بررسی تأثیر اینترنت بر آینده رشته تاریخ
Article data in English (انگلیسی)
مقدمه
رايانه و نرم افزارهاى مرتبط با آن و همچنين شبكه جهانى اينترنت، نمونهاي از ابزارهايي است كه امروزه جايگاه مستحكمي در جهان يافته است. امروزه نرم افزارهاي رايانهاي نقش مؤثر و فراگيري در توليد، تكثير و تغيير محصولات تصويري، صوتي و نوشتاري داشته و فعالان عرصه شبكه جهاني اينترنت توانستهاند در حوزههاي برقراري ارتباط، جستوجو، گسترش كتابخانههاي ديجيتالي، انتشار اسناد و ثبت و ضبط دادهها، قابليتهاي فوقالعاده خود را بهكار گيرند. اما با وجود تمامي نقاط قوت نرم افزارهاي جديد و قابليتهاي بالاي اينترنت به نظر ميرسد مورخان در آيندهاي نه چندان دور با تهديدها و چالشهايي، همچون بيثباتي مواد آرشيوهاي وب بنياد، عدم بايگاني مناسب دادههاي ديجيتالي كه بسياري از آنها ممكن است ارزش تاريخي داشته باشند، حذف و تغيير آنها از روي پايگاهها، تغيير آدرسهاي اينترنتي(URL) برخي از منابع يا وب سايتها و همچنين فقدان قوانين مشخص و مدون در زمينه ضبط و نگهداري اسناد ديجيتال در سازمانها و نهادهاي اداري روبهرو شوند.*
گسترش روزافزون رسانههاي جديد، به ويژه شبكه جهاني اينترنت و توليد و انتشار دادههاي جديد در سطح جهان كه بسياري از اين دادهها ميتواند در روند تدوين تاريخ معاصر به كار مورخان بيايد، نشان از آن دارد كه گسترش رسانههاي جديد، به خصوص اينترنت، بر روند وقايعنگاري و تاريخنويسي در آينده تأثير خواهد داشت. با پيدايش اينترنت، همه مردم به نوعي در حال جمعآوري اطلاعات خود هستند و وظيفه وقايعنگاري را بر دوش ميكشند. گسترش وبسايتها، وبلاگها و بسياري از شبكههاي اجتماعي كمك كرده كه بسياري از مردم بتوانند اطلاعات مربوط به خود و روند تحولات زندگيشان را در فضاي مجازي منتشر كنند. معلوم نيست مورخان چگونه بايد دريابند كه كدام يك از اين وقايع و اطلاعات ديجيتال، با اين حجم بالا و وسيع، مهم بوده و تاريخ آينده را بر اساس اين منابع جديد چگونه بايد نوشت. بر خلاف اعصار گذشته كه بسياري از مورخان با كمبود منابع و اسناد روبهرو بودند، در اين عصر ازدياد و وفور منابع و اسناد است كه موجب سردرگمي آنان خواهد شد. به گفته تامشينفلد مورخان امروزي به جاي جستوجو در اسناد، با حجم وسيعي از اطلاعات سر و كار دارند و هر چه بيشتر ميگذرد آنها بيشتر سر در گم ميشوند كه كدام يك ارزش نگهداري و ثبت در تاريخ را دارند . با توجه به انتشار اين حجم از اطلاعات و ثبت و ضبط خودكار بسياري از وقايع و حوادث، ممكن است كه در دهههاي آينده شاهد تغيير و تحولاتي در وظيفه و رسالت مورخان باشيم. به اعتقاد اريك اشميت، بنيانگذار گوگل، اين تغييرات و انتشار اين حجم از اطلاعات در نهايت، تغيير شغل مورخان را به همراه خواهد داشت .
