان می شد:

    همه اهالی این شهر(حلّه) دوازده امامی و از دو تیره اند...و بین این دو دائماً جنگ و نزاع هست... مردم کربلا از دو طائفه اند: اولاد رخیک و اولاد فائز، و این دو دائما در جنگ و نزاع اند...اختلاف میان آنها به حدی است که شهر را به ویرانی کشانده است.[79]

    اگرچه ممکن است ابن بطوطه در این گزارش خود اغراق کرده باشد، اما به هر حال، حاکی از عصبیت های قبیله ای است که به راحتی نمی توان از آن چشم پوشید و این عامل در به وجود آوردن نزاع ها و کشمکش های قبیله ای نقش بارز دارد.

    ج ـ مهاجرت: هجرت عامل دیگر در تحولات اجتماعی است که منشأ تغییرات و تطوّرات فراوانی در جوامع و افکار می شود. این عامل در تاریخ شیعه، آثار شگرفی را با خود همراه داشته است. مهاجرت أئمه و امام زادگان(ع) به برخی مناطق اسلامی، مهاجرت سادات به اقصی نقاط دنیای اسلام و معرفی تشیّع، رفتن برخی قیام کنندگان شیعه به مناطق دورتر از مرکزخلافت و برپایی حاکمیت های شیعی، مهاجرت علمای شیعه به شهرها و مراکز علمی برای دریافت احادیث معصومان و یادگیری علوم دینی و نشر آن در میان عامّه مردم و...، در پی فرهنگ هجرت پدید آمده است. این عامل هم پیش از قرن هشتم هجری و هم پس از آن منشأ آثار مهم اجتماعی برای تشیّع بوده است. اسلام آوردن و گرایش ایلخانان به اسلام و تشیع بر اثر مهاجرت و ارشاد دانشمندان و علمای شیعه، صورت گرفت و از همین رو حاکم سربداری از شهید ثانی برای مهاجرت به ایران دعوت به عمل آورد، هرچند شهید موفق به مهاجرت نشد.

    مهاجرت علما به دیگر بلاد اسلامی، از گذشته تا کنون امری مرسوم و مورد انتظار بوده است. یکی از بزرگان این قرن میرسید علی همدانی(713-787ق) است که برای انجام تبلیغ دین، ایران را ترک و به کشمیر رفت و نقش مهمی در ترویج و تبلیغ اسلام داشت، به گونه‏ای که او را «حواری کشمیر»[80] لقب داده‏اند.

    نتیجه

    بررسی تاریخ اجتماعی شیعیان نشان می دهد که در نیمه دوم قرن هشتم هجری آنان در بسیاری از شهرهای ایران و عراق حضور داشته و وضعیت اجتماعی شیعیان در شهرهای مورد نظر، تحت تأثیر وضعیت اقلیمی، حضور و عدم حضور مقابر ائمه(ع)، مسائل و پیش آمدهای گونان بوده است. ساکنان شهرهایی مانند نجف، کوفه، حله، قم و... همه شیعه و در برخی شهرها شیعه حضور بیشتری داشته و در موارد بیشتر در اقلیت اند.

    با نگاهی کلی می توان گفت که در این دوره شیعیان مشکلات و سختی های که در برخی ایام به علت پای بندی شان به مذهب شیعه با آن روبه رو بودند، نداشته و چه بسا آزادی و اقتدار هم داشته اند. در مقطع مورد بحث در بخش هایی از قلمرو اسلامی، مانند سبزوار، تشیع بالندگی یافته و حاکمیت شیعی به گسترش فرهنگ و آموزه های شیعی همت می گمارد و از دانشمندان و عالمان شیعی برای نشر معارف شیعه و تنظیم امور و رفتارهای شیعیان براساس فتوای ایشان دعوت به عمل می آید.

    مراسم خاص شیعیان بدون هیچ مانع جدی در بیشتر نقاط شیعه نشین برگزار می شود و آموزه های مذهبی در مساجد و مقابر بزرگان دینی به گوش مردم می رسد. رسم به انتظار نشستن مهدی موعود? و خروج از شهر به پیشواز مقدمش در برخی شهرها، برپایی مراسم عزاداری، سنت زیارت مقابر و مشاهد مشرفه ائمه(ع) و امام زادگان در هر نقطه، مورد نظر و توجه بوده و شیعیان به آن اهتمام می ورزیدند. شیعیان در عین اجرای مراسم مذهبی و پای بندی به آموزه های دینی و مذهبی شان علناً تنفر و انزجار خود را از دشمنان اهل بیت(ع) نشان می دادند.

