، سال بیستم، شماره دوم، پیاپی 55، پاییز و زمستان 1402، صفحات 67-80

    نوع مواجهه‌ی امیرمؤمنان علی(ع) با ایرانیان غیرمسلمان (عصر حاکمیت)

    نوع مقاله: 
    پژوهشی
    نویسندگان:
    یدالله حاجی زاده / استادیار گروه تاریخ پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی / y.hajizadeh@isca.ac.ir
    چکیده: 
    آگاهی از نوع مواجهه‌ی امیرمؤمنان علی(ع) با ایرانیان غیرمسلمان در زمان حاکمیت خویش، از آن جهت که می تواند الگویی شایسته از فرهنگ برخورد با غیرمسلمانان را به نمایش بگذارد و نیز در روشن تر شدن چگونگی مواجهه‌ی آن حضرت با ایرانیان و رفع پاره ای از شبهات و گمانه ها مؤثر باشد، از اهمیت خاصی برخوردار است. سؤالی که این نوشتار درصدد است تا پاسخ شایسته ای برای آن بیابد، این است که نوع مواجهه‌ی امیرمؤمنان(ع) با ایرانیان غیرمسلمانان در زمان حاکمیت خویش چگونه بوده است؟ دستاورد این نوشتار که با بهره گیری از شیوه‌ی توصیفی ـ تحلیلی سامان یافته، چنین است: امام علی(ع) در برابر غیرمسلمانان سیاست مدارا را در پیش گرفته و آنان را به عنوان اهل ذمه پذیرفته بودند و تحکمی بر آنان روا نمی داشتند؛ عدالت را در برخورد با آنان رعایت می کردند و می کوشیدند مشکلات آنان را برطرف سازند؛ در دریافت جزیه و خراج بر آنان سخت گیری نمی کردند و در مواردی هدایای آنان را نیز می پذیرفتند. امام رأفت اسلامی را در برخورد با آنان به نمایش می گذاشتند و این رفتار مداراگونه در گرایش آنان به اسلام و اهل بیت(ع) بی تأثیر نبوده است.
    Article data in English (انگلیسی)
    Title: 
    The Type of Confrontation of Imam Ali with non-Muslim Iranians (Era of Sovereignty)
    Abstract: 
    The knowledge of the type of Imam Ali’s confrontation with non-Muslim Iranians during his rule is very important, because it can be a good example of the culture of dealing with non-Muslims, and it can be effective in clarifying how he confronted Iranians and in answering some allegations and speculations. This article tries to answer this question: how was the type of Imam Ali’s confrontation with non-Muslim Iranians during his rule? Using a descriptive-analytical method, the outcome of this article is as follows: Imam Ali applied the policy of tolerance to non-Muslims and accepted them as ‘ahl al-dhimma’ and did not allow any domineering over them; he observed justice in dealing with them and tried to solve their problems; he was not strict with them in receiving jizya and tax and accepted their gifts in some cases as well. Imam presented Islamic kindness in dealing with them, and this tolerant behavior was effective on their tendency to Islam and Ahl al-Bayt.
    References: 
    متن کامل مقاله: 

     
    مقدمه
    با گسترش فتوحات اسلامي در کشورهاي مجاور عربستان، همانند ايران و روم، مسلمانان با جعميت زيادي از غيرمسلمانان مواجه شدند. نوع مواجهة مسلمانان با اين طيف وسيع، از آن روی که مي‌توانست در گرایش آنان به اسلام مؤثر باشد، اهميت خاصي داشت. ازجمله مهم‌ترين کشورهايي که در صدر اسلام جمعیت زيادي غيرمسلمان را در خويش جاي داده بود، ايران بود. ايران در آن زمان از نظر جغرافيايي منطقه‌اي وسيع را شامل می‌شد که علاوه‌بر ايران کنوني، سرزمین‌های عراق، سواحل غربي و جنوبي خليج فارس، افغانستان و مناطق شرقي و غربي درياي خزر، كه امروزه در قالب كشورهاي تازه‌استقلال‌يافته‌اي چون آذربايجان، ارمنستان، ازبکستان و تاجيکستان نمود يافته‌اند، دربرمی‌گرفت. اميرمؤمنان علي ضمن اينکه پيش از دستيابي به حکومت، رفتارها يا سخناني داشتند که به ايرانيان غيرمسلمان مربوط است، در دورة حاکميت خويش بر جامعة اسلامي نيز، در مواردي با ايرانيان غيرمسلمان تعاملاتي داشته‌اند؛ به‌ویژه آنکه ايران به‌عنوان کشوري وسيع، در دورة خلافت آن حضرت تحت حاکميت ايشان بود. آشنايي دقيق و علمي با سيرة آن حضرت در برخورد با ايرانيان، بخصوص ايرانيان غيرمسلمان، مي‌تواند تا حد زيادي روشنگر پاره‌اي از ابهامات و تصحيح برخي از گمانه‌ها دربارة آن حضرت باشد.