مورخان در عصر اينترنت
قرني را كه در آغاز دومين دهه آن هستيم، بسياري قرن «انفجار اطلاعات» نام نهادهاند. اريك اشميت به اين نكته مهم اشاره ميكند كه «در اين عصر ما هر دو روز يكبار با حجم وسيعي از محتوا روبرو ميشويم كه هم اندازه كل حجم محتوايي تاريخ قبل از تمدن بشر تا سال 2003م است» . در اين قرن، رسانهها ديگر تنها در فيلم و عكس و روزنامههاي كاغذي خلاصه نميشوند، بلكه رسانههاي نوظهوري، همچون شبكه جهاني اينترنت و نرمافزارهاي وابسته، آن چنان جايگاهي يافتهاند كه بسياري از رسانههاي سنتي را تحت الشعاع خود قرار دادهاند. به همين علت است كه بسياري از افراد، سازمانها و نهادها ناگزيرند به اين پديده روي آورده و از توانمنديهاي آن بهرهمند شوند. حضور شبكه اينترنت در دو دهه اخير، تحولات مثبت زيادي را در بسياري از كشورها و از جمله ايران ايجاد كرده است. حوزه تحقيقات و پژوهشهاي علوم انساني، به خصوص در رشته تاريخ نيز از اين تحولات به دور نبوده است.
يكي از موضوعاتي كه همواره مورد توجه روششناسان هر علمي قرار دارد، ارتباط يك علم با ساير علوم، به طور اعم يا علوم ديگر به طور اخص است. تاريخ نيز به عنوان يك علم از اين قاعده مستثنا نبوده و نيست. اگر دانش تاريخ به صورت سنتي با ادبيات، علم حديث، كلام يا علوم ديگر پيوند داشته امروزه بايد به عرصههاي ديگري نيز توجه داشته باشد. پديده اينترنت يكي از مقولاتي است كه مورخان در دنياي معاصر خود را ناگزير از ارتباط و تعامل با آن ديده و ضروري است كه در حسن و قبح، چگونگي تعامل و تأثير و آثار آن انديشيده و تدبير كنند.
شبكه جهاني اينترنت
اينترنت را شايد بتوان گستردهترين سامانهاي دانست كه تاكنون به دست انسان طراحي، مهندسي و اجرا شده است. سابقه اين شبكه عظيم جهاني به دههي۱۹۶۰م باز ميگردد؛ يعني زماني كه آژانسهاي نظامي ايالات متحده امريكا روي پروژههاي تحقيقاتي براي ساخت شبكهاي مستحكم سرمايهگذاري كردند. اين پژوهش سبب شد تا مشاركتهاي جهاني آغاز شده و از اواسط دهه ۱۹۹۰م اينترنت به شبكهاي همگاني و جهانشمول تبديل شود. وابستهشدن غالب فعّاليتهاي بشر به اينترنت در مقياسي بسيار عظيم و در زماني چنين كوتاه، حكايت از آغاز دوران تاريخي نويني در عرصههاي گوناگون علوم، فنآوري و به خصوص در چگونگي تفكر انسان دارد.
بر اساس برخي آمارهاي موجود، ايران با بيش از هفتاد ميليون نفر جمعيت، 23ميليون كاربر اينترنت دارد كه بالغ بر ۳۴ درصد كل جمعيت كشور را شامل ميشود. بر اساس آماري ديگر به نقل از گاردين، ايران زماني با داشتن نزديك به هفت ميليون و پانصد هزار مصرف كننده اينترنت، بعد از اسرائيل بالاترين ميزان استفاده از اينترنت را در خاورميانه داشته است.
اينترنت و توليد اسناد ديجيتال
با گسترش اينترنت و دسترسي همگاني به آن، بسياري از مردم و حتي سازمانها و نهادهاي اداري دولتي و غير دولتي تصميم به انتشار اخبار و اسناد خود در اين شبكه گرفتهاند. امروزه شاهد پديدههايي، همچون وبسايت يوتيوب در فضاي مجازي هستيم كه روزانه فيلمهاي مستند فراواني را از سراسر جهان منتشر ميكند. فيلمهايي كه بسياري از آنها توسط مردم عادي بارگزاري و به روز ميشود و حتي بسياري از رسانههاي معتبر دنيا از اين فيلمها در پخش گزارشها و اخبار خود استفاده ميكنند. بسياري از اين فيلمهاي چند دقيقهاي تا چند ساعتي، در آينده ميتواند مورد قضاوت و بررسي مورخان قرار گرفته و ارزش تاريخي به عنوان يك سند داشته باشد.
