تاریخ اسلام درآینه پژوهش، سال دهم، شماره اول، پیاپی 34، بهار و تابستان 1392، صفحات 49-

    تأثیر کشتار صفین بر گسترش قاعدین (از اعتراض به اربد فزاری تا انتخاب ابوموسی اشعری)

    نوع مقاله: 
    پژوهشی
    نویسندگان:
    علی اکبر عباسی / *استادیار - دانشجوی دکتری تاریخ اسلام دانشگاه اصفهان / aa_abbasi_z@yahoo.com
    هادی وکیلی / *دانشیار - دانشگاه فردوسی مشهد / vakili@um.ac.ir
    چکیده: 
    مردم کوفه مهم ترین یاران امام علی(ع) در دوران پنج سال خلافت ایشان بودند، اما اطاعت آنها از امام همیشگی نبود و بعد از پیکار بزرگ صفین، اطاعت از حضرت علی(ع) در بین کوفیان سستی یافت. این تحول ناشی از تفکرات افراطی و تفریطی بود که در بین گروهی از آنان شیوع یافت و به سرعت، نگرش آنان را در مورد جنگ با شامیان تحت الشعاع قرار داد. مردم عراق قبل از حرکت برای نبرد با شامیان و معاویه تقریباً در جنگ با قاسطان یک دل بوده و بزرگانشان در ضرورت اقدام به جنگ با بازماندگان احزاب مخالف پیامبر(ص) سخنرانی نمودند و مردم هم تقریباً همدل و هماهنگ بودند و مخالفان که تعدادشان کم بود، جرأت و جسارت مخالفت نداشتند؛ اما بعد از جنگ صفین، کار به جایی رسید که گروهی از همین مردم دچار تغییر موضع شدند. در نوشتار حاضر در پی پاسخ گویی و علت یابی این مسئله هستیم که چه چیز باعث این تغییر نگرش شد؟ به گونه ای که در نهایت تعدادی از یاران امام، ابتدا به پذیرش حکمیت تن دادند و سپس شخصی مثل ابوموسی اشعری را که مخالف این گونه جنگ ها بود، به عنوان حَکَم بر امام تحمیل کردند؟
    Article data in English (انگلیسی)
    متن کامل مقاله: 

    سال دهم، شماره اول، پیاپی 34، بهار و تابستان 1392، ص 49 ـ 62

    علی اکبر عباسی / استادیار گروه تاریخ دانشگاه اصفهان   aa_abbasi_z@yahoo.com

    هادی وکیلی / دانشیار گروه تاریخ دانشگاه فردوسی مشهد

    دریافت: 2/ 2/ 92 ـ پذیرش: 25/ 5/ 92   

    چکیده

    مردم کوفه مهم ترین یاران امام علی(ع) در دوران پنج سال خلافت ایشان بودند، اما اطاعت آنها از امام همیشگی نبود و بعد از پیکار بزرگ صفین، اطاعت از حضرت علی(ع) در بین کوفیان سستی یافت. این تحول ناشی از تفکرات افراطی و تفریطی بود که در بین گروهی از آنان شیوع یافت و به سرعت، نگرش آنان را در مورد جنگ با شامیان تحت الشعاع قرار داد. مردم عراق قبل از حرکت برای نبرد با شامیان و معاویه تقریباً در جنگ با قاسطان یک دل بوده و بزرگانشان در ضرورت اقدام به جنگ با بازماندگان احزاب مخالف پیامبر(ص) سخنرانی نمودند و مردم هم تقریباً همدل و هماهنگ بودند و مخالفان که تعدادشان کم بود، جرأت و جسارت مخالفت نداشتند؛ اما بعد از جنگ صفین، کار به جایی رسید که گروهی از همین مردم دچار تغییر موضع شدند.
    در نوشتار حاضر در پی پاسخ گویی و علت یابی این مسئله هستیم که چه چیز باعث این تغییر نگرش شد؟ به گونه ای که در نهایت تعدادی از یاران امام، ابتدا به پذیرش حکمیت تن دادند و سپس شخصی مثل ابوموسی اشعری را که مخالف این گونه جنگ ها بود، به عنوان حَکَم بر امام تحمیل کردند؟

    کلیدواژه ها: امام علی(ع)، معاویه، قاعدین، صفین، ابوموسی اشعری.


    مقدمه

    قاعدین، یعنی کسانی که جهاد با اهل قبله را محکوم می کردند و کناره گیری از نبرد با معتقدین زبانی به دین اسلام را بر شرکت کردن در جهاد ترجیح می دادند. این گروه در دوران امام علی علیه السلام پشتوانه ای حدیثی داشته و کناره گیری از نزاع های داخلی جهان اسلام را به همه توصیه کرده و شرکت کنندگان در نبردها را بر باطل و ستمگر می دانستند. آنها روایات بسیاری را در این باره از رسول خدا… نقل می کردند (ر.ک: دینوری، 1388، ص 143، 151 و 188؛ مفید، 1413ق، 51، 54، 94؛ منقری، 1404ق، ص 467؛ کوفی، 1411ق، ج 3، ص 116). بیشتر سرشناسان قاعدین، مثل سعد بن ابی وقاص، عبدالله بن عمر، محمد بن مسلمه و اسامة بن زید اهل مدینه بودند. یکی از نامداران قاعدین که از همان ابتدا کم و بیش در کوفه طرف دارانی داشت، ابوموسی اشعری(مسعودی، 1409ق، ج 2، ص 391) بود. وی که عبدالله بن قیس نام داشت؛ سرشناس ترین فرد قاعدین اهل کوفه بود و سردار نظامی دوران خلیفة دوم و حاکم سال های پایانی دورة عثمان بر کوفه بود. وی در طول دوران خلافت امام علی علیه السلام علیه آن حضرت تبلیغ می کرد و ایشان را در نبرد با اهل قبله بر باطل می دانست و در همین راستا سعی داشت در مذاکرة حکمیت، خلافت عبدالله بن عمر را که اندیشه ای مثل خودش داشت، به عمرو بن عاص بقبولاند (منقری، 1404ق، ص542)، حتی بعد از اینکه عمرو در ماجرای حکمیت، ابوموسی را فریب داد اشعری بر حقانیت عقیدة خویش تأکید می نمود و در نامه ای به امام علی علیه السلام نوشت که من هیچ گاه پشتیبان ستمکاران نخواهم بود (ابن ابی الحدید، 1337ق، ج2، ص 260)، هرچند در عمل برخلاف سخنان خویش و توصیه هایی که به نقل از حضرت رسول… بیان می نمود در مذاکرات وارد شد. امام علی علیه السلام نیز در خطبه ای برای مردم کوفه و با استدلالی دقیق، بی اعتباری احادیث منقول از وی را درباره عملکرد قاعدین آشکار ساخت (نهج البلاغه، 1372، خ 238). اسامة بن زید در مدینه به حضرت امیر پیشنهاد کرد با عهدشکنان پیکار نکند و در مدینه بماند. وی ساده لوحانه فکر می کرد اعراب را جنب وجوشی است و آنها دوباره به سمت وی بازخواهند گشت. امیرالمؤمنین علیه السلام دراین باره فرمود: به خدا چون کفتار نباشم که با آهنگ به خوابش کنند و فریبش دهند و شکارش کنند، من تا زنده ام به یاری جویندة حق رویگردان از آن را می زنم و با فرمانبر یک دل نافرمان بددل را ... (همان، خ 6).

