، سال بیستم، شماره اول، پیاپی 54، بهار و تابستان 1402، صفحات 123-137

    سیره‌ی علما و اندیشمندان اهل‌سنت در زیارت قبور اهل‌بیت پیامبر(ص)؛ مطالعه‌ی موردی، زیارت امام رضا(ع) توسط بزرگان اهل‌سنت افغانستان تا ظهور صفویه

    نوع مقاله: 
    پژوهشی
    نویسندگان:
    ✍️ حسین عبدالمحمدی بنچناری / دانشیار گروه تاریخ جامعة المصطفی العالمیه / hoseinmohammadi31@yahoo.com
    محمدرضا ضیائی / دکترای فقه و معارف اسلامی گرایش تاریخ اسلام جامعة المصطفی العالمیه
    چکیده: 
    سیره‌ی عملی بزرگان اهل سنت افغانستان در زیارت مزار مطهر امام رضا(ع)، مهر بطلانی است بر دیدگاه وهابیت که ضمن تخریب مزارات و اهانت به آنها، مردم مسلمان را از توسل و تبرک به مزارات بزرگان دینی و مذهبی منع و نهی می کنند. مسئله‌ی این پژوهش بررسی و تحلیل جایگاه زیارت امام رضا(ع) نزد بزرگان اهل سنت افغانستان تا ظهور صفویه است. این پژوهش با انگیزه‌ی واکاوی سفر بزرگان اهل سنت افغانستان برای زیارت امام رضا(ع)و توسل به آن حضرت، با رویکرد نقد دیدگاه وهابیت که زیارت را منافات با توحید می دانند، انجام گرفته است. نیل به این مقصد، در سایه‌ی توصیف و تبیین جایگاه و اهمیت زیارت امام رضا(ع) نزد بزرگان اهل سنت با گردآوری داده های کتابخانه ای با روش توصیفی ـ تحلیلی است. برآیند این پژوهش، تبیین حضور بزرگان اهل سنت افغانستان برای زیارت حرم امام رضا(ع) است که در قالب تشرف به حرم آن حضرت، زیارت آن امام معصوم(س)، دعا و نیایش در کنار مضجع آن امام همام و توسل به آن حضرت تبلور یافته است. حضور این بزرگان برای زیارت امام رضا(ع) برخلاف دیدگاه وهابیت است که امروزه در کشور های اسلامی، ازجمله افغانستان، فعالیت دارند و مانع حضور مردم برای زیارت قبور امام زادگان و بزرگان می شوند و سفر برای زیارت اهل بیت پیامبر(ص) را امری ناروا می دانند.
    Article data in English (انگلیسی)
    Title: 
    The Conduct of the Sunni Scholars in Visiting the Shrines of the Prophet's Family; A Case Study, Visiting Imam Reza’s Shrine by the Sunni Scholars of Afghanistan until the Rise of the Safavids
    Abstract: 
    The practical conduct of Afghan Sunni Scholars in visiting the holy shrine of Imam Reza disapproves the Wahhabi point of view, which prohibits and forbids the Muslims from appealing to the Shrines of religious characters, while destroying the shrines and insulting them. The question of this research is to investigate and analyze the importance of visiting Imam Reza’s shrine in the eyes of Afghan Sunni scholars until the emergence of the Safavid dynasty. Criticizing the Wahhabi idea, which considers visiting the shrines non-monotheistic, the motivation of this research is to analyze the trip of Afghan Sunni scholars who visit Imam Reza and appeal to him. Collecting library data and using a descriptive-analytical method, I have described and explained the position and importance of visiting Imam Reza's shrine for the Sunni scholars to achieve this goal. The outcome of this research is the explanation of the presence of Afghan Sunni scholars to visit the shrine of Imam Reza, in the form of having the honor of visiting the shrine, praying next to the shrine, and appealing to him. The presence of these scholars for visiting Imam Reza is in contrary to the view of Wahhabism, which are active in Islamic countries, including Afghanistan, today and prevent people from visiting the shrines of Imam’s descents and other religious characters, and they consider traveling to visit the shrines of the Prophet's family unpermitted.
    References: 
    متن کامل مقاله: 

     
    مقدمه
    زيارت قبور امامان معصوم، يکي از شعائر اسلامي و ازجمله شاخص‌هاي دين‌مداري و اهل‌بيت‌محوري به‌شمار مي‌آيد و به‌عنوان يکي از ارکان و مؤلفه‌هاي هويتي مسلمانان، نقش بسيار مهمي در تعالي فرهنگي و هم‌گرايي اجتماعي جوامع اسلامي دارد. مردم مسلمان افغانستان، اعم از شيعه و سني، از گذشته‌هاي دور به زيارت امامان معصوم اهميت می‌دادند و در اين امر داراي اعتقادات مشترک با شيعيان بوده‌اند. اهتمام به زيارت مراقد آن بزرگواران نشان از محبت مردم اين ديار به اهل‌بيت دارد.
    تعظيم و زنده نگه داشتن نام و ياد گذشتگان، به‌ویژه بزرگان، ريشه در فطرت انسان دارد و زيارت قبور بزرگان ديني و علمي، نوعي تعظيم و تکريم آنان است که در بين تمام ملل دنيا امري پسنديده به‌شمار می‌رود. فقهاي مذاهب اسلامي، نه‌تنها بر جواز و مشروعيت زيارت بقاع متبرکه و قبور مسلمانان فتوا داده‌اند، بلکه بسياري از ایشان زيارت این اماکن را مستحب دانسته‌اند؛  اما امروزه در جهان اسلام، ازجمله در افغانستان، به‌ويژه شهر هرات، گروه‌هاي افراطي از وهابيت نفوذ کرده‌اند و مردم را از زيارت، توسل و تبرک مزارات و امام‌زادگان منع مي‌کنند. ازاين‌رو بررسي جايگاه زيارت امام رضا نزد عالمان و بزرگان اهل‌سنت افغانستان مي‌تواند مهر بطلاني بر ديدگاه وهابيت باشد و از اهميت خاصي برخوردار است.
    عالمان ديني و بزرگان اهل‌سنت افغانستان که الگوي جامعه به‌شمار مي‌آيند، همواره زيارت، دعا، توسل، تلاوت قرآن و نيايش نزد مضجع شريف اهل‌بيت پيامبر را در راستاي آموزه‌هاي ديني مي‌دانند. تحقيق حاضر با بهره‌گيري از منابع مکتوب و کتابخانه‌اي و استفاده از روش تحليلي ـ توصيفي به اين سؤال پاسخ داده است که جايگاه زيارت امام رضا نزد انديشمندان و بزرگان اهل‌سنت افغانستان از آغاز تا ظهور صفويه چگونه بوده است؟
    با توجه به تفحص و جست‌وجوي انجام‌گرفته، تحقيق مستقل و جامعي در اين موضوع صورت نگرفته است. البته پژوهش‌هاي پراکنده و به‌صورت کلي، به‌ويژه در نقد ديدگاه وهابيت دربارة زيارت، انجام شده؛ اما با رويکرد تاريخي و در قلمرو جغرافيايي افغانستان پژوهشي صورت نگرفته است. اين مقاله با ذکر نمونه‌هاي تاريخي از حضور برخي عالمان بزرگ اهل‌سنت افغانستان در مشهدالرضا و زيارت قبر شريف آن امام همام، به تبيين جايگاه زيارت امام ر‌ضا نزد عالمان و بزرگان اهل‌سنت اين کشور پرداخته است. سيرة عملي ايشان مهر بطلاني است بر انديشة نادرست گروه‌هاي افراطي سلفي و وهابيت، که توسل به اهل‌بيت پيامبر اکرم را شرک و منافي توحيد مي‌دانند.
