، سال شانزدهم، شماره اول، پیاپی 46، بهار و تابستان 1398، صفحات 91-112

    واکاوی روابط اقتصادی مسلمانان با یهود مدینه و مدیریت راهبردی رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم برای خودکفایی طی سال‌های اول و دوم هجری

    نوع مقاله: 
    پژوهشی
    نویسندگان:
    ✍️ حسین علی بیگی / دکترای تاریخ اسلام دانشگاه پیام نور قشم و مدرس مرکز علمی کاربردی جهاد دانشگاهی استان کرمانشاه / hosainalibeigi@gmail.com
    شهرام یوسفی فر / استاد تاریخ دانشگاه تهران / hyousefifar@ut.ac.ir
    چکیده: 
    یکی از مسائل پیش روی مسلمانان پس از هجرت به مدینه، چگونگی تنظیم روابط اقتصادی با یهودیانی بود که به سبب تسلط بر اقتصاد مدینه مسلمانان را به شیوه های مختلف در تنگنا قرار دادند. این پژوهش به روش توصیفی ـ تحلیلی درصدد پاسخ به این پرسش است که روابط اقتصادی مسلمانان با یهود مدینه در سال های آغازین هجرت چگونه بود و رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم برای کاهش سیطره یهود و رشد زیرساخت های اقتصادی مسلمانان چه راهبردی اتخاذ کردند؟ نتیجه حاکی از آن است که در سال های نخستین، مسلمانان وابستگی اقتصادی شدیدی به یهودیان داشتند؛ اما پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم با تشویق های مکرر و بهره مندی از سازوکارهای مدیریتی، از جمله احیای زمین های بایر، کاشت درختان مثمر، رهاسازی و احیای منابع آبی، اعزام کاروان های تجاری به شام، کارآفرینی و تشویق به مشارکت اقتصادی، برپایی بازار مستقل و حاکم کردن قوانین اسلامی بر معاملات تجاری، توانست موقعیت اقتصادی مسلمانان را در برابر یهودیان ارتقا بخشد.
    Article data in English (انگلیسی)
    Title: 
    An Analysis of the Economic Relations of Muslims with the Jews of Medina and the Strategic Management of the Messenger of God (S) for Economic Self-sufficiency during the First and Second Years of Hijra
    Abstract: 
    Given the dominance of the Jews over the economy of Medina, establishing economic relations with them was one of the problems of the Muslims after emigrating to Medina. Using a descriptive-analytical method, this paper seeks to analyze the Muslim economic relations with the Jews of Medina in the early years of the migration to know what strategies did the Messenger of God (S) adopted to reduce Jewish domination over the economic affairs, and what strategies did his holiness adopted to growth economic infrastructure of Muslim? The results show that in the early years, Muslims had a strong economic dependence on Jews; but by providing management mechanisms, the Prophet (S) was able to improve the economic position of Muslims against Jews. Some of these mechanisms include, revival of barren lands, planting fruit trees, releasing and reviving water resources, sending trade caravans to Damascus, entrepreneurship and encouraging people to participate in economic activities, establishing an independent market based on the Islamic rules.
    References: 
    متن کامل مقاله: 

     
    مقدمه
    با تشکیل دولت‌شهر مدینه از سوی پیامبر، مهم‌ترین مسئلۀ فراروی دولت ایشان، رفع نیازهای معیشتی روزانۀ مسلمانان بود. با توجه به اینکه انصار خود به‌ لحاظ اقتصادی شرایط مناسبی نداشتند، آمدن مهاجر می‌توانست این شرایط را بغرنج‌تر کند. در گام نخست، پیامبر توانست با برقراری پیمان مؤاخات میان مهاجرین و انصار، علاوه بر برقراری پیوند عاطفی میان آنان، تا حدودی مشکلات اولیۀ اقتصادی آنان را ـ که یکی از آنها مسکن بود ـ برطرف کنند؛ اما شکاف اقتصادی در جامعۀ نوظهور مسلمانان چشمگیر و شرایط آنان به‌حدی نامناسب بود که گاهي برای رفع گرسنگی روزانه، ادوات نظامی خود را نزد یهودیان به رهن می‌گذاشتند یا در بستان‌های آنان کارگری می‌کردند یا برای غلبه بر گرسنگی، بر شکم خود سنگ می‌بستند. 
    بنابراین راه برون‌رفت از این وضعیت نامساعد اقتصادی، تنها در گرو دست یافتن به منابع اقتصادی و مدیریت منابعی بود که پیش‌تر کنترل آن در دست یهودیان بود. براین‌اساس نقش مدیریت راهبردی در موفقیت را می‌توان در بیشتر حوزه‌های تلاش انسانی مشاهده کرد. نگاهی به جنگ و سیاست نشان می‌دهد موفقیت افراد، به‌ندرت نتیجۀ یک فرایند کاملاً تصادفی است و برتری موهبت مهارت‌ها و منابع، معمولاً عامل تعیین‌کننده نیست. راهبردهایی که بر مبنای چهار عنصر اهداف بلند‌مدت، درک عمیق محیط رقابتی، ارزیابی عینی منابع و پیاده‌سازی اثربخش‌اند، همیشه نقش مهمی ایفا می‌کنند. کسانی که این چهار عامل راهبردی را مدیریت کرده‌اند، افراد موفقی بوده‌اند.  ازاین‌رو مدیریت راهبردی، مدیریتی آینده‌نگر، بلندمدت، یکپارچه، تحول‌گرا و بر مبنای شناخت محیط صورت می‌گیرد. این مدیریت پس از طی فرایند مربوطه، مدیریت راهبردی خاصی را تدوین می‌کند که با اجرا و نظارت بر آن، تحقق رسالت یا مأموریت را به بهترین وجه ممکن می‌سازد.  بنابراین با توجه به روابط اقتصادی یک‌سویه‌ای که میان یهودیان و مسلمانان در نخستین سال‌های هجرت برقرار بود و در این روابط غالباً مسلمانان وابسته به اقتصاد یهودیان بودند، مدیریت راهبردی پیامبر چگونه زمینۀ خودکفایی مسلمان را فراهم ساخت؟
    با توجه به خلأ پژوهشی دربارة وضعیت معیشتی و اقتصادی مسلمان از بدو ورود آنان به مدینه تا حادثۀ بازار بنی‌قینقاع، مي‌طلبید پژوهش مستقلی صورت گیرد و به این پرسش اساسی پاسخ داده شود که روابط اقتصادی مسلمانان با یهود مدینه در سال‌های آغازین هجرت چگونه بوده و پیامبر برای کاهش تسلط یهود و نیز رشد زیرساخت‌های اقتصادی مسلمانان چه راهبردی اتخاذ کردند؟
    فرضیۀ این پژوهش بر این پایه استوار است که اقتصاد مدینه متکی به امور زراعی بوده و منابع اصلی آن، همچون چاه‌های پرآب، اراضی حاصلخیز، تجارت با یهودیان وادی‌القری و کنترل بر بازار مدینه، در اختیار یهودیان بود. مهاجرین نیز در این زمینه تخصص لازم را نداشتند. به همین دلیل مسلمانان به یهودیان وابسته بودند. در چنین شرایطی پیامبر ناگزیر باید براساس الگوهای توسعۀ اقتصادی و اجتماعی، ابتدا زیرساخت‌های گسترش فعالیت‌های تولیدی اساسی در جامعه، خاصه در حوزه‌های کشاورزی و تجارت را فراهم می‌کرد؛ سپس در برابر اقتصاد یهودیان ساختاری اقتصادی تأسیس می‌نمود و زمینه‌های استقلال نظام اقتصادی مسلمانان را مهیا می‌کرد. در این پژوهش ابتدا روابط اقتصادی جامعۀ یهود و مسلمانان در سال‌های آغازین (دو سال نخست) و وضعیت بروز مشکلات در روابط دو طرف تبیین می‌شود؛ سپس سیاست‌ها و مدیریت راهبردی پیامبر در راستای کنترل رفتارهای اقتصادی یهودیان در مدینه و رویکرد استقلال از آنان، بررسی می‌گردد.
    دربارة روابط اقتصادی مسلمانان با یهودیان مدینه و مدیریت راهبردی رسول خدا برای خودکفایی طی سال‌های اول و دوم هجری، کتاب و مقالۀ مستقلی به چاپ نرسیده است. در آثار تألیفی جدید در زمینۀ حیات رسول خدا نیز چندان به این موضوع توجه نشده است  و آثار انتشار یافته، جسته و گریخته به این موضوع اشاره کرده‌اند؛ برای نمونه، در کتاب مكة والمدينة في الجاهلية و عهد الرسول (الشریف، بي‌تا)، ضمن بررسي حضور یهود در یثرب، به فعالیت‌های اقتصادی آنان پرداخته است؛ اما در خصوص روابط اقتصادی فی‌مابین و وضعيت معيشتي مسلمانان اطلاعاتی به‌ دست نمی‌دهد. در پژوهشي با عنوان مناسبات مسلمانان و یهودیان از رحلت پیامبر تا سقوط امویان (اختر جعفری، 1386) تنها به مناسبات سیاسی توجه داشته و در خصوص روابط اقتصادی مطلبی ارائه نکرده است. در پژوهش‌هاي ديگري با عناوين سیرۀ اقتصادی رسول خدا (حسیني، 1362) و بررسی وضعیت اقتصادی مسلمانان در صدر اسلام (طرفدار، 1369) نیز به این موضوع توجه نشده است.
