، سال پانزدهم، شماره دوم، پیاپی 45، پاییز و زمستان 1397، صفحات 59-78

    راه‌کار‌های مقابله با آسیب‌های میدان نبرد، پیش یا حین آن از منظر آیات تاریخی قرآن (مطالعۀ موردی: بدر و اُحد)

    نوع مقاله: 
    پژوهشی
    نویسندگان:
    محمدحسین دانش‌کیا / دانشيار دانشگاه معارف اسلامی / mkia1988@gmail.com
    چکیده: 
    تجربه کنندگان میدان نبرد آگاهند که در این میدان و هنگام رزم یا قبل از نبرد، گاهی رزمنده احساس کاستی می کند و به دنبال رهایی از آن است. پرسش این است که قرآن در دستورالعمل های خود برای مجاهدان، در خلال غزوۀ بدر و اُحد، از میان بی شمار باور ها و رفتارها، کدامین آنها را در اولویت یادگیری و نهادینه سازی به رزمندگان آن دورہ ارائه کرده تا با توجه به آنها، بتوانند از آسیب ها در امان باشند؟ این پژوهش درصدد است با بهره گیری از روش توصیفی و تحلیلی و به تناسب، از روش «تفسیری» و با رویکرد عبرت پژوهی تاریخی، به اصطیاد سرفصل های این دستورالعمل ها بپردازد. یافته ها حکایت از آن دارد که مجموعه ای از تغییرات و اصلاحات نگرشی و رفتاری در زمینه های توحیدی و توحید باوری، مرگ و مرگ باوری، رفتار های مؤمنانه قبل از ورود به رزمگاه و در میدان رزم از سوی خداوند به عنوان فرمانده اصلی جنگ توصیه شده است.
    Article data in English (انگلیسی)
    Title: 
    Strategies for Dealing with the Problems Occurring at the Battlefield, before and during the Battle from the Perspective of the Historical Evidence in Quranic Verses (a Case Study of Badr and Uhud Battles)
    Abstract: 
    Those who have the experience of being at the front know that the fighter sometimes feels deficient in the field and think of escape during or before the battle. The question is what guidelines the Quran offered to Mujahedeen during the battles of Badr and Uhud and prioritized over the myriad of beliefs and behaviors, so that they would be immune from harm. Using a descriptive and analytical method, appropriately, this study seeks to properly investigate the headings of these guidelines, using Quran Commentaries and pointing out the lessons drawn from history. The findings suggest that a series of attitudinal and behavioral changes and adjustments in the monotheistic areas and monotheism, death and the belief about death, godlike behaviors before arriving at front and in the battlefield are recommended by God as the chief commander of the war.
    References: 
    متن کامل مقاله: 

     
    مقدمه
    هر رزمنده‌ای با هر طرز فکری، خواه مؤمن یا غیر آن، با لحظاتی روبه‌رو می‌شود که احساس می‌کند قادر به ادامۀ نبرد نیست یا توانایی یک نبرد مقتدرانه را ندارد. او گاهی قبل از ورود به میدان با کاستی‌هایی مواجه می‌شود و گاهی حین عملیات و گاهی حتی بعد از خروج از میدان نبرد. بیشتر کسانی که در میدان‌های نبرد حضور داشته‌اند در قالب تجربۀ شخصی و یا مشاهدۀ دیگران این احساس را داشته‌اند. در تاریخ غزوات رسول‌الله نیز چنین کاستی‌هایی مشاهده شده است. اما با این پدیده چگونه باید روبه‌رو شد؟ این مسئله می‌تواند مشکلات متعددی را در صحنۀ نبرد و حتی بعد از آن رقم بزند. ملاحظۀ آیات تاریخی ناظر به غزوات متعدد در دوران رسول‌الله، توجه خداوند به رفع این معضل را از طریق ارائۀ راه‌کارهایی نشان می‌دهد؛ راه‌کار‌هایی مبتنی بر آسیب‌شناسی از وضعیت مؤمنان در آن دورہ، خصوصاً و نیز دورہ‌های بعد به طور عام. این کاستی‌ها ریشه در افکار و رفتار مسلمانان دارد و ضروری است قبل از ورود به میدان نبرد و در دورۀ صلح، بازسازی شود. این پژوهش با روش توصیفی ـ تحلیلی در بخش بررسی گزارش‌های تاریخی و به روش «تفسیری» در بخش گزارش‌های قرآنی و با رویکرد عبرت‌پژوهی تاریخی، به دنبال پاسخ به این پرسش است که قرآن در دستورالعمل‌های خود برای مجاهدان در ترمیم کاستی‌های خود، در خلال غزوۀ بدر و اُحد از میان بی‌شمار باور‌ها و رفتارها، کدامین آنها را در اولویت یادگیری و نهادینه‌سازی به رزمندگان ارائه داده است؟
    عبرت‌گیری از تاریخ از اهدافی است که از سوی مورخان و با تأکيد از سوی قرآن نیز مطرح شده است.  ازاین‌رو، بررسی تاریخ با این رویکرد می‌تواند گامی در تحقق هدف قرآنی باشد. در این نوع رویکرد، گزاره‌های تاریخی منبع استنباط و اصطیاد عبرت از تاریخ‌اند.
    با جست‌وجوی نگارنده، پژوهشی که به شکل مستقل به این موضوع پرداخته باشد به دست نیامد، هرچند در پژوهش‌های پراکنده به صورت موردی به این بحث توجه شده؛ ازجمله در تفسیر المیزان به چنین معارفی اشاره شده است.  در کتاب نگاهی دیگر به تاریخ در قرآن، به لزوم طرح این مسئله از منظر قرآن اشاره شده و موضوعات اندکی از آن نیز ذکر شده است،  احتمالاً در کتب تفسیری هم به این موضوع تلویحاً اشاره شده باشد، هرچند نگارنده تصریحی در این‌باره مشاهده نکرد.
    محدودۀ بررسی با توجه به گستردگی آیات، اکتفا به داده‌های قرآنی در خلال دو غزوۀ بدر و اُحد است. در جای خود، روشن شده است که کدام آیات به این دو حادثه پرداخته‌اند.  پیش‌فرض این پژوهش قبول قرآن به عنوان یک منبع تاریخی کهن، اصیل و صحیح است. ازاین‌رو، ارجاع به آیات تاریخی مربوط به دورۀ نبوی، بسان ارجاع به منبع تاریخی پذیرفته شده از سوی دانش تاریخ است وخود، سندی مستقل محسوب می‌شود. به عبارت دیگر، در این پیش‌فرض، قرآن، نه به عنوان منبع وحیانی، بلکه به عنوان منبعی تاریخی مقبول اهل تاریخ، مستند گزارش‌ها قرار می‌گیرد. 
    آسيب‌شناسی رزمندگان و راه‌کارهای مقابله
    ابتدا کاستی یا آسیب‌ها به ترتیب اهمیت آن از نظر نگارنده مطرح می‌شود؛ مسائلی که مسلمانان با آنها در میدان نبرد بدر و اُحد، قبل یا حین آن، روربه‌رو بودند. سپس به دستورالعمل قرآن ذکر خواهد شد. دستورالعمل مذکور گاهی مشتمل بر ایجاد، تصحیح یا تعمیق باور‌ها یا انجام رفتار‌هایی در میدان نبرد یا حتی پیش از آن است. برخی از این آسیب‌ها قبل از نبرد و برخی حین نبرد امکان بروز دارند و البته برخی بعد از نبرد و به‌ویژه بعد از پیروزی،که خارج از موضوع این نوشتار است.
