، سال پانزدهم، شماره اول، پیاپی 44، بهار و تابستان 1397، صفحات 5-27

    تصویر امام حسین علیه السلام در گزارش‌های «اثبات الوصیه»

    نوع مقاله: 
    پژوهشی
    نویسندگان:
    ✍️ امیر اشتری / دانش‌پژوه دکتری تاریخ مؤسسة آموزشی و پژوهشی امام خمینی / amir223@chmail.ir
    محسن رنجبر / دانشیار مؤسسة آموزشی و پژوهشی امام خمینی / Ranjbar@Qabas.net
    چکیده: 
    ضرورت و اهمیت اعتبارسنجی اخبار مربوط به امامان معصوم علیهم السلام، به ویژه در منابع شیعی، برکسی پوشیده نیست. مقاله‌ی پیش رو، بررسی اعتبار اخبار بخش «امام حسین علیه السلام» در کتاب «اثبات الوصیه» (منسوب به مسعودی) است که با توجه به عدم ذکر اسناد بیشتر اخبار در این کتاب، از جمله اخبار این بخش، به پی جویی عین یا مشابه اخبار در دیگر کتاب های تاریخی و حدیثی پرداخته است. ازآنجاکه اعتبارسنجی اخبار تنها شامل بررسی اسناد آنها نمی شود، به بررسی محتوایی اخبار نیز توجه شده است، هرچند این توجه وجهه‌ی همت مقاله قرار نگرفته است. این بررسی نشان می دهد با اینکه اخبار این بخش بدون ذکر سند بیان شده، اما عین یا مشابه بیشتر آنها در دیگر کتاب های تاریخی و حدیثی یافت می شود. تصویر کلی، که این کتاب از امام حسین علیه السلام ارائه می دهد، تصویری ماورایی و بدون توجه به جنبه‌ی مادی و تاریخی زندگی ایشان است. این تصویر، حتی در ارائه‌ی حادثه‌ی خونبار عاشورای 61 هجری نیز دنبال شده است. در خصوص علت عدم ذکر اسناد، به نظر می رسد مؤلف این کتاب، علاقه‌ی وافری به نقلِ مضمون اخبار داشته است.
    Article data in English (انگلیسی)
    Title: 
    Imam Husain (P.B.U.H.)'s Character in "Ithbat al-Wasiyya" Reports
    Abstract: 
    The importance of validation of the related reports to the infallible Imams is totally obvious especially in the Shiite sources. Examining the validity of the related reports to "Imam Husain" (P.B.U.H.) in the Book "Ithbat al-Wasiyya" (attributed to Mas'udi), which has ignored the documents of most reports, including the section of Imam Husain (P.B.U.H.), is the purpose of this paper to find the same or similar reports in the other historical and the Collections of Tradition. Since validating the reports is not just about their documents, the content of the reports has also considered, though it is not the main purpose of the paper. This study shows that, although the reports of this section is stated without documents, the same or more similar ones are found in other historical and the Collections of Tradition. This book presents a supernatural and historical illustration of the character of Imam Husain (P.B.U.H.). This illustration has followed even in the bloody event of 'Ashura in 61 AH. It seems the author of this book has a keen interest in the contents of the reports, which led to ignoring the documents.
    References: 
    متن کامل مقاله: 

     
    مقدمه
    نام هر نگاشته‌ای سهم بسیاری در فهم محتوای آن دارد. نویسنده با انتخاب نام، انگیزة خویش از نگاشتن متن را تا حدّ زیادی به خواننده منتقل می‌کند. از نام «اثبات الوصیه»، در کنار مراجعه به محتوای کتاب، به دست می‌آید که با متنی مواجهیم که درصدد اثبات وصایت برای امیرمؤمنان و به‌تبع ایشان، دیگر ائمه اطهار است. بنابراین، باید انتظار خویش را در حدّ موضوع کتاب قرار داده و انتظاري که از یک کتاب تاریخی یا حدیثیِ صرف داریم، از اين کتاب نداشته باشیم. البته این به معنای نفی امکان استفاده‌های تاریخی یا حدیثی از اثبات الوصیه نیست، بلکه ممکن است از لابه‌لای نقل‌های کتاب، نکات تاریخی یا حدیثی استفاده شود که در جای دیگری به دست نیاید.
    سخن در این است که در نگاه به نگاشته‌ای که نویسنده‌اش به هر علت، انگیزة خود را اثبات چیزی قرار داده و با ذهنیتی جهت‌دار دست به قلم برده است، باید دقت کرد تا نقاطی که این ذهنیتِ جهت‌دار، او را از حقیقت دور کرده است، شناسایی شود و در دام آنها گرفتار نشويم.
    از این نکته نیز نباید غفلت ورزید که هر نویسنده دارای پیش‌فرض‌ها و تصورات پیشینی است که خواه‌ناخواه در قضاوت او دربارة موضوعات یا اظهار موضعش نسبت به قضایا، مؤثر خواهد بود. ازاین‌رو، هیچ نگاشته‌ای را نمی‌توان تنها به صرف موضوعش تصور کرد، بلکه در هر صورت، اعتقادات و نوع نگاه نویسنده، در نگارش او مؤثر خواهد بود.
    بنابراین، اگر کتابی، تاریخی یا حدیثی صرف هم باشد ـ به فرض اینکه چنین کتابی داشته باشیم ـ دستِ کم، پیش‌فرض‌های مؤلف در نحوة گزینش و چینش اخبار و روایات موثر بوده است. ازاین‌رو، در مواجهه با هر کتاب، باید میان حقایق و مواضع متأثر از دیدگاه نویسنده تفکیک قايل شد. ممکن است میزان این تأثیر در برخی کتاب‌ها، بیش از حدّ معمول بوده باشد. البته طرح این امکان تنها بیان یک احتمال است و باید از سوی مدعی آن به اثبات برسد. در نگاشتة پیش‌رو، تحقیق خود را بر وجود چنین پیش‌فرضی بنا نهاده و در پی کشف و تفکیک مواضعی هستیم که حقایق با پیش‌فرض‌ها درهم آمیخته و حقیقت جلوه داده شده است.
    با پی‌جویی از نقل‌های اثبات الوصیه در کتاب‌های حدیثی شیعه و کتب تاریخ، به‌ويژه آنچه پیش از اين کتاب نگاشته شده است، می‌توان تا حدی به این هدف نايل آمد که آیا امام در دیدگاه شیعه، چنان است که اثبات الوصیه معرفی کرده است، یا تصویری غیر از آن دارد. بنابراین، سعی شده است تک‌تک اخبار بخش «امام حسین» در کتاب مزبور را از کتاب‌های حدیثی و تاریخی یافته و آنچه را مشترک است از آنچه اختصاص به اثبات الوصیه دارد، تفکیک کنيم. در این پی‌جویی، به وجود عین اخبار اکتفا نشده، بلکه از مشابهات آنها نیز جست‌وجو شده است. از این راه، می‌توان نسبت به اتقان یا عدم اتقان مرویات اثبات الوصیه، قضاوت درست‌تري داشت؛ زيرا هر قدر محتوای اخبار با کتاب‌های تاریخی و حدیثی معتبر نزدیک‌تر باشد، اطمینان بیشتری را حتی نسبت به اخبار آحادش جلب خواهد کرد. علاوه بر آن، رویکرد اثبات الوصیه در فضیلت‌نگاری نیز به دست خواهد آمد.
    اخبار غيبی و رويدادهای غيرطبيعی
    1) جبرئیل به پیامبر از ولادت فرزند فاطمه و از اجتماع امت بر کشتن ايشان خبر داد. پیامبر اكرم مأمور شدند نام ايشان را «حسین» بگذارند.
    هنگامی که رسول خدا، امیرمؤمنان و فاطمه را آگاه کردند، فاطمه، ناخشنود شد و از پدر خواست که معافیتش از این امر را از خداوند طلب کند.
    در پاسخ، خبر رسيد: در عوض کشته شدن امام حسین، امامت، میراث نبوت، وصایت، علم و حکمت در نسلش قرار خواهد گرفت که موجب رضایت امیرمؤمنان و فاطمه می‌گردد. 
    مضمون این خبر در اخبار متعددی آمده است: إخبار غیبی از ولادت امام حسین ، انتخاب نام حسین توسط رسول خدا ، مطلع شدن حضرت فاطمه از شهادت امام حسین توسط پیامبر ، اظهار کراهت حضرت زهرا از فرزندی که کشته خواهد شد. 
    این اخبار همگی مُسند هستند و می‌توانند سند خبر اثبات الوصیه محسوب گردند. اثبات الوصیه مضمون چند خبر را کنار یکدیگر قرار داده و خبری کوتاه و فشرده از ولادت امام و وقایع پیش از ولادت ایشان به دست داده است.