    ايرانيان را در دورة امام علي به دو طيف مي‌توان تقسيم کرد: برخي از آنان دين اسلام را پذيرفته بودند که طبيعتاً در اين نوشتار مواجهة امام علي با اين طيف مدنظر نيست؛ طيف ديگري از ايرانيان کساني بودند که بر همان دين سابق خويش، يعني دين زرتشتي يا اديان ديگري همچون مسيحيت يا يهوديت، باقي بودند و درحقيقت غيرمسلماناني بودند که جزء اهل ذمه به‌شمار مي‌رفتند. بخشي از غيرمسلمانان در زمان آن حضرت شورشياني بودند که به علل مختلف در بخش‌هايي از ايران دست به اعتراض می‌زدند و موجب واکنش امام می‌شدند و بخش ديگري از آنان غيرمسلماناني بودند که اهل شورش و اعتراض نبودند و اميرمؤمنان در زمان‌ها و مکان‌هاي مختلف، به‌ویژه در عصر حکومت خويش، با آنان تعاملاتي داشته‌اند. در اين نوشتار به‌دلیل محدوديت حجمي، به مواجهة آن حضرت با دستة اول، يعني شورش‌گران ايراني، پرداخته نخواهد شد.
    بنابراين سؤالي که در اينجا مطرح است، چنين است: برخورد امام علي در مواجهه با ايرانيان غيرمسلمان (بجز شورشيان) چگونه بوده است؟
    فرضية ابتدايي اين نوشتار چنين است: امام علي با الهام از قرآن کريم و سيرة پيامبر اکرم، با ایرانیان غيرمسلمان برخوردي شایسته و همراه با مدارا داشتند و با در پيش گرفتن عدالت و مهرورزي در قبال آنان، در جذب آنان به دين اسلام بسیار مؤثر بود‌ه‌اند.
    پيش از اين برخي از نويسندگان مواجهة اميرمؤمنان با غيرمسلمانان ايران را به‌تصوير کشيده‌اند. سيدمحمود ساماني در کتاب مناسبات اهل‌بيت با ايرانيان، در فصل پنجم به مناسبات امام علي و ايرانيان ـ اعم از مسلمان و غيرمسلمان ـ پرداخته است. ايشان ضمن اشاره به چگونگي ادارة ايران توسط امام علي، بیشتر مباحثش را به تعامل آن حضرت با ايرانياني اختصاص داده است که دين اسلام را پذيرفته‌اند.  علي‌اکبر ذاکري نيز در کتاب سيماي کارگزاران علي‌بن ‌ابي‌طالب اميرالمؤمنين، ضمن معرفي کارگزاران آن حضرت در شهرها و مناطق مختلف ايران، در لابه‌لاي مباحث، به‌مناسبت از تعامل آن حضرت با ايرانيان غيرمسلمان نيز سخن گفته است.  ذاکري در مقاله‌اي نيز با عنوان «امام علي و ايرانيان؛ دولت کريمه و رفتار کريمه»، به تعامل آن حضرت با ايرانيان ـ اعم از مسلمان و غيرمسلمان ـ پرداخته است.  در مقالاتي که به بحث دربارة نوع برخورد امام علي با اقليت‌هاي ديني پرداخته شده،  تمرکز مطالب بر اقليت‌هاي ساکن در جزيرة‌العرب ـ اعم از مسيحيان، يهوديان و حتي برخي فرقه‌هاي اسلامي منحرف مانند خوارج ـ است و به غيرمسلمانان ايران چندان توجه نشده است؛ ضمن اينکه در اين دست‌نوشته‌ها تمرکز مطالب و داده‌ها تنها بر سخنان اميرمؤمنان بوده و به عملکرد آن حضرت کمتر توجه شده است. بنابراين در نوشته‌هاي پيشين به‌طور خاص به مواجهة آن حضرت با غيرمسلمانان ايران توجه نشده يا به‌طور گذرا از آن ياد شده است.