    تصویر (1): آسیب‌های قبل و حین نبرد

    آسيب‌های قبل يا حين نبرد
    مقصود آن دسته از آسیب‌هاست که یا قبل از ورود به میدان نبرد رخ می‌نمایاند یا در میدان نبرد خود را نشان می‌دهد:
    1. ترس
    ترس از دشمن، در زمره آسيب‌هایی است که می‌تواند قبل یا در میدان نبرد، خود را نشان دهد. گاهی جنگ روانی دشمن عامل اصلی بروز این آسیب است. «جنگ روانی» حربه‌ای است که در نبردها قدمت طولانی دارد. این حربه با گذشت زمان، پیچیده‌تر از قبل، برای قبضۀ ذهن و روح دشمن مورد استفاده واقع می‌شود. منابع تاریخی از جنگ روانی یهود قبل از غزوۀ اُحد سخن به میان آورده‌اند؛ هنگامي که نامۀ عباس ـ عموی پیامبر ـ به آن حضرت رسید و پیامبر با سعد گفت‌وگو کردند، یهود در مدینه شایع ساختند که به حضرت محمد خبر خوشی نرسیده است،  و با این شایعه، جنگ روانی مبتنی بر ترساندن از قریش را آغاز کردند. قرآن از کساني که مؤمنان را از لشکرکشي مشرکان مي‌ترساندند، خبر داده است: «اينها کساني بودند که (بعضي از) مردم، به آنان گفتند: «مردم [= لشکر دشمن ] براي (حمله به) شما اجتماع کرده‌اند؛ از آنها بترسيد....!»  اما اثربخشي آن فقط در محدودۀ کساني بود که ايمان کافي نداشتند و به ‌نوعي از دوستان شيطان محسوب مي‌شدند. «اين فقط شيطان است که پيروان خود را (با سخنان و شايعات بي‌اساس) مي‌ترساند. از آنها نترسيد!...». 
    ترس از قدرت دشمن نیز می‌تواند عامل ایجاد ترس قبل از نبرد باشد، آنجا که یکی از اصحاب در مخالفت با رویارویی با دشمن اظهار کرد: قریش از روزی که قدرت گرفته شکست نخورده است. 
    عوامل دیگری هم می‌تواند ـ به‌ویژه ـ در میدان نبرد، منشأ ضعف روحيه شود؛ همچون ترس از مرگ یا ترس از زخم برداشتن. برخی گمان دارند همه باید در میدان رزم از روحیۀ شهادت‌طلبی بالایی برخوردار باشند، اما چنین نیست. مؤید این نکته سفارش‌های امیرمؤمنان به رزمندگان صفین است: «هرکدام از شما در صحنۀ نبرد با دشمن، در خود شجاعت و دلاوري احساس کرد و برادرش را سست و ترسو يافت، به شکرانۀ اين برتري بايد از او دفاع کند». 
    در جریان غزوۀ بدر و اُحد، گونه‌های دیگر ترس از مرگ گزارش شده است. آن هنگام که از مجادلۀ عده‌ای از مؤمنان با پیامبر در ابتدای حرکت به سوی بدر سخن به میان آمده است: «آنها پس از روشن شدن حق، باز با تو مجادله مي‌کردند؛ (و چنان ترس و وحشت آنها را فراگرفته بود که) گويي به سوي مرگ رانده مي‌شوند، و آن را با چشم خود مي‌نگرند!» 
    هرچند منابع تاریخی به توجیه تخلف برخی مسلمانان پرداخته‌اند،  اما گزارش قرآنی از ترس برخی مسلمانان پرده برداشته است: ترسی که مسلمانان بعد از شنیدن خبر رویارویی با سپاه مشرکان نیز از خود بروز دادند.  در میدان نبرد نیز تا حدی این ضعف خودنمایی کرد. ازاین‌رو، برخی به دعا برخاستند. قمي در تفسير خود، اين حالت را چنين ترسيم مي‌کند: وقتی خبر کثرت قریش به اصحاب رسول خدا رسید، بسیار هراسان شدند و گریه کردند.  شاید ازاین‌روست که خداوند انتظارش را از مبارزان میدان از برابری «یک به ده» را «به یک به دو» تقلیل داد: «هم‌اکنون خداوند به شما تخفيف داد، و دانست که در شما ضعفي است؛ ...». 
    در غزوۀ اُحد، ترس از مرگ، شاید اولین بار وقتی خود را نشان داد که دو گروه از مسلمانان در همراهی با پیامبر سستی کردند. برخی آیه را حمل به درگیری منافقان در برگشت از احد با دو طایفه از مسلمانان دانسته‌اند که البته با ظاهر آیه همخوانی ندارد.  «(و نيز به ياد آور) زماني را که دو طايفه از شما تصميم گرفتند سستی (فشل) نشان دهند (و از وسط راه بازگردند)!» 
    به گزارش قرآن، «فشل»، که به‌معناي ضعف همراه با ترس است،  بر دو گروه از مسلمانان عارض شد، به‌گونه‌اي‌که آنان تصميم به بازگشت گرفتند.  بدین‌روی، توبیخ شدند. 
    ترس گاهی گریبان مدعیان شهادت را گرفته است؛ کسانی که پیش از جنگ شعار «جنگ، جنگ» می‌دادند و آرزوی شهادت داشتند، ولی وقتی در میدان نبرد قرار گرفتند، ترس بر آنها غالب شد، جازدند، یا فقط نظاره‌گر شدند. هر دو احتمال دربارۀ مفهوم «فَقَدْ رَأ‌َيْتُمُوهُ وَ أ‌َنْتُمْ تَنْظُرُونَ»  داده شده است:  «و شما مرگ (و شهادت در راه خدا) را پيش از آنکه با آن روبه‌رو شويد، آرزو مي‌کرديد؛ سپس آن را با چشم خود ديديد، درحالي‌که به آن نگاه مي‌کرديد»! 
    درخواست قتال با مشرکان، پیشینۀ قبلی دارد؛ چنان‌که برخي حتي نزول آيۀ 77 سورۀ نساء را مربوط به جنگ بدر مي‌دانند.
    ترس از زخم برداشتن در خلال غزوۀ احد هم از سوی قرآن گزارش شده است: «اگر (در ميدان اُحد) به شما جراحتي رسيد (و ضربه‌اي وارد شد)، به آن جمعيت نيز (در ميدان بدر)، جراحتي همانند آن وارد گرديد. و ما اين روزها(ي پيروزي و شکست) را در ميان مردم مي‌گردانيم (و اين خاصيت زندگي دنياست)...». 
    راه‌کارهای مقابله با ترس
    چنان‌که گذشت، قرآن معمولاً دو گونه راهکار ارائه کرده است: راهکاری مبتنی بر تغییر و اصلاح در نگرش‌ها، و راهکاری مبتنی بر تغییر در حوزۀ رفتار. گذشته از راه‌کارهای اختصاصی، که به حضور نبی اعظم به عنوان واسطۀ وحی (رسول‌الله) بستگی دارد، مانند بهره‌جویی از پیش‌گویی پیروزی مؤمنان،  سایر راه‌کارهای ارائه‌شده در قرآن، قابلیت الگو‌گیری دارند؛ راه‌کارهایی که در ترمیم باور‌ها و رفتار‌ها جست‌وجو می‌شود.
    الف. خداباوری و خداترسی
    «خداباوری» و «خداترسی» دو راه‌کاری است که در برخی آیات تاریخی قرآن ارائه شده است. در گزارش قرآنی، مسلمانانی که در ابتدای غزوۀ اُحد تصمیم به بازگشت گرفته بودند، توبیخ شدند که چگونه کسي که وليّ او «الله» است و بايد به او توکل کند و از چيزي نهراسد، ترس بر او عارض شده و قصد انصراف کرده است.  به عبارت دیگر، اگر انسان باور داشته باشد که خدا ولیّ اوست، نباید ترسی به خود راه دهد.  نترسیدن در این فرض، در معنا و مفهوم «ولیّ» نهفته است. باور به «پشتیبانی و یاوری خداوندی با صفاتی منحصربه‌فرد که در قرآن توصیف شده است»، دل را قوی می‌کند؛ ازاین‌رو، شناختِ حاصل از آموزه‌های قرآنی دربارۀ خداوند انسان را از ترس می‌رهاند. برای نمونه، در خلال آیات مربوط به غزوۀ بدر، بارها از خداوند عزیز (شکست‌ناپذیر) و حکیم سخن گفته شده است.  بدین‌روی، با باور به پشتیبانی خداوندی شکست‌ناپذیر، چه باک از دشمن غدّار؟! در همان گزارش غزوۀ بدر نیز، که قرآن، ترس از تجمع دشمنان را گزارش می‌کند، توصیه کرده به جای دشمن‌هراسی، سزاوار است مؤمن، «خدا ترس» باشد. «از آنها نترسيد! و تنها از من بترسيد اگر ايمان داريد!» 