    زندگی شیعیان متأثر از آموزه های دینی و مذهبی و با استفاده از فرمایشات معصومان(ع) به طور خداپسندانه هدایت یافته، نذورات و صدقاتشان برای زوار، مسافران، طلاب علوم دینی و بازسازی و بنای اماکن مذهبی هزینه می شد. شیعیان در این دوره، همچون مقاطع دیگر، سبک زندگی مخصوص به خود داشته، در تغذیه، معماری و برپایی مراسم مذهبی متفاوت از پیروان مذاهب دیگر ظاهر می شدند.

    همچنین شیعیان تشکیلات و نهادهای اجتماعی مخصوص به خود را داشتند که در جوامع غیر شیعی به چشم نمی خورد، مانند : نهاد مرجعیت، نهاد نقابت و مدیریت امور سادات. ارتباط و پیوند میان مردم و رهبران دینی از طریق مساجد و ... برقرار می شد و مردم از همین طریق نیز آموزه های دینی و دستورهای مذهبی را دریافت می کردند. همچنین جامعه شیعی فرهنگ و الگوهای خاص شیعه را از طریق نمادهای خاص شیعه دریافت می کردند و در یک کلام، سیستم خاص و تشکیلات ویژه به جامعه شیعه و شیعیان نظم و نسق می بخشید.

     

    منابع

    ـ ابن بطوطه، شرف الدین ابوعبدالله محمد لواتی طنجی، سفرنامه ابن بطوطه، ترجمه محمدعلی موحد، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، 1337.

    ـ ابن یمین فریومدی، دیوان اشعار، تصحیح حسین علی باستانی راد، انتشارات کتاب خانه سنائی، ]بی تا‍‍[.

    ـ آژند، یعقوب، قیام شیعی سربداران، تهران، نشر گسترده، 1363.

    ـ اسفزاری، معین الدین محمد زمچی، روضات الجنات فی اوصاف مدینه هرات، بخش دوم، تصحیح سیدمحمدکاظم امام، تهران، چاپخانه دانشگاه، 1339.

    ـ الهامی، داود، موضع تشیع در برابر تصوف، قم، مکتب اسلام، 1378.

    ـ انوری، حسن، فرهنگ بزرگ سخن، تهران، 1381.

    ـ بهرامی، روح الله، مکتب آنال؛ جامعیت فکر تاریخ نگاری، شیراز، انتشارات نوید، 1386.

    ـ پطروشفسکی،ای. پی، نهضت سربداران، ترجمه کریم کشاورز، تهران، انتشارات پیام، 1351.

    ـ جان ماسیون اسمیت، خروج و عروج سربداران، ترجمه یعقوب آژند، تهران، مؤسسه انتشارات و چاپ دانشگاه تهران، ]بی تا[.

    ـ جعفریان، رسول، تاریخ ایران اسلامی(3) از یورش مغولان تا زوال ترکمنان، تهران، مؤسسه فرهنگی دانش و اندیشه معاصر، 1378.

    ـ حسنی، هاشم معروف، بین التشیع و التصوف، بیروت، دارالعلم، 1979 م.

    ـ خواندمیر، غیاث الدین بن همام الدین حسینی، تاریخ حبیب السیر فی احوال افراد البشر، تهران، انتشارات کتابخانه خیام، 1333.

    ـ رویمر، ه‍ . ر، «تاریخ ایران دوره تیموریان»، تاریخ کمبریج، ترجمه یعقوب آژند، تهران، جامی، 1379.

    ـ ریاض، محمد، «تصحیح متن مکتوبات میر سید علی همدانی»، مجله دانشکده ادبیات دانشگاه تهران، سال 20، شماره اول، 1353.

    ـ سمرقندی، کمال الدین عبدالرزاق، مطلع السعدین و مجمع البحرین، به اهتمام عبدالحسین نوایی، تهران، کتابخانه طهوری، 1353.

    ـ شهیدثانی، زین الدین جبعی عاملی، الروضة البهیّه فی شرح اللمعه الدمشقیه، بیروت، داراحیاءالتراث العربی.