    1. مفهوم‌شناسي
    1ـ1. غيرمسلمانان
    غيرمسلمانان در تعريفي مختصر به کساني ـ اعم از اهل کتاب و غير اهل کتاب ـ اطلاق مي‌شود که دين اسلام را نپذيرفته و در سلک مسلمين وارد نشده‌اند. اهل کتاب بیشتر شامل مسيحيان و يهوديان مي‌شود؛ اما دربارة اهل کتاب بودن زرتشتيان، برخي ترديد کرده‌اند؛ بااین‌حال اينان نيز به اهل کتاب ملحق شده‌اند؛ چنان‌که امام علي در روايتي آنان را در زمرة اهل کتاب برشمرده‌اند.  صابئين نيز جزء اهل کتاب به‌شمار آمده‌اند. غير اهل کتاب نيز شامل بت‌پرستان، دهريون، بي‌دينان، پرستندگان اجرام آسماني و... هستند. در اين نوشتار مقصود از غيرمسلمانان، بیشتر اهل کتاب، به‌ویژه زرتشتيان هستند.
    2ـ1. ايرانيان
    دربارة ايرانيان، در متون قديم و در سيرة گفتاري مسلمانان صدر اسلام، واژه‌هاي مختلفي به‌کار مي‌رفته است که در ادامه اين واژه‌ها ـ به‌دلیل ارتباطي كه با اين نوشتار دارند ـ به‌اختصار تعريف و تبيين مي‌شوند.
    يکي از اين واژه‌ها، واژة «موالي» است. «موالي» جمع «مولي» است و در لغت به معاني مختلفي آمده است؛ همچون هم‌پيمان، اقربا و نزديکان مانند پسرعمو،  برادر و پسر (عشيرة فرد)، ياري‌کننده، سرپرست و آزادکنندة فرد.  واژة «موالي» از این جهت دربارة غيرعرب‌ها به‌ویژه ايرانيان مسلمان به‌کار رفته است  که لازم بود با يکي از قبایل عرب هم‌پيمان باشند.
    ديگر واژة ناظر به ايرانيان، واژة «عجم» است. «عجم» در لغت به‌معناي غيرعرب است.  تعبير «عجم» يا «عجمي» بيشتر براي کساني اطلاق مي‌شد که به زبان عربي سخن نمي‌گفتند. در مواردي نیز اين واژه اختصاصاً دربارة ايرانيان کاربرد داشته است. 
    واژة «دهقان» نيز دربارة گروهي از ايرانيان به‌کار رفته است. «دهقان»، که جمع آن «دهاقين» در نهج‌البلاغه هم به‌کار رفته،  معرب ده‌خان، دهگان يا ده‌بان، به‌معناي رئيس روستا، بازرگان، بزرگ ده و مرد متمول بوده است.  جايگاه اجتماعي دهقانان را مي‌توان به کدخداهاي قديم تشبيه کرد.
    واژة «عُلوج» هم دربارة گروهي از ايرانيان است. «علوج» جمع «عِلج» به‌معناي مرد قوي، تنومند، خشن، داراي ريش يا مرد کافر عجميِ نيرومند بوده است.  اين واژه بيشتر دربارة کشاورزان ايراني که در زمين‌هاي زراعي کار مي‌کردند، به‌کار رفته است.
    واژة «حمراء» جمع «احمر» به‌معناي سرخ‌روي  و آنچه به رنگ سرخ يا قرمز باشد،  از ديگر واژه‌هايي است که دربارة ايرانيان (و روميان) به‌دلیل سفيدي مايل به سرخيِ پوستشان به‌کار مي‌رفته است.  «حمراء ديلم» ايرانياني بودند که پس از نبرد قادسيه در کوفه ساکن شده بودند و تعداد آنان ابتدا چهار هزار نفر بود. 