    ب. مرگ؛ سرنوشتی محتوم
    باور دیگر، که باید در انسان به وجود آید و تقویت شود این است که مرگ سرنوشت همۀ موجودات عالم است.  در این صورت، قاعدتاً ترس از مرگ معنا نخواهد داشت. در چنین صورتی، مهم، رفتنِ از دنیا نیست، چگونه رفتنِ از آن است؛ رفتنی که می‌شود با آن آخرت را هم خرید یا صرفاً یک انتقال از این دنیا به دنیای دیگر تصور شود. بدین روی، در بحبوحۀ غزوۀ اُحد به این مطلب اشاره شده است: «جز به فرمان خدا، نمي‌ميرد؛ سرنوشتي است تعيين شده. هرکس پاداش دنيا را بخواهد، چيزي از آن به او خواهيم داد؛ و هرکس پاداش آخرت را بخواهد، از آن به او مي‌دهيم. و به‌زودي سپاس‌گزاران را پاداش خواهيم داد». 
    سخن اميرمؤمنان علی ناظر به همین نکته است، آن‌گاه که از ایشان پرسیده شد: چرا زره شما پشت ندارد؟ پاسخ گفتند: کِی از مرگ بگریزم؟ روزی که مقدر نشده که نخواهم مرد، و روزی که مقدر شده است مفرّی از آن نخواهد بود».  مؤمن همواره باید این موضوع را یادآور شود تا به باورمندی برسد.
    در جنگ اُحد و در پي شکست از دشمن، عده‌اي زمزمه‌هايي سر دادند که «اگر به جبهه نمي‌رفتند و نزد ما مي‌ماندند، کشته نمی‌شدند».  قرآن گويندگان اوليۀ اين سخن را کافران مي‌داند، و برخی از مفسران هم همین طور؛  اما برخي، گويندگان این سخن را منافقان مي‌دانند.  منافقان حتی بعد از بازگشت مسلمانان، به آنان مي‌گفتند: اگر آنها که کشته شدند از ما اطاعت کرده بودند، کشته نمي‌شدند.  رواج چنين انديشه‌اي مانعي بزرگ براي استمرار جهاد در راه خداست. اگر انسان گمان کند که با تغيير مکان، بيشتر در معرض مرگ است، ترس بر او غالب شده، حُبّ نفس او را وادار خواهد کرد تا از رفتن به جایی که احتمال کشته شدن در آنجا را می‌دهد، اجتناب کند. ازاين‌رو، خداوند براي جلوگيري از تأثير اين جنگ رواني، یک بسته اعتقادی ارائه می‌دهد:
    1. مرگ و حيات در دست اوست و مسافرت (مقصود مسافرتي است که براي انجام وظيفۀ ديني باشد، نه مسافرت‌هاي تجاري)،  حضور در ميدان جنگ یا زندگی در محل‌های مطمئن، زمان قطعي مرگ را تغيير نمي‌دهد. 
    2. اگر به‌زعم کفار، به مرگ زودرس گرفتار شويد، چيزي از دست نداده‌ايد؛ زيرا آنچه خدا به شما ارزاني خواهد داشت، از آنچه در دنيا گرد مي‌آوريد، بسيار بيشتر است (پاسخي اقناعي براي نفوس محاسبه‌گر). 
    3. مرگ نيستي و نابودي نيست؛ مرگ سير به‌سوي خداست، و اگر چنين است، چه باک از مرگ! 
    4. اگر نرفتن به ميدان جنگ راه را بر مرگ مي‌بندد، مقابل مرگ بايستيد و نميريد. در اين صورت است که درست‌گويي شما منافقان روشن مي‌شود. 
    5. شهادت آغاز زندگي است و نه اتمام آن. ازاين‌رو:
    الف. کشته‌شدگان را نبايد مرده و فاقد شعور و عمل دانست.
    ب. آنان بعد از انتقال به حيات جاويد، نزد رب‌العالمين روزي مي‌خورند.
    ج. رزق آنها نداشتن خوف و حزن است. 
    د. آنها از آنچه پروردگار به ايشان داده (زدودن حزن و خوف) شادمان‌اند.
    هـ . براي کساني که در پي ايشانند، و هنوز به آنان نپيوسته‌اند، شادي مي‌کنند که حزن و خوفي بر شما نيست. 
    این بستۀ اعتقادی پس از غزوۀ اُحد ارائه شد. گویا در این غزوه، مسلمانان بیشتر در معرض این تهدید قرار گرفته بودند. مجموعۀ این نوع باور می‌تواند رزمندگان را در مقابل ترس بیمه کند. در گذشته، رجز‌ها می‌توانست به عنوان ابزاری برای یادآوری این باورها در میدان نبرد به کار برده شود. در روز عاشورا از ابزار رجز بدين منظور استفاده شد: « لاأرهبُ الموتَ إذا المـوتُ رقَا... إنّی أنا العبَّاس أغْدُو بالسِقَا»؛ از مرگ نمي‏ترسم وقتي که مرگ مايه سربلندي است. منم عباس مشهور به سقا. 
    ج. جايگاه مؤمن بعد از مرگ
    از دیگر باورهایی که ترس را از دل می‌زداید این است که مؤمن باور دارد بعد از مرگ وضعیتی به مراتب بهتر از آنچه در دنیا دارد، خواهد داشت. ازاین‌رو، پس از غزوۀ اُحد، بارها به این مهم اشاره شده است:
    اگر هم در راه خدا کشته شويد يا بميريد، (زيان نکرده‌ايد؛ زيرا) آمرزش و رحمت خدا، از تمام آنچه آنها (در طول عمر خود) جمع‌آوري مي‌کنند، بهتر است! و اگر بميريد يا کشته شويد، به سوي خدا محشور مي‌شويد.  (اي پيامبر!) هرگز گمان مبر کساني که در راه خدا کشته شدند، مرده‌اند! بلکه آنان زنده‌اند، و نزد پروردگارشان روزي داده مي‌شوند. آنها به‌خاطر نعمت‌هاي فراواني که خداوند از فضل خود به ايشان بخشيده، خوشحالند؛ ... که نه ترسي بر آنهاست، و نه غمي خواهند داشت. 
    در عمل نیز تأثیر این روحیه در پیروزی و مقاومت رزمندگان صدر اسلام مشاهده می‌شود؛ زمانی که مرگ و شهادت را «اِحدی الحُسْنَيَین» تلقی می‌کردند و با شجاعت، مشتاق نبرد بودند. در منابع تاریخی، نمونه‌هایی ازاین‌رو،حیه بارها نقل شده است. 
    د. کثرتِ يادِ خداوند
    جنس این راهکار از جنس رفتار است، برعکس راه‌کارهای قبل که از جنس باور بودند. اما مقصود از «ذکر کثیر» چیست؟ شاید بتوان سه دسته ذکر را برشمرد:
    1. گفته شده است: مؤمن متذكر معارفي شود كه مربوط به اين موضع و شأن است. كسي كه به جنگ رفته و با دشمن روبه‌رو شده است مي‌داند كه در جنگ خون‌ها ريخته مي‌شود و براي رسيدن به هدف، بايد ازخودگذشتگي كرد و ناملايمات را تحمل نمود، یاد خدا، یادی است كه با حالت و فكر او (مؤمن) تناسب دارد؛ ازجمله اينکه خداي تعالي پروردگار و سرپرست اوست؛ مرگ و حيات به دست اوست، و مي‌تواند وي را در اين حال ياري كند... اين‌گونه معارفِ حقيقي است كه به حالتِ انسان مجاهد مرتبط است. 
    2. یادآوری سنت‌های الهی متناسب با میدان نبرد، ذکر الله محسوب می‌شود؛ ازجمله: سنت‌هایی که بر پیروزی و برتر بودن مؤمنان بر کافران با یاری خداوند دلالت دارد و البته شرط آن را، که پای‌مردی و ایمان است، بیان می‌کند.  اینکه خداوند نقشۀ کافران را عقیم می‌گذارد؛  اینکه جهان محل جداسازی مؤمن از کافر است و بدون گذر از این آزمون‌ها به مقصود نتوان رسید؛  اينکه خدا با مؤمنان است و در این صورت، کفار نمی‌توانند بر آنان پيروزي يابند، هرچند تعداد آنها زياد باشد مشروط بر اينکه عنوان «مؤمن» بر جمعيت مسلمان صدق کند و آنها با خدا و درصدد ياري کردن دين خدا باشند. 