    ـ شوشتری، قاضی نورالله، مجالس المؤمنین، تهران، کتابفروشی اسلامیه، 1376 ق.

    ـ شیبی، کامل مصطفی، تشیّع وتصوّف، ترجمه علی رضا ذکاوتی قراگوزلو، تهران، امیرکبیر، 1385.

    ـ کلاویخو، سفرنامه کلاویخو، ترجمه مسعود رجب نیا، تهران، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی ، 1374، چاپ سوم.

    ـ مستوفی قزوینی ، حمدالله، نزهة القلوب، به اهتمام و تصحیح گای لیسترنج، تهران، دنیای کتاب، 1362.

    ـ میرخواند، محمد بن خاوند شاه، روضة الصفاء، تصحیح جمشید کیان فر، تهران، انتشارات اساطیر، 1380.

     


    * دانش آموخته حوزه و دانشجوی کارشناسی ارشد تاریخ تشیع. دریافت 20/8/87 ـ پذیرش 28/10/87 .


    [1]. در تهیه و تنظیم این مقاله، به ویژه چارچوب اصلی و محورهای آن مرهون پیشنهادات و راهنمائی های ارزشمند استاد محترم جناب آقای دکتر محسن الویری است. (مؤلف)

    [2]. مکتب آنال در قرن بیستم توسط دو مورخ فرانسوی به نام های لوسین فِور و مارک بلوخ پدید آمد. این جریان، روش جدیدی در تاریخ نگاری به شمار می آید که در پی انتقادات و اعتراضات جامعه شناسان به مورخان و دانش تاریخ شکل گرفت. مکتب آنال رویکرد جدیدی در تاریخ نگاری است که با نقد بینش تاریخ نگاری سنتی، برای بررسی تحولات تاریخی، از روش های سایر علوم انسانی بهره می گیرد و سعی در برقراری پیوند میان دانش تاریخ و سایر علوم انسانی دارد. فور و بلوخ در دانشگاه استراسبورگ فرانسه برخی از زبده ترین دانشمندان علوم انسانی در رشته های گوناگون جامعه شناسی، علوم سیاسی، جغرافیا و تاریخ و... را گردهم جمع کرده و در سالنامه ای نظراتشان را درباره تاریخ و پدیده های تاریخی بیان داشتند. آنان با توجه به ضعف های عمده تاریخ نگاری سنتی که تنها شامل تاریخ سیاسی، نظامی و تاریخ مذهب می شد، به لایه ها و دیگر زوایای تاریخی به گستردگی تاریخ اجتماعی، تاریخ اقتصادی، تاریخ سرمایه ها و... نیز توجه و توصیه کردند. به اعتقاد آنان مورخ می بایست از لایه های سطحی و ظاهری تاریخ گذر کرده به زوایای پنهان و طبقات زیرین تاریخی راه یابد تا به فهم تمام ابعاد و زوایای تحولات تاریخی بشر نایل گردد. بُعد مهم این مکتب که تحول عمیقی در تاریخ نگاری به شمار می آید، نگاه غیر سنتی به تاریخ و توجه به توده ها است، ر.ک: روح الله بهرامی، مکتب آنال؛ جامعیت فکر تاریخ نگاری، ص 49 ـ 52.

    [3]. ه‍ . ر، رویمر، «تاریخ ایران دوره تیموریان»، تاریخ ایران کمبریج، 1379، ص 11.

    [4]. ای. پی. پطروشفسکی، نهضت سربداران، 1351، ص 7 ـ 9.

    [5]. همان، ص15.

    [6]. همان، ص14. پطروشفکی روسی، براساس تفکر مارکسیستی خود، جنبه طبقاتی به قیام های مذهبی می دهد و حرکت های مذهبی در روستاها را جنبش روستایی ( ارباب ـ رعیتی ) وانمود می کند. اما بررسی دقیق و بی طرفانه نشان می دهد که این حرکت ها صرفاً جنبه مذهبی داشته و فاقد ماهیت طبقاتی بودند.

    [7]. همان، ص 15، به نقل از: محرم نامه سیداسحاق.

    [8]. حسن انوری، فرهنگ بزرگ سخن، 1381، ج 3، ص 1568.

