، سال هفدهم، شماره دوم، پیاپی 49، پاییز و زمستان 1399، صفحات 7-22

    نقد دیدگاه اتان کلبرگ در تحلیل مفهومی و پیشینه‌شناسی اصطلاح «رافضه»

    نوع مقاله: 
    پژوهشی
    نویسندگان:
    ✍️ حسن احمدیان دلاویز / دکتری تاریخ اسلام جامعةالمصطفی العالمیه / delaviz59@yahoo.com
    معصومه اسماعیلی / استادیار گروه شیعه شناسی دانشکده هدی قم / masomehesmaeeli@yahoo.com
    چکیده: 
    اتان کلبرگ، خاورشناس معاصر و شیعه پژوه صهیونیستی و فعال در حوزۀ مطالعات شیعی است. او در دو مقاله ای که در خصوص اصطلاح رافضه تدوین کرده، در تلاش برای تبیین معنای این اصطلاح و پیشینه شناسی آن است. کلبرگ با استفاده از منابع متقدم شیعه و اهل سنت، معنای اصطلاحی رافضه و بار معنایی این اصطلاح را مورد بررسی قرار می دهد. او بر این نکته اصرار دارد که اصطلاح رافضه که ابتدا دارای معنایی منفی بوده، توسط ائمۀ شیعه به اصطلاحی مثبت و افتخارآمیز بدل شده است. همچنین پیشینۀ اصطلاح رافضه را از زمان ادریس نبی و بعد از آن حضرت موسی تا تاریخ اسلام دنبال می کند. در نقد دیدگاه او به روش تحلیل محتوای کیفی، به تفسیر دیدگاه وی و شناسایی خلأهای این دیدگاه در اصطلاح شناسی و شناخت پیشینه پرداخته شد. یافته های پژوهش نشان داد که کلبرگ اولاً میان معنای لغوی و اصطلاحی قائل به تمایز نشده و از مفهوم شناسی لغوی غفلت نموده است؛ به همین دلیل در پیشینه نیز میان دو معنا خلط کرده است؛ ثانیاً او در نهایت نتوانسته مدعای خود را که اثبات بار معنایی مثبت برای اصطلاح رافضه است، به اثبات برساند و دلیل متقنی ارائه کند، بلکه دلایل متعدد تاریخی و حدیثی خلاف این ادعا را نشان می دهد. همچنین وی در مقالات خود به نتیجۀ روشن نرسیده و صرفاً احتمالات را بیان کرده است و در دسته بندی اقوال و احتمالات نیز انسجام روشی و نظم منطقی را رعایت نمی کند.
    Article data in English (انگلیسی)
    Title: 
    A Critique of Ethan Kelberg's Perspective on the Conceptual and Historical Analysis of the Term "Rafidah"
    Abstract: 
    Ethan Kleberg is a contemporary orientalist and Zionist Shiite scholar active in the field of Shiite studies. He tries to explain the meaning of the term and its background in two studies on the term Rafidah. Kleberg examines the idiomatic meaning of the term and the semantic burden of the term by using early Shiite and Sunni sources. He insists that the term Rafida, which initially had a negative meaning, has been turned into a positive and honorable term by the Shiite Imams. It also follows the history of the term Rafida from the time of Idris the Prophet and later to the history of Islam. His view was interpreted and the gaps in this view were identified in terminology and background knowledge in his critique of qualitative content analysis. The findings of study show that Kleberg first did not distinguish between lexical and idiomatic meaning and neglected lexical semantics; For this reason, in the background, he has confused between two meanings, Secondly, he ultimately failed to prove his claim that the responsibility for proof has a positive meaning for the term Rafidah, and provided a compelling reason, but rather numerous historical and hadith reasons to the contrary. Also, he has not reached a clear conclusion in his articles and has only stated the probabilities, and in the classification of propositions and probabilities, he does not observe the coherence of method and logical order.
    References: 
    متن کامل مقاله: 

     
    مقدمه
    اِتان کلبرگ (Etan Kohlberg) یکی از مستشرقان و شیعه‌پژوهان معاصر است. او متولد سال 1943م در تِل‌آویو در فلسطین اشغالی است که مدرک کارشناسی و کارشناسی ارشد خود را در سال 1966م و 1968م از دانشگاه اورشلیم اخذ کرد و در سال 1971م در مقطع دکتری از دانشگاه آکسفورد فارغ‌التحصیل شد. عنوان رسالۀ دکتری او «نگرش تشیع امامی به صحابۀ پیامبر (صلی‌الله علیه و آله)» است. او از سال 1972م به‌عنوان استاد در دانشگاه اورشلیم مشغول به فعالیت علمی شده است.
    زمینۀ تحقیقاتی کلبرگ، تاریخ شیعه، به‌ویژه تشیع امامی است.  برخی از مهم‌ترین آثار وی عبارتند از:
    1. کتاب« کتابخانۀ ابن‌طاووس و احوال و آثار او» که به فارسی ترجمه شده است.
    2. مقالۀ «مطالعات غرب در خصوص تشیع» که در مجموعه مقالات کنفرانس «تشیع، مقاومت، انقلاب» از سوی دانشگاه تل‌آویو در سال 1984م به چاپ رسیده است.
    3. «نگرش تشیع امامی به صحابه پیامبر صلی‌الله علیه و آله» که رسالۀ دکتری کلبرگ است.
    4. مقالۀ «از امامیه تا اثنی‌عشریه».
    5. مقالۀ «دیدگاه‌‌های شیعه در مورد رحلت پیامبر اسلام».
    برخی از آثار او به زبان فارسی  ترجمه شده و تعداد اندکی از مقالات وی مورد نقد و بررسی  قرار گرفته است.
    دو مقالۀ کلبرگ با نام‌های «رافضه» و «اصطلاح رافضه در کاربرد شیعۀ امامیه» توسط آقایان حیدر دباغی و محمدحسن محمدی مظفر در مجلۀ هفت آسمان (ش 76، تابستان 1398) ترجمه و نقد شده است. البته رویکرد آن مقاله، ترجمۀ اثر و مأخذشناسی آن بوده و نقد مختصری بر مقاله در دوازده سطر با عنوان «نقد روشی» انجام شده که در این سطور صرفاً به سه نقد روشی با عناوین ذیل اشاره شده است: 1. نپرداختن به معنای لغوی عنوان رافضه؛ 2. ذکر نکردن مستندات تاریخی در به‌کارگیری عنوان رافضه در قیام زید و مغیره؛ 3. اخذ امامیه به‌عنوان مصداق اصلی این اصطلاح؛ اما با توجه به اینکه رویکرد مقالۀ حاضر نقد دیدگاه کلبرگ است، مقالات وی بار دیگر ترجمه شده است تا دقت کافی در فهم مقصود کلبرگ حاصل شود.