    فرماندهی جنگ باید تدابیری بیندیشد تا این یادآوری در صحنۀ نبرد صورت گیرد. نقل شده است. اميرمؤمنان علی در نبردهای سه‌گانۀ خود، طی سخنرانی به رزمندگان یادآور می‌شدند:
    عباد الله، اتقوا الله ـ عزوجل ـ و غضوا الأبصار، و اخفضوا الأصوات، و أقلوا الكلام، و وطنوا أنفسكم على المنازلة و المجاولة و المبارزة و المعانقة و المكادمة، و اثبتوا، وَ اذْكُرُوا الله كَثِيراً لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ،  وَ لاتَنازَعُوا فَتَفْشَلُوا وَ تَذْهَبَ رِيحُكُمْ وَ اصْبِرُوا إِنَّ الله مَعَ الصَّابِرِينَ.  اللهم ألهمهم الصبر و أنزل عليهم النصر و أعظم لهم الأجر. 
    3. از دیگر آموزه‌هایی که در ذیل «ذکر کثیر» جای می‌گیرد آن دسته از صفات الهی است که در همین آیات ذکر شده و یک رزمنده با باورداشت آنها می‌تواند به تقویت روحیۀ خود و زدودن ترس از قلب خود اقدام کند؛ مانند:
    ـ «وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ».  آری، او تو را می‌بیند و به همه چیز داناست.
    ـ «وَاللَّهُ يحِبُّ الصَّابِرِينَ».  اگر در این هنگامه صبر کنی او دوست‌دارت خواهد بود.
    ـ «وَاللَّهُ خَبِيرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ».  اگر اکنون بگریزی او می‌داند، و اگر پای‌مردی کنی نیز او خبر دارد.
    ـ «وَاللَّهُ عَلِيمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ».  ترس به خود راه مده، و اگر آمد از او کمک بگیر. او شنواست و از درون سینه‌ها آگاه است.
    هـ.. دعا و مناجات
    ازجمله رفتار‌هایی که می‌تواند ترس را از دل‌ها بزداید ارتباط با خدا از طریق «دعا» است. دعا پل ارتباطی بنده با خداوند است. رزمنده باید این نوع ارتباط را بیاموزد و بتواند با معبود خود ارتباط برقرار کند. این نوع ارتباط، غیر از اثر معنوی و تقویت قلب و ثبات قدم برای مجاهدان، امداد‌های غیبی الهی را نیز به ارمغان می‌آورد. طبق گزارش قرآن، در غزوۀ بدر، حالتي روحي و رواني براي مسلمانان پديد آمد که آنها به درگاه خدا استغاثه کردند؛ حالتي که ـ دست‌کم ـ مي‌دانيم براي عده‌اي این حالت از روي ترس از مرگ پيش آمده بود.  نتیجۀ آن نیز در قرآن بیان شده است:
    (به خاطر بياوريد) زماني را (که از شدت ناراحتي در ميدان بدر،) از پروردگارتان کمک مي‌خواستيد؛ و او خواستۀ شما را پذيرفت (و گفت): من شما را با يکهزار فرشته، که پشت سر هم فرود مي‌آيند، ياري مي‌کنم. 
    در منابع تاریخی، مکرر از مناجات‌ها و دعاهای نبی اعظم در میدان نبرد بدر سخن به میان آمده است؛ مناجات‌هایی که در پس آن، امدادهای الهی نازل می‌شده؛  ازجمله نقل شده است: ایشان در غزوۀ بدر درخلال مناجات با پروردگار، عرض می‌کردند: «خدایا، اگر این گروه از بین بروند پرستش نخواهی شد!»  از تلبیسات شیطان در آوردگاه، این است که تلاش می‌کند مجاهد را با لطائف‌الحیل از دعا و استغاثه بازدارد، و به او القا می‌کند که اگر دعا و استغاثه کنی، دیگران فکر می‌کنند تو ترسیده‌ای! اما مجاهد باید بداند دعا و گریه در حضور خداوند، سلاح او علیه شیاطین است.
    تصویر (2): راه‌های مقابله با ترس

    2. نااميدی
    از دیگر آسیب‌های نبرد، از دست دادن روحیۀ جنگاوری و تن دادن به ناامیدی است. خبر‌های پشت جبهه، نزاع‌ها و اختلاف‌ها، تبلیغات روانی دشمن، تعداد بالای زخمی‌ها یا شهدا و حتی شکست‌های مقطعی در نبرد می‌تواند از عواملی باشد که روحیۀ مسلمانان را نشانه می‌رود. حتی امکان دارد روحیۀ مسلمانان، نه با آنچه در جبهۀ نبرد مشاهده می‌کنند، بلکه با آنچه قبلاً دیده‌اند تضعیف شده باشد: رفاه زیاد جبهۀ کفر، سرمستی کفار، خوش بودن و کامیابی آنها از دنیا! اگر ما برحقیم چرا آنها غرق در نعمتند!؟
    راه‌کارهای مقابله با نااميدی
    الف. يادآوری برتری مؤمنان بر کافران
    قرآن در دو آیه، به مؤمنان گوشزد کرده که آنها برترند و باید این برتری را باور داشته باشند و براساس آن، برنامه‌ریزی کنند.  تأمل مؤمنان آنان را به این باور خواهد رساند که داشته‌های آنان برتر از داشته‌های کفار است و همین منجر به افزایش روحیۀ آنان خواهد شد؛ چنان‌که در غزوۀ اُحد، این یادآوری صورت گرفت: اینکه او را چه کسی و چه انگیزه‌ای به میدان آورده؟ و دشمن را چه چیز و چه کس؟ و جایگاه هریک کجاست؟
    آيا کسي که از رضاي خدا پيروي کرده، همانند کسي است که به خشم و غضب خدا بازگشته؟! و جايگاه او جهنم، و پايان کار او بسيار بد است! هريک از آنان درجه و مقامي در پيشگاه خدا دارند، و خداوند به آنچه انجام مي‌دهند بيناست. 
    در احد، به شکل دیگری نیز این مقایسه صورت گرفته که در منابع تاریخی دیگر ضبط شده است؛ آنجا که در مقابل شعار مشرکان «ان لنا عزی و لاعزی لکم»، رسول‌الله دستور دادند گفته شود: «الله مولانا و لا مولی لکم» 
    مقایسۀ دیگری نیز در احد صورت گرفت و آن مقایسه بین پیشوایان دو سوی نبرد بود؛ مقایسه‌ای که می‌توانست به رزمنده روحیه دهد. در یک‌سو، معلم حکمت، تزکیه و کتاب قرار داشت، و در سوی دیگر، افراد فاسد، ظالم و بیدادگر.
    خداوند بر مؤمنان منت نهاد [= نعمت بزرگي بخشيد]؛ هنگامي که در ميان آنها، پيامبري از خودشان برانگيخت؛ تا آيات او را بر آنها بخواند، و آنها را تزکیه کند و کتاب و حکمت بياموزد، هرچند پيش از آن، در گم‌راهي آشکاري بودند. 
    داشته‌های دینی نیز می‌تواند از عوامل روحیه‌افزا باشد؛ چنان‌که در غزوۀ بدر، خداوند به حقیر بودن عبادت مشرکان در برابر عبادت مؤمنان اشارت کرد. سوت و کف زدن کجا و سجود دربرابر خداوند یگانۀ بی‌همتا کجا؟
    نمازشان نزد خانۀ (خدا)، چيزي جز «سوت کشيدن» و «کف زدن» نبود. پس بچشيد عذاب (الهي) را به خاطر کفرتان!  
    منابع تاریخی شأن نزول آیه را در خصوص قیس‌بن مخرمه دانسته‌اند،  اما از آیه قرآن می‌توان عمومیت آن را ـ دست کم ـ در میان عده‌ای از مشرکان اثبات کرد. داشته‌های جبهۀ مؤمنان منحصر به آنچه در خلال غزوۀ بدر آمده، نیست، اینها نمونه‌هایی از داشته‌هاست. در دیگر آیات قرآنی، می‌توان مزایای بی‌شماری از داشته‌ها را برشمرد؛ مانند برخورداری از هدفی والا در نبردها:
    چرا در راه خدا، و (در راه) مردان و زنان و کودکاني که (به دست ستمگران) تضعيف شده‌اند، پيکار نمي‌کنيد؟!! 
