تحلیلی بر آثار اقتصادی موقوفات پیامبر اکرم(ص) و امیرمؤمنان علی(ع) در حجاز

Article data in English (انگلیسی)
مقدمه
وقف بهعنوان سنت حسنه و صدقة جاريه، در بينش اسلامي از جايگاه مهمي برخوردار است و بهدليل اهميت و کارکردهايي که دارد، در گفتار و رفتار اهلبيت، بهويژه پيامبر گرامي اسلام و اميرمؤمنان علي، به آن توجه ويژهاي شده است. پژوهشگران معاصر نيز آثاري را در اينباره به رشتة تحرير درآوردهاند که آثار زير از جملة آنهاست:
1. نگاهي به وقف و آثار اقتصادي ـ اجتماعي آن، در این کتاب به احکام و ابعاد فقهي وقف، تاريخچة وقف در اسلام، پيشينة وقف در ايران، پيشينة وقف در ديگر ملل، و آثار اقتصادي ـ اجتماعي وقف پرداخته شده است.
2. منابع مالي اهلبيت، اين کتاب مشتمل بر چهار بخش است: بخش اول، مباحث مقدماتى؛ بخش دوم، هدايا و کمکهاي مالى اهلبيت؛ بخش سوم، اموال خصوصى؛ و بخش چهارم، اموال عمومى بيتالمال. همانطورکه از عناوين بحث پيداست، اين کتاب دربارة منابع مالي اهلبيت است و بر موقوفات بهتنهايي تمرکز ندارد؛ فقط در بخش سوم مقداری دربارة موقوفات اهلبيت بحث شده است.
3. الاوقاف النبويه و اوقاف خلفاء الراشدين، اين کتاب شامل چهار بخش است: بخش اول، الاوقاف النبويه؛ بخش دوم، الاوقاف العمريه؛ بخش سوم، الاوقاف العثمانيه؛ و بخش چهارم، الاوقاف العلويه. اين کتاب اطلاعات خوبي را دربارة موقوفات پيامبر و امام علي جمعآوري کرده و مقداري هم دربارة موقوفات حضرت زهرا بحث نموده است. این کتاب، چنانکه از نامش پيداست، اصولاً درصدد تبيين موقوفات بقية اهلبيت نيست؛ لذا از اين جهت ناقص است.
4. وقف در فقه اسلامي و نقش آن در شکوفايي اقتصاد اسلامي، اين کتاب مشتمل بر سه بخش و هر بخش شامل چند فصل است: بخش اول، کليات؛ بخش دوم، اهميت و جايگاه وقف؛ و بخش سوم، وقف در فقه اسلامي. اين کتاب نيز بهطور مطلق دربارة موقوفات بحث کرده و بيشتر به بررسی احکام فقهي پرداخته است.
5. بررسي تاريخي موقوفات و صدقات امام علي در حجاز از آغاز تا پايان دوران غيبت صغرا، اين اثر مشتمل بر چهار فصل است: بخش اول، کليات؛ بخش دوم، موقوفات امام علي در ينبع؛ بخش سوم، موقوفات امام علي در واديالقري؛ و بخش چهارم، موقوفات امام علي در مدينه.
6. اوقاف اميرالمؤمنين، اين پژوهش به بررسي موقوفات اميرمؤمنان علی پرداخته است.
7. «وقف در سيرة معصومان».
8. «بررسي و توضيح جايگاه موقوفات امام علي».
9. «سبک زندگي ائمه در امور معيشتي و بازتاب آن در زندگي اجتماعي شيعيان».
10. «سيرة اقتصادي و معيشتي پيامبر اعظم».
11. «بازشناسي تاريخ آغاز پرداخت و دريافت خمس؛ بررسي انتقادي ديدگاه بازتابيافته در کتاب "مکتب در فرايند تکامل"».
12. «خمس در اراضي مفتوحٌ عنوةً».
13. «تحليلي بر احکام حکومتي رسول خدا در حوزة اقتصاد کشاورزي».
14. «صنعت و کشاورزي در طول تاريخ اسلام».
تحقيقات یادشده ـ که بهدليل ضيق مجال، بررسي و نقد تمامي آنها ميسور نبود ـ هرچند در جاي خود پژوهشهاي مفيدي هستند، با رويکردهاي متفاوتي به مسئلة وقف پرداختهاند يا بهصورت مطلق دربارة آن بحث نکردهاند يا توجه خود را تنها به برخي از وقفنامهها مبذول داشتهاند. اين پژوهش درصدد است تا موقوفات پيامبر اكرم و اميرمؤمنان علي را همراه با تحليل کارکردهاي اقتصادي آن با تکيه بر منابع، واکاوي کند. اين قلم با بررسي پيشينة اين مسئله، به اثري که بهطور مشخص به اين مسئله پرداخته باشد، برنخورده است؛ از اين جهت، اين نوشتار به نوبة خود پژوهش جديدي بهحساب ميآيد. هدف اين پژوهش، بازخواني و معرفي بخشي از سيرة پيامبر و امام علي در ساحت اقتصادي است که در عصر حاضر با توجه به شرايط جوامع اسلامي از اهميت ويژهاي برخوردار است.
1. مفهومشناسي وقف
1ـ1. وقف در لغت
وقف در لغت به معاني متعدد آمده است که مهمترين آنها عبارتاند از: ايستادن، آرام گرفتن، توقف کردن، درنگ کردن، آگاه کردن و بازنگهداشتن. در لسان العرب اين واژه چنين توضيح داده شده است: وقوف، ضد جلوس است؛ هرگاه کسي در مکاني بايستد، ميگويند: «وقف»؛ و جمع آن «وقوف» است و بهصورت متعدي نيز بهکار ميرود؛ ميگوييم: «ويقال: وَقَفَتِ الدابةُ تَقِفُ وُقُوفاً و وَقَفْتُها أَنا وَقْفاً؛ و وَقَّفَ الدابةَ: جعلها تَقِف».
2ـ1. وقف در اصطلاح
وقف در اصطلاح فقهي عبارت است از: حبس کردن عين مال و در اختيار قرار دادن منافع آن به گونة رايگان براي افراد موردنظر واقف.
براساس گزارشهاي تاريخي، پس از فتح خيبر و تقسيم غنایم، پيامبر به عمر (حک. 13ـ23ق) دربارة مالي که به او رسيده بود، فرمود: «اصل مال را حبس کن و منافع آن را آزاد بگذار». در منابع فقهي و حديثي شيعه نيز مشابه همين تعبير بهکار رفته است.