    2) هنگامی که پیامبر خدا به مصیبت مرگ ابراهیم ـ فرزندشان از ماریه ـ دچار شدند، گریه شدیدی کردند و فرمودند: «قلب بی‌تابی می‌کند و چشم گریان است و ما بر مصیبت تو ناراحتیم، اما آنچه موجب خشم خدا شود نمی‌گوییم.» جبرئیل عرضه داشت: «خداوند بر تو درود می‌فرستد و می‌فرماید: یا زنده ماندن ابراهیم را اختیار کن که پس از تو نبوت را به ارث بَرَد! و امتت پس از تو، او را به قتل رسانده، جملگی به جهنم درآیند، یا باقی ماندن حسین، دخترزاده‌ات را اختیار کن که خدا او را پس از تو امام قرار دهد که نصف امتت او را به قتل رسانند... و خداوند آنان را در آتش وارد گرداند». رسول خدا فرمودند: «بار خدایا! دوست ندارم همة امتم به آتش وارد شوند و باقی ماندن حسین، برایم دوست‌داشتنی‌تر است و فاطمه نیز بی‌تابی نخواهد کرد». هرگاه رسول خدا دندان‌های جلویی و لثه‌های سیدالشهداء را می‌بوسید، می‌فرمود: «فدای کسی که ابراهیم را برایش فدا دادم». 
    بخش اول این روایت، یعنی وجود ابراهیم و مرگ او، همچنین جمله‌ای که رسول خدا هنگام مرگش فرمودند، در منابع تاریخی و حدیثی دیگر نیز با عبارت‌های مشابهی نقل شده است. 
    ادامة خبر، به‌ويژه قسمت آخر آن، یعنی: «فدیتُ مَن فدیتُه بإبراهیمَ»، پیش از اثبات الوصیه یافت نشد؛ اما پس از آن، با عباراتی مشابه، ابتدا در تاریخ بغداد  نقل شده است.
    مشخص است که کتاب‌های بعدی که این خبر را روایت کرده‌اند، چه شیعه و چه سنی، همگی آن را از خطیب بغدادی(م463) گرفته‌اند؛ زيرا سند و متن همه یکی است  و توجهی به گزارش اثبات الوصیه نداشته‌اند. شاید یکی از علل این بی‌توجهی مُسند نبودن روایت اثبات‌الوصیه بوده، درحالی‌که خبر تاریخ بغداد مُسند است.
    گزارش تاریخ بغداد با روایت اثبات الوصیه تفاوت‌هایی دارد. یکی از تفاوت‌ها نزول جبرئیل پیش و پس از مرگ ابراهیم است. خبر تاریخ بغداد شباهت بیشتری به داستان ذبح حضرت اسماعیل دارد.
    فاصلة چهار یا پنچ ساله میان ولادت امام حسین و ابراهیم، که با احتساب مرگ ابراهیم، به شش تا هفت سال می‌رسد ـ ابراهیم در سال هشتم متولد شد و در سال دهم از دنیا رفت و هنگام مرگ، یک سال و ده ماه عمر داشت  ـ پذیرش روایت تاریخ بغداد را دشوارتر می‌کند؛ زيرا هم‌سالی امام حسین و ابراهیم را می‌رساند (خبر می‌گوید: حسین را بر ران راست خود و ابراهیم را بر ران چپ خود نشانده بود).
    این فقرة اثبات الوصیه که مي‌نويسد: «یا زندگی ابراهیم را برگزین تا او را به زندگی برگرداند که پس از تو، نبوت را به ارث برد...» مخالفتی صریح با قرآن دارد؛ زيرا رسول خدا خاتم پیامبران است.  البته چنین بیانی انحصار به اثبات الوصیه ندارد، بلکه ابن‌عبدالبر دو روایت نقل می‌کند که اگر ابراهیم‌بن النبی زنده می‌ماند، به پیامبری می‌رسید. این مطلب در هر دو روایت به گونه‌ای است که علت باقی نماندن ابراهیم، موضوع خاتمیت بوده، وگرنه تردیدی در پیامبری ابراهیم پس از پیامبر نیست. 
    3) محمدبن حنفیه امام حسین را بدرقه کرده، به ایشان می‌گفت: ای اباعبدالله! شما را به خدا، حرم رسول خدا را همراه خود مبر! امام در جواب فرمود: «أبی الله إلّا أن یکُنَّ سَبایا!». 
    قدیمی‌ترین منبع این جمله، اثبات الوصیه است. پس از آن، عیون المعجزات با کمترین تغییر همین را نقل کرده است.  سپس سیدبن طاووس، سخنان ردّ و بدل شده میان امام و ابن‌حنفیه را مفصل‌تر نقل کرده است که با عبارتی مشابه، همین مضمون را بیان می‌کند: «إنَّ اللهَ قد شاءَ أن یراهنَّ سبایا». 
    عبارت اثبات الوصیه و عیون المعجزات یکی است. همچنین هر دو فاقد سندند. اما عبارت لهوف متفاوت و مسند است. سیدبن طاووس این خبر را در اصل «احمدبن حسین‌بن عمربن بریده» دیده که روی آن نوشته شده متعلق به محمدبن داود قمی (از مشایخ شیخ مفید) بوده است.
    ممکن است در نقد محتوایی این خبر گفته شود: با گزارش ابومخنف از سخنان امام در شب عاشورا ناسازگار است؛ زيرا امام ضمن برداشتن بیعت خویش از یارانشان، فرمودند: «هر کدام از شما که توان دارید، دست یکی از مردان خاندان مرا گرفته، در تاریکی شب متفرق شوید؛ زيرا اینان مرا می‌خواهند و اگر به من دست یابند، دست از شما بازدارند».  بنابراین، اگر امام چنان سخنی گفته بودند و خواست خداوند را در اسارت زنان و اهل‌بیتش می‌دانستند، هرگز شب عاشورا به اصحاب خویش نمی‌فرمودند: «هر کدام از شما می‌تواند دست یکی از اهل‌بیت مرا گرفته، همراه خود از این مهلکه بیرون برده، نجات دهید».
    باید توجه داشت که پاسخ این گفته، در همان گزارش ابومخنف نهفته است؛ زيرا امام می‌فرمایند: دست «مردان» اهل‌بیت مرا بگیرید و ببرید و سخنی دربارة زنان وجود ندارد.
    گذشته از اینکه همراه کردن زنان حریم خاندان نبوی با نامحرمان ـ هرچند اصحاب امام باشند ـ نارواست! اگر بنا بود ایشان را به کسی بسپارد، از محرمان و نزدیکان خود در مدینه و مکه، اشخاص سرشناس و معتبری (همچون ابن‌عباس و محمد حنفیه) وجود داشتند که آنان را نگه‌داری کنند و در برابر خطرات احتمالی، توان دفاع از آنان را داشته باشند.
    در گزارش مذکور، پس از سخنان امام، مردان اهل‌بیت در واکنش به سخنان ایشان، اظهار وفاداری کرده، به ماندن اصرار ورزیدند که خود مؤید این مطلب است؛  یعنی موضوع سخن امام با اصحاب، دربارة مردان خاندان بوده، نه زنان!
    نه امام حسین و نه کس دیگری به اطلاع معمول بشری، تصور جنایتی را به هولناکی آنچه اتفاق افتاد پیش‌بینی نمی‌کرد. نهایت چیزی که تصور می‌شد، کشته شدن یا اسیر شدن امام در جنگی مرسوم بود. بنابراین، سخن امام، می‌تواند نشانه‌ای از علم فرابشری ایشان باشد.
    4) اثبات الوصیه مخالف همه نقل‌های تاریخی درباره تعداد یاران سیدالشهداء، مي‌نويسد: «تعداد اصحاب امام حسین در روز عاشورا، 61 مرد بود و خداوند از ابتدای خلقت تا انتهای آن، به وسیلة هزار مرد یاری شده و دینش را یاری می‌کند». هنگامی که دربارة این یاری‌دهندگان سؤال شد، فرمود: 313 تن اصحاب طالوت، 313 تن اصحاب پیامبر در بدر، 313 تن اصحاب قائم؛ و 61 نفر باقی مانده کسانی‌اند که در روز طف، با امام حسین کشته شدند. 
    این آمار (61 تن) گزارشی متفرد است که اختصاص به اثبات الوصیه دارد، و چون برایش سندی ارائه نشده، نمی‌تواند قابل پذیرش باشد. البته تحقیق نشان می‌دهد این تعداد به آمار تعداد اصحاب و شهدای عاشورا نزدیک است، هرچند قابل دفاع نیست.  ارائه آمار وقایع تاریخی استدلال‌بردار نیست. پس علاوه بر اینکه استدلال بیان شده پایه‌ای ندارد، نمی‌تواند براي دست‌یابی به آمار یاران امام کمکي بکند.