    1. مفهوم‌شناسي
    با توجه به نقش و جايگاه مفهوم‌شناسي در پژوهش‌هاي علمي و اهميت شناخت معناي واژگان در تبيين موضوع بحث، ضرورت دارد که ابتدا کلمات و مفاهيم کليدي استفاده‌شده در اين پژوهش مورد بررسي قرار گيرد.
    1ـ1. افغانستان
    افغانستان سرزميني است کوهستاني که در قلب آسيا قرار دارد. با توجه به اسناد و منابع تاريخي، بخش عمدة سرزميني که امروزه به‌نام افغانستان شناخته مي‌شود، در آستانة ورود اسلام به آن ديار و در دورة اسلامي تا دويست سال قبل، خراسان ناميده مي‌شد. پادشاهان مقتدر ساساني، که در آستانة ورود اسلام به افغانستان، در اين سرزمين و بخشي از اطراف آن حکومت مي‌کردند، در تقسيمات اداري خويش خراسان را به نقاطي اطلاق مي‌کردند که امروزه قسمت عمدة آن در افغانستان واقع شده است و به‌نام اين سرزمين ياد مي‌شود؛ چنان‌که گفته شده است: اردشير بابکان خراسان را به چهار مرزبان تقسيم کرد که عبارت‌اند از: مرزبان مروشايگان؛ مرزبان بلخ و طخارستان؛ مرزبان ماوراءالنهر؛ و مرزبان هرات، پوشنگ و بادغيس.  البته خراسان محدودة وسيعی را دربرمي‌گرفت که افغانستان فعلي بخشي از آن را تشکيل مي‌داد. 
    افغانستان در بين تعدادي از کشورها محصور شده است. جمهوري اسلامي ايران در غرب آن، جمهوري‌هاي آسياي ميانه، مانند تاجیکستان، ازبکستان، و ترکمنستان در شمال آن، چين در شمال شرق، و پاکستان در جنوب و شرق آن قرار دارند.  اين کشور به درياي آزاد نيز راه ندارد.  بنابراين، مراد از افغانستان، بخشي از خراسان بزرگ است.
    2ـ1. زيارت
    1ـ2ـ1. زیارت در لغت و اصطلاح
    واژة زيارت از ريشة «زَوْر»  به‌معناى ميل و تمايل است.  البته اگر حرکت «زا» و «واو» تغيير کند و «زور» به ضمّ زا و سکون واو قرائت شود نيز به‌معناي تمايل و ميل به‌کار رفته؛ ولي تمايل به غير حق است؛ در اين صورت، «زور» به‌معناي چيزي جز خداوند متعال که در مقام پروردگار پرستيده مي‌شود يا به‌معنای مطلق شرک و کذب آمده است.  در اين استعمال نيز معناي انحراف از حق، و ميل و تمايل به غير حق، واضح و روشن است. در استعمال «زَور» به فتح زا و سکون واو، اين واژه به‌معناي سينه به‌طور مطلق يا بالاي سينه يا وسط سينه آمده؛  اما «زَوَر» به فتح واو و زا به‌معناي تمايل و ميل در سينه  و قصد به‌کار رفته است.  ازاين‌رو واژة «زور» به‌معناي ميل و تمايل استعمال شده است؛ هرچند برخي معناي آن را واضح و معروف دانسته‌اند.  عده‌اي نيز زيارت را قصد دیدار مَزُور (زيارت‌شده) برای اکرام او و انس گرفتن با او دانسته‌اند.  بنابراين هر ديدار و ملاقاتي زيارت به‌شمار نمي‌آيد؛ بلکه زيارت، آن ديدار و ملاقاتي است که اولاً همراه با ميل و رغبت باشد؛ ثانياً همراه با قصد و اراده صورت گيرد؛ ثالثاً همراه با اکرام مزور انجام شود.
    زيارت در اصطلاح نيز به‌معناى تمايل آمده و مراد از این اصطلاح آن است که افزون بر حركت جسمى، قلب هم گرايش جدى به زيارت‌شونده داشته باشد و با او انس روحى پيدا ‌كند.  اين معنا در مرتبة كامل خود، اقبال قلبى، روحى، فكرى، اخلاقى و عملى به زيارت‌شونده را در خود دارد.  بنابراين، زيارت در اصطلاح، ديدار و حضور زائر نزد مزور است که همراه با ميل قلبي و عشق صورت گيرد.
    واژة «زيارت» در منابع روايي گاهي براي ديدار ميان انسان‌هاي زنده به‌کار رفته  و گاهي هم براي ديدار مردگان از آن استفاده شده است.  متون روايي مانند قرآن نيز با جهت‌دهي صحيح به زيارت، در تلاش برای جلوگيري از انحراف از حق و تمايل به باطل است؛ ازاین‌رو و به‌منظور بهره‌مندي مطلوب زيارت‌کننده از زيارت، ‌آن را به «لله» و «في‌الله» بودن قصد و نيت زائر مشروط کرده است؛ يعني زيارت براي خدا انجام گيرد. 
