تاریخ اسلام درآینه پژوهش، سال هشتم، شماره دوم، پیاپی 30، تابستان 1390، صفحات 107-

    نگرشی بر اجرای آیین تعزیه در آثار سفرنامه‌نویسان دربار ناصرالدین شاه

    نوع مقاله: 
    ترویجی
    نویسندگان:
    حمید صادقی / *دانشجوی دکتری - تاریخ ایران اسلامی دانشگاه اصفهان / Hamidsadeghi68@yahoo.com
    مرتضی دهقان نژاد / *استاد گروه تاریخ دانشگاه اصفهان
    چکیده: 
    آیین تعزیه پس از پشت سر گذاشتن مراحل تاریخی، در دورة صفویه تا حدودی شکل اصلی خود را یافت و در دورة قاجار به اوج تکامل خود رسید. تلاش گستردة پادشاهان قاجار در برگزاری مراسم مذهبی، در رشد و تکامل این آیین مؤثر افتاد به شکلی که رشد کمّی و کیفی تعزیه در این دوره به بالاترین حد خود رسید. توجه ناصرالدین شاه به اجرای این نمایش مذهبی بیش از سایر پادشاهان این سلسله بود. بازتاب برگزاری این آیین مذهبی در سفرنامه های این دوره، موضوع این پژوهش است. تلاش شده است با نگاهی تاریخی به تکامل آیین تعزیه از دوره های قبل تا دورة قاجار، دیدگاه و نگرش خارجیان دربار ناصری به برگزاری این مراسم مذهبی بر اساس آثار به جا مانده از آنها بررسی شود.
    Article data in English (انگلیسی)
    متن کامل مقاله: 

    سال هشتم، شماره دوم، تابستان 1390، 107 ـ 132

    Tārikh dar Āyene-ye Pazhuhesh, Vol.8, No.2, Summer 2011

     حمید صادقی*/ مرتضی دهقان نژاد**

    چکیده

    آیین تعزیه پس از پشت سر گذاشتن مراحل تاریخی، در دورة صفویه تا حدودی شکل اصلی خود را یافت و در دورة قاجار به اوج تکامل خود رسید. تلاش گستردة پادشاهان قاجار در برگزاری مراسم مذهبی، در رشد و تکامل این آیین مؤثر افتاد به شکلی که رشد کمّی و کیفی تعزیه در این دوره به بالاترین حد خود رسید. توجه ناصرالدین شاه به اجرای این نمایش مذهبی بیش از سایر پادشاهان این سلسله بود. بازتاب برگزاری این آیین مذهبی در سفرنامه های این دوره، موضوع این پژوهش است. تلاش شده است با نگاهی تاریخی به تکامل آیین تعزیه از دوره های قبل تا دورة قاجار، دیدگاه و نگرش خارجیان دربار ناصری به برگزاری این مراسم مذهبی بر اساس آثار به جا مانده از آنها بررسی شود.

    کلید واژه ها: تعزیه، قاجار، ناصرالدین شاه، سفرنامه ها.


    * دانشجوی کارشناسی ارشد تاریخ اسلام دانشگاه اصفهان                              Hamidsadeghi68@yahoo.com

    دریافت: 30/ 8/ 1390 - پذیرش: 8/ 11/ 1390

    ** دانشیار گروه تاریخ دانشگاه اصفهان


     

    مقدّمه

    روند شکل گیری و تکامل آیین ها و مراسم مذهبی تشیع پس از روی کارآمدن آل بویه در بغداد شروع شد و تا دورة صفوی کم و بیش در میان مردم ایران برگزار شد. در این میان با حمایت برخی خاندان ها و در سایة گرایش های شیعی آنها، مراسم مذهبی شکل کامل تری می یافت. این روند تا شکل گیری دولت صفویه تداوم پیدا کرد. در این دوره، تغییر و تحولات بسیار عمیقی در جامعة ایران پدید آمد و تغییرات به تمامی حوزه ها کشیده شد، از جمله اینکه تشیع، مذهب رسمی کشور شد و شعائر مذهبی به گونه جدی تری پیگیری و اجرا شد. پس از این دوره و تا روی کارآ مدن سلسلة قاجار علاوه بر تغییر و تحولات، درونی در داخل ایران، تحولات بین المللی نیز مزید بر علت شد تا حوزه های مختلف اجتماع نیز به فراخور این تحولات، دچار دگرگونی شوند. گسترش ارتباط با کشورهای دیگر، جامعة ایران را در معرض دید و مشاهدة مردم دیگر کشورها قرار داد و هم زمان نیز افرادی از ایران راهی سرزمین های دیگر شده و در این حوزه، آثاری از خود دربارة آنچه دیده و شنیده بودند، بر جای گذاشتند. اهداف و تمایل های گوناگونی موجب تحریک خارجیان برای سفر به ایران می شد؛ گاه تجارت و بازرگانی علت مسافرت آنها به ایران بود و گاه سیاحت و سیر آفاق و انفس و گاهی هم انگیزه های سیاسی. با وجود این، حوزه های مختلف جامعة ایران، اعم از حوزه های سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی برای آنها موضوعات بسیار مناسبی برای تحقیق و بررسی می شد. تفاوت فرهنگی و اجتماعی ایرانیان با مردم دیگر کشورها در رفتارهای اجتماعی و مذهبی و آیینی آنها جلوه می یافت. این امر در درجة اول، توجه خارجیان را به خود معطوف می کرد. بازتاب این توجه در آثار آنها نمود یافت و بعضاً ابراز حیرت و شگفتی آنها را در پی داشت. همچنین آنها به جزئیات آداب و رسوم و فرهنگ ایرانیان پرداخته و آنجا که تفاوت و شباهتی با فرهنگ و آداب و رسوم خود در میان ایرانیان می یافتند، به شرح بیشتر آن می پرداختند و شباهت ها و تفاوت ها بیان می شد.

    یکی از عرصه های بسیار مهم که پرداختن به آن از جانب خارجیان اهمیت داشت، اعتقادات مذهبی و دینی ایرانیان بود. پادشاه به عنوان نمایندة خدا در زمین، مجری اصلی برگزاری آیین ها و مراسم دینی و مذهبی بود و این عامل، برگزاری هرچه باشکوه تر این آیین ها را به همراه داشت. گرایش های مذهبی عامة مردم نیز در این برنامه ها جلوه گر می شد. فضایی که محصول چنین اعتقادات و تلاش هایی بود، فضایی جدید و همراه با عجایب و شگفتی های فراوان برای سیاحان و گردشگران بود. نزدیکی مسافران خارجی به دربار ایران طی اقامت خود در این کشور، فرصت بسیار مناسبی به آنها می داد تا از نزدیک و همراه با پادشاه برگزاری مراسم ملی ـ مذهبی ایرانیان را تماشا و تجربه کنند. توصیف برگزاری مراسم تعزیه در دربار ناصری در آثار خارجیان جلوه ای خاص یافته است. اینان اغلب مهمان ویژة شاه بوده و به همین علت می توانستند برگزاری آن را از نزدیک دیده و به نگارش جزئیات آن بپردازند.

    تعزیه: لفظ، معنا و ماهییت

    ارتباط اندکی میان لفظ و معنای واژة «تعزیه» به چشم می خورد. تعزیه در لفظ، عزاداری، سوگواری و در غم نشستن برای از دست رفتن عزیزی را در ذهن متبادر می کند، اما در اصطلاح به برگزاری آیینی مذهبی گفته می شود که اساساً و به طور کلی نمی تواند اندوهگین باشد و حتی گاهی ممکن است خنده آور و شادی بخش نیز باشد.1

    تعزیه در لغت به معنای سوگواری و برپاداشتن مراسم عزاداری به یادبود گذشتگان است و در اصطلاح به نوعی نمایش آیینی و مذهبی بر اساس واقعة کربلا و شهادت امامان و وقایع دیگر مذهبی و قصه ها و داستان های تاریخی و اساطیری و عامیانه اطلاق می شود.2

    در برگزاری تعزیه، ارتباط عمیقی میان ارکان آن، یعنی شعر و موسیقی برقرار می شود. «تعزیه با استفاده از شعر و نظم، پایه ای ادبی یافت. در آغاز، در قالب مثنوی سروده می شد، ولی بعدها مسمط و ترجیع بند نیز در آن به کار گرفته شد.»3 پیوند میان شعر و موسیقی در اجرای تعزیه به اندازه ای بالاست که این ویژگی از ارکان اساسی تعزیه قلمداد می شود. «اهمیت و ارزش تعزیه خوانی بیش از آنکه در روش اجرا و نمایش واقعه ها باشد، در شیوة خواندن هنرمندانة اشعار و بیان درست واقعه هاست.»4 سه رکن کلام، موسیقی و حرکت در این اجرا اهمیت بسیار دارند. کاربرد زبان، شعر و موسیقی با حرکات نمایشی در تعزیه، برجسته ترین نقش و وظیفه را بر عهده دارند. کلام در تعزیه، وزن دار و موزون است. البته ماهیت اندوه بار و تراژیک تعزیه باعث می شود که پیوند کلام و موسیقی، پیوندی غمگین و اندوهناک باشد. تعزیه ها، بخصوص تعزیه های اصلی یا «واقعه ها» که موضوع آنها شرح مصایب قهرمانان حماسه ساز کربلا و بیان واقعة شهادت است، زمینه ای تراژیک یا حزن انگیز دارند و می توان آنها را از آثار برجسته تراژیکی در ادبیات نمایشی جهان به شمار آورد.5 درونمایة چنین پیوندی، مبارزه ای جاودان میان خیر و شر است.