    5) خداوند ـ عزوجل ـ چهار هزار مَلکی را که در بدر برای یاری پیامبر فرستاده بود، نازل کرد و امام حسین را میان پیروزی بر دشمنان (با کمک این فرشتگان) یا ملاقات خود مخیر ساخت.
    (پس از کشته شدن امام حسین) ـ خداوند یا امام ـ به آن ملائکه دستور داد تا ژولیده مو و خاك‌آلود (شُعْثاً و غُبِْراً) تا قیام قائم از فرزندانش(عج) نزد قبر امام باقی بمانند. 
    روایات‌ بسیاری در منابع شیعه، از حضور و باقی ماندن فرشتگانی نزد قبر امام حسین خبر داده‌اند. در بسیاری از آنها، عدد چهارهزار ملک نیز وجود دارد.  کامل الزیارات بیش از 20 روایت نقل کرده است. 
    در برخی از این روایات، این چهارهزار ملک همان ملائکه‌ای دانسته شده‌اند که در بدر حضور یافتند.  البته تعداد کمی از این روایت‌ها متضمن این محتواست که ملائکه برای یاری امام و پیش از وقوع حادثة کربلا نزد ایشان آمده و سیدالشهداء به ایشان اجازة نبرد نداده‌اند.  بنابراین، مشابه این روایت در دیگر کتاب‌های شیعه و به صورت مُسند موجود است.
    ذکر این نکته خالی از لطف نیست که براساس إخبار قرآن، تعداد ملائکه‌ای که رسول خدا را در بدر یاری کردند، چهارهزار نبود. آیات مربوط به یاری ملائکه در بدر، دو آیه است: «إِذْ تَسْتَغيثُونَ رَبَّكُمْ فَاسْتَجابَ لَكُمْ أَنِّي مُمِدُّكُمْ بِأَلْفٍ مِنَ الْمَلائِكَةِ مُرْدِفين»؛  «إِذْ تَقُولُ لِلْمُؤْمِنينَ أَلَنْ يَكْفِيَكُمْ أَنْ يُمِدَّكُمْ رَبُّكُمْ بِثَلاثَةِ آلافٍ مِنَ الْمَلائِكَةِ مُنْزَلين».‏ 
    آیة بعد، مربوط به جنگ اُحُد است که وعدة افزودن به سه هزار مَلک پیشین را می‌دهد (یعنی: سه هزار مَلک بودند، دو هزار مَلک دیگر می‌افزاییم تا پنج هزار شوند و یا پنج هزار دیگر می‌افزاییم). «بَلى‏ إِنْ تَصْبِرُوا وَ تَتَّقُوا وَ يَأْتُوكُمْ مِنْ فَوْرِهِمْ هذا يُمْدِدْكُمْ رَبُّكُمْ بِخَمْسَةِ آلافٍ مِنَ الْمَلائِكَةِ مُسَوِّمين».‏ 
    ‌از‌این‌رو، قرآن کریم فرشتگانی را که در بدر به یاری آمدند، در نهایت، سه هزار مَلک معرفی کرده است. بنابراین، روایت‌هایی که بیانگر این نکته‌اند که این چهارهزار مَلک فرشتگانی هستند که در بدر به یاری رسول خدا آمدند، نمی‌تواند قابل پذیرش باشد.
    البته ممکن است گفته شود: آیات مورداشاره، از دو گروه فرشتگان سخن به میان آورده است: گروهی هزار نفره موصوف به «مُردِفین» و گروهی سه هزار نفره موصوف به «مُنزِلین»؛ که در نهایت، چهارهزار مَلک خواهیم داشت. بنابراین، محتوای روایاتی که این چهارهزار مَلک را همان فرشتگانی معرفي مي‌کند که در بدر به یاری رسول خدا آمدند، قابل پذیرش خواهد بود.
    برای تقویت این دیدگاه، شاید این نکته کمک کند که در برخی روایات، نام فرمانده این فرشتگان، «منصور» معرفی شده است.  از سوی ديگر، منابع متعددی خبر داده‌اند شعار مسلمین در روز بدر «یا منصور أمِت» بوده است.  ممکن است ادعا شود که «منصورِ» منادی شعار، «منصور» فرمانده ملائکه بوده است.
    توجه به این روایت امام باقر در تفسیر عیاشی، می‌تواند مؤید این نکته و به‌طورکلی، شرکت فرشتگان برای یاری امام حسین در کربلا باشد. امام باقر فرمودند: فرشتگانی که در بدر محمد را یاری رساندند، پس از آن به آسمان بازنگشتند و بازنمی‌گردند تا صاحب این امر را یاری کنند و آنان پنج هزار نفرند. 
    6) خدای متعال جایگاه‌های اصحاب امام حسین در بهشت را بالا برد، تا اینکه آنان جایگاه خویش را دیدند و به اشتیاق رسیدن به آن، جنگیدند. 
    اثبات الوصیه قدیمی‌ترین منبعی است که درباره مشاهده جایگاه‌های بهشتی اصحاب سیدالشهداء سخن گفته است. اثبات الوصیه، مشاهدة‌ بهشت را موجب ایجاد انگیزه برای جهاد شمرده است. پس از اثبات الوصیه، الخرائج و الجرائح مفصل‌تر و با تصریح بیشتر، به این موضوع پرداخته است. 
    راوندی این روایت مُسند را از امام سجاد نقل می‌کند: امام حسین فرمودند: فردا شما کشته خواهید شد و کسی از شما جان سالم به در نخواهد برد. اصحاب سپاس خدای بجا آوردند. سپس امام دعا کردند و فرمودند: بالا را نگاه کنید. چون نگاه کردند منزلگاه‌های خود را در بهشت مشاهده نمودند و امام یکی یکی به آنان می‌فرمودند: فلانی این جایگاه توست، یا این قصر توست، یا این درجه مخصوص توست. بدین‌گونه بود که آنان با سینه و صورت به استقبال نیزه‌ها و شمشیرها می‌رفتند تا به آنچه دیده‌اند دست یابند. 
    بخش ابتدایی روایت مشابه نقل طبری است، ولی با سندی متفاوت. طبری سخنان شب عاشورای امام حسین را در جمع اصحاب نقل کرده است،  ولی سخنی از نشان دادن جایگاه بهشتی اصحاب به آنان وجود ندارد.
    7) اثبات الوصیه، ولادت امام حسین را شبیه ولادت رسول خدا، امیرمؤمنان و امام حسن معرفی می‌کند. البته وجه شباهت بیان نشده و از عبارت کتاب هم چیزی به دست نمی‌آید. 
    اثبات الوصیه، مشابه همین را دربارة چهار امام دیگر (امام حسن، امام کاظم، امام هادی و امام عسکری) ذکر کرده است. 
    8) حضرت فاطمه به آنچه زنان هنگام ولادت فرزند دچار می‌شوند، مبتلا نبود و همان روزی که امام حسن را به دنیا آورد، به امام حسین حمل برداشت. 
    در دیگر کتاب‌های حدیثی شیعه، طهارت حضرت زهرا از آنچه دیگر زنان بدان مبتلا می‌شوند، مطرح شده است؛  چنان‌که همین موضوع فضیلتی برای حضرت مریم بیان شده است.
    ظاهراً اثبات الوصیه، این امتیاز حضرت فاطمه را دلیل بر آن دانسته، که ایشان در همان روزی که از امام حسن فارغ شدند، به امام حسین حمل برداشتند.
    قول مشهور دربارة انعقاد نطفة امام حسین، هم در اهل‌سنت و هم در شیعه، فاصلة پنجاه روز یا یک طُهر پس از فارغ شدن از امام حسن دانسته شده است. 
    ازاین‌رو، نقل اثبات الوصیه، اختصاصی و شاذ است که پیش و پس از آن نقل نشده است.
    9) مدت زمان حمل امام حسین شش ماه بوده است. 
    از اینکه در اخبار بخش امام حسن، مدت همراهی امام مجتبی را با پیامبر هفت سال و شش ماه ذکر کرده و همراهی امام حسین با پیامبر را هفت سال می‌داند، به دست می‌آید که نویسنده با توجه کامل، مدت حمل را شش ماه ذکر کرده است.
    مدت حمل امام حسین در منابع قابل اعتماد شیعه و غیر آن  شش ماه دانسته شده است.
    با مقایسه و به دست آوردن فاصلة میان ولادت حسنین، می‌توان به پذیرش یا عدم پذیرش این سخن نزدیک شد.
    ازآنجاكه تاریخ مشهور ولادت حضرت سیدالشهداء اوایل شعبان سال چهارم هجری است،  با احتساب فاصلة پنجاه روز از تاریخ ولادت امام حسن، یعنی نیمة رمضان سال سوم  تا اوایل شعبان سال بعد، فاصله نُه ماه به دست می‌آید. از این نظر، تاریخ ولادت، با فاصله پنجاه روز سازگار است.