پايگاه ديگري، نظير فيسبوك وجود دارد كه هم اكنون بسياري از مردم جهان به طور رايگان از آن بهره برده شخصيتهاي سياسي، هنرمندان، ورزشكاران و مردمان عادي از سراسر جهان، همانند زندگي حقيقي خويش، يك زندگي مجازي نيز روي اين شبكه دارند. آنها روزانه ديدگاهها و حتي بسياري از اسناد شخصي خود، اعم از فيلم، عكس و ديگر اطلاعات را روي اين شبكه بارگزاري ميكنند كه بسياري از اين اطلاعات در آينده ميتواند در قالب يك سند براي مورخان شمرده شود.
از سوي ديگر، رسانههاي جديدي با كمك اينترنت توانستهاند «زمان» را در چرخه انتشار انتقال آگاهيهاي تاريخي به حداقل رسانده و امكان ارتباط ميان مورخان و مخاطبان آنها را، با كمترين واسطه فراهم كنند. در پرتو اين امكانات توليد، حفظ، انتشار و انتقال شواهد تاريخي مربوط به گذشته و همچنين رخدادهاي جهان معاصر براي مورخان آسانتر شده است.
اما به نظر ميرسد با توجه به نوپا بودن پديده اينترنت، گسترش روزافزون اين شبكه و توليد بالاي حجم اسناد و اطلاعات ديجيتال، نقاط قدرت و ضعف اين پديده و عواقب احتمالي آن چندان بررسي نشده است. اكنون در سومين دهه استفاده از شبكه جهاني اينترنت ميتوان تصوير واقع بينانهتري از اين پديده و معايب و مزاياي احتمالي آن داشت. تاكنون انتظار جامعه دانشگاهي از وبسايتها عمدتاً در حد انتشار تازههاي علمي و جستوجو كردن محدود شده بود. آنچه به آن كمتر توجه شده است، مفاهيمي همچون دستهبندي و خوشهبندي اطلاعات، جمعآوري اطلاعات تاريخي از روي شبكه جهاني اينترنت و تحليل ارتباط ميان اين اطلاعات به كمك نرم افزارها و يا حتي وقايعنگاري با استفاده از اطلاعات روي شبكه اينترنت و با كمك نرمافزارهاي رايانهاي است؛ توانمنديهايي كه تاكنون كمتر توسعه يافته، اما واجد امكان خلق نوع جديدي از تاريخنگاري در آينده خواهد بود.
در هر صورت، اگرچه اين رسانه در ابتداي راه است، اما تاكنون مزاياي بسياري براي رشته تاريخ و مورخان داشته است. برقراري ارتباط ميان عموم مردم، فارغ از موقعيت جغرافيايي آنها، ارتباط هم زمان بين آنها، امكان ذخيرهسازي و ارسال حجم زيادي از اطلاعات و كدگزاري براي سهولت جستوجو و به روز رساني، از جمله توانمنديهاي اينترنت شمرده ميشود.
مورخان در وب ميتوانند مطالب خود را با مجموعه بيكران منابع، متون، نگارهها، جداول و تصاوير كامل كرده و حتي به مطالب غير حرفهاي كه هيچ گاه اميد كتاب شدن ندارند، دست يابند. علاوهبراين، مورخان با توجه به فضاي باز اينترنت ميتوانند به جاي تمركز روي رهبران سياسي حكومتي، بر بدنه ملتها و ديدگاههاي آنان درباره وقايع و حوادث مختلف تمركز كنند.