    2ـ2ـ1. زیارت از منظر مذاهب اسلامي
    علما و دانشمندان اسلامي از ديرباز تاکنون به مشروعيت، بلکه استحباب زيارت قبور صالحان، ازجمله قبر مطهر پيامبر اسلام و اهل‌بيت فتوا داده‌اند.  برخي از عالمان اهل‌سنت استحباب زيارت قبر پيامبر را امر مجمعٌ‌عليه دانسته‌اند.  براين‌اساس، مذاهب چهارگانة اهل‌سنت زيارت قبر پيامبر را مستحب دانسته‌اند و اين امر مورد پذيرش همة مذاهب اسلامي است. يکي از مذاهب اسلامي که اکثريت پيروان اهل‌سنت مردم افغانستان را نيز تشکيل مي‌دهد، مذهب حنفي است. علماي حنفي و شيعي در مسئلة زيارت هم‌نظر و متفق‌القول‌اند؛ بدين معنا که علماي حنفي نيز همانند علماي مذهب جعفري زيارت قبر پيامبر را مستحب مؤکد دانسته‌اند.  قاري هروي، يکي از عالمان برجستة حنفي‌مذهب افغانستان، ضمن مستحب دانستن زيارت قبر رسول‌الله، سخن ابن‌تيميه (م. 728ق) مبني بر حرمت سفر زيارت قبر پيامبر را افراطي و باطل دانسته و آن را سخني بيهوده و در مقابل اجماع علماي اسلامي خوانده است. وي معتقد است: ابن‌تيميه از پيروان حنابله، که سفر زيارت پيامبر را حرام دانسته، افراط کرده است.  همچنين بسياري از متکلمان و مفسران بزرگ اهل‌سنت زيارت قبور صالحان را امري پسنديده و مستحب دانسته‌اند  و ديدگاه ابن‌تيميه و وهابيت را نقد کرده و زيارت قبور صالحان را داراي اهميت و فضيلت دانسته‌اند.  افزون بر اين، کتاب‌هاي متعددي از طرف دانشمندان اهل‌سنت در ردّ عقیدة وهابيت و ابن‌تيميه دربارة زيارت نگاشته شده است؛ مانند رفع المنارة لتخريج أحاديث التوسل و الزيارة، اثر محمود سعيد ممدوح شافعي و تحفة الزوار الي قبر النبي المختار، اثر ابن‌حجر هيتمي، که همگي در رد وهابيت‌اند. بنابراين، ديدگاه وهابيت دربارة زيارت مورد نقد متکلمان و فقيهان اهل‌سنت نيز قرار گرفته است و ایشان آن را برخلاف اجماع علما و متکلمان اسلامي معرفي کرده‌اند.
    3ـ2ـ1. زيارت از منظر وهابيت
    با وجود ادلة فراوان بر استحباب و فضيلت زيارت، ابن‌تيميه نخستين کسي است که با زيارت قبور مخالفت کرده و سفر براي زيارت قبور، حتي قبر رسول خدا را غیرمشروع و حرام دانسته و آن را از مصاديق سفر معصيت اعلام کرده است.  او معتقد است: زيارت قبور در صورتي مشروع است که فقط براي صاحب قبر سلام دهد و براي او دعا کند؛ ولي اگر براي خود دعا کند و کنار قبر نماز بخواند و از ايشان حاجت بخواهد و شفاعت طلب کند، زيارت غيرمشروع انجام داده است.  ابن‌تيميه و فرقة وهابيت بوسيدن حرم مطهر صالحان و تبرک جستن به آن را شرک مي‌دانند.  پس از ابن‌تيميه نيز افرادي از وي پيروي کرده و سفر به‌قصد زيارت، دعا و استغاثه در کنار قبور صالحان را حرام و شرک دانسته‌اند.  بدين‌ترتيب، انديشة ابن‌تيميه به‌عنوان بنيان‌گذار افکار وهابيت مورد توجه و اقبال گروه‌هاي تندرو قرار گرفته است. گروه وهابيت، هرچند در ظاهر زيارت قبر مطهر پيامبر اعظم را جايز مي‌داند، ولي مسافرت براي زيارت آن حضرت، دعا، توسل، نماز و تبرک جستن به حرم صالحان و پيامبر اعظم را حرام و غيرشرعي مي‌داند؛ چنان‌که فرقه‌هاي افراطي سلفي و گروه وهابيت در سال‌هاي اخير با نفوذ خود در افغانستان، به‌ويژه شهر هرات، دست به تخريب مزارت و اهانت به آنها ‌زدند و انديشه‌هاي مسموم خويش را مبني بر حرمت و بدعت زيارت و توسل به بقاع متبرکه، تبليغ مي‌کنند و آن را امري غیرمشروع مي‌دانند.
    2. سفر‌هاي علماي افغانستان براي زيارت امام رضا
    زيارت، چنان‌که گذشت، به‌معناي حضور زائر در محضر مزور است. وهابيت با زيارت، به اين معنا که صرف حضور زائر عند المزور باشد، مشکل ندارد؛ اما سفر براي زيارت را حرام و غيرمشروع مي‌داند.  يکي از دلايلي که ابن‌تيميه و پيروانش براي عدم مشروعيت سفر به قصد زيارت قبور صالحان مطرح کرده و آن را بدعت دانسته، استناد به حديث «لَا تُشَدُّ الرِّحَالُ‌ إلَّا إلَى ثَلَاثَة...»  است. به‌پيروي از ابن‌تيميه و فرقة وهابيت، گروه‌هاي تندرو سلفي در افغانستان، به‌ويژه هرات، که مزارات زيادي را در خود جاي داده است، به مخالفت با زيارت برخاسته و دست به اقدامات خراب‌کارانه، تخريب قبور و اهانت به آنها زده‌اند. اين در حالي است که عالمان بزرگ اهل‌سنت افغانستان از گذشته‌هاي دور، زيارت را امری ممدوح و پسنديده می‌دانستند و به‌قصد زيارت امامان معصوم، ازجمله امام رضا، بار سفر می‌بستند و به زيارت آن حضرت مشرف مي‌شدند. سفر بزرگان اهل‌سنت از راه دور و مناطق مختلف افغانستان براي زيارت امام رضا، مي‌تواند مهر بطلاني بر ديدگاه وهابيت دربارة سفر براي زيارت باشد. در اينجا نمونه‌هايي از سيرة علماي افغانستان مبنی بر زيارت امام رضا را مرور مي‌کنيم.
    1ـ2. ابن‌حبان بُستی (270ـ354ق)
    ابن‌حبان بستي يکي از عالمان برجستة افغانستان بوده است که برخلاف ديدگاه وهابيت مبني بر حرمت سفر براي زيارت قبور صالحان، هرساله بار سفر می‌بست و به زيارت امام رضا مشرف مي‌شد. وي از دانشمندان و عالمان بزرگ اهل‌سنت شمرده می‌شود که در حوزة فقه، حديث، تفسير، کلام و فلسفه تبحر داشته است.  او به‌طور مکرر به زيارت امام رضا مي‌رفت؛ چنان‌که خودش مي‌فرمايد: «قد زُرْته (قبر) مراراً کثيرة»؛  بارها قبر مطهر امام رضا را زيارت کردم. سفر ايشان به‌عنوان بزرگ‌ترين عالم و دانشمند اهل‌سنت براي زيارت امام رضا مي‌تواند نقد عملي بر ديدگاه وهابيت و گروه سلفي باشد. تشرف مکرر ابن‌حبان به حرم امام رضا نشان مي‌دهد که زيارت قبر مطهر آن حضرت، نزد بزرگان اهل‌سنت نه‌تنها مشروعيت داشته، بلکه از اهميت فراوان برخوردار بوده است.