    [9]. ولادت ابن بطوطه در سال 703 ق و درگذشت وی در سال 779ق  ثبت شده و پایان نوشتار او را سوم ذی حجه 756 نوشته اند، ر.ک: شرف الدین ابوعبدالله محمد لواتی طنجی (ابن بطوطه)، سفرنامه ابن بطوطه، 1337، مقدمه مترجم، ص 25 و ص 816.

    [10] life style.

    [11]. مؤلفه (Moallefe) یعنی آنچه شاخص و نمایان گر امری باشد، ر.ک: حسن انوری، همان، ج 7، ص 7500.

    [12]. ابن بطوطه، همان، ص 319.

    [13]. همان، ص 240.

    [14]. همان، ص 166.

    [15]. کمال الدین عبدالرزاق سمرقندی، مطلع السعدین و مجمع البحرین، 1353، ص 427.

    [16]. ابن یمین فریومدی، دیوان اشعار، ]بی تا[، ص 30.

    [17]. ابن بطوطه، همان، ص 239.

    [18]. کمال الدین عبدالرزاق، سمرقندی همان، ص 427. همچنین غیاث الدین بن همام الدین حسینی (خواندمیر)، تاریخ حبیب السیر فی احوال افرادالبشر، ج 3، ص 366.

    [19]. جان ماسیون اسمیت، خروج و عروج سربداران، بی تا، ص259 / رسول جعفریان، تاریخ ایران اسلامی(3) ازیورش مغولان تا زوال ترکمنان، 1378، ص181.

    [20]. ابن بطوطه، همان، ص 213 ـ 214.

    [21]. محمدبن خاوند شاه بن محمود(میرخواند)، روضة الصفاء، 1380، ج 8 ، ص4524 و قاضی نورالله شوشتری، مجالس المؤمنین، 1376، ج 2، ص 367.

    [22]. کمال الدین عبدالرزاق سمرقندی، همان، 427. همچنین ر.ک: غیاث الدین بن همام الدین حسینی (خواندمیر)، همان، ص 366.

    [23]. کامل مصطفی شیبی، تشیّع وتصوّف، 1385، ص 327. گفتنی است شیبی در کتابش میان تصوف و تشیع پیوند برقرار می کند و سعی دارد با ارائه شواهد و قراینی این ادعا را به اثبات برساند، در مقابل، برخی دانشمندان شیعی ادعای شیبی را قبول نداشته و در رد آن، کتاب هایی نیز نگاشته اند که می توان به اثر هاشم معروف حسینی با عنوان بین التشیع و التصوف اشاره کرد، همچنین داود الهامی در اثری با عنوان موضع تشیع در برابر تصوف ، ادعای شیبی را مردود می داند. در این آثار با اشاره به تفاوت ماهوی میان تشیع و تصوف و این که اصول و قواعد مورد قبول شیعه با آموزه های صوفی گری متفاوت و چه بسا مخالف است، ادعای شیبی مردود شمرده می شود و با توجه به فرمایشات معصومان(ع) در رد صوفی گری، هیچ گونه پیوندی میان فکر تشیع و تصوف باقی نمی ماند، ر.ک: هاشم معروف حسنی، بین التشیع و التصوف، و داود الهامی، موضع تشیع در برابر تصوف، 1378.

    [24]. این گزارش به چند سال اول ( کمتر از یک دهه) قرن نهم هجری برمی گردد و به لحاظ قرب زمانی می توان به آن استناد کرد.

    [25]. کلاویخو، سفرنامه کلاویخو، 1374، ص192.

    [26]. همان.

    [27]. ابن بطوطه، همان، ص 229.

    [28]. همان، ص 213.

    [29]. رافضه، عنوانی است که برخی از اهل سنت متعصب آن را با هدف طعنه و تهمت، بر شیعیان اطلاق می کردند.

    [30]. ابن بطوطه، همان، ص396.

    [31]. خواندمیر، همان، ص366.

    [32]. محمدبن خاوند شاه بن محمود(میرخواند)، همان، ص4524 /  قاضی نورالله شوشتری، همان، ج 2، ص 367.

    [33]. ابن بطوطه، همان، ص165.

    [34]. همان، ص167.

    [35]. همان.

    [36]. همان، ص 229.

    [37]. همان، ص 167.

    [38]. رسول، جعفریان، همان، ص247.

    [39]. ابن بطوطه، همان، ص 165.

    [40]. همان، ص176.