    در مدخل «مناسبات یهودیان و مسلمان» که در Encyclopedia of the Bible (2017) به چاپ رسیده، تنها به مناسبات سیاسی اشاره شده است. در مقالۀ «سیاست اسلامی در مورد یهودیان از دوران پیامبر اکرم تا پیمان‌نامۀ عمر» (کوهن، 2013)، تنها به مسائل سیاسی فی‌ما‌بین پرداخته است. بنابراین نخستین تلاش دربارة بررسی روابط اقتصادی یهودیان و مسلمانان و نزدیک‌ترین آثار به موضوع کنونی، مقالۀ «یهود مدینه، موقعیت اقتصادی و تحولات آن در عصر نبوی» (خضري و احمدوند، 1386) و پایان‌نامۀ موقف الرسول من یهود الحجاز، دراسه تاریخیه منهجیه (حسن ياسين، 2009) است که به‌صورت موجز و تنها به اقتصاد یهود مدینه در برخی از بخش‌ها بسنده کرده‌اند؛ اما از وضعیت معیشتی مسلمانان و تدابیر و راهبردهایی که پیامبر برای خودکفایی و استقلال وضعیت اقتصادی مسلمانان از یهودیان در عرصه‌هاي مختلف به‌کار بستند، سخنی به میان نیاورده‌اند.
    پژوهش پیش‌رو ابتدا به بررسی روابط اقتصادی طرفین در دو سال اول هجری می‌پردازد؛ سپس وضعیت زندگی روزمره، روابط فردی و اجتماعی ـ اقتصادی مسلمانان با یهودیان را بررسی می‌کند. برای پرکردن خلأ داده‌ها در منابع تاریخی در بحث وضعیت اقتصادی در سال‌های نخست هجری، از منابع حدیثی اهل‌تسنن استفاده شده است؛ امری که پژوهش‌های دیگر چندان به آن توجهی نکرده‌اند. بنابراین این پژوهش نخستین تلاش برای واکاوی و تبیین موضوع روابط اقتصادی مسلمانان با یهودیان مدینه و مدیریت راهبردی رسول خدا برای خودکفایی طی سال‌های اول و دوم هجری است.
    1. حضور يهود در مدينه و روابط با اوس و خزرج
    پراکندگی جغرافیایی یهودیان در مقایسه با پیروان دیگر ادیان الهی در سراسر شبه‌جزیره، نمود بیشتری داشت. یکی از مناطقی که مورد توجه یهوديان قرار گرفت، یثرب (مدینه) بود. بنا به گزارش منابع، عمالیق نخستین ساکنان یثرب بودند؛  سپس یهودیان به این سرزمین آمدند. قبایل بنی‌هف، بنی‌سعد، بنی‌الاذرق، بنی‌مطروق (بنی‌مطرویل)، بنی‌قریظه و بنی‌نضیر که پس از وفات موسی‌بن ‌عمران و پیش از قبیلۀ ازد و پراکنده شدن و تخریب سد ارم و اوس و خزرج، در یثرب اقامت گزیدند.  زمانی که اوسيان و خزرجيان به یثرب آمدند، یهودیان دارایی‌ها، خانه‌ها و نخلستان‌های شهر را در اختیار داشتند و از نظر عِدّه و عُدّه قوی‌تر از آنان بودند. 
    بخشی از قبایل یهودی، از جمله بنی‌قصیص، بنی‌ناغصه، و بنی‌انیف در قبا ساکن بودند.  بنی‌قینقاع، بنی‌نضیر، بنی‌قریظه و بنی‌بهدل (هدل)، بنی‌محمر (محمحم) و بنی‌زعورا، بنی‌عوف، بنی‌عکریه (عکوه)، بنی‌مرانه (مرایه)، بنی‌ثعلبه، بنی‌ماسکه، بنی‌زیدالات، بنی‌معاویه و بنی‌مرید، از دیگر قبایل یهودی بودند  که در بخش‌های مختلفی از مدینه و اطراف آن ساکن بودند. با توجه به پراکندگی گستردۀ قبایل یهودی، به‌نظر می‌رسد یهودیان در قرن پنجم و اوایل قرن ششم میلادی بر بیشتر شهر استیلا داشتند و بخش اعظمی از ساکنان را شامل مي‌شدند. آنان دژ‌هایی داشتند که هرگاه خطری آنها را تهدید می‌کرد، به آن پناه می‌بردند.  از جملۀ این دژها در مدینه، دژی است که طایفه‌ای به‌نام بنی‌قمعه، از یهودیان بنی‌نضیر، در آن سکونت داشت. 
    اما اوسيان و خزرجيان ـ که منتسب به قبایل ازد و غسان بودند ـ به‌علت تخریب سد مآرب و حادثۀ سيل ارم، از یمن به این ناحیه مهاجرت کرده بودند.  منازل اوسیان در جنوب یثرب (مدينه) و در جوار بنی‌قریظه و بنی‌نضیر بود و خزرجيان در جوار بني‌قينقاع ساكن بودند.  حیات اقتصادی، کشاورزی و تجاری مدینه در اختیار سه قبیلۀ بنی‌قریظه، بنی‌نضیر و بنی‌قینقاع بود و با بزرگان قریش نیز رابطۀ تجاری و اقتصادی داشتند. 
    ابن‌رسته یهودیان را «طبقۀ برتر و ثروتمند» مدینه معرفی می‌کند.  اوسيان و خزرجيان بعد از تقويت قدرت خود و با ياري گرفتن از غسانیان شام، بر يثرب مسلط شدند و قدرت یهوديان را در هم شکستند.  با وجود تسلط سیاسی اوسیان و خزرجیان بر مدینه، در آستانۀ ظهور اسلام بهترین و پربارترین زمین‌های زراعی در دست ساکنان«عوالی» مدینه ـ که بیشتر از یهودیان بودند ـ قرار داشت. در واقع، يهوديان صاحبان بیشترین نخلستان‌ها و اراضي کشاورزي بودند.  آنان با حفر چاه و احداث منازل خود در کنار مزارع، زراعت خود را منحصر به مجمع‌القرای یثرب کرده، از وادی‌های اطراف به‌منزلۀ چراگاه و شکارگاه استفاده می‌کردند. 
    2. منابع اقتصادی يهود در مدينه
    1ـ2. تجارت داخلی
    از فعاليت‌هاي مردم مدينه که به ‌موازات کشاورزي  صورت مي‌گرفت، تجارت بود و يهوديان مشارکت ويژه‌اي در اين زمينه داشتند. به‌نظر مي‌رسد که يهوديان اکثريت قريب به اتفاق سوداگران و معامله‌گران مدينه را تشکيل مي‌دادند. مدينه در روزگار قديم هميشه در مبادلات بازرگاني ميان دو امپراتوري ايران و روم نقش ميانجي و واسطه‌گري داشته است.  به همين علت ساکنان مدينه در دو مسير تجاري شام و يمن، از راه خشکي و دريا در تکاپو بودند. بنا به گزارش يعقوبي، يثرب تا درياي سرخ سه روز راه فاصله داشت.  همین امر سبب رونق و شکوفايي تجارت دريايي ساکنان یثرب در طول ساليان متمادی شده بود؛ سرزميني که خود داراي آب‌ها و نخلستان‌هاي فراواني بود؛  اما از آنجا که زراعت و کشاورزي و گسترش باغات و نخلستان‌ها شغل اصلي مردم مدينه بود و زندگي اقتصادي آنان بدان وابستگی داشت، بيشترين تمرکز نيروي کار ساکنان، به‌ويژه يهوديان، به امور کشاورزي معطوف بود. از روايت منابع اسلامی چنين برمي‌آيد که ميان يهوديان با پیامبر و صحابۀ ايشان در امر مبادله کالا معاملات تجاری وجود داشته است.  آنچه در مورد خصوصيات رفتاري يهوديان در امر تجارت گزارش شده، بيانگر حرص و طمع، مال‌دوستي و مال‌اندوزي آنان است، همچنين اشتغال آنها به موضوع ربا، زمينۀ تسلط و کنترل آنان بر اقتصاد مدينه را فراهم کرده بود و چه بسيار از ساکنان مدينه در معاملات خود با يهود، اموال خود را از دست داده بودند.  کالایی که در تجارت داخلي مبادله مي‌شد، معمولاً محصولات کشاورزي و دام بود. ساکنان باديه، اسب، شتر و گوسفند و فرآورده‌هاي لبني و پشم و پوست را براي عرضه ارائه مي‌کردند و بيشترين دادوستدها، ميان اهل مدينه و اهل باديه صورت مي‌گرفت. در مقابل، يهوديان دست‌ساخته‌هاي خود از جمله ادوات نظامي، سپر و برخی از ابزارآلات کشاورزي توليدي خود را به آنها مي‌فروختند. 