    2ـ2. فخررازي (544-606ق) و شاگردانش
    فخرالدين رازي معروف به فخررازي، متبحر در تفسير، کلام، حديث، ادبيات و اخبار بوده و داراي تأليفات زيادی است. ازجمله آثار وی کتاب زيارة القبور است که به درخواست شاه‌ محمد‌بن‌ سام‌بن ‌حسين غوري نگاشته است.  وی سبب اصلي مشروعيت زيارت را اثرپذيري روح زائر از مزور و بالعکس می‌داند.  افزون بر اين، فخررازي براي زيارت قبور صالحان فوايد شش‌گانه ذکر می‌کند که در آن، سه فايده براي زائر و سه فايده براي مزور مترتب است.  با مطالعة اين کتاب و دقت در سفر زيارتي فخررازي و شاگردانش از عالمان غور و غزنين به مشهد مقدس، روشن مي‌شود وهابي‌هايي که با زيارت قبور مخالفت مي‌کنند و آن را شرک مي‌دانند، اولاً از مسائل علمي و عقلي دورند و از منطق و استدلال آگاهي ندارند؛ ثانياً به دين و مذهب خودشان نيز پايبند نيستند؛ زيرا فخررازي که از علماي بزرگ و بلکه مجدد مذهب آنان در ابتداي قرن هفتم می‌باشد، معتقد به فضيلت زيارت قبور بوده است و فقط وهابيان تازه به دوران رسيده با آن مخالفت مي‌کنند و نصوص ديني و روايي و اسناد تاريخي را نيز ناديده مي‌گيرند. فخررازي که يکي از متکلمان و فيلسوفان بزرگ جهان اسلام به‌شمار مي‌آيد، مسئلة زيارت قبور را به‌صورت عقلي مورد بحث و بررسي قرار داده و براي آن برهان اقامه کرده و اهميت آن را به‌صورت فلسفي اثبات نموده است.  وي عملاً نيز به زيارت امام رضا مشرف شده است و پادشاهان غور و عالمان بزرگي از غور و غزنين نيز وی را براي زيارت امام رضا همراهي مي‌کردند: «پادشاهان غور، سلطان غياث‌الدين و شهاب‌الدين غوري... براي زيارت مرقد منور امام رضا مشرف شدند؛ درحالي‌که فخررازي و ساير عالمان غور و غزني آنان را در زيارت امام رضا همراهي مي‌کردند». 
    از نکات مهم در اين سفر زيارتي و معنوي فخررازي، همراهي عالمان ديني غور و غزنين و بسياري از شاگردان وي و پيروان اهل‌سنت بوده است.
    3ـ2. ابوبکر تايبادي (722-791ق)
    يکي ديگر از عالمان بزرگ اهل‌سنت که در عصر حکومت تيموريان به فيض زيارت مشهد مقدس نائل آمد، زين‌الدين ابوبکر تايبادي است.  وي از شاگردان نظام‌الدين هروي بود  و در علوم معنوي و عرفاني از شاگردان شيخ‌الاسلام احمد نامقى جامى شمرده می‌شد.  ‌سفر عالمان بزرگ اهل‌سنت مانند ابوبکر تايبادي براي زيارت امام رضا، به‌نوعي اعطاي بينش و روشنگري براي اين عده از فريب‌خوردگان است که امروزه در افغانستان بدون توجه به سيرة عملي بزرگان اهل‌سنت در گذشته، مزارات را تخريب و به آنها اهانت و بي‌حرمتي مي‌کنند. ابوبکر تايبادي بارها به زيارت امام رضا مشرف شده است. از نکات جالب در سفر زيارتي تايبادي اين است که نام‌برده به‌دستور استادش شيخ ‌احمد نامقي به زيارت مشهد مقدس مشرف شد: «هم به اشارة روحانى و الهام لاهوتى او (شيخ‌الاسلام احمد نامقى جامى) احرام زيارت‌ مشهد مقدس رضوى (سلام‌الله على من حل فيه) بست و به آنجا رفت و خلعت‌ها و نوازش‌هاى ملكوتى يافت». 
    وي بارها از تايباد (از روستاهای هرات)، به زيارت مرقد منور امام رضا مشرف ‌شده است.  او چنان به زيارت بارگاه ملکوتي امام رضا علاقه داشت که وقتی در يک سال به‌دليل پاره‌اي مشکلات نتوانست به زيارت امام رضا مشرف شود، فرزند بزرگش را نايب گرفت که از جانب وي به زيارت آن حضرت مشرف شود. از قول يکي از نوادگانش که همنام تايبادي نيز بوده است، او از پدرش شيخ‌ صدرالدين که خود از عالمان و عارفان آن زمان به‌شمار مي‌آيد، دربارة نيابتش از جانب پدر براي زيارت امام رضا چنين نقل کرده است:
    روزي در مسجد پيش پدر خود نشسته بودم. ناگاه به چشم عنايت در من نظر کردند و گفت: اي فرزند خردمند! ترا عزيمت زيارت متبرک مشهد سلطان رضا (رضي‌الله‌عنه) بايد کرد و پياده به طواف آن بارگاه بايد رفت؛ و چون دولت رفيق گردد و آن دولت دست دهد، بدان سعادت مشرف شوي، زود باشد که به ما توفيق‌هاي بزرگ نيز از تو رسد. پس، از آنجا عزيمت زيارت اولياء طوس مقرر دار... . 
    وي نيز بنا به دستور پدر، با پاي پياده براي زيارت مرقد مبارک علي‌بن ‌موسي الرضا حرکت کرد. نام‌برده مدتي در حرم مطهر به زيارت، دعا و نيايش مشغول بود و کراماتي نيز از آن حضرت مشاهده مي‌کند که وقتي به هرات برمی‌گردد، مولانا تايبادي آن را تفسير بر خود و خانواده مي‌کند و به مرگ يکي از فرزندانش تفأل مي‌زند. 
    بنابراين، زيارت امام رضا از منظر ابوبکر تايبادي داراي فضيلت و اهميت بوده است. وی همچنین افزون بر توصيه به زيارت امام رضا، خود مکرر بار سفر بسته و به زيارت آن امام همام مشرف شده است.
    4ـ2. عبدالرحمن جامي (817-898ق)
    يکي ديگر از دانشمندان اهل‌سنت که از هرات افغانستان به‌قصد زيارت مرقد شريف امام رضا به مشهد مقدس سفر کرد، نورالدين عبدالرحمن جامي است. وي افزون بر آنکه وزير دربار تيموريان بود و بدين سبب نيز شهرت دارد، يکي از بزرگان اهل‌سنت نيز به‌شمار می‌رود و داراي آثار علمي فراوانی است. او از هرات به‌قصد حج گزاردن بيرون آمد و در راه به زيارت بارگاه امام هشتم شرف حضور يافت و مشهد مقدس آن حضرت را زيارت کرد.  سفر دانشمندی بزرگ از اهل‌سنت مانند جامي، که تعصب مذهبي شديدي نيز داشته، چنان‌که در جاي‌جاي آثارش قابل مشاهده است، مي‌تواند نقدي عملي بر انديشه و ديدگاه وهابيت باشد. وي هنگام زيارت مشهدالرضا اشعاري بس زيبا و عرفاني نيز سروده است که مي‌توان گفت شاهکار تمام مدايحي است که هنگام زيارت آن امام رئوف سروده شده‌اند.