    اندیشة کناره گیری از نزاع های داخلی جهان اسلام در عهد امام علی علیه السلام رشد زیادی داشت و گروه قاعدین کسانی بودند که به قول امام علی علیه السلام حق و باطل را با یک دید نگاه می کردند و فرقی بین آن نمی گذاشتند. امام دربارة عملکرد این گروه می فرمود؛ خذلوا الحق و لم ینصرو الباطل (همان، ح 18)؛ حق را خوار ساختند و در عین حال، باطل را یاری نکردند. با مطالعه حوادث و وقایع ذی حجه سال 35 ;تا رمضان سال 40 قمری درمی یابیم که اندیشه قاعدین، روند رو به رشدی را داشته است. به راستی چرا تفکر قاعدین در بین سپاهیان و هواداران امام علی علیه السلام رشد زیادی داشت؟ رشد حزب قاعدین در آن دوران می تواند معلول عوامل متعددی باشد و در این تحقیق سعی شده است که یکی از آن علل و عوامل واکاوی شود و آن، تأثیر کشتار صفین بر گسترش قاعدین است. آیا واقعه صفین تأثیری بر رشد قاعدین داشت یا نه و اگر داشت این تأثیر در چه حدی بود؟ کسانی که به واسطه اطاعت از اشراف از فرمان امام علی علیه السلام سرپیچی می کردند، حس قبیله ای داشتند و نه دینی و به کمک حدیث بر ضد امام علی علیه السلام تبلیغ نمی نمودند. اما قاعدین در سرتاسر دوران خلافت امام علی علیه السلام با تأکید بر بیان سخنان رسول خدا… و ایجاد حس دینی، مردم را از یاری امام علی علیه السلام بازمی داشتند. البته هر دو گروه، عملاً باعث استحکام قدرت معاویه و حکومت امویان شدند و در مواردی اشراف از گسترش اندیشة قاعدین کمال استفاده را نموده و جَوّ عمومی کوفه را به دست می گرفتند.

    در این پژوهش با روش توصیفی ـ تحلیلی و با استناد به شواهدی از منابع، میزان تأثیرگذاری کشتار پیکار صفین بر رشد قاعدین بررسی و تبیین شده است.

    درباره عملکرد قاعدین در سال های 35ـ40 ق در کتاب های مربوط به حوادث دوران خلافت امام علی علیه السلام مطالبی آمده است. همچنین در بیشتر پژوهش هایی که دربارة دوران خلافت حضرت امیر نگاشته شده، در خصوص سخنان قاعدین و عملکرد کلی آنها سخن گفته شده است. همین طور مقاله هایی نیز راجع به عملکرد قاعدین نوشته شده، ازجمله سیره امام علی علیه السلام در مواجهه با قاعدین (قبادپور، 1388)، قاعدین (خادم لو، 1386) و بررسی زمینه شکل گیری قاعدین در زمان امام علی علیه السلام (خراسانی، 1379). هرکدام از این مقاله ها اطلاعات قابل توجهی درباره موضوع دیگر مقاله ارائه کرده، اما هیچ کدام به تحلیل های این نوشتار دربارة تأثیر کشتار صفین بر رشد قاعدین نپرداخته اند.

    محکومیت اندیشة قاعدین در زمان حرکت سپاه امام علی علیه السلام به سمت صفین

    اوج هماهنگی کوفیان با امیرمؤمنان علیه السلام بعد از جمل و قبل از صفین بود. برخی از شاعران مردم را به مقابله با یاغی گری معاویه تحریک و تحریض می کردند. یکی از آنان در این باره چنین سروده است: از جنگ با پیمان شکنان فارغ شدیم، درحالی که در شام مار کر سرسختی است که از دهان خود زهر می دمد و پیش از آنکه بگزد، آهنگ او کن و با تیر از پای درآورش (منقری، 1404ق، ص8).