3ـ1. تفاوت وقف و صدقه
چيستي ارتباط ميان وقف و صدقه از مسائلي است که اشاره به آن در بحث پيشرو ضرورت دارد. اجمال مطلب اين است که با نگاهي به آيات و روايات روشن ميشود که در لسان اهلبيت اغلب از وقف به صدقه تعبير شده است. هرچند واژة وقف در قرآن و سنت نبوي بهکار نرفته، اما کلمات ديگري بهکار رفته است که مقصود را ميرساند؛ مانند اينکه در قرآن کريم واژة صدقه در برخي موارد بهمعناي وقف استعمال شده؛ اما در سنت اهلبيت، تا زمان امام محمدباقر بهجاي وقف واژة «تحبيس» بهکار رفته است. از زمان امام محمدباقر به بعد، اين اصطلاح بهطور رسمي در روايات رايج شده است. ازهمينروست که بزرگاني مانند شهيد اول (ش. 786ق) در کتاب الدروس الشريعه في فقه الاماميه با تمسک به قرآن کريم و پيروي از حديث نبوي، مراد از کلمة «صدقة جاريه» در احادیث را وقف دانستهاند. سلّاربن عبدالعزيز (م. 463ق) نيز وقف و صدقه را يک چيز دانسته و وقف را به صدقه تعريف کرده است. شيخ مفيد (م. 413ق) هم وقوف را در اصل، صدقات ميداند و متفرع بر آن، رجوع در آنها را جايز نميداند. يکي از نويسندگان معاصر مينويسد: صدقة جاريه آن عملي است که با انتفاع و بهرهبرداري از آن، عين آن از بين نميرود که ميشود خودِ همان وقف؛ يعني صدقه مرادف وقف بهکار رفته است.
2. جايگاه وقف در سيرة پيامبر اكرم و اميرمؤمنان علي
وقف نزد پيامبر و امام علي جايگاه ويژهای داشته است: رسول خدا دربارة اهميت وقف پس از مرگ انسان، آن را صدقة جاريه و در رديف علم نافع و فرزند صالح دانستهاند؛ اميرمؤمنان نيز وقف را جزء صدقة جاريه بعد از مرگ انسان برشمردهاند. در روايتی ديگر، آن حضرت از صدقه و وقف بهعنوان ذخيرة روز قيامت ياد کرده و مؤمنان را به آن سفارش کردهاند. دربارة وقف و اهميت آن، احاديث زيادی وجود دارد که بهدليل اختصار، از ذکر آنها صرفنظر ميشود.
در اينجا مهمترين موقوفات رسول خدا و اميرمؤمنان علي مرور خواهد شد:
1ـ2. موقوفات پيامبر اكرم
اين دسته از اموال و املاک رسول خدا شامل موارد زير بوده است:
1. حوائط هفتگانه: مخيريق (ش. 3ق) فردي ثروتمند از عالمان و احبار بزرگ يهودي بود که مسلمان شد و در جنگ احد به شهادت رسيد. او پيش از شهادت، در وصيتي تمام اموال خود را، از جمله املاکي که متشکل از هفت نخلستان بود و به «حوائط هفتگانه» شهرت داشت، به رسول خدا بخشيد. پيامبر اکرم تا سال هفتم هجری از اين املاک نيازهاي خود و خانوادهاش را تأمين ميکرد و پس از آن تمامي آنها را وقف کرد.
2. زميني از اموال بنينضير: ازآنجاکه اموال و املاک بنينضير بدون جنگ و درگيري بهدست آمده بود، طبق آيات قرآن تمامي آنها بهعنوان «فيء» جزء اموال اختصاصي رسول خدا گرديد. اموال آنها ميان مهاجران، که گرفتار فقر شديد بودند، تقسيم شد و زمينهايش در اختيار رسول خدا قرار گرفت.
3. سه حِصْن (قلعه) از هشت حِصن خيبر: خيبر در 165 کيلومتري شمال مدينه بهسمت شام واقع است که در زمان رسول خدا از مهمترين قبايل يهودي بهشمار ميآمد و داراي قلعهها و حصارهاي محکم و متعدد بود و در سال هفتم هجري بهدست مسلمانان افتاد. برخي از اين قلعهها با نامهاي «کتيبه»، «وطيح» و «سلالم» بدون جنگ فتح شدند و از اين جهت بهعنوان «فيء»، خالصة رسول خدا گرديدند. رسول خدا اين سه حصن را وقف قرار داد و پنج حصن ديگر را ميان مجاهدان توزيع کرد.
4. نخلستان بويره در قبا: اين نخلستان در نزديک مدينه واقع بود و از اموال شخصي رسول خدا بهشمار ميآمد که توسط آن حضرت به فقرا وقف شد. مشهور آن است که اولين ملک وقفي رسول خدا در مدينه، همين اموال بوده است.
5. فدک: سرزميني است که بدون جنگ فتح شد و خالصة رسول خدا گرديد. پيامبر اکرم اين زمين را به دخترش حضرت فاطمه بخشيد.
6. ثلث اَرض واديالقري: این منطقه از اراضي يهود بود که در اختيار رسول خدا قرار گرفت و آن بزرگوار آن را از صدقات خويش قرار داد.
7. موضعي در بازار (سوق) مدينه: اين منطقه که «مهزور» خوانده ميشد، از جملة موقوفات پيامبر اکرم بود که عثمان در دوران حاکميت خود آن را به مروان اهدا کرد و با انتقاد شديد مردم مواجه شد.
8. مسجد النبي: رسول خدا زمين آن را از دو کودک يتيم خريد و آن را تا روز قيامت وقف مسلمانان کرد.
2ـ2. موقوفات اميرمؤمنان علي
بيشتر موقوفات امام علي، در حجاز انجام شده که مهمترين آنها موارد ذيل است:
1. چشمهها و مزارع ينبُع: در هفت منزلي (165 کيلومتري) غرب مدينه، مکان وسيعي بهنام «ينبع» قرار دارد که ميان مکه و مدينه و در ساحل درياي سرخ واقع شده است. وجه نامگذاري اين منطقه به «ينبع»، چشمهها و آبهاي فراواني است که در آنجا وجود دارد. در حال حاضر، اين نقطة جغرافيايي بندري است بزرگ که در فاصلة نُه منزلي مدينه بهسمت مکه قرار دارد. شهرت اين مکان به داشتن آب زيرزميني فراوان و مناسب براي کشاورزي و درختکاري و نيز داشتن زمين مناسب براي زراعت و باغداري بوده است. به گفتة ابنشهرآشوب، تعداد چاههاي که علي در ينبع حفر کرده بود، بالغ بر صد حلقه بوده است. از امام صادق نيز نقل شده است که امام علي قريب به صد حلقه چاه در ينبع پديد آورده بود. گفته شده است: زماني که امام علي مشغول حفر چاهي بود، آب همانند گردن شتر از آن جوشيد و به همين دليل امام نام «ينبع» را بر آن نهاد.
مهمترين چشمهها و چاههاي موقوفة اميرمؤمنان علي در ينبُع عبارتاند از:
ـ البُغَيبِغات: اين چشمه خود مشتمل بر چندين چشمة ديگر بود، به نامهاي خِيف الأَراک، خِيف لَيلي و خِيف بَسطاس؛
ـ عين ابينيزر؛
ـ عين البحير؛
ـ عين نولا؛
ـ عين الحدث.
