تاریخ اسلام درآینه پژوهش، سال هشتم، شماره دوم، پیاپی 30، تابستان 1390، صفحات 133-

    پایان اشغال بندر عباس توسط پرتغال و نقش آن در شکوفایی تجارت این بندر در دوره صفوی

    نوع مقاله: 
    ترویجی
    نویسندگان:
    زینب ناصری لیروای / *دانشجوی کارشناسی ارشد - ایران دوره اسلامی / z.naseri89@yahoo.com
    چکیده: 
    تنگه ها به عنوان آبراه های دریایی همواره در اقتصاد دولت ها نقش بارزی را ایفا می کنند. ملوک هرموز با انتخاب پایتخت جدید خود، جزیره جرون که به یاد وطن خود آن را هرمز نامیدند، نبض تجارت منطقه را به دست گرفتند. مورخان جملگی از تجارت پررونق جزیره هرمز با هندوستان یاد کرده اند. با تصرف جزیره هرمز توسط آلبوکرک پرتغالی تجارت این منطقه تحت کنترل آنان قرار گرفت، اما شاه عباس کبیر با کمک انگلیسی ها پرتغالی ها را شکست داده، از جزیره بیرون کرد. بعد از سقوط هرمز، بندر گمبرون نقش فعالی را در مناسبات اقتصادی ایفا کرد. این پژوهش در پی یافته هایی برای این پرسش هاست که اولاً: نقش جزیره و تنگه هرمز در تجارت دریایی منطقه خلیج فارس چگونه بوده است، و ثانیاً: پی آمدهای اقتصادی تصرف هرمز در این منطقه چه بود، ثالثاً: رشد تجاری بندرعباس چگونه شکل گرفت؟
    Article data in English (انگلیسی)
    متن کامل مقاله: 

    سال هشتم، شماره دوم، تابستان 1390، 133 ـ 156

    Tārikh dar Āyene-ye Pazhuhesh, Vol.8, No.2, Summer 2011

     زینب ناصری لیراوی* / حمید حاجیان پور**

    چکیده

    تنگه ها به عنوان آبراه های دریایی همواره در اقتصاد دولت ها نقش بارزی را ایفا می کنند. ملوک هرموز با انتخاب پایتخت جدید خود، جزیره جرون که به یاد وطن خود آن را هرمز نامیدند، نبض تجارت منطقه را به دست گرفتند. مورخان جملگی از تجارت پررونق جزیره هرمز با هندوستان یاد کرده اند. با تصرف جزیره هرمز توسط آلبوکرک پرتغالی تجارت این منطقه تحت کنترل آنان قرار گرفت، اما شاه عباس کبیر با کمک انگلیسی ها پرتغالی ها را شکست داده، از جزیره بیرون کرد. بعد از سقوط هرمز، بندر گمبرون نقش فعالی را در مناسبات اقتصادی ایفا کرد. این پژوهش در پی یافته هایی برای این پرسش هاست که اولاً: نقش جزیره و تنگه هرمز در تجارت دریایی منطقه خلیج فارس چگونه بوده است، و ثانیاً: پی آمدهای اقتصادی تصرف هرمز در این منطقه چه بود، ثالثاً: رشد تجاری بندرعباس چگونه شکل گرفت؟

    کلیدواژه ها: تنگه هرمز، جزیره هرمز، ملوک هرمز، خلیج فارس، بندرعباس، صفوی.


    * دانشجوی کارشناسی ارشد تاریخ ایران دوران اسلامی دانشگاه شیراز                        z.naseri89@yahoo.com

    ** استادیار بخش تاریخ دانشگاه شیراز

    دریافت: 15/ 6/ 1390- پذیرش: 10/ 10/ 1390


    مقدّمه

    حکومت ها در طول تاریخ همواره به تجارت به عنوان رکنی از پایه های اقتصاد خود توجه ویژه ای داشتند. در دوران باستان، داریوش کبیر با ساخت جاده ها به تشویق تجار و بازرگانان پرداخت. در دوران های بعد نیز شاهان و حکام ایران به این مسئله توجه کردند. علاوه بر راه خشکی جاده ابریشم که از ایران می گذشت، راه دریایی نیز مورد توجه تجار و بازرگانان بود. خلیج فارس در طول تاریخ ایران نقطه ای استراتژیک بوده است و دولت های مختلف می کوشیدند با در اختیار گرفتن این نقطة مهم، نبض تجارت منطقه را در دست گیرند. جزیره هرمز در خلیج فارس همواره نقش استراتژیکی و سوق الجیشی داشته است. اندکی قبل از تشکیل دولت صفوی، اکتشافات جغرافیایی توسط دولت های اروپایی آغاز و به ورود پرتغالی ها به خلیج فارس و اقیانوس هند منجر شد. در زمان صفویه دولت پرتغال به نقش کلیدی جزیره هرمز در خلیج فارس پی برد و با تصرف این جزیره، موقعیت ممتازی در مقایسه با دیگر دولت های اروپایی در منطقه پیدا کرد و توانست تجارت منطقه را برای مدت مدیدی در اختیار گیرد. سرانجام شاه عباس اول صفوی با کمک کمپانی هند شرقی انگلیس توانست هرمز را تصرف کرده، به حاکمیت پرتغالی ها در این منطقه پایان دهد. این دوره، دوران افول پرتغالی ها درخلیج فارس بود. بیشتر سیاحان عصر صفوی، مانند شاردن، تاورنیه و پیترودلاواله در سفرنامه های خود به رشد تجاری بندرعباس بعد از سقوط جزیره هرمز اشاره کرده اند. این، مقارن با توسعه فعالیت کمپانی هند شرقی انگلیس در خلیج فارس بود. درواقع، پس از اکتشافات جغرافیایی و ورود اروپایی ها به دریاهای شرق، تنگه ها و جزایر و سواحل دریایی برای فعالیت های تجاری و اقتصادی اهمیت بسزایی یافت و رقابت دولت های اروپایی برای تسلط بر تنگه های مهم دریایی شکل گرفت.

     تنگه ها، گذرگاه های طبیعی هستند که دو بدنه آب را به یکدیگر متصل می کنند. با توجه به اهمیت و نقش تنگه ها در مسائل ارتباطی، سیاسی، نظامی و اقتصادی، از دیرباز تاکنون از موضوعات مورد مناقشه منطقه ای و جهانی بوده اند. تنگه های استراتژیک به عنوان یک عامل جغرافیایی و به سبب ارزش ارتباطی، اقتصادی، نظامی و ژئوپلتیکی، در موازنه قدرت منطقه ای و جهانی نقش مؤثری دارند و دولت ها و قدرت های حاکم بر تنگه از آن به عنوان ابزاری در سیاست خارجی خود استفاده می کنند. بین کاربری تنگه و میزان قدرت کشور ساحلی آن نیز رابطه مستقیم وجود دارد؛ یعنی هر قدر دولت ساحلی تنگه، قوی تر و قدرتمندتر باشد، به همان نسبت، امکان استفاده از تنگه به عنوان ابزار و اعمال سیاست خارجی در امور منطقه ای و جهانی برایش بیشتر خواهد. قدرت های بزرگ جهانی به علت ارزش و نقش تنگه های استراتژیک، همیشه کوشیده اند بر آنها و کشورهای ساحلی آن کنترل داشته باشند.1 موقعیت و اوضاع جغرافیایی خلیج فارس و تنگه هرمز به گونه ای است که همواره تمدن ها و حکومت ها به آن توجه داشته و هریک سعی کرده اند اقتدار خود را بر این منطقه حفظ کنند. تنگه هرمز گذرگاهی طبیعی است و به علت واقع شدن در منطقه خاورمیانه و همجواری با خلیج فارس که دریایی است با منابع غنی و همچنین به مثابه پل ارتباطی میان تمدن های مشرق زمین ـ به ویژه چین ـ با تمدن هند و مدیترانه است. در روزگاران گذشته و حال، گذرگاه تاریخی و شاهرگ اقتصادی به شمار می آید.2

    بر این اساس، در این پژوهش به پیشینه تاریخی هرمز و نقش این جزیره در تجارت دریایی منطقه خلیج فارس پرداخته شده تا بتوان به تبیین اهمیت هرمز در دوره صفوی پرداخت و با بررسی تحولات آن، آثار سقوط هرمز را، به ویژه در رشد تجاری دیگر بنادر خلیج فارس بررسی کرد.