    اگر بخواهيم شرايط حاکم بر تجارت مدينه را دريابيم، آيات قرآني در اين زمينه کمک شاياني می‌کنند. برخي از آيات بيانگر اين هستند که فعاليت‏هاي تجاري در مدينه از سطح بالايي برخوردار بوده است.  يهوديان بسیاری در عرصۀ تجارت فعال بودند که یکی از آنان ابن‌سنينه،  فردي تاجرپيشه و لباس‌فروش بود.  از دیگر تجار يهودی که در خارج از مدينه معروف بود، مي‌توان به ابورافع سلام‌بن ‌ابي‌الحقيق اشاره کرد.  اما به‌طورکلي شهرت تجارت در ميان يهودیان مدينه از آن بني‌قينقاع بود که هم تاجرپيشه و هم طلافروش بودند.  و بازاري به‌نام بني‌قينقاع در نزديکي پل وادي بطحان در مدينه داشتند. سمهودي از اين بازار به‌عنوان بازاري بزرگ  ياد مي‏کند.  در بازار بني‌قينقاع فعاليت‏هاي تجاري و جنب‌وجوش زيادي در زمينۀ خريد و فروش کالا صورت می‌گرفت؛ به‌طوري‌که صداي فروشندگان از دور شنيده مي‏شد.  آنچه در اين بازار عرضه مي‏شد، حاصل فعاليت‏هاي زراعي و پیشه‌وری بود که زمينۀ جلب اهل باديه و شهرهاي مجاور و همچنين کاروان‌‌ها و مسافران را به اين بازار فراهم مي‏کرد. يهوديان در خريد و فروش و تجارت مواد غذايي، همچون آرد و کشک نیز در مدينه فعال بودند. بنا به روايتي، اميرمؤمنان علي خواست از يک فرد يهودي يک دينار آرد بخرد؛ اما فرد يهودي وقتي فهميد که ايشان داماد پيامبر است، از گرفتن پول امتناع کرد. در روايتي ديگر آمده است که فرزندان حضرت علي گرسنه بودند، بنابراين آن حضرت با يک دينار به بازار رفت و از يک يهودي مقداري آرد خريد.  مسلمانان تا پیش از اخراج يهوديان بني‌قينقاع، نیازمندی‌های خود را از بازار ايشان تهيه مي‏کردند؛ چنان‌كه عبدالرحمن‌بن‌ عوف در آغاز مهاجرت مسلمانان به مدينه، به بازار بني‌قينقاع رفت و مقداري کشک و روغن خريد. 
    يهوديان در برخي از حرفه‏هاي سودآور، همچون زرگري، اسلحه‏سازي و بافندگي، فعالیت ويژه‏اي داشتند و شراب‏گيري و تجارت آن، از اختصاصات آنان بود. در تجارت و بازرگاني گندم، جو و خرما نیز از ساير ساکنان يثرب فعال‏تر بودند. 
    2ـ2. رباخواری
    يهوديان با انواع ابزارها به توسعۀ اموال و دارايي‏هاي خود مي‏پرداختند و در اين زمينه هم حرص فراواني داشتند. علل ثروث‌اندوزی آنان را باید در فعالیت‌های ویژه‌ای همچون رباخواري، احتکار، رهن، نسيه و خريد و فروش کالا دید. البته از نظر خود يهوديان، در معاملات آنان هيچ‏گونه عيب و نقصي تصور نمي‏شد.  آنها اموال و دارايي خود را با رباي بالا به اعراب قرض مي‏دادند و در برخي از معاملات تجاري خود مبناي فروش را براساس طلا با طلا، نقره با نقره و دينار با دينار قرار می‌دادند. اين روش فقر ساکنان مدينه را به‌همراه داشت.  يهودياني که بر اين مبنا معامله مي‌‌کردند، چند برابر مال يا پولي را که قرض داده بودند، طلب مي‏کردند و گاهي نرخ سود دريافتي چندين برابر اصل قرض بود. در روايتي که از قول پيامبر نقل شده است، ايشان فرموده‏اند: معاملۀ طلا با طلا رباست، مگر اينکه همسنگ خودش باشد. نقره، خرما، جو نیز مشمول همین شیوه بودند.  زماني که مسلمانان موفق به ايجاد بازار مستقل از يهود شدند، همين معيار که رسول خدا فرموده بودند، در معاملات اقتصادي مسلمانان مبنا قرار گرفته شد. يهوديان در معاملات و دادوستدهاي خود، بيشتر ترجيح مي‏دادند از طلا و نقره استفاده کنند؛ چنان‌كه يک فرد يهودي ديناري به رسول خدا داده پس همان را از رسول خدا تقاضا کرد.  آنچه در روابط اقتصادی یهودیان با اهل مدينه بسيار برجسته بود، اين بود که پول را در قالب ربا به قرض مي‏دادند.  قرآن اين رفتارهاي يهود در باب رباخواري را مذمت کرده و آنان را به این دلیل که اموال مردم را به باطل مي‏خوردند، سرزنش نموده است. 
    با وجود تأکيد آیات قرآني بر تحريم رباخواري و اعلام عذاب براي رباخواران، باز شاهد فعاليت‏هاي يهود در گرفتن ربا از مردم مدينه‌ايم. امری که ترويج معاملات ربوي در ميان ساکنان مدينه را قوت می‌بخشید. البته خود اعراب نیز قبل از ظهور اسلام سابقۀ رباخواري داشتند؛  اما نزول آيات مختلف قرآني برای مقابله با اين پديدۀ نابهنجار ـ که اساس جامعۀ مسلمانان را در معرض خطر وابستگي شديد اقتصادي قرار داده بود ـ باعث شد گروه‌هاي فرودست جامعه از اين استثمار فاصله گيرند و مرز معاملات ميان مسلمانان و يهوديان مشخص و متمايز شود؛ چراکه رمز رستگاري مؤمنان، پرهيز از پديدۀ رباخواري بوده است. 
    3ـ2. دلالی و احتکار
    يکي ديگر از رفتارهاي يهود در عرصۀ اقتصادی اين بود که دلالان يهودي از ناآگاهي اهل باديه در امور اقتصادي استفاده می‌کردند و کالاهاي خود را با قيمت گزافی به آنها می‌فروختند که اين روش موجب خسارت مالي و اقتصادي به اهل باديه مي‏شد. به همين علت، پيامبر رفتار افرادي را که در عرصۀ اقتصادي بدین شیوه عمل می‌کردند، مذمت کرد.  آنان همچنين کالا را پیش از رسيدن به بازار و شهر مدينه، از صاحبان کالا خريداري می‌کردند؛ سپس خود آن را به مدينه می‌آوردند و با قيمت‏هاي بسیار بیشتری به‌فروش مي‏رساندند. از سوی ديگر، برخی محصولات را انحصاري و احتکار مي‏کردند. پيامبر در اين زمینه از دو عمل نهي کردند: نخست به استقبال کاروان رفتن و دوم اينکه شهرنشين‏ها خريد و فروش (دلالي) کنند.  پس آنچه در رفتارهاي اقتصادي يهود در عرصۀ تجارت داخلي نمايان است، اين است که آنها نقش واسطه را بين تولیدکنندگان بادیه‌نشین و مردم ایفا مي‏کردند.
    يکي از سياست‏هاي يهود در مدينه، احتکار کالا بود تا بدين شکل سطح قيمت‏ها و تقاضاها بالا برود و آنها به‌راحتي بتوانند کالاهاي مهم و راهبردی خود را با قيمت بالا عرضه کنند. در پی اين عمل، سود سرشاری از فروش کالا نصیب آنان می‌شد. در مدينه فروش نسيه نیز رايج بود؛ بدين شکل که مردم ثمر خرماي خود را پيش‌فروش می‌کردند و اجناسي را می‌خريدند. همچنین رسول خدا طعامي از يک يهودي به‌صورت نسيه خريداري کردند.  اما بعد از خودکفایی مسلمانان، پيامبر اصول و مباني اقتصادي صحیح و معيني را براي اين‌گونه معاملات بنيان نهادند؛ برای نمونه فرمودند: در معاملۀ سلف، وزن و معيار سنجش بايد معلوم باشد. در غير اين‌صورت، معامله‏اي که خارج از اين چهارچوب شکل بگيرد، ربوي است.  ثروت و فراواني امکانات مالي يهود در مدينه، آنان را مورد توجه و نظر نيازمندان قرار داده بود و از اين رهگذر معاملاتی به‌صورت رهن انجام مي‏دادند. به‌طوری‌که پيامبر کالايي (پيراهني) را براي ميسره از يک مرد يهودي خريد و براي خودش هم سی وسق جو در ازای رهن گذاشتن يک سپر آهني، خريداري کرد.  همچنين کعب‌بن ‌اشرف يهودي ـ که پيامبر کساني را مأمور قتل وي کرده بود ـ شرط کرد در برابر طعامي که از وي طلب مي‏کنند، چيزي به رهن بگذارند.  از آنچه بيان شد، پرواضح است که يهوديان فعاليت‏هاي مختلفی را در عرصۀ اقتصادی انجام مي‏دادند تا ثروت هنگفتی به ‌دست آورند. آنان حتي گوشت و پيه حيوانات مردار و خوک را جمع می‌کردند و مي‏فروختند.  پيامبر اين عمل يهود را مذمت کردند و فرمودند: «خدا يهود را بکشد که پيه حرام را آب کردند و فروختند و پولش را خوردند». 
    4ـ2. تجارت خارجی
    در زمینۀ‌ فعاليت‌هاي تجاري و بازرگاني يهود، گزارش‌هاي موجود صورت روشني از اين فعاليت‌ها در سطح خارجي ارائه نمي‌دهند؛ اما به‌نظر می‌رسد که يهودیان در زمينۀ تجارت خارجي هم نقش ايفا می‌کردند. آنها در سکونت‌گاه‌هاي خود ايستگاه‌هاي تجاري مهمي را بر سر راه‌هاي تجاري حد فاصل يمن و شام برپا می‌نمودند؛  امري که ما را به اين باور مي‌رساند که يهوديان بهرۀ فراواني از تجارت در سطح خارجي داشته‌اند؛ چنان‌که يکي از تجار و بازرگانان يهود به‌نام ابورافع خيبري کاروان‌هاي تجاري خود را به شام اعزام مي‌نمود و از آنجا پارچه‌هاي مختلفي وارد مدينه مي‌کرد.  در روايت دیگری آمده است که مردی يهودي به‌نام اذنيه در مکه در حوزۀ فعاليت‌هاي تجاري و بازرگاني زبانزد شده بود و اين امر باعث خشم قريش شده و با وي دشمني و عداوت می‌کردند. 