    وي در اين سفر دربارة کربلا و نجف و مدينةالرسول نيز اشعاري سروده است؛ اما آنچه به‌عنوان شاه‌بيت سروده‌هاي جامي شناخته مي‌شود و در اوج اشعار او قرار دارد، شعر او در سفر مشهد هنگام زيارت مرقد حضرت علي‌بن ‌موسي الرضا است:
    سلامٌ علي آل طه و ياسين
            سلام علي آل خير النبيين

    سلام علي روضة حلّ فيها
            امامٌ يباهي به الملک و الدين 

    اين شعر زيباي ملاجامي که علاقه‌ و عشق او را به امام رضا به‌خوبي حکايت مي‌کند، از جايگاه والاي عرفاني و معنوي امام رضا نزد اين دانشمند عارف اهل‌سنت نيز پرده برمي‌دارد. وی در ادامة اين شعر، حضرت را «شه باغ عرفان» معرفي کرده است؛ چون از نظر جامي، آن حضرت آخرين صاحب خرقة عارفانه از اولاد پيامبر بوده که زنجيره و واسطه و انتقال‌دهندة عرفان به عرفاي پس از خود است. بنا به گفتة يکي از مورخان نزديک به عصر جامي، اين زنجيره را به‌ويژه در سلسلة سوم عرفاي نقشبنديه ذکر مي‌کند. ازهمين‌رو امام رضا در ميان اهل‌سنت از احترام خاصي برخوردار است. اهل‌سنت به آن حضرت لقب «سلطان» داده‌اند که از ويژگي‌هاي اقطاب عرفان بوده است. براين‌اساس، امام رضا نزد اهل‌سنت «سلطان دين رضا» خوانده مي‌شود و شديداً مورد علاقة ايشان است.
    5ـ2. اميرعلي‌شير نوايي (۸۴۴-۹۰۶ق)
    از ديگر کساني که همراه با کارواني بزرگ از عالمان هرات به مشهد مقدس و زيارت بارگاه ملکوتي علي‌بن‌ موسي الرضا شتافت، اميرعلي‌شير نوايي است. وی به‌قصد زيارت بيت‌الله الحرام و روضة مبارکة پيامبر اعظم حرکت می‌کند و در مسير خود به زيارت امام رضا نيز مشرف می‌شود؛ چنان‌که يکي از مورخان در اين زمينه نگاشته است: «... با جمعى كثير از اصحاب فضيلت‌مآب و ملازمان سدة سدره‌انتساب، به جانب مشهد مقدسة رضوية ـ على راقدها تحف السلام و التحية ـ روان». 
    اميرعلي‌شير نوايي، افزون بر اينکه با جمعي از عالمان به زيارت بارگاه امام رضا مشرف شد، خدمات عام‌المنفعه نيز در مشهد مقدس انجام داد. تعداد زيادي از بناهاي اطراف حرم، در زمان تيموريان و به‌همت اميرعلي‌شير نوايي ساخته شد. از آثار و بناهاي مهم تيموريان در مشهد مقدس، که نشانة احترام تيموريان به مرقد و بارگاه مطهر امام رضا است، مي‌توان به مسجد گوهرشاد در جنوب حرم مطهر و دو رواق تاريخي «دار الحفاظ» و «دار السياده»، و مدرسة پريزاد، کنار مدرسة بالاسر فعلي، اشاره کرد.  بنابراين، عالمان اهل‌سنت افغانستان به زيارت امام رضا اهتمام قائل بودند.
    6ـ2. ميرمحمدبن ‌سيدبرهان‌الدين معروف به ميرخواند (م. 903ق)
    يکي از شخصيت‌هاي علمي، به‌ويژه در حوزة تاريخ اسلام، که به زيارت امام رضا مشرف شده، ميرمحمد‌بن ‌سيدبرهان‌الدين خواوندشاه، معروف به ميرخواند است. وي از علماي شافعي‌مذهب است که در عصر تيموريان مقيم هرات بود.  دربارة چگونگي تشرف وي به زيارت امام رضا اطلاع چنداني در دست نيست؛ جز اينکه وي در گزارشي که از زائران قبر امام رضا ارائه داده، از حضور خود در مشهد مقدس و زيارت امام رضا خبر داده است.  بنابراين برخي از عالمان بزرگ اهل‌سنت به مشهد مقدس مشرف شده و قبر امام رضا زيارت کرده‌اند.
    3. دعا و توسل به امام رضا
    زيارت قبور امامان معصوم، امامزادگان و مؤمنان صالح و توسل به آن بزرگواران، ازجمله شاخصه‌هاي اهل‌بيت‌مداري به‌شمار مي‌آيد. زائر ضمن زيارت قبور مطهر، به آن بزرگواران متوسل می‌شود و آنان را در پيشگاه خدا شفيع قرار مي‌دهد و براي رفع گرفتاري و مشکلات، در پيشگاه خدا دعا مي‌کند؛ اما فرقة وهابيت و گروه‌هاي سلفي توسل و دعا بر سر مزار را بدعت، غيرمشروع و شرک‌آميز مي‌دانند و معتقدند که سلف صالح کسي را که در کنار قبر رسول خدا دعا کند و به آن حضرت توسل جويد، نکوهش کرده است.  آنان حتي تردد در اطراف قبور و نشستن در کنار مزارات براي تبرک جستن به مزار و تربت، همچنين دعا و نماز کنار قبور را شرک می‌دانند و معتقدند که شخص مسلمان نبايد آن را انجام دهد؛  چنان‌که در جايي ديگر گفته‌اند: «نبايد نزد قبور نماز خواند و آن را به‌عنوان محلي براي دعا اتخاذ کرد و در نزد آن قرآن خواند. همة اينها بدعت است».  بنابراين از منظر وهابيت، زيارت قبور همراه با توسل، حتي زیارت قبر مطهر پيامبر اعظم و توسل به آن حضرت، نه‌تنها مردود، بلکه حرام و معصيت است. اين در حالي است که توسل به صاحبان مزارات اهل‌بيت پيامبر اکرم و شفيع قرار دادن آنان در پيشگاه خداي متعال و دعا و نيايش در کنار مزار آن بزرگواران براى تقرب به خداوند متعال، افزون بر اينكه امرى پسنديده و عقلايى به‌شمار مى‌آيد، در قرآن کريم  و روايات اهل‌بيت نيز مورد تأكيد قرار گرفته است؛  ازهمين‌رو بسياري از عالمان بزرگ و صاحب‌نام اهل‌سنت افغانستان به زيارت امام رضا مشرف مي‌شدند. آنان برخلاف ديدگاه وهابيت، ضمن تشرف به حرم حضرت امام رضا، به آن حضرت متوسل می‌شدند و بسياري از مشکلات خويش را با توسل به آن حضرت حل و فصل مي‌کردند. در ادامه، زندگي برخي از علماي برجستة اهل‌سنت افغانستان را که موفق به اين امر شده‌اند، مرور مي‌کنيم.