    اما برخی نقل‌های شیعه آخر ماه ربیع‌الاول سال سوم را تاریخ ولادت امام حسین دانسته‌اند  که این نیز با فاصلة شش ماه از نیمة رمضان سال قبل آن (ولادت امام حسن) سازگار است؛ زيرا برخی نقل‌ها تاریخ ولادت امام حسن را سال دوم معرفی کرده‌اند. 
    بنابراین، چون به اتفاق منابع، فاصلة وضع حمل از امام حسن و حامل شدن به امام حسین، پنجاه روز یا یک طهر دانسته شده، گزارش اثبات الوصیه دربارة حمل برداشتن به امام حسین در روز ولادت امام مجتبی، شاذ و غیرقابل پذیرش است؛ اما اینکه دورة حمل امام حسین، شش ماه بوده باشد، مؤیداتی از دیگر کتاب‌های شیعه دارد.
    10) خبر دیگر شفا یافتن مَلکی به نام «فُطرس»، به واسطة مسح بر امام حسین در روزهای نخستین ولادت است.
    جبرئیل فطرس را همراه خویش نزد پیامبر آورد. رسول خدا پرسید: این کیست؟ جبرئیل توضیح داد. پس به او فرمود: بالت را بر این مولود بکش. فطرس این کار را انجام داد و شفا یافت. پیامبر به او فرمود: حال که خدا شفاعت مرا دربارة تو پذیرفت، ملتزم سرزمین کربلا باش و خبر هر که را تا روز قیامت به زیارت قبر او می‌آید، به من برسان. بدین‌سبب، او را «آزادشدة حسین» خواندند. 
    قدیمی‌ترین منبع نقل داستان فطرس، بصائرالدرجات  و سپس اثبات الوصیه است. پس از اثبات الوصیه ، کامل الزیارات، امالی صدوق، عیون المعجزات، دلائل الامامه، بشارة المصطفی، الخرائج و برخی کتب دیگر  این داستان را تقریباً به یک شکل و با عبارت‌های نزدیک به هم نقل کرده‌اند.
    مشابه این خبر درباره مَلکی با نام «صرصائیل» یا «صلصائیل»، در الهدایة الکبری  نقل شده است.
    خبری دیگر، با شباهتی کمتر، در کمال‌الدین نقل شده که نام ملک مورداشاره را «دردائیل» گفته است. 
    11) رسول خدا شخصاً مسئولیت تغذیه، تربیت و تعلیم امام حسین را بر عهده گرفتند. اثبات الوصیه کیفیت این مسئولیت را ذکر نکرده است. 
    آنچه از ظاهر متن به دست می‌آید آن است که پیامبر اکرم سرپرستی امام حسین را پذیرفتند؛ مانند آنچه نسبت به امیرمؤمنان در کودکی انجام دادند.
    در منابع حدیثی، به اخباری برمی‌خوریم که کیفیت تغذیة امام حسین از پیامبر را بیان کرده است: امام حسین در شیرخوارگی از هیچ زنی، حتی مادرش فاطمه شیر نخوردند، بلکه نبی خدا انگشت ابهام  یا زبانش  را در دهان ايشان قرار می‌دادند و امام می‌مکیدند و تا دو سه روز از خوردن غذا بی‌نیاز بودند.
    البته این موضوع تنها دربارة امام حسین نقل نشده، بلکه دربارة امام علی  و امام حسن  نیز نقل شده است. مشابه این اخبار، تغذیة امام عصر(عج) از زبان پدر بزرگوارش است. 
    نمی‌توان به طور قطع، دربارة مقصود اثبات الوصیه از به عهده گرفتن تغذیه، تادیب و تربیت امام از سوی پیامبر قضاوت کرد، اما با توجه به تبیین دیگر اخبار، ذهن خواننده به این سمت سوق می‌یابد که مقصود همان است که در اخبار دیگر کتب حدیثی آمده است. البته رویکرد منقبت‌نگاری اثبات الوصیه نیز با این ذهنیت هم‌جهت است، هرچند ظاهر متن تصریح به این موضوع ندارد.
    مؤید دیگری که به فهم مقصود اثبات الوصیه کمک می‌کند، عبارتی مشابه در بخش اخبار مربوط به امام حسن است: «پیامبر او را سرپرستی کرد و تعلیم و تلقین و تأدیب او را شخصاً بر عهده گرفت». 
    این عبارت صریح‌تر از عبارتی است که دربارة امام حسین بیان شده است و نشان می‌دهد که نظر نویسندة اثبات الوصیه آن است که رسول خدا شخصاً تربیت حسنین را بر عهده داشته است. تنها فرق دو عبارت، «تغذیه» است که دربارة امام حسین ذکر شده، اما درباره امام حسن نیامده است. این می‌تواند نشانه‌ای باشد بر اينکه مقصود اثبات الوصیه همان اخباری است که بدان اشاره شد.
    12) هنگامی که امام حسین قصد خارج شدن به سوی عراق داشت، امّ‌سلمه پیغامی برای امام فرستاد که آقای من، خارج نشو! امام حسین فرمود: به چه علت؟ امّ‌سلمه گفت: از پیامبر شنیدم که می‌فرمودند: فرزندم حسین در عراق کشته می‌شود و شیشه‌ای از خاک به من داد و دستور به حفظ آن و محتویاتش فرمود.
    امام حسین در پاسخ، پیغام فرستادند: مادرم!... از مرگ چاره‌ای نیست و من روز و ساعت و مکان آن را و محل افتادن و بقعه‌ای را که در آن دفن می‌شوم بهتر می‌شناسم؛... و اگر دوست داری مکان به شهادت رسیدن خود و همراهانم را به تو نشان دهم، چنین می‌کنم. امّ‌سلمه گفت: مایلم و به حضور امام رفت.
    سیدالشهداء به اسم اعظم سخن گفت، پس زمین فرورفت تا جایی که مکان دفن امام و یارانش بر ام‌ّ‌سلمه نمایان شد. امام مقداری از تربت آنجا را به وی دادند تا با خاکی که رسول خدا به وی داده بود، مخلوط کند. ... این‌گونه بود که امّ‌سلمه بی‌وقفه از امام خبر می‌گرفت و فرارسیدن عاشورا را انتظار می‌کشید. 
    در این خبر، سخنی از سپردن مواریث انبیا به امّ‌سلمه به میان نیامده است، اما در بخش پایانی اخبار امام حسین، می‌نویسد: سپس امام حسین فرزندش علی‌بن الحسین را، که بیمار بود، احضار کردند و... و به او فهماندند که علوم، صُحُف، کتاب‌ها و سلاح را نزد امّ‌سلمه نهاده و به امّ‌سلمه فرموده است که آنها را به امام سجاد تحویل دهد.
    پیش از اثبات الوصیه، اخباری حاکی از دیدار امام حسین و امّ‌سلمه و سپردن مواریث انبیا و نامه‌ای مهر شده به او نقل شده است.  البته در آنها، سخنی از خاک درون شیشه و نشان دادن سرزمین کربلا به امّ‌سلمه وجود ندارد.
    کمی پس از اثبات الوصیه، شیخ مفید در الارشاد، مضمون خبر اثبات الوصیه را بدین‌گونه نقل کرده است که امّ‌سلمه می‌گوید: «شبی رسول خدا مدتي طولانی غایب شدند. پس از مدتی، خاک‌آلود و ژولیده بازگشتند، درحالی‌که مُشت ايشان بسته بود. از حال ايشان که جویا شدم، فرمودند: امشب مرا به نقطه‌ای از عراق، به نام «کربلا» بردند و محل شهادت حسین و گروهی از فرزندان و اهل‌بیتم را نشانم دادند و من پیوسته از خون آنان برمی‌گرفتم. سپس رسول خدا آن خون را، که شبیه خاکی قرمز رنگ بود، به من دادند که آن را درون شیشه‌ای قرار داده، از آن محافظت می‌کردم، تا آن زمان که حسین قصد خروج از مکه سوی عراق کرد؛ آن شیشه را آوردم و هر روز و شب آن را نگاه می‌کردم...». 
    البته در منابع دیگر هم‌عصر و پیش و پس از اثبات الوصیه، نقل‌هایی از اطلاع امّ‌سلمه از به شهادت رسیدن امام وجود دارد. پیش از اثبات الوصیه، تاریخ یعقوبی از إخبار پیامبر به امّ‌سلمه، دربارة شهادت امام حسينگزارش داده است. 
    در المعجم الکبیر طبرانی (م360) روایتی به این مضمون موجود است: امام باقر از امّ‌سلمه به نقل از رسول خدا مي‌فرمايد: «زمانی حسین کشته خواهد شد که سفیدی مو بر او چیره شود». 
    الخرائج مضمون خبر اثبات الوصیه و الهدایة الکبری را نقل کرده، جز اینکه در خبر راوندی، که بسیار کوتاه‌تر از آن دو است، تفاوت‌هایی مشاهده می‌شود؛ مثلاً، سخن از دو شیشه خاک است. 