    رسول خدا در حديثي در تجميد از ايرانيان فرموده‌اند: اگر علم (در حديث ديگري، ايمان) در ثريا باشد، مرداني از فارس به آن خواهند رسيد. 
    3ـ1. اهل ذمه
    واژة «ذمّه» جمع «ذِمَم» به‌معناي امان، عهد، ضمانت، تعهد، ضمير و باطن است.  اهل ذمه در اصطلاح به معاهداني از اهل کتاب اطلاق مي‌شود که با قرارداد «ذمه» در پناه حکومت اسلامي زندگي مي‌کنند و با پرداخت جزيه  از امنيت مالي، جاني، عرضي و ديني برخوردارند.  امام علي در روايتي، از حرمت جان و مال ايشان سخن گفته‌اند. 
    2. مواجهة امام علي با ايرانيان قبل از دستيابي به حکومت
    امام علي قبل از دستيابي به خلافت، رفتارها يا سخناني داشته‌اند که به ايرانيان غيرمسلمان ارتباط مي‌یابد. ازآنجاکه در اين نوشتار تکية مباحث بر نوع مواجهة امام علي با ايرانيان غيرمسلمان در عصر حاکميت ايشان است، اين موارد به‌اختصار بيان مي‌شود.
    در زمان خليفة دوم، امام علي در مواردي به وي مشورت می‌دادند که به فتح ايران مربوط است. در اين زمان، آن حضرت هرچند پيشنهاد فرماندهي جنگ با ايرانيان را ـ به‌سبب اعتراضي که به حق غصب‌شدة خويش داشتند ـ رد کردند،  اما احساس مسئوليت در قبال سرنوشت جامعة اسلامي  سبب شد که ایشان از ارائة راهکارهاي مؤثر برای موفقيت مسلمانان در فتوحات و جلوگيري از سوءمديريت‌ها و کج‌روي‌هاي فاتحان و تخلفات آنان، طفره نروند.  در سال 13 هجري و بعد از نبرد جسر، امام علي خليفه را از حضور در ميدان نبرد نهي کردند  و در سال 21 هجري نيز ضمن اشاره به امدادها و وعده‌هاي الهي در ياري دين اسلام، باز خليفه را از حضور در ميدان نبرد نهي فرمودند. آن حضرت همچنين در اين زمان دربارة سياست چگونگي اعزام نيرو به منطقة نبرد اعلام نظر کردند. 
    افزون‌براين، امام علي قبل از دورة حاکميت خويش، از دختران اسير ايراني حمايت کردند. هرچند رواياتي که به اسارت برخي شاهزادگان ايراني در زمان فتوحات اشاره دارند، با ابهاماتي همراه هستند،  اما بررسي اين روايات به‌صورت کلي نشان مي‌دهد که امام علي از آنان حمايت کرده‌اند. 
    علاوه‌براين، آن حضرت از عُلوج که بر روي زمين‌هاي کشاورزي کار مي‌کردند، در برابر تصمیم دستگاه خلافت مبنی بر اینکه آنان را به‌عنوان برده به‌همراه زمين‌هاي سواد بين مجاهدان تقسيم کند، حمايت کردند. نظر اميرمؤمنان علي اين بود که خليفه زمين‌هاي سواد را رها کند تا ذخيره و اساس براي تمامي مسلمانان باشد.  در اينجا، امام علي با مشورتي که ارائه کردند، ضمن اينکه سبب شد زمين‌هاي کشاورزي در مناطق مختلف از دست حکومت خارج نشود و بهرة آنها (خراج دريافتي از آنها) به همة مسلمانان برسد،  از برده شدن کشاورزان ايراني ـ که منابع تاریخی تعداد آنها را 500 تا 550 هزار نفر دانسته‌اند ـ  جلوگيري کردند. 