    کلبرگ اشراف قابل‌توجهی بر منابع شیعۀ امامیه دارد و با دقت به بیان نظرات خویش می‌پردازد و از منابع کهن بهره برده است؛ اما این محاسن، مانع از پرداخت دقیق به محتوای ارائه‌شدۀ کلبرگ نشده و نویسنده معتقد است که نقدهای جدی به حاصل مطالعات وی قابل ارائه است.
    کلبرگ در دو مقالۀ خویش به موضوعاتی همچون اصطلاح‌شناسی رافضه و رفض، ماهیت مثبت یا منفی اصطلاح رافضه، پیشینه‌شناسی استفاده از این واژه در تاریخ، اعتقادات و گروه‌های رافضی پرداخته است. وی در بررسی هر کدام از موارد فوق، به منابع معتبر و کهن کلامی، حدیثی و گاه تاریخی مراجعه کرده و به استنادات خود استحکام بخشیده است. نکتۀ قابل‌توجه اینجاست که دیدگاه کلبرگ در خصوص رافضه، از هر دو مقاله به دست می‌آید و مقالات مکمل یکدیگرند. مسئلۀ اصلي، نقد ديدگاه کلبرگ در تحليل مفهومي و پيشينه‌شناسي اصطلاح «رافضه» است. «تحليل محتوا» يکي از روش‌هاي رايج و شناخته‌شدۀ تحقيق و داراي انواع گوناگون است که در اين مقاله منظور نقد و ارزيابي ديدگاه کلبرگ دربارۀ منفي يا مثبت بودن و نيز متحول شدن بار معنايي اصطلاح رافضه است.
    1. تحليل مفهومي اصطلاح «رافضه»
    تحليل مفهومي يک اصطلاح، متوقف بر شناخت مفاهيم لغوي و اصطلاحي آن است؛ لذا باید دید کلبرگ در تحلیل اصطلاح رافضه چه دیدگاهی دارد و بار منفی یا مثبت این اصطلاح را چگونه ارزیابی می‌کند. تحلیل مفهومی نوعی روش تحقیق، از سنخ تحلیل محتواست. تحلیل محتوا به دو قسم کیفی و کمّی تقسیم می‌شود. تحلیل کیفی زمانی انجام می‌شود که متن دارای معنای پنهان بوده و به تفسیر محتوایی داده‌‌ها نیاز داشته باشد.  پژوهش حاضر از نوع تحلیل محتوای کیفی برای کشف و تفسیر مراد مؤلف است.
    1ـ1. ديدگاه کلبرگ
    از نظر کلبرگ، اصطلاح رافضه از این جهت به شیعه منتسب شده که شرّ را ترک کردند.  وي در تبیین این نظر به برخی کتب شیعه نیز استناد کرده، حدیثی از امام صادق را در اثبات ادعای خود نقل می‌کند: «و ازآنجاکه بعد از رحلت پیامبر، بیشتر مسلمانانِ نخستین دچار انحراف جدی از مسیر حق شدند و فقط شیعیان شر را رد کردند، رافضه نامیده شدند». 
    او معتقد است که اصطلاح «رافضه» یا «روافض»، به چند مصداق اشاره دارد:
    الف) همۀ امامیه  به دلیل ترک دو خلیفۀ نخست؛ 
    ب) امامیان نخستین که بعدها شیعۀ دوازده‌امامی شدند. 
    بنابراین در مجموع، اصطلاح رافضه در خصوص امامیه استفاده می‌شود. وی سپس به این سؤال می‌پردازد که بار معنایی این اصطلاح برای شیعه چگونه بوده است؟ کلبرگ با مشاهدۀ پدیده‌های تاریخی و استناد به برخی روایات شیعی به این نتیجه رسیده که لقب رافضه، اگرچه در ابتدا عنوانی اهانت‌آمیز محسوب می‌شده، رفته‌رفته به اصطلاحی توأم با احترام و افتخار از سوی شیعۀ امامیه بدل شده است. وی می‌نویسد: «اصطلاح رافضه در اصل به‌معنای یک لقب منفی استفاده می‌شده و در قدیمی‌ترین کاربردش نزد امامیه به معنای افتخارآمیز "کسانی که شر را طرد می‌کردند" مورد تفسیر قرار گرفت». 
    وی معتقد است که این تفسیر عمدتاً بر مقایسه‌ای میان شیعه و «رافضة نخستین» مبتنی ا‌ست که شرّ را در شکل فرعونی آن رد کردند و به‌جای آن به موسی پیوستند. در نسل‌های بعد، پس از سیر تحولات معنایی متعدد، اصطلاح «رافضه» به لقب منفی همۀ امامیه بدل شد که کاربرد آن برای یادآوری دو گناه مهم بوده است: گناه ترک زید، از نظر زیدیه؛ و گناه ترک دو خلیفۀ نخست، از نظر اهل‌‌سنت. 
    وی سپس با نقل تحقیق محققی به نام آی. فردلندر در خصوص اصطلاح «رافضه»، به این نکته اشاره می‌کند که از نظر فردلندر، واژۀ رافضه صریحاً نام مستعاری منفی است که شیعه هرگز خودشان را به این نام نمی‌نامند؛  اما کلبرگ در نهایت این سخن فردلندر را قاطع نمی‌داند؛  چراکه معتقد است، اصطلاح رافضه به مرور زمان از بُعد منفی خود خارج شده و توسط امامیه در معنای مثبت به کار رفته است. کلبرگ با نقل روایتی از امام صادق این نکته را متذکر می‌شود که این لقب، اگرچه در کاربرد اولیه منفی بوده و توسط مخالفان شیعه بر ضد امامیه استفاده می‌شده، اما در واقع لقب افتخارآمیزی است که خداوند در عهد عتیق و عهد جدید به شیعه داده است؛ لذا این لقب، اعطای خداوند است و او شیعه را «رافضه» خواند و در تحلیل این نظر استدلال می‌کند که این تغییر در کاربرد، رخدادی کاملاً طبیعی است؛ چراکه وقتی رهبران شیعه متوجه شدند که نمی‌توانند خودشان را از این اصطلاح جدا کنند، درصدد برآمدند آن را به امتیازی برای خود بدل کنند. 
    2ـ1. نقد ديدگاه کلبرگ
    ادعای کلبرگ دارای دو بخش اصطلاح‌شناسی و تعیین بار معنایی برای اصطلاح رافضه است که باید مورد بررسی و نقد قرار گیرد.