    1ـ3. ابن‌حبان بستي
    ابن‌حبان هرساله به زيارت امام رضا مشرف می‌شد و در کنار مضجع آن امام همام دست به دعا برمی‌داشت و به آن حضرت توسل می‌جست. وي ضمن زيارت و اداي احترام به امام رضا، بسياري از مشکلات علمي خويش را نيز با دعا و نيايش در کنار قبر مطهر آن امام همام و توسل به آن حضرت حل مي‌کرد؛ چنان‌که وي چگونگي زيارت، دعا در کنار بارگاه امام رضا و توسل به آن حضرت را اين‌گونه توصيف مي‌کند: «من بارها مرقد وي را زيارت کرده‌ام و هر مشکلي که برايم رخ مي‌داد، قبر حضرت علي‌بن ‌موسي الرضا را... زيارت مي‌کردم و براي برطرف شدن مشکلم دعا مي‌کردم و هر بار دعايم مستجاب و مشکلم حل مي‌شد. اين کار را بارها تجربه کردم و پاسخ گرفتم.» 
    اين نشان مي‌دهد که ابن‌حبان بستي برخلاف ديدگاه وهابيت دربارة دعا و نيايش بر سر مزار صالحان و توسل به آنان در پيشگاه خداوند، براي رفع مشکلات به‌طور مکرر به زيارت امام رضا مشرف شده و ضمن زيارت حرم آن حضرت، مشکلات علمي و غيرعلمي خويش را با دعا و نيايش و توسل به آن حضرت حل کرده است.
    2ـ3. زيد فارسي (مجهول)
    از ديگر عالمان اهل‌سنت که به زيارت قبر منور امام رضا در مشهد مقدس مشرف شده و براي درمان مرض و بيماري خويش به آن حضرت متوسل شده، زيد فارسي است. وي با حضور در مشهد مقدس و حرم امام رضا و شفيع قرار دادن آن حضرت به پيشگاه خداوند متعال، از مرض نِقرِس شفا يافته است؛ چنان‌که جويني به‌نقل از حاکم نيشابوري، حضور زيد فارسي در مشهد مقدس و شفا يافتن وي را چنين توصيف کرده است:
    من در مرورود مدت دو سال دچار مرض نقرس بودم؛ به‌طوري‌که نمي‌توانستم بايستم و نماز بخوانم. پس در خواب به من نشان دادند که چرا به زيارت قبر رضا نمي‌روي و پاهايت را به ضريحش نمي‌مالي و در کنار مزارش از خدا نمي‌خواهي تا بيماري‌ات شفا يابد؟! گفت: پس از اين خواب، چهارپايي را کرايه کردم و به طوس آمدم و پاهايم را به قبر ماليدم و از خداوند [شفا] خواستم. پس آن درد از بين رفت و مدت دو سال است که در اينجا سکونت دارم و تاکنون دچار آن بيماري نشده‌ام. 
    براين‌اساس، زيد فارسي ضمن زيارت مرقد مطهر امام رضا به آن حضرت متوسل شده و از مرض پاي خويش شفا يافته است. اين نشان مي‌دهد که ايشان هرچند از عالمان و دانشمندان اهل‌سنت است، برخلاف ديدگاه و باور وهابيت، زيارت قبر امام رضا را امري پسنديده مي‌دانسته و به توسل و تبرک به قبر مطهر آن حضرت براي حل مشکلات و گرفتن شِفاي بيماري و عنايات اهل‌بيت اعتقاد داشته است.
    3ـ3. حمويه (مجهول)
    يکي ديگر از شخصيت‌هاي مهم اهل‌سنت که از سرزمين بلخ به زيارت مشهد مقدس مشرف شده و ضمن زيارت قبر مطهر امام رضا به آن حضرت توسل یافته، حمويه حاکم بلخ است. وي قبل از اينکه به حکومت بلخ برسد، به مشهد مقدس مسافرت کرد و به پابوسي امام رضا رسيد. وي در کنار ضريح مطهر امام رضا از خداوند متعال حکومت خراسان را درخواست کرد. حاجب و همراه حمويه نقل کرده است که من با حمويه در بلخ بودم. حمويه مردي را ديد و گفت:‌ به‌ياد مي‌آوري روزي را كه با هم قبر امام رضا را زيارت كرديم؛ تو از خدا امر ناچيزي خواستي و من حكومت خراسان را درخواست کردم؟ الآن خدا مرا به خواسته‌ام رساند و تو را به خواسته‌ات رساند.  بدين‌ترتيب، بسياري از شخصيت‌هاي علمي افغانستان که برخي از آنها از بزرگان اهل‌سنت نيز بوده‌اند، در اين دورة تاريخي به مشهد مقدس آمده و به زيارت آن امام همام مشرف شده‌اند.
    4ـ3. جمعي از علما
    در منابع تاريخي از توسل عالمان اهل‌سنت به امام رضا فراوان نقل شده است؛ ازجمله دربارة ابوبکر محمد‌بن ‌اسحاق‌بن ‌خزيمه، پيشواي اهل حديث در خراسان، آمده است که وي با جمع کثيري از عالمان اهل‌سنت به زيارت امام رضا مشرف شد و در ميان آن جمعيت، عالمان از مناطق مختلف ازجمله هرات افغانستان نيز بودند. ابن‌خزيمه با تواضع فراوان به زيارت امام رضا مشرف شد و به آن حضرت متوسل گرديد که به‌تبعيت از وی، همة علما ازجمله عالمان هراتي نيز حضرت را زيارت کردند و به آن امام بزرگوار متوسل شدند. 
    نتيجه‌گيري
    سلفي‌هاي افراطي و وهابيت سفر براي زيارت قبور صالحان، حتي زيارت قبر پيامبر اعظم و اهل‌بيت او را حرام و آن را از مصاديق سفر معصيت مي‌دانند. آنان معتقدند که دعا و نيايش بر مزار بزرگان ديني و مذهبي و توسل به آنان نيز شرک است و شخص مسلمان نبايد در کنار قبور صالحان به دعا بپردازد و به آنان توسل جوید. اين در حالي است که عالمان بزرگ اهل‌سنت افغانستان، نظير امام فخررازي، ملاجامي، ابوبکر تايبادي و ساير علما و بزرگان اهل‌سنت تا دوران ظهور صفويه، نه‌تنها به زيارت اعتقاد داشتند و آن را داراي فضيلت و امري مستحب مؤکد مي‌دانستند، بلکه خود نيز به‌طور مکرر براي زيارت امام رضا بار سفر بسته و به زيارت آن حضرت مشرف شده‌اند. آنان ضمن زيارت قبر مطهر آن امام بزرگوار و اداي احترام به آن امام همام، به آن حضرت متوسل می‌شدند و بسياري از مشکلات خويش را حل و فصل می‌کردند. ابن‌حبان بستي مشکلات علمي خويش را از طريق توسل به آن حضرت و دعا در کنار قبر ايشان حل مي‌کرد؛ چنان‌که زيد فارسي مرض و درد پايش را با تبرک به ضريح امام درمان کرد و شفا گرفت. اين رفتار و سيرة عملي بزرگان اهل‌سنت، خط بطلاني واضح بر ديدگاه وهابيت دربارة زيارت قبور صالحان به‌شمار مي‌آيد.