    در تعزیه، دو نیروی اشقیا و اولیا یا خیر و شر در ستیزند و نتیجة آن به نفع اشقیا پایان می پذیرد، ولی برنده واقعی آن از نظر معنوی و فلسفی و مذهبی، جناح اولیا هستند. در اینجاست که تماشاگر، بازتابی از مظلومیت های خود را در زندگی، در مظلومیت اولیا در مقابل اشقیا می بیند.6

    نگاه تاریخی

    به لحاظ تبارشناختی، پایگاه اصلی و دقیق مراسم تعزیه به روشنی مشخص نیست. در غالب نظریه ها، پایگاهی در آیین های ملی و مذهبی ایران باستان برای آن تصور شده است. احتمال می رود که زمینة نمایشی این مراسم از برخی آداب و شعائر و نمایش واره های جمعی ایرانیان قبل از اسلام، مانند سوگ سیاووش و کین ایرج و امثال آنها ریشه و مایه گرفته باشد. شاید هم بعضی جشن ها و جشنواره های آیینی و اساطیری جامعه های کهن غرب ایران، مانند حماسة گیلگمش، آدونیس، تموز و عشتار در تکوین و تشکیل آن بی تأثیر نبوده باشد.7

    دو ماجرای غم انگیز (تراژدی) در سنت ایرانی از جهاتی چند با تعزیه همخوانی دارند و قابل قیاس و هم پوشانی اند. اول، یادگار زریران، اثری متعلق به ایرانِ سده های میانه که از روزگار ساسانیان به جا مانده و احتمالاً ریشه در دورة پارتیان داشت. و دوم، سوگ سیاوش. با این همه، نزدیک ترین همانندی با تعزیه را در سنن ماقبل اسلامی نه در یادگار زریران بلکه در تراژدی «سوگ سیاوش» باید دید.8

    به رغم سرچشمه ها و پایگاه هایی که برای تعزیه در دوران باستانی ایران گفته شده است، گسترش و رسمیت یافتن آن در دورة اسلامی در ایران به روشنی نمایان نیست. بیشتر وقایع نگاران عزاداری های محرم و تعزیه اتفاق نظر دارند که «توابین» اولین گروهی بودند که در سال 65ق طریقه عزاداری هایی را اشاعه دادند که بعداً مبنای اجرای تعزیه قرار گرفت.9 این گروه برای یک شب و یک روز بر سر مزار حسین(ع) به زاری و شیون پرداختند. تعداد افراد شرکت کننده در این عزاداری با توجه به زمان خود، بی نظیر بوده است.10 اگرچه غالب اظهارنظرها اولین تلاش ها برای رسمیت بخشیدن به مراسم عزاداری امام حسین(ع) را در دورة آل بویه می دانند، اما به نظر می رسد که برگزاری این مراسم قبل از این زمان نیز سابقه داشته است. «در دوران مأمون، خلیفة عباسی، برای مدت زمانی کوتاه اجرای عزاداری محرم رواج داشت.»11 برای اجرای این گونه مراسم مذهبی آنچه بیش از هر امر دیگری تأثیرگذار بوده، موضع حاکمان در خصوص برگزاری این آیین بوده است؛ امری که در برخورد متوکل، خلیفة عباسی، دربارة برگزاری چنین آیین هایی جلوه گر شد. پس از مأمون، متوکل عزاداری نمایشی را ممنوع کرد. او نه تنها دستور داد مزار امام حسین(ع) و سایر منازل اطراف آن را تخریب کنند، بلکه به فرمان او تمام مناطق یاد شده به کشتزار تبدیل شد.12

    به هر حال، به نظر می رسد اولین تلاش ها برای برگزاری رسمی سوگواری از جانب حکومت در دورة اسلامی، از زمان آل بویه شکل گرفته باشد. گرایش های شیعی آل بویه، شیعیان را در این دوره یاری کرد تا به صورت آزادانه تر مراسم و مناسک مذهبی خود را انجام دهند. «معزالدوله یک سال پیش از آنکه در سال 352 ق تعزیت را در سطح عمومی برقرار سازد، با نصب اعلامیه ها در سر در مسجد، لعن معاویه و ستمگران به خاندان پیامبر را آغاز نمود.»13 پس از اقدامات معزالدوله در بغداد حرکت های او در جهت رسمیت بخشیدن به آیین تشیع تداوم بیشتری یافت. وی در ماه محرم سال 352 در شهر بغداد به مردم دستور داد دکان ها و اماکن کسبه را بسته و تعطیل کرده و مردم جامة سیاه به علامت عزا پوشیده و در سوگ حسین بن علی بگردند و بگریند. شیعیان در این روز که از قبل منتظر چنین روزی بودند، سنگ تمام گذاشتند. در بازار ها خیمه ها برپا کرده، از نوشیدن آب امتناع نمودند. زنان نیز در این مراسمِ حزن و اندوه، سهمی داشتند؛ آنها با موی پریشان کرده و روی سیاه و جامه چاک داده، در شهر راه افتاده و بر سر و سینة خویش می زده و ندبه آغاز کردند.14 به این ترتیب، آل بویه را می بایست آغازگر انجام مراسم و آیین های مذهبی تشیع به صورت رسمی دانست. به نظر نمی رسد فرم و محتوای تعزیه در آغاز هم به شکل امروزی بوده باشد، بلکه روندی تکاملی را در دوره های قبل پشت سر گذاشته و در دوره های بعدی به شکل امروزی درآمده است. «تعزیه در آغاز، عبارت بود از چند واقعه (اپیزود) پیوستة سست و نارسا همراه با تک خوانی های رثای طولانی و متعاقباً چند گفت وگو یا محادثه.»15

    دورة پس از آل بویه تا به قدرت رسیدن صفویان را می توان دورة رکود در برگزاری تعزیه دانست. اگرچه پس از ایلخانان و با روی کار آمدن سلسله های محلی در ایران آزادی نسبی در برگزاری این آیین دیده می شود، بخصوص که بعضی از این سلسله ها، مانند سربداران، مرعشیان مازندران و آل کیای گیلان شیعه مذهب بودند و اجرای این مراسم های مذهبی از فرایض اصلی آنها به شمار می رفت.16 البته دورة تیموریان نیز گویا از دوره های رونق برگزاری مناسک و مراسم مذهبی تشیع بوده است. نگارش کتاب روضة الشهداء، اثر حسین کاشفی در این دوره، حکایت از این معنا دارد.17

    پس از این دوره تا به حکومت رسیدن صفویان تغییرهای زیادی در شکل و محتوای مراسم تعزیه صورت نگرفت. در این دوره و با روی کار آمدن دولتی با مذهب رسمی تشیع، برگزاری آیین ها و مراسم مذهبی به شدت رونق گرفت. تعزیه از این دوره است که شکل اصلی و حالت نمایشی خود را به دست می آورد. «اشتیاق و علاقة خاص شاهان صفوی در این حوزه، آیین ها و مراسم خاصی به وجود آورد که در این میان به تکامل آیین تعزیه نیز کمک کرد.»18 ظاهراً اجرای این مراسم در دورة یادشده، شکل و هیئتی منظم و سازمان یافته پیدا کرد و به تدریج با پدیده ها و عناصر فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی دیگری، همچون روضه خوانی، واقعه گویی، نقالی، شبیه سازی، شبیه گردانی و امثال آنها درآمیخت و سرانجام در اواخر دورة صفویه به صورت کنونی درآمد.»19

    دورة زندیه نیز مانند صفویان ـ البته در سطحی پایین تر ـ به اجرای مراسم تعزیه و آیین های دیگر اهمیت داده می شد. سیاحانی که در این دوره از ایران دیدن کرده اند توصیفاتی از برگزاری این مراسم در نواحی جنوب ایران در خاطرات خود به ثبت رسانده اند. کارستن نیبور، سیاح آلمانی در سال 1180 ق / 1766م مقارن با پادشاهی کریم خان زند، شاهد تعزیه ای در جنوب ایران بوده است. او شبیه خوانی و تعزیة روز عاشورا را نیز به تفصیل آورده است.20

    بازتاب برگزاری مراسم و آیین مذهبی از دوره صفویه تا آغاز سلطنت ناصرالدین شاه در سفرنامه ها