    بنابر آنچه گفته شد، مي‌توانيم ميزان نفوذ يهود و گسترۀ نفوذ اقتصادي آنان را در جزيرة‌العرب، به‌ويژه پیش از ظهور پيامبر و اوايل دولت ايشان در مدينه، مشاهده كنيم؛ قدرتي که به خشم اعراب منجر شد؛ ازاین‌رو درصدد محدود کردن اين سلطۀ اقتصادي يهود، به‌ويژه در مدينه، برآمدند. برای نمونه رهبر خزرجيان، محمدبن‌ نعمان بياضي، در يکي از ايام جنگ‌های بعاث، درحالي‌که قومش را آمادۀ جنگ مي‌کرد، چنين گفت: «به خدا سرم را نخواهم شست تا زماني که شما را در منازل بني‌قريظه و بني‌نضير بر آب گوارا و خرماي فراوان فرود نياورم»؛  و چه‌بسا اين امر سبب شد اهل يثرب از نيروي خارجي (غسانيان) براي دفع يهود ياري بگيرند. 
    5ـ2. ديگر فعاليت‌هاي اقتصادی يهود
    يهوديان براي تأمين منافع مالي خود و ثروت‌اندوزي در عرصۀ تجارت، به فعالیت‌های مختلفی روي مي‌آوردند که تجارت برده يکي از آنهاست؛ چنان‌که وقتي سلمان اسير شد، توسط يک تاجر بردۀ يهودي در وادي‌القري فروخته شد و مرد يهودي ديگري به نام عثمان‌بن الشهل از طايفۀ بني‌قريظه او را خريد.  فروش بردگان در مدينه، توسط يهود و در جوار بازار بني‌قينقاع صورت مي‌گرفت؛ چنان‌که ابوسعيد خدري ضمن روايتي به اين موضوع اشاره کرده‌ است.  از ديگر فعاليت‌هاي تجاري يهود، بزازي و پارچه‌فروشي بود؛ چنان‌که عايشه ضمن روايتي به فروش پارچه توسط يهود اشاره مي‌کند.  آنها همچنين در فروش املاک و مستغلات و اراضي و خانه‌ها هم فعاليت داشتند. 
    3. وضعيت اقتصادی مسلمانان در سال‌های آغازين هجرت و روابط اقتصادی با يهود
    بنا به شواهد موجود تاریخی، در سال‌های آغازین هجرت، روابط اقتصادی و معاملات تجاری فراوانی میان مسلمانان و یهودیان بر مبنای خرید و فروش کالا به‌صورت نقد، نسیه و رهن در جریان بود؛ اما مشکلات و بحران اقتصادی مسلمانان مدینه در برابر یهود، زمانی نمایان و تشدید شد که تعداد زیادی از مهاجرین از مکه به مدینه آمدند و در منازل انصار سکنا گزیدند.  این رویداد می‌توانست سرآغاز وابستگی اقتصادی مسلمانان به یهودیان باشد. وضعیت وخیم اقتصادی مسلمانان را می‌توان در خلال آیات قرآن به‌خوبی مشاهده کرد.  البته این شرایط نامناسب اقتصادی می‌توانست حاصل جنگ‌های طولانی‌مدت میان اوسیان و خزرجیان نیز باشد که پیامد آن، تخریب زیربناهای اقتصادی مدینه بود. به همین سبب، ورود مهاجرین نه‌تنها شرایط را بهبود نبخشید، بلکه پریشانی وضعیت اقتصادی انصار را تشدید کرد؛ چراکه انصار محصولات زراعی را در حد ضرورت کشت می‌کردند؛ از سوی ديگر، مهاجرین مردمانی تجارت‌پیشه بودند و شناخت کافی از روش‌های کشت و زراعت در سطح وسیع را نداشتند. به همین علت، مسلمانان مجبور بودند بخش عمده‌ای از نیازهای روزمرۀ خود را از طریق خرید از یهودیان برطرف کنند؛ چنان‌که پیامبر از یک یهودی مقداری جو قرض گرفت و سپر خود را نزد وی به رهن گذاشت. 
    روابط اقتصادی مسلمانان با یهودیان، متقابل و در قالب خرید و فروش صورت می‌گرفت؛ اما وابستگی مسلمانان به یهودیان در سال‌های نخستین نمود بیشتری داشت. بنا به شواهد موجود، پیامبر از یک مرد یهودی سی دینار قرض گرفته بود؛ اما مرد یهودی یک روز زودتر از موعد مقرر نزد پیامبر آمد و طلب خویش را خواستار شد. پیامبر هم به عمربن‌خطاب فرمودند: روز بعد مرد یهودی را به فلان نخلستان ببر که روز اول میوۀ آن را پسندیده و خواستۀ او بوده است. اگر پسندید، از محصول آن یک مقدار و چند من هم به او بیشتر بدهد.  نمونۀ دیگر اینکه امیرالمؤمنان علی با یک زرگر یهودی از بنی‌قینقاع وعده گذاشت که گیاه اذخر (گیاهی خوشبو و معطر) بیاورد و به او بفروشد تا هزینه مراسم ازدواج خود با حضرت زهرا را فراهم کند.  این شرایط بدان جهت بود که مسلمانان مهاجر در سال‌های نخستین ورود به مدینه، هنوز در عرصۀ زراعت ورود پیدا نکرده بودند و نخلستان‌های انصار نیز کفاف نیازهای روزمرۀ مسلمانان را نمی‌داد. بنابراین به‌نظر می‌رسد که مسلمانان برای رفع نیازهای روزمرۀ خود هم با مشکل مواجه بودند و مجبور بودند از یهودیان قرض بگیرند یا برای آنان کار کنند؛ چنان‌که فردی به‌نام ابوشحم یهودی یک بار خرما از پدر جابربن ‌عبدالله طلبکار بود که فرزندش در موعد مقرر ادا کرد.  در روایتی دیگر آمده که پیامبر با گرسنگی مواجه بود. خبر آن به حضرت علی رسید. ایشان هم برای جست‌وجوی کار، به بستان یک یهودی رفت و برای وی هفده سطل آب از چاه کشید و در ازای هر سطل، خرمایی دریافت کرد. شخص یهودی به حضرت علی فرصت انتخاب هفده دانه خرمای عجوه داد. پس حضرت علی خرماها را گرفت و نزد پیامبر رفت. 
    در روابط اقتصادی میان مسلمانان و یهودیان، پرداخت بهای کالا به‌صورت نقد، قرض و رهن صورت می‌گرفت؛ اما آنچه بر این روابط تأثیر می‌گذاشت، این بود که اساس فعالیت‌های اقتصادی یهود مبتنی بر سود ربوی بود؛ به‌گونه‌ای‌که بعدها مسئله ربا یکی از عوامل تفکیک‌کنندۀ روابط اقتصادی میان آنها شد.
    نیازمندی مسلمانان در سال‌های نخستین به یهودیان، سبب شد تا آنان مورد تحقیر واقع شوند و یهودیان با زخم زبان، عداوت خود را با مسلمانان نمایان سازند. از طرفی، یهودیان گه‌گاه نزد مسلمانان می‌آمدند و به‌صورت حق‌به‌جانب اظهار می‌کردند: «بی‌جهت پول‌های خود را در راه دین مصرف نکنید. می‌ترسیم که شما فقیر و تهی‌دست شوید؛ خصوصاً که نمی‌دانید سرانجام این کار چیست و به کجا خواهد انجامید».  این رفتار یهودیان مجادلاتی را در پی داشت که نمونۀ آن نزاع میان ابوبکر و فَنُحَاص یهودی بود که ابوبکر به صورت وی سیلی زد. 
    یکی دیگر از روش‌های یهود برای در تنگنا قرار دادن تازه‌مسلمانان این بود که گروهی از آنان با خودداری از پرداخت طلب‌ها یا امانت‌هایی که در ذمۀ آنان بود، تازه مسلمانان را تحت فشار قرار می‌دادند و می‌گفتند: حقوقی که شما بر ما داشتید، مربوط به پیش از اسلام آوردن شما بود؛ حال که به پیامبر ایمان آورده‌اید، حقوقتان از بین رفته است؛ و آنان در این زمینه هیچ‌گونه احساس مسئولیتی نداشتند.  در مقابل این رفتار یهود، پرداخت بدهی‌های مالی (دیون) مسلمانان به یهود در موعد مقرر، همیشه مورد توجه پیامبر بود؛ چنان‌که در جریان کوچ بنی‌نضیر به‌ دستور پیامبر، ایشان به آن حضرت گفتند: ای پیامبر! شما دستور به اخراج ما دادی، درصورتی‌که طلب و دیون ما پرداخت نشده است. پیامبر دستور دادند در پرداخت طلب و ادای قرض یهود شتاب شود.  سخت‌گیری‌های یهودیان در طلب مال خود از مسلمانان به‌گونه‌ای بود که گاهی اوقات مسلمانان را مجبور می‌کردند برای ادای قرض‌هایشان، لباس‌هایشان را بفروشند؛ چنان‌که ابی‌حدود اسلمی بر اساس اصرار یک فرد یهودی به پرداخت بدهی مالی‌اش، باید لباسش را می‌فروخت. به همین سبب وی به پیامبر شکایت کرد. پیامبر هم در ازای پرداخت چهار درهم، مانع این کار فرد یهودی شد.  گاهی اوقات یهودیان حتی از پرداخت کالای خود به‌صورت نسیه نیز خودداری می‌کردند؛ چنان‌که پیامبر خواست از یک تاجر یهودی دو پیراهن به صورت مسیه بگیرد؛ اما تاجر یهودی درخواست پول نقد نمود و خواستۀ رسول خدا را رد کرد.  یهودیان برای کسب درآمد، حتی ظروف طلا و نقرۀ خود را به ساکنین مدینه و مکه امانت می‌دادند. بنا به گزارش ابن‌سعد، زمانی که کنانه، همسر صفیه، در جریان جنگ خیبر اسیر شد، پیامبر از وی پرسید: ابزار و ظروف زرین شما که به مردم عاریت می‌دادید، کجاست؟  این روایت بیانگر آن است که یهودیان در تمامی عرصه‌های اقتصادی، حتی عاریت دادن ظروف طلا و دیگر ابزارآلات به‌عنوان منابع درآمد مالی، فعالیت داشتند.