2. چشمهها و آباديهايی در واديالقري: واديالقري منطقهاي است گسترده و پهناور از توابع مدينه که بين مدينه و شام قرار دارد. در بزرگي، همانند مکه، مدينه و يمامه است و روستاها و آباديهاي زيادی دارد. علت اينکه به آن «واديالقري» ميگويند، اين است که از ابتدا تا انتهاي آن وادي، همة قريهها بههم پيوستهاند. دربارة اين سرزمين بايد دانست که رسول اكرم آنجا را در سال هفتم فتح کرده و اميرمؤمنان علي در زمان پيامبر اکرم مالک برخي چشمهها و مزرعههاي اين وادي بوده است. امام علي در واديالقري موقوفات و صدقات فراواني داشت که شامل چشمهها، صحراها، واديها و نخلستانها ميشد که مهمترين آنها عبارتاند از:
ـ عين الموات؛
ـ عين الناقه؛
ـ وادي ترعه؛
ـ عين موات؛
ـ عين سکر؛
ـ عين البيره؛
ـ عين البيضاء؛
ـ عين العصيبه.
3. مزرعهاي در نزديکي مدينه: اين مزرعه در مکاني بهنام «سويقه» قرار داشت که امام علي آنجا را آباد نمود و براي فقرا وقف کرد. محمدبن صالحبن عبدالله در زمان متوکل (حک. 232ـ247ق) متکفل ساماندهي آنجا بود. پس از قيام او برضد متوکل، دستور تخريب آنجا صادر شد. در پی آن، خانهها ويران گشت و بهجاي آنها درخت خرما کاشته شد؛ اما هيچگاه آبادي گذشته را بهدست نياورد.
4. مساجد: اميرمؤمنان علي مساجد بسياري را آباد و وقف کرد که برخي از آنها از اين قرارند: مسجد فتح در مدينه بهياد پيروزي بر عمروبن عبدود؛ مسجدي در برابر قبر حمزه؛ مسجدي در ميقات؛ مسجدی در کوفه؛ مسجد جامع بصره و عبادان (که ظاهراً همان آبادان است).
5. خانهها: يکي از موقوفات امام علي خانههاي آن حضرت است که در مکانهاي گوناگون و براي افراد مختلف وقف کرده است که برخي از آنها عبارتاند از:
1. خانة امام در نزديکي بقيع الغرقد؛
2. خانة امام علي در کوچة بنيزريق: امام اين خانه را براي خالههايش وقف کرده بود.
اگرچه امام علي در مکانها و زمانهاي ديگر نيز کار فراوان انجام داده و منابع مالي ديگري نيز داشته است، اما بنماية اصلي منابع مالي ايشان، کار و تلاش در مزارع بود که پس از احياي کامل، همه را وقف کرده است.
3. مهمترين آثار اقتصادي موقوفات پيامبر اكرم و اميرمؤمنان علي
موقوفات پيامبر و امام علي در منطقة حجاز آثار فراواني داشتهاند که يکي از مهمترين آنها آثار اقتصادي است. با توجه به اينکه اهلبيت، بهويژه شخص پيامبر و امام علي، کاملترين الگو براي دستگيري از نيازمندان و امدادرساني به جامعه بهشمار ميرفتند، در کنار کمکهاي مادي زودگذر، برخي برنامههاي حمايتي اقتصادي مستمر را براي افراد نيازمند و نیز حل مشکلات اقتصادي جامعه مدنظر داشتند که مسئلة وقف از جملة آنها بهشمار ميرود. در ادامه به برخي از آثار اقتصادي این موقوفات اشاره ميشود:
1ـ3. حمايت اقتصادي از نيازمندان
وضعيت اقتصادي مسلمانان در صدر اسلام در مکه و مدينه مناسب نبود. اين امر دلايل فراوان داشت که تحريم اقتصادي قريش در مکه، مهاجرت مسلمانان از مکه به مدينه و شهادت شمار فراوانی از مسلمانان در جنگها، ازجملة آنهاست. با هجرت پيامبر از مکه به مدينه، مسلمانان تمامي اموال خويش را رها کردند و در جنگها نيز شمار زيادي از مسلمانان به درجة شهادت نائل شدند که با شهادت آنان خانوادههايشان بيسرپرست میشدند. اين رخدادها در رشد فقر در جامعة نوپاي اسلامي و تنگدستي مسلمانان بهگونة عام و براي رهبري چنين جامعهاي بهگونة خاص تأثيرگذار بود. به همين دليل، رسول خدا اقداماتي همانند پيمان اخوت، ايجاد مکاني بهنام صفه برای سکونت نيازمندان، و مسئلة وقف براي رفع اين مشکل، انجام داد. مهمترين هدف رسول خدا و دیگر اهلبيت از موقوفات، حمايت از نيازمندان بود که موارد زير را دربرميگرفت:
1ـ1ـ3. خويشاوندان نيازمند
همانطورکه يادآوري شد، اولين واقف در اسلام رسول خدا بود. در سال سوم هجرت شخصي بهنام مخيريق هفت باغ به پيامبر اکرم بخشيد و آن حضرت در سال هفتم تمام آنها را وقف کرد. توضيح مطلب اينکه مخيريق يکي از احبار يهود بنينضير بود که اسلام آورد و در روز احد کشته شد و بستانهاي هفتگانة خويش را به پيامبر وصيت و واگذار نمود و پيامبر نيز در سال هفتم هجري اين بستانها را وقف خاص حضرت زهرا کرد؛ حضرت صديقة طاهره اين هفت بستان را وقف بنيهاشم و بنيعبدالمطلب فرمود و نظارت و سرپرستي آنها را به عهدة امام علي نهاد. اگرچه اين موقوفات وقف خاص، يعني وقف بر اولاد بود، ولي هستند کساني که اين اموال را وقف بر عموم مسلمانان دانستهاند. براي نمونه، در کتاب الطبقات چنين آمده است: «واقدى از محمدبن بشربن حميد از پدرش نقل مىكند كه مىگفته است: از عمربن عبدالعزيز به هنگامي که خليفه بود، در خناصره شنيدم كه مىگفت: در مدينه و در حضور مردم از پيرمردان مهاجران و انصار شنيدم كه مىگفتند: نخلستانهاي هفتگانة رسول خدا كه وقف بر مسلمانان است، از اموال مخيريق بوده است.»
اما آنچه ابنسعد (م. 230ق) و عالمان شيعه ـ ازجمله کليني ـ تأييد ميکند، اين است که اين اموال به حضرت زهرا وقف شد. در تحليل اين که رسول خدا اين باغها را به دخترش وقف کرد، ميتوان گفت: رسول خدا ميدانست که پس از خودش وصي، دختر و ذرية او در تنگناي معيشت اقتصادي قرار ميگيرند و آنها را از فدک و خمس محروم ميکنند، اما در مال موقوفه نميتوانند تصرف کنند؛ به همين دليل، اين مسئله امکانپذير است. بنابراين، پيامبر برای حفظ آبروي وصي و جانشين خويش و رفاه نسبي دختر و فرزندانش اين باغها را به دخترش وقف کرد و فدک را نيز به دخترش بخشيد. با بررسي تاريخ و تأمل در آن، اثر اقتصادي اين موقوفه بر کسي پوشيده نميماند. هفت بستان با بهترين ميوه و خرما در آن شرايط که بیشتر مردم مدينه و بنيهاشم در حال فقر و تنگدستي بودند، ميتوانست بزرگترين حمايت اقتصادي براي اهلبيت و بنيهاشم و مسلمانان باشد؛ بهویژه اينکه تا مدت زمان طولانی به شکل موقوفه باقي بوده است.