    3. مواجهة اميرمؤمنان، با ايرانيان در دوران حکومت
    بیشترین مواجهة اميرمؤمنان با ايرانيان به زمان حاکميت ايشان برمي‌گردد. در اين زمان، ايران به‌عنوان بخشي از قلمرو جغرافيايي اسلام ـ که هنوز بیشتر جمعيت آن را زرتشتيان تشکيل مي‌داد ـ تحت نظر امام علي بود. اميرمؤمنان در اين دوره در برخورد با ايرانيان غيرمسلمان، خوش‌رفتار و اهل مدارا بودند. آن حضرت که در مواردي از خوش‌رفتاري با همة افراد سخن گفته‌اند،  همواره به خوش‌رفتاري همگان ـ به‌ویژه کارگزاران حکومتي ـ با اهل ذمه سفارش کرده‌اند.  در عهدنامة مالک اشتر  و در وصيت اميرمؤمنان به امام حسن نيز بر خوش‌رفتاري و رواداري با اقليت‌هاي ديني تأکيد شده است. 
    1ـ3. پذيرش ايرانيان به‌عنوان اهل ذمه
    از منظر امام علي، ايرانيان که بيشتر آنها بر دين سابق خويش، يعني دين زرتشتي باقي مانده بودند، در زمرة اهل کتاب قرار داشتند. برخي از ياران امیرمؤمنان به آن حضرت اعتراض داشتند که چرا ایشان ايرانيان را در زمرة اهل ذمه قرار داده‌اند؛ درحالي‌که نه کتابي دارند و نه پيامبري به‌سوي آنان اعزام شده است. آن حضرت ـ همانند رسول خدا که پيش از اين ايرانيان زرتشتي را در زمرة اهل کتاب قرار داده بودند ـ  در پاسخ به اين ايراد فرمودند: «خداوند بر آنان کتابي نازل کرده و براي آنان پيامبري فرستاده است»؛ سپس توضيح دادند که پادشاهان فاسد آنان، دينشان را تحريف کرده‌اند. 
    2ـ3. عدم تحکّم بر ايرانيان غيرمسلمان
    از منظر اميرمؤمنان، انسان‌ها به‌طور عام و اقليت‌هاي ديني به‌طور خاص در پذيرش يا عدم پذيرش اسلام آزاد بودند.  آن حضرت با پذيرش ايرانيان زرتشتي به‌عنوان اهل ذمه، درواقع باقي ماندن آنان بر دين خويش را پذيرفته بودند و تنها به دريافت جزيه از آنان اکتفا مي‌کردند. طبق شواهد موجود، اميرالمؤمنين در منطقة عراق، که خود شخصاً در آنجا حضور داشتند، مانع فعاليت‌هاي مذهبي آنها در عبادتگاهشان نمي‌شدند. نقلي از شيخ صدوق هست که نشان مي‌دهد در منطقة حيره کليسايي بود که آزادانه صداي ناقوس را پخش مي‌کرد؛ به‌گونه‌اي‌که امام علي تفسيري نيز از صداي آن ناقوس براي يکي از ياران خويش بيان کرده‌اند. 
    مورد ديگري که از عدم تحکم اميرمؤمنان بر ايرانيان غيرمسلمان حکایت دارد، مربوط مي‌شود به زماني که يکي از کارگزاران آن حضرت دختري از خسروان ايراني را اسير کرد و نزد ايشان فرستاد. امام وي را براي امام حسن خواستگاري کردند و چون وي نپذيرفت، امام او را در انتخاب همسر آيندة خويش آزاد گذاشتند.  اين قضيه نشان‌دهندة خوش‌رفتاري و عدم سخت‌گيري آن حضرت با اين دختر اسيرشدة ايراني است.
    3ـ3. تأمين امنيت مالي و جاني ايرانيان غيرمسلمان
    از منظر امام علي، جزيه‌اي که از اهل ذمه به‌عنوان يکي از تعهدات آنان  گرفته مي‌شد، در قبال تأمين امنيت جاني و مالي آنان بود.  اميرمؤمنان در يکي از سخنان خويش همين امر را بيان کرده‌اند: «إنما يبذلون الجزية، لتكون‏ أموالهم كأموالنا، و دماؤهم كدمائنا»؛ آنان جزيه مي‌دهند تا اموالشان همانند اموال ما و خون‌هايشان همانند خون‌هاي ما باشد. 