    در تحلیل دیدگاه کلبرگ باید ابتدا به اصطلاح‌شناسی رافضه پرداخت. «رفض» در لغت به معنای رها کردن و ترک کردن است  و «رافضی» در لغت به افرادی اطلاق می‌شود که پیشوای خود را ترک کرده و از او منصرف شده‌اند.‏  همچنین به لشگری که فرمانده خود را ترک کند، رافضه اطلاق می‌شود. 
    برای رفض در اصطلاح، چند معنا ذکر شده است: برخی گفته‌اند که این اصطلاح به طایفه‌ای از شیعه گفته می‌شود؛  ولي آن طایفه را مشخص نکرده‌اند؛ برخی نيز با تعیین دقیق کاربرد، معتقدند طایفه‌ای از شیعه که زیدبن علی را ترک کردند، رافضه نامیده می‌شوند؛  برخی چون ابن‌تیمیه نیز با اشاره به سبب نام‌گذاری رافضه، ترک شیخین را معیار اطلاق این اصطلاح می‌دانند. 
    اما در مجموع، واژۀ «رافضه» لفظی است که از سوی اهل‌سنت برای شیعه امامیه انتخاب شده؛ لذا خاستگاه این واژه، بیشتر در منابع اهل‌سنت است. اهل‌سنت به دلیل اعتقاد شیعه به وجود نص بر خلافت حضرت علی و قبول نکردن خلفای سه‌گانه، این واژه را برای شیعه انتخاب کرده‌اند.  حال باید به این سؤال پاسخ داد که به چه دلیل واژة رافضه اصطلاحی خاص برای شیعه امامیه شد و اهل‌سنت طبق چه ملاک و معیاری این اصطلاح را مختص امامیه ساخته‌اند؟ برای پاسخ به این سؤال باید دید معیارهای اهل‌سنت برای اطلاق این واژه چیست؟ مطالعۀ متون اهل‌سنت نشان می‌دهد که ایشان چهار معیار برای اطلاق لفظ رافضه در نظر گرفته‌اند:
    1ـ2ـ1. اعتقاد به منصوص بودن امامت اميرمؤمنان علي
    اهل‌سنت گاه به این دلیل شیعه را رافضی می‌خوانند که اعتقاد شیعه را بر منصوص بودن امامت حضرت علی روایت می‌کنند. براین‌اساس، شیعه معتقد به حقانیت جانشینی حضرت علی به دلیل نص است و بر این باور است که نص قطعی بر این امر وجود داشته؛ اما عده‌ای این نص را کتمان کردند  و نص، یا به جلی یا به خفی، بر جانشینی حضرت علی وجود دارد.  سبکی در اثر خویش با استفاده از عنوان رافضی نوشته است: کتمان نص بر جانشینی حضرت علی و ظلم صحابه به وی، اصل ادعای رافضه است. 
    2ـ2ـ1. انکار خلافت خلفا
    برخی از اهل‌سنت معیار در اطلاق رافضی را انکار خلافت ابوبکر می‌دانند؛  چراکه شیعه خلافت ابوبکر و عمر و جانشینی آن دو را انکار می‌کند؛  و معتقدند رافضه شیخین را نه‌تنها انکار می‌کنند، بلکه دشمن می‌دارند  و حتی برخی از اهل‌سنت دقیقاً به همین دلیل رافضه را کافر دانسته‌اند. 
    3ـ2ـ1. سبّ و تکفير صحابه
    اهل‌سنت گاه رافضه را افرادی معرفی می‌نمایند که سب صحابه و جمهور مؤمنین مي‌كنند؛ و معتقدند که رافضه از صحابه برائت می‌جویند.  البته این دلیل را براي حکم كردن به فسق  یا کفر رافضه کافی می‌دانند؛  مثلاً سمرقندی با مقایسۀ رافضه با یهود و نصارا، وی را متهم به کفر کرده است. 
    4ـ2ـ1. محبت اهل‌بيت
    یکی از معیارها در اطلاق لفظ رافضه، صرف محبت اهل‌بيت است و به همین دلیل، حتی گاهی برخی بزرگان اهل‌سنت، چون ابن‌ادریس شافعی نیز متهم به رفض شده‌اند. شعری منسوب به شافعی نقل شده که در آن با افتخار گفته است: «اگر محبت به آل‌محمد رفض است، پس جنّ و انـس شهادت دهند كه من رافضی هستم». 
    در همین زمینه فرزند ابن‌حنبل تعریف شفافی از رافضه از پدرش نقل کرده است که در کتب اهل‌سنت دست‌به‌دست می‌چرخد. او می‌نویسد: بـه پـدرم گفـتم رافضـی کیسـت؟ گفت: رافضی کسی است که ابوبکر و عمر را سب کند. 
    در مجموع می‌توان گفت که شیعه به‌سبب محبت اهل‌بيت و اعتقاد به وجود نص بر اثبات امامت امام علی، اقدام به ردّ خلفا و اعلام برائت از آنان کرده‌اند؛ چراکه غصب خلافت را شری می‌دانند که نباید اتفاق می‌افتاد و اکنون عاملان آن را ترک می‌کنند. بنابراین در میان مسلمانان، اطلاق لفظ رافضه ریشۀ لغوی و تاریخی دارد؛ درحالی‌که کلبرگ در اصطلاح‌شناسی رافضه، اگرچه به اطلاعات منابع تاريخي به‌خوبي توجه داشته، اما به مفهوم لغوي اين واژه هيچ توجهي نکرده و تنها به معناشناسی اصطلاحی و پیشینه‌یابی آن اقدام کرده است. البته اگر وی به معناشناسی لغوی می‌پرداخت، ریشۀ پیشینه این اصطلاح بیشتر عیان می‌شد؛ چراکه واژۀ رافضه بیشتر براساس معنای لغوی آن کاربرد داشته و براساس معناشناسی لغوی قابل تحلیل است؛ چراکه رافضه در لغت به‌معنای ترک کردن است؛ حال گاه شری مورد ترک قرار گرفته است یا گروهی پیشوای خود را واگذاشته‌اند؛ و اگر این اصطلاح در خصوص شیعه به کار رفته، از دایرۀ دید اهل‌سنت اتفاق افتاده است؛ چراکه از نظر ایشان، خلفای منصوب از سوی امت، پیشوای مسلمانان محسوب می‌شوند و شیعیان این پیشوایان را ترک کرده‌اند؛ ازاین‌رو لقب رافضه را به شیعه اطلاق کرده‌اند. بنابراین، همان‌گونه که مشاهده شد، در اصطلاح‌شناسی ابتدا منابع لغوی، سپس اصطلاحی و بعد از آن یافتن نشانه‌ها در منابع تاریخی بهترین راه است تا مسیر فرایند یک اصطلاح را نشان دهد؛ اما کلبرگ از این میان روی نشانه‌شناسی تاریخی متمرکز شده و این اصطلاح را در موطن ادبی و لغوی‌اش دنبال نکرده است.