    شکل روابط خارجی ایران قبل و بعد از دورة صفویه تفاوت های بارزی با هم داشت. به تبع تغییر جایگاه بین المللی ایران در این دوره در مقایسه با دوره های پیشین و نیز قرار گرفتن ایران در کانون توجهات جهانی، رفت و آمدها به ایران حجم گسترده تری یافت. این تحولات با افزایش تحقیق و مطالعه دربارة جامعه و مردم ایران همراه شد. سیاحان و گردشگران خارجی که به بهانه های مختلف راهی ایران می شدند آثاری از خود بر جای گذاشتند که در خلال این آثار نگارش یافته در دورة صفوی، اولین اشاره ها به برگزاری مراسم مذهبی در ایران به چشم می خورد. البته با این همه، «این نویسند گان و سیاحان که اقدام به ثبت مشاهدات خویش از ایران نموده اند، اشاره ای به مراسم تعزیه نمی کنند و آنچه را که دربارة مراسم مذهبی نوشته اند بیشتر مربوط به نوحه خوانی، سینه زنی، ندبه و زاری و احیانا داشتن علائم است.»21

    از اولین اشاره های سیاحان به برگزاری مراسم مذهبی در دورة صفویه از جانب آنتونیو دوگواه (1011ق / 1602م) صورت گرفته است. دوگواه که در مقام یک کشیش اسپانیایی به دربار شاه عباس آمد، وصفی در باب برگزاری مراسم مذهبی ایرانیان در این دوره دارد. دوگواه در بخشی از توصیفات خود می نویسد: «در ده روز اول محرم، دسته های مردم در حالی که مرتب فریاد "یا حسین یا حسین" سر می دهند در کوی ها می گردند و با آهنگ نوحه می خوانند.»22 دوگواه که در شیراز شاهد برگزاری اجرای این مراسم بوده است در ادامه می افزاید:

    پیشاپیش عزاداران، شترانی دیده می شوند که بر پشت هریک پارچه ای سبز رنگ افکنده و زنان و کودکانی را بر آن سوار کرده اند. حاکم شهر، ـ الله وردی خان ـ و سایر بزرگان حکومت هم از دنبال ایشان می رفتند و همگی به مسجد بزرگ شیراز داخل شدند و در آنجا ملائی بر منبر رفت و روضه خوانی کرد و مردم نیز به همراه او گریستند.23

    اولیا چلبی، سیاح و نویسندة اهل عثمانی نیز که در زمان شاه صفی به تبریز مسافرت نموده (1050ق / 1671م) توصیف هایی در باب اجرای این مراسم در تبریز ارائه می دهد:

    در دهم محرم هر سال (عاشورا) در میدان چوگان تبریز، اعیان و اشراف شهر از صغیر و کبیر، خیمه و خرگاه بر پا ساخته و در آنجا برای شهیدان دشت کربلا تعزیه داری می کنند. در این مدت، سقاها در جام های بلورین به مردم آب می دهند و نیز بعضی از اعیان و بزرگان نیز در راه حضرت امام حسین(ع) قرابه ها در گردن آویخته و به مردم آب می دهند. در این مراسم، جملة حضار در مجلس، در حضور بیگلربیگی تبریز در چادر منقش می نشینند و کتابی مقتل امام حسین(ع) می خوانند.24

    علاوه بر این، سیاحان دیگری از جمله اولئاریوس، شاردن و سالامون وان کوخ که در عهد صفویه به ایران مسافرت کرده، به برگزاری مراسم مذهبی این دوره اشاره هایی دارند.

    به نظر می رسد اولین اشارة رسمی به برگزاری مراسم تعزیه در سفرنامه ها، از جانب ویلیام فرانکلین بوده باشد. «مسافرت وی در دورة زندیه و مقارن حکومت جعفرخان زند (1203ق / 1787م) صورت گرفت و به مدت هشت روز در شیراز ماند.»25 فرانکلین در اثر خود با عنوان مشاهدات سفر از بنگال به ایران به برگزاری مراسم تعزیه ای در شیراز اشاره دارد. وی در بخشی از توصیفات خود می نویسد:

    از مؤثرترین صحنه هایی که به نمایش درآمد، صحنة عروسی قاسم جوان، فرزند امام حسن(ع) با دختر امام حسین(ع) بود. البته این ازدواجی است که هرگز به فرجام نمی رسد، زیرا قاسم روز هفتم محرم در کنار فرات به شهادت می رسد. در این نمایش، بر تن پسربچه ای لباس عروسی زنانه می پوشند و او را به شکل نوعروس جوان درمی آورند. این پسر توسط حاضرین احاطه می شود. در این نوحه سرایی سرنوشت دلخراش شوهر او را که توسط بی دینان رقم خورده است، بازگو می کنند.26

    بنابر اشارة صریح فرانکلین، در سراسر دهة اول محرم در شیراز، تعزیه و شبیه خوانی برگزار می شده و هریک از روزهای دهة اول این ماه به یکی از مجالس تعزیه اختصاص داشته است.27

    سرهنگ گاسپار دروویل که در سال 1228ـ1229 به ایران مسافرت نموده، به اجرای آیین تعزیه در تهران اشاره ای دارد. دروویل دربارة این اجرا می نویسد:

    سوژه تشریفات، مراسم عزاداری خاصی است که اشک از دیدگان پیروان علی(ع) روان می سازد. پیش از ظهر نُه روز اول ماه محرم، صحنه های مختلف حادثة مزبور به نمایش درمی آید که این برنامه در روز دهم به اوج خودش می رسد. دسته های عزادار در حالی که بر سر و سینة خود می زنند، به صورت گروه های پنجاه نفری و «یاحسین» گویان از کوچه ها می گذرند. این صحنه های مهیج در کوچه و بازار و میدان های بزرگ و منازل دولتمردان نمایش داده می شود.28

    دروویل پس از این توصیفات، با اشاره به برگزاری مراسم عزاداری در روز عاشورا می نویسد:

    بهترین مرحلة نمایش، در روز دهم عاشورا به اجرا درمی آید. در آن روز یکی از درباریان که نقش حسین بن علی به وی محول شده است، با سوارانی به تعداد همراهان حسین(ع) به هنگام عزیمت به کوفه به میدان می آید، ناگهان عبیدالله بن زیاد در رأس چندین هزار سرباز فرا می رسد و امام حسین(ع) از تسلیم و بیعت با وی امتناع می کند. من از دیدن این صحنه های مهیج که از واقعیت چیزی کم نداشت، به حیرت افتادم.29

    بارون فئودور کوزف روس دیگر سیاح این دوره، دربارة اجرای مراسم تعزیه گزارش می دهد. کوزوف که در دورة ولایتعهدی محمدشاه به تبریز آمد دربارة اجرای این مراسم می نویسد:

    در روزهای اول محرم در نقاط مختلف شهر چادرهای سیاه بلندی بر پا می دارند. در این چادرها ملایی بر سر منبر می رود و با صدای بلند تاریخچة این روزهای مصیبت بار را بیان می کند و مردم نیز همراه با سخنان او گریه می کنند.30

    کوزوف سپس در باب اجرای مراسم تعزیه در روز عاشورا اضافه می کند:

    در روز دهم ماه محرم مراسم شبیه خوانی اصلی در میدان بزرگ شهر انجام می گیرد. تمام شرایط و اوضاع و احوال شهادت امام حسین(ع) در چهره هایی کاملاً جدی و حقیقی تقلید می شود. همچنین بارگاه یزید و ورود خاندان به اسارت گرفته شدة امام حسین(ع) به نمایش درمی آید.31

    اوژن فلاندن از آخرین سیاحانی است که تا قبل از به سلطنت رسیدن ناصرالدین شاه (1256ق/1840م)، به ایران مسافرت کرده و در گزارش های خود، توصیفاتی از اجرای مراسم تعزیه در دورة محمدشاه ارائه می دهد. فلاندن در بخشی از توصیفات خود می نویسد:

    منظره ای که بیش از هر امر دیگری توجه مرا به سوی خود جلب نمود، جنگی بود که میان پیروان خاندان حسین(ع) و لشکر یزید اتفاق افتاد. این منظره چنان اثرگذار بود که انسان به گریه می افتاد. این تعزیه نامه ها به صورت شعر نوشته شده که بازیگران با آهنگ، حالت ها و حرکت های مخصوص می خوانند و در مردم ایجاد شور و هیجان می کند.32

    تعزیه در دورة قاجار: تحول در کمّیت و کیفیت

    دورة قاجار، دورة تکامل کمّی و کیفی اجرای مراسم تعزیه بود. نخستین تحول که تقریباً از زمان فتحعلی شاه آغاز شد، افزایش شمار مجالس تعزیه بود. تعداد تعزیه ها که در دورة زندیان بیش از ده تا دوازده مجلس نبود، به چهل تا پنجاه مجلس رسید.33 همچنین گفته شده است:

    از اواخر سلطنت فتحعلی شاه و زمان محمدشاه، علاوه بر وقایع کربلا و مصائب مربوط به خاندان پیامبر(ص)، از داستان ها و وقایع دیگر مذهبی و تاریخی نیز تعزیه هایی ساخته شد. این تعزیه های فرعی یا «گوشه ها» که غالباً در مقدمه یا در ضمن تعزیه های اصلی خوانده می شدند، بعدها با شرح و تفصیل بیشتر به صورت تعزیه های اصلی و مستقل درآمدند.34

    به لحاظ کیفی نیز تعزیه ها از دورة ناصری بهترین دورة خود را در اجرا پشت سر گذاشتند:

    این تحول تا دورة مشروطه نیز ادامه یافت. زمینه های شعری و موسیقایی و ادبی تعزیه در این دوره، دگرگونی و تحول زیادی را از سر گذراندند. در اجراهای قبل از این دوره، جریان وقایع، بیشتر بر گفتار و کلام تکیه داشت و حرکت و عمل محدود بود، و همچنین در قدیم، اشقیا و مخالف خوانان نقش کم رنگ تری در تعزیه داشتند، اما در دورة ناصری به بعد، مکالمه ها در تعزیه کوتاه تر و حرکت و عمل بیشتر شد. اشقیا و مخالفان نیز، بخصوص در تعزیه های شهادت و حماسی، مقام و موقع نمایشی بهتر و بیشتری یافتند.35

    علاوه بر این تحولات درون مایه ای، گرایش و علاقة اعیان و اشراف و شاه و درباریان به اجرای مراسم تعزیه، تحول دیگری در اجرای مراسم تعزیه ایجاد کرد.