    در جريان حملة نيروهاي شامي به انبار ـ شهري در کرانة فرات در ده‌فرسخي بغداد ـ  که به‌دستور معاويه انجام شده و در ضمن آن، به زنان مسلمان و غيرمسلمان بي‌حرمتي شده بود، امام علي از اينکه جان و مال مسلمانان و اهل ذمه مورد تعرض قرار گرفته بود، به‌شدت ناراحت و گلايه‌مند بودند. حضرت در اينجا از محفوظ بودن جان و مال اهل ذمه سخن گفتند و ضمن سرزنش ياران خويش، به تأسف شديدي که بايد به‌سبب اين حادثه براي هر مسلماني عارض شود، اشاره کردند و با سخناني توبيخ‌آميز و غفلت‌زا خواستار اتحاد ياران خويش برای مقابله با نيروهاي غارتگر شامي شدند.  اين داستان ضمن اينکه از حضور غيرمسلمانان در جامعة اسلامي در زمان اميرمؤمنان و در شهرهاي تحت حکمراني آن حضرت حکايت دارد، نشان مي‌دهد که آن حضرت به همان اندازه که نگران امنيت يک مسلمان بودند، نگران امنيت غيرمسلمانان نیز که به‌عنوان معاهد در جامعه زندگي مي‌کردند، بودند.
    اميرمؤمنان به‌منظور تأمين امنيت اموال اهل ذمه، از کارگزاران خويش درخواست داشتند که به مال كسى ـ خواه مسلمان يا اهل ذمه ـ دست نزنند.  براساس نقلي، وقتي ماليات منطقه‌اي را براي آن حضرت مي‌آوردند، ایشان نمايندگان مردم را فرامي‌خواندند و آنها را بر خراج‌گيران گواه مي‌گرفتند که آن را با ستم بر احدي از مسلمانان يا اهل ذمه جمع نکرده باشند.  اين ميزان حساسيت نشان‌دهندة ميزان توجه و تعهد آن حضرت به رعايت حقوق مسلمانان و غيرمسلمانان است.
    آن حضرت در يک مورد وقتي خبر سوءاستفادة مالي يکي از کارگزاران خويش ـ در گرفتن جزيه ـ را دريافت کردند، آن کارگزار را احضار نمودند و دربارة ميزان جزيه و چگونگي دريافت و مصرف آن از وی پرسش کردند. 
    در جريان شورش خرّيت‌بن ‌راشد، از سران شورشي خوارج، نيز امام علي در نامه‌اي خطاب به همة کساني که با وي همراه شده بودند، اعم از مسلمان، مسيحي و مرتدان، به مصونيت مالي و جاني آنان درصورت جدايي از خرّيت اشاره کردند. 
    امام علي در راستاي تأمين امنيت جاني ايرانيان غيرمسلمان، هرگونه آزاررساني به آنان را رد کرده‌اند. در يک مورد، آن حضرت از آزاررساني عده‌اي به اهل ذمه اظهار نگراني کرده  و اين امر را همانند آزاررساني به خويش دانسته‌اند. 
    از منظر امام علي، رعايت حقوق اهل ذمه لازم است و همان‌گونه‌که طرح دوستي با آنان جايز نيست، شايسته هم نيست که دربارة آنها سنگ‌دلي و بدرفتاري و ظلم و ستمي‌ صورت بگيرد.  ازهمين‌رو آن حضرت پس از شکايت عده‌اي از دهقانان غيرمسلمان ايراني از عمر‌بن‌ ابي‌سلمه ارحبي، حاکم خويش در فارس، از وي خواست با اهل ذمه با اعتدال و خوش‌رفتاري عمل کند و به‌سبب پيماني که با آنان بسته شده است، ضمن اينکه از آنان جزيه را مي‌گيرد، ظلم و ستمي بر آنان روا ندارد.  توجه به سخنان امام علي نشان مي‌دهد که آن حضرت با الهام از آيات قرآن کريم  سعي کرده‌اند نوع مواجهه با غيرمسلمانان را به‌کارگزاران حکومتي آموزش دهند.