    هدف سلطه‌گری و استثمار و استحمار سنگرنشینان جبهۀ کفر کجا و رهایی‌بخشی انسان‌ها از سلطۀ مستکبران، نجات دادن زن‌ها و کودکان ضعیف از چنگال ددمنشان و برقراری دولت صالحان و استقرار عدالت کجا؟
    ب. يادآوری نصرت الهی در دورة ضعف
    مسلمان همواره باید تاریخ گذشته را به یاد آورد؛ دورہ‌ای که با امکانات کم و محدود، خداوند پیروزی را برایش به ارمغان آورد. آن خدا زنده است و قدرتمند، و می‌تواند باز هم به فریاد او برسد. ازاین‌رو، ملاحظه می‌شود که در غزوۀ بدر، خداوند از روزگاری برای رزمندگان سخن گفت که آنها گروهی کوچک و ضعیف بودند، تا حدی که از ربوده شدن در شهر توسط مشرکان وحشت داشتند. در چنین وضعیتی، خداوند آنها را به مرحله‌ای رساند که لشکری آماده کردند و در مقابل کفار ایستاده‌اند:
    و به خاطر بياوريد هنگامي را که شما در روي زمين، گروهي کوچک و اندک و زبون بوديد؛ آنچنان‌که مي‌ترسيديد مردم شما را بربايند! ولي او شما را پناه داد، و با ياري خود تقويت کرد، و از روزي‌هاي پاکيزه بهره‌مند ساخت، تا شايد شکر نعمتش را بجا آوريد!  خداوند شما را در بدر ياري کرد (و بر دشمنان خطرناک، پيروز ساخت)، درحالي‌که شما (نسبت به آنها) ناتوان بوديد. 
    مشابه این یادآوری، در سال نهم هجری، مقارن با غزوۀ تبوک رخ نمود؛ وقتی مسلمانان به بهانۀ مشقت اردوکشی در فصل تابستان و طولانی بودن راه، از همراهی با پیامبر سرباز زدند.  خداوند آنان را به یاد ایام هجرت انداخت؛ آن هنگام که مشرکان پیامبر را از مکه اخراج کردند و او یاوری جز خداوند نداشت:
    اگر او را ياري نکنيد، خداوند او را ياري کرد؛ (و در مشکل‌ترين ساعات، او را تنها نگذاشت)؛ آن هنگام که کافران او را (از مکه) بيرون کردند، در‌حالي‌که دومين نفر بود (و يک تن بيشتر همراه نداشت)؛ در آن هنگام که آن دو در غار بودند، و او به همراه خود مي‌گفت: «غم مخور، خدا با ماست!» در اين هنگام، خداوند آرامش خود را بر او فرستاد و با لشکرهايي که مشاهده نمي‌کرديد او را تقويت نمود، و گفتار (و هدف) کافران را پايين قرار داد، (و آنها را با شکست مواجه ساخت)، سخن خدا (و آيين او) بالا (و پيروز) است، و خداوند عزيز و حکيم است! 
    این راهکار از جنس رفتار و از قبیل یادآوری‌هاست. چنان‌که ملاحظه شد، راه‌کارهایی از قبیل رفتار، خود به دو نوع تقسیم می‌شوند: نوعی از آنها یادآوری است؛ مانند نمونه مزبور. که در هنگام نیاز، باید از سوی فرمان‌دهی جنگ، به سمع رزمندگان و مردم رسانده شود.
    ج. يادآوری جايگاه کفار
    از اموری که موجب می‌شود روحیۀ مؤمنان ترمیم شود یادآوری جایگاه کفار در سرای جاودان است؛ سرایی که مرگ در آن راه ندارد و به انسان زندگی جاودانه می‌بخشد. براساس آيات قرآن، کفار در آن جهان، محروم از نعمت‌ها و ملازم نقمت‌های الهی خواهند بود:
    آنها که کافر شدند، اموالشان را براي بازداشتن (مردم) از راه خدا خرج مي‌کنند؛ آنان اين اموال را (که براي به دست آوردنش زحمت کشيده‌اند، در اين راه) مصرف مي‌کنند؛ اما مايه حسرت و اندوهشان خواهد شد، و سپس شکست خواهند خورد، و (در جهان ديگر) کافران همگي به سوي دوزخ گردآوري خواهند شد. 
    کافران هرقدر در این دنیا، برای رسیدن به مطامع خود و رویارویی با مؤمنان هزینه کنند، عاقبتی جز جهنم نخواهند داشت؛ همان‌گونه که در غزوۀ بدر پیش‌بینی شد که مشرکان از مؤمنان در آينده شکست می‌خورند. علاوه بر این، جهنم آنان بلافاصله بعد از مرگ بر پا می‌شود:
    و اگر (بر فرض) مي‌ديدي هنگامي را که فرشتگان (جانِ) کساني را که کفر ورزيدند، به‌طور کامل مي‌گرفتند، درحالي‌که بر صورتشان و پشتشان مي‌زدند و (مي‌گفتند:) عذاب سوزان را بچشيد! اين (عذاب) به‌خاطر دستاوردهاي پيشين شماست، و اينکه خدا هرگز نسبت به بندگان بيدادگر نيست. 
    پیامبر اعظم برای اینکه جایگاه کفار در ذهن رزمندگان بدر و آیندگان نقش بندد، بعد از انداخته شدن اجساد کشته‌شدگان مشرک در چاه، بر سر چاه رفتند و با آنان سخن گفتند: ای اهل چاه، آیا دیدید وعدۀ الهی راست بود؟ من که وعدۀ او را راست یافتم! اصحاب پرسیدند: آیا با مردگان سخن می‌گویید؟ فرمودند: آنان دانستند وعدۀ الهی راست بود. در روایتی دیگر آمده است که فرمودند: شما از آنها شنواتر نیستید، لیکن آنها نمی‌توانند پاسخ شما را بدهند.  پس یادآوری جایگاه کفار در زمان مناسب، در زدودن ناامیدی‌ها تأثیر دارد. از حرکت پیامبر، که بعد از اتمام نبرد اقدام به یادآوری کرده‌اند، می‌توان نتیجه گرفت: یادآوری باید در اثربخش‌ترین زمان ممکن صورت گیرد.
    د. آگاهی از سنت «املاء» و «تداول» و «امداد»
    گفته شد: از عوامل تضعیف روحیۀ مؤمنان مشاهدۀ زندگي رفاهي کفار است. ازاین‌رو، آگاهی کافی مؤمنان از سنت «املاء» می‌تواند به آنها کمک کند تا برخورداری کفار از زندگی فریبای این جهان را تحمل کنند. اینکه بدانند و البته باور دارند که جريان قاعدۀ «اِملاء» و «مهلت» موجب مي‌شود تا کار کفار به «استدراج» و «تأخير» کشانده شوند؛ يعني خداوند به آنان مهلت مي‌دهد تا به وقت حساب‌رسی بهانه نیاورند که اگر در دنیا بیشتر زندگی می‌کردیم راه درست را می‌یافتیم؛ ولي آنها به جاي استفاده از اين موقعيت، بر گناهان خود مي‌افزايند. بدین‌روی، خداوند در عذاب آنها تأخير مي‌کند، تا با انباشتگي باطل، راه جهنم بر ايشان هموار گردد.
    آنها که کافر شدند (و راه طغيان پيش گرفتند)، تصور نکنند اگر به آنان مهلت مي‌دهيم به سودشان است! ما به آنان مهلت مي‌دهيم فقط براي اينکه بر گناهان خود بيفزايند؛ و براي آنها، عذاب خوارکننده‌اي (آماده شده) است. 
    سنت دیگری که می‌تواند بر زدودن یأس از آنان کمک کند سنت «تداول» است. سنت تداول یا گردش حوادث و آسیب‌ها و خوشی‌ها بین اقوام و نفی استثنای هر قومی از آن، در آن هنگام که مسلمانان زخم برداشته و خسارت دیده‌اند کمک کار مهمی است. در اُحد، مسلمانان به علت شکست و دادن تلفات، روحیۀ خود را از دست داده بودند. از‌یک‌سو، دستور آمد که بعد از شکست، فقط کسانی که در احد شرکت داشتند،  یا فقط مجروحان  در تعقیب دشمن برآیند. ازاین‌رو، آیۀ ذیل در ترمیم آسیب نگرشی آنان نازل شد و قرآن درصدد برآمد آسیب وارد شده را با یادآوری آن درمان کند:
    اگر (در ميدان اُحد)، به شما جراحتي رسيد (و ضربه‌اي وارد شد)، به آن جمعيت نيز (در ميدان بدر)، جراحتي همانند آن وارد گرديد. و ما اين روزها(ي پيروزي و شکست) را در ميان مردم مي‌گردانيم؛ (و اين خاصيت زندگي دنياست) تا خدا، افرادي را که ايمان آورده‌اند، بشناسد (و شناخته شوند)، و خداوند از ميان شما، شاهداني بگيرد؛ و خدا ظالمان را دوست نمي‌دارد. 