     نکته دیگر، اینکه اقتصاد منطقه ای خلیج فارس با اقتصاد جهانی رابطه متقابل دارد و تنگه هرمز به عنوان آبراه بین المللی نقش ارتباطی تعیین کننده ای در برقراری پیوند کشورهای منطقه با سایر نقاط جهان به عهده دارد. خلیج فارس به سبب داشتن منابع عظیم نفت و گاز که به عنوان عناصر محرکه دنیای صنعتی شناخته می شوند، و نیز به علت وابستگی شدید صنعت و رفاه اجتماعی جامعه بشری، به ویژه کشورهای صنعتی غرب به نفت خلیج فارس، به صورت قلب اقتصاد جهان عمل می کند و تنگه هرمز به منزله آئورت این قلب است که از طریق آن، انرژی و نیروی محرکه صنعت، به اندام های سراسر کره زمین انتقال می یابد.

    پیشینه تاریخی

    تنگه هرمز در ادوار مختلف تاریخی به اسامی گوناگون خوانده شده است. این تنگه تا قبل از مهاجرت ملوک هرمز از هرمز کهنه در خشکی به جزیره جرون (که از آن پس هرمز خوانده شد) در متون تاریخی و جغرافیایی قدیم، نام مستقلی نداشته و اسامی آن متأثر از نام خلیج فارس و دریای عمان بوده است. هرودوت که ظاهراً خلیج فارس را به درستی نمی شناخته، به نام اریتره اکتفا کرده و خلیج فارس، دریای عمان و اقیانوس هند را یک جا اریتره خوانده و حدی برای دریای پارس و بحر عمان قائل نشده است. داریوش اول هخامنشی نیز در کتیبه ای که از خود در کانال سوئز به جا گذاشته (515ـ518 ق م) تنها به نام دریای پارس بسنده کرده و به تنگه هرمز اشاره ای نکرده است. نقشه های جغرافیایی کهن، از جمله نقشه هکاتوس (500 ق م) خلیج فارس را به صورت پیش رفتگی آب در خشکی نشان می دهد، اما از تنگه هرمز نام نبرده اند.3

    در دوران اسلامی نیز تا قبل از انتقال ملوک هرمز به جزیره هرمز فعلی، نام و نشان تنگه هرمز مرهون نام خلیج فارس است. به سبب نفوذ پرتغالی ها در این منطقه، آلبوکرک در یکی از گزارش های خود از تنگه هرمز یاد می کند. آلبوکرک که به اهمیت تنگه هرمز پی برده بود، آن را کلید خلیج فارس نامید و بدین سان باعث شهرت آن شد. از این به بعد نام تنگه هرمز در منابع تاریخی و جغرافیایی در اشکال مختلفی، چون باب هرمز، بوغاز هرمز (مغولی) مضیق هرمز، تنگه هرمز به کار رفته است.4 جیهانی در کتاب اشکال العالم از تنگه هرمز و موقعیت آن جزیره یاد کرده است: «و در کرمان جویی بزرگ و دریایی خرد نیست، مگر دریای فارس که شاخی آمده است تا هرمز و کشتی دریا بدانجا می رسد و آب آن شور است.»5

    نام جزیره هرمز برگرفته از نام هرمز کهنه است که به صورت ارمز، ارموز، ارموص، اورموزیا، هارموزیا، هرموز و هرمز آمده است. این کلمه بار معنایی متفاوتی دارد. برخی گفته اند که این نام برگرفته از نام اهورامزدای خدای بزرگ ایران باستان است. هرمز در ادبیات کهن ایران به معنای روز اول هر ماه خورشیدی و نیز روز پنجشنبه نیز آمده است. اسامی باستانی این جزیره، اوگریپس و آرقانا است. نئارک در سفرنامة خود نوشته است که بعد از چند روز کشتیرانی به جزیره ای خالی از سکنه رسیده که موسوم به ارقانا بود.6 در منابع متنوع که به بررسی تاریخ خلیج فارس و بنادر آن پرداخته شده، از جزیره هرمز یاد شده است:

    و موغ استان که در کناره دریا معادل جزیره هرمز است تیاب و میناب حالیه اند، چونکه موغستان به معنی نخلستان است، حال که هم مینابی ها و سایر نقاط از کرمان و غیره مغ را بر نخل اطلاق نمایند، و کلمه مغ چون بر انسان اطلاق شود عبارت است از انسانی که تربیت کننده جان و آئین است، و درخت خرما را به همین دلیل مغ گویند، چون که از یک اصله نخل ممکن است کلیه لوازم زندگانی انسان از مأکول و مشروب و ملبوس و کتابت و خانه و مسکرات و غیره تدارک شود.7

    ابن بطوطه هرمز را موغستان نامیده است.8 برخی نیز آن را به صورت خورموز یا خورمغ آورده اند.9 ابن حوقل در صورةالارض از هرمز با عنوان جوز یاد کرده است: «در میان جیرفت و بم، شهر هرمز شاه است که آن را در زمان ما قریه جوز می نامند.»10 اما شبانکاره ای آن را نابند می نامد: «زمین هرموز از حساب ممالک کرمان می نهند و ساحل دریای عمان است و قدیماً بندرگاهی بوده و شهری فراخ، آن را نابند گفتندی و دارالملک آنجا بود.»11

    جغرافیای تاریخی هرمز

    در بررسی منابع جغرافیایی، از بنای هرمز و قدمت تاریخی آن، و نیز موقعیت جغرافیایی و حدود و اقلیم هرمز سخن به میان آمده است.

    حمدالله مستوفی در نزهةالقلوب هرمز را جزء شهرهای ساخته شده توسط اردشیر بابکان می داند. در واقع، این گزارش قدمت این شهر تاریخی را در اختیار ما قرار می دهد: «هرموز از اقلیم دوم است. طولش از جزایر خالدات "صب" و عرضش از خط استوا "له" بر ساحل بحر فارس افتاده است و بغایت گرمسیر، اردشیر ساخته....»12

    بیشتر جغرافی نویسان دوران اسلامی هرمز را از شهرهای کرمان و بندرگاه تجاری آن دانسته و آن را دارای آب و هوای گرم معرفی کرده اند. ابن حوقل هرمز را از شهرهای کرمان قلمداد کرده است: «بزرگ ترین و معروف ترین شهرهای کرمان، سیرجان است که قصبة (کرسی) آنجاست و نیز جیرفت، بم و هرمز (هرمزشاه) است، و شهرهای بزرگ دیگر نیز دارد.»13 اما استخری از آب و هوای گرم و نامطبوع هرمز و اینکه کرمان از طریق هرمز دارای کناره دریا بوده است، سخن می گوید:

    به کرمان گرمسیر و سردسیر هست، و درهم آمیخته بود و از میوه ها همه گونه ها باشد و غالب گرمسیر باشد و بعضی از کناره دریا بر حد کرمان افتد و آنجا فرضه ایشان باشد و به غایت گرمسیر، همچو هرموز و جرون و غیره و هوای ناخوش عفن.14

    و سیاحان اروپایی به گرمای غیرقابل تحمل هرمز و شیوه مردم در خنک کردن منازل خود اشاره کرده اند:

    در هرمز گرما چندان زیاد است که غیرقابل تحمل می باشد، از این رو، ساکنین آن جا وسائلی چون بادبزن دارند که جریان باد را از بیرون به درون خانه هایشان می آورد.15

    سیاحان مسلمان نیز به موقعیت جغرافیایی این جزیره توجه کرده اند، چنان که ابن بطوطه در سفرنامة خود با تعیین حد فاصل هرمز قدیم و جدید، موقعیت جزیره را این گونه ترسیم می کند:

    از عمان به سوی هرمز حرکت کردم. هرمز شهری است بر ساحل دریا که موغستان نیز نامیده می شود، هرمز جدید روبه روی این هرمز در میان دریا واقع است و سه فرسخ با آن فاصله دارد. من نخست، به هرمز جدید وارد شدم که مرکز آن جرون نام دارد. سلطان هرمز نیز در این محل سکونت دارد. جزیره ای که شهر جرون در آن واقع است به اندازه یک روز راه وسعت دارد و بیشتر زمین های آن شوره زار و کوه های نمک است که آن را نمک دارانی می نامند.16