اما قطعاً چنين پيوندي ميان تاريخ و رسانههاي جديدي همچون اينترنت و نرمافزارهاي وابسته به آن در عين سودمندي براي هر دو سوي اين ارتباط، با خطرهايي نيز همراه است. امروزه با وجود نرمافزارهاي قدرتمند ويرايش فيلم و عكس امكان اعمال هر نوع تغيير و تحريفي در عكسها، فيلمهاي تاريخي و اسناد ديجيتالي وجود دارد. اين تغييرات ميتواند با چنان دقت و ظرافتي صورت گيرد كه حتي متخصصان نرمافزارها نيز گاهي موفق به تشخيص آن نشوند. با اين نرم افزارها ميتوان يك واقعيت تاريخي را جعل يا تحريف كرد كه به مرور زمان اين جعل و تحريفها ميتوانند موجب سلب اعتماد مورخان نسل آينده از اين گونه روايات و اسناد شوند.
با توجه به نكتههاي اشاره شده، عجيب نيست كه بسياري از مورخان و دانشمندان علوم انساني با احتياط و سوءظن به اين پديده بنگرند. اما دير يا زود فرايند جديدي از مطالعه تاريخ فقط به شكل آنلاين ممكن خواهد بود و از اين رو بي معناست كه ما از وب همانند منابع كاغذي انتظار داشته باشيم. البته مورخان بايد اين نكته را در نظر بگيرند كه اين پيامدها جزيي از طبيعت پديده اينترنت است. به هر حال اگر مورخان براي تقويت نقاط مثبت و كاهش نواقص آن از هم اكنون به فكر نباشند قطعاً مشكلات استفاده از اين پديده در آينده، تشديد خواهد شد.
مورخان و اسناد ديجيتال
گرچه در دو دهه گذشته تحولات صورت گرفته در دنياي الكترونيك، دستيابي به اسناد و مدارك مورد نياز را آسانتر نموده، اما پيامدهايي نيز به همراه داشته كه اين امر به نوبه خود، به كارگيري اسناد، انتخاب و از بين رفتن آنها، چگونگي نگهداري و دستيابي به آنها، ماهيت و معنا و حتي صحت و سقم اسناد را تحت تأثير قرار داده است. طي ساليان گذشته، آفرينش، نگهداري و بازيابي اسناد تاريخي دچار تحولاتي شده و از اسناد كاغذي و ثبت روي كاغذ فاصله گرفته است. به نظر ميرسد در دنياي جديد مفهوم كلي «سند چيست؟» با تغييراتي روبهرو شده است كه اين تغييرات تأثير به سزايي در نگهداري اسناد، بررسي صحت و سقم آنها و استفاده مورخان از اين اسناد خواهد داشت. مورخان با مفاهيم اصلي و منشأ يك سند و درستي آن در دنياي اسناد كاغذي آشنايي دارند، اما قوانين و مقررات سنجش اعتبار اسناد در عصر ديجيتال تغيير كرده و آنها ميبايست خود را براي اين تغييرات آماده كنند.
در حال حاضر، تحقيقات مورخان معاصر در زمينه اطلاعات بايگاني شده بر مبناي مطالعه اسناد كاغذي بنا شده و حتي استفاده از تكنولوژيهاي جديد نيز بر مبناي استفاده از اسناد كاغذي گذشته مورد بهرهبرداري قرار ميگيرد. اين در حالي است كه در عصر جديد بسياري از اطلاعات و اسناد به صورت الكترونيكي و در فرمتها و قالبهاي مختلف در حال انتشار است كه هيچ پشتوانه كاغذي نداشته و اصل و محور، همان سند ديجيتال منتشرشده و فضاي مجازي است. حجم بالاي اطلاعات منتشر شده در فضاي مجازي و گسترش روزافزون آن، تصميمگيري در باره اينكه كدام يك از اسناد بايد حفظ، ذخيره و نگهداري شود و چه اسنادي نياز به نگهداري آن نيست و بايد از بين برود، چگونگي حفظ و نگهداري اسناد ديجيتال و همچنين متولي حفظ و ضبط اسناد ديجيتال دولتي و مردمي در ايران و استاندارد بودن نرمافزارهاي مورد استفاده توسط سازمانها براي حفظ اسناد و بايگاني، از جمله چالشهاي پيش روي عصر جديد متوليان و مراكز نگهداري اسناد است. به عبارت ديگر، در دست داشتن نسخه ديجيتالي اسناد و مدارك براي مطالعه، پژوهش و حفظ اصل اين سرمايههاي فرهنگي يكي از نگرانيهاي اساسي است كه بايد چارهاي براي آن يافت.