    در خلال روابط اقتصادی که میان یهودیان و مسلمانان برقرار بود، گاهی اوقات درگیری‌هایی هم رخ می‌داد. روایت‌های فراوانی مبنی بر منازعه، کشمکش و نزاع‌هایی میان مسلمانان و یهودیان در بازار بنی‌قینقاع در دست است.  چنان‌که ابن‌هشام روایت کرده است، زیدبن‌ لصیت یهودی در بازار بنی‌قینقاع با عمربن ‌خطاب به زدوخورد پرداخت.  بااین‌حال این برخوردها در سال‌های نخست سبب نشد مسلمانان از تردد و معامله در بازار بنی‌قینقاع پرهیز کنند؛ چنان‌که رسول خدا در این بازار حضور پیدا می‌کرد؛  چراکه این بازار از مهم‌ترین مراکز تجاری در شهر مدینه بود و اهمیت آن به‌گونه‌ای بود که بعد از جنگ بدر، پیامبر یهودیان را در آن گرد آوردند و آنان را از همبستگی با کفار برحذر داشتند و عاقبت کارهایشان را به آنان یادآوری کردند.  با توجه به آنچه بیان شد: از بدو ورود مهاجرین به مدینه و سال‌های آغازین تشکیل دولت توسط پیامبر، مسلمانان مهاجر به‌سبب ترک خانه و کاشانۀ خود، و گروه انصار هم به‌دلیل رقابت‌های قبیله‌ای، به‌ویژه وقوع جنگ بعاث میان اوس و خزرج در سال‌های پیش از آن ـ که به تخریب بنیان‌های اقتصادی آنها در مدینه منجر شده بود ـ نتوانسته بودند در اقتصاد مدینه حضور فعال و مؤثری داشته باشند. همین امر سبب وابستگی آنان شده بود و یهودیان هم از این فرصت استفاده کرده و با قرض دادن کالای خود و درخواست بازپرداخت‌های هنگفت و سنگین، زمینۀ فقر روزافزون مسلمانان را فراهم ساخته بودند و بنا به آیات قرآنی، اموال مسلمانان را به باطل می‌خوردند. 
    4. راهبردهای رسول خدا برای خودکفايی اقتصادی مسلمانان
    یهودیان در مقایسه با مسلمانان توانمندی اقتصادی بسیار بالایی داشتند. شاهد این مدعا این است که وقتی مخیریق (از طایفۀ بنی‌نضیر) اسلام آورد و در جنگ اُحد به شهادت رسید، اموالی که از وی به‌جای ماند، شامل هفت محوطه نخلستان خرما بود  که دارایی فراوانی به‌شمار می‌رفت.
    براساس آنچه بدان پرداخته شد، آشکار گردید که در سال‌های اولیه، اقتصاد مدینه در کنترل و تسلط یهودیان بود و آنان به روش‌های مختلف، دارایی‌های مسلمانان را از آن خود می‌کردند. همچنین تمام تلاش و عملکرد اقتصادی آنان در جهت استثمار ساکنین مدینه متمرکز شده بود. این امر افزایش فزایندۀ ثروت آنان و فقر و پریشانی اوضاع اقتصادی مسلمانان را در پی داشت. به همین سبب، پیامبر درصدد برآمد راهبردهایی در جهت خودکفایی و رشد زیرساخت‌های اقتصادی مسلمان و ایجاد یک اقتصاد کاملاً مستقل اتخاذ کنند؛ چراکه اقتصاد مسلمانان در سال‌های نخستین بسیار شکننده و وابسته به یهودیان بود. مهم‌ترین اقداماتی که پیامبر در این زمینه به کار بستند، عبارت بود از:
    1ـ4. برپايی بازار مستقل از يهوديان
    جایگزینی بازار، از مهم‌ترین راهبردهای مدیریتی پیامبر بود تا بدین شیوه مسلمانان وابسته به بازار بنی‌قینقاع نباشند و از احتکار کالا توسط یهود و تسلط اقتصادی آنان جلوگیری کند. یهودیان بازارهای مهم دیگری به‌جز بازار بنی‌قینقاع هم در اختیار داشتند که از آن میان می‌توان به بازار حُباشه که مرکز دادوستد و تجارت بود، اشاره کرد.  به‌نظر می‌رسد فعالیت گستردۀ تجاری یهود در این بازارها سبب شد که پیامبر در منطقۀ «بقیع غرقد» در شرق مسجدالنبی اقدام به برپایی بازاری کند  و چه‌بسا پیامبر با این کار می‌خواست تجارت را از قبضۀ یهود درآورد و با آنان به رقابت تجاری بپردازد؛ چراکه بیشتر مهاجرین از تجار قریش بودند. شاید هم برای رهایی جامعه از برخی حرفه‌ها و پیشه‌هایی بود که با ارزش‌های اسلامی تعارض داشت. یکی از مهم‌ترین خصیصه‌های بازار تأسیسی پیامبر در مقایسه با بازار یهودیان، این بود که در این بازار از هیچ کسی حقی ضایع نمی‌شد و پیامبر خود بر بازار نظارت داشت. از طرفی، مالیاتی هم از فروشندگان کالا در این بازار گرفته نمی‌شد.  ارائۀ این تسهیلات و سیاست‌هایی که پیامبر در این زمینه در پیش گرفتند، برای این بود که بازار مسلمانان توان رقابت با یهودیان و فائق آمدن بر چالش‌های فراروی خود را داشته باشد. این امر، هم به توانمندی بازاریان مسلمان کمک می‌کرد و هم خریداران در این بازار با خیالی آسوده می‌توانستند کالای موردنیاز خود را تهیه كنند و نگران کم‌فروشی، گران‌فروشی و غش در معامله ـ که از خصایص فروشندگان یهود بود ـ نباشند. پیامبر این بازار را به‌عنوان صدقه به مسلمانان بخشید. این بازار احداثی با اقبال عمومی ساکنان مدینه روبه‌رو شد. این بازار، با اینکه در نزدیکی بازار بنی‌قینقاع ساخته شده بود،  مورد توجه تجار داخلی و خارجی قرار گرفت. علت توجه به این بازار این بود که بازار در مکانی مناسب در ورودی شهر مدینه و در مسیر راه شام، یمن و مکه قرار داشت و مسلمانان هم به‌راحتی به این بازار دسترسی داشتند و بازدیدکنندگان از سختی‎‌های گذرگاه‌هایی که به بازار بنی‌قینقاع منتهی می‌شد، به‌دور بودند.  مکان بازار ابتدا در نزدیکی بازار بنی‌قینقاع بود که سبب خشم یهودیان شد؛ چنان‌که کعب‌بن ‌اشرف یهودی داخل بازار می‌شد و طناب سایه‌بان‌ها زا قطع می‌کرد. رسول خدا نیز به‌ناچار چون نمی‌خواستند از موضع خشم و عصبانیت برخورد کنند، بازار را به مکانی دیگر در مدینه انتقال دادند.  بدون شک، ایجاد بازار توسط پیامبر برای مبارزه با سلطۀ اقتصادی و استثمار یهودیان و جلوگیری از گران‌فروشی، احتکار و معاملات ربوی آنان بود. از سوی ديگر، به بهبود وضعیت اقتصادی و معیشتی مسلمانان کمک شایانی مي‌کرد؛ چراکه بازار احداثی مسلمانان یک تفاوت اساسی با بازار یهود داشت و آن حاکم بودن روح شریعت اسلامی و قوانین مبتنی بر وحی بود.
    2ـ4. رهاسازی و احياء منابع آبی
    یکی از مهم‌ترین نیازهای جامعۀ انسانی دسترسی به آب تمیز است. رشد روزافزون جمعیت مسلمانان در مدینه و گسترش و توسعۀ کشاورزی آنان، برنامه‌ریزی و مدیریت کارآمدی طلب می‌کرد؛ چراکه دستیابی به تعادل نسبی در زمینۀ عرضه و مصرف آب، یک اصل اساسی و ضروری برای مدیریت جامعۀ تحت حاکمیت پیامبر بود. بنا بر این ضرورت، پیامبر برای تحقق اهداف بلندمدت خود باید به منابع آبی‌ای که حیات جامعۀ مسلمانان مدینه بدان وابسته بود، دست می‌یافت؛ چراکه بیشتر چشمه‌ها و چاه‌های پرآب مدینه در اختیار یهودیان بود. ازاین‌رو دستیابی به منابع آبی مهمی که یهودیان در اختیار داشتند، یکی از برنامه‌ها و اهداف راهبردی پیامبر شد. از جملۀ آنها چاه رومه بود که در تملک یک یهودی قرار داشت و مسلمانان از وی آب خریداری می‌کردند. این چاه منبع آب مهمی برای مسلمانان به‌شمار می‌رفت و مسلمانان به‌وسیلۀ آن سیراب می‌شدند.  بنابراین پیامبر فرمودند: «هرکس اقدام به خرید چاه رومه کند، خداوند او را می‌بخشد».  این توصیه و تشویق پیامبر سبب شد تا عثمان‌بن ‌عفان با پرداخت 35 هزار درهم آن را خریداری کند.  مردم بعد از اینکه چاه آب خریداری شد، از آب آن نمی‌نوشیدند، مگر اینکه هزینۀ آن را پرداخت کنند. هزینۀ به‌دست‌آمده هم به فقرا و ابن‌سبیل اختصاص می‌یافت. 