    جزیره هرمز به شکل تقریبی بیضی است که قطرآن 1 و طول آن 5/7 کیلومتر و کوتاه ترین قطرش 5/5 کیلومتر است. سطح جزیره از تپه هایی به ارتفاع 91 متر پوشیده شده است و کوهستانی سنگی در وسط جزیره است که مرتفع ترین قله آن به ارتفاع 210 متر می رسد و هوای هرمز از بندرعباس ملایم تر است و فقط در زمستان با رندگی می شود ... . 17 قلمرو ملوک هرمز از شمال به داراب و سیرجان و لار، و از مغرب به بندر لنگه فعلی، و از مشرق به بلوچستان، و از جنوب به عمان و مسقط ختم می شد.18

    جزیرة هرمز اهمیت خود را مرهون تجارت با هندوستان و مناطق دیگر بوده است که از این راه، سود سرشاری نصیبش می شد. ابن بطوطه این ویژگی هرمز را بیان می دارد:

    جرون شهری است نیکو و بزرگ و دارای بازارهای خوب که بندرگاه هند و سند می باشد و مال التجاره های هندوستان از این شهر بعراق عرب و عراق عجم و خراسان حمل می شود.19

    به طور کلی بعد از سقوط ساسانیان در دوران اسلامی دریانوردان نه تنها در خلیج فارس و تنگه هرمز رفت و آمد می کردند، بلکه از آنجا به دریاهای سراسر جهان مسافرت کرده، تجارت پررونقی را بین جهان اسلام و شرق و غرب آن ایجاد نموده و حتی فنون دریانوردی را توسعه دادند. تجار و دریانوردان مسلمان که از بنادر خلیج فارس چون بصره، لنگه، سیراف و هرمز حرکت می کردند، از سمت شرق به سواحل غرب هندوستان، چون خلیج کامبی، کالیکوت، سیلان، بنگلادش، جزایر اندونزی و مالزی، بندر کانتون در چین، سواحل کره و ژاپن و فیلیپین، و از سمت غرب به یمن، ساحل شرقی افریقا، ماداگاسکار، سومالی، دریای سرخ، مصر، مدیترانه و اروپا برای تجارت و مبادله کالا مسافرت می کردند.20 سلسله های بعدی ایران که به عنوان قدرت های منطقه ای و جهانی مطرح بودند، جملگی به اهمیت آبراهه تنگه هرمز واقف بوده و برای کنترل آن می کوشیدند. غزنویان و سلجوقیان و اتابکان فارس همگی در دوران خود به تجارت خارجی از این آبراهه توجه خاصی مبذول داشتند.21

    ملوک هرموز و ارتباط آنان با همسایگان اطراف

    علت وجودی شهر هرمز، نیاز فلات ایران به نقطه مناسبی بود که ارتباط تجارت خارجی آن را با شبکه تجاری مدیترانه و آسیای شرقی و جنوبی و هندوستان برقرار کند و در نتیجه، شهر هرمز در نقطه ای بنا شد که هم از وسعت و امکانات جغرافیایی مناسبی بهره مند بود و هم بر تنگه هرمز که کانون تلاقی خطوط کشتیرانی تجاری و کاروان های حمل کالا بین اروپا و آسیای جنوب شرقی به حساب می آمد، نظارت داشت. از طرف دیگر، هرمز در مدخل ورودی فلات ایران، یعنی مسیر کرمان و مکران قرار داشت. به عبارت دیگر، جایگاه هرمز منطبق بر نقطه اتصال سیستم حمل و نقل خشکی و سیستم حمل و نقل دریا بود؛ نقطه ای که حالت سه راهی داشت و محورهای تجاری اروپا و آسیای جنوبی و فلات ایران در آن نقطه همدیگر را قطع می کردند.22 حیات اقتصادی هرمز در قرون اولیه اسلامی با قرار گرفتن آن در مسیر کرانه نوردی از خلیج فارس به سمت هندوستان و چین آغاز می شود. هرمز طی سه قرن اول هجری با توجه به آبادانی و رونق بصره و ابله و سپس سیراف که به عنوان بزرگ ترین توقف گاه های تجارت دریایی محسوب می شدند، نتوانست در صحنه اقتصادی خلیج فارس و حوزه اقیانوس هند نقش بسزایی ایفا کند. آغاز رونق اقتصادی و تجاری هرمز را می توان در نیمه دوم قرن چهارم هجری دانست.23

    محمد درم کو، سلیمان، عیسی، لشکری، کیقباد، عیسی، محمود، شاهنشاه و شهاب الدین ملنگ در تاریخ به ملوک قدیم هرمز شهرت یافته اند. از زندگانی امرای قدیم هرمز آگاهی چندانی در دست نیست. تاریخ سیاسی هرمز در قرن ششم هجری به شدت تحت تأثیر تحولاتی است که در مناطق پس کرانه ای کرمان و فارس به وقوع پیوست. هرمز عملاً طی یک قرن، منطقه مورد نزاع حکام کرمان و شبانکارگان و فارس بود.24 هم زمان با حمله مغول به ایران، مظفرالدین ابوشجاع سعدبن زنگی بن مودود از خاندان سلغریان در فارس سلطنت می کرد. او توانست کرمان و اصفهان را ضمیمه حکومت فارس کند و هرمز در قلمرو حکومتی وی قرار گرفت. شبانکاره ای درباره او می گوید:

    مردی صاحب شوکت، خداوند بخت و طالع بود. در سخاوت و شجاعت، عدیم المثل بود و در زمان او خیلی مملکت با فارس مضاف شد و کرمان را به قهر بگرفت و برادرزاده خود محمد بن زیدان [ را ] به سلطنت کرمان فرستاد، و اتابک سعد همتی عالی داشت. دائماً سودای سلطنت عراق پختی و اصفهان را بگرفت....25

    انحطاط و رکود کرمان طی نیمه دوم قرن ششم هجری با درگیری و کشمکش خانگی شدت یافت. ورود مهاجمان غز به کرمان و استقرار ایشان در مسیرهای تجاری جنوب و غرب، علاوه بر تشدید ناامنی در مسیرها زمینه بروز اختلافات قومی و نژادی را در این مناطق فراهم ساخت. این حوادث دو نتیجه مهم برای ملوک هرمز به بار آورد:

    1. ضعف حکومت مرکزی کرمان و عدم توانایی ایشان در دخالت های مستقیم در امور هرمز که موجب شد امرای هرمز با استفاده از این موقعیت، شرایط خود را برای کسب استقلال اقتصادی و سیاسی بهتر نمایند.

    2. اتخاذ سیاست صبر و انتظار از طرف امرای هرمز با توجه به شرایط موجود.26

    ملوک قدیم هرمز از نیمه اول قرن ششم تا سال 641ق/ 1243م به مدت تقریبی 150 سال حکومت کرده، توانستند با پیش گرفتن سیاستی واقع گرا و مبتنی بر شرایط روز، حیات سیاسی خود را تداوم بخشند. تابعیت و سرسپردگی ایشان به پادشاهان کرمان و فارس نمونه ای بارز از (دیپلماسی واقع گرای) ایشان است. این امر، ضمن برکنار داشتن هرمز از جریان های سیاسی پیرامون و محفوظ نگه داشتن این منطقه از ضربات و لطمات جابه جایی های قدرت در سرزمین های همجوار، باعث تداوم حیات اقتصادی آن نیز شد.27 در بیشتر کتاب های تاریخی از ملوک هرمز به عنوان خراج گزار کرمان و فارس یاد شده است. منابع سده هفتم و هشتم هجری، ملوک هرمز را خراج گزار کرمان گزارش داده اند. در تاریخ وصاف آمده است: «در عهد دولت اتابک مظفرالدین ابوبکر، والی هرموز، محمود قلهاتی بود. محمود طبق معمول مال مقرر را به سلاطین کرمان می پرداخت».28 این گزارش را نویسنده نزهة القلوب نیز در سده بعدی تأیید کرده است: «حقوق دیوانیش که بر سبیل خراج به ایران می دهد و داخل کرمان است شش تومان می باشد.»29

    ملوک جدید هرمز

    دوره امارت رکن الدین محمود قلهاتی را می توان آغاز دوره جدیدی در تاریخ هرمز به شمار آورد. مهم ترین ویژگی این دوره، تلاش در قطع وابستگی کامل از فارس و کرمان و همچنین روی آوردن به توسعه ارضی به سمت عمان و بحرین است.30 منابع تاریخی سده هفتم هجری این توسعه طلبی ملوک جدید هرمز را به طرف جزیره کیش گزارش کرده اند. در تاریخ وصاف از نگرانی اتابکان فارس درباره توسعه قلمرو ملوک هرموز تا جزیره کیش سخن به میان آمده است:

    در عهد دولت اتابک مظفر الدین ابوبکر، والی هرموز، محمود قلهاتی بود. محمود با آنکه پیر و ناتوان شده بود، سپاهی گران- دریانورد- ترتیب داد، چنان که حکام اطراف را به وحشت افکند. چون ابوبکر از قدرت یافتن او خبر شد. به حراست دولتخانه کیش مشغول شد و مرد امین و معتمدی را از خواص خود به آنجا فرستاده و سپاه و سلاح و ساز و برگ و کشتی ها آماده نمود و پیوسته مواظب آن حدود بود. با این وصف، محمود دیگر قادر نبود که قصد جزیره کیش کند.31

    در این هنگام رقابت تجاری بین جزیره کیش و هرموز وجود داشت و اتابکان فارس سعی می کردند با در دست داشتن این جزیره، اقتصاد دریایی منطقه خلیج فارس را در اختیار خود درآورند. جغرافی نویسان مسلمان از هرموز به عنوان شاهرگ تجاری و اقتصادی منطقه کرمان و نقش استراتژیک آن در منطقه خلیج فارس، گزارش هایی ارائه کرده اند. اصطخری از مرکزیت هرموز برای بازرگانی کرمان و استقرار بازرگانان در این جزیره اطلاعاتی ارائه می دهد: «هرموز مجمع بازرگانان کرمان است، و فرضه دریاست. بازار و مسجد آدینه دارد. و بازرگانان به روستا باشند.»32 جیهانی نیز این گزارش را تکمیل می کند و اینکه محل آمد و شد کشتی ها و محل گردآمدن تجار بوده است: «هرموز جای جمع شدن بازرگانان است و گذرگاه کشتی دریا. و نزدیک مسجد جامع، بازار دارند و رباطی و جایهای اندک. جای تجار در روستا پراکنده باشد.»33

    ابن حوقل نیز بر اهمیت این جزیره برای اقتصاد تجاری کرمان تأکید می ورزد: «شهر هرموز بندرگاه و مرکز تجارت کرمان و محل دادوستد است.»34 نویسندة احسن التقاسیم از رونق بازرگانی و بازارهای هرموز گزارش می دهد و از آب شیرین آن در کنار رونق تجاری یاد کرده است: «هرموز در یک فرسنگی دریا، گرمسیر است، جامع در بازار است، از کاریزهای شیرین می آشامند. بازارها پرکار، ساختمان ها از گل است.»35

    تلاش برای کسب استقلال

    پانزدهمین شیخ یا سلطان هرموز موسوم به قطب الدین آن را در موقع استیلای مغول رها کرد، به جزیره ای که امروز به جزیره هرموز معروف است پناه برد، و در آنجا شهری ساخت و آن را به یاد وطن خود هرموز نامید. شیوخ هرموز پس از برطرف شدن خطر مغول، در همان جزیره ماندند، ولی به تدریج به سرزمین های اطراف و سواحل جنوبی و شمالی خود نیز دست یافتند و حتی بصره و بحرین را نیز به اطاعت خود درآوردند.36 گزینش جزیره جرون یا هرموز فعلی به عنوان شهر جدید، تحت تأثیر عوامل مساعدی انجام پذیرفته است که عبارت اند از:

    1. ملاحظات سیاسی و اقتصادی و دوری از گزند اشرار و هجوم مغولان و تاتارها که معمولاً از تهاجم به دریا خودداری می کردند.

    2. ضرورت حفظ روابط بازرگانی با هندوستان که جزیره جرون با داشتن لنگرگاه مناسب، این امکان را فراهم می کرد.

    3. ملاحظات سوق الجیشی و استراتژیکی که با توجه به رقابت هرموز با سایر کانون های تجاری، جزیره جرون امکان نظارت دریایی و تسلط بر راه های دریایی را فراهم می نمود.

    4. دور نبودن از خشکی به لحاظ ضرورت تأمین آذوقه و مایحتاج زندگی روزمره.37

    جزیره هرموز به دلیل واقع شدن در کنار تنگه هرموز موقعیت سوق الجیشی خاصی داشت و با استفاده از این موقعیت توانست نبض تجارت منطقه خلیج فارس را در دست گیرد. استقرار نیروها در قلهات که دروازه ورودی تنگه هرموز شمرده می شد، امتیاز بزرگی برای ایشان به شمار می رفت و موجب تسلط آنان بر آبراه خلیج فارس می گردید.38 سیاح مسلمان سده هشتم هجری، اهمیت قلهات را از نظر بازرگانی و ارتباط با تجارت اقیانوس هند بیان داشته است:

    قلهات در کنار دریا واقع است و بازارهای خوبی دارد ... برنج از هندوستان به قلهات آورده می شود، مردم تاجر پیشه اند و از تجارت دریای هندگذران می کنند.39

    در این هنگام همراه با تلاش ملوک هرموز برای استقلال سیاسی - اقتصادی و پیشرفت تجاری این جزیره، بیشترین ضربه به جزیره کیش وارد می شد. در 699 ق/1330 م امیر هرموز، کیش و بحرین را نیز تصرف کرد و تا دو قرن این جزیره، بازار بازرگانی خلیج فارس بود.40 در دوران حکومت تیمور، ملوک هرموز نیز مانند حاکمان کرمان و فارس تابع و خراج گزار حکومت وی شدند. بنا بر منابع دوران صفوی، جزیره هرموز به دیگر جزایر خلیج فارس برتری داشته و مرکز مهم تجارتی به شمار می آمده است:

    جزیره هرموز در آن روزگار چون نگین درخشانی بر تارک خلیج می درخشید، چه این جزیره کوچک که مرکز امارت پادشاهان هرموز و دولت دیرین ایشان به شمار می رفت، بر غالب جزایر و سواحل خلیج، مثل بحرین و کیش و لارک و قشم و میناب و مسقط و موغستان مستولی بود و از آن گذشته، هرموز بزرگ ترین دارالتجاره خلیج و مرکز عظیم معاملات تجاری بین عراق عرب و ایران و هندوستان و افریقا بود.41

    هرموز و پرتغالی ها

    ویژگی سلطه طلبی پرتغال در شرق بر محور استقرار در مناطق سوق الجیشی و کنترل راه های ارتباطی آبی یا ایجاد مراکزی در جزایر با هدف بهره برداری از منابع اقتصادی و تجاری استوار بود، از این رو، مناطقی مانند بندر گوا در هند، ماکائو در خاور دور، و هرموز در خلیج فارس از اهمیت استراتژیک زیادی بهره مند شدند.42 زمانی که اسماعیل اول به حکومت رسید، هرموز یک سلطان نشین مستقلی بود، اما اسماعیل اول سلطان هرموز را، خراج گزار خود نمود، گرچه این وابستگی چندان طول نکشید. در جمادی الاخر913/ اکتبر 1507 آلفونسو دو آلبوکرک با شش کشتی به عزم تسخیر هرموز، روی به خلیج فارس نهاد و در راه، شهر مسقط از بلاد عمان را که از شهرهای مستحکم و پرجمعیت و خراج گزار امیر هرموز بود، با برخی دیگر از بنادر عمان تصرف کرده و آتش زد و در برابر شهر جدید هرموز لنگر انداخت.43 شاردن که در دورة صفوی به ایران آمده بود، اطلاعات بسیاری درباره فتح هرموز به وسیله پرتغالی ها آورده است. وی دربارة اندک بودن نیروهای پرتغالی سخن گفته و می نویسد:

    فقط چهل و شش تن ملاح در هرموز پیاده شد و سلطان وقت را که موسوم به سلغرشاه بن توران شاه و از اولاد سلاطین لارستان کرمان و از نژاد قطب الدین سلطان بود، خراج گزار پرتغال ساخت، و دو نفر از شاهزادگان هرموز را به گروگانی به دربار پرتغال فرستاد. چندی بعد چون خراج موسوم نرسید، از نو با قوای بیشتری آمده در هرموز پیاده شد، و سیف الدوله سلطان وقت را بکلی مطیع و منقاد، ساخت، ولی باز سیف الدوله را به حکومت خود برقرار گذاشته و پس از ساختن قلعه و مستملکاتی و برجاگذاشتن ساخلوی کافی، و انعقاد قرارداد جدیدی در باب خراج که درین بین چند برابر شده بود، پرتغالی ها به گمرکات هرموز دست یافتند، و در واقع، هرموز کاملاً در تصرف و تملک آنها درآمده بود و حدود یک قرن تمام درآنجا همه کاره بودند.44

    متن پیمان صلح ملوک هرموز و پرتغالی ها عبارت است از:

    "پیمان صلح بین آلفونسو دو آلبوکرک و خواجه عطار هرموز، دهم اکتبر 1507.