    افرادی هم تأمل و درنگ امام علی علیه السلام را در جمع آوری سپاه برای ریشه کن نمودن شورش و نافرمانی معاویه درست نمی دانستند و به اقدام فوری بر ضد فتنه انگیزان اصرار داشتند. اما امام علیه السلام اعتقاد داشت که باید تمام تلاشش را برای رفع شورش و نافرمانی معاویه از راه های مسالمت آمیز انجام دهد و در جواب اصرار افرادی که تأخیر در جنگ با شامیان را درست نمی دانستند و در زمانی که سفیر امام علیه السلام مشغول مذاکره بود از ایشان می خواستند برای نبرد شتاب کند، امام علیه السلام در پاسخ می فرمود: همانا آماده شدن من برای جنگ با اهل شام در زمانی که جریر نزد آنهاست بستن در آشتی با شام است و بازداشتن شامیان از خیر، اگر راه آن جویند... (نهج البلاغه، 1372، خ 43). امام علی ;علیه السلامدر جای دیگری در پاسخ به معترضانی که به درنگ ایشان در جنگ با شامیان معترض بودند، فرمود: ... به خدا که یک روز جنگ را واپس نیفکنده ام، جز که امید داشتم گروهی به سوی من آیند و به راه حق گرایند... (همان، خ 55).

    هنگام حرکت، امام علیه السلام و سرداران سپاه، ضرورت جهاد با معاویه را یادآوری کردند. امام علی علیه السلام فرمود: بشتابید به سوی نبرد با دشمنان قرآن و سنت، بازماندگان احزاب، قاتلان مهاجران و انصار (ابن ابی الحدید، 1337ق، ج3، ص174). قیس بن سعد نبرد با فاسقان را از جنگ با ترکان و رومیان مهم تر ارزیابی نمود (منقری، 1404ق، ص 93). هاشم بن عتبه نیز تأکید کرد که آنها بر سر دنیا با ما می جنگند و گفت ما را بر سر آن قوم سنگدل بتاز (همان، ص92). عمار یاسر یک روز تأخیر در جنگ با شامیان را روا نمی دانست. (همان، ص 92ـ93). سَهل بن حُنَیف هم تأکید داشت که باید اجر و پاداش نبرد با چنین افرادی را امیرالمؤمنین علیه السلام به همه گوشزد کند (همان، ص 93-94). شرایط و جو عمومی به گونه ای بود که طرف داران پیکار، تصمیم گیرنده بودند و معدود مخالفان جرأت عرض اندام نداشتند. وقتی اربد فزاری با گستاخی به امام علی علیه السلام گفت: آیا می خواهی ما را بر سر برادران شامی مان بتازانی تا آنان را به خاطر تو بکشیم همان گونه که برادران بصری را به خاطر تو کشتیم، مردم سر در پی وی نهادند و در بازار مال فروشان کشتندش (بلاذری، 1417ق، ج2، ص293). ابوموسی اشعری که چنین اندیشه ای داشت از کوفه گریخته بود (طبری، 1387ق، ج5، ص51) و با تفکر هواخواهی کوفیان از امام علی علیه السلام و هماهنگی بیشترشان برای جهاد با معاویه، این شهر دیگر جایگاه وی نبود. به علت شعار خون خواهی عثمان از سوی مردم بصره و شام، برخی کوفیان زبان به لعن عثمان گشودند. جو ضدعثمانی کوفه باعث شد تا معدود هواخواهان عثمان و کسانی که تحمل شماتت عثمان را نداشتند به منطقه جزیره بروند (ابن حجر عسقلانی، 1415ق، ج1، ص631). معاویه اصرار داشت بسیاری از شخصیت های معروف قاعدین را به سمت خویش کشانده، از وجود آنان و اعتبارشان به نفع خود و علیه امام علی علیه السلام استفاده کند (منقری، 1404ق، ص 71-77) البته آنان دست کم در زمان درگیری های معاویه و امام علی علیه السلام به هیچ کدام از آن دو نپیوستند.

    سخنان بزرگان کوفیان گواه این است که عمدة کوفیان، نبرد با شامیان را لازم و واجب می دانستند. طبیعتاً قبل از تأثیر پذیری کوفیان از کشتار صفین، آنها هرگز راضی نمی شدند موضوع مظلوم کشته شدن یا نشدن عثمان به داوری و حَکمیت گذاشته شود. اهل شام به توصیة معاویه و با نظر عمروعاص قرآن ها را بر نیزه گذاشته و بانگ برآوردند که ای اهل عراق! قران بین ما و شما حَکَم باشد (همان، ص498-499). آنان اصرار داشتند که اختلافشان با عراقیان از طریق گفت وگو و بر اساس حکم قرآن و مسالمت آمیز حل شود. معاویه در این زمان، مدعی خلافت نبود و نمی توانست باشد و همه وی را امیر می خواندند و موضوع اختلافی وی با امام علیه السلام یا بهتر بگوییم بهانه وی برای رسیدن به قدرت، مظلوم کشته شدن عثمان و پناه دادن قاتلان وی توسط امام علی علیه السلام بود. امام به صورتی منطقی در نامه اش به معاویه به این ادعای پسر ابی سفیان پاسخ داد (نهج البلاغه، 1372، ن64). طبیعتاً بحث و نزاع طرف داران معاویه با عراقیان این بود که عثمان مظلوم کشته شده، درحالی که عراقیان می گفتند عثمان در دین خدا تغییر و تبدیل ایجاد کرده و مستحق کشته شدن بوده است (مفید، 1413ق، ص 255) و این موضوع را باید دو داور بر اساس قرآن بررسی می کردند، ولی عمرو عاص زیرکانه بحث را به خلافت کشاند و موضوع خلع امام علی علیه السلام را مطرح کرد.