    13) آسمان چهارده روز بر امام حسین گریه کرد. سؤال شد: علامت گریة آسمان چه بود؟ فرمود: خورشید از مکانی که قرمز بود، طلوع می‌کرد و در مکانی که قرمز بود، غروب می‌کرد. همچنین روایت شده است: خون تا خروج مختاربن ابی‌عبیده از جوشش نیفتاد. 
    در پی کشته شدن امام حسین، از وقوع حوادث عجیب بسیاری سخن گفته شده که در روایات شیعه و سنی، بدان‌ها اشاره شده است. این حوادث را می‌توان به چهار نوع تقسیم کرد:
    الف. حوادث مرتبط با اجزای تکوینی نظام هستی؛
    ب. وقایع مرتبط با حیوانات و جنیان؛
    ج. وقایع مرتبط با فرشتگان و انبیا؛
    د. حوادث و عقوبت‌هایی که متوجه قاتلان امام و اصحابشان شد. 
    آنچه در اثبات الوصیه آمده، تنها مربوط به حوادث دستة اول، یعنی مرتبط با نظام تکوینی عالم است.
    دربارة گریه آسمان بر امام حسین، در قرب الاسناد،  الکافی  و کامل الزیارات  روایاتی نقل شده است. همچنین دربارة قرمز رنگ شدن آسمان و محل طلوع و غروب خورشید، روایت‌هایی در شرح الاخبار  و کامل‌الزیارات  وجود دارد. دو روایتِ مُسندِ کامل‌الزیارات، شباهتِ مضمونی بسیاری با همین نقل اثبات الوصیه دارد.
    البته گریة آسمان بر امام در کامل الزیارات 40 روز بیان شده، اما در اثبات الوصیه، 14 روز آمده است.  این روايت مختص اثبات‌الوصیه است و در دیگر منابع دیده نمی‌شود. 
    14) یکی دیگر از وقایع عجیب پس از شهادت امام، دیده شدن خون در برخي نقاط است. کثرت روایات و سند موثق برخی از آنها، اطمینان از وقوع حادثه می‌دهد. اما اینکه اثبات الوصیه از استمرار جوشش خون یاد کرده و غایت ایستادن آن را قیام مختار دانسته، ظاهراً در منبع دیگری به این شکل نیامده است.
    این خبر که شده: «روایت شده است که سنگی برداشته نمی‌شد، مگر زیر آن خون لخته شده بود»  مشابهاتی در کتاب‌های حدیثی و تاریخی دارد و از این نظر ـ فی‌الجمله ـ قابل پذیرش است. لخته شدن خاکی که رسول خدا به امّ‌سلمه داد، از حیث مضمون، با این خبر هماهنگی دارد. 
    یکی از پیش‌گویی‌های میثم تمار نیز دارای همین مضمون است. وی به جبلّه مکیّه می‌گوید: زمانی که رنگ آسمان چون خونِ لخته شده گشت، بدان که حسین را به قتل رسانده‌اند. 
    ابن‌عباس پیش‌گویی امیرمؤمنان درباره کشته شدن اباعبدالله را نقل می‌کند که مشابه امّ‌سلمه، مقداری خاک نزدش بوده که پس از شهادت امام حسین به خون تبدیل شده است. 
    تعداد زیادی از روایات نیز از مشاهدة خون در بیت‌المقدس حکایت دارند. 
    15) روایت شده است: امام حسین در روز عاشورا، 1800 تن را به قتل رساندند. ایشان دشمنان را به مبارزه دعوت می‌کردند؛ ابتدا یکی یکی، بعد ده تا ده تا و سپس صد نفره حمله کردند و پس از آن، کل لشکر با همة جمعیتش جمع شد و از چهار سو ايشان را محاصره کردند. 
    در این بخش، مبارزة امام به تصویر کشیده شده، ولی به مبارزة هیچ‌یک از اصحاب و یاران امام اشاره‌ای نشده است.
    معلوم است که امکان کشتن این تعداد افراد در یک روز و توسط یک نفر وجود ندارد.  از سوی ديگر، ارائة این آمار، اختصاص به اثبات‌الوصیه دارد و در هیچ منبع دیگری مشاهده نشد.
    اخبار تاريخی و حديثی
    1. اثبات الوصیه مدت زمان همراهی امام حسین با امیرمؤمنان و امام حسن را ـ به ترتیب ـ سی سال و ده سال ذکر کرده است. 
    از اطلاعات تاریخی قطعی برمی‌آید که منظور مدت همراهی در دوران امامت ایشان است؛ زيرا میزان همراهی امام حسین با امام حسن، بیش از ده سال بوده است.
    مؤید این سخن، استفاده از عبارت «أقام معه» است که ممكن است اشاره به مسئلة شراکت در امامت و وصایت دارد که پیش از این اشاره شده؛ زيرا در عبارت بعد و در بیان به عهده گرفتن مسئولیت امامت برخی دیگر از ائمه، از عبارت «قام بالأمر» یا «بأمرالله» استفاده می‌کند. 
    2. امام حسین امامت را در شرایطی به عهده گرفت که معاویه پادشاه بود. معاویه که در سال 60 از دنیا رفت، پادشاهی را برای فرزند ملعونش، یزید، قرار داد. او به پادشاهی رسید و از امام حسین طلب بیعت کرد که با امتناع امام مواجه شد. 
    هر سه مطلب اشاره شده در این گزارش، از نظر تاریخی صحیح است و در کتاب‌های معتبر تاریخی، نقل شده است. 
    3. بعد از نامه‌نگاری کوفیان با سیدالشهداء و اعزام مسلم به کوفه، امام قصد خارج شدن به سوی عراق کرد. 
    نامه‌های دعوت کوفیان و اعزام مسلم به کوفه، از مسلمات تاریخی است. 
    4. پس از رسیدن امام به کربلا، عبیدالله‌بن زیاد، لشکری 28 هزار نفری را از سوی یزید، به کربلا روانه کرد. 
    آنچه در این نقل چشم‌گیر است، از طرف یزید بودن لشکری است که به مصاف امام آمده، درصورتی‌که می‌دانیم لشکریانی که مقابل سیدالشهداء ایستادند، کوفی بودند و لشکری از شام برای جنگیدن با امام اعزام نشد. 
    گفتنی است که آمار 28هزار نفری لشکریان نیز از جمله متفردات اثبات الوصیه است و در منبع متقدمی نقل نشده است. 
    5. پس از آنکه لشکر مقابل صف‌های خویش را برای حمله مرتب کرد، امام حسین نماز صبح را خواندند، سپس به سخن ایستادند و پس از ثنای الهی فرمودند: «إنّ اللهَ ـ عزوجل ـ قد أذن فی قَتلِکم و قتلی و علیکم بالصبر و الجهاد». 
    کامل‌الزیارات در چهار روایت مُسند، این خبر را آورده است. 
    6. سخنان سیدالشهداء در روز عاشورا به نقل اثبات الوصیه چنین است:
    ألا و أنّ الدعيَّ ابن‌الدعيَّ قد ركز بين اثنتين: بين السلّة و الذلّة و هيهات منّا الذلّة. يأبى اللّه ذلك لنا و رسوله و المؤمنون و حُجورٌ طابت و طهُرت، نؤثرُ مَصارعَ الكرامِ على طاعة اللئام. ألا وأنّي زاحفٌ بهذه العصابة على قلّة العدد و كثرة الخذلة و العدوّ. ثم أنشد يقول:
    فان نهزم فهزّامون قدما
            و ان نغلب فغير مغلبينا

    و ما ان طبنا جبن و لكن‏
            منايانا و دولة آخرينا 

    ابن‌شعبه حرانی، متوفای قرن چهارم، همین عبارت را با اندکی اختلاف، ولی مفصل‌تر، به عنوان نامة امام به کوفیان نقل کرده است. 
    با توجه به اینکه نامه‌های امام به کوفیان و فرستاده‌هایشان در تاریخ مشخص است و این عبارات در هیچ منبع دیگری به عنوان نامه نقل نشده است، باید حق را به اثبات الوصیه داد و آن را سخنرانی حضرت سیدالشهداء در روز عاشورا دانست.
    از سوی ديگر، عنوانی که ابن‌شعبه برای نقل این سخنان برگزیده (کتابُه إلی أهل الکوفه لمّا سار و رأی خذلانهم ایّاه)، نشان می‌دهد زمان صدور این سخنان، باید پس از ناامید شدن امام از یاری کوفیان باشد و این با زمانی تناسب دارد که اردوگاه حسینی، محاصره شده باشد که با نظر اثبات الوصیه مناسبت بیشتری دارد.
