علل اجتماعي كاهش فعاليت‌‌هاي سياسي حوزة نجف در انقلاب اسلامي در مقايسه با مشروطيت

سال بيستم، شماره اول، پياپي 54، بهار و تابستان 1402، ص 25 ـ 40

عليرضا جوادزاده/ استاديار گروه تاريخ انديشه معاصر مؤسسة آموزشي و پژوهشي امام خميني(ره)    javadzadeh@iki.ac.ir
* امير اشتري/ دانش‌پژوه دکتري تاريخ مؤسسة آموزشي و پژوهشي امام خميني(ره)     amir223@chmail.ir
دريافت: 25/11/1401 ـ پذيرش: 15/03/1402
چکيده
تأثيرگذاري حوزة علمية نجف بر مسائل سياسي، اجتماعي و فرهنگي ايران طي چند قرن اخير، امري انکارناپذير است. اين تأثيرگذاري طي قرن سيزدهم شمسي رو به ازدياد بود و نقطة اوج آن را در نهضت مشروطيت ايران مي‌بينيم؛ اما پس از آن با تحولاتي که در ايران، عراق و حوزة علمية نجف به‌وقوع پيوست، تأثيرگذاري کاهش يافت و در انقلاب اسلامي، با آنکه از جهت ماهيت، غناي اسلامي بيشتري داشت، با نقش‌آفريني کم‌رنگ حوزة نجف مواجهيم. عوامل و زمينه‌هاي متعددي براي تغيير رويکرد حوزة نجف (از نقش فعال در مشروطه به نقش کمتر ‌فعال در انقلاب اسلامي) قابل شناسايي است. اين علل در دو دستة کلي فردي و اجتماعي قابل تقسيم است. در ميان علل اجتماعي مي‌توان به اين موارد اشاره کرد: «عدم دستيابي به نتايج مطلوب در مشروطه، جنگ جهاني اول و ثورة العشرين»؛ «تفاوت نهضت مشروطه و انقلاب اسلامي»؛ «تأسيس حوزة علمية قم»؛ «پيدايش و تشديد پان‌عربيسم» و «پيدايش دولت مدرن». به‌رغم آنکه همة عوامل و زمينه‌ها بايد در کنار يکديگر ديده شوند تا کامل‌ترين تصوير از واقعيت اجتماعي هر دو دوره و تبيين صحيح از تغيير رويکرد حوزة علمية نجف به‌دست آيد، به‌نظر مي‌رسد در ميان علل ذکر‌شده، عامل «عدم دستيابي به نتايج مطلوب در نهضت مشروطيت، جنگ جهاني اول و ثورة العشرين»، بيشترين سهم را به خود اختصاص مي‌دهد.
كليدواژه‌ها: حوزة نجف، نهضت مشروطه، انقلاب اسلامي، تغيير رويکرد.
 

شماره صفحه: 
25