    حس نفرت از شامیان در مسیر صفین

    در آغاز راه حجرِ بن عَدی و عَمرو بن حُمَقِ خُزاعی شامیان را لعن کردند (منقری، 1404ق، ص103) و با اعتراض امام علیه السلام روبه رو شدند: دوست ندارم شما از دشنام دهندگان باشید... (نهج البلاغه، 1372، خ 206) شدت هیجان مردم در برخورد با شامیان در اقدام حجر و عمرو بی تأثیر نبود. شدت حس عمومی مردم به حدی بود که اشعث بن قیس کندی که امام علی علیه السلام را قبول نداشت و توسط امیرالمؤمنین علیه السلام از حکومت بر آذربایجان برکنار شده بود و قبل از صفین به فکر پیوستن به معاویه بود (دینوری، 1410ق، ج1، ص112) نمی توانست از حرکت سپاه جلوگیری کند یا به آن نپیوندد، همچنان که از اشراف کوفه بود، نمی توانست به معاویه بپیوندد، ازاین رو ناچار با امیرالمؤمنین علیه السلام همراه شد. تقریباً تمام کوفه برای جنگ با معاویه بسیج شدند و از نظر تعداد با سپاهی که بعدها برای همین منظور آماده شد و عملاً به نبرد خوارج رفت، تفاوت بسیار داشت و هم با سپاهی که در آخرین روزهای عمر امام علیه السلام آماده مقابله با شامیان گشت و در زمان خلافت امام حسن علیه السلام به نبرد معاویه رفت، تفاوت محسوسی داشت، درحالی که شام هیچ گاه انسجامش را از دست نداد. آنچه باعث تحلیل رفتن کوفیان شد، بیش از همه کشتارهای صفین بود. تعداد کشته های صفین خیلی بیش از نبردهای یک یا چند روزه جمل، جلولاء، قادسیه، نهاوند و... بود. در آن نبردها زمینه ضعف یک سمت فراهم بود و سرنوشت جنگ زود مشخص می شد و تلفات فراوان و مقاومت گسترده نبود. اما شامیان برخلاف لشکر جمل، هیجانی و یکباره گردهم نیامده بودند و مقاومتی شدید را از خود نشان دادند به گونه ای که 110 روز خون ریزی سیل آسا در صفین رخ داد.

    علل مقاومت شامیان

    الف) بینش سیاسی و قدرت تدبیر معاویه

    بسیاری از نیروهای سپاه امام علی علیه السلام فکر می کردند همان گونه که لشکر جمل خیلی زود در هم شکست، سپاه معاویه نیز مقاومتی طولانی نخواهد کرد (منقری، 1404ق، ص430). اما این تصور آنها اشتباه بود، زیرا حکومت شام سال ها در دست معاویه بود و او با درایت شیطانی که از ابوسفیان به ارث برده بود و بخصوص با آزادی عملی که در عهد عثمان داشت، سپاهی منسجم و کارآمد تربیت کرده بود و با انگیزه های دینی و دنیوی و بسیاری را با شیوه های مختلف با خود همراه کرده بود. زمانی که در اواخر عهد عثمان مردم بسیاری از ولایات علیه خلیفه شوریدند، مردم شام کاملاً تابع معاویه بودند و حتی پسر هند می توانست شورشیان سایر بلاد را در شام نگه دارد. مالک اشتر، صَعصعة بن صوحان، کمیل بن زیاد و برخی از معترضان کوفی عصر عثمان نیز به شام تبعید شدند (طبری، 1387ق، ج4، ص323). نیروی آماده و کارآمد معاویه می توانست عثمان را هم از محاصره طولانی شورشیان نجات دهد، ولی معاویه عمداً این کار را نکرد تا از پیامدهای قتل عثمان بهره مند شود (نهج البلاغه، 1372، نامه28). یکی از مهم ترین دلایلی که امام علی علیه السلام باعث شد درخواست مردم را برای خلافت پس از قتل عثمان نپذیرد و فرمود همانا کران تا کران را ابر فتنه پوشیده... (همان، خ92) قدرت معاویه در شام بود. در زمان به خلافت رسیدن امام علی علیه السلام کارآمدترین سپاه در اختیار پسر ابو سفیان بود. نتیجه این امر، مقاومت شامیان و طولانی شدن پیکار و در نتیجه گستردگی کشتار بود.

    ب) سرداران کارآزموده و مشاوران عالی رتبه

    با اینکه سال ها پس از دوران حکومت معاویه نیز شامیان اقتدار خویش را بر کل جهان اسلام و بر کسانی چون ابن زبیر، ابن اشعث و حارث بن سریج و امثال آنان تحمیل نمودند، باز اوج قدرت آنان در عهد معاویه بود. در دوران معاویه تمام سرداران سرشناس شام یک جا جمع و متحد بودند هنوز عبدالرحمن بن خالد مسموم نشده بود و بین ضحاک بن قیس و یمانی ها اختلافی نبود. همچنین سرداران یمانی و عدنانی معاویه در حمایت از وی منسجم و متحد بودند. عبیدالله بن عمر و حبیب بن مسلمه از وی طرفداری می کردند و ذی الکلاع حمیری و حوشب ذی ظلیم و شرحبیل بن سعد هم با طرف دارانشان به معاویه پیوسته بودند.

    معاویه برای ایستادگی در برابر امام علی علیه السلام نخبگان و گربزان عرب را گرد آورده بود و با آنان در این باره مشورت کرده و از دیدگاه آنها بهره می برد. ازجملة این افراد، عمرو بن عاص بود که حکومت مصر به وی وعده داده شد. مغیرة بن شعبه هم بعد از حکمین به پسر هند پیوست. معاویه بارها برای عبدالله بن عمر (دینوری،1410ق، ج1، ص119 )، سعد بن ابی وقاص (همان، ج1، ص120)، قیس بن سعد (ثقفی کوفی، 1355ق، ج1، ص213 )، عبدالله بن عباس (دینوری،1410ق، ج1، ص133)، اشعث بن قیس کندی (منقری، 1404ق، ص 408) و ابوایوب انصاری (همان، ص 366) نامه نگاشت و درصدد جذب آنان برآمد، ولی تنها توانست یکی از آنان را با خود همراه سازد.