    اهمّیت تعزیه برای حکومت

    از اسناد و مدارک به جای مانده از عهد ناصری برمی آید که او بیش از سایر شاهان دورة قاجار به برگزاری این مراسم علاقه نشان داده است:

    ناصرالدین شاه که از هر چیزی وسیله ای برای تفریح می تراشید، در این کار هم سعی فراوان به خرج داد و شبیه خوانی را وسیلة اظهار تجمل و نمایش شکوه و جلال سلطنتش کرد و آن را به مقام صنعت رساند.36

    گسترش و رواج تعزیه در میان عامة مردم و دلبستگی شدید آنان به این نمایش آیینی و مذهبی، دستاویز مناسبی بود برای شاه و اعیان و اشراف. این گروه با نشان دادن علاقه به تعزیه خوانی و مشارکت در این نوع عزاداری ها، می خواستند، هم توجه، علاقه و احترام مردم را به خود معطوف بدارند و هم مقام و موقع سیاسی و اجتماعی خود را در جامعه تثبیت بکنند.37

    روش سیاسی شاهان قاجار در برخورد با مذهب و علمای مذهبی به طور کلی این بود که خود را پشتیبان مذهب شیعه نشان دهند، از این رو می کوشیدند با نشان دادن علاقه به آداب و رسوم و سنت های مذهبی، حمایت علمای مذهبی را در توجیه و تأیید سلطنت خود به دست آورند. البته در این راه بعضاً مخالفت هایی از جانب روحانیون در باب اجرای مراسم تعزیه می شد. ناصرالدین شاه برای جلب توجه و حمایت روحانیون برای اجرای این مراسم، دستور داد تا قبل از اجرای نمایش، روضه خوانده شود. از طرف دیگر، حضور خارجیان در مجالس تعزیه و دعوت از نمایندگان دولت های اروپایی برای تماشای اجرای مراسم تعزیه، مشکل دیگری برای شاهان قاجار و از جمله برای ناصرالدین شاه بود، زیرا وی با اجرای هرچه باشکوه تر این مراسم در پی نمایش شکوه و عظمت حکومت خود در چشم اروپاییان بود، و از جانب دیگر، با مخالفت علما روبه رو بود. روایت های اروپاییان از اجرای مراسم تعزیه تا حدودی بیانگر ارتباط میان علما و پادشاه بود، زیرا زمانی به آنها اجازة حضور در مراسم داده می شد و گاهی نیز حضور آنها را منوط به رعایت اصول و شرایط خاصی می کردند.38

    با این همه، نباید پنداشت که توجه و علاقة شاهان قاجار و اعیان و اشراف به تعزیه و تعزیه خوانی صرفاً جنبة سیاسی و مصلحتی داشته است. اعتقاد به مذهب و سنت های مذهبی و گرامیداشت وقایع مصیبت بار کربلا جزئی از اعتقادات این پادشاهان بود. به هر حال، تعزیه بخشی یا نوعی از عزاداری های مذهبی به شمار می آمد و اشراف با حمایت از این نمایش آیینی و سنتی و برپایی آن در منازل خود، ضمن نشان دادن احساس و اعتقاد مذهبی خود به مردم، موقعیت اجتماعی ـ سیاسی خود را نیز به نمایش گذاشته وجهه ای در میان مردم کسب می کردند.39

    بیان اهمیت برگزاری این مراسم از زبان اعتمادالسلطنه نیز جالب به نظر می رسد. اعتمادالسلطنه با اشارة مختصری به گذشتة این آیین مذهبی، سلاطین دیالمه را مروج این آیین دانسته و تلاش پادشاهان صفویه را که مروج آیین جعفری بودند، در برگزاری این مراسم می ستاید. وی در ادامه در باب اهمیت برگزاری این آیین در دوره قاجار می نویسد:

    اما در این دولت علیه، چندان این سنت سنیه رواج گرفته که در تمام ایام و جمیع اسابیع هر شهر از شهور و در هر شهر و قصبة مشهور از ممالک شیعه، چندین مجلس و محافل به ذکر این مصائب هائل منعقد گردیده است و آن قصة پر غصه متجدد می گردد.40

    همچنین اعتمادالسلطنه، دربارة هزینه های دولتی برای برگزاری این گونه مراسم در این دوره می نویسد:

    از طرف دولت روزافزون، چه در تهران و چه در سایر بلاد و امصار ایران، زیاده از پنجاه هزار تومان از عین مالیات به مخارج تعزیه داری می رسد. و البته در تمام اقطار ایران در این دو ماه تقریباً یک کرور تومان قند و چای به مصارف روضةالشهدا خوانی می رسد.41

    در کنار عقاید متعصبانة پادشاهان قاجار در برگزاری آیین ها و مراسم مذهبی، نمایش شکوه و عظمت پادشاه و قدرت او در اجرای این مراسم به روشنی نمایان می شد. ناصرالدین شاه برگزاری هرچه باشکوه تر این مراسم را نشانه ای از قدرت و عظمت حکومت خویش قلمداد می کرد؛ امری که در درجة اول به لحاظ مذهبی، پایگاه مستحکمی در میان عامة مردم برای او فراهم می کرد. اهمیت دیگر این دوره به لحاظ تاریخی گسترش روزافزون ارتباطات بین المللی بود. ناصرالدین شاه در طول زمان پادشاهی خویش بارها به ممالک غربی سفر کرد و سیاحان و گردشگران زیادی را نیز در دربار خود دید. وجود این افراد در قامت شغل ها و منصب های گوناگون، گویای ارتباط گستردة دربار ایران با این ممالک است. جامعة ایران برای این سیاحان و گردشگران خارجی، مملو از شگفتی بود. انجام امور مذهبی و برگزاری آیین های دینی، از جمله حوزه های مورد علاقة این سیاحان بود که بعضاً بیش از سایر حوزه ها بدان توجه نشان می دادند. با توجه به این نکته می توان گفت:

    هیچ سفرنامه ای نیست که از دورة صفویه به بعد دربارة ایران نوشته شده باشد، اما نامی از مراسم عزاداری مردم در ماه محرم در آن برده نشده باشد. سیمای تحول عزاداری و تکامل آرام و طبیعی آن از «روضه خوانی» به مجالس تعزیة با شکوه در تکایای بزرگ، در این آثار نمایان است.42

    برگزاری مراسم تعزیه خوانی در دوران حکومت پنجاه سالة ناصرالدین شاه از زبان این افراد که به بهانه های مختلف راهی سرزمین ایران می شدند، با توصیفات بسیار زیبایی از جزئیات اجرای این مراسم، از جانب آنها همراه می شد. مراسم، جنبة مذهبی داشت، از این رو، نویسنده در بعضی موارد بنابر کنجکاوی خود، دلیل اجرای چنین آیین هایی را بررسی کرده و همین امر او را با گوشه هایی از عقاید و ارزش های دینی جامعة مورد مطالعه، آشنا می ساخت. کنت دوگوبینو که سال ها سفیر سیاسی- فرهنگی فرانسویان در دربار ناصری بود، تعزیه را «آیینة وطن پرستی ایرانیان» می داند و درونمایة آن را به طور کلی «ایمان و اعتقاد مذهبی، وطن دوستی، ظلم ستیزی و بیزاری ایرانیان از بیگانگان» قلمداد می کند.43

    تعزیه و نمایش های مذهبی اروپائیان: نزدیکی شکل و محتوا

    هنگامی که از تأثیرپذیری آیین تعزیه در طول دوره های تاریخی از نمایش نامه ها و مراسم مذهبی اروپاییان بحث می شود بدان معنا نیست که این آیین به صورت کامل، اقتباسی از این گونه مراسم بوده باشد، بلکه «تعزیه خود گونة نوزایی است که منابع و عناصر آن قرن ها پیش در ایران به وجود آمده است»44 و در باب تأثیرپذیری اجرای آیین تعزیه در ایران از نمونه های مشابه اروپایی آن، به احتمال فراوان می بایست به دورة صفویه و سال های قبل از انقلاب فرانسه رجوع شود. البته نمی توان احتمال داد که مایه هایی از این آثار از راه مرزهای عثمانی وارد ایران شده باشد، زیرا آنجا مراسم سوگواری، سینه زنی و رسومی از این قبیل، کفر و الحاد محسوب می شود.45