    3ـ4. تنظيم معاملات تجاری براساس قوانين اسلامی
    موضوع بازار، خودکفایی و رفع وابستگی به یهود، دوری از هرج‌ومرج و نظارت بر شرایط فروش کالا، از مهم‌ترین مسائلی بود که مورد توجه پیامبر قرار گرفت. این توجه پیامبر به بازار باعث شد در دوران بعد بخشی از کتب فقهی به مسائل بازار اختصاص یابد و بابی تحت عنوان «باب البیوع» که شامل دستورات پیامبر در زمینۀ فروش کالا میان مسلمانان و یهودیان و سایر ادیان و ممنوعیت‌هایی در زمینۀ فروش برخی کالاها بود، در کتب فقهی گنجانده شد.  تمام تلاش‌های پیامبر در راستای کنترل قیمت‌ها، جلوگیری از احتکار و غش در معامله، فروش خرما قبل از به ثمر رسیدن، ممانعت از تقلب و کم‌فروشی، نظارت بر اوزان و مقادیر، و نهی از معاملات مبتنی بر ربا بود.  براساس گزارش منابع تاریخی، بعد از هجرت پیامبر از مکه به مدینه، مهم‌ترین موضوعی که مورد توجه ایشان قرار گرفت، تأسیس مسجد و پس از آن برپایی بازار بود که اهمیت زیادی داشت. در واقع، برپایی بازار برای جلوگیری از رسوخ معاملات مبتنی بر ربا که یهودیان بدان مبادرت داشتند، بود. پیامبر با نظارتی که بر بازار داشتند، قوانین نوین اسلامی را که مانع از احتکار کالا و غش در معامله می‌شد، جاری می‌کردند.
    در دولت جدید پیامبر، مناسبات اقتصادی مبتنی بر قوانین شریعت اسلامی بود. این امر تغییراتی در شیوۀ تجارت با یهود ـ که بخش عمدۀ اقتصاد آن مبتنی بر ربا بود ـ ایجاد کرد و سبب شد اقتصاد یهود با چالش‌هایی مواجه شود. در واقع، اتخاذ این راهبرد اقتصادی از سوی پیامبر سبب موضع‌گیری‌ و برانگیخته شدن یهودیان گردید که با حادثۀ بازار بنی‌قینقاع، به اوج اختلاف و بروز جنگ رسید.
    4ـ4. کارآفرينی و تشويق به مشارکت اقتصادی
    کارآفرینی برای توسعۀ اقتصادی جوامع به‌عنوان یکی از ارزان‌ترین ابزارها با بهترین نتیجه و بیشترین کارایی مطرح‌اند  از سوی ديگر، فرد كارآفرین، نوآور، خلاق و مسئولیت‌پذیر است. کارآفرینان با ویژگی خلاقیت، براساس فرصت‌ها در زمان‌های مناسب قادرند محصولی جدید یا خدماتی نو به جامعه ارائه کنند. حال باید دید پیامبر در این عرصه چگونه عمل کرده است.
    تمامی تلاش پیامبر در جهت مشارکت حداکثری مسلمانان در عرصۀ اقتصادی مدینه بود؛ به‌گونه‌ای‌که تسهیلات مختلفی برای ورود مسلمانان و افزایش سهم آنان در اقتصاد مدینه، به‌ویژه در فعالیت‌های زراعی، از طریق احیاي زمین‌های بایر فراهم نمود؛  سپس از طریق به اقطاع دادن اراضی کشاورزی، به توسعۀ اقتصادی جامعۀ مدینه نیز کمک کرد.  از سوی ديگر، پیامبر تأکید داشت که مسلمانان باید از دسترنج خود بهره ببرند؛ همان‌گونه‌که داود نبی حاصل دسترنج خود را می‌خورد.  بر اثر تشویق‌های پیامبر ـ که بیشتر بر فعالیت‌های کشاورزی متمرکز بود ـ گروه مهاجرین در توسعۀ اقتصادی مدینه، به‌ویژه کشت گندم مشارکت فعالی پیدا کردند؛ چنان‌که طلحةبن عبیدالله نخستین کسی بود که به کشت گندم در دره‌های شمال مدینه مبادرت ورزید. وی به‌وسیلۀ بیست شتر آبکش، در این اراضی که همگی ظرفیت پرورشی بالایی داشتند، این کار را به انجام می‌رساند.  این بهبود و پیشرفت در امر کشاورزی مدینه، مرهون تلاش و کار عدۀ بسیاری از مهاجرین در امور زراعی بود که با به‌دست گرفتن اراضی وسیعی از جمله در درۀ بطحان و سرزمین غابه در شمال غربی مدینه و قطع درختان گز این نواحی، به توسعۀ کشاورزی و کاشتن نخل به‌جای آن و گندم در سرزمین قناه اقدام کردند. در حوزۀ بازرگانی هم این گروه از مهاجرین به‌صورت تخصصی ورود پیدا کردند؛ به‌طوری‌که افراد مشهوری از اهل مکه توانستند در مدینه به امر تجارت روی بیاورند؛ از باب نمونه، عثمان‌بن عفان در خرید، فروش، تجارت و حمل کالا به بازار بنی‌قینقاع نقش داشت.  توصیه‌ها و تأکیدات پیامبر در جلب مشارکت مهاجرین و روی آوردن آنان به امر تجارت نیز مؤثر بود؛ چراکه رسول خدا تجارت را مقدس می‌دانستند و تأکید داشتند «کسی که به‌سوی بازار روی می‌آورد، به‌مانند مجاهدی است که در راه خدا گام برمی‌دارد. هر کسی که کالا را در بازار احتکار کند، به مانند ملحدی است که در کتاب الهی آمده است».  براین‌اساس، عثمان‌بن عفان خرما را در حجم‌های بالا به بازار بنی‌قینقاع می‌آورد و به فروش می‌رساند.  در واقع، همین فعالیت‌های تجاری بود که سبب افزایش توانمندی مالی مهاجرین شد. عبدالرحمن‌بن ‌عوف نیز در تجارت دارای شهرت بود. بنا به گزارش ابن‌عبدالبر، وی فردی پرکار در عرصۀ تجارت و صاحب دارایی و ثروت فراوان، از جمله هزار شتر، سه هزار گوسفند و صد اسب بود که در اطراف بقیع چرا می‌کردند.  وی در جرف هم برای کشاورزی از بیست شتر آبکش استفاده می‌کرد.  همچنین در زمینۀ تجارت، با شام در ارتباط بود؛ به‌طوری‌که یکی از کاروان‌ها تنها دارای پانصد شتر با انواع کالای گران‌بها جهت تجارت با مدینه بود.  بدون تردید، ساکنین مدینه دارای اين‌گونه تجار بودند که در امر تجارت فعالیت داشتند و توانستند در جهت راهبردهای اقتصادی پیامبر گام بردارند و مانع از احتکار کالا توسط یهودیان شوند. پیامبر نیز با مدیریت کارآمد خود توانستند به‌تدریج کنترل اقتصاد بازار را در دست بگیرند و بعد از اخراج یهود از مدينه، این تسلط کامل شد و آنچه از ادوات کشاورزی و همچنین زمین‌های زراعی بود، از آن مسلمانان گردید و آن را میان مهاجرین تقسیم کردند. در برخی از نواحی، همچون خیبر نیز از قبل محصول میان یهود و پیامبر تقسیم می‌شد و روابط اقتصادی همچنان برقرار بود؛ اما دیگر این مسلمانان بودند که در عرصۀ اقتصاد مدینه و جزیرۀ‌العرب پیشتاز بودند.
    5. اخراج يهود و تأثير آن بر اقتصاد مدينه
    بنا به نظر ولفنسون، اخراج یهود از مدینه موجب تخریب بنیان‌های اقتصادی و افول وضعیت اقتصادی مدینه شد و به‌دنبال آن، تغییر شدیدی در اقتصاد مدینه صورت گرفت و امور تجاری و صنعتی رو به وخامت نهاد.  اما براساس گزارش منابع تاریخی و برخلاف نظر و تحلیل ولفنسون، به‌نظر می‌رسد اقداماتی که پیامبر انجام دادند، در راستای حفظ منافع مسلمانان و مقابله با رفتارهای ناپسند یهود (از جمله رباخواری) در مدینه بود. از سوی ديگر، به‌نظر می‌رسد یهودیانی که کانون حیات اقتصادی و مالی مدینه بودند، وقتی با افزایش تعداد مهاجرین به مدینه مواجه شدند ـ‌ که در میان آنان فعالان اقتصادی قریش و ثقیف قرار داشتند ـ احساس کردند نفوذ خود را از دست می‌دهند و در نتیجه بسیار ترسیدند. همچنین افزایش قدرت جامعۀ مهاجران و انصار پس از پیروزی نظامی و سیاسی بدر نیز سبب ازدیاد ترس یهود شد.  از سوی ديگر، اقدامات پیامبر در رویارویی با یهود، نه در جهت کسب غنیمت و حذف رقیب اقتصادی، بلکه اقدامی در کنار تمام سیاست‌های معمول دولت مدینه برای برقراری حکومت اسلامی و دفع خطرات احتمالی بود.  چنان‌که بیان شد، مهاجرین و انصار در عرصۀ تجاری و زراعی موفقیت‌هایی کسب کردند و با انتقال اراضی و اموال یهودیان به مسلمانان، شرایط اقتصادی مدینه بهبود یافت. در نواحی دیگر همچون خیبر و فدک نیز در زمینۀ محصولات اراضی به‌صورت بالمناصفه و تعیین نیمی از محصول به تعامل رسیدند. 