    ج) یک دستی حاکمان ناحیه شام از زمان فتح آن تا صفین

    برخلاف کوفه و عراق که مردمش امیرانی با اندیشه هایی متفاوت از هم را تجربه کرده بودند، مردم شام از همان ابتدای ورود اسلام بدان سرزمین، تحت سیطره خاندان ابوسفیان قرار داشتند. معاویه و برادرش یزید در عهد عمر شامات را اداره می کردند و بعد از مرگ یزید بن ابی سفیان، خلیفه دوم، حکومت وی را نیز به برادرش معاویه واگذار کرد (ابن خیاط، 1415ق، ص89). عمر، معاویه را بازخواست یا از حکومت شام برکنار نکرد، همچنان که معاویه نیز مراقب بود تا زمینة خشم خلیفه و عزل خویش را فراهم نسازد و در مواردی پاسخ های زیرکانه به اعتراضات عمر می داد. در عهد خلافت عثمان بر قدرت معاویه افزوده شد و آزادی عمل و اقتدار زیادی به دست آورد اعتراض امام علی علیه السلام به عملکرد عثمان در قبال معاویه (ابن مسکویه، 1379ق، ج1، ص434) و رها نمودن او و نظارت نکردن بر وی به جایی نرسید. امام علیه السلام همواره می فرمود معاویه از غلام عمر یرفأ بیشتر از خلیفه دوم وحشت داشت (بلاذری، 1417ق، ج5، ص550)، درحالی که در حکومت عثمان هرکاری را انجام می داد و نگران عزل خویش نبود. پدر معاویه و مروان بن حکم مشاوران مهم عثمان بودند و او از بابت آنها احساس امنیت می کرد.

    د) هماهنگی معاویه با اشراف شام

    معاویه با آگاهی از نفوذ اشراف در بین عوام به خواسته های آنان توجه ویژه ای داشت و همواره درصدد جلب نظر آنان بود. بنا به توصیه پسر عاص با برنامه سعی کرد خون خواهی عثمان را با منافع اشراف شام تلفیق کند، به گونه ای که خود آنان اصرار داشته باشند معاویه در مقابل امام علی علیه السلام ایستادگی کند (منقری، 1404ق، ص44-52). اشراف با معاویه همراه و همگام بودند و بزرگان شام، معاویه را بهترین نامزد برای غلبة شام بر عراق می دانستند، همچنان که معاویه نیز منافع اشراف را تأمین می کرد. معاویه حتی به فکر هماهنگ نمودن اشراف عراق با برنامه های خود بود. برخی از آنان مثل مصقلة بن هبیره به معاویه پیوستند (کوفی، 1411ق، ج4، ص244) و کسانی از آنان بعد از صفین طرف داران خویش را از همراهی امام علی علیه السلام بازداشتند. شامیان حقوق ویژه و بالاتری در مقایسه با عراقیان داشتند و این برتری شامیان بر دیگران را دیگر خلفای اموی هم رعایت کردند. معاویه به یزید هم توصیه کرد که شامیان را برای مدتی طولانی از شام بیرون نبرد تا به خوی و خصلت های دیگران عادت نکنند (دینوری، 1368ق، ص226)

    و) رقابت شام با عراق و ریشه های تاریخی آن

    در عهد ساسانی در منطقه جنوب عراق و شام دولت های حیره و غسان با هم درگیر بودند و این درگیری ها در رقابت های مردم این مناطق بعد از اسلام هم مؤثر بود. شعری که شاعر معاویه سرود و همراه نامة وی برای امام علی علیه السلام فرستاده شد به این رقابت تصریح دارد: شامیان را می بینم که حکومت عراقیان را دوست ندارند، و مردم عراق هم شامیان را ناخوش می دارند... (همان، ص160).

    همین عناد و رقابت اهل عراق و شام با هم باعث شد تا اشعث کندی که به فکر پیوستن به معاویه بود، از سوی طرف دارانش مورد خطاب قرار گیرد که مرگ برای تو از این کار بهتر است؛ آیا شهر خویش و افراد قومت را رها می کنی و دنباله رو گناهکاران شامی می شوی (دینوری،1410ق، ج1، ص112). اطرافیان اشعث برای اینکه مانع پیوستنش به معاویه شوند و وی را به ماندن در عراق تحریض کنند، اشعاری زیادی سرودند (منقری، 1404ق، ص21-25).

    شواهد کشتارهای گسترده دو سپاه در صفین

    بنا به عللی که به آنها اشاره شد، جنگ هایی سخت بین عراقیان و شامیان رخ داد و نتیجه طبیعی آن، کشتارهای گسترده بود. طرفین بارها برای تسلط بر آب فرات با هم درگیر شدند (همان، ص161ـ183). همچنین پیکارهایی بزرگ بین عک و همدان (ابن ابی الحدید، 1337ق، ج 8، ص13)، بین ربیعه و شامیان (منقری، 1404ق، ص330)، بین گروه سبزینه پوش معاویه و نیروهای همدانی امام علی علیه السلام (همان، ص 454)، بین سران قریشی معاویه با خواص حضرت امیر علیه السلام (کوفی، 1411ق، ج3، ص43ـ45) و شجاعت های انصار در حمایت از امام علی علیه السلام در برابر سوارکاران معاویه (منقری، 1404ق، ص443-450) بخشی از نبردهای بزرگ بود.

    در لیلةالهریر نبرد شبانه روزی شد و بنا به نقل راوی جنگجویان با تیغ های آخته و گرزهای آهنین به جان هم افتادند و گوش ها جز صدای غریو سپاهیان و صدای برخورد آهن با کاسه سرها و برهم کوفتن دندان ها نمی شنید... چهار نوبت نماز گذشت و کسی جز با تکبیر گفتن خدا را نماز نگذارد (همان، ص 479) و جنگجویان چون درندگان با تمام توان با یکدیگر پیکار می نمودند. از عبد خیر خولانی نیز روایت شده است که در صفین ما نیزه های خود را به سوی شامیان می داشتیم و آنان نیز نیزه های خویش را سوی ما می داشتند به گونه ای که اگر در زیر آن راه می رفتی بر تو سایه می افتاد (ابن ابی الحدید، 1337ق، ج5، ص255). تعداد کشتگان صفین را هفتاد هزار تن نوشته اند؛ 25 هزار از سپاه علی و 45 هزار از سپاه معاویه (همان، ص 558) هرچند ممکن است این گونه روایات تا حدی اغراق آمیز باشد، با این حال، پرتوی از واقعیت که همان شدت و حدت جنگ و تلفات فراوان می باشد، در آن نهفته است.