    در باب مشابهت های آیین تعزیه با مراسم مذهبی در اروپا می توان به چند نمونه اشاره کرد. بیرون آمدن اجرای مراسم مذهبی از حوزة نفوذ کشیشان در اروپا و اجرای آن از جانب افراد طبقة متوسط و نجیب زادگان، درست همان راهی را پیمود که آیین تعزیه در سیر تکاملی خود از سر گذراند و این، اولین شباهت جالب توجه مراسم مذهبی مسیحیان با تعزیه است.46 علاوه بر این، در نمایش نامه هایی با این مضمون، زندگانی منجی (مسیح) که از دوره کودکی آغاز و به شهادت و مرگ منتهی می گردد، بازسازی می شود. معجزه های انجیلی با دقت و ظرافت بازگو شده و در محیط فزایندة احساسات دردناک رخ می دهند تا به پایان خونین این نمایش سراسر رنج و مصیبت می انجامد. این امر با مضامین و اشعار و صحبت های گفته شده در تعزیه ها یک روش و بینش را القا می کنند.47 شباهت این دو گونه مراسم در محل اجرای این نمایش نامه ها نیز کاملاً آشکار و نمایان است:

    صحنة سکوی برجسته و دوره نمودن آن توسط مردم به منظور مشاهدة اجرای نمایش و نیز در نظر گرفتن مکانی مرتفع بر روی چوب بندی ها که افراد سرشناس بر روی آن به تماشای اجرای مراسم می پرداختند، از جمله مواردی است که شباهتی شگفت انگیز با تکیة محل اجرای تعزیه دارد، و نیز سکوی مرکزی و گرد تکیه که از دو طرف با پلکان های دست اندازدار می توان بدان راه یافت و چادر و بزرگ و تیرک هایی که آن را نگه می دارند.48

    شباهت دیگر این دو مراسم با یکدیگر در ماهیت حزن انگیز و تراژدی آن نهفته است. اجرای تعزیه که جریانی حزن انگیز و اندوهگین را منتقل می کند، درست مانند مراسم مذهبی مسیحیان است؛ یعنی فاجعة آلام و مصائب مسیح. توجه به این نکته، اهمیت دارد، زیرا هدف در تعزیه، واداشتن مخاطب به اندیشه ای والا همراه با گریه و خنده و هیجان است، و همین اهداف نیز در نمایش دینی مسیحیان سده های میانه دیده می شود.49 بیان این شباهت ها بعضاً در توصیف های خارجیان و سیاحان دیده می شود. ادوارد براون شباهت تعزیه را به تئاتر های اروپا از نظر دور نمی دارد و به لحاظ اعتقادی شیعیان را به مسیحیان نزدیک می داند.

    از بعضی وقایع که در این تاریخ وارد شده، معلوم می گردد که شیعیان ایران بلااراده با مسیحیان شباهت دارند، از آن جمله اعتقاد به شفاعت است که شفاعت امام حسین(ع) را برای طلب بخشایش گناه در روز قیامت ضروری می دانند.50

    گفتنی است اعتقاد شیعیان به شفاعت با آنچه مسیحیان در این باره معتقدند تفاوت های اساسی دارد.

    لیدی شیل نیز میان تعزیه و مراسم مذهبی در انگلستان شباهت هایی می بیند:

    این واقعه به قدری ایرانیان را تحت تأثیر قرار داده است که جریان آن را به صورت یک برنامه نمایشی درآورده اند و شبیه انجام شعائر مذهبی در انگلستان و سایر جاها در صحنه اجرا می کنند.51

    مردم و مراسم تعزیه از نگاه خارجیان دربار ناصری

    تعزیه در این دوره، جاذبة خاصی میان مردم یافت

    در این دوره، تعزیه یا تعزیه خوانی را «شبیه» یا «شبیه درآوردن» نیز می خواندند. «شبیه درآوردن» اصطلاحی بود مشابه با «تقلید درآوردن» و «بازی درآوردن» با این تفاوت که اصطلاح شبیه درآوردن معمولاً در زمینة هنرهای نمایشی مذهبی، و اصطلاح های «تقلید» و «بازی درآوردن» در مورد هنرهای نمایشی غیرمذهبی به کار می رفت.52

    مردم در این دوره می کوشیدند تا مراسم تعزیه را هرچه باشکوه تر در تکیه های محلی و میدان ها و کاروان سراها برگزار کنند. استقبال مردم مذهبی دورة قاجار از مراسم تعزیه خوانی، و حمایت شاه و درباریان و رجال دورة قاجار از آن سبب شد که اولاً: بازار تعزیه خوانی رونق یابد و ثانیاً: گردانندگان تعزیه که در مواردی ادیب و صاحب ذوق بودند، تغییر و تحولی در شکل و محتوای اجرای تعزیه پدید آورند.53

    نوشته های اروپاییان در باب انجام مراسم تعزیه در عهد ناصری، جدا از توصیف حالات و مراسم اجرا شده توسط پادشاه ایران ـ اشاره های زیبا و جزیی دربارة اوضاع مردم در این ایام و انجام مراسم اینان به دست می دهند. لیدی شیل، همسر وزیرمختار انگلستان در ایران که به همراه همسرش در مدت اقامتشان در دربار به همه جا سرکشیده بود، با استفاده از اطلاعات همسرش مطالب جالبی را دربارة آداب و رسوم و فرهنگ ایرانیان گردآوری کرده است. تعزیه از دید شیل بی شباهت به انجام مراسم مذهبی در انگلستان نیست. وی می نویسد:

    ماه دسامبر، مصادف با ماه محرم، یعنی دورة ماتم و ندبه و زاری ایرانیان بود که با وجود محنت انگیز بودن برای تمامی طبقات مردم ایران، ماه استراحت و سرگرمی هم محسوب می شد. در این ماه، شیعیان مراسمی به عنوان یادبود ذکر مصیبت امام حسین(ع) و خانواده اش در صحرای کربلا برگزار می کنند.

    شیل در ادامه با توضیح مختصری دربارة واقعة کربلا و چگونگی حرکت امام حسین(ع) از مکه به سوی عراق، دربارة آداب مردم این گونه می نویسد:

    باید صحنه هایی را که برای یادآوری این واقعه ترتیب داده شده است و همچنین حرکات ایرانیان را دید تا بتوان وضع را کامل تصور کرد. از هر گوشه صدای مداوم ناله همراه با نثار نفرین و دشنام نسبت به مرتکبین این جنایت شنیده می شود.54

    البته نگاه این افراد به اجرای آیین های مذهبی و ملی ایرانیان متفاوت است. در همین باره یاکوب ادوارد پولاک، پزشک دربار ناصرالدین شاه نیز توصیف جالبی در اثر خود بیان می کند. پولاک که همانند دیگر اروپاییان مردم عادی را حین انجام مراسم تعزیة ماه محرم دیده است، در این باره این گونه می نویسد:

    ایام عاشورا، یعنی ده روز اول ماه محرم را که در آن مراسم تعزیه به یاد شهادت آل علی در کربلا انجام می شود، می توان جزو ایام رسمی محسوب کرد. در این روزها که عزای عمومی و سراسری در مملکت است، همه کس جامة سیاه دربر می کند. دسته ها در شهرها به راه می افتند و با آهنگ های غم انگیز که ترجیح (آی حسین،آی حسین) در آن به گوش می رسد بر رنج های این سلطان شهیدان اشک می ریزند. به هنگام فرا رسیدن ترجیح، کودکان از جا می جهند و حلقه چوبی را به صورتی موزون بر یکدیگر می زنند، در حالی که بزرگترها با کف دست چنان بر سینه می کوبند که صدای آن تا فاصله ای دور به گوش می رسد.55

    همچنین توصیف حرکات مردم در این ایام از زبان کارلاسرنا جالب توجه است: «در روز دهم محرم، عزای شیعیان به یاد مرگ حسین(ع) به اعلا درجه می رسد؛ گروهی در حالی که یا حسین یا حسین سر می دهند، شهر را زیر پا می گذارند.56

    نگاه خارجیان به نقش آفرینان تعزیه

    واکنش خارجیان دربارة برگزاری مراسم سوگواری از جانب ایرانیان در مواردی متفاوت است. در بعضی موارد زیبایی های اجرای مراسم را ستوده و گاهی هم از انجام اعمال شرکت کنندگان در آن ابراز شگفتی کرده اند. از نکته های جالبی که نویسندگان اروپایی در نوشته های خود از آن یاد کرده اند این نکته است که به سبب محدودیت های مذهبی عصر قاجار ایفای نقش زنان در این مراسم بر عهدة مردان و پسران بوده است. در نقش های خوب این مراسم، نقش هایی از جمله حسین بن علی(ع) و فرزندان و یاران و بستگان او، و در نقش های بد، معاویه (خلیفة اموی) و سرداران و حکمرانان او در کوفه که با سیدالشهداء وارد جنگ شدند، قرار می گرفتند.57