    کلبرگ برای اثبات منظور خود در تثبیت معنای مثبت این اصطلاح، به روایتی در این قضیه به نقل از یکی از شیعیان اشاره می‌کند: «به خدا قسم بهترین نامی است که خداوند شما را با آن مدح کرده است؛ مادامی که قول ما را اخذ کنید و به ما دروغ نبندید.» امام صادق زمانی این قول را فرمود که به وی خبر دادم مردی مرا برحذر داشته است از اینکه رافضی باشم. 
    کلبرگ براساس روایت فوق، این نکته را مطرح می‌کند که امام در پاسخ به شکایت عيينه، این نام را اعطای خداوند می‌داند و به این نتیجه می‌رسد که اصطلاح رافضه از نظر امام صادق نامی نیکو برای شیعه است؛  درحالی‌که کلبرگ به ذیل روایت و دلیل قول امام دقت کافی به خرج نداده. در ذیل روایت آمده است که به امام صادق در خصوص این لفظ گزارش شده که ما را از رافضی بودن برحذر می‌دارند و امام در پاسخ وی، این نام را مدح کردند. بنابراین منظور عيينه برحذر داشتن مردم از شیعه بودن است و منظور امام نیز مدح تشیع است؛ لذا کاربرد واژۀ رافضه در این روایت، در معنای مشخص آن نیست؛ بلکه از جهت اشاره به تشیع بوده است و نمی‌توان بار مثبت این اصطلاح خاص را از روایت نتیجه گرفت.
    همچنین کلبرگ به این روایت اشاره مي‌کند که امام صادق به خودش اشاره کرده و فرموده است: «من از روافضم». به امام صادق گفتم فلانی ما را به اسمی می‌خواند. امام پرسید: آن اسم، چیست؟ گفت ما را رافضه می‌نامند. امام به سینۀ خویش اشاره کردند و فرمودند: و من از روافضم.  روایت مورد استناد کلبرگ نمی‌تواند منبع اثبات بار مثبت برای این اصطلاح باشد؛ چراکه صدر این روایت نشان می‌دهد که این اصطلاح موجب آزار شیعه بوده و بار منفی داشته است؛ لذا امام در جهت دلداری شیعه و تعبیر مثبت از این اتفاق، خود را رافضی خواندند. بنابراین، این روایت بیانگر تغییر در ماهیت این اصطلاح نیست.
    در تأیید این گفته به روایات دیگری نیز می‌توان اشاره کرد؛ مثلاً در روایتی ابی‌بصیر به امام صادق از اطلاق نام رافضه به شیعه شکایت می‌کند که به واسطۀ این نام، خون شیعه مباح دانسته شده و اموالشان تصاحب می‌شود و موجب عذابشان است. ابوبصیر به امام عرض کرد: «فدایت شوم. ما را با نامی می‌نامند و حاکمان به‌سبب آن خون و اموالمان را مباح دانسته، عذابمان را جایز می‌دانند. امام فرمود: آن لفظ چیست؟ ابوبصیر گفت: رافضه است. امام صادق فرمود: هفتاد نفر از لشکر فرعون او را ترک کردند و به حضرت موسی پیوستند... قوم موسی وی را رافضه خواندند. پس به موسی وحی شد که این نام را در تورات ثبت کن. 
    عبارات این روایت، نشان‌دهندة میزان عذاب‌آور بودن این اصطلاح و بار منفی آن برای شیعه است. لذا با مشاهدۀ صدر روایت می‌توان به این نتیجه رسید که عبارت امام در جهت تسکین شیعه و ایجاد نگرشی مثبت بوده است؛ نه اینکه این اصطلاح قلب ماهیت شده باشد.
    همچنین در روایتی دیگر همین مطلب از طریق سلیمان اعمش از امام صادق نقل شده است. سلیمان به امام شکایت می‌کند که: مردم ما رافضه می‌نامند. روافض که هستند؟ حضرت فرمود: به خدا سوگند آنها شما را نمی‌نامند؛ بلکه خداوند در تورات و انجیل به زبان حضرت موسی و عیسی شما را نامید. ماجرا این بود که هفتاد نفر از قوم فرعون او را ترک (رفض) کردند و به دین موسی وارد شدند و خداوند آنان را رافضه نامید و به موسی وحی کرد که وی را در تورات ثبت کن...؛ و به فرقه‌های زیادی تقسیم شدند و خیر را ترک کردند و شما شر را ترک (رفض) کردید و با اهل‌بيت پایداری کردید و به راه پیامبر رفتید و آنچه را خدا و رسولش اختیار کردند، انتخاب نمودید. شما رحمت‌شدگانی هستید که نیکی‌شان پذیرفته و سیئاتشان آمرزیده می‌شود. ای سلیمان! آیا تو را خوشحال کردم؟ گفت: بیشتر بفرما. امام فرمود: ... ملائکه برای شما استغفار می‌کنند تا گناهانتان ساقط شود و منظور از قول خدا که می‌فرماید: «‏الَّذِينَ يَحْمِلُونَ الْعَرْشَ وَ مَنْ حَوْلَهُ يُسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ‏... وَ يَسْتَغْفِرُونَ لِلَّذِينَ آمَنُوا» (غافر: 7) شیعۀ ماست. 
    روایت فوق به چند مطلب اشاره دارد: اول اینکه سلیمان از بار منفی این اصطلاح به امام شکایت می‌كند؛ دوم اینکه امام با بیان پیشینۀ لغوی این اصطلاح، درصدد تسکین آلام اوست. شاهد این ادعا آنجاست که امام پس از بیان پیشینۀ لفظ، از سلیمان می‌پرسد: آیا تو را خوشحال کردم؟ این عبارت نشان می‌دهد که مقصود امام کاستن از بار روانی این اصطلاح است. همچنین ذیل روایت، که امام منظور از آیه را شیعه می‌داند، نشان می‌دهد که مقصود امام از این توصیف‌ها، اولاً و بالذات وصف شیعه، و ثانیاً و بالعرض توجیه اصطلاح رافضی و ایجاد بار روانی مثبت در آن است.
    اگرچه برخی روایات همچون تفسیر معنایی مثبت امام صادق برای اصطلاح رافضه ـ صرف‌نظر از بررسي‌هاي سندي ـ مي‌توانست سبب اعتماد به نفس شيعيان شود و از فشار رواني کاربرد واژۀ رافضه دربارۀ ايشان بکاهد، اما در عمل به آنجا نرسيد که شيعيان پاياپاي در کنار استفاده از عنوان شيعي از عنوان رافضي دربارۀ خود استفاده کنند. همچنين بايد تأکيد کرد که کلبرگ هيچ شاهد تاريخي معتبري در اثبات اين ادعاي خود ارائه نکرده که نشان دهد شيعيان اين واژه را با علاقه و رغبت و پاياپاي با عنوان شيعه استفاده کرده‌اند.