    موضوع: به رسمیت شناختن حق مالکیت پرتغال بر هرموز، پرداخت خراج و خراج گزاری سلطان هرموز به پادشاه پرتغال (حکمران هرموز خراج گزار پادشاه پرتغال بوده و سالیانه مبلغ بیست هزار اشرفی، هر اشرفی معادل یک کروزادو) و همچنین پرداخت فوری پنج هزار اشرفی به آلفونسو دو آلبوکرک و اجازة ساختن قلعه و یک مؤسسه تجاری در هرموز.45

    در این زمان با تصرف جزیره هرموز توسط پرتغالی ها، تجارت دریایی منطقه خلیج فارس در اختیار آنان قرار گرفت. این شرایط با به سلطنت رسیدن شاه عباس اول تغییر کرد. وقتی شاه عباس اول موقعیت خود را در کشور مستحکم دید و مناطق متصرفی ایران را از ازبکان و عثمانی پس گرفت، به امام قلی خان، حاکم فارس دستور داد که برای فتح هرموز با کمپانی تجاری انگلیسی گفت وگو کند. پیترو دلاواله در سفرنامه خود دربارة نگرانی سفیر اسپانیا از دخالت انگلیس در امور هرموز، گزارش کرده است. وی می نویسد:

    امسال برای اولین بار در خلیج فارس نزدیک هرموز یک کشتی انگلیسی به کرانه های ایران آمد و مقداری امتعه و همچنین عده ای بازرگان منجمله ادوارد کاناک که عنوان نماینده را دارد (و ایرانی ها به او سفیر می گویند) پیاده کرد ... نماینده اسپانی نیز در همین زمان به نزد شاه رفت تا از او درخواست کند اجازه داده نشود انگلیسی ها به خاک ایران وارد شوند، زیرا می ترسد اگر پای آنان به ایران باز و باب تجارت دو مملکت مفتوح شود با دشمنی دیرینه ای که میان انگلیسی ها و پرتغالی ها برقرار است به زودی در هرموز یا اطراف آن ضربه شدیدی به منافع دولت پرتغال وارد شود و به این ترتیب، می خواهد به شاه یادآوری کند به احترام دوستی خود با شاه اسپانی، اجازه ندهد دشمنان او، یعنی انگلیسی ها به خاک ایران راه یابند.46

    این گزارش پیترو دلاواله گویای رقابت اقتصادی و سیاسی بین اروپاییان است و اینکه شاه عباس از این رقابت ها به خوبی استفاده کرد. شاه بعد از اتحاد با کمپانی هند شرقی انگلیس به نیروهای خود دستور داد به مناطق متصرفی حمله کنند:

    [الله وردیخان] بحرین یعنی، جزیره ای را که در آنجا مرواریدهای عالی صید می کنند از چنگ پادشاه هرموز که تحت حمایت پرتغالی هاست به درآورد و امام قلی خان فرزند و جانشین او نیز قلعه بندر را که پرتغالیها تا دویست میلی دریای اطراف آن را به دست داشتند، از آنها بازستاند.47

    به طور کلی ورود انگلیسی ها به دریای شرق موجب نگرانی پرتغالی ها شد و به هر حرکتی که از انگلیسی ها سر می زد با بدبینی می نگریستند. ضمناً برای آنکه تجارت را منحصراً در دست خود داشته باشند از مسافرت جهازات خارجی در آب های خلیج جلوگیری می کردند و هر کشتی که می خواست بدان صفحات بیاید، ناگزیر بود که از کوتوال یکی از قلاع متصرفی آنها جواز بگیرد و شرایط این جوازها هم بسیار سخت و طاقت فرسا بود. به این جهت عمال کمپانی هند شرقی از تعدیات پرتغالی ها به غضب آمده و مصمم گردیدند که هر موقع فرصت مناسبی به دست آوردند نفوذ و تسلط ایشان را از خلیج فارس براندازند و خود را از شر این رقیبان مزاحم آسوده سازند.48

    مورخ دورة شاه عباس اول، چگونگی فتح هرموز و به ویژه قلعه آن را که از کارهای خارق العاده دودمان صفوی می داند، شرح داده است:

    القصه بعد از دو ماه و چند روز امتداد ایام محاصره و جنگ و جدال به نیروی دولت و اقبال که همواره قرین حال این دودمان والاست، قلعه رفیع بنیان هرموز که در متانت و حصانت شهره جهان و از کارنامه های نادره فرنگیان است، مسخر اولیای دولت ابد پیوند گردیده، محمود شاه، والی هرموز و اتباع او به دست درآمدند....49

    سیاح فرانسوی از مواد موافقت نامه بعد از شکست پرتغالی ها و سقوط هرموز اطلاعاتی می دهد:

    پرتغالی ها ... بالأخره در سال مزبور (هزار و ششصد و بیست و پنج) با شاهنشاه موافقتی به عمل آوردند، و طبق این موافقتنامه کلیه مایملک و مستملکات خود را که هنوز در ساحل امپراطوری ایران در دست داشتند، به مالک اصلی بازگذاشتند و در مقابل، حقوق صید مروارید بحرین و نصف گمرکات بندر کنگ که بلده ایست در فاصله سه روزه راه از هرموز، برایشان باقی بماند.50

    از آن به بعد هرموز کاملاً از آنِ ایران بود و والی آنجا اغلب با عنوان سلطان، جزیره را اداره می کرد. پوزر گزارش می دهد که در سال های (1032-1038ق/1623-1629م) حکمران، مقام خود را به مبلغ سه هزار تومان از امام قلی خان خریداری کرده بود. درآمد او فقط به دویست تومان در سال بالغ می شد، زیرا شاه عباس راه تجاری را در بندرعباس قرار داده بود و گمرکات و درآمدها را به خزانه خود سرازیر می کرد. بر این اساس، وظیفه جزیره تنها محافظت بنادر در خشکی بود.51

    بندرعباس؛ قطب تجاری

    بندر گمبرون، قریه کوچکی بود در کنار تنگه هرموز که قریب دو فرسخ از جزیره هرموز فاصله داشت. این بندر را سیاحان و مسافران فرنگی به اختلاف کمبرون، گمبرون، کمران، گامرون، گومرون، گامبرن، کمبرو و بندر مطلق و حتی بندل نیز خوانده اند. با مراجعه به نقشه و مطالعه در اطراف موقعیت جغرافیایی بندرعباس، معلوم خواهد شد که بندر مزبور دروازه تجارت شرق و غرب و از بنادر مهم مشرق بوده است. بندر گمبرون در بسیاری از زمان ها اهمیت داشته و در موقع آبادانی و شکوفایی بندر هرموز، دروازه آن شهر تلقّی می شد.52 پرتغالی ها از زمانی که بر جزیره هرموز دست یافته و امیر آن جزیره را تحت الحمایه خویش ساختند، بندر کوچک گمبرون را نیز به عنوان اینکه در قلمرو متصرفات امیر هرموز است با حدود دویست میل از آب های اطراف آن به تصرف درآوردند، و چون سواحل جزیره برای کشتی های کوچک جنگی ایشان پناهگاه مناسبی نداشت، ساحل گمبرون را لنگرگاه کشتی های مزبور قرار دادند و در سال های اولیة سلطنت شاه عباس برای حفظ و حراست از کشتی های جنگی در آنجا قلعه ای بنا کردند. در پناه این قلعه همیشه از 25-30 کشتی کوچک مسلح حاضر بود.53

    شاه عباس قبل از تصرف هرموز، دستور تصرف بندر گمبرون را صادر کرد و سپس آنجا را به نام خود، بندر عباس نامید. سیاحان اروپایی از اقدامات عمرانی شاه عباس اول در این بندر، و اهمیت آن در فعالیت های تجاری منطقه خلیج فارس و اقیانوس هند سخن گفته اند:

    بندرعباس اصلاً کمرن نامیده می شد، شاه عباس کبیر به آبادی آن اقدام کرده، آنجا را به اسم خود موسوم ساخت و حالا یک شهر بزرگی شده است با مخزن های بزرگ برای مال التجاره که بالای آنها هم برای منزل تجار عمارت بنا شده. همان وقت هم که هرموز در تصرف پرتغالی ها بود باز معاملات عمده تجارتی در بندرعباس می شد، چون از حیث امنیت بر همه سواحل نقاط خلیج ترجیح دارد. تا 15 سال قبل حصار و بارو نداشت، شب ها ممکن بود داخل شهر شده سرقتی مرتکب شوند یا در عمل گمرک، تقلبی بکنند، اما از آن وقت، دور شهر را حصار کشیده اند و بر امنیت آن افزوده شده است. انگلیسی ها و هلندی ها در آنجا تجارتخانه دارند و عمارات عالی در کنار دریا بنا کرده اند و چون بهترین لنگرگاه های خلیج فارس بندرعباس است، تمام کشتی های بزرگی که از هندوستان برای ایران و عثمانی و سایر نقاط آسیا و یک قطعه از اروپا مال التجاره بار می گیرند و به بندرعباس آمده لنگر می اندازند و در وقت ورود کشتی ها تجار زیاد در آنجا حاضراند که اغلب ایرانی و ارمنی و هندی های مقیم ایران هستند.54

    تاورنیه علاوه بر توصیف شرایط بازرگانی بندرعباس و مزیت های این بندر، اولین پیامد تصرف هرموز را مرکزیت یافتن بندرعباس در تجارت منطقه می داند:

    این شهر روز بروز از حیث تجارت بیشتر اهمیت پیدا می کند و جمعیتش زیاد می شود از وقتی که هلندی ها را از حمل سنگ های ابنیه هرموز منع کرده اند از آنها به بندر حمل نموده، به مصرف ابنیه عالیه می رسانند، و جهت عمده اینکه بعد از خرابی هرموز، بندرعباس تجارتگاه شده است....55

    گزارش های سیاحان اروپایی از دوران پایانی صفویه، حاکی از آن است که شاه سلیمان صفوی از مناسبت های بازرگانی اروپایی در بندر عباس، به ویژه فرانسویان حمایت کرده و مؤسسه های بازرگانی در این شهر برپا شده و این شهر از منابع گمرکی مناسبی بهره مند بوده است:

    ... آقای مونت فره رئیس مؤسسه بازرگانی کمپانی هند در بندرعباس به مناسبت اینکه رئیس کل گمرک بندر مبلغ قابل ملاحظه ای از پول او را توقیف کرده بود ... از شاه تقاضا کرد که پولش را مسترد سازند، علاوه بر اینکه شاه دستور داد تمام پولش را به تمام و کمال به او پس دادند، رئیس الوزرای شاه نیز به او ملاطفت و مهربانی بسیار کرد. 56

    این سیاح اروپایی از میزان درآمد گمرک بندرعباس گزارش هایی در اختیار ما قرار می دهد:

     گمرک خلیج فارس که شامل بندرعباس و بندر کنگو و بندر ریگ و جزیره بحرین می باشد، به شصت و پنج هزار تومان که دومیلیون و نهصد و بیست و پنج هزار «لیور» می شود، اجاره داده شده است. انگلیسی ها به مناسبت اینکه در گرفتن جزیره هرموز از پرتغالی ها به شاه عباس کمک کرده بودند، سابقاً عواید گمرکی بندرعباس را با شاه ایران قسمت می کردند. 57

    پیامد دیگر سقوط هرموز، افول پرتغالی ها در خلیج فارس و ظهور قدرت بلامنازع انگلیسی ها در این منطقه بود، به طوریکه تجارت خلیج فارس در اختیار آنان قرار گرفت و حتی بر جایگاه و نفوذ آنان در هندوستان تأثیر گذاشت. «ضمناً انگلیسی ها اجازه یافتند در بندرعباس کنسولگری تأسیس کنند و انحصار خرید ابریشم ایران را به خود اختصاص داده و اجازه وارد کردن منسوجات انگلیسی را به ایران بگیرند.»58

    پیامد دیگر سقوط هرموز، ویرانی شهر و تأسیسات آن و دوره شکوفایی بندر گمبرون بود. اسناد و مدارک از توافق محرمانه شاه و مونوکس در مورد تخریب کامل جزیره و تأسیسات آن گواهی می دهد و عملیات نیروهای ایرانی نیز مؤید آن است. شهر هرموز به کلی ویران و کوچه ها و خیابان های شهر برای یافتن گنج های پنهان در آن، زیرو رو شد و خانه های مسکونی با استفاده از مواد منفجره تخریب گردید و کلیه تأسیسات اقتصادی و فرهنگی هرموز در یک هجوم ناباورانه به ویرانی کشیده شد و این شهر بزرگ که جمعیتی بالغ بر چهل هزار نفر را در خود جای می داد، تنها قلعه نظامی پرتغالی ها برجای ماند. تجار، کسبه و اهالی، ناگزیر به مسقط و بنادر هند مهاجرت کردند. بخشی از تجار خارجی ساکن در جزیره به بندر گمبرون نقل مکان کردند و نقش تجاری و اقتصادی این جزیره به تمامی بر عهده بندر جدیدالتأسیس گمبرون که برای اولین بار در سال 1034ق/ 1624 م از آن به عنوان بندر عباسی نام برده شده است، واگذار شد.59

    پس از سقوط هرموز به نفوذ و اقتدار پرتغالی ها در خلیج لطمه شدید وارد آمد، ولی برعکس دست انگلیسی ها در تجارت آن صفحات بازتر شد و هرموز را به جای جاسک، بندر تجارتی خود ساختند. شهر مشهور هرموز که بزرگترین مرکز تجارت مشرق به شمار می رفت بعد از اینکه به تصرف ایرانی ها افتاد به زودی کالاها و اشیای قیمتی خود را از دست داد و تنها به مسکن بومیان مبدل شد.

    منابع انگلیسی گزارش می دهند که این شهر در دوره قاجاریه فقط عبارت از صخره خشک و بایری بوده که فقط دویست نفر جمعیت در آن سکونت داشتند و با کمال فقر و مذلت معیشت خود را از فروش نمک و گل سرخ می گذراندند.60

    ایرانی ها همواره هرموز را در تصرف خود داشتند تا موقعی که کشتی های انگلیسی و هلندی در سال 1625م به اتفاق یکدیگر پرتغالی ها را مغلوب و بیرون کردند. از آن موقع به بعد شهر هرموز به سرعت رو به خرابی و انهدام رفت. در یکی از اسناد کمپانی هند شرقی می نویسد:

    از قرار معلوم ایرانی ها خیال ندارند دوباره هرموز را مسکون سازند و در عوض می خواهند گومبرون را بندر تجارتی خود قرار دهند. شاه امر کرده است خانه ها را خراب نمایند و هیچ بنای تازه ای در آنجا احداث نکند، ولی معذلک سیصد نفر از سپاهیان ایرانی قلعه آنجا را هنوز در تصرف خود دارند. پرتغالی ها با بیست کشتی کوچک قلعه را محاصره نمودند و قایق هایی را که در ساحل لنگر انداخته بود، همه را سوزانیدند و در نتیجه، فعلاً تجارت این نقطه به کلی از میان رفته است. سرتوماس هربرت که پنج سال بعد از تسخیر هرموز در سال 1627م آنجا را دیده است شاهد خرابی و انهدام روزافزون آنجا بود و می گوید در انتهای جزیره خرابه های شهر معظمی که پرتغالی ها احداث کرده و حالا در تصرف یک پادشاه مسلمان است هنوز باقی است. این شهر یک وقت بسیار بزرگ بوده است و عمارات وسیع و عالی داشته و چند دیر و کلیسا و یک بازار بزرگ هم در آنجا بوده است. این شهر بینوا امروزه اعتبار و عظمت گذشته خود را تماماً از دست داده است و ایرانی ها دائماً چوب و سنگ عمارات آنجا را برای ساختمان گومبرون که در سه فرسخی آن واقع است می برند. خلاصه این شهر مخروبه که امروز قابل تصرف و سکونت هم نیست در ده سال پیش زیباترین شهر مشرق زمین به شمار می رفته است.61

    سیاحان اروپایی حتی در سده نوزدهم میلادی نیز از ویرانی این جزیره زیبا سخن به میان آورده اند. کنت دوگوبینو می نویسد:

    در دوران پرتغالی ها شهر هرموز در مدخل خلیج در جزیره ای به همین نام قرار داشت که مبادلات بازرگانی را به خود جلب کرد و در نتیجه، شهری به وجود آمد که شکوه بی نظیرش را مورخان لیسبونی به نحوی توصیف کرده اند که شباهت به زیباترین رؤیاهای قصه های عربی دارد. این ثروت از میان رفت و در غارت و ویرانی شهر نابود شد و گمان نمی رود هرگز تجدید شود، زیرا ثروت و رونق مزبور جز به نفع قدرتی که در هند مستقر شده بود و فکری جز استثمار هند و ایران در سرنداشت نمی توانست وجود داشته باشد. به محض اینکه ایران در قرن هفدهم از دست این قدرت رها شد طبعاً هرموز را تصرف کرد.62

    شاه عباس از فتح هرموز مشعوف شد و درصدد برآمد که بندرگاه بزرگی در ساحل احداث نماید. برای این مقصود، قریه کوچک و گمنام «کومبرون» را که سابقاً اقامتگاه جماعتی از صیادان بود، انتخاب کرد. این شهر بعدها در تاریخ خلیج شهرت و اهمیت بسیاری به دست آورد. تجارت و جمعیت شهر جدید به تدریج به بندر جدیدالاحداث انتقال یافت و به کمپانی هند نیز اجازه داده شد که در آنجا دو عمارت مسکونی داشته باشد، ولی اجازه ساختن خانه برای خود نداشتند که مبادا روزی آن را به قلعه تبدیل کنند. بندر جدید برای تجارت انگلیسی ها به مراتب مناسب تر از جاسک بود، زیرا راه بسیار خوبی آنجا را به پایتخت مملکت متصل می ساخت و انگلیسی ها آسان تر از سابق می توانستند امتعه خود را به داخل ایران حمل کنند. به همین علت تا مدت یک قرن و نیم بندرعباس مهم ترین توقفگاه و مرکز تجارتی کمپانی هند شرقی در سواحل خلیج فارس بود.63 در سال 1625م پرتغالی ها برای آخرین بار به قصد تسخیر هرموز حمله کردند، اما هلندی ها با انگلیسی ها متحد شدند و شکست سختی بر آنان وارد کردند و نیروی دریایی آنها را منهزم ساختند.64

    منابع انگلیسی سده نوزدهم میلادی از اهمیت بندرعباس در تجارت خارجی ایران سخن گفته و اشاره می کنند که پس از فتح هرموز، بندرعباس اهمیت یافت، به طوری که هلندی ها و فرانسوی ها در این بندر به ساختن کارخانه ها و قلاع پرداخته و حتی هلندی ها شهر تازه ای در آن برپا کردند: «در زمان صفویه که راه تبریز و قفقاز باز نبود و از بوشهر و شیراز هم آمد و شد نمی شد، بندرعباس یگانه مدخل و مخرج بازرگانی ایران به شمار می آمد» 65 و نیز گزارش می دهند:

    پس از فتح جزیره هرموز، بندر کامرون[گمبرون] نیز از تصرف پرتغالی ها درآمد و به افتخار شاه عباس بزرگ، نام آن را بندرعباس می گفتند. در زمان شاه عباس رو به آبادی نهاد، هلندی ها و فرانسوی ها با اجازه دولت ایران در آنجا قلعه ها و کارخانه های محکمی بنا نهادند و اطراف بندر را حصار گلی کشیدند. در سال 1698 میلادی برابر 1110 هجری قمری هلندی ها با اجازه دولت ایران شهر تازه ای در وسط بندرعباس ساختند که تا سال 1722میلادی برابر 1135 هجری قمری دوام یافت.66

    نتیجه گیری

    از دوران باستان همواره توجه دولت ها به تجارت و اقتصاد دریایی بوده و دولت ها چه در زمان اوج قدرت و چه عکس آن به تحکیم قدرت سیاسی و اقتصادی خود در خلیج فارس توجه کردند. اولین دولت ایرانی که به این مهم توجه کرد، دولت هخامنشی در زمان داریوش اول بود و بعد از سقوط ساسانیان، دولت های محلی نیز به این نکته توجه داشتند. برای مثال، ملوک هرموز در خلیج فارس، قدرت را در دست گرفته و به سبب نقش استراتژیک این جزیره، در منطقه نقش فعالی داشتند. در زمان صفویه، این جزیره توسط پرتغالی ها تصرف شد و به اقتصاد کشور لطمه وارد کرد. بعد از تصرف این جزیره توسط نیروهای پرتغالی نقش نیروهای ایرانی در این منطقه کمرنگ شد تا با تصرف دوباره جزیره توسط شاه عباس اول حضور گسترده ایرانیان دوباره در خلیج فارس مشاهده شد و شاه عباس برای جلوگیری از حمله های کمپانی های تجاری به جزیره هرموز، به احیا و شکوفایی بندر گمبرون که در ساحل خلیج فارس قرار داشت، پرداخت و نام آن را به بندرعباس تغییر داد. دولت ایران بعد از تصرف جزیره، تلاش کرد بنادر ساحلی کشور را توسعه و مناطق تجاری را در خشکی قرار دهد که نمونه آن، توسعه و شکوفایی بندرعباس است. از آن به بعد قطب تجاری منطقه خلیج فارس شد و کمپانی های تجاری اروپایی حضور فعالی در این منطقه پیدا کردند. در واقع، با سقوط هرموز، این تغییرات به نفع بندر تجاری گمبرون (بندرعباس) صورت گرفت. علاوه بر مرکزیت یافتن بندرعباس در تجارت خلیج فارس، افول پرتغالی ها در این منطقه، و قدرت یافتن کمپانی هند شرقی انگلیس از پیامدهای سقوط هرموز به شمار می آید. تأثیر دیگر این سقوط، در ویرانی هرموز و مهاجرت ساکنان این جزیره به دیگر بنادر خلیج فارس و هندوستان، بروز یافت.


    پی نوشت ها:

    1. محمدرضا حافظ نیا، خلیج فارس و نقش استراتژیک تنگه هرمز، ص 3.

    2. غلامرضا زعیمی، تنگه هرمز، ص 31.

    3. غلامرضا زعیمی، همان، ص 36.

    4. همان، ص 136.

    5 ابوالقاسم بن احمد جیهانی، اشکال العالم، ص 130.

    6. غلامرضا زعیمی، همان، ص 36، ص37.

    7 محمدعلی سدیدالسلطنه کبابی، تاریخ بندرعباس و خلیج فارس، ص 64.

    8. محمدبن عبدالله بن بطوطه، سفرنامه ابن بطوطه، ص268.

    9. غلامرضا زعیمی، همان، ص37.

    10. محمدبن حوقل، صورة الارض، ص74.

    11. محمدبن علی بن محمد شبانکاره ای، مجمع الانساب، ص 215.

    12. حمدالله مستوفی، همان، ص 176.

    13. محمدبن حوقل، همان، ص73.

    14. ابراهیم اصطخری، مسالک ممالک، ص139.

    15. مارکوپولو، سفرنامه مارکوپولو، ص228.

    16. ابن بطوطه، همان، ص 268.

    17. احمد اقتداری، خلیج فارس از دیرباز تاکنون، ص 693.

    18. غلامرضا زعیمی، همان، ص21.

    19. ابن بطوطه، همان، ص268.

    20. محمدرضا حافظ نیا، خلیج فارس و نقش استراتژیک تنگه هرمز، ص212.

    21. همان، ص 214.

    22. محمدرضا حافظ نیا، همان، ص 217.

    23. محمد باقر وثوقی، تاریخ مهاجرت اقوام در خلیج فارس، ص 103.

    24. همان، ص112.

    25. محمدبن علی بن محمدشبانکاره ای، همان، ص 183.

    26. محمدباقر وثوقی، همان، ص127. ص128.

    27. همان، ص 146.

    28. وصاف، تحریر تاریخ وصاف، ص181.

    29. حمدالله مستوفی، همان، ص172.

    30. محمد باقر وثوقی، همان، ص155.

    31. وصاف، تحریر تاریخ وصاف، ص181.

    32. ابواسحق ابراهیم اصطخری، همان، ص142.

    33. ابوالقاسم بن احمد جیهانی، اشکال العالم، ص131

    34. محمدبن حوقل، صوره الارض، ص76.

    35. محمدبن احمد مقدسی، احسن التقاسیم، ص 688.