محمدبن كعب قرظى میگويد: پس از اين وقفِ پيامبر، مسلمانان برخى از اموال خود را بر اولاد و نوادگان خود وقف كردند، که از باب نمونه ميتوان از امام علي، فاطمة زهرا و بقية اهلبيت و برخي از صحابه و تابعين، مانند عبدالله عمر (م. 73ق) و زيدبنثابت (م. 45ق) ياد کرد. همانگونهکه بيان شد، از امام علي موقوفات زيادي به ثبت رسيده است؛ ولي در راستاي اين اثر و کارکرد، يعني حمايت اقتصادي از خويشاوندان، ميتوان از وقف خانههاي آن حضرت به خالههايش نام برد. از امام صادق نقل شده است که اميرمؤمنان خانهاي در محلة بنيزرَيق داشتند و بدين صورت آن را وقف کردند:
بهنام خداي بخشايندة مهربان. اين است آنچه عليبن ابيطالب آن را درحاليکه زنده و کامل بود، صدقه کرد. وقف نمود خانة خود را که در بنيزرَيق قرار دارد، صدقهاي که فروخته نميشود و هبه نميگردد تا خدايي که وارث آسمان و زمين است، آن را وارث شود؛ و در اين خانه، خالههاي خود را سکونت داد، مادامي که خود يا اولادشان زنده هستند و وقتي مرگ آنها فرارسيد، براي محتاجان از مسلمانان باشد.
2ـ1ـ3. مسلمانان نيازمند
موقوفات عام فراوان از پيامبر و امام علي باقي مانده است. برخي گفتهاند: در قبا (نزديک مدينه) نخلستاني بود بهنام «بويره» که از اموال شخصي پيامبر محسوب ميشد و ايشان آن را وقف بر فقيران و بينوايان کردند. نمونهاي ديگر آنکه هنگام فتح بنينضير، رسول خدا اموال، زمينها، باغها و خانههاي آنان را ميان مسلمانان تقسيم کرد و به حضرت علي دستور داد تا سهم رسول خدا را تحويل گیرد و وقف کند. همچنين پيامبر مهزور را که مکاني در بازار مدينه بوده است، براي مسلمانان وقف کرد. حتي در زمان شيخين نيز با اين مکان بهعنوان موقوفه رفتار ميشد؛ اما عثمان (م. 35ق) اين مکان را به برادرانش بخشيد. طبق گفتة منابع تاريخي، تعدادي از موقوفات رسول خدا تا کنون مکانش مشخص است و همچنان براي استفادة مساکين و فقراست.
در همين راستا، امام علي نيز موقوفات عام فراواني داشته است. از امام صادق روايت شده است: هنگامي که رسول خدا زميني را که از انفال بود، بين مسلمانان تقسيم کرد، زميني بهنام «ينبع» به علي رسید. حضرت در آنجا چاهي حفر کرد که پس از مدتي آبي بهپهناي گلوي شتر از آن فوران کرد. فردي مژدة جوشيدن آب را به امام داد. حضرت فرمود: «بشارتش را به آناني دهيد که بعدها از آن استفاده خواهند کرد! اين صدقة جاريهاي است براي حاجيان خانة خدا و مسافران آن مسير. اين زمين بههيچوجه قابل فروش و بخشش نيست و به ارث نخواهد رسيد. نفرين خدا و فرشتگان و مردم بر هر فردي باد که آن را بفروشد يا به ديگري ببخشد». برخي نيز گفتهاند: ينبع قلعهاي است که در آن، آب روان و مزرعة بسيار وجود داشته است و مردم از فضاي پردرخت و نخلستانها و آبهاي گواراي آن استفاده ميکردند. اکنون بندر بزرگي است و نُه منزل از مدينه بهطرف مکه فاصله دارد. اين منطقه به دارا بودن آب زيرزميني بسيار و کيفيت خوب براي زراعت و درختکاري و داشتن زمين مناسب براي کشتوکار و باغداري معروف بوده است. از امام صادق نقل شده است که جدم علي قريب به يکصد چاه و چشمه بهدست خود حفر کرد و همه را در راه خدا انفاق نمود.
دربارة تسلط امام علي به ينبع، گزارشهاي متفاوت وجود دارد. ابنشَبَّه ميگويد: هنگامي که رسول خدا ينبُع را گرفتند، آن را به کُشدبن مالک جُهَني اقطاع نمودند. کُشد گفت: يا رسولالله! من در حال پيري هستم. آن را به برادرزادهام به اقطاع دهيد. پيامبر به اقطاع به او دادند. پس از آن، عبدالرحمنبن سعدبن زرارة انصاري آن را به سی هزار درهم از او خريد و به آنجا رفت؛ ولي وي در آنجا با بادهاي شديد و سختيهاي فراوان مواجه شد و قصد ترک آن را کرد. به هنگام بازگشت، در نزديکي ينبُع با عليبن ابيطالب مواجه شد. امام از او پرسيد: از کجا ميآيي؟ جواب داد: از ينبُع ميآيم و از آن بيزار شدهام. امام سؤال کردند: آيا قصد فروش آن را نداري؟ من آن را بهقيمت خريد، از تو ميخرم. گفت: مال تو باشد؛ پس از آن، امام به آنجا رفتند.
از تاريخ اقامت و فعاليتهاي امام علي در منطقة ينبع اطلاع دقيق در دست نيست؛ ولي ميتوان از شواهد و قرائن تاريخي چنين نتيجه گرفت که آغاز فعاليتهاي امام علي همزمان با آغاز خلافت خلفا بوده؛ چون بيشترين فعاليت اقتصادي آن حضرت در اين زمان بوده است. طبيعي است که اين فعاليت تا زمان آغاز حکومت ايشان ادامه داشته باشد.
روشن است، اين اموال که در دست پيامبر و اهلبيت قرار داشت، يک نوع توسعة اقتصادي بود؛ اما بعد از آنکه وقف کردند، اين توسعه براي خانوادههاي فقير جامعة اسلامي بهوجود آمد. موقوفات پيامبر و امام علي، با اينکه يک نوع حمايت اقتصادي از مسلمانان و فقرا بود، يک درس بسيار مهم و الگوگيري خوبي نيز براي مسلمانان بود که با تأسي به سيرة اهلبيت آنها نیز از اهميت و کارکرد موقوفات غافل نمانند. به همين دلیل بود که اصحاب پيامبر، هر کدام در حد توان خويش اموالي در امور مختلف، از جمله براي فقرا، وقف کردند.