يكي از مهمترين مسائل در روش پژوهش در اسناد ديجيتالي، فقدان مادي اين اسناد به عنوان يك منبع تحقيقي است، زيرا ماهيت اين اسناد به صورت مجازي است ( و نه عيني مانند كاغذ و چاپ). اين در حالي است كه به اعتقاد برخي دانشمندان حوزه تاريخنگاري، اسناد و مداركي كه اساس و پايه يك تحقيق را شكل ميدهند، بايد ثابت، تعريفپذير، قابل شناسايي و تباهي ناپذير باشند. در اين صورت ميتوان اين اسناد و مدارك را تجزيه و تحليل كرده و مورد انتقاد و تفسير قرار داد.
همچنين تكنولوژي، نرمافزارها و فرمت دادههاي ديجيتالي نيز به سرعت در حال تغيير است و آنچه بيش از يك مشكل است كهنگي و منسوخ شدن شيوههاي گردآوري الكترونيكي اطلاعات است. شايد بهترين مثال در اين زمينه، مثال فلاپي ديسكها باشد كه در دهههاي گذشته از آنها استفاده قرار ميشد و ممكن است در آينده غير قابل خواندن و استفاده باشد، چنان كه اكنون ديگر كمتر از آنها استفاده ميشود. به طور مثال، شبكه BBC در سال 1986م حجم زيادي از اطلاعات خود را روي ديسكهاي ليزري 12 اينچي كه به وسيله ابركامپيوترهاي BBC (اوج تكنولوژي اواسط دهه 80 ميلادي)، قابل استفاده بود، ذخيره كرد، اما تنها پس از ده سال تمامي اين تكنولوژيها كهنه و منسوخ شد و تا سال 2000م تعداد محدودي از دستگاهها قادر به خواندن اين اطلاعات از روي ديسكها بودند.
اين مسئله بسيار مهم است كه در رابطه با مخازن حافظه اسناد تاريخي ديجيتالي، بايد قواعدي پياده شود كه در سطح بينالمللي پذيرفته شود و مسئولان حفظ و نگهداري اسناد ديجيتالي، غير قابل تغيير بودن آن و امكان مبادله و ارتباط همگاني با آن را تضمين كنند. به عبارت ديگر، بايد ملاكهاي يكسان و پذيرفتني در سطح بينالمللي براي حافظههاي ديجيتالي رايانهها، مورد توافق قرار بگيرد كه بتواند همه اسناد و مدارك موجود در مخزنهاي ديجيتالي را از هرگونه فساد و تغييرپذيري عمدي و غير عمدي در امان نگه دارد.
اسناد ديجيتال و مشكلات پيش رو
عصر ديجيتال مشكلات جديد ديگري را نيز پيش روي مورخان قرار داده است. نه تنها ديگر بايگاني نهادها و سازمانهاي دولتي ديجيتال ميشوند، بلكه بخشي از زندگي اجتماعي انسانها نيز به صورت گستردهاي روي وب در شبكه اينترنت يافت ميشود. نامههاي شخصي افراد به صورت الكترونيكي در ميآيند، گستره وسيعي از تالارهاي گفتوگو و شبكههاي مجازي به سرعت در اينترنت در حال افزايش هستند، بسياري از شهروندان از اينترنت براي حفظ تماسهاي روزانه خود استفاده ميكنند، بخش عظيمي از ارتباطات اجتماعي جوانان از طريق رسانههاي ديجيتال اعم از اينترنت و پيامك صورت ميپذيرد، ارتباطات تلفني به سوي ديجيتالي شدن حركت كرده و حتي در برخي مراكز از سيستم گفتوگوي تصويري و كنفرانسهاي ويديويي براي برقراري تعامل و ارتباط استفاده ميشود، و بسياري از خدمات دولتي به صورت الكترونيكي ارائه و تكميل بسياري از فرمهاي اداري از طريق پايگاههاي اينترنتي صورت ميگيرد. در واقع، زندگي مجازي با زندگي حقيقي در هم آميخته شده و از قوانيني تبعيت ميكند كه به طور قابل توجهي با اَشكال زندگي گذشته متفاوت است. معلوم نيست آيا گزارش اين تعاملات و ارتباطات در جايي كه مورخان در آينده بتوانند بدان دسترسي داشته باشند، ثبت و ضبط ميشود؟