    [41]. حمدالله مستوفی قزوینی ، نزهة القلوب، 1362، ص 54.

    [42]. همان، ص55.

    [43]. همان، ص58.

    [44]. همان، ص60.

    [45]. همان، ص 60 / ابن بطوطه، همان، ص 168.

    [46]. همان، ص62 - 63.

    [47]. همان،، ص67.

    [48]. همان، ص68.

    [49]. همان.

    [50]. همان، ص69.

    [51]. همان، ص74.

    [52]. همان، ص115.

    [53]. همان، ص159.

    [54]. همان، ص150.

    [55]. کمال الدین عبدالرزاق سمرقندی، همان، ص427.

    [56]. حمدالله مستوفی قزوینی ، همان، ص 38.

    [57]. همان، ص40.

    [58]. ابن بطوطه، همان، ص239.

    [59]. همان، ص396.

    [60]. همان، ص240.

    [61]. کلاویخو، همان، ص 192.

    [62]. ابن بطوطه، همان، ص 396.

    [63]. همان، ص239.

    [64]. ابن یمین فریومدی، همان، ص 30.

    [65]. ابن بطوطه، همان، ص216.

    [66]. حمدالله مستوفی، همان، ص40 / ابن بطوطه، همان، ص 213 ـ 214.

    [67]. ای. پی. پطروشفسکی، همان، ص 15.

    [68]. محمدبن خاوند شاه بن محمود(میرخواند)، روضة الصفاء، ص4524 / قاضی نورالله شوشتری، مجالس المؤمنین،  ج2، ص367 / کمال الدین عبدالرزاق سمرقندی، مطلع السعدین، ص427. همچنین ر.ک: غیاث الدین بن همام الدین الحسینی (خواندمیر)، تاریخ حبیب السیر فی احوال افرادالبشر، 1333 ش، ص366.

    [69]. زین الدین جبعی عاملی(شهیدثانی)، الروضة البهیّه فی شرح اللمعه الدمشقیه، ج 1، ص 134 / خطبه افتتاحیه کتاب. ر.ک: رسول جعفریان، همان، ص182 / یعقوب آژند ، قیام شیعی سربداران، ص192.

    [70]. قاضی نورالله شوشتری، مجالس المؤمنین، ج2، ص366- 367.

    [71]. ابن بطوطه، همان، ص 168.

    [72]. همان، ص205.

    [73]. همان، ص68.

    [74]. همان، ص390.

    [75]. کمال الدین عبدالرزاق سمرقندی، همان، ص 427. همچنین ر.ک: معین الدین محمد زمچی اسفزاری، روضات الجنات فی اوصاف مدینه هرات، 1339 ش، بخش دوم، ص30 ـ 31.

    [76]. ابن بطوطه، همان، ص 190.

    [77]. حمدالله مستوفی، همان، ص 49.

    [78]. ابن بطوطه، همان، ص 390.

    [79]. همان، ص213.

    [80]. محمد ریاض، «تصحیح متن مکتوبات میر سید علی همدانی»، مجله دانشکده ادبیات دانشگاه تهران، شماره اول، سال 20، 1353، ص 33.

    شیوه ارجاع به این مقاله: RIS Mendeley BibTeX APA MLA HARVARD VANCOUVER

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    فیاضی، محمدانور.(1387) تاریخ اجتماعی شیعیان ایران و عراق در نیمه دوم قرن هشتم هجری / محمدانور فیاضی. دو فصلنامه تاریخ اسلام درآینه پژوهش، 5(3)، 95-

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    محمدانور فیاضی."تاریخ اجتماعی شیعیان ایران و عراق در نیمه دوم قرن هشتم هجری / محمدانور فیاضی". دو فصلنامه تاریخ اسلام درآینه پژوهش، 5، 3، 1387، 95-

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    فیاضی، محمدانور.(1387) 'تاریخ اجتماعی شیعیان ایران و عراق در نیمه دوم قرن هشتم هجری / محمدانور فیاضی'، دو فصلنامه تاریخ اسلام درآینه پژوهش، 5(3), pp. 95-

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    فیاضی، محمدانور. تاریخ اجتماعی شیعیان ایران و عراق در نیمه دوم قرن هشتم هجری / محمدانور فیاضی. تاریخ اسلام درآینه پژوهش، 5, 1387؛ 5(3): 95-