    باور به اینکه روز‌های پیروزی و شکست در میان امت‌ها در گردش است (سنت «تداول» یا «مداوله») گاهی پیروزی از آن عده‌ای ـ در بدر، مسلمانان ـ و روز دیگر از آن دیگران ـ در اُحد، مشرکان ـ خواهد بود، می‌تواند در ترمیم روحیۀ رزمندگان مؤثر افتد. همچنین است اطلاع از دیگر سنت‌ها؛ ازجمله، سنت «امداد». 
    هـ.. برخورداری هرچه بيشتر از صبر و دانايی
    این نوع راهکار نیز از جنس رفتار است ـ درصورتی‌که مقصود از دانایی کسب دانایی در نظر گرفته شود ـ در غزوۀ بدر، مؤمنان مکلف شدند در برابر جمعيتي ده‌برابر خود نبرد کنند. اما اين انتظار از مؤمنان ديري نپاييد و به تخفیف «یک به دو» تبدیل شد. از ابن‌عباس نقل شده است: بعد از نزول آیه، این تکلیف بر مسلمانان گران آمد، بدین‌روی، خداوند آن را نسخ کرد.  با دقت در آیه، می‌توان گفت: آنچه در تقویت روحیه و توانمندی رزمندگان دخالت دارد، دو عنصر «دانایی» و «صبر» است:
    اي پيامبر، مؤمنان را به جنگ (با دشمن) تشويق کن! هرگاه بيست تنِ با استقامت از شما باشند، بر دويست تن غلبه مي‌کنند؛... زیرا آنها گروهي هستند که نمي‌فهمند! اکنون خداوند به شما تخفيف داد، و دانست که در شما ضعفي وجود دارد. بنابراين، هرگاه يکصد تنِ با استقامت از شما باشند، بر دويست تن پيروز مي‌شوند؛... و خدا با صابران است.  
    عنصر «دانایی» در مقابل «لایفقهون» قرار دارد که به عنوان ویژگی کفار مطرح شده است؛ همان‌گونه که کفار به علت فقدان عنصر «دانایی»، امکان دارد مغلوب جمعیتی برابر یک دهم خود شوند، می‌توان نتیجه گرفت: در صورت دانایی، مؤمنان بر جمعیتی ده برابر خود پیروز خواهند شد. اما دانایی نسبت به چه چیزی؟ در پاسخ باید گفت: هرچه را کفار نمی‌دانند؛ یعنی آگاهی و باور مجموعه‌ای از صفات الهی و سنن حاکم بر جامعه، به‌ویژه برخورداری از اخلاص و سپردن امور به او، یعنی توکل، از آن جمله است. نبرد بر اساس انگیزۀ الهی و شناخت حق از باطل و خیر از شر نیز می‌تواند گوشه‌ای از آن باشد.  بررسی تفصیلی این دانسته‌ها خود مجال دیگری می‌طلبد، فقط گفته می‌شود که کتاب عظیم الهی قرآن همان منبع اصیل و بی‌همتای کشف این‌گونه دانسته‌هاست.
    از سوی دیگر، ملاحظه می‌شود که در دورۀ نبوی، هرقدر عزت و شوكت ظاهري بيشتر مي‌شد، قواي روحي و درجۀ ايمان و فضايل اخلاقي مسلمانان رو به كاهش می‌گذارد. به عبارت دیگر، با افزایش تکیه بر داشته‌های انسانی از میزان توکل و اعتماد به خدا کاسته می‌شد، بدین‌روی، تکرار «فَإِنَّ حَسْبَكَ اللَّهُ هُوَ الَّذِي أَيدَكَ بِنَصْرِهِ وَبِالْمُؤْمِنِينَ»  در مناسبت‌های گوناگون ازاین‌روست که مؤمنان روحیۀ تکیه بر خداباوری را از دست ندهند؛ روحیه‌ای که بر آگاهی و علم به این معارف استوار است.
    «صبر» نیز عنصر دیگری است که با تمرین و ریاضت‌های شرعی در زندگی حاصل می‌شود؛ ازاین‌رو، تقویت این دو عنصر به تقویت روحیۀ رزمندگان کمک می‌کند. در جنگ اُحد، پیامبر وعدۀ پیروزی را به «صبر در میدان نبرد» موکول کردند: «اخبرهم انّ لهم النصر ما صبروا»، و البته نتیجه صبر نکردن آنها در موضعی که رسول‌الله معین کرده بودند و اشتیاقشان به جمع غنایم ـ علی‌رغم تأکیدات نبی‌اعظم ـ  نیز شکست مسلمانان را به دنبال داشت.
    تصویر(3): عوامل ترمیم‌کنندۀ روحیه

    3. انديشه‌های جاهلی
    قرآن آلودگی به رسوبات و اندیشه‌های جاهلی را عاملی دیگر از عوامل آسیب‌زا در نبردها برمی‌شمارد؛ عاملی که در جنگ اُحد نیز به شکلی رخ نمود؛ مجموعه فرهنگ‌هایی که ریشه در دوران جاهلیت داشت و در لایه‌های زیرین تفکرات و اعمال نومسلمانان باقی مانده بود. قرآن دامنۀ فرهنگ جاهلی را به صراحت از باورهای غلط توحیدی به برخی عرصه‌های اجتماعی، مانند «تبرج جاهلی»، «حمیت» و تعصبات جاهلی و زمینۀ قضایی مانند «حکم جاهلی» کشانده است. در اُحد، تفکر جاهلی در زمینۀ توحید بروز کرد و قرآن راهکار ترمیم آن را تصحیح اعتقادات قرار داد. در آن غزوه، از دو گروه از فراريان سخن گفته که هر دو از مؤمنان بودند‌. عده‌ای از اينان جنگ‌گريزاني بودند که بعد از فرار، به‌سوي رسول خدا خدا بازگشتند و از کردۀ خود پشيمان شدند. اما گروه دوم کساني بودند که غیر خود را نمي‌ديدند و فقط به فکر جان خویش بودند؛ نه ديني را در نظر داشتند و نه سعادت واقعي را. آنها فقط به دنيا و حيات مادي خود مي‌انديشيدند. اگر خود را به دين نزديک مي‌کردند، ازآن‌رو بود که مي‌پنداشتند دين همواره غالب است و هيچ‌گاه مغلوب نمي‌شود. آنها هنوز دربارۀ خداوند ذهنيت خود را از انديشه‌هاي جاهلي پيراسته نکرده بودند؛ بسان بت‌پرستان كه براي رزق، حيات، مرگ، عشق، جنگ و مانند آن، رب و مدبري جداگانه در نظر داشتند و آن ارباب را در ارادۀ خود شكست‌ناپذير می‌شمردند. گمان داشتند «دين حق» نیز در تقدم و پيشرفت ظاهري هرگز شكست نمي‌خورد و پيامبر در دعوت خويش مقهور نمي‌گردد، يا دست‌کم كشته نمي‌شود و نمي‌ميرد. آنان براي خدا همتايان و امثالي گرفتند كه يكي از آنها پيامبر بود و پيامبر را ربي پنداشتند كه خداي تعالي امر پيروزي بر دشمن و غنيمت گرفتن را بدو واگذاشته است.  این تفکر متأسفانه هنوز در میان مؤمنان مشاهده می‌شود: چرا فلان مؤمن سرطان گرفت؟ چرا در جنگ شکست خوردیم؟ و چرا‌های دیگر! براي دوري از همين آسيب در جبهۀ خودي بود که خداوند به‌عنوان جملۀ معترضه خطاب به رسول گرامي خود فرمود: «لَيْسَ لَكَ مِنَ الأ‌َمْر‌ِ شَيْءٌ»  تا كسي توهم نكند كه رسول خدا در برخی مسائل دخالتي دارد. در کتب سیره هم ذکر شده که در اُحد، آن‌گاه که ترس بر همه چیره شده بود، از معتَّب‌بن قُشَیر شنیده شد که می‌گفت: «لو كان لنا من الأمر شي‏ء ما قتلنا ههنا».  و در مقابل، عده‌ای از بابصيرتان می‌گفتند: اگر رسول الله به شهادت برسد، آیا نباید به خاطر دینتان مبارزه کنید؟ 
    راهکار مقابله با انديشه‌های جاهلی
    ازآنجاكه تهدید و آسیب مذکور در اُحد از جنس باور‌های غلط بود، برای مقابله با آنها، باید باور‌ها تصحیح و ارزش‌های مبتنی بر توحید و رفتار متناسب با آن روشن، احیا و ترویج مي شد. به اين دو آيه توجه کنيد:
    هيچ اختياري (دربارۀ عفو کافران، يا مؤمنان فراري از جنگ) نداری، مگر اينکه (خدا) بخواهد آنها را ببخشد يا مجازات کند؛ زيرا آنها ستمگرند. 