    نتيجه‌گيري
    این پژوهش نشان می‌دهد که از آغاز ورود مسلمانان به مدینه پس از مسئله تأمین مسکن، رفع مشکلات اقتصادی، به‌ویژه نیازهای روزانه، از مشکلات فراروی دولت پیامبر بود؛ به‌گونه‌ای‌که مسلمانان مجبور بودند با کار روزانه در اراضی یهودیان، به دریافت قوت روزانه قناعت کنند یا اینکه جنگ‌افزارهای خود را در قبال دریافت غذا به رهن بگذارند. این شرایط بیانگر وضعیت بغرنج اقتصادی مسلمانان در آن دوره است. از سوی ديگر، یهودیان با بهره‌مندی از معاملات ربوی، مسلمانان را استثمار مي‌کردند. ازاین‌رو سامان‌دهی مسائل اقتصادی مسلمانان برای اجرای سیاست‌های کلانی که دولت پیامبر در پیش گرفته بود، ضروری به‌نظر می‌رسید؛ چراکه وابستگی اقتصادی به یهودیان پیامدهای جبران‌ناپذیری برای دولت اسلامی داشت؛ دولتی که مبتنی بر آموزه‌های وحیانی بود و برقراری عدالت اجتماعی در جامعه، یکی از آرمان‌های آن شمرده می‌شد. بنابراین باید موانع اقتصادی مهمی که یهودیان ایجاد کرده بودند، برداشته می‌شد. پیامبر در گام نخست با تشویق انصار و مهاجرین، اراضی بایر را آباد کردند؛ سپس به کاشت درختان مثمر و آزاد کردن و احیاي منابع آبی پرداختند؛ به‌دنبال آن، با ایجاد بازاری مستقل و حاکم کردن قوانین اسلامی بر معاملات تجاری توانستند زمینۀ خودکفایی اقتصادی مسلمانان را فراهم کنند. تکاپوی مسلمانان و استقلال اقتصادی روزافزون آنها سبب شد تا یهودیان به حسادت و کارشکنی بپردازند. 
     
     

    References: 
    • ابن‌اثير، عزالدين علی، اسدالغابة في معرفة الصحابة، بيروت، دار الفكر، 1409ق.
    • ابن‌ادریس، عبدالله عبدالعزیز، جامعۀ مدینه در عصر نبوی، ترجمة شهلا بختیاری، قم و تهران، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه و سمت، 1392.
    • ابن‌ادريس، عبدالله، مجتمع المدينة في عهد الرسول، رساله ماجيستر، رياض، جامعة الملک سعود، 1981م.
    • ابن‌النجار، محب‌الدين ابوعبدالله، الدرة الثمينة في أخبار المدينة، تحقيق حسين محمدعلي شكري، دارالأرقم، بی‌تا.
    • ابن‌جوزي، جمال‌الدين ابوالفرج، المنتظم في التاريخ الامم والملوک، تحقيق مهدي عبدالقادر عطا و مصطفي عبدالقادر عطا، بيروت، دارالکتب العلميه، 1405ق.
    • ابن‌حبان، محمدبن احمد، صحيح ابن‌حبان بترتيب ابن‌بلبان، تحقيق شعيب الأرنؤوط، بيروت، مؤسسة الرسالة، 1408ق.
    • ابن‌حبيب، ابوجعفر محمدبن، المنمق في أخبار قريش، تحقيق خورشيد احمد فاروق، بيروت، عالم الكتب، 1405ق.
    • ابن‌حجر عسقلاني،‌ احمدبن علي، الاصابة في تمييز الصحابه، تحقيق عادل احمد عبدالموجود، بيروت، دارالکتاب العلميه، 1415ق.
    • ابن‌حنبل الشیبانی، احمدبن محمد، مسند الإمام احمدبن حنبل، تحقيق شعيب الأرنؤوط و عادل مرشد، بيروت، مؤسسة الرسالة، 1421ق.
    • ابن‌رسته، احمدبن عمر، الاعلاق النفیسه، ترجمة حسین قره‌چانلو، تهران، امیرکبیر، 1380.
    • ابن‌سعد،‌ محمد، الطبقات الکبري، ترجمة محمدمهدي دامغاني، تهران، فرهنگ و انديشه، 1374.
    • ابن‌شبه، عمر، تاريخ المدينة المنورة، تحقيق فهيم محمد شلتوت طبع علي نفقه، جده، السيد حبيب محمود احمد، 1399ق.
    • ابن‌عبدالبر، ابوعمر، الاستيعاب في معرفة الأصحاب، تحقيق علي‌محمد البجاوي بيروت، دارالجيل، 1412ق.
    • ابن‌عبدالحكم المصري، سيرة عمربن عبدالعزيز، تحقيق احمد عبيد، بيروت، عالم الكتب، 1404ق.
    • ابن‌عساكر، ابوالقاسم علي‌بن حسن، تاريخ دمشق الكبير، تحقيق عمروبن غرافه العمروي، دمشق، دارالفکر للطباعه والمنشور التواريخ، 1415ق.
    • ابن‌قيم الجوزيه، محمدبن ابي‌بكر، احكام أهل الذمة، تحقيق يوسف‌بن احمد البكري و شاكربن توفيق العاروري، الدمام، رمادي للنشر، 1418ق.
    • ابن‌قيم الجوزيه، محمدبن ابي‌بكر، زاد المعاد، کويت، موسسة الرسالة، 1415ق.
    • ابن‌كثير، اسماعيل‌بن عمر، البداية و النهاية، تحقيق علي شيري، بيروت، داراحياء التراث العربي، 1408ق.
    • ابن‌ماجه، ابوعبدالله محمدبن، سنن ابن‌ماجه، تحقيق شعيب الأرنؤوط، عادل مرشد، محمد كامل قره بللي و عَبداللطيف حرزالله، بي‌جا، دار الرسالة العالمية، 1430ق.
    • ابن‌هشام، عبدالملك، السيرة النبوية، ترجمة سيدهاشم رسولي محلاتي، تهران، کتابچي، 1375.
    • ابوداود، سليمان‌بن اشعث، سنن ابي‌داود، تحقيق شعَيب الأرنؤوط و محَمَّد كامِل قره بللي، بيروت، دار الرسالة العالمية، 1430ق.
    • ابويعلى، احمدبن علي، مسند ابي‌يعلى، تحقيق حسين سليم اسد، دمشق، دارالمأمون للتراث، 1404ق.
    • ابي‌شيبه، ابوبکر، المصنف في الاحاديث و آلاثار، تحقيق کمال يوسف الحوت، رياض، مکتبة الرشد، 1409ق.
    • اختر جعفری، سیدزهیر، مناسبات مسلمانان و یهودیان از رحلت پیامبر تا سقوط امویان، پایان‌نامه کارشناسی ارشد، قم، مدرسه عالی فقه و معارف اسلامی، 1386.
    • اصفهاني، ابوالفرج، الاغاني، بيروت، دار احياء التراث العربي، 1415ق.
    • بخاري، محمدبن اسماعيل، صحيح البخاري، تحقيق محمدزهيربن ناصر الناصر، بي‌جا، دار طوق النجاة، 1422ق.
    • برهان‌الدين اليعمري، ابراهيم‌بن علي، تبصرة الحكام، بي‌جا، مكتبة الكليات الأزهرية، 1406ق.
    • بلاذري، احمدبن يحيي، أنساب الأشراف، تحقيق سهيل زکار ورياض الزركلي، بيروت، دارالفكر، 1417ق.
    • ـــــ ، فتوح البلدان، ترجمة محمد توکل، تهران، نقره، 1337.
    • بوصيري، احمدبن ‌ابي‌بكربن اسماعيل، إتحاف الخيرة المهرة، رياض، دارالوطن، 1420ق.
    • بيومى مهران، محمد، دراسات في تاريخ العرب القديم، بي‌جا، دارالمعرفة الجامعية، بی‌تا.
    • بيهقي، احمدبن حسين، معرفة السنين والاثار، تحقيق عبدالمعطي امين قلعجي، بيروت، دارالوعي، 1424ق.
    • ترمذي، محمدبن عيسي، سنن الترمذي- الجامع الكبير، تحقيق بشار عواد معروف، بيروت، دارالغرب الإسلامي، 1998م.
    • تقوی، هدیه، «شیوه‌های مدیریتی پیامبر در همگرا کردن بازار مدینه با آموزه‌های اقتصادی اسلام»، تاریخ فرهنگ و تمدن اسلامی، 1396، سال هشتم، ش 28، ص7ـ26.