با بررسي تاريخ اسلام دربارة وقف بهدست ميآيد که در سيرة اهلبيت، بهويژه پيامبر و امام علي، نخستين گروهي که ایشان مدنظر داشتند و آنها را در درآمدهاي موقوفات سهيم ميدانستند، خويشاوندان نيازمند و سپس فقرا بودند. در وقفنامة امام علي دربارة «ينبع» بيان شده است که حضرت فرمود: تمام اموالم در ينبع وقف است؛ بجز رباح، ابونيزر و جبير که آزادند و کسي حق تصرف در آنها را ندارد و آنان موالي هستند که پنج سال کار ميکنند و خرج خود و خانوادهشان از همان محل است. از دقت در همين فراز بيان امام علي بهدست ميآيد که حمايت از نيازمندان تا چه اندازه مورد توجه اهلبيت، بهويژه امام علي، بوده است. روشن است که افراد نامبرده، در اوج فقر و تنگدستي قرار داشتهاند؛ چون همة آنها برده بودند و از طرفي خانواده نیز داشتند. در چنين شرايطي، امام علي آنها را رها نميکند؛ بلکه زمينة کار و امرار معاش آنان را فراهم ميسازد؛ به این صورت که مدت پنج سال در مزرعة وقفي امام کار کنند و امرار معاش نمايند تا بعد از پنج سال، روي پاي خود بايستند. اين رويکرد، در وقفنامههاي ديگر امام علي، از جمله وقفنامة البغيبغه، نيز بهصراحت بيان شده است.
2ـ3. تلاش براي فقرزدايي از جامعه
از جمله کارکردهاي وقف، کاستن بار سنگين فقر و تنگدستي از دوش فقرا و زمينهساز عدالت اجتماعي است؛ زيرا وقف، در حقيقت يکي از راههاي توزيع مجدد درآمد است و ميتواند سرمايههاي جامعه را در اختيار همگان قرار دهد که در نتيجه در کاهش فقرزدايي تأثيرگذار است. اسلام تا آنجا ثروتمندان را به اين امر مهم تشويق کرده است که حتي وقف از ناحية کافر را نيز صحيح ميداند و وقف براي غيرمسلمانان را نيز جايز و محترم شمرده است.
بهدليل پيامدهاي جبرانناپذير فقر است که همة اهلبيت، بهويژه رسول خدا و امام علي، با اين معضل اجتماعي به گونههای مختلف، از جمله از طريق وقف، به مبارزه پرداختهاند؛ تاجاييکه برخي از موقوفات آن بزرگواران در برخي مناطق، باعث آباداني و سرسبزي آن مناطق شد. تفاوتي که بين موقوفات پيامبر و امام علي وجود دارد، اين است که دستگاه حکومت در حد توان، موقوفات رسول خدا را طبق گزارش منقول از ابوبکر، مصادره کردند؛ ولي موقوفات امام علي تا مدت زمان قابلتوجهي پابرجا بود و اين آثار، زمينة کاهش فقر را از طريق وقف آبها و چاهها و مزارع و باغها فراهم کرد. چاههاي امام علي در ينبع و البغيبغه منشأ برکات فراوان شد. امام علي در ينبع بهشکل بسيار طاقتفرسا کار ميکرد و از اين طريق سرمايه بهدست آورد و با اين کار، هزار بنده را آزاد کرد. از ديگر موقوفات امام علي که تأثير فراواني در زندگي مردم داشت، موقوفة آن حضرت بهنام «سويقه» است. قبل از تخريب اين منطقه بهدستور متوکل، يک روستا و دهکدهاي در آنجا بود که اهالي آن از طريق اين موقوفات تغذيه ميکردند و امورات زندگيشان را ميگذرانيدند. در اين صورت، معلوم ميشود که نقش اين موقوفه در راستاي کاهش فقر، مهم و برجسته بوده است. پس در يک تحليل اجمالي، اينگونه ميتوان نتيجه گرفت که چنین موقوفاتی تأثيرات فراوان و مهمي در زندگي مردم در آن زمان داشته است. هنگامي که يک وقف ميتواند زمينهساز احداث يک روستا شود، طبيعي است که بايد سرزمينی حاصلخيز با درآمد بسیار زيادی باشد که بتواند پاسخگوي نيازهاي اقتصادي آن مردم باشد. طبق گزارشهای تاریخی، موقوفة مذکوره داراي چنين ويژگيای بوده است.
نمونهاي ديگر از موقوفات امام علي که نقش اساسي در معيشت مردم داشت، چاههاي آن حضرت است. اهميت آب در سرزمين گرم و سوزان حجاز بر کسي پوشيده نيست. در صدر اسلام تنها راه رفع اين مشکل، ايجاد چاهها و حفر قنوات بود که اين هم از عهدة هر کسي برنميآمد. چاهها بهاندازهاي براي مردم حجاز اهميت داشتند که بسياري از مسائل فرهنگي، اجتماعي و سياسي آنان بهگونهاي با آن گره خورده بود. براي نمونه، بزرگان حجاز بسياري از چاهها را به اسامي قبيلهها، مکانها و اشخاص نامگذاري ميکردند. در آن روزگار، براي حفر چاهها مشکلات و موانع فراواني وجود داشت؛ مانند فقدان ابزار مناسب براي حفر چاه؛ آشنا نبودن با شيوههاي کندن چاه؛ و فقدان قانوني که بتوان مسائل حقوقي چاهها را مشخص کرد. به همين دليل، گاهي جنگهاي خونين و قبيلهاي بر سر تصاحب چاهها بهراه ميافتاد. مهمتر از همه اينکه در ميان تودة مردم، تفکر خدمترساني و تعاون بر چنین کارهاي خيری بسيار کمرنگ بود و اگر کساني ميتوانستند چاه حفر کنند، فقط به فکر خود و قبيلة خويش بودند؛ به همين دلیل، بيشتر چاهها منتسب به اقوام بود.
پس از ظهور اسلام، مشکلات اجتماعي مردم به ميزان گستردهاي حل شد؛ اما مهمترين مشکل، يعني کمبود چاههاي آب، همچنان براي جامعة اسلامي باقي ماند؛ زيرا با ابزار چاهکني بسيار ساده، حفر چاه ـ بهگونهايکه به آب برسد و نياز مردم را برآورده سازد ـ در زمرة کارهای دشوار بهشمار ميرفت. براي حل اين مشکل، به مرداني پولادين نياز بود که پا در صحنه بگذارند و با عزمي راسخ و همتي والا، زمينهاي خشک را تا اعماق حفر کنند و با بيرون آوردن آب، به زمينها خرمي و سرسبزي ببخشند و کام تشنة آدميان، حيوانات و گياهان را سيراب سازند. اميرمؤمنان علي از جملة اين مردان بزرگ بود که پيوسته بهدنبال خدمت به خلق و رفع نيازهاي آنان بودند. آن حضرت با درک اين مشکلات و موانع، براي جلوگيري و تکرار نشدن آنها، بلافاصله پس از حفر چاه، آن را وقف ميکرد و وقفنامهاي را تنظيم مينمود که هدف از وقف، افراد موقوفٌعليهم و متوليان آن را مشخص ميکرد. نمونة بارز آن، البغيبغات و عين ابينيزر است. به همين ترتیب، آن حضرت چاههاي فراواني را احداث کرد و در راه خدا وقف نمود که تأثيرات فراوانی در زندگي و معيشت مردم، بهويژه حجاج بيتاللهالحرام داشت.