    ادوارد پولاک دربارة کسی که در این مراسم نقش یزید را ایفا می کرد، می نویسد: «شنوندگان هق هق می کنند و می گریند و چنان با تمام وجود با آنچه در صحنه می گذرد، سهیم می شوند که ممکن است نقش یزید را قطعه قطعه کنند.»58 لیدی شیل نیز واکنش های تماشاگران را دربارة شخصی که نقش شمر را بازی می کند، می گوید:

    گاهی هیجانات مردم به حدی می رسد که ایفاکنندة نقش شمر مورد ناسزای مردم قرار می گیرد و او به زحمت می تواند خود را از شر نگاه های غضب آلود و مخصوصاً ضربات مشت و لگد زنان در امان دارد.59

    در هر صورت، اظهارنظر و توصیف سیاحان خارجی در باب اجرای مراسم، مختلف و متنوع است. س.ج.و بنیامین نیز که مراسم تعزیه را از نزدیک مشاهده کرده است، نقش پردازی شخصیت های تعزیه را به دقت و با جزئیات بیشتری توصیف می کند:

    نقش برادر امام حسین(ع)، یعنی حضرت عباس را مردی به نام میرزا غلام حسین اجرا نمود. این شخص، رفتاری موقر و متین و قدی بلند داشت. کلاه خودی قدیمی و متعلق به پهلوانان چند قرن قبل را بر سر گذاشته بود و پرچم سبزرنگی در دست داشت، زیرا پرچم دار برادرش در صحرای کربلا بود.60

    زنان در تعزیه و نگاه خارجیان

    از جمله اقشار اجتماعی ایران که اروپاییان در آثار خود توجه ویژه ای به آنان داشته اند، زنان ایرانی است. زندگی متفاوت آنان در ایران در مقایسه با اروپا توجه خارجیان را به خود معطوف ساخته است. به همین دلیل در شرح مراسم مذهبی نیز با توجه به عقاید مذهبی و دینی زنان در ایران و نیز محدودیت های آنان در حوزه های اجتماعی این دوره، مطالب جالب توجهی در خصوص حضور آنان در مراسم مذهبی نقل کرده اند.

    لیدی شیل هنگام توصیف جایگاه پادشاه در ایام محرم و تخت مخصوصی که برای وی در نظر گرفته می شد، دربارة حضور زنان می نویسد:

    تمام محوطه پر از جمعییت می شد که تعداد آنها به چندین هزار نفر می رسید. قسمتی از محلِ تماشاچیان به زنان اختصاص داشت که اغلب اینان از طبقات پایین اجتماع به حساب می آمدند. آنها در حالی که خود را کاملاً در چادر پیچیده بودند، در روی زمین می نشستند. قبل از آغاز نمایش، سعی و کوشش این زن ها برای پیداکردن جای مناسب، واقعاً دیدنی بود.

    این کار فقط به داد و فریاد و فحش تمام نمی شد، بلکه بعضی از آنها پس از مدتی جار و جنجال اغلب به جان هم افتاده و با کتک کاری و کوفتن لنگه کفش به سر و صورت یکدیگر که گاهی به پاره کردن چادر نیز منتهی می شد، سعی در یافتن جای مناسب داشتند. در این میان نیز فراشان حاضر در صحنه نیز بی رحمانه چوب دستی های خود را بر سر و کلة این ستیزه گران می کوفتند تا بدین وسیله، اینان را ارام کرده باشند.61

    ادوارد پولاک در این باره و در توصیف چگونگی حضور زنان در مراسم تعزیه، توصیف جالب تری بیان می کند:

    در بین جمعییت حاضر که به تماشای مراسم می آیند، صحنه های خنده دار کم اتفاق نمی افتد. زنان فقیری که ساعت ها در تنگنای ازدحام بر روی قالی زانو زده اند، گاه با یکدیگر دست به گریبان می شوند که این امر باعث تفریح خاطر عام می شود. اینان به صورت یکدیگر می کوبند، روبندها را از روی سر و صورت هم برمی دارند و تا هنگامی که نوکران دربار دخالت نکرده باشند، دست از مجادله نمی کشند. شایع است که شاه خود چند مفتی را وا می دارد که زنان را به کتک کاری ترغیب و تحریک کنند.62

    برخلاف زنان طبقات پائین تر اجتماع در این دوره، زنان نزدیک به دربار و همسران مقامات بالای کشور به صورت مستقل مراسم تعزیه را برگزار می کردند: «گسترش تعزیه در این دوره به حدی بالا گرفت که در میان زنان نیز باب شد و آنها نیز زنان تعزیه خوان را برای برگزاری مراسم به منازل خود دعوت می کردند».63

    تکایا در آینة توصیف های خارجیان

    بازتاب رویداد های دربار شاه ایران برای سیاحان و خارجیان در درجة نخستِ اهمیت قرار داشت. اینان معمولاً مهمانان شاه شمرده می شدند و همین امر، رفت و آمد آنها را به دربار آسان می ساخت. بر همین اساس، بازتاب رفتار ها و اعمال روزانة شاه با جزئیات بیشتری در این آثار آمده است. برگزاری مراسم تعزیه در این دوره جایگاه و اهمیت فراوانی برای شاه داشت. برگزاری این مراسم، هم به لحاظ عقیدتی و هم به منظور نمایش شکوه و جلال دربار شاه در انظار عمومی، اهمیت فراوان داشت. توجه خارجیان به ابعاد مختلف این مراسم در دربار معطوف می شد. تکایا به عنوان مهم ترین مکان در برگزاری مراسم تعزیه در دورة ناصری، شکوه و جلوة خاصی در نظر خارجیان داشت. در باب احداث تکیه های محل اجرای مراسم مذهبی، نویسندگان اروپایی در نوشته هایی مختصر و کوتاه، به ایجاد این اماکن توسط ناصرالدین شاه اشاره کرده اند.

    بهترین نوشته ها در اثر کارلاسرنا آمده است. وی در بخشی از سفرنامة خود به دربار ناصری، در باب مراسم مذهبی و اجرای تعزیه ها در دربار و همچنین ایجاد تکیة دولت چنین می نویسد:

    ناصرالدین شاه که در اروپا ساختمان های مسقف از نوع تکیه ها را دیده بود، میل داشت که این بنا که در زمان سلطنت وی ساخته شده بود، یکی از همان نوع به حساب آید. بر همین اساس، متوجه معماران اروپایی می شود. او به یکی از آنها گفت: برو تکیه را ببین و به من گزارش بده که آیا می شود آن را مسقف کرد یا نه؟ اگر نظرت مثبت بود، شیوة آن را نیز به من بگو. در صورتی که ساختمان قابل سقف زدن نباشد، دستور خواهم داد گردن معمار سازندة آن را بزنند. صبح فردا در انتظار جواب شما خواهم ماند.64

    توصیف فورو کاوا، سیاح ژاپنی نیز دربارة ویژگی های ظاهری تکیه جالب به نظر می رسد:

    در محوطة باغ شاهی عمارت بزرگی است به شکل گرد (همان تکیة دولت) که معمولاً فقط تیرهای سقفش را از دور می بینیم، اما در ایام عزاداری عاشورا بر تیرهای سقف، چادر سفید می پوشند، داخل این عمارت را با چند هزار چراغ روشن می کنند و در آنجا روضه خوان معتبری بر منبر می رود. شاه و اعیان و بزرگان حرم، همه می آیند و موعظه را می شنوند. ورود مشرکان به اینجا ممنوع است.65

    دربارة شکوه و عظمت تکیة شاهی یا همان «تکیه دولت» و همچنین ایجاد تکایا به دست مردم عامه، کارلاسرنا در قسمت دیگری از نوشته های خود در این باره می نویسد:

    شکوهمندترین تکیه ها تکیة شاهی است. اما این امر مانع آن نمی شود که تکایای شخصیت ها نیز از جلال و شکوه برخوردار نباشد. آنجا که تکیه ای نباشد، تعزیه در اماکن عمومی، از قبیل رواق و مسجد و حیات منازل یا دیگر مکان ها برگزار می گردد که در عین حال وسعتی برای جا دادن جمعیتی زیادی داشته باشد. کسانی هم که ثروت کافی برای ایجاد تکایا نداشته باشند با دیگران شریک می شوند. گاهی برای این امر، زمینی را خریداری یا برای محرم اجاره می کنند. همة تکایا مانند تکیة شاهی، عمومی است، زیرا هر چه جمعیت بیشتر باشد صاحب تکیه بیشتر مورد تحسین قرار می گیرد.