    نگرانی برخی سرداران و بزرگان سپاه امام علی علیه السلام از کشتارها

    برخی از صاحب نفوذان با اظهار ناراحتی از کشتار، زمینة پذیرش تدریجی افکار قاعدین را فراهم می نمودند، اگر چه تأثیر خون ریزی های شدید بر تأثیرپذیری عوام هم بسیار زیاد بود. احنف بن قیس از بزرگان تمیم بود و در جنگ جمل به نفع هیچ کدام از طرفین دعوا وارد عمل نشد، اما در صفین حضور یافت. وی درباره کشته های دو سپاه تأکید داشت که عرب نابود شد (همان، ص 387 ). اشعث بن قیس در جریان لیلةالهریر تأکید می کرد که در عمرش ندیده در هیچ جنگی این همه افراد نیست و نابود شوند و باید نبرد متوقف شود (ابن ابی الحدید، 1337ق، ج2، ص214). همو تأکید می کرد که اگر جنگ ادامه یابد نابودی عرب و درمانده شدن نوامیس در پیش است ... انه لبوارالعرب و ضیعة الحرمات... (دینوری، 1368ق، ص188). وی ادامه داد مردم نیز بقا را دوست داشته و از جنگ کراهت دارند (منقری، 1404ق، ص482).

    کسانی نیز بدون سخن از لزوم توقف پیکار، از واقعیت کشتار زیاد سخن گفتند. عدی بن حاتم در اواخر صفین خطاب به امام علی علیه السلام درباره شدت کشتار گفت: من از روی اجساد زیادی عبور کردم تا به شما رسیدم، امروز نام آوری برای ما و ایشان باقی نگذاشت (دینوری، 1368ق، ص186). همچنین در زمان قرآن بر سرنیزه کردن شامیان افزود که به رغم اینکه دو گروه آسیب بسیار دیده اند، باقی مانده نیروی ما قوی تراست (منقری، 1404ق، ص482). همو در اواخر صفین و زمانی که بسیاری از سرداران و بزرگان دو سپاه کشته شده بودند، اشاره می نمود که کشته شدن عثمان تبعات زیادی داشت. وی در جریان محاصرة خانه عثمان گفته بود که در این ماجرا بزغالة یک ساله ماده ای هم تیزی نیفکند و در اواخر صفین و با شدت گرفتن پیکارها گفت: به خدا سوگند که هم ماده بزغاله در آن ماجرا تیزی افکند و هم بز نر بزرگ جلودار (کنایه از گوسفند قدرتمند است) (همان، ص360). همچنین برخی درباره نابودی دلاوران و شجاعان شعر سرودند. ازجمله این افراد، مالک اشتر بود که درباره جنگ افروزی معاویه و کشته شدن دلیران، اینچنین سرود: آتش جنگی به انگیزه های پست و تباه برافروخت که در آن قهرمانان زره پوش و قدرتمند نابود شدند (همان، ص404).

    از اشعار امام علی علیه السلام نیز می توان شدت کشتار را دریافت. آن حضرت بعد از اتمام نبرد به صورت ضمنی به تلاش صورت گرفته توسط مجاهدان سپاهش و بی نتیجه بودن آن تلاش ها بر اثر عهدنامه حکمیت اشاره کرده است: چه بسیار مرد کهنسال به خون خفته را در دمشق و خاک آن سرزمین وانهادیم، و چه بسا زن کهنسال که سوگوار شدی (همان، ص492).

    تمایل به اندیشة قاعدین در ماجرای قرآن بر سر نیزه کردن

    درحالی که عمده سپاهیان هنگام حرکت برای صفین تأخیر را روا نمی دیدند و در ابتدای صفین هم بر مبارزه با یاغی دوران و شورشی سرکش، معاویه اصرار داشتند، پس از خدعه عمرو و بر سر نیزه رفتن قرآن ها و تحت تأثیر کشتارها و همچنین شعارهای شامیان، بیشتر عراقیان خواهان پذیرش درخواست معاویه از سوی امام علیه السلام شدند. سخنگوی آنان اشعث بن قیس گفت: مردم زندگی را دوست داشته و از جنگ کراهت دارند (همان، ص 482). امام علیه السلام نیز در خطبه خویش به این تمایل عمومی سپاه و اشتباه آنان در آن لحظه حساس اشاره کرد. درحالی که اوج خستگی از پیکار و کشتار لحظه ای و تحت تأثیر لیلةالهریر بود، تأثیر آن در آن لحظه حساس، قاطع و سرنوشت ساز بود و پشیمانی برخی از آنان دیگر سودی نداشت و حتی اوضاع را پس از انعقاد عهدنامه پیچیده تر نیز کرد. شرایط سپاه امام علی علیه السلام (بی میلی به جنگ و تأثیرپذیری از کشتار) باعث شد تا اشعث و هواخواهانش و نیز قاریان بر اوضاع چیره شوند، البته برخی دیگر از بزرگان هم اصرار به صلح داشته و در این باره، خطبه خواندند. یکی از این افراد خالد بن مُعَمر است. او از قاعدین نبود ولی سخنانش مورد توجه قاعدین و باب میل آنان بود. این در حالی است که معاویه او را به وعده حکومت خراسان فریب داده بود، خالد در خطبه اش تأکید داشت: ادامه زندگی جز با پذیرفتن پیشنهادی که آنان به تو کرده اند میسر نیست (همان، ص485). شقیق بن ثور بکری نیز سخنانی مشابه را بر زبان راند: اینک این جنگ، ما را به کام کشیده و ما زندگی را جز در پناه صلح نمی بینیم (همان). بی تردید، اگر جو عمومی سپاه متمایل به صلح نبود این افراد نمی توانستند دیدگاه خود را بر امام تحمیل کنند. نصربن مزاحم که قدیمی ترین و مفصل ترین گزارش صفین از وی باقی مانده، می نویسد: مردم یک صدا بانک صلح برآوردند. ابتدا گروه های کمی سخن از صلح می زدند، اما تغییر عقیده داده و با اکثریت همصدا شدند (همان، ص484). البته این مردم غیر از نیروهای داوطلب پیکار همراه اشتر بودند که نبرد را همراه او ادامه می دادند. شواهد هم حاکی از آن است که بعد از برگشت مالک نیز عمده نیروهای عراق خواستار متارکه جنگ بودند و خطاب به اشتر که با آنها بحث می کرد می گفتند: در راه خدا جنگ با معاویه را وامی نهیم. و ندع قتالهم فی الله (همان، ص491) و افزودند که امیرمؤمنان علیه السلام حکمیت را پذیرفته و امام چاره ای جز پذیرش آن نداشت.