    از تفاوت‌های میان گزارش اثبات الوصیه و تحف‌العقول، دو بیت شعری است که اثبات الوصیه نقل کرده، درحالی‌که تحف‌العقول، پایان سخنان امام را، آیة 56 سوره «هود» ذکر نموده است. این دو بیت بخشی از اشعاری است که یاقوت حموی آن را از فروة‌بن مسیک مرادی دانسته است. 
    7. عمرسعد به امام گفت: ای اباعبدالله! چرا به حکم امیر ابن‌زياد تسلیم نمی‌شوی؟ امام پاسخ داد: ای شقی! همانا تو پس از مرگ من، از گندم عراق جز اندکی نخواهی خورد. 
    پیش از اثبات الوصیه، همین عبارت را ابن‌اعثم، با تفصیل و اندکی تفاوت نقل کرده است. وی جریان صدور سخن امام را این‌گونه بیان می‌کند: امام کسی را نزد عمرسعد فرستاد که می‌خواهم با تو سخن بگویم. امام حسین و عمرسعد، کسان خود را جز دو، سه تن دور کرده و میان دو لشکر به سخن نشستند.
    امام، عمر را از جنگ حذر داد و سعی کرد راه استدلال و گریز را بر او ببندد، اما عمرسعد، که سر سازش نداشت، از پذیرش ابا کرد. سیدالشهداء، که اوضاع او را این‌گونه دیدند، این جمله را گفتند و او را نفرین کردند. 
    شیخ مفید پس از اثبات الوصیه، همین سخن را به گونه‌ای دیگر و در فضایی متفاوت نقل کرده است. گزارش الارشاد مربوط به مدت‌ها پیش از واقعة کربلاست.
    سالم‌بن ابی‌حفصه می‌گوید: عمرسعد به امام حسین گفت: میان ما مردمان سفیهی وجود دارند که می‌پندارند من شما را به قتل خواهم رساند! امام در جواب فرمودند: آنان سفیه نیستند، بلکه خردمندند؛ اما آنچه موجب چشم‌روشنی من است، آن است که پس از من، زیاد از گندم عراق نخواهی خورد. 
    همین نقل را با اندکی اختلاف، ولی با سندی کامل‌تر، ذهبی در تاریخ الاسلام نقل کرده است. 
    شیخ مفید پیش از این روایت، روایتی دیگر از عبدالله‌بن شریک عامری نقل کرده است: هنگامی که عمرسعد از در مسجد وارد می‌شد، از اصحاب امام علی، شنیدم که می‌گفتند: این قاتل حسین است، و این بسیار پیش از کشته شدن او بود. 
    هرچند الفتوح متقدم است، اما نمی‌توان تعدد صدور این سخن را منتفی دانست؛ یکی مربوط به وقایع روز عاشورا و دیگری پیش از آن است.
    8. پس از سخنان عمرسعد با امام، مردی از میان لشکریان برخاست و خطاب به امام گفت: ای حسین! بشارت باد بر تو آتش جهنم! امام پرسید: کیستی؟ پاسخ داد: ابن‌جویره. امام فرمود: خداوندا! او را به سوی آتش بکشان! پس اسبش رم کرد، او را زیر پا قرار داد و سرش را لگدمال کرد؛ آنقدر که چیزی جز پاهایش باقی نماند. 
    مشابه این، پیش از اثبات الوصیه، در تاریخ طبری  و انساب الاشراف  و کمی پس از آن، در الامالی صدوق  و الارشاد  آمده است.
    تفاوت‌هایی میان نقل اثبات الوصیه و مشابهاتش وجود دارد. نام این شخص در تاریخ طبری، انساب الاشراف و الارشاد، عبدالله‌بن حَوزَه ذکر شده است. این نام با عبارت نفرین امام تناسب دارد؛ زيرا براساس هر سه نقل، امام فرمودند: «اللهمّ حُزه إلی النّار» یا «حازه اللهُ إلی النّار» یا «ربّ حُزه إلی النّار»؛ که فعل امر مشتق از ماده (ح و ز) است  و با نام فرد مذکور، متناسب و کنایه‌ای به نام اوست. با اینکه نام گوینده در این سه منبع با اثبات الوصیه متفاوت است، اما متن ماجرا با آنچه در اثبات الوصیه آمده، تناسب بیشتری دارد.
    تفاوت دیگر میان نقل اثبات الوصیه با نقل‌های مذکور، عبارت نفرین است که البته تنها در نقطه‌گذاری با عبارت انساب الاشراف، الارشاد و تاریخ طبری متفاوت است. در اثبات الوصیه، عبارت چنین است: «اللهم جرّه إلی النّار». اما در سه منبع دیگر، «حُزه» و «حازه» آمده که احتمالاً تصحیف شده است.
    نام این شخص در الامالی صدوق، ابن‌ابی‌جویریه ذکر شده و متن ماجرا، تفاوت بیشتری با نقل‌های پیشین دارد؛ مثلاً، ماجرا را پس از آن بیان کرده است که امام دستور دادند: گودال‌هایی را که شب قبل اطراف خیام کشیده و با خاشاک پر کرده بودند، به آتش بکشند. ابن‌ابی‌جویره جلو آمده و به امام و یارانش گفت: پیش از آنکه به آتش آخرت بسوزید، برای سوختن عجله کرده‌اید! اینجا بود که امام نام وی را از یارانش پرسیدند و سپس او را نفرین کردند. عبارت نفرین در الامالی چنین است: «اللهم أذقه عذاب النّار فی الدنیا».
    ناگفته نماند كه اثبات الوصیه، درباره مرگ ابن‌جویره اغراقی نپذیرفتنی ذکر کرده است.
    9. سپس امام حسین، فرزندشان علی را که بیمار بود، احضار کردند و دربارة اسم اعظم و میراث‌های انبیا به ايشان وصیت کردند و به او فهماند که علوم، صُحُف، کتاب‌ها و سلاح را نزد امّ‌سلمه نهاده‌اند.
    در روایت دیگری، امام حسین، دختر بزرگترشان، فاطمه را خواستند و کتاب پیچیده شده‌ای را به وی دادند و به او فرمودند تا آن را به برادرش، علی تحویل دهد.
    هنگامی که دربارة این کتاب از عالم سؤال پرسیده شد که چه چیز در آن بود؟ پاسخ داد: به خدا قسم! همة آنچه فرزندان آدم تا پایان دنیا و برپایی قیامت به آن نیاز دارند، در آن وجود دارد. 
    اینکه کتاب‌ها و وسايلی از میراث انبیا نزد ائمه موجود است، در بسیاری از منابع معتبر شیعه نقل شده است.  بنابراین، مضمون روایات فوق، به صورت کلی مورد تأیید است.
    اثبات الوصیه انتقال وصیت و ودايع امامت به امام سجاد را سه گونه ذکر کرده است. امام حسین به صورت مستقیم اسم اعظم و بخشی از علوم الهی را به امام سجاد دادند. اما بخشی از ودايع امامت و علوم مکتوب را، که ممکن بود به دست دشمن برسد، یا به امّ‌سلمه و یا به فاطمه، دخترشان سپردند. البته فرض اینکه بخشی از ودايع نزد امّ‌سلمه بوده و بخش دیگری به فاطمه داده شده نیز دور از ذهن نیست.
    مضمون هر سه، در روایات کتاب‌های معتبر شیعه (الکافی،  بصائرالدرجات،  الإمامة و التبصرة من الحیره  و الارشاد ) موجود است.
    به نظر می‌رسد سپردن ودائع به امّ‌سلمه بیش از سپردن آنها به فاطمه، دختر امام حسین مورد پذیرش نویسنده اثبات‌الوصیه است؛ زيرا وي از تحویل آنها به امام سجاد، در بخش اخبار مربوط به ایشان نیز خبر داده است. 
    10. امام حسین در روز جمعه، دهم محرم سال 61 هجری کشته شدند. 
    دربارة اینکه روز شهادت سیدالشهداء چه روزی بوده، اختلاف است (جمعه، شنبه، یک‌شنبه، دوشنبه، چهارشنبه)، هرچند قول مشهور، روز جمعه است. 
    ابن‌سعد،  ابن‌ابی‌الدنیا  و یعقوبی  پیش از اثبات الوصیه و مسعودی  و طبرانی، هم‌عصران وی، روز جمعه را به عنوان عاشورای سال 61 معرفی کرده‌اند.
    11. مختار 70 هزار تن را به تلافی امام حسین کُشت. مختار می‌گفت: در عزای حسین، 70 هزار تن را به قتل رساندم. به خدا قسم، اگر تمام اهل زمین را به قصاص وی کشته بودم، تلافی ناخن گرفته شده‌ای از وی را نمی‌کرد. 