    به ديگر سخن، براساس روايات یادشده از اهل‌بيت مي‌توان پذيرفت که واژۀ رافضه اين ظرفيت مفهومي را داشت که بار معنايي‌اش از منفي به مثبت متحول شود؛ اما شاهدي در دست نيست که نشان دهد اين ظرفيت به فعليت منجر شده و تحول در عمل واقع شده باشد و شيعيان آن را در شرايط عادي به معناي مثبت به کار برده باشند.
    ازاین‌رو براساس تحلیل فوق، دیدگاه کلبرگ کاملاً مورد نقد است؛ چراکه با مشاهدۀ نوع نگاه شیعه به این اصطلاح نمی‌توان از کاربرد منفی این اصطلاح صرف‌نظر کرد و به انقلاب معنای آن اندیشید. در حقیقت می‌توان گفت که استفاده از واژۀ رافضی، همواره برای شیعه بار منفی داشته است؛ چنان‌که نقل شده است، ابوحنیفه دربارۀ شخصی که در خصوص استحقاق فدک برای حضرت زهرا نسبت به عایشه و حفصه سؤال کرده بود، گفت: «یا قوم! نحوه عني فإنه رافضي خبیث»؛ اى قوم! اين را از من دور كنيد؛ چراکه او رافضى‏ و خبيث است‏. 
    در نمونه‌ای دیگر، از علی‌بن یقطین به هارون‌الرشید شکایت شد و به‌عنوان اتهام، او را رافضی خواندند.  بنابراین، این واقعیت قابل انکار نیست که این لفظ توسط اهل‌سنت به‌عنوان یک اتهام به شیعه مورد استفاده قرار می‌گرفته است.
    براي بار منفی معنایی برای اصطلاح رافضه می‌توان شواهد دیگری نیز ذکر کرد؛ مثلاّ عمار دهنی (از اصحاب امام صادق) روزی نزد ابن ابی‌لیلی، قاضی کوفه، شهادت داد؛ اما قاضی به او گفت: «قُمْ يَا عَمَّارُ فَقَدْ عَرَفْنَاكَ، لَا تُقْبَلُ شَهَادَتُكَ لِأَنَّكَ رَافِضِيٌ»‏؛ ای عمار! بلند شو. ما تو را می‌شناسیم؛ شهادتت پذیرفته نیست؛ چون تو یک رافضی هستی.  همچنین ذهبي در ميزان الاعتدال گفته است که عبدالغفاربن القاسم أبومريم الأنصاري رافضی است و ثقه محسوب نمی شود؛  یعنی رافضی بودن نزد اهل‌سنت موجب عدم پذیرش شهادت و رد توثیق یک راوی بوده و همسان با اهانت است و اطلاق  این اصطلاح، موجب آزار شیعه مي‌شده است. چنان‌که يونس‌بن عمار به امام صادق از همسايۀ‏ خود شکایت کرده که نام او را افشا کرده و هرگاه از روبه‌روی او رد می‌شود، می‌گوید: اين رافضى‏ است و مال‌ها را به نزد جعفربن محمد مي‌برد. حضرت در پاسخ یونس به او می‌فرماید: در نماز شب به او نفرين كن... . 
    2. پيشينه‌شناسی اصطلاح رافضه
    کلبرگ در پیشینه‌شناسی مفصلی که از این واژه انجام داده است، به ریشه‌های متفاوتی در خصوص پیدایش این واژه اشاره مي‌کند که گاه این ریشه در تاریخ اسلام بوده و گاه از مرز تاریخ اسلام فراتر رفته و در دوران و ادیان ديگر ريشه دارد. به‌ترتیب تاریخ، او به استفاده از این اصطلاح در دوران ادریس نبی و بعد از آن در دوران حضرت موسی می‌پردازد. کلبرگ در دو موضع این اصطلاح را به یهود بازمی‌گرداند: اولاً آنجا که به مصریان یا بنی‌اسرائیلِ جداشده از فرعون «رافضه» گفته‌اند؛ ثانیاً آنجا که گوساله‌پرستان یاران هارون، برادر حضرت موسی، را رافضی خواندند؛ سپس به تاریخ اسلام اشاره می‌کند و ریشۀ اصطلاح رافضه را به تارکان زید بازمی‌گرداند؛ همچنین به نقلی اشاره مي‌کند که طبق آن، مغیرة‌بن سعید (م119ق) به پیروان امام صادق که آن حضرت را ترک کردند، لفظ رافضه را نسبت داده است. وی همچنین در ادامة مقاله خویش به مراکز رافضی‌نشین، گروه‌های رافضی و اعتقادات ایشان نیز پرداخته است. 
    1ـ2. ديدگاه کلبرگ
    کلبرگ معتقد است که منشأ اصطلاح رافضه محل اختلاف است؛ لذا احتمالات متنوعی در پیشینه‌شناسی آن مطرح می‌کند و البته بدون تنظیم زمانی به صورت پراکنده در دو مقاله مورد اشاره قرار می‌دهد. دسته‌بندی پیشینه‌شناسی کلبرگ براساس تاریخ در دو مقاله می‌تواند به این صورت باشد که کلبرگ معتقد است، براساس گزارش شیعۀ امامیه، مضمون «رافضه» شاید برای اولین بار به دوره‌ای کهن‌تر در زمان ادریس نبی بازمی‌گردد. 
    همچنین ریشۀ اولیۀ این واژه به زمان حضرت موسی بازمی‌گردد؛  چراکه واژۀ «رافضه» در کتاب مقدس آمده و میان یهودیان آشنا بوده است.  کلبرگ این مطلب را به یکی از روایات شیعیِ استناد می‌دهد که در آن امام باقر فرموده است: «هفتاد نفر از قوم فرعون، فرعون را رد کردند (رفضوا) و به موسی روی‌ آوردند». 
    کلبرگ اضافه می‌کند که براساس یک نقل، رافضه نخستین مصری‌هایی بودند که وقتی حقیقت را یافتند، با شجاعت کافی فرعون را ترک کردند و براساس نقلی دیگر، این افراد مصری نبودند؛ بلکه از بنی‌اسرائیل بودند که به دین فرعون گرویده بودند.  وي همچنین به این نکته اشاره دارد که بنا بر نقل‌هایی، رفض به دست سلیمان‌بن ‌جریر، زید و دیگران رواج پیدا کرده است. مخالفان رافضه مدعی‌اند که رفض در یهودیت ریشه دارد. 