    36. شاردن، سیاحتنامه شاردن، ج 3، ص 448. ص449.

    37. محمدرضا حافظ نیا، همان، ص 218ـ219.

    38. محمدباقر وثوقی، همان، ص183.

    39. ابن بطوطه، همان، ص 265. ص266.

    40. احمد اقتداری، آثار شهرهای باستانی سواحل و جزایر خلیج فارس و دریای عمان، ص697.

    41. حسن بیگ روملو، احسن التواریخ، ص 675.

    42. کاستلیانو، اسناد روابط تاریخی ایران و پرتغال(1500-1758 )، ص1.

    43. سیبیلیا شوستر والتر، ایران صفوی از دیدگاه سفرنامه های اروپائیان، ص111.

    44. ژان شاردن، سیاحتنامه شاردن، ج 3، ص 450. ص 449.

    45. کاستلیانو، همان، ص 349. ص350.

    46. پیترودلاواله، سفرنامه پیترودلاواله، ص 117. ص116.

    47. همان، ص 304.

    48. آرنولد تالبوت ویلسون، مجموعه وقایع تاریخی و گزارش نظامی خلیج، ص 107.

    49. اسکندر بیک ترکمان، عالم آرای عباسی، ج3، ص 982.

    50.ژان شاردن، همان، ج 3، ص 215.

    51. سیبیلیا شوستر والتر، همان، ص 114.

    52. سرپرسی سایکس، سفرنامه ژنرال سرپرسی سایکس یا ده هزار میل در ایران، ص 321-320.

    53. نصرالله فلسفی، تاریخ روابط ایران و اروپا در دوره صفویه، ص 53. ص54.

    54. ژان باتیست تاورنیه، سفرنامه تاورنیه، ص 1009.

    55. همان، ص 1012. ص1013.

    56. سانسون، همان، ص 35.

    57. همان، ص 134.

    58. هوشنگ مهدوی، تاریخ روابط خارجی ایران، ص 92.

    59. محمدباقر وثوقی، همان، ص 268.

    60. آرنولد تالبوت ویلسون، همان، ص118-117. ر.ک: سرپرسی سایکس، همان، ص314.

    61. آرنولد تالبوت ویلسن، همان، ص 118.

    62. کنت دوگوبینو، سفرنامه کنت دوگوبینو سه سال در آسیا(1858-1855)، ص 119.

    63. آرنولد تالبوت ویلسون، همان، ص 119.

    64. همان، ص 128.

    65. لرد کرزن، ایران و مسئله ایران، ص 151.

    66. همان، ص 162.


    منابع

    ابن بطوطه، محمدبن عبدالله، سفرنامه ابن بطوطه، ترجمه محمد علی موحد، تهران، بنگاه ترجمه و انتشارات کتاب، 1337.

    ابن حوقل، محمد، صوره الارض، ترجمه جعفر شعار، بی جا، بنیاد فرهنگ ایران، 1345.

    اصطخری، ابواسحق ابراهیم، مسالک الممالک، به اهتمام ایرج افشار، بی جا، علمی و فرهنگی، 1368.

    اقتداری، احمد، خلیج فارس از دیرباز تاکنون، تهران امیرکبیر، 1345.

    ــــ، آثار شهرهای باستانی سواحل و جزایر خلیج فارس و دریای عمان، تهران، انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، 1348.

    دلاواله، پیترو، سفرنامه پیترودلاواله، ترجمه شعاع الدین شفا، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، 1348.

    تاورنیه، ژان باتیست، سفرنامه تاورنیه، ترجمه ابوتراب نوری، بی جا، برادران باقراف، 1331.

     ترکمان، اسکندربیک، عالم آرای عباسی، به کوشش ایرج افشار، تهران، امیرکبیر، 1335.

    جیهانی، ابوالقاسم بن احمد، اشکال العالم، ترجمه علی بن عبدالسلام کاتب، بی جا، آستان قدس رضوی، 1368.

     حافظ نیا، محمدرضا، خلیج فارس و نقش استراتژیک تنگه هرموز، تهران، سمت،1371.

     روملو، حسن بیگ، احسن التواریخ، ترجمه عبدالحسین نوائی، تهران، بابک،1357.

    زعیمی، غلامرضا، تنگه هرموز، تهران، دفتر پژوهشهای فرهنگی،1381.

    سانسون، سفرنامه سانسون، ترجمه تقی تفضلی، تهران، بی نا، 1346.

    سدیدالسلطنه، محمدعلی، تاریخ بندرعباس و خلیج فارس، به تصحیح احمد اقتداری، تهران، دنیای کتاب، 1363.

    سایکس، پرسی مولزورث، سفرنامه ژنرال سرپرسی سایکس یا ده هزار میل در ایران، ترجمه حسین سعادت نوری، تهران، کتابخانه ابن سینا، 1336.

    شاردن، ژان، سیاحتنامه شاردن، ترجمه محمد عباسی، تهران، امیرکبیر، 1336.

    شبانکاره ای، محمدبن علی بن محمد، مجمع الانساب، به تصحیح میرهاشم محدث، تهران، امیرکبیر، 1363.

    شوستر والتر، سیبیلا، ایران صفوی از دیدگاه سفرنامه های اروپائیان، ترجمه غلامرضا ورهرام، تهران، امیرکبیر، 1364.

    فلسفی، نصرالله، تاریخ روابط ایران و اروپا در دوره صفویه، تهران، چاپخانه ایران، 1316.

    کاستلیانو، اسناد روابط تاریخی ایران و پرتغال(1500- 1758)، ترجمه مهدی آقا محمد زنجانی، تهران، مرکز اسناد و خدمات پژوهش، 1382.

    دوگوبینو، کنت، سفرنامه کنت دوگوبینو سه سال در آسیا(1858-1855)، ترجمه هوشنگ مهدوی، تهران، کتاب سرا، 1376.

    لرد کرزن، جورج ناتانیل، ایران و مسئله ایران، ترجمه علی جواهر کلام، بی جا، ابن سینا، 1343.

    مارکوپولو، سفرنامه مارکوپولو، ترجمه سیدمنصور سجادی و آنجلادی جوانی رومائو، تهران، گویش.

    مستوفی، حمدالله، نزهة القلوب، بی جا. بی نا، بی تا.

    مقدسی، ابوعبدالله محمدبن احمد، احسن التقاسیم، ترجمه علینقی منزوی، بی جا، شرکت مؤلفان و مترجمان ایران، 1361.

    مهدوی، هوشنگ، تاریخ روابط خارجی ایران، تهران، امیرکبیر، 1383.

    وثوقی، محمد باقر، تاریخ مهاجرت اقوام در خلیج فارس، شیراز، دانشنامه فارس، 1380.

    وصاف، تحریر تاریخ وصاف، به تصحیح عبدالمحمد آیتی، بی جا، بنیاد فرهنگ ایران، 1346.

     ویلسون، آرنولد تالبوت، مجموعه وقایع تاریخی و گزارش نظامی خلیج از قدیم ترین ازمنه تا اوایل قرن بیستم، ترجمه محمد سعیدی، تهران، بی نا، 1310.

    شیوه ارجاع به این مقاله: RIS Mendeley BibTeX APA MLA HARVARD VANCOUVER

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    حاجیان پور، حمید، ناصری لیروای، زینب.(1390) پایان اشغال بندر عباس توسط پرتغال و نقش آن در شکوفایی تجارت این بندر در دوره صفوی. دو فصلنامه تاریخ اسلام درآینه پژوهش، 8(2)، 133-

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    حمید حاجیان پور؛ زینب ناصری لیروای."پایان اشغال بندر عباس توسط پرتغال و نقش آن در شکوفایی تجارت این بندر در دوره صفوی". دو فصلنامه تاریخ اسلام درآینه پژوهش، 8، 2، 1390، 133-

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    حاجیان پور، حمید، ناصری لیروای، زینب.(1390) 'پایان اشغال بندر عباس توسط پرتغال و نقش آن در شکوفایی تجارت این بندر در دوره صفوی'، دو فصلنامه تاریخ اسلام درآینه پژوهش، 8(2), pp. 133-

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    حاجیان پور، حمید، ناصری لیروای، زینب. پایان اشغال بندر عباس توسط پرتغال و نقش آن در شکوفایی تجارت این بندر در دوره صفوی. تاریخ اسلام درآینه پژوهش، 8, 1390؛ 8(2): 133-