    تعداد 70 هزار تن علاوه بر اینکه نقلی انحصاری است، بسیار مبالغه‌آمیز می‌نماید. بیشترین آماری که دربارة تعداد سپاه کوفه در صفین داده‌اند، در همین حدود است. حال اگر مختار این تعداد را کشته باشد، باید نسل مردم کوفه پس از اندکی از میان رفته باشد. گذشته از این، مختار با چه نیرویی توانسته است به این اقدام دست بزند، درحالی‌که یارانش، از کوفیان بودند؟!
    12. زمانی که عایشه آن کار را انجام داد (مانع دفن امام حسن کنار رسول خدا شد) امام حسین، طلاق‌نامة وی را برایش ارسال کرد. رسول خدا (حقِ) طلاق دادن همسرانش را پس از خود، به امیرمؤمنان سپرده بود و امیرمؤمنان پس از خود به امام حسن و ایشان به امام حسین واگذار کرده بود. پیامبر فرموده بودند: برخی از زنان من در قیامت مرا نخواهند دید و آن کسی است که اوصیای من، پس از من، او را طلاق دهند. 
    این گزارش از اختصاصات اثبات الوصیه است و در هیچ کتاب تاریخی یا حدیثی پیش از اثبات الوصیه نقل نشده است.
    14. چگونگی مبارزه و به شهادت رسیدن امام حسین، هرچند بسیار کوتاه و تنها در یک جمله بیان شده،  اما جمع‌بندی درستی به دست داده است. 
    جدول وضعيت اخبار در منابع
    در جدول ذیل، کتاب‌هایی که مؤلفان آنها در قرن چهارم می‌زیسته‌اند، معاصر و آنان که پیش از آن می‌زیسته‌اند، پیش از اثبات الوصیه محسوب شده‌اند:
        عنوان خبر    سند    پیش از اثبات الوصیه    هم‌عصر اثبات الوصیه
    1    خبر غیبی ولادت و پیش‌گویی شهادت    ندارد    تفسیر قمی    الکافی، کامل الزیارات
    2    نام‌گذاری حسین    ندارد    صحیفة الامام الرضا    علل الشرائع، معانی الاخبار
    3    اطلاع دادن رسول خدا به امیرمؤمنان و حضرت فاطمه    ندارد    ---    الکافی، کمال‌الدین
    4    اظهار کراهت از فرزندی که کشته خواهد شد    ندارد    الامامة و التبصره    الکافی، علل‌الشرائع
    5    حمل به امام حسین در روز ولادت امام حسن    ندارد    ---    ---
    6    مدت حمل 6 ماهه    ندارد    تفسیر قمی، الامامة و التبصره    الکافی، دلائل الامامه
    7    فُطرس مَلک    ندارد    بصائرالدرجات    کامل الزیارات، دلائل الامامه، الامالی صدوق، الهدایة‌الکبری، کمال‌الدین
    8    رسول خدا مسئول تغذیه، تأدیب و تعلیم امام حسین    ندارد    الامامة و التبصره    الکافی، کامل الزیارات، علل الشرائع، معانی الاخبار، الامالی صدوق
    9    شراکت امیرمؤمنان و حسنین در وصایت و امامت    ندارد    ---    ---
    10    القلب يجزع و العين تدمع و انّا عليك لمحزونون و ما نقول ما يسخط الربّ    ندارد    تاریخ یعقوبی    الطبقات الکبری
    11    فدیتُ مَن فدیتُه بإبراهیمَ    ندارد    ---    ---
    12    مطلع بودن امّ‌سلمه از شهادت امام    ندارد    تاریخ یعقوبی، بصائرالدرجات    الکافی، معجم الکبیر طبرانی
    13    دیدار و گفت‌وگوی امام و ام‌ّ‌سلمه    ندارد    بصائر الدرجات    الکافی، الهدایة‌الکبری
    14    أبی الله إلاّ أن یکُنَّ سَبایا    ندارد    ---    ---
    15    لشکر 28 هزار نفری    ندارد    ---    ---
    16    سخنرانی صبح عاشورای امام    ندارد    ---    کامل الزیارات
    17    یاران امام 61 نفر    ندارد    ---    ---
    18    ألا و أنّ الدعيَّ ابن الدعيَّ قد ركز ...    ندارد    ---    تحف العقول
    19    لا تأکل مِن بُرِّ العراق الّا قلیلاً    ندارد    الفتوح    ---
    20    بی حرمتی ابن جویره    ندارد    انساب الاشراف    تاریخ طبری، الامالی صدوق
    21    وصیت به امام سجاد و سپردن مواریث    ندارد    الامامة و التبصره، بصائر الدرجات    الکافی
    22    روز شهادت، جمعه    ندارد    الطبقات الکبری، تاریخ یعقوبی، مقتل ابن‌ابی‌الدنیا    مروج الذهب، المعجم الکبیر
    23    گریة آسمان    ندارد    قرب الاسناد    الکافی، کامل الزیارات
    24    قرمز شدن رنگ محل طلوع و غروب خورشید    ندارد    ---    کامل الزیارات، شرح الاخبار
    25    گریة 14 روزة آسمان    ندارد    ---    ---
    26    استمرار جوشش خون تا خروج مختار    ندارد    ---    ---
    27    نزول 4000 فرشته    ندارد    الکافی    الغیبة نعمانی، الامالی صدوق، کمال‌الدین، ثواب‌الاعمال و عقاب‌الاعمال، عیون اخبار الرضا، کامل‌الزیارات
    28    بدری بودن فرشتگان    ندارد    ---    الغیبه نعمانی، کامل الزیارات
    29    آمدن فرشتگان برای یاری امام    ندارد    ---    کامل الزیارات، الغیبه نعمانی، الامالی صدوق
    30    کشته شدن 1800 تن توسط سیدالشهداء    ندارد    ---    ---
    31    مشاهدة جایگاه بهشتی    ندارد    ---    ---
    32    ارسال طلاق‌نامة عایشه توسط امام    ندارد    ---    ---
    نتيجه‌گيري
    بیشتر تمرکز اثبات الوصیه در تصویری که از امام حسین ارائه می‌دهد، بر اخبار غیبی و چهرة ماورايی ایشان قرار دارد؛ به زندگی عادی امام نپرداخته و حتی حادثة کربلا را نیز تنها به شکل مافوق بشری تصویر کرده است.
    از ضعف‌های اثبات الوصیه، اشاره نکردن به مقدمات و متن حادثة کربلاست، هرچند ممکن است گفته شود: پرداختن به این موضوع، در جهت هدف اثبات الوصیه نیست.
    اخبار تاریخی و حدیثی اثبات الوصیه بیش از اخبار غیبی و رویدادهای غیرطبیعی است؛ اما بیشتر آنها نیز مقدمة ارائة تصویر آسمانی از امام قرار گرفته است. به تعبیر دیگر، اثبات الوصیه به زندگی مادی و تاریخی امام حسین توجهی نداشته است.
    باید در نظر داشت که نویسندة اثبات الوصیه با نقل این اخبار، درصدد بیان فضیلت والا و آسمانی معرفی کردن امام بوده است. حال باید دید حقیقتی که امام معصوم از دیدگاه اصیل شیعه داراست، امامی است که اثبات الوصیه به تصویر می‌کشد یا نه؟!
    بسیاری از اخبار اثبات الوصیه در کتاب‌های تاریخی و حدیثی پیش از آن نقل شده؛ اما بيشتر اخبار اثبات الوصیه با عبارت «رُوِیَ» نقل به مضمون شده و به ذکر سندشان توجهی نبوده است. اين در صورتی است که بسیاری از آنها به صورت مُسند در دیگر کتاب‌ها نقل شده است. همین مسئله سبب بی‌دقتی در برخی موارد شده است. البته بررسی اسناد این اخبار، مجالی دیگر می‌طلبد.
     
      

    References: 
    • ابن‌ ابی‌الدنیا، عبدالله، مقتل الامام امیرالمؤمنین، قم، مجمع احیاء الثقافه الاسلامیه، 1411ق.
    • ابن‌اشعث، محمد، الجعفریات (الاشعثیات)، تهران، مکتبة النینوی الحدیثه، بی‌تا.
    • ابن‌اعثم، احمد، الفتوح، تحقیق علی شیری، بیروت، دارالاضواء، 1411ق.
    • ابن‌بابویه، علی، الامامة و التبصرة من الحیره، قم، مدرسه امام مهدی(عج)، 1404ق.
    • ابن‌جوزی، الموضوعات، تحقیق عبدالرحمن محمد عثمان، مدینه منوره، مکتبة السلفیه، 1386ق.
    • ابن‌حیون، نعمان‌، دعائم الاسلام، تحقیق آصف فیضی، چ دوم، قم، مؤسسة آل‌البیت، 1385ق.
    • ـــــ ، شرح الاخبار، تحقیق محمدحسین حسینی، قم، جامعة مدرسین، 1409ق.
    • ابن‌خشاب، عبدالله، مجموعه نفیسه، تاریخ موالید الائمه و وفیاتهم، بیروت، دارالقاری، 1422ق.