    همچنین سرنا یادآور می شود که اروپاییانی که به این نمایش ها دعوت می شوند باید «فینة ترکی» یا «کلاه بی لبة» ایرانی بر سر گذارند. اگر کسی از این سنت پیروی نکند به جمعیت توهین کرده است.66 دکتر فووریه که چند سال پزشک مخصوص ناصرالدین شاه بود و از نزدیک، شاهد زندگی روزانة پادشاه بود، مطالب زیبا و نابی دارد که به قول خود فووریه هیچ مسافری نمی توانسته بدان ها دست پیدا کند. او نیز مانند دیگر خارجیان دربار ناصری توصیف جالبی درباره تکیة شاهی به رشتة تحریر درآورده است:

    امروز به من تکلیف کرد (پادشاه) که با هم به تکیة دولت به تماشای تعزیه برویم. و تعزیه مانند نمایشنامه های مذهبی ما در قرون وسطی نمایاندن احوال و داستان امامان و شهدای مذهب شیعه است. البته امسال چون شاه ایام محرم را در مسافرت بود، مراسم تعزیة سالیانه را به انتظار مراجعت اعلی حضرت به عقب انداخته و به جای دهة اول محرم در دهة آخر صفر به انجام رساندند. تکیة دولت در ارگ واقع است و جزو قصور سلطنتی قاجاریه محسوب می شود. این بنای نیمه تمام سنگین را از همه طرف می توان دید. سقف آن را که چندان استحکامی ندارد، برداشته و به جای آن میله های قوسی شکل آهنی قرار داده اند تا چادر را بر روی آن بگذارند. این بنا شبیه به سیرک است و سه طبقه دارد و دیوارهای آن با کاشی، مُقَرْنَس کاری شده است. در طبقة تحتانی در وسط تکیه، سکویی است مدور، یک متر از سطح زمین بالاتر که روی آن سه تخت خواب آهنی و یک میز و چند صندلی و نیمکت و مقداری کاه (نمایانگر شن های صحرای کربلا) نهاده اند. دورادور سکو، موازی سطح زمین، راهی اسب روست و در حاشیة تکیه، قسمت بلندی است که جمع کثیری زن و بچه در آنجا برای تماشا گرد آمده اند. و پنج ردیف پله را چراغ و شمعدان و آویز چیده اند.67

    اجرای مراسم تعزیه در حضور شاه و روایت خارجیان دربار ناصری

    استقرار مردم و درباریان در محل برگزاری مراسم تعزیه فضای با شکوهی را به وجود می آورد. بهترین مکان ها در اختیار شاه و درباریان و مهمانان خارجی شاه قرار داشت:

    جایگاه پادشاه به شکل مخصوص در بالا و روبه روی صحنه قرار داشت و سمت راست آن ابتدا جایگاه عموهای شاه و صدراعظم و پس از آن به ترتیب، محل نشستن وزیرمختار انگلیس و وزیر مختار روس و دیگران بود. در سمت چپ نیز جایگاه مادر شاه، زن های شاه، همسر صدراعظم، من و همسر وزیر مختار روسیه قرار داشت. در اثنای نمایش با پذیرایی مستمر به وسیلة چای و قهوه و قلیان رفع خستگی تماشاگران می شد.68

    دربارة اتمام مجلس، این گونه نقل می کند:

    همین که تعزیه پایان یافت، سواره نظام و پیاده نظام و زنبورکی ها و موزیک چیان که یکی از ایشان سرود معروف «آتش نشانان» را می نواخت، از جلوی شاه گذشتند. در این حالت، شاه برمی خاست و این جلسة طولانی چهار ساعته با غروب آفتاب به اتمام می رسد.69

    س.ج.و بنیامین نیز شرح مبسوطی از برگزاری این مراسم در اثر خود آورده است. بنیامین در آغاز با مختصر توضیحی دربارة آیین و اعتقادات مذهب تشیع، اضافه می کند که از جانب ظهیرالدوله، داماد ناصرالدین شاه به مراسم دعوت شده است. بنیامین پس از ورود به تکیه در روز پنجم محرم و مشاهدة مناظر و صحنه های مختلف تکیه و تعزیه، این نمود ها را با هنر غربی مقایسه می کند. ورود تعزیه خوانان به ترتیب، توجه بنیامین را به خود جلب کرده و می افزاید: «آخرین دستة موزیک سلطنتی که آهنگ مخصوص تعزیة خود را نواخت، با نظم و ترتیبی خاص از صحنه خارج شد و دستة دیگر، آمادة بالاآمدن به صحنه شدند.»70

    هنری بروگش آلمانی برگزاری مراسم تعزیه را در دوره ناصری در فضای باز روایت می کند. این مراسم در جلو کاخ صاحب قرانیه در نیاوران برگزار می شده است. بنابر شرح مبسوط بروگش، شاه به روال مرسوم برای اجرای این مراسم، مهمانان خارجی خود را دعوت کرد. ناصرالدین شاه از سفیر پروس و اعضای سفارت دعوت کرد تا در مراسم تعزیه شرکت کنند. توصیف صحنة برگزاری مراسم تعزیه از زبان بروگش، این گونه ادامه می یابد:

    جلوی ساختمان یک دسته از افراد ایل قاجار که از اقوام شاه بودند، پای برهنه ایستاده بودند و سینه می زدند. ریش سفیدی از قاجار که در وسط ایستاده بود، برای آنها نوحه می خواند و دیگران نیز گفته های او را تکرار می نمودند.71

    پایان مراسم باشکوه از زبان بروگش این گونه توصیف می شود:

    تعزیة روز عاشورا در حضور ناصرالدین شاه با آتش زدن خیمه هایی که در وسط میدان برپاشده بود و دشت کربلا را تصویر می کرد، به پایان می رسد. هنگامی که خیمه ها را آتش زدند و قوای یزید بر آنها حمله ور شدند، یک بار دیگر صدای گریه و شیون از تمام حضار بلند شد. هنرنمایی بزرگ تعزیه خوان ها در این موقع، مجسم نمودن سرهای بریده و بدن های بدون سر یاران امام بود. عده ای از تعزیه خوان ها بدن خود را در خاک فرو برده، فقط سرشان بیرون بود و عده ای سر خود را پنهان کرده بودند و این گونه سرهای بدون بدن و بدن های بدون سر را به مردم نشان می دادند. البته این کار در گرمای تابستان بسیار سخت بود. در پایان، یک نفر که صدایی قوی و بسیار بلند داشت، خطبه ای قرائت نمود.72

    نتیجه گیری

    تعزیه در دورة قاجار و ناصرالدین شاه به نقطة اوج و تکامل خود رسید. مراسم سوگواری مردم ایران در ماه محرم از جانب پادشاه ایران بسیار با اهمیت بود و در برگزاری هرچه باشکوه تر آن تلاش می کرد. این امر در آثار خارجیان سفرکرده به دربار ناصری بازتاب های گوناگونی یافته است. تعزیه به سبب نوع اجرای نمایش گونه و باشکوه آن توجه خاص این افراد را در پی داشت. همانندی هایی که میان اجرای تعزیه با نمایش نامه ها و اجرای مراسم مذهبی اروپاییان از نگاه آنها وجود داشت، سبب بیان جزئیات بیشتری از برگزاری این مراسم توسط آنها شده است. توجه به جزئیات برگزاری مراسم، توصیف اهمیت اجرای این برنامه ها برای پادشاه و دربار، توصیف حضور طبقات مختلف در اجرای مراسم، و بیان احساسات و تصورات شخصی خود در این باره از ویژگی های نگاه خارجیان به مراسم تعزیه است. گرایش ها و باورهای دینی و مذهبی مردم ایران حین برگزاری این مراسم مذهبی در آثار سفرنامه نویسان در مواردی با ابراز شگفتی و حیرت همراه شده است. تلاش خارجیان برای فهم بیشتر در این حوزه باعث شده که به ریشه یابی آن پرداخته و علت برگزاری چنین مراسمی را جست وجو کنند.


    پی نوشت ها:

    1. صادق همایونی، تعزیه در ایران، ص 47.

    2. عنایت الله شهیدی، پژوهش در تعزیه و تعزیه خوانی از آغاز تا پایان قاجار در تهران، ص 61.

    3. یعقوب آژند، نمایش نامه نویسی در ایران از آغاز تا 1320ه.ش، ص 9.

    4. عنایت­الله شهیدی، همان، ص 31.

    5. همان، ص 39-38.

    6. همان.

    7. همان، ص60.

    8. پتر چلکووفسکی، تعزیه نمایش و نیایش در ایران، ترجمه داود حالتی، ص 130.

    9. عباس خدوم جلیلی، تعزیه در عراق و چند کشور اسلامی، ترجمه مجید سرسنگی، ص 23.

    10. عزالدین­بن اثیر، الکامل فی التاریخ، ترجمه ابوالقاسم حالت، ج4، ص 178.

    11. کامل مصطفی شیبی، الصله بین التصوف و التشیع، ص 208

    12. ابن اثیر، همان، ج7، ص55.

    13. پتر جی چلکوفسکی، ص 139.

    14. محمدبن عبدالملک، همدانی، تکلمة تاریخ الطبری، ص 183.

    15. پتر جی چلکوفسکی، تعزیه نمایش و نیایش در ایران، ص 13.

    16. محمدبن عبدالملک، همدانی، همان،  ص 31.

    17. یعقوب آژند، نمایش­نامه نویسی در ایران از آغاز تا1320 هـ.ش، ص 11.

    18. همان، ص 11.

    19. عنایت­الله شهیدی، پژوهش در تعزیه و تعزیه­خوانی از آغاز تا پایان قاجار در تهران، ص63.

    20. کارستن نیبور، سفرنامه­ی نیبور، ترجمه پرویز رجبی، ص 76.

    21. صادق همایونی، تعزیه در ایران، ص 71.

    22. پتر جی چلکوفسکی، همان، ص 151.

    23. همان، ص 151.