3ـ3. پيشگيري از انباشت ثروت
يکي از آسيبهاي جدي اجتماعي، تجمع ثروت و اموال توسط يک فرد يا يک گروه و طيف خاص است که اسلام با آن مخالفت کرده. در سيرة اهلبيت نيز اين مسئله بهشدت سرزنش شده است. رسول خدا ميفرمايد: «من براى شما مسلمانان از فقر نگران نيستم؛ بلكه از تكاثر و افزونخواهي (احتکار و سرمايهدارى) نگرانم». اين حديث به همان مضمون آية شريفة «أَلْهاکُمُ التَّکاثُر» اشاره دارد كه در قرآن كريم آمده است. شايد بتوان از مفهوم حديث فوق اينگونه برداشت کرد که اگر تكاثر در جامعه نباشد، فقر نيز نخواهد بود. البته تجربة زندگي بشر نيز گواه اين واقعيت است؛ چه در سطح کوچک و اقتصاد فردي و چه در سطح بزرگتر و اقتصاد اجتماعي؛ زيرا همواره سرمايهدارى جهانى موجب فقر ملتهاي محروم است و سرمايهداريهاي داخلى موجب فقر فقيران و نيازمندان هر جامعه و آبادى بوده است. اگرچه فقر و تنگدستي نيز پيامدهاي منفي زيادي دارد، ولي از اين حديث استفاده ميشود که پيامد منفي تجمع ثروت و احتکار بهمراتب بدتر از فقر و تنگدستي است. رواياتي فراوان از اهلبيت دربارة احتکار و پيامدهاي منفي آن وجود دارد. براي نمونه، رسول خدا در ذيل تفسير سورة «تکاثر»، بهصورت عتابآميز به مسلمانان ميفرمايد: «آدميزاد ميگويد: مالِ من، مالِ من. اى پسر آدم! آيا تو را از اموالت چيزى جز همان مقدارى است كه ميخوري و از ميان ميبري يا ميپوشي و كهنه ميکنی يا صدقه ميدهي و روانه ميکني؟ بقية اموالت از آنِ وارثان است».
در حديث ديگر، امام علي در نامهاي به استاندار اهواز، که از طرف آن حضرت منسوب بود، مينويسد: «از احتکار جلوگيري کن و هر کس احتکار کرد، کيفري دردناکش ده و سپس با بيرون آوردن اجناس احتکارشده، محتکر را به عقوبت برسان».
وقف، بهعنوان يک نهاد فقهي و حقوقي و يکي از دستورات مؤکد اسلام، به سهم خود میتواند در مقابله با آثار نامطلوب تجمع و تمرکز ثروت و استقرار عدالت اجتماعي مورد استفاده قرار گیرد و در اين زمینه خدمات ارزندهاي را به جامعه عرضه کند؛ چون بهترين مورد مصرف مال، همان وقف و صدقه است. برخلاف اموالي که براي خوردن و پوشيدن استفاده ميشود و يک اثر و کارکرد زودگذر دارد، صدقه بهمعناي عام (که وقف يکي از مصاديق آن است)، اين ويژگي را دارد که مال انسان نابود نميشود؛ بلکه در سراي ديگر براي او ذخيره ميشود. بهعبارتديگر، يکي از مهمترين تأثيرات وقف، محدود کردن تکاثر است که بهصورت خودکار در پديدة وقف بهوجود ميآيد. اگرچه صدقه و وقف از امورات اخلاقي بهحساب ميآيند، ولي در عمل تأثير بسزاي در تأمين عدالت اجتماعي و جلوگيري از شکافهاي طبقاتي اقتصادي دارند و بهطور قطع، علت عنايت اهلبيت به موقوفات، چنين مسائلي بوده است؛ چون اگر در جامعهاي تجمع ثروت و احتکار نباشد، طبيعي است که هم اقتصاد شکوفا ميشود و هم بهدليل در گردش بودن سرمایه، قشر آسيبپذير جامعه (فقرا) کمتر آسيب ميبينند.
نمونهاي از موقوفات امام علي که نقش مهم در جلوگيري از انباشت ثروت داشته، ایجاد نخلستانها بوده است. در خبري آمده است که مردي در نزد امام علي کيسهاي از هستههاي خرما ديد و پرسيد: يا علي! اينهمه هستة خرما را به چه منظور جمع کردهايد؟ فرمود: همة اينها انشاءالله درخت خرما خواهد شد. راوي گويد که امام آن هستهها را کاشت و نخلستاني ايجاد کرد و سپس آن را وقف بر فقرا و فيسبيلالله فرمود. اگر امام علي اين باغها را براي خودش ذخيره کند، طبيعي است که از نظر مالي بسيار رشد ميکند؛ ولي حضرت برای حمايت از فقرا و جلوگيري از انباشت ثروت و پرهيز از احتکار، همه را وقف ميکند و از اين وقف، مسلمانان تا مدتهاي طولاني بهرهمند ميشوند. براساس تجربه نيز ثابت شده که تمرکز ثروت، جز در ساية تضييع حقوق ديگران محقق نميشود؛ ازهمينروست که اهلبيت با آن برخورد کردهاند.
4. تحقق عدالت اقتصادي
يکي از مهمترين اهداف سياستهاي مالي و اقتصادي در اسلام، تحقق عدالت اقتصادي و اجتماعي است؛ بهعبارتديگر، اسلام همواره بهدنبال زدودن همة جوانب فقر از جامعه است؛ چنانکه خواهان رفاه عمومي در حد معقول است؛ چراکه اگر در جامعه عدالت اقتصادي رعايت نشود، تعالي مادي و معنوي پديد نميآيد. در بينش اسلامي، فقرا سهمي در اموال ثروتمندان دارند؛ چنانکه در برخي آيات قرآن اين مطلب بهصراحت بيان شده است. در گزارشي، محمد حنفيه (م. 81ق) فرزند اميرمؤمنان روايت کرده است: از پدرم شنيدم که ميفرمود: «شنيدم رسولالله ميفرمايد: خداي عزوجل براي فقرا در اموال اغنيا بهقدري که وسعت دارند، سهمي قرار داده است؛ پس اگر مانع شدند تا آنها گرسنه يا برهنه ماندند يا دچار سختي شدند، خداوند در حساب آنها سخت گيرد و به عذابي شديد آنها را گرفتار کند». در صدر اسلام، که اساسيترين درآمد مالي مسلمانان بيتالمال بود، در زماني که بیتالمال تحت سيطرة اهلبيت بود، در نهايت عدالت با آن برخورد ميشد.