    • ابن‌سعد، محمد، الطبقات الکبری (الطبقه الخامسه)، تحقیق محمدبن سامل، طائف، مکتبة الصدیق، 1414ق.
    • ـــــ ، الطبقات الکبری، تحقیق محمد عبدالقادر عطا، بیروت، دارالکتب العلمیه، 1410ق.
    • ابن‌شعبه حرانی، حسن‌بن محمد، تحف العقول، تحقیق علی‌اکبر غفاری، چ دوم، قم، جامعة مدرسین، 1404ق.
    • ابن‌شهرآشوب مازندراني، محمدبن علي، مناقب آل ابی‌طالب، قم، علامه، 1379ق.
    • ابن‌طاووس، علی، الطرائف، تحقیق علی عاشور، قم، خیام، 1400ق.
    • ـــــ ، اللهوف علی قتلی الطفوف، تهران، جهان، 1348.
    • ابن‌عبدالبر، یوسف، الاستیعاب، تحقیق علی‌محمد البجاوی، بیروت، دارالجیر، 1412ق.
    • إبن‌عبدالوهاب، حسین، عیون المعجزات، قم، مکتبة الداوری، بی‌تا.
    • ابن‌عساکر، علی، تاریخ مدینه دمشق، تحقیق علی شیری، بيروت، دارالفکر، 1415ق.
    • ابن‌قولویه، جعفر، کامل‌الزیارات، نجف، دارالمرتضویه، 1356.
    • ابن‌منظور، محمدبن مكرم، لسان‌العرب، تحقیق جمال‌الدین میردامادی، چ سوم، بیروت، دار الفکر، 1414ق.
    • ابن‌نما، جعفر، مثیرالاحزان، چ سوم، قم، مدرسه امام مهدی (عج)، 1406ق.
    • بلاذری، احمدبن يحيي، انساب‌الأشراف، تحقيق سهيل زكار و رياض زركلى، بيروت، دارالفكر، 1417ق.
    • حلی، حسن‌بن يوسف، کشف الیقین، تحقیق حسین درگاهی، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي، 1411ق.
    • ـــــ ، نهج‌الحق و کشف الصدق، بیروت، دارالکتب اللبنانی، 1982م.
    • حمیری، عبدالله، قرب الاسناد، تحقیق مؤسسة آل‌البیت، قم، مؤسسة آل‌البیت، 1413ق.
    • خصیبی، حسین، الهدایة الکبری، بیروت، البلاغ، 1419ق.
    • خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، تحقیق مصطفی عبدالقادر، بیروت، دارالکتب العلمیه، 1417ق.
    • ذهبی، شمس‌الدین، تاریخ الاسلام، تحقیق عمرعبدالسلام تدمری، چ دوم، بیروت، دارالکتاب العربی، 1413ق.
    • راوندی، قطب‌الدین، الخرائج و الجرائح، قم، مؤسسة امام المهدی(عج)، 1409ق.
    • سبط‌ابن‌جوزی، یوسف، تذکرة‌‌‌الخواص، قم، منشورات الشریف الرضی، 1418ق.
    • شامی، یوسف، الدرالنظیم، قم، جامعة مدرسین، 1420ق.
    • صدوق، محمدبن علي، الامالی، چ ششم، تهران، کتابچی، 1376.
    • ـــــ ، ثواب‌الاعمال و عقاب الاعمال، چ دوم، قم، دارالشریف الرضی، 1406ق.
    • ـــــ ، علل الشرایع، قم، کتابفروشی داوری، 1385.
    • ـــــ ، عیون اخبار الرضا، تحقیق مهدی لاجوردی، تهران، جهان، 1378ق.
    • ـــــ ، کمال‌الدین و تمام النعمه، تحقیق علی‌اکبر غفاری، چ دوم، تهران، اسلامیه، 1395ق.
    • ـــــ ، معانی‌الاخبار، تحقیق علی‌اکبر غفاری، قم، جامعة مدرسین، 1403ق.
    • صفار، محمدبن حسن، بصائرالدرجات، تحقیق محسن کوچه‌باغی، چ دوم، قم، کتابخانه آیت‌الله مرعشی نجفی، 1404ق.
    • طائی، احمد، صحیفة الامام الرضا، تحقیق محمدمهدی نجف، مشهد، کنگرة جهانی امام رضا، 1406ق.
    • طبرانی، سلیمان، المعجم الکبیر، تحقیق حمدی عبدالمجید، چ دوم، بیروت، داراحیاء التراث العربی، 1404ق.
    • طبرسی، فضل‌بن حسن، اعلام الوری، تحقیق مؤسسة آل‌البیت، قم، مؤسسة آل‌البيت، 1417ق.
    • ـــــ ، تاج الموالید، بیروت، دارالقاری، 1422ق.
    • طبری آملی، عمادالدین، بشارة المصطفی لشیعة المرتضی، چ دوم، نجف، مکتبة الحیدریه، 1383ق.
    • طبری(منسوب)، محمد، دلائل الامامه، قم، بعثت، 1413ق.
    • طبری، محب‌الدین، ذخائرالعقبی، قاهره، مکتبة القدسی، بی‌تا.
    • طبری، محمدبن جرير، تاریخ الامم و الملوک، تحقیق ابوالفضل ابراهیم، چ دوم، بیروت، دارالتراث، 1387ق.
    • طوسی، محمدبن حسن، الامالی، تحقیق مؤسسة بعثت، قم، دارالثقافه، 1414ق.
    • ـــــ ، تهذیب الاحکام، تحقیق محمدباقر خرسان، چ چهارم، تهران، اسلامیه، 1407ق.
    • ـــــ ، مصباح المتهجد، بیروت: مؤسسة فقه الشیعه، 1411ق.
    • عسقلانی، احمد، الإصابة، تحقيق عادل احمد عبدالموجود و على محمد معوض، بيروت، دارالكتب العلميه، 1415ق.
    • عیاشی، محمد، تفسیر عیاشی، تحقیق سيدهاشم رسولی محلاتی، تهران، المطبعة العلمیه، 1380ق.
    • قمی، عباس، الکنی و الألقاب، تهران، مکتبة الصدر، بی‌تا.
    • قمی، علی‌‌بن ابراهيم، تفسیر القمی، تحقیق طیب موسوی جزائری، چ سوم، قم، دارالکتاب، 1404ق.
    • کلینی، محمدبن يعقوب، الکافی، تحقیق علی‌اکبر غفاری، چ چهارم، تهران، اسلامیه، 1407ق.
    • گروهی از تاریخ‌پژوهان، تاریخ قیام و مقتل جامع سیدالشهداء، قم، مؤسسة آموزشی و پژوهشی امام خمینی، 1391.
    • مسعودی(منسوب)، علی‌بن حسين، اثبات‌الوصیه، چ سوم، قم، انصاریان، 1384.
    • مسعودی، علی‌بن حسين، مروج الذهب و معادن الجوهر، تحقیق اسعد داغر، چ دوم، قم، دارالهجره، 1409ق.
    • ـــــ ، التنبیه و الاشراف، تصحیح عبدالله اسماعیل الصاوی، قاهره، دارالصاوی، بی‌تا.
    • مفید، محمدبن محمدبن نعمان، المقنعه، قم، کنگرة هزاره شیخ مفید، 1413ق.
    • ـــــ ، مسارالشیعه، قم، کنگرة هزاره شیخ مفید، 1413ق.
    • ـــــ ، الارشاد، قم، کنگرة هزاره شیخ مفید، 1413ق.
    • نعمانی، محمد، الغیبة، تحقیق علی‌اکبر غفاری، تهران، صدوق، 1397ق.
    • یاقوت حموی، شهاب‌الدین، المعجم البلدان، چ دوم، بیروت، دار صادر، 1995م.
    • یعقوبی، احمدبن ابي‌يعقوب، تاریخ یعقوبی، بیروت، دار صادر، بی‌تا.
    شیوه ارجاع به این مقاله: RIS Mendeley BibTeX APA MLA HARVARD VANCOUVER

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    اشتری، امیر، رنجبر، محسن.(1397) تصویر امام حسین علیه السلام در گزارش‌های «اثبات الوصیه». ، 15(1)، 5-27

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    امیر اشتری؛ محسن رنجبر."تصویر امام حسین علیه السلام در گزارش‌های «اثبات الوصیه»". ، 15، 1، 1397، 5-27

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    اشتری، امیر، رنجبر، محسن.(1397) 'تصویر امام حسین علیه السلام در گزارش‌های «اثبات الوصیه»'، ، 15(1), pp. 5-27

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    اشتری، امیر، رنجبر، محسن. تصویر امام حسین علیه السلام در گزارش‌های «اثبات الوصیه». ، 15, 1397؛ 15(1): 5-27