    24. صادق همایونی، همان، ص 75.

    25. همان.

    26. ویلیام فرانکلین، مشاهدات سفر از بنگال به ایران، ترجمه محمد محسن جاویدان، ص 74-69.

    27. همان.

    28. گاسپار دروویل، سفرنامه گاسپار دروویل، ترجمه جواد محبی، ص 112.

    29. همان.

    30. فئودور کوزوف، سفرنامه فئودور کوزف، ترجمه اسکندر ذبیحیان، ص 243.

    31. همان.

    32. نوژن فلاندن، سفرنامه­ فلاندن، ترجمه حسین نورصادقی، ص 112.

    33. عنایت­الله شهیدی، همان، ص 106.

    34. همان، ص 107.

    35. همان.

    36. حمدالله مستوفی، شرح زندگانی من( تاریخ اجتماعی و اداری دوره­ی قاجار)، ج1، ص288.

    37. عنایت­الله شهیدی، همان، ص 107.

    38. حامد الگار، دین و دولت در ایران( نقش علما در دوره­ی قاجار)، ترجمه ابوالقاسم سری، ص 128-79.

    39. عنایت­الله شهیدی، همان، ص 109.

    40. محمدحسن خان اعتمادالسلطنه، المآثر و الآثار، ص111.

    41. همان، 97-96.

    42. صادق همایونی، همان، ص 201.

    43. کنت دو گوبینو، «تاتر در ایران»، فصلنامه­ تاتر، ش 12و11، ص 176.

    44. عنایت الله شهیدی، همان، ص 42.

    45. همان، ص 43.

    46. پتر جی چلکوفسکی، همان، ص 178.

    47. همان، ص180.

    48. همان.

    49. همان، ص183.

    50. ادوارد براون، تاریخ ادبیات ایران، ترجمه و حواشی علی اصغر حکمت، ص 327.

    51. لیدی شیل، خاطرات لیدی شیل، ترجمه حسن ابوترابیان، ص 66.

    52. عنایت­الله شهیدی، همان، ص 36.

    53. علی بلوکباشی، تعزیه خوانی (حدیث قدسی مصائب در نمایش آئیینی)، ص 149.

    54. لیدی شیل، همان، ص 65.

    55. ادوارد پولاک، ایران و ایرانیان، ترجمه کیکاووس جهانداری، ص 234.

    56. کارلا سرنا، سفرنامه کارلا سرنا( مردم و دیدنی­های ایران)، ترجمه غلامرضا سمیعی، ص 194.

    57. علی اصغر شمیم، ایران در دوره­ سلطنت قاجار، ص 211.

    58. یاکوب ادوارد پولاک، ایران و ایرانیان ص 234.

    59. لیدی شیل، همان، ص67.

    60. س. ج. بنیامین، ایران و ایرانیان، ترجمه کیکاووس جهانداری، ص 297-293.

    61. لیدی شیل، همان، ص 69.

    62. ادوارد پولاک، همان، ص 235.

    63. علی بلوکباشی، همان، ص 135.

    64. کارلا سرنا، سفرنامه کارلا سرنا (مردم و دیدنی­های ایران)، ترجمه غلامرضا سمیعی، ص 196.

    65. نوبویوشی فوروکاوا، سفرنامه فوروکاوا، ترجمه هاشم رجب زاده و گینجی اورا، ص 73.

    66. کارلا سرنا، ص 185.

    67. ژوانس فووریه، سه سال در دربار ایران (خاطرات دکتر فووریه)، ترجمه عباس اقبال آشتیانی، ص 190-189.

    68. لیدی شیل، خاطرات، ص 68.

    69. ژوانس فووریه، همان، ص 191.

    70. س. ج. و بنیامین، ایران و ایرانیان، ص 297.

    71. هنریش بروگش، سفری به دربار سلطان صاحبقران، ترجمه محمد حسین کرد بچه، ج1، ص 226.

    72. همان.


     

    منابع

    آژند، یعقوب، نمایش نامه نویسی در ایران از آغاز تا1320 ه.ش، تهران، نشر نی، 1373.

    ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ترجمه ابوالقاسم حالت، تهران، نشر علمی، 1341.

    اعتمادالسلطنه، محمدحسن خان، المآثر والآثار، تهران، دارالطباعه خاصه دولتی، 1306.

    الگار، حامد، دین و دولت در ایران، ترجمه ابوالقاسم سری، چاپ دوم، تهران، توس، 1369.

    بروگش، هنریش، سفری به دربار سلطان صاحبقران، ترجمه محمدحسین کرد بچه، تهران، موسسه اطلاعات، 1376.

    بلوکباشی، علی، تعزیه خوانی(حدیث قدسی مصائب در نمایش آئینی)، تهران، امیرکبیر، 1383.

    بنیامین، س.ج.و، ایران و ایرانیان، ترجمه محمدحسین کردبچه، تهران، نشر جاویدان، 1363.

    پولاک، یاکوب ادوارد، ایران و ایرانیان، ترجمه کیکاووس جهانداری، تهران، خوارزمی، 1361.

    خدوم جلیلی، عباس، تعزیه در عراق و چند کشور اسلامی، ترجمه مجید سرسنگی، تهران، فرهنگستان هنر، 1385.

    دوگوبینو، ژوزف کنت، «تاتر در ایران»، ترجمه جلال ستاری، فصلنامه تاتر، شماره های11 و 12، پائیز و زمستان، 1369.

    دروویل، گاسپار، سفرنامة گاسپار دروویل، ترجمه جواد محبی، چاپ دوم، انتشارات گوتنبرگ، بی تا.

    سرنا، کارلا، سفرنامه کارلا سرنا (مردم و دیدنی های ایران)، ترجمه غلامرضا سمیعی، نشر نو، تهران 1363.

    شمیم، علی اصغر، ایران در دوره سلطنت قاجار، تهران، انتشارات علمی، 1370.

    شهیدی، عنایت الله، پژوهش در تعزیه و تعزیه خوانی از آغاز تا پایان قاجار در تهران، دفتر پژوهش های فرهنگی با همکاری کمیسیون ملی یونسکو در ایران، تهران 1380.

    شیبی، کامل مصطفی، الصله بین التصوف و التشیع، الموسم، بیروت، 1991م.

    شیل، لیدی، خاطرات، ترجمه حسین ابوترابیان، چاپ دوم، تهران، نشر نو، 1368.

    چلکووسکی، پتر. جی، تعزیه نمایش و نیایش در ایران، ترجمه داود حالتی، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، 1376.

    فرانکلین، ویلیام، مشاهدات سفر از بنگال به ایران، ترجمه محمدمحسن جاویدان، تهران، مرکز تحقیقات تاریخی، 1358.

    فلاندن، نوژن، سفرنامه نوژن فلاندن، ترجمه حسین نور صادقی، چاپ دوم، تهران، بی جا، 1336.

    فووریه، ژوانس، سه سال در دربار ایران(خاطرات دکتر فووریه)، ترجمه عباس اقبال آشتیانی، به کوشش همایون شهیدی، تهران، آشنا، 1368.

    فوروکاوا، نوبویوشی، سفرنامه فوروکاوا، ترجمه هاشم رجب زاده و گینجی اورا، تهران، دانشگاه تهران، 1384.

    کوزوف، فئودور، سفرنامه فئودور کوزوف، ترجمه اسکندر ذبیحیان، تهران، فکر روز، 1372.

    مستوفی، حمدالله، شرح زندگانی من(تاریخ اجتماعی و اداری دورة قاجار)، چ دوم، تهران، زوار، 1340.

    نیبور، کارستن، سفرنامه نیبور، ترجمه پرویز رجبی، تهران، توکا، 1354.

    همایونی، صادق، تعزیه در ایران، شیراز، نوید، 1368.

    همدانی، محمدبن عبدالحلک، تکلمة تاریخ الطبری، بیروت، ا. بی. کنعانی، 1958م.

    شیوه ارجاع به این مقاله: RIS Mendeley BibTeX APA MLA HARVARD VANCOUVER

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    صادقی، حمید، دهقان نژاد، مرتضی.(1390) نگرشی بر اجرای آیین تعزیه در آثار سفرنامه‌نویسان دربار ناصرالدین شاه. دو فصلنامه تاریخ اسلام درآینه پژوهش، 8(2)، 107-

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    حمید صادقی؛ مرتضی دهقان نژاد."نگرشی بر اجرای آیین تعزیه در آثار سفرنامه‌نویسان دربار ناصرالدین شاه". دو فصلنامه تاریخ اسلام درآینه پژوهش، 8، 2، 1390، 107-

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    صادقی، حمید، دهقان نژاد، مرتضی.(1390) 'نگرشی بر اجرای آیین تعزیه در آثار سفرنامه‌نویسان دربار ناصرالدین شاه'، دو فصلنامه تاریخ اسلام درآینه پژوهش، 8(2), pp. 107-

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    صادقی، حمید، دهقان نژاد، مرتضی. نگرشی بر اجرای آیین تعزیه در آثار سفرنامه‌نویسان دربار ناصرالدین شاه. تاریخ اسلام درآینه پژوهش، 8, 1390؛ 8(2): 107-