از سوي ديگر، يكي از مشكلات بزرگ اين شبكه جديد ديجيتالي آن است كه كمتر كسي ميتواند با اطمينان از هويت شما در آن سو خبر داشته باشد. چگونه مورخان ميخواهند در آينده تاريخ زندگي آدميان در اين عصر را روي صفحه نمايشگر بنويسند، در حالي كه معلوم نيست چه كسي عمل ميكند؟ تا چه حدي عمل كننده انسان است؟ ماشين است يا تركيبي از اين دو؟
بيثباتي مواد ديجيتال نيز از ديگر مشكلات نگهداري اسناد تاريخي است. موضوع نگهداري مواد بايگاني از كهنترين شكل آن، نظير نسخههاي خطي و اسناد و مدارك تاريخي گرفته تا جديدترين آنها، مانند سيديها، ديويديها و منابع وببنياد، همواره يكي از چالشهاي اصلي بايگاني كنندگان بوده است. با اين حال، به نظر ميرسد كه مواد چاپي در مقايسه با مواد ديجيتالي از مقاومت و پايداري به مراتب بيشتري بهرهمندند. اداره استاندارد و فناوري امريكا عمر مفيد سيدي رامها و ديويديها را در بهترين شرايط بين 20 ـ 200 سال تخمين زده است . با اين وجود، موضوع بيثباتي مواد آرشيوي در حوزه آرشيوهاي وببنياد از نوعي ديگر است. دستيابي به مواد آرشيوي وببنياد، نيازمند دستيابي به شبكه اينترنت است. يكي از وجوه بيثباتي مواد ديجيتال وببنياد، عدم بايگاني مناسب مواد توسط وبسايتها، حذف آنها از روي پايگاهها، هزينه بالاي نگهداري دائمي آنها روي فضاي مجازي و گاهي اوقات تغيير آدرس اينترنتي(URL) برخي از منابع يا وبسايتهاي دربرگيرنده اين گونه منابع است. براي مثال اگر ما تصميم گرفته كه متني را نسخه برداري نكرده و توسط اينترنت به اصل آن ارجاع دهيم، اما با گذشت زمان، ممكن است اين پايگاه ارجاعي دستخوش تحولات و تغييراتي شده و حتي گاهي ممكن است كه اين متنهاي ديجيتالي به مرور زمان از شبكه حذف شوند. به عبارت ديگر، شايد اين ارجاع در متن اصلي محتواي خويش را از دست بدهد و درآن صورت، ارجاع به آن كاملاً بيمعنا و بيفايده خواهد بود.
بنابراين، ناگزير خواهيم بود به سوي آيندهاي پر كار در وبسايتها حركت كنيم؛ حركتي كه ميتواند آثار و تبعات مؤثري را در پي داشته باشد. به همين علت، مورخان بايد تغييرات عمده و اساسي صورت گرفته در اسناد و مدارك موجود تاريخي را كه عمدتاً به صورت ديجيتال در آمده و در بايگانيهاي الكترونيكي نگهداري ميشود، در تحقيقات آينده خود در نظر داشته باشند. اين امر به نوبه خود به كارگيري مدارك در تحقيقات، نگهداري از آنها، دستيابي به اين اطلاعات و حتي ماهيت و معناي صحت اسناد را تحت تأثير قرار خواهد داد.