عدالت اقتصادي بهطور نظاممند در وقف نهفته است و باعث تحديد تکاثر و توزيع عادلانة درآمدها در ميان اقشار مختلف جامعه ميشود. وقف با توزيع مجدد درآمد بين افراد، جامعه را بهسمت توازن اجتماعي و عدالت اقتصادي هدايت ميکند. در وقف، بیشترْ افراد محتاج و فقير منتفع میشوند؛ در نتيجه، وقف تأثير بسزايي در تأمين عدالت اجتماعي دارد و همچنين از عوارض سوء بيعدالتيهاي اجتماعي و شکافهاي طبقاتي تا حد زيادي ميکاهد و از حاد شدن مشکلات اجتماعي جلوگيري ميکند. در وقف، عامل بيروني وجود ندارد؛ بلکه صرف ميل باطني و حس خداپرستي است که واقف را وادار ميکند تا از اموال خود بگذرد و آن را براي رضايت خدا يا آرامش دروني خودش وقف ميکند؛ چنانکه اين گزاره در موقوفات اهلبيت، بهويژه امام علي، بيان شده است: «ابْتِغَاءَ وَجْهِ اللَّهِ لِيُولِجَنِي بِهِ الْجَنَّةَ وَ يَصْرِفَنِي بِهِ عَنِ النَّارِ وَ يَصْرِفَ النَّارَ عَنِّي يَوْمَ تَبْيَضُّ وُجُوهٌ وَ تَسْوَدُّ وُجُوهٌ.» تحقق عدالت اقتصادي در زندگي اميرمؤمنان بهاندازهاي مهم است که در وقفنامة معروف خود درج ميکند که اگر فرزندم حسن در صورت نياز مجبور شد خانة وقفي خود را بفروشد، باز هم بايد به چند قسمت تقسيم کند تا توازن اقتصادي بههم نخورد:
و اگر خانة حسنبن علي جز خانة صدقه باشد و خواست که آن را بفروشد، ميتواند بفروشد؛ بر او باکي نيست. اگر بخواهد، ميتواند بفروشد و قيمتش را به سه بخش تقسيم کند: قسمتي را در راه خدا مصرف نمايد و قسمتي را به بنيهاشم و بنيمطلب و قسمتي را به فرزندان ابوطالب بدهد؛ در مواردي که خدا ميپسندد، از اين سه قسم به مصرف رساند.
5. ايجاد اشتغال
يکي ديگر از آثار اقتصادي موقوفات، اشتغالزايي است. در صدر اسلام با ايجاد موقوفات در عرصههاي مختلف، بهويژه در حوزة زراعت و کشاورزي، عدة فراواني بهکار گرفته ميشدند که از اين طريق امرار معاش ميکردند. همانگونهکه اشاره شد، اولين موقوفات «مساجد» بودند. هر مسجدي نیز به خادم و متولي نیاز دارد. شايد در برخي مساجد و در برخي از زمانها اين کار بهگونة افتخاري بوده؛ اما بهمرور زمان کم نبوده است مساجد و حسينيهها و مزارات و کاروانسراهايي وقفي که کمکهاي مالي و معاش ماهانه براي خادم يا گاهي خادمانش پرداخت ميکردهاند. همين کارکرد را موقوفات ديگر نيز داشتهاند. برای مثال، امام علي تمام اموالي را که در واديالقري داشت، وقف کرد و فرمود: تمام مزارع و بردههايی که در آنجا دارم، وقف است؛ در اين املاک کار کنند و مخارج خود و عائلهشان را از همان املاک اداره نمايند. دليل اين کار اين است که آن بردگان چيزي از خود نداشتند؛ بايد در مدت پنج سال کار و تلاش بتوانند روي پاي خود بايستند. افزون بر اينها، آن حضرت برخي از زمينهاي خود را براي زمان پس از مرگ خويش وقف کرد و گروهي از غلامان خويش را آزاد ساخت و شرط کرد که آنان در زمينهاي وقفي بهمدت پنج سال کار کنند. اين نمونهها حاکي از آن است که موقوفات در زمینة ايجاد اشتغال تأثير مهم و بزرگي داشته و دارند و ظرفيت اقتصادي وقف ميتواند بستر مناسبي برای ايجاد اشتغال و شکوفايي اقتصاد جامعه باشد.
نتيجهگيري
وقف بهمعناي ايستايي اصل مال و رها کردن منفعت است و در اديان الهي و در دين اسلام اهميت زيادي به آن داده شده است. با مروري بر سيره و سخنان پيامبر اكرم و امام علي ميتوان به اهميت اين مسئله در زندگي آنان پي برد. پيامبر و امام علي در ضمن اينکه در قالب سخنان گهربار بر اين سنت حسنة الهي تأکيد کردهاند، در سيرة عملي خويش نيز در اين راستا پيشگام شدهاند و موقوفات زيادي از آنها در جاهاي مختلفي، از جمله در حجاز، برجاي مانده است. وقف ضمن آنکه داراي آثار معنوي است، آثار و کارکردهاي دنيوي قابلتوجهي نیز دارد. يافتههاي اين پژوهش نشان ميدهد که موقوفات پيامبر و امام علي در صدر اسلام در منطقة حجاز، آثار و برکات اقتصادي و اجتماعي فراوان داشته است. موقوفات آن اولياي الهي در حمايت از مستمندان (اعم از خويشاوندان و مسلمانان نيازمند)، تلاش براي فقرزدايي، پيشگيري از ثروتاندوزي، تحقق عدالت اقتصادي و اشتغالزايي نقش مهمي داشته است و توجه به آن در راستاي تأسي به سيرة اهلبیت و ترغيب مسلمانان به اين سنت حسنه، در زمینة حمايت از ايتام و مساکين، دستگيري از زوجهاي جوان و نيازمند و فراهمسازي زمينة ازدواج ايشان، تأسيس مراکز علمي و معنوي، جلوگيري از تکاثر و جمع شدن اموال نزد عدهاي خاص، و پويايي جامعة اسلامي نقش مهمي خواهد داشت.
- ابن ابیالحدید، عبدالحميدبن هبةالله، شرح نهج البلاغه، تصحيح ابراهیم محمد ابوالفضل، قم، كتابخانه آيتالله مرعشي نجفي، 1404ق.
- ابن ابيجمهور احسائي، محمدبن زينالدين، عوالي اللئالي العزيزية في الأحاديث الدينية، قم، سيدالشهداء، 1405ق.
- ابناثير، علىبن ابىالكرم، الكامل في التاريخ، بيروت، دار صادر، 1385ق.
- ـــــ ، اسد الغابه، بيروت، دارالکتب العربيه، بيتا.
- ابنحجر عسقلاني، احمدبن علي، الاصابة في تمييز الصحابة، بيروت، دار الکتب العلميه، 1415ق.
- ابنحيون مغربي، نعمانبن محمد، دعائم الاسلام، تصحيح فيضي آصف، قم، مؤسسة آلالبيت، 1385ق.