    ... اماگروه ديگري در فکر جان خويش بودند (و خواب به چشمانشان نرفت). آنها گمان‌هاي نادرستي ـ همچون گمان‌هاي دوران جاهليت ـ دربارۀ خدا داشتند و مي‌گفتند: آيا هیچ پيروزي‌ای نصيب ما مي‌شود؟! بگو: همۀ کارها (و پيروزي‌ها) به دست خداست! آنها در دل خود، چيزي را پنهان مي‌دارند که براي تو آشکار نمي‌سازند؛ مي‌گويند: اگر ما سهمي از پيروزي داشتيم، در اينجا کشته نمي‌شديم! بگو: اگر در خانه‌هاي خود هم بوديد، آنهايي که کشته‌شدن برایشان مقرر شده بود، قطعاً به سوي آرامگاه‌هاي خود، بيرون مي‌آمدند (و به قتل مي‌رسیدند)... . 
    اولین نکته‌ای که باید مسلمانان به آن توجه می‌کردند این بود  که سررشتۀ همۀ امور به دست خداست و هیچ موجودی ـ حتی رسول خدا ـ مستقل از اراده و خواست خداوند، امکان اعمال قدرت در این جهان ندارد، و صِرفِ بودن در جبهۀ حق، پیروزی به دنبال ندارد. پیروزی درگرو تلاش و تحت نظام اسباب و مسبَبات برای هر دو طرف قابل تحقق است. در بين اسباب و مسبَبات، آن مسبَبي در خارج واقع مي‌شود كه سببش قوي‌تر از ساير اسباب باشد، خواه حق باشد يا باطل، خير باشد يا شرّ، هدايت باشد يا ضلالت، عدل باشد يا ظلم، دربارۀ مؤمن باشد يا كافر، محبوب باشد يا مبغوض، رسول خدا باشد يا ابوسفيان. ازاين‌رو، در یک برهه، جریان عادی این نظام، تقدم و پيشرفت اين دين و غلبۀ مؤمنان را ايجاب کرده است (مانند بعضي از جنگ‌هاي رسول خدا) و در برهه‌اي ديگر، موجب غلبۀ دشمن شده است (همچون زماني که نفاق و نافرماني از امر رسول در بين مسلمانان پديدار شده است). البته وجود این نظام، نافی جریان سنت نصرت و دیگر سنت‌هایی نیست که به نفع مؤمنان جاری می‌شود. اما همان سنت‌ها نیز در دایرۀ همین نظام سبب و مسبّب جاری است.
    پس اعتقاد به نظام اسباب و مسببات و شناخت کارکرد آن، از دیگر موضوعاتی است که باید رزمندگان بدان توجه کنند. رزمنده باید بداند پیروزی، نه به خاطر حضورش در جبهۀ حق، بلکه به خاطر تلاش مؤمنانه، مخلصانه و استفادۀ بهینه از وسایل مادی امکان‌پذیر است. اهمیت این باور تا آنجاست که مسلمانان فاقد این باور، جزو فراریان از جبهۀ اُحد قرار گرفتند؛ زیرا پیروزی دشمن را باطل‌انگاری عقیدۀ خود انگاشتند.
    4. غرور
    از دیگر آسیب‌های جبهۀ مسلمانان، گرفتار شدن به غرور ناشی از برخورداری از عِدّه و عُدّه است. قرآن اعزام مغرورانه، با خودنمايي و تكبر حاکی از طغیان به رزمگاه را منع کرده است.  از خصوصياتي که خداوند در قرآن، براي امت‌هايي که به عذاب الهي دچار شده‌اند، ذکر مي‌کند، صفت «بَطَر» است. در قاموس قرآن آمده است: «بَطَر» (بر وزن فَرَس) به‌معناي طغيان، حيرت و تكبر است... سرمستی و خودنمایی در مقابل مردم.  به عبارت دیگر، جبهه مؤمنان وقتی شکل می‌گیرد که تمام اتکای آنها به خداوند و نصرت او باشد، هرچند در ظاهر، از امکانات وسیع و پیشرفته‌ترین سلاح‌ها برخوردار باشند.
    ظاهراً مشرکان با خودنمايي و خودآرايي، براي جنگ با دشمنانشان از ديار خود بيرون مي‌شدند. آنان به داشته‌هاي خود مغرور بودند. به آنچه از لوازم مادي داشتند، دل‌خوش و با اعتماد به تجهيزات مادي به‌سوي دشمن می‌رفتند، اما مؤمنان نباید چنین باشند.
    و مانند کساني نباشيد که از روي هواپرستي و غرور و خودنمايي در برابر مردم، از سرزمين خود به (سوي ميدان بدر) بيرون آمدند، و (مردم را) از راه خدا بازمي‌داشتند (و سرانجام، شکست خوردند) و خداوند به آنچه عمل مي‌کنند احاطه (و آگاهي) دارد!  
    گفته شده است: این دستور هرچند در بدر صادر شد، اما به آینده نظر دارد؛ يعني جنگ حنين که در آن، مردم به کثرت سپاه مغرور شدند و بدين‌روی، در ابتدا شکست خوردند.
    خداوند شما را در جاهاي زيادي ياري کرد (و بر دشمن پيروز شديد)؛ و در روز حنين (نيز ياري کرد)؛ در آن هنگام که فزوني جمعيت‌تان شما را مغرور ساخت، ولي (اين فزوني جمعيت) هيچ به دردتان نخورد و زمين با همۀ وسعتش بر شما تنگ شده سپس پشت (به دشمن) کرده، گریختيد! 
    در گزارش‌هاي تاريخي آمده است: قبل از نبرد حنين، برخی از مسلمانان می‌گفتند: امروز دیگر کسی به خاطر تعداد کم ما، نخواهد توانست بر ما غلبه یابد (یعنی: تعداد ما زیاد است).  پس برای مقابله با این آسیب، اصلاح رفتار ضروری است؛ یعنی اجتناب از تکبرِ حاکی از طغیان. اما چنین رفتاری بر یک باور بنیان نهاده شده و آن این است که «لا مؤثر فی الوجود الا الله». ازاین‌رو، در گزارش قرآنی از غزوۀ بدر، آن‌گاه که پیامبر سنگ‌ریزه‌هایی را به طرف دشمن پرتاب کرد،  یا به روایتی دیگر، آن‌گاه که با نیزه‌ای أُبَيّ‌بن خَلَف الجُمَحي را زخمی کرد،  این آیه نازل شد:
    اين شما نبوديد که آنها را کشتيد، بلکه خداوند آنها را کشت! و اين تو نبودي که تیر انداختي، بلکه خدا انداخت! و خدا مي‌خواست مؤمنان را به اين وسيله امتحان خوبي کند. خداوند شنوا و داناست. 
    رزمندگان جبهۀ حق باید به این باور برسند که هرچند دستور دارند خود را با آخرین تجهیزات و امکانات و نفرات تجهیز کنند و هرچند ملزم هستند عقل خود را برای برنامه‌ریزی و شکست دشمن به‌کار اندازند، اما این خداست که پیروزی آنان را رقم می‌زند و تیر را در هدف می‌نشاند. علاوه بر آن، شرط برخورداری از یاری خداوند، و در نتیحه، بهره‌مندی از مزایای جهاد فی سبیل‌الله، اتکا و اعتماد کامل به اوست. «توکل» یعنی همین، یعنی تلاش همه‌جانبه برای رسیدن به هدف و واگذاری نتیجه به او.