در دهه گذشته بسياري از مدارك و اوراق تاريخي از حالت اطلاعات ثبت شده روي كاغذ يا ديگر موارد، به اطلاعات ديجيتالي تغيير شكل يافته است. اين روند نشان از آن دارد كه در آيندهاي نه چندان دور ديجيتالي شدن بسياري از اسناد، پديدهاي رايج و مرسوم خواهد شد، از اين رو آشنايي با رسانههاي جديد و ابزارهاي نوين فناوريهاي اطلاعات و ارتباطات يكي از ضرورتهاي انكارناپذير آموزش و پژوهش تاريخ در امروز و فرداي ايران است. دانشجويان، استادان و محققان تاريخ، قبل از آنكه دير شود، بايد به صورت روزافزون، خود را براي استفاده از اين ابزارها توانمند سازند. در كلاسهاي «روششناسي» و «روش پژوهشهاي تاريخي» نيز يكي از سرفصلهايي كه بايد بدان توجه كافي نشان داده شود، تأكيد بر ضرورت استفاده از علوم كمكي است كه بايد بر جايگاه پراهميت آن تأكيد شود. امروز بيش از هر زمان ديگري ضرورت تدوين و تصويب درسي با عنوان «پژوهشهاي تاريخي و دنياي ديجيتال» يا «تاريخ و اينترنت» احساس ميشود.
مورخان در شرايط كنوني بايستي يك قدم فراتر رفته و علاوه بر روبهرو شدن با چالشهاي عصر جديد، مشاورههايي نيز به سيستمهاي بايگاني و حتي طراحان نرمافزارهاي ديجيتالي مورد استفاده توسط نهادها و سازمانهاي مختلف بدهند. اينكه چگونه و چه مداركي بايد حفظ و كداميك بايد از بين برود؟ علاوه بر اين، بايد شناختي از اصل و منشأ مدارك در دنياي ديجيتال داشته باشند. در صورتي كه مورخان بخواهند نيازهاي آتي خود را برآورده سازند، بايد از هم اكنون به فكر بوده و با تازههاي عصر ديجيتال آشنا شوند، در غير اين صورت ممكن است فرصت زيادي از دست رفته و صدماتي نيز به واسطه عدم استفاده از اين قابليتها پديد آيد.
نتيجهگيري
ورود هر تكنولوژي، پيامدهاي خاص فرهنگي و اجتماعي خود را به همراه خواهد داشت، چنانكه ورود تكنولوژي «ضبط صدا و تصوير»، شاخهاي از تاريخ با عنوان «تاريخ شفاهي» را به همراه داشت. به نظر ميرسد ورود رسانههاي نويني، مانند اينترنت نيز شاخههاي جديدي را در حوزه تاريخ ايجاد خواهد كرد. بنابراين، اساتيد و دانشجويان رشته تاريخ بايد دانش كافي در باره روند تحولات عصر ديجيتال براي ثبت تاريخ آينده داشته باشند. قطعاً طراحي واحدهاي درسي با عنوان «تاريخ ديجيتال» يا «تاريخ و رايانه»، همچنين راهاندازي «انجمن تاريخ و رايانه» در ايران كه البته در بسياري از كشورها از جمله كانادا، امريكا و استراليا حدود يك دهه از فعاليت چنين تشكلهايي ميگذرد، ميتواند از يك سو دانشجويان و اساتيد تاريخ ايران را با اين مقوله آشنايي بيشتري بخشيده و همچنين علاقمندان به اين حوزه را براي پژوهش و پيگيري هدفمند اين مبحث كمك كند.
اما از سوي ديگر، با توجه به ديجيتالي شدن بسياري از اطلاعات مورد نياز مورخان، بررسي منابع ديجيتال و دادههاي ديجيتالي عصر حاضر و طبقهبندي و حفظ و نگهداري از آنها نيز ضروري به نظر ميرسد، ازاينرو نگهداري اسناد ديجيتال يكي از مقولاتي است كه مورخان و بايگاني كنندگان از هم اكنون بايد به فكر بوده و با شناخت دقيق از تكنولوژيهاي روز دنيا و تعامل مناسب با طراحان وب سايتها، وبلاگها، نرمافزار و سختافزارهاي مختلف كامپيوتري ، انتظارات خود را به آنان منتقل كنند تا در طراحي و تكميل تكنولوژيهاي عصر جديد دغدغههاي مورخان نيز در نظر گرفته شود.