- ابنسعد، محمد، الطبقات الکبري، ترجمة محمود مهدوي دامغاني، تهران، فرهنگ و انديشه، 1418ق.
- ابنشبه، ابوزيد، تاريخ المدينة المنورة، قم، دارالفکر، 1386.
- ابنشهرآشوب مازندرانى، محمدبن علي، المناقب، قم، دارالكتب الاسلاميه، 1379.
- ابنفارس، احمدبن، معجم مقاييس اللغة، تحقيق عبدالسلام محمدهارون، بيروت، دار الفکر، 1399ق.
- ابنکثير دمشقي، اسماعيلبن عمر، البداية و النهاية، بيروت، دارالفکر، 1407ق.
- ابنمنظور، محمدبن مكرم، لسان العرب، بيروت، دارالفكر، 1414ق.
- ابنهشام، عبدالملك، السيرة النبوية، تحقيق مصطفى السقا و ابراهيم الابيارى و عبدالحفيظ شلبى، بيروت، دارالمعرفه، بيتا.
- اصفهانی، ابونعیم، حلية الاولياء و طبقات الاصفیاء، قاهره، دارالفکر، بیتا.
- الويري، محسن و سیدمحمدمهدی موسوینیا، «سبک زندگی ائمه در امور معیشتی و بازتاب آن در زندگی اجتماعی شیعیان»، 1393، تاریخ اسلام، ش 5، ص 95ـ124.
- بيآزار شيرازي، عبدالکريم، نظام اقتصاد اسلامي، تهران دفتر نشر فرهنگ اسلامي، 1368.
- پاينده، ابوالقاسم، نهج الفصاحه، چ چهارم، تهران، دنياي دانش، 1382.
- جباري، محمدرضا، «سیره اقتصادی و معیشتی پیامبر اعظم»، 1385و1386، نامه تاریخپژوهان، ش 8و9، ص 27ـ49.
- جعفري، يعقوب، «صنعت و کشاورزی در طول تاریخ اسلام»، 1363، درسهایی از مکتب اسلام، سال بيست و چهارم، ش 9، ص 26ـ31.
- حاجيآبادي، نوروزعلی، اوقاف امیرالمؤمنین، رسالة دکتری، مشهد مقدس، حوزة علميه خراسان، 1381.
- حائري يزدي، محمدحسن، وقف در فقه اسلامي و نقش آن در شکوفايي اقتصاد اسلامي، مشهد، بنياد پژوهشهاي اسلامي، 1380.
- حجیلی، عبدالله، الاوقاف النبویه و اوقاف خلفاء الراشدین، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1430ق.
- حرعاملي، محمدبن حسن، وسايل الشيعه، تصحيح مؤسسة آلالبيت، قم، مؤسسة آلالبيت، 1409ق.
- حسيني عاملي، سيدمحمدجواد، مفتاح الکرامه، بيروت، مؤسسة فقه الشيعه، 1417ق.
- حسيني، سيدعلي، «تحلیلی بر احکام حکومتی رسول خدا در حوزه اقتصاد کشاورزی»، 1393، معرفت اقتصاد اسلامی، ش 11، ص 119ـ142.
- حقاني، حسين، «خمس در اراضی مفتوح عنوه»، 1369، درسهایی از مکتب اسلام، سال سيام، ش 2، ص 29ـ35.
- حلبی، ابوالفرج شافعی، السیرة الحلبیه، چ دوم، بیروت، دارالکتب العلمیه، 1427ق.
- سلیمانی امیری، جواد، «بازشناسی تاریخ آغاز پرداخت و دریافت خمس؛ بررسی انتقادی دیدگاه بازتاب یافته در کتاب مکتب در فرایند تکامل»، 1398، تاریخ اسلام، ش 78، ص 31ـ58.
- سليميفر، مصطفي، نگاهي به وقف و آثار اقتصادي ـ اجتماعي آن، مشهد، بنياد پژوهشهاي اسلامي آستان قدس رضوي، 1370.
- سمهودي، عليبن احمد، وفاء الوفاء بأخبار دار المصطفى، بيروت، دار الكتب العلمه، 2006م.
- صدوق، محمدبن علی، عیون اخبار الرضا، تهران، جوان، 1378.
- ـــــ ، من لا يحضره الفقيه، تحقيق و تصحيح علياکبر غفاري، چ دوم، قم، اسلاميه،1413ق.
- طوسي، محمدبن حسن، المبسوط في فقه الاماميه، چ سوم، تهران، دارالكتب الاسلاميه، 1387ق.
- عليدوست، نورالله، منابع مالي اهلبيت، تهران، دانشگاه امام صادق، 1391.
- فراء، محمدبن حسين، الاحکام السلطانيه، به كوشش محمدحامد ثقفي، قم، دفتر تبليغات اسلامي، 1406ق.
- فراهيدى، خليلبن احمد، کتاب العين، چ دوم، قم، هجرت، 1407ق.
- کبيسي، محمدبن عبيد، احکام الوقف في الشريعة الاسلاميه، بغداد، مطبعة الارشاد، 1397ق.
- كلينى، محمدبن يعقوب، الكافي، تهران، اسلاميه، 1407ق.
- مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، چ دوم، تهران، اسلامیه، 1363.
- مسلمبن حجاج، صحيح مسلم، تصحيح محمدفؤاد عبدالباقي، مصر، دارالحديث، 1412ق.
- مفيد، محمدبن محمدبن نعمان، المقنعه، قم، كنگره جهانى هزاره شيخ مفيد، 1413ق.
- مكي عاملي، محمدبن جمالالدين (شهيد اول)، الدروس الشريعه في فقه الاماميه، قم، جامعة مدرسين، بيتا.
- منتظرالقائم، اصغر، «بررسی و توضیح جایگاه موقوفات امام علی»، 1393، شیعهشناسی، سال دوازدهم، ش 48، ص 227ـ248.
- موسوي، زمان حیدر، بررسی تاریخی موقوفات و صدقات امام علی در حجاز از آغاز تا پایان دوران غیبت صغرا، پایاننامه كارشناسي ارشد، قم، مجتمع آموزش عالی امام خمینی، 1394.
- نجفي، حافظ، «وقف در سیره معصومان»، وقف میراث جاودان، 1383، ش 47و48، ص 52ـ59.
- نجفي، محمدحسن، جواهرالکلام، تصحيح عباس قوچانى و على آخوندى، بيروت، دار احياء التراث العربي، 1404ق.
- نسائي، احمدبن علي، جوامع حديثي اهلسنت، تحقيق عبدالغفار بنداري، بيروت، دار الکتب العلميه، 1411ق.
- نورى، حسينبن محمدتقي، مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل، قم، دارالكتب الاسلاميه، 1408ق.
- واقدی، محمدبن عمر، المغازی، چ سوم، بیروت، اعلمی، 1409ق.
- ياقوت حموى بغدادى، معجم البلدان، بيروت، دار صادر، 1995م.
- يعقوبي، احمدبن ابىيعقوب، تاريخ اليعقوبى، بيروت، دار صادر، بىتا.