    کلبرگ سپس به ادامۀ بیان پیشینه در تاریخ اسلام برمی‌گردد. او از فرقه‌نویسان نخستین امامیه این‌‌گونه نقل می‌کند که این نام را ابتدا مغیرة‌بن ‌سعید (م ۱۱۹ق/۷۳۷م) بر پیروان امام جعفر صادق اطلاق کرده است؛  سپس در هر دو مقاله این گمان را مطرح می‌کند که ریشۀ این واژه به قیام زیدبن علی بازمی‌گردد و با تفصیل بیشتری این واژه را به شورش ناکام زیدبن علی بر ضد امویان در سال ۱۲۲ق/۷۴۰م مرتبط می‌کند که در منابع متقدم نیز ذکر شده است.  کلبرگ در همین زمینه می‌نویسد: ظاهراً ریشه‌های اصطلاح رافضه به قیام شکست‌خورده زیدبن علی بر ضد امویان بازمی‌گردد... . این قیام باعث جدایی جدی در صفوف شیعه شد؛ جدایی میان کسانی ‌که دعوت زید را اجابت کردند (زیدیۀ نخستین) و کسانی ‌که کارایی قیام مسلحانه را باور نداشتند (امامیۀ نخستین). گروه دوم را دشمنانشان به رفض و رد متهم زید کردند. گفته شده است آنها قبل از ترک (رفض)، با‌ ناکامی از زید تقاضا کردند که آشکارا خودش را از ابوبکر و عمر جدا کند و اعلام کند که آن دو، غاصبان مجرم‌اند. 
    اما در انتهای مقاله، خود به این پیشینه نقد وارد می‌کند: اگر چنان‌که محتمل به ‌نظر می‌رسد، این عنوان در قیام زید پدید آمده باشد، بنابراین، امام باقر (که پنج یا هشت سال قبل از قیام او فوت کرده بود) نمی‌توانست آن عنوان را شناخته باشد، و سخنان منسوب به او دربارۀ رافضه می‌بایست برای دورۀ متأخرتری باشد. به ‌همان دلیل، کاملاً گویاست که جعفر صادق، که در حدود ۲۵ سال پس از عموی خود زید فوت کرده، قبلاً با این اصطلاح آشنا بوده است. 
    2ـ2. نقد ديدگاه کلبرگ
    کلبرگ در منابع تاریخی متقدم برای یافتن ریشة این اصطلاح به جست‌وجو پرداخته؛ اما با وجود استفادۀ وی از منابع متقدم، نتیجۀ حاصل‌شده قابل نقد است. وی در پیشینه‌شناسی این واژه احتمالاتی را مطرح می‌کند؛ اما اولاً پیشینه‌شناسی خود را براساس تاریخ مرتب نکرده و نوعی عدم انسجام در نقل‌های او به چشم می‌خورد و ثانیاً در نهایت به نتیجۀ روشنی دست نمی‌یابد. در نقد پیشینه‌شناسی کلبرگ نیز این نکته مهم است که وی میان معنای لغوی و اصطلاحی رافضه خلط کرده و نوع پیشینه‌شناسی او نیز ناشی از این خلط است. کلبرگ ازآنجاکه به لغت‌شناسی این اصطلاح نپرداخته و واژۀ رافضه را تنها در اصطلاح پیگیری کرده، در پیشینه‌شناسی نیز دچار نوعی آشفتگی شده است.
    وی در پیشینه‌شناسی، این اصطلاح را به زمان ادریس نبی و حضرت موسی پیوند داده است؛ درحالی‌که واژة رافضه در آن زمان در معنای لغوی خود به کار رفته و در دوران پس از اسلام، در کاربردي اصطلاحي، دربارۀ شيعيان يا گروهي از ايشان استعمال می‌شده است؛ چنان‌که در کتب شیعه نیز آمده است که ماجرای اولین کسی که رافضى‏ ناميده شد، به دوران ادريس نبي بازمی‌گردد که بر طبق این داستان، پادشاه آن زمان به هرکس که کافر نبود، اصطلاح رافضی اطلاق می‌کرد؛  اما رافضه در این نقل در معنای لغوی خود به‌معنای ترک‌کنندۀ دین یا پیشوا و حاکم به کار رفته است. همچنین گفته شده است که نخستین بار، ساحران فرعون در هنگام ایمان آوردن به حضرت موسی رافضی نامیده شدند.  این کاربرد نیز در معنای لغوی رافضه است.
    اما کاربرد اصطلاحی رافضه را باید به گونه‌ای دیگر پیشینه‌شناسی کرد و به این مطلب پرداخت که ریشۀ استفاده از این واژه در اصطلاح خاص خود در چه زمان بوده است؟ براساس یک قول که کلبرگ نیز به آن پرداخته، مبدأ پیدایش این واژه، سال 121ق (یا 122ق) و در جریان قیام زید بوده است و از نظر برخی، به این علت افرادی رافضه نامیده شدند که در کناره‌گیری از زید در مذهب خود غلو کردند.  از نظر شهرستانی، کناره‌گیران از زید به این دلیل رافضه نامیده شدند که عقیدۀ زید را دربارۀ جواز امامت مفضـول با وجود افضل قبول نکردند؛ و عدم برائت وی از شیخین را شنیدند و بر سر این اختلاف او را ترك کردند  بغدادی نیز در الفرق بين الفرق مخالفان زیدبن علی را که از بیعت او خارج شدند، رافضه نامیده است. 
    در برابر این دیدگاه، اشعری معتقد است که رد خلافت دو خلیفۀ اول و اعتقاد به وجود نص بر جانشینی حضرت علی رفض نامیده شده است  که طبق این دیدگاه باید به‌دنبال این اصطلاح در زمان خلافت ابوبکر گشت؛ چراکه رفض خلیفۀ منصوب از سوی امت، از آن زمان آغاز شده است؛ چنان‌که بغدادی در الفـرق بـین الفـرق خاستگاه واژۀ رفض را به زمان حضرت علی برگردانده و معتقد است که عده‌ای در همان زمان برای علی قائل به مقام الوهیت بودند. او امامیه را مجموعاً دارای پانزده فرقه، اما رافضه را شامل بیست فرقه می‌داند؛ چراکه معتقد است رافضی عنوانی جامع میان همۀ فـرق شـیعه و نیـز غالیـان است.  بنابراین به نظر می‌رسد، قول درست این است که شیعۀ امامیه رافضه نامیده شده‌اند. 