    نمود فراگیری اندیشه قاعدین در تعیین حَکم

    اوج تحول و دگرگونی در سپاه امام علی علیه السلام انتخاب فردی بود که مخالف جنگ با معاویه بود. وقتی سخن از انتخاب حکم عراقیان برای مذاکره با نماینده شامیان بود، سپاه امام یا اصرار بر انتخاب فردی مخالف جنگ داشتند و یا در این زمینه بی تفاوت بودند و مخالفان انتخاب یکی از قاعدین اندک بودند و نمی توانستند اعتراضی داشته باشند. وقتی نوبت به تعیین حَکَم رسید، امام علی علیه السلام عبدالله بن عباس را انتخاب کرد، ولی قاریان و دنباله روهای اشراف قبایل گفتند که او قریشی است و در سمت معاویه فردی قریشی حکم خواهد شد (عمروعاص) و در این سوی باید که عربی یمانی حَکم و داور عراقیان باشد (یعقوبی، بی تا، ج2، ص189). اشعث که دوست نداشت امام پیروز میدان نبرد باشد از ابتدا هم با بی میلی به امام علی علیه السلام پیوسته بود و دوستانش وی را از پیوستن به معاویه بازداشته بودند (دینوری، 1410ق، ج1، ص112). اشعث از اشراف عراق بود و نمی توانست با عراقیان همراه نشود، ولی عدل امام علی علیه السلام برای وی که درعهد عثمان حقوق کلان می گرفت، آزاردهنده بود. وی به محض اینکه شرایط عمومی سپاه به وی اجازه داد کارشکنی بر ضد حضرت امیرؤ را شروع کرد و تا پایان خلافت آن حضرت ادامه داد و هر زمانی به شیوه های متفاوتی اندیشه های خویش را اجرا کرد. یکی از این شیوه ها مطرح نمودن نژاد حَکم منتخب امام علی علیه السلام بود. امام علیه السلام بلافاصله از حکم نمودن اشتر یمانی سخن گفت، ولی بسیاری معترض بودند و گفتند که نظر مالک مثل نظر علی علیه السلام است و باید شخصی بی طرف داور شود و به تذکر امام علی علیه السلام که داور معاویه بی طرف نیست، وقعی ننهاده و اصرار کردند که باید شخصی حکم شود که نظرش دربارة معاویه و امام علی علیه السلام یکسان باشد (دینوری، 1368ق، ص192). آنان در خصوص انتخاب ابوموسی این گونه توجیه می کردند که او ما را از آنچه بر سرمان آمد برحذر می داشت (منقری، 1404ق، ص499). این درواقع، تغییر در اندیشه بسیاری از کوفیان بود؛ کسانی که جنگ با معاویه را اشتباه دانسته و بعد از نهروان هم به بهانه های مختلف اجازه ندادند سپاه امام علیه السلام رهسپار شام شود (دینوری، 1368ق، ص 211). این درواقع، رشد قاعدین تحت تأثیر واقعة صفین بود.

    یکی از مهم ترین نتایج کشتار صفین، رشد قاعدین بود و در کنار آن، کارشکنی اشراف هم مشکل آفرین شد و بسیاری از بزرگان قبایل رعایای خویش را از همراهی با امام علی علیه السلام بازمی داشتند. افرادی هم با درگیری داخلی عراقیان، به ویژه کوفه در نهروان از غلبه عراق بر شام ناامید شده بودند، نه اینکه دل در گرو اندیشه قاعدین داشته باشند.

    با وجود اوج گیری نافرمانی ها به عللی که گذشت، در اواخر خلافت امام علیه السلام و با ایراد خطبه معروف جهاد، حدود چهل هزار نفر آماده نبرد با معاویه شدند و حضرت امیر علیه السلام فرماندهانی، مثل قیس بن سعد، ابوایوب و امام حسین علیه السلام را برای آنان مشخص کرد (نهج البلاغه، 1372، خ 182). ولی این آمادگی هیجانی و احساسی و لحظه ای بود. بعد از شهادت امام علیه السلام نیز مردم زیادی با خلیفه جدید همراه شدند، ولی این همراهی انسجام و استحکام نداشت، گروهی از سر دلسوزی به واسطة نافرمانی های مکرر از امام علی ;علیه السلامدر اواخر خلافت ایشان، کسانی از خوارج برای نبرد با معاویه (نه اینکه امام را قبول داشته باشند) و افرادی هم با انگیزه دفاع از عراق در برابر شام با امام حسن علیه السلام همراه شدند. تازه این افراد بخشی از مردم کوفه بودند و امام با اصرار از کوفیان می خواست تا همه جانبه از وی در برابر معاویه حمایت کنند و عدی بن حاتم هم در این راستا در مسجد کوفه خطبه خواند. عدم انسجام سپاه باعث پیوستن نیمی از آنان همراه عبیدالله بن عباس به معاویه شد و عمده کسانی که همراه قیس بن سعد بودند، اصرار داشتند پیشنهاد صلح را که امام حسن علیه السلام; پذیرفته بود وی نیز بپذیرد (طبری، 1387ق، ج5، ص 160). دلایل مختلفی باعث سست عنصری مردم کوفه شده بود و یکی از آن دلایل رشد قاعدین بود بیشترین رشد تفکر قاعدین مربوط به صفین بود که در این مقاله چگونگی آن تجزیه و تحلیل شد.