     
     

    References: 
    • ابن ‌ابي‌شيبه کوفي، عبدالله‌بن محمد، المصنف في الأحاديث والآثار، تحقيق و تصحيح کمال يوسف الحوت، رياض، مكتبة الرشد، 1409ق.
    • ابن‌تيميه حراني حنبلي، احمد‌بن عبدالحليم، الفتاوي الکبري، تحقيق محمد عبدالقادر عطا و مصطفي عبدالقادر عطا، بيروت، دار الکتب العلميه، 1408ق.
    • ـــــ ، جامع المسائل، تحقيق علي‌بن محمد العمران، مکه، دار عالم الفوائد للنشر والتوزيع، 1432ق.
    • ـــــ ، مجموعه الفتاوي، تحقيق عبدالرحمن‌بن محمد، مدين، مجمع الملک فهد لطباعه المصحف الشريف، 1416ق.
    • ابن‌قولويه، جعفر‌بن محمد، كامل الزيارات، تحقيق و تصحيح عبدالحسين اميني، نجف اشرف، دارالمرتضويه، 1356ق.
    • ابن‌منظور، محمد‌بن مكرم‌، لسان العرب‌، تحقيق و تصحيح جمال‌الدين ميردامادى، چ سوم، بيروت، دارالفكر، 1414ق.
    • ازدى، عبدالله‌بن محمد، كتاب الماء، تحقيق و تصحيح محمدمهدي اصفهانى، تهران، مؤسسة مطالعات تاريخ پزشكي، 1387.
    • اسعدي، مرتضي، جهان اسلام، تهران، جهاد دانشگاهي، 1366.
    • امينى، عبدالحسين، الزيارة، تحقيق و تصحيح محمد حسون، قم، مركز الغدير للدراسات الاسلاميه، 1417ق.
    • بحرانى اصفهانى‌، عبدالله، عوالم العلوم و المعارف (مستدرك حضرت زهرا تا امام جواد)، قم، مؤسسة الامام المهدي، 1413ق.
    • بخاري، محمدبن ابراهيم، صحيح البخاري، تحقيق مصطفي ديب البغا، چ سوم، بيروت، دار ابن‌کثير، 1407ق.
    • بستي، محمد‌بن حبان، الإحسان في تقريب صحيح ابن‌حبان، تحقيق شعيب الأرنؤوط، بيروت، مؤسسة الرسالة، 1408ق.
    • ـــــ ، الثقات، وزارة المعارف للحكومة العالية الهندية تحت مراقبة، هند، دائرة‌المعارف العثمانيه، 1393ق.
    • بن‌باز، عبدالعزيز‌بن عبدالله، مجموع فتاوى العلامه عبدالعزيز‌بن باز، تحت اشراف محمد‌بن سعد الشويعر، بي‌جا، بي‌نا، بي‌تا.
    • تايبادي، مولانا زين‌الدين ابوبکر، مقامات تايبادي در شرح زندگي و کرامات عارف قرن هشتم، تصحيح سيدعلاءالدين گوشه‌گير، دزفول، افهام، ۱۳۸۲.
    • ترمذي، محمدبن عيسي، سنن الترمذي، تحقيق احمد محمدشاکر و ديگران، چ دوم، بيروت، دار احياءالتراث العربي، 1403ق.
    • تميمي النجدي، محمدبن عبدالوهاب، كشف الشبهات، المملكة العربية السعوديه، وزارة الشؤون الإسلامية والأوقاف والدعوة والإرشاد، 1418ق.
    • ثعالبى، عبدالملك‌بن محمد، فقه اللغة، تحقيق و تصحيح جمال طلبه، بيروت، دارالكتب العلميه، 1414ق.
    • جامي، نورالدين عبدالرحمان، ديوان جامي، تصحيح اعلاخان افصح‌زاد، تهران، دفتر نشر ميراث مكتوب، 1378.
    • جوادي آملي، عبدالله، ادب فناي مقربان، تحقيق محمد صفايي، چ هفتم، قم، اسراء، 1389.
    • جوهرى، اسماعيل‌بن حماد، الصحاح: تاج اللغة و صحاح العربية، تحقيق و تصحيح احمد عبدالغفور عطار، بيروت، دارالعلم للملايين، 1376ق.
    • جويني شافعي، ابراهيم‌بن محمد، فرائدالسمطين في فضائل المرتضي والبتول والسبطين و الائمه من ذريتهم، بيروت، مؤسسة محمودي، 1400ق.
    • چلپى، مصطفى‌بن عبدالله، تقويم التواريخ‌، تحقيق و تصحيح مير‌هاشم محدث، تهران، احياء كتاب‌، 1376.
    • حرعاملى، محمد‌بن حسن، وسائل الشيعه، قم، مؤسسة آل‌البيت، 1409ق.
    • حسيني زبيدي، محمدمرتضى‌، تاج العروس من جواهر القاموس‌، تحقيق و صحيح على هلالى و علي سيري، بيروت، دارالفكر، 1414ق.
    • حکمت، علي‌اصغر، جامى متضمن تحقيقات در تاريخ احوال و آثار منظوم و منثور خاتم‌الشعراء نورالدين عبدالرحمان جامى، تهران، توس، 1363.
    • حلبي، الحاجة نجاح، فقه العبادات على المذهب الحنفي، بي‌جا، بي‌نا، بي‌تا.
    • خواندمير، غياث‌الدين‌بن همام‌الدين، تاريخ حبيب السير في اخبار افراد بشر، تهران، خيام، 1380.
    • درگاهي، مهدي، زيارت از منظر مذاهب اسلامي، چ دوم، قم، مرکز ترجمه و نشر المصطفي، 1398.
    • دولت‌آبادى، بصيراحمد، شناسنامه افغانستان، ترجمة محمدابراهيم شريعتي افغانستاني (عرفان)، چ چهارم، تهران، عرفان، 1387.
    • زمچى اسفزارى‌، معين‌الدين محمد، روضات الجنات في اوصاف مدينه هرات‌، تحقيق و تصحيح سيدمحمدكاظم امام‌، تهران، دانشگاه تهران، 1338.
    • سبکي شافعي، علي‌بن عبدالکافي، شفاء‌السقام في زيارة خيرالانام، چ چهارم، تحقيق سيدمحمدرضا حسيني جلالي، مصر، دار المصطفي، 1419ق.
    • سيواسي ابن‌همام، كمال‌الدين محمد‌بن عبدالواحد، فتح القدير، بيروت، دارالفكر، بي‌تا.