    نتيجه‌گيري
    پرسش اصلی این پژوهش دربارۀ راه‌کار‌های قرآن برای مقابله با کاستی و آسیب‌هایی بود که رزمندگان را در غزوۀ بدر و اُحد، قبل یا حین نبرد آماج تهدید قرار داده بود. عوامل چهار‌گانۀ «ترس، ناامیدی، اندیشه‌های جاهلی و غرور» به عنوان آسیب‌های تهدید‌کننده جبهۀ مؤمنان در دو غزوه ارائه شد.
    ملاحظه گردید که قرآن به تناسب آسیب، درمان‌هایی متفاوتی از جنس باور و رفتار ارائه کرده است. باور‌هایی در حوزۀ توحید و معاد مبتنی بر آموزه‌های قرآنی، توجه به حیات اخروی و جریان پاداش یا مجازات در آن روز، و افزایش باورمندی به آنها و رفتار‌های مؤمنانه که در آیات تاریخی قرآنی ناظر به دو غزوۀ ذکر شد، از معارفی بود که در اختیار مسلمانان آن دورہ قرار گرفت. از میان رفتار‌ها نیز دو گونه رفتار توصیه گردید: رفتار‌هایی از جنس یادآوری، و رفتار‌های غیر از آن، که در نمودار ذیل مشاهده می‌شود:
    تصویر (4): راه‌کارهای مقابله با آسیب‌های میدان نبرد (باور و رفتار)

    تاریخ آینۀ عبرت است، عبرت‌پژوهی تاریخی ایجاب می‌کند که از همین راه‌کارها، امروزه برای ترمیم ضعف‌های مؤمنان استفاده شود. قاعدتاً باید فرمان‌دهی جنگ با برنامه‌هایی، عملیات آماده‌سازی روحی و روانی رزمندگان را قبل از آغاز نبرد و در دوران صلح طراحی و اجرا کند. همان‌گونه که دربارۀ آماده‌سازی جسمانی چنین می‌کنند؛ زیرا تغییر و اصلاح باورها و رفتار‌ها نیازمند زمان است و به آرامی حاصل می‌شود. آغاز بموقع برنامۀ آماده‌سازی، از غافل‌گیری درحین نبرد جلوگیری خواهد کرد.
    پیشنهاد می‌شود با توجه به گسترش وسایل ارتباطی، راه‌کارهایی از جنس یادآوری به نحو مقتضی طراحی و در طول نبرد در دسترس رزمندگان قرار گیرد. شاید مهندسی نوحه‌ها به جای رجز‌ها در جنگ‌های گذشته، بتواند تا حدی به این مهم یاری رساند. طراحی عملیات بازسازی فکری و رفتاری نیازمند تشکیل ستادی حرفه‌ای در این‌باره است. محتوای بیشتر برنامه‌های یادشده قابل استخراج از قرآن است.
     
      

    References: 
    • نهج‌البلاغه، تصحيح صبحي صالح، قم، هجرت، 1414ق.
    • ابن سيدالناس، ابوالفتح محمد، عيون الأثر فى فنون المغازى و الشمائل و السير، تعليق ابراهيم محمد رمضان،، بيروت، دار القلم، 1414ق.
    • ابن‌سعد، محمد، الطبقات الكبرى، تحقيق محمد عبدالقادر عطا، بيروت، دار الكتب العلميه، 1410ق.
    • ابن‌منظور، محمدبن مكرم، لسان العرب، بيروت، دار صادر، 1414ق.
    • ابن‌هشام، عبدالملك، السيرة النبوية، تحقيق مصطفى السقا و ابراهيم الأبيارى و عبدالحفيظ شلبى، بيروت، دار المعرفه، بي‌تا.
    • ابوالفرج اصفهاني، على‌بن حسين، مقاتل الطالبيين، تحقيق سيداحمد صقر، بيروت، دار المعرفه، بي‌تا.
    • بلاذرى، احمدبن يحيى، كتاب جمل من انساب الأشراف، تحقيق سهيل زكار و رياض زركلى، بيروت، دارالفكر، 1417ق.
    • بلعمی، تاريخنامه طبرى، تحقيق محمد روشن، چ سوم، تهران، البرز، 1373.
    • بیهقی، ابوبکر احمدبن حسين، دلائل النبوة و معرفة أحوال صاحب الشريعة، تحقيق عبدالمعطى قلعجى، بيروت، دار الكتب العلميه، 1405ق.
    • دانش‌کیا، محمدحسین، نگاهی دیگر به تاریخ در قرآن، قم، معارف، 1393.
    • ـــــ ، «نقش خدا در تاریخ از منظر قرآن کریم»، قبسات، 1396، ش 85، ص 65ـ91.
    • ـــــ ، «سنجه گزارش‌های تاریخی زندگی پیامبر اعظم»، پژوهش‌های قرآنی، 1396، ش 85، ص 108ـ125.
    • صدوق، محمدبن علی، الامالي، بيروت، اعلمي، 1404ق.
    • طباطبائي، سيدمحمدحسين، الميزان في تفسير القرآن، قم، جامعة مدرسين، 1417ق.
    • طبري، محمدبن جرير، تاريخ الأمم و الملوك، تحقيق محمد ابوالفضل ابراهيم، ط. الثانيه، بيروت، دار التراث، 1387ق.
    • طريحي، فخرالدين‌، مجمع‌البحرين، تحقيق احمد حسيني اشكوري، تهران، مرتضوي، 1375.
    • فراهيدي، خليل‌بن احمد، كتاب العين، قم، هجرت، 1409ق.
    • قرشي بنايي، علي‌اكبر، قاموس قرآن، چ ششم، تهران، دار الكتب الاسلاميه، 1412ق.
    • قمي، علي‌بن ابراهيم، تفسير القمي، چ سوم، قم، دار الكتاب، 1404ق.
    • مجلسى، محمدباقر، بحارالأنوار، بيروت، دار إحياء التراث العربي،‏ 1403ق.
    • مقريزى، تقى‌الدين، إمتاع الأسماع بما للنبى من الأحوال و الأموال و الحفدة و المتاع، بيروت، دار الكتب العلميع، 1420ق.
    • مكارم شيرازي، ناصر و ديگران، تفسير نمونه، تهران، دار الكتب الاسلاميه، 1374.
    • منقرى، نصربن مزاحم، وقعة صفين، تحقيق عبدالسلام محمدهارون، ط. الثانيه، قاهره، المؤسسة العربية الحديثة، افست قم، 1382.
    • واقدي، محمدبن عمر، المغازي، قم، مکتب الاعلام الاسلامی، 1414ق.
    • یوسفی غروی، محمدهادی، موسوعة التاریخ الاسلامی، قم، مجمع الفکر الاسلامی، بی‌تا.
    • يوسف شامي، محمدبن، سبل الهدى و الرشاد فى سيرة خير العباد، تحقيق عادل احمد عبدالموجود و على‌محمد معوض، بيروت، دار الكتب العلميه، 1414ق.
    شیوه ارجاع به این مقاله: RIS Mendeley BibTeX APA MLA HARVARD VANCOUVER

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    دانش‌کیا، محمدحسین.(1397) راه‌کار‌های مقابله با آسیب‌های میدان نبرد، پیش یا حین آن از منظر آیات تاریخی قرآن (مطالعۀ موردی: بدر و اُحد). ، 15(2)، 59-78

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    محمدحسین دانش‌کیا."راه‌کار‌های مقابله با آسیب‌های میدان نبرد، پیش یا حین آن از منظر آیات تاریخی قرآن (مطالعۀ موردی: بدر و اُحد)". ، 15، 2، 1397، 59-78

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    دانش‌کیا، محمدحسین.(1397) 'راه‌کار‌های مقابله با آسیب‌های میدان نبرد، پیش یا حین آن از منظر آیات تاریخی قرآن (مطالعۀ موردی: بدر و اُحد)'، ، 15(2), pp. 59-78

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    دانش‌کیا، محمدحسین. راه‌کار‌های مقابله با آسیب‌های میدان نبرد، پیش یا حین آن از منظر آیات تاریخی قرآن (مطالعۀ موردی: بدر و اُحد). ، 15, 1397؛ 15(2): 59-78