    • جباری، محمدرضا، «سیرة اقتصادی و معیشتی پیامبر اعظم»، در: مجموعه مقالات تاریخ اسلام، قم، معارف، 1390، ص317-297.
    • جرجی زیدان، تاریخ تمدن اسلام، ترجمة علی جواهرکلام، تهران، امیرکبیر، 1389.
    • جعفری، یعقوب، تاریخ اسلام از منظر قرآن، قم، معارف، 1392.
    • جعفریان، رسول، 1382، سیره رسول خدا، قم، دلیل ما، 1382.
    • جواد، علي، المفصل فى تاريخ العرب قبل الإسلام، بي‌جا، دارالساقي، 1422ق.
    • حاكم النيسابوري، ابوعبدالله، المستدرك علي الصحيحين، تحقيق مصطفي عبدالقادر، بيروت، دار الكتب العلميه، 1411ق.
    • حسن یاسین، خالده عبداللطیف، موقف الرسول من یهود الحجاز، دراسه تاریخیه منهجیه، پایان‌نامه کارشناسی ارشد، فلسطين، دانشگاه نابلس، 2009م.
    • حسینی، سیدمحمد، سیره اقتصادی رسول خدا، پایان‌نامه کارشناسی ارشد، قم، دانشگاه باقرالعلوم، 1362.
    • حلبي، علي‌بن ابراهيم، السيرة الحلبية، بيروت، دارالكتب العلميه، 1427ق.
    • حموي، یاقوت، معجم البلدان، بيروت، دارصادر، 1995م.
    • حمیدالله، محمد، رسول اکرم در میدان جنگ، ترجمة سیدغلامرضا سعیدی، تهران، کتابفروشی محمدی، بی‌تا.
    • خسروجردی، عمار، «بازخوانی اصلاحات پیامبر در بازار مدینه»، مشکوة، 1393، ش 124، ص90ـ111.
    • خضری، احمدرضا و فاطمه احمدوند، «یهود مدینه: موقعیت اقتصادی و تحولات آن در عصر نبوی»، مقالات و بررسی‌ها، 1386، ش 84، ص47ـ66.
    • الدِّيار بَكْري، حسين‌بن محمدبن حسن، تاريخ الخميس في أحوال أنفس النفيس، بيروت، دارصادر، بي‌تا.
    • رحیمی، بدالرفیع و علي غلامی فیروزجائي، «بررسی تاریخی سیاست‌های اقتصادی ـ دینی رسول خدادر مدینه»، پژوهش‌های تاریخی دانشگاه اصفهان، سال پنجاه و یک، دوره جدید، سال هفتم، 1394، ش 12 (پیاپی26)، ص71-88.
    • زرگری‌نژاد، غلامحسین، تاریخ صدر اسلام(عصر نبوت)، تهران، سمت، 1378.
    • سالم، عبدالعزیز، 1392، تاریخ عرب قبل از اسلام، ترجمه باقر صدری نیا، تهران، علمی و فرهنگی، 1392.
    • سمهودي، علي‌بن عبدالله، خلاصة الوفا بأخبار دارالمصطفي، تحقيق محمد الأمين محمد محمود احمد الجكيني، طبع علي نفقة السيدحبيب محمود احمد، بی‌تا.
    • سهيلي، ابوالقاسم عبدالرحمن، الروض الأنف في شرح السيرة النبوية، تحقيق عمر عبدالسلام اسلامي، بيروت، داراحياء الترات العربي، 1421ق.
    • سیدنورانی، سیدمحمدرضا و رضا وفایی یگانه، «فرهنگ کارآفرینی»، مهندسی فرهنگی، 1398، ش 45و46، ص68ـ75.
    • الشاشي، ابوسعيد، مسند الشاشي، محفوظ الرحمن زين‌الله، المدينة المنورة، مكتبة العلوم والحكم، 1410ق.
    • شافعي، محمدبن ادريس، المسند، بيروت، دار الكتب العلميه، 1400ق.
    • الشريف، احمدابراهيم، مكة والمدينة في الجاهلية وعهد الرسول، بيروت، دارالفكر العربي، بی‌تا.
    • شهلائی، ناصر، «مدیریت استرتژیک در نیروهای مسلح»، مدیریت نظامی، 1386، ش 28، ص101ـ140.
    • صادقی، مصطفی، پیامبر و یهود حجاز، قم، بوستان کتاب، 1386.
    • صالحي شامي، محمدبن يوسف، سبل الهدى والرشاد، في سيرة خير العباد، تحقيق شيخ عادل احمد عبدالموجود، بيروت، دارالكتب العلميه، 1414ق.
    • طبراني، سليمان‌بن احمد، المعجم الأوسط، تحقيق طارق‌بن عوض، قاهره، دارالحرمين، بی‌تا.
    • طبري، محمدبن جرير، تاريخ الامم والملوك، ترجمة ابوالقاسم پاينده، چ پنجم، تهران، اساطير، 1375.
    • طرفدار، محسن، بررسی وضعیت اقتصادی مسلمانان در صدر اسلام، پایان‌نامه کارشناسی ارشد، تهران، دانشگاه امام صادق، 1369.
    • فیاض، علی‌اکبر، تاریخ اسلام، تهران، دانشگاه تهران، 1376.
    • قائدان، اصغر، تاریخ اسلام از میلاد پیامبر تا 41 هجری، تهران، پیام نور، 1389.
    • قشيري النيسابوري، مسلم‌بن الحجاج، المسند الصحيح، تحقيق محمدفؤاد عبد الباقي، بيروت، دار احياء التراث العربي، بی‌تا.
    • کتانی، عبدالحی، نظام اداری مسلمانان در صدر اسلام، ترجمة علیرضا ذکاوتی قراگوزلو، قم، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، 1391.
    • كراچكوفسكى، ايگناتى يوليانوويچ‏، تاريخ نوشته‌هاي جغرافيايي، ترجمة ابوالقاسم پاينده‏، تهران، علمي و فرهنگي، 1379.
    • الكلاعي الحميري، سليمان‌بن موسى، الاكتفاء بما تضمنه من مغازي رسول الله والثلاثة الخلفاء، بیروت، دارالكتب العلميه، 1420ق.
    • گرانت، رابرت. ام، مدیریت استراتژیک با رویکردی امروزی، تهران، آریانا قلم، 1396.
    • مالك‌بن انس، موطأ، تحقيق بشار عواد معروف و محمود خليل، بیروت، مؤسسة الرسالة، 1412ق.
    • مقريزي احمدبن علي، إمتاع الأسماع، تحقيق محمد عبدالحميد النميسي، بيروت، دارالكتب العلميه، 1420ق.
    • منتظرالقائم، اصغر، تاریخ اسلام (تا چهلم هجری)، اصفهان، دانشگاه اصفهان، 1395.
    • نسائي، ابوعبدالرحمن، السنن الکبری، تحقيق حسن عبدالمنعم، بيروت، مؤسسة الرسالة، 1421ق.
    • واقدى، محمدبن عمر، مغازى (تاريخ جنگ‌هاى پيامبر)، ترجمة محمود مهدوى دامغانى، تهران، مركز نشر دانشگاهى، 1369.
    • الوكيل، محمدالسيد، يثرب قبل الإسلام، جده، دارالمجتمع للنشر و التوزيع، بي‌تا.
    • ولفنسون، تاريخ اليهود في بلاد العرب في الجاهليه و صدر الاسلام، مصر، مطبعة الاعتماد، 1927م.
    • يعقوبي، احمدبن واضح، البلدان، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1422ق.
    • Encyclopedia of the Bible and Its Reception, vol. 14, Walter de Gruyter, Berlin/ Boston, 2017.
    • Cohen, Mark R, “Islamic Policy toward Jews from the Prophet Muhammad to the Pact of ‘Umar,” in, Abdelwahab Meddeb and Benjamin Stora, eds., A History of Jewish-Muslim Relations: From the Origins to the Present Day (Princeton: Princeton University Press, 2013, p. 58-73.
    • Lecker, Michael, The assassination of the Jewish merchant Ibn Sunayna according to an authentic family account, in Nicolet Boekhoff-van der Voort, Kees Versteegh and Joas Wagemakers (eds.), The Transmission and Dynamics of the Textual Sources of Islam: Essays in Honour of Harald Motzki, Leiden: Brill, 2011 ,p 181-95.
    شیوه ارجاع به این مقاله: RIS Mendeley BibTeX APA MLA HARVARD VANCOUVER

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    علی بیگی، حسین، یوسفی فر، شهرام.(1398) واکاوی روابط اقتصادی مسلمانان با یهود مدینه و مدیریت راهبردی رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم برای خودکفایی طی سال‌های اول و دوم هجری. ، 16(1)، 91-112

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    حسین علی بیگی؛ شهرام یوسفی فر."واکاوی روابط اقتصادی مسلمانان با یهود مدینه و مدیریت راهبردی رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم برای خودکفایی طی سال‌های اول و دوم هجری". ، 16، 1، 1398، 91-112

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    علی بیگی، حسین، یوسفی فر، شهرام.(1398) 'واکاوی روابط اقتصادی مسلمانان با یهود مدینه و مدیریت راهبردی رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم برای خودکفایی طی سال‌های اول و دوم هجری'، ، 16(1), pp. 91-112

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    علی بیگی، حسین، یوسفی فر، شهرام. واکاوی روابط اقتصادی مسلمانان با یهود مدینه و مدیریت راهبردی رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم برای خودکفایی طی سال‌های اول و دوم هجری. ، 16, 1398؛ 16(1): 91-112