    • شوشتري مرعشي، قاضى نورالله، احقاق الحق و ازهاق الباطل‌، قم، كتابخانة آيت‌الله مرعشي نجفي، 1409ق.
    • صاحب‌بن عباد، اسماعيل‌بن عباد، المحيط في اللغة، تحقيق و تصحيح محمدحسن آل‌ياسين، بيروت، عالم الكتاب‌، 1414ق.
    • صدوق، محمدبن علي، ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، چ دوم، قم، شريف الرضي، 1406ق.
    • ـــــ ، عيون اخبار الرضا، تصحيح مهدي لاجوردي، تهران، جهان، 1378ق.
    • ـــــ ، من لايحضره الفقيه، تحقيق و تصحيح علي‌اکبر غفاري، قم، جامعة مدرسين، 1413ق.
    • ضيايي، محمدرضا، تاريخ حوزه‌هاي علميه شيعه در افغانستان، چ دوم، قم، مرکز ترجمه و نشر بين‌المللي المصطفي، 1398.
    • طباطبايى، عبدالعزيز، معجم اعلام الشيعه، قم، مؤسسة آل‌البيت لاحياء التراث، 1417ق.
    • طريحي، فخرالدين، مجمع‌البحرين‌، تحقيق و تصحيح احمد حسينى اشكورى، چ سوم، تهران، مرتضوى‌، 1375.
    • طوسى، محمد‌بن حسن، تهذيب‌الأحكام، تحقيق و تصحيح حسن موسوي خرسان، چ چهارم، تهران، دارالكتب الاسلاميه‌، 1407ق.
    • عابدي، احمد، فلسفه زيارت؛ شرح و تحقيق زيارت القبور فخررازي، قم، زائر، 1376.
    • عبدالرزاق الدويش، احمدبن، اللجنة الدائمة للبحوث العلمية والإفتاء، رياض، رئاسة ادارة البحوث العلمية والافتاء، بي‌تا.
    • عبدري فاسي مالكي، محمد‌بن محمد‌بن محمد، المدخل، بي‌جا، دارالتراث، بي‌تا.
    • عسكرى، حسن‌بن عبدالله، الفروق في اللغة، بيروت، دارالآفاق الجديده، 1400ق.
    • فخررازى، محمدبن عمر، المطالب العالية من العلم الإلهي، بيروت، دارالکتاب العربي، 1407ق.
    • فراهيدى، خليل‌بن احمد، كتاب العين‌، چ دوم، قم، هجرت، 1409ق.
    • فوزان، صالح، اعانة المستفيد بشرح كتاب التوحيد، چ سوم، بي‌جا، مؤسسة الرسالة، 1423ق.
    • فيض كاشانى، ملامحسن، تفسير الصافي، چ دوم، تهران، صدر، 1415.
    • فيومى، احمد‌بن محمد، المصباح المنير في غريب الشرح الكبير، چ دوم، قم، هجرت، 1414ق.
    • قاري هروي، علي‌بن محمد، شرح الشفا، بيروت، دارالكتب العلميه، 1421ق.
    • قاضى عياض، الشفاء بتعريف حقوق المصطفى، چ دوم، عمان، دار صادر، 1407ق.
    • قرشى، علي‌اكبر، قاموس قرآن‌، چ ششم، تهران، دار الكتب الاسلاميه، 1412ق.
    • کسائي، نورالله، «ابن‌حبان بستي، تحصيلات، سفرها، آثار علمي و خدمات آموزشي»، تحقيقات اسلامي، 1374، سال دهم، ش 1و2، ص 69-82.
    • کليني، محمدبن يعقوب، ‌الکافي، چ چهارم، تهران، دار الكتب الاسلاميه، 1407ق.
    • گرديزي، ابوسعيد عبدالحي‌بن ضحاك، زين الاخبار، تحقيق و تصحيح عبدالحي حبيبي، تهران، دنياي کتاب، 1363.
    • مدرس رضوي، محمدتقي، سالشمار وقايع مشهد در قرن‌هاي پنجم تا سيزدهم، به کوشش ايرج افشار، مشهد، آستان قدس رضوي، 1378.
    • مدني شيرازي، سيدعلى‌‌‌خان، الطراز الأول و الكناز لما عليه من لغة العرب المعول‌، تحقيق و تصحيح مؤسسة آل‌البيت لإحياء التراث، مشهد، مؤسسة آل‌ البيت لاحياء التراث‌، 1384.
    • مشار، خان بابا، مؤلفين كتب چاپى فارسى و عربى از آغاز چاپ تاكنون، بي‌جا، بي‌نا، 1340ق.
    • مصطفوى، حسن‌، التحقيق في كلمات القرآن الكريم‌، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي‌، 1368.
    • موصلي البلدحي، عبدالله‌بن محمود، الاختيار لتعليل المختار، تعليقه شيخ محمود ابودقيقه، قاهره، مطبعة الحلبي، 1356ق.
    • مولي خسرو، محمد‌بن فرامرز، بي‌تا، دررالحكام شرح غررالأحكام، بي‌جا، دار احياء الكتب العربيه، بي‌تا.
    • ميرخواند، ميرمحمد‌بن سيد برهان‌الدين، تاريخ روضة الصفا، تهران، کتابفروشي مرکزي، 1339.
    شیوه ارجاع به این مقاله: RIS Mendeley BibTeX APA MLA HARVARD VANCOUVER

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    عبدالمحمدی بنچناری، حسین، ضیائی، محمدرضا.(1402) سیره‌ی علما و اندیشمندان اهل‌سنت در زیارت قبور اهل‌بیت پیامبر(ص)؛ مطالعه‌ی موردی، زیارت امام رضا(ع) توسط بزرگان اهل‌سنت افغانستان تا ظهور صفویه. ، 20(1)، 123-137

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    حسین عبدالمحمدی بنچناری؛ محمدرضا ضیائی."سیره‌ی علما و اندیشمندان اهل‌سنت در زیارت قبور اهل‌بیت پیامبر(ص)؛ مطالعه‌ی موردی، زیارت امام رضا(ع) توسط بزرگان اهل‌سنت افغانستان تا ظهور صفویه". ، 20، 1، 1402، 123-137

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    عبدالمحمدی بنچناری، حسین، ضیائی، محمدرضا.(1402) 'سیره‌ی علما و اندیشمندان اهل‌سنت در زیارت قبور اهل‌بیت پیامبر(ص)؛ مطالعه‌ی موردی، زیارت امام رضا(ع) توسط بزرگان اهل‌سنت افغانستان تا ظهور صفویه'، ، 20(1), pp. 123-137

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    عبدالمحمدی بنچناری، حسین، ضیائی، محمدرضا. سیره‌ی علما و اندیشمندان اهل‌سنت در زیارت قبور اهل‌بیت پیامبر(ص)؛ مطالعه‌ی موردی، زیارت امام رضا(ع) توسط بزرگان اهل‌سنت افغانستان تا ظهور صفویه. ، 20, 1402؛ 20(1): 123-137