نكتهاي كه از هم اكنون مورخان بايد به فكر آن باشند، حركت بسياري از نهادهاي دولتي ايران به سوي ارائه خدمات الكترونيك است؛ روندي كه به توليد حجم زيادي از دادهها و در نتيجه اسناد ديجيتالي منجر خواهد شد و در آينده، بسياري از اين اسناد ميتواند ابزار كار مورخان باشد، ازاينرو حفظ و صيانت از آنها همواره بايد يكي از دغدغههاي مورخان بوده و در تعاملي مناسب با متوليان امر، آنها را از اهميت اين موضوع آگاه كنند. البته در سال 1388 معاون رئيس جمهوري ايران طي بخشنامهاي سازمان اسناد ملي ايران را متولي اين امر شناخت و به ثبت و ضبط و نگهداري اسناد ديجيتال سازمانهاي دولتي موظف كرد، ولي متأسفانه به نظر ميرسد تاكنون قدم مؤثري در اين زمينه برداشته نشده و قوانين مشخص الزامآوري براي سازمانها و نهادهاي مختلف اداري دولتي در ايران براي ثبت و ضبط اسناد ديجيتال خود و تحويل آنها به سازمان اسناد ملي وضع نشده است. از سوي ديگر، در فضاي مجازي، روزانه شاهد انتشار حجم زيادي از دادههاي ديجيتالي از سوي بدنه مردم ميباشيم (اعم از يادداشتها، خاطرات، عكسها، فيلمها و...) كه هر كدام در آينده ميتواند براي مورخان ارزشمند و به عنوان يك سند تاريخي مورد قضاوت قرار گيرد. متأسفانه در اين زمينه، كار چنداني از سوي دولت و همچنين از سوي طراحان و برنامهنويسان نرمافزارهاي مختلف كامپيوتري صورت نگرفته و اين احتمال وجود دارد كه دير يا زود با توجه به عدم ثبات بسياري از اين دادههاي ديجيتالي در فضاي مجازي، شاهد از دست رفتن آنها باشيم.
- اسلوين، جيمز، اينترنت وجامعه، ترجمه علي راد باوه و عباس گيلوري، تهران، انتشارات كتابدار، 1381.
- ايمانوئل، كاستلز، عصر اطلاعات (اقتصاد،جامعه وفرهنگ)، ترجمه حسن چاوشيان، احدعليقليان و افشين خاكباز، تهران، طرح نو، 1385.
- پايگاه تحقيقاتي تبيان، تاريخنگاران عصرديجيتال- بهمن ماه 1390
- رولاندو، مينوتي، اينترنت و حرفه تاريخ نگاري، ترجمه حسن فرشتيان، قم، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، 1386.
- شارقي، سيما، «آينده آرشيو وتحقيقات تاريخي»، گنجينه اسناد، شم 76، 1388.
- شارل، ساماران و همكاران، روشهاي پژوهش در تاريخ، ترجمۀ ابوالقاسم بيگناه، غلامرضا ذات عليان،مهدي علايي، اقدس يغمايي، مشهد، آستان قدس رضوي ، 1370 .
- فرهاني منفرد، مهدي، تاريخ و رسانه، كتاب ماه تاريخ و جغرافيا، شماره 129، آذر ماه، 1388.
- كوهن، دانيل جي، «تاريخ و دو دهه شبكه جهاني پهنا»، كتاب ماه تاريخ و جغرافيا، ويژه نامه تاريخ و رسانه، ش 129، آذر ماه ، 1388.
- http://www.tebyan.net/newindex.aspx?pid=138096&Keyword= تاريخ+ديجيتال /2010/9/29
- Hampshire,Johnson, the Digital World and the Future of Historical Research.(2010). Avalible at tcbh.oxford journals.org, 2010/12/9
- http://fa.wikipedia.org/1389/11/10
- The American Association for History and Computing , http://theaahc.org
- Mark Poster, History in the Digital Domain, 2004- www.humanities.uci.edu/mposter, 2010/11/14