    آیت‌الله سبحانی در الملل و النحل نیز همین نتیجه را گوشزد مي‌کند که این واژه قبل از ولادت زیدبن علی وجود داشته و بر هر گروهی که حکومت وقت را قبول نمی‌کردند، اطلاق می‌شده است؛ به‌ویژه آنکه اصطلاح رافضه بر زبان امام باقر که شش سال قبـل از زیـدبـن علی و انقلاب او رحلت فرموده، جاری شده است؛  چنان‌که براساس روایتی، جابربن يزيد جعفي از حکومت بنی‌امیه و سخت‌گیری آنها بر شیعیان و کشتن آنها و لعن امام علی بر منابر و کوچه و بازار، به امام زین‌العابدین شکایت می‌کند و می‌گوید: اگر برخلاف این رفتار کنیم، ما را رافضی ابوترابی می‌نامند.‏ 
    این روایت نشان می‌دهد که اصطلاح رافضه قبل از قیام زید در خصوص شیعۀ امامیه استفاده می‌شده و کاملاً معمول بوده است.
    مشاهدۀ وقایع تاریخی نیز نشان می‌دهد که این اصطلاح سیاسی قبل از قیام زید برای کل مخالفان حکومت استفاده می‌شده است؛ حال تفاوتی نیست که آن حکومت، حق باشد یا باطل؛ مثلاً معاویه به شیعیان عثمان که در برابر حکومت امام علی سر فرود نیاوردند، لقب رافضی داد و در نامه‌ای به عمروعاص، همراهان مروان‌بن حکم را رافضی نامید: «فإنّه كان من أمر علي و طلحة و الزبير ما قد بلغك، و قد سقط إلينا مروان ابن الحكم في رافضة أهل البصرة و قدم علينا جريربن عبدالله في بيعة علي، و قد حبست نفسي عليك حتى تأتيني، أقبل أُذاكرك أمراً». 
    بنابراین این واژه، با نظر به معنای لغوی آن، از ویژگی‌های شیعه نیست؛ بلکه لغتی عمومی برای همۀ متمردان از هر حکومتی است و ازآنجاکه شیعه در برابر حکومت‌های بعد از پیامبر مطیع نبود، رافضه نامیده شده است و رفته‌رفته تنها در خصوص شیعۀ امامیه مورد استفاده قرار گرفت و به یک اصطلاح برای ایشان تبدیل شد.
    نتيجه‌گيری
    کلبرگ در دو مقاله به اصطلاح‌شناسی رافضه و تعیین بار معنایی مثبت یا منفی برای این اصطلاح پرداخته و در پیشینه‌شناسی این اصطلاح، از طریق منابع کهن به یافتن ریشه‌های استفاده از این اصطلاح اقدام کرده است. او معتقد است که اصطلاح رافضه گاه بر همۀ امامیه و گاه بر امامیان نخستین اطلاق شده و لقبی است که اگرچه روزی عنوانی اهانت‌آمیز محسوب می‌شد، اما رفته‌رفته بار منفي خود را واگذاشته و به اصطلاحی افتخارآمیز از سوی شیعۀ امامیه بدل شده است.
    در نقد دیدگاه وی می‌توان گفت، مشاهدۀ دقیق منابع، این نتیجه را حاصل می‌کند که واژۀ «رافضه» منتخب اهل‌سنت برای شیعۀ امامیه بوده و خاستگاه آن در منابع اهل‌سنت است. اهل‌سنت به دلیل اعتقاد شیعه به منصوص بودن امامت اميرمؤمنان علي، انکار خلافت خلفا، سب و تکفیر صحابه و محبت اهل‌بيت، اصطلاح رافضه را به ایشان اطلاق کرده‌اند. در تحلیل محتوایی مي‌‌توان گفت که اشتباه کلبرگ، غفلت از معناشناسی لغوی و شناخت ریشۀ لغوی این اصطلاح است؛ چراکه رفض در لغت به معنای ترک کردن بوده و به شیعه نیز به علت ترک خلفا نسبت داده شده است. همچنین برخلاف ادعای کلبرگ، مشاهدۀ روایات، نشان‌دهندۀ انقلاب بار معنای رافضه از لقبی اهانت‌آمیز به لقبی مثبت و افتخارآمیز نیست؛ بلکه بعکس، شیعیان به ائمه از کاربرد اهانت‌آمیز این اصطلاح شکایت می‌کردند و آن را موجب آزار خویش می‌دانستند.
    کلبرگ در پیشنه‌شناسی نیز احتمالات متنوعی مطرح می‌سازد و از زمان ادریس نبی آغاز می‌کند؛ از دوران حضرت موسی می‌گذرد و در تاریخ اسلام به دنبال اطلاق این اصطلاح در جریان قیام زید و بعد از آن بر پیروان امام جعفر صادق می‌گردد و در نهایت قولی را برنمی‌گزیند. اشکال پیشینه‌شناسی او به خلط معنای لغوی و اصطلاحی رافضه توسط وی بازمی‌گردد؛ چراکه این اصطلاح در طول تاریخ در خاستگاه لغوی خود به کار مي‌رفته و در دوران پس از اسلام، در کاربردي اصطلاحي دربارۀ شيعيان يا گروهي از ايشان استعمال می‌شده است.
     
     

    References: 
    • ابن‌تيميه، احمدبن عبدالحلیم، الفتاوى الکبرى، تحقیق حسین محمد مخلوف، بیروت، دارالنشر، بی‌تا.
    • ابن‌حنبل، عبداﷲ‌بن احمد، مسائل احمدبن حنبل روایة ابنه عبداﷲ، بیروت، دارالنشـر، ۱۴۰۱ق.
    • ابن‌عابدین، محمدامین، حاشیة ردالمختار علی الدرالمختار، بیروت، دارالنشر، ۱۴۲۱ق.
    • ابن‌فارس، احمد، معجم مقاییس اللغة، بیروت، دارالنشر، ۱۴۲۰ق.
    • ابن‌منظور، محمدبن مکرم، لسان العرب، قم، ادب الحوزه، 1405ق.
    • ابن‌نجیم، زین‌الدین‌بن ابراهیم، البحرالرائق شرح کنزالدقائق، بیروت، دارالنشر، بی‌تا.
    • ابوحاتم رازی، احمدبن حمدان، الزینة فی الکلمات الاسلامیة العربیة، قاهره، بي‌نا، 1957.
    • اشعری قمی، سعدبن عبداﷲ، المقالات والفرق، تصحيح محمدجواد مشکور، تهران، مؤسسة مطبوعـاتی عطائی، ۱۹۶۳م.
    • ایمان، محمدتقی و محمودرضا نوشادی، «تحلیل محتوای کیفی»، پژوهش، 1390، سال سوم، ش ۲ (پیاپی ۶)، ص 15ـ44.