    نتیجه گیری

    براساس شواهد ارائه شده در این مقاله این نتیجه به دست می آید که قاعدین ابتدا دست کم در بین کوفیان طرف داران زیادی نداشتند و تدریجاً هواخواهان زیادی یافتند. مهم ترین حادثه ای که زمینه برای رشد این گروه را فراهم کرد پیکار بزرگ صفین بود. معاویه بنا به علل متعدد، ازجمله درایت شیطانی خودش و نبوغ نخبگانی که از دیدگاهایشان بهره مند می شد و هم به این علت که مدتی طولانی و پیوسته در عهد عمر و عثمان حاکم شام بود، قدرتمند شده بود و امام علی علیه السلام برای شکست دادن سپاه قدرتمند شام مجبور به نبردی شد که کشته های فراوان داشت و فراوانی کشته های صفین موجب پذیرش شعارهای قاعدین شد و باعث دگرگونی بسیاری از کوفیان گردید. همان سپاهی که مخالفِ نبرد با معاویه، اربد فزاری را کشتند یا به کشته شدن وی بی تفاوت بودند، ابوموسی اشعری مخالفِ دیگر نبرد را در پایان صفین حَکم نمودند و یا به داور بودن وی حساسیتی نشان ندادند.


    ;

    منابع

    ابن ابی الحدید، عبدالحمید(1337ق) شرح نهج البلاغه، تصحیح محمد ابوالفضل ابراهیم، قم، کتابخانه آیة الله مرعشی.

    ابن خیاط، خلیفة،(1415ق)، تاریخ خلیفه، بیروت، دارالکتب العلمیة.

    ابن مسکویه الرازی،(1379) تجارب الامم، تحقیق ابوالقاسم امامی، تهران، سروش.

    بلاذری، احمد بن یحیی،(1417ق) الانساب الاشراف، تحقیق سهیل ذکار و ریاض ذرکلی، بیروت ،دارالفکر.

    ثقفی کوفی، ابراهیم بن محمد،(1355ق)، الغارات، تهران، انجمن آثار ملی.

    خادم لو، مهدی، قاعدین، (زمستان 1386)، نامة تاریخ پژوهان، ش 12، ص18-53.

    خراسانی، ابراهیم، بررسی زمینه شکل گیری قاعدین در زمان امام علی ع، (تابستان 1379)، برگ فرهنگ، ش 5، ص57-63.

    دینوری، ابن قتیبه ،(1410ق) الامامة و السیاسة، تحقیق علی شیری، بیروت، دارالاضواء.

    دینوری، احمد بن داوود،(1368) اخبار الطوال، تحقیق عبدالمنعم عامر، بی جا.

    شریف رضی،(1372) نهج البلاغه، ترجمه دکتر سید جعفرشهیدی، چ چهارم، تهران، آموزش انقلاب اسلامی.

    شیخ مفید،(1413ق) الجمل و النصرة لسید العترة فی الحرب البصرة، قم، کنگره شیخ مفید.

    طبری، محمد بن جریر، (1387ق) تاریخ طبری، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، ط الثانیة، بیروت، دارالتراث العربی.

    عسقلانی، ابن حجر،(1415ق) الاصابة فی تمییز الصحابة، تحقیق احمد عادل موجود و علی محمد معوض، بیروت، دارالکتب العلمیه.

    فتح قباد پور، علی سیره امام علی(ع) در مواجهه با قاعدین، (تابستان1388)، مطالعات تقریبی مذاهب اسلامی، ش 16، ص5-14.

    کوفی، ابن اعثم،(1411ق) الفتوح، تحقیق علی شیری، بیروت، دارالاضواء.

    مسعودی، علی بن حسین،(1409ق) مروج الذهب ومعادن الجوهر، تحقیق اسعد داغر، چ دوم، قم، دارالهجرة.

    منقری، نصر بن مزاحم،(1404ق) وقعة صفین، تحقیق عبدالسلام محمد هارون، القاهرة، المنشورات مکتبة المرعشی النجفی.

    یعقوبی، احمد بن ابی یعقوب،(بی تا ) تاریخ یعقوبی، بیروت، دارصادر.

    شیوه ارجاع به این مقاله: RIS Mendeley BibTeX APA MLA HARVARD VANCOUVER

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    عباسی، علی اکبر، وکیلی، هادی.(1392) تأثیر کشتار صفین بر گسترش قاعدین (از اعتراض به اربد فزاری تا انتخاب ابوموسی اشعری). دو فصلنامه تاریخ اسلام درآینه پژوهش، 10(1)، 49-

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    علی اکبر عباسی؛ هادی وکیلی."تأثیر کشتار صفین بر گسترش قاعدین (از اعتراض به اربد فزاری تا انتخاب ابوموسی اشعری)". دو فصلنامه تاریخ اسلام درآینه پژوهش، 10، 1، 1392، 49-

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    عباسی، علی اکبر، وکیلی، هادی.(1392) 'تأثیر کشتار صفین بر گسترش قاعدین (از اعتراض به اربد فزاری تا انتخاب ابوموسی اشعری)'، دو فصلنامه تاریخ اسلام درآینه پژوهش، 10(1), pp. 49-

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    عباسی، علی اکبر، وکیلی، هادی. تأثیر کشتار صفین بر گسترش قاعدین (از اعتراض به اربد فزاری تا انتخاب ابوموسی اشعری). تاریخ اسلام درآینه پژوهش، 10, 1392؛ 10(1): 49-