    • الويري، محسن، «نقد نظريه‌اي در پيدايش شيعة اثني‌عشري»، فصلنامه پژوهشي دانشگاه امام صادق، 1374، ش 2، ص 51ـ86.
    • بجیرمی، سلیمان، حاشیة البجیرمی علی شرح منهج الطلاب، بیروت، دارالنشر، بی‌تا.
    • برقی، احمدبن محمد، المحاسن، تحقیق محمدصادق بحرالعلوم، نجف، بی‌نا، 1964م.
    • بغدادی، عبدالقاهربن طاهر، الفرق بین الفرق و بیان الفرقة الناجیة، بیروت، دارالنشر، ۱۹۷۷م.
    • ثعلبی، احمدبن محمد، قصص الانبیاء، بیروت، بی‌نا، بي‌تا.
    • ذهبی، شمس‌الدین، میزان الاعتدال فی نقد الرجال، بیروت، دار المعرفة للطباعة و النشر، 1382ق.
    • رازی، عبدالرحمن، الجرح و التعدیل، بیروت، دارالنشر، ۱۲۷۱ق.
    • رحمتي، محمدكاظم، «شيخ صدوق و نظرية تحريف قرآن»، كتاب ماه دين، 1380، ص 45و46، ص 34ـ61.
    • سبحانی، جعفر، الملل و النحل، قم، مرکز مدیریت حوزه علمیه، 1366.
    • سبکی، علی‌بن عبدالکافی، فتاوی السبکی، بیروت، دارالنشر، بي‌تا.
    • سمرقندی، نصربن محمد، تفسیر السمرقندی المسمی ببحرالعلوم، تحقیق محمود مطرجی، بیروت، دارالنشـر، بي‌تا.
    • شهرستانی، محمدبن عبدالکریم، الملل و النحل، چ سوم، قم، شريف الرضي، 1364.
    • صفار، محمدبن حسن، بصائر الدرجات في فضائل آل‌محمد، چ دوم، قم، كتابخانة آيت‌الله مرعشي نجفي، 1404ق.
    • طبرسى، ابومنصور، الإحتجاج، مشهد، مرتضى، 1403ق.
    • علوى، محمدبن على‌بن حسين‏، المناقب، تصحيح حسين موسوى بروجردى، قم، دليل ما.
    • فراهیدی، خلیل‌بن احمد، العین، تحقیق مهدی مخزومی و ابراهیم سامرائی، قم، دارالهجرة، ۱۴۰۵ق.
    • کلیبولی، عبدالرحمن‌بن محمد، مجمع الأنهر فی شـرح ملتقـی الأبحـر، بیروت، دارالنشـر، ۱۴۱۹ق.
    • کلینی، محمدبن یعقوب، الکافی، تحقیق علی‌اکبر غفاری، تهران، بی‌نا، 1375.
    • کوفی، فرات، تفسیر، نجف، بی‌نا، ۱۳۵۴ق.
    • كلبرگ، اتان، «نخستين كاربردهاي اصطلاح اثني‌عشريه»، ترجمه محمدكاظم رحمتي، كتاب ماه دين، ش 47و48، ص 64ـ75.
    • مجلسى، محمدباقر، بحارالأنوار، بيروت، دار احياء التراث العربي‏، 1404ق.
    • مرتضى زبيدى، محمدبن محمد، تاج العروس من جواهر القاموس، بيروت، دار الفكر، 1414ق.
    • مسعودى، ابوالحسن، اثبات الوصية للإمام علي‌بن ابي‌طالب‏، ترجمة محمدجواد نجفى‏، تهران، اسلاميه‏، 1362.
    • مفید، محمدبن محمدبن نعمان، الإختصاص، نجفي، بي‌نا، 1971م.
    • ـــــ ، الإرشاد في معرفة حجج الله على العباد، قم، کنگرة بین‌المللی شیخ مفید، 1413ق.
    • مقدسی، محمدبن مفلح، الفروع و تصحیح الفروع، تحقیق ابوالزهراء حازم القاضی، بیروت، دارالنشر، ۱۴۱۸ق.
    • منتظري‌مقدم، حامد، «بازخواني و نقد ديدگاه‌هاي كلبرگ و مدرسي طباطبايي دربارة پيدايش تشيع اثناعشري»، تاريخ اسلام در آينه پژوهش، 1399، ش 48، ص 103ـ124.
    • منقري، نصربن مزاحمر، وقعة صفين‏، تصحيح هارون عبدالسلام محمد، چ دوم‏، قم، كتابخانة آيت‌الله مرعشي نجفي، 1404ق.
    • ناشي‌ اكبر، الأوسط في المقالات، ‏قم، مركز مطالعات اديان و مذاهب‏، 1386.
    • نسائی، احمدبن شعیب، خصائص امیرالمؤمنین علی‌بن ابیطالب، تهران، دارالثقلین، ۱۳۷۷ق.
    • نوبختی، حسن‌بن موسى، فرق الشيعة، بیروت، دار الأضواء، 1404ق.
    • Israel Friedlaende, “The Heterodoxies of the Shiites" in the Presentation of Ibn Ḥazm, JAOS, N. 29, p. 137-159, 1908.
    • Kohlberg, Etan, "The Term “Rāfiḍa”, in Imāmī Shīaī Usage", in Journal of the American Oriental Society, N. 99 (4), p. 677-679, 1979.
    • _____ , "Al-Rāfida", in The Encyclopaedia of Islam, V. VIII, p. 386-389, Leiden, Brill, 1998.
    شیوه ارجاع به این مقاله: RIS Mendeley BibTeX APA MLA HARVARD VANCOUVER

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    احمدیان دلاویز، حسن، اسماعیلی، معصومه.(1399) نقد دیدگاه اتان کلبرگ در تحلیل مفهومی و پیشینه‌شناسی اصطلاح «رافضه». ، 17(2)، 7-22

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    حسن احمدیان دلاویز؛ معصومه اسماعیلی."نقد دیدگاه اتان کلبرگ در تحلیل مفهومی و پیشینه‌شناسی اصطلاح «رافضه»". ، 17، 2، 1399، 7-22

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    احمدیان دلاویز، حسن، اسماعیلی، معصومه.(1399) 'نقد دیدگاه اتان کلبرگ در تحلیل مفهومی و پیشینه‌شناسی اصطلاح «رافضه»'، ، 17(2), pp. 7-22

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    احمدیان دلاویز، حسن، اسماعیلی، معصومه. نقد دیدگاه اتان کلبرگ در تحلیل مفهومی و پیشینه‌شناسی اصطلاح «رافضه». ، 17, 1399؛ 17(2): 7-22