    4ـ3. رعايت عدالت دربارة ايرانيان
    لزوم رعايت عدالت دربارة غيرمسلمانان ايراني و احترام به حقوق آنان، بخش ديگري از نوع رفتارهاي امام علي با ايشان است.  بررسي نوع برخورد امام علي با ايرانيان و به‌طورکلي عجم‌ها نشان مي‌دهد که آن حضرت به‌هيچ‌روی فردي قوم‌گرا و ضدايراني نبودند. در يک مورد، آن حضرت ضمن اشاره به ناپسندي تعصب، می‌فرمایند: اگر کسي مي‌خواهد تعصب داشته باشد، بايد تعصبش در ياري حق و فريادرسي به مظلوم باشد.  در جاي ديگري تعصب عربي را عامل عذاب در روز قيامت دانسته‌اند. 
    آن حضرت، ازآنجاکه عرب و عجم در نظرشان فرقي نداشت،  در يکي از سفارش‌های خود، ضمن اشاره به سهم هريک از شهروندان جامعة اسلامي ازجمله اهل ذمه، تقسيم عادلانه و اسلامي حقوق همگان را وظيفة ديني خويش برشمرده‌اند.  نمونة آن نامه‌اي است كه براي زياد‌بن‌ ابيه، عامل خويش در فارس و کرمان، ارسال كرده‌اند.  اين امر نشان مي‌دهد براي آن حضرت تفاوتي نداشت که افراد تحت حكومت كارگزارانش عرب باشند يا عجم؛ همگان موظف‌اند در همه‌جا عدالت را رعايت کنند.
    5ـ3. تلاش برای برطرف ساختن مشکلات ايرانيان
    بخشي از دغدغة امام علي در دوران زمامداري‌اش، رسيدگي به کارها و مشکلات مردم بوده است.  اميرمؤمنان در قبال حل مشکلات ايرانيان غيرمسلمان، انتظار مزد و پاداش نداشت. در يک مورد، آن حضرت پس از حل مشکل برخي از دهقانان و بزرگان ايراني، وقتي ديد آنان به‌منظور قدرداني مبلغي نزد ايشان آورده‌اند، آن را نپذيرفتند و اعلام کردند که برای انجام چنين اموري از کسي مبلغي نخواهند گرفت.  آن حضرت به‌کارگزاران حکومتي نيز سفارش مي‌کردند که به‌کمک مردم بشتابند و مشکلات آنان را حل‌وفصل کنند. 
    در موردي ديگر، آن حضرت پس از اينکه گروهي از اهل ذمة ساکن فارس خدمت ايشان رسيدند و از خرابي راه‌هاي آبي خود گلايه کردند، به کارگزار خويش در فارس دستور دادند که به‌منظور حل مشکل مردم در امر کشاورزي، نهر آب ايشان را اصلاح کند. در اين مورد، امام به کارگزار خود نامه نوشتند که به آباد ساختن آن با کمک کساني از اهالي آنجا که خود مايل‌اند کمک کنند، اقدام کند و کسي را براي انجام آن مجبور نسازد. در اين دستور، امام آبادي آن منطقه و توانمند بودن ساکنانش را بهتر از ضعيف بودنشان مي‌داند.  اين موارد نشان مي‌دهند که امام علي بيش از آنکه بخواهند خراج و ماليات از غيرمسلمانان بگيرند، توانايي آنان را در نظر داشتند و در فکر حل مشکلات و گرفتاري‌هاي آنان بودند.
    6ـ3. عدم سخت‌گيري در دريافت جزيه و خراج
    اميرمؤمنان تلاش داشتند که در دريافت خراج و جزيه از غيرمسلمانان، رفتاري مداراگونه و همراه با مهرباني داشته و سخت‌گيري بي‌موردي نداشته باشند. آن حضرت از کارگزار خويش مي‌خواهند که در دريافت خراج و ماليات، صلاح افراد را در نظر بگيرد و اگر آنان به هر علتي توان پرداخت نداشتند، با آنان مدارا کند تا امورشان به‌سامان برسد.  سياست مداراگونة آن حضرت در اين مورد سبب شده بود که در مواردي به‌جاي دريافت پول از صاحبان حرفه‌هاي گوناگون، اجناس توليدي آنان، مانند طناب، سوزن و... را دريافت کنند. 
    موارد ديگري از رواداري‌هاي آن حضرت در دريافت خراج نیز در منابع نقل شده است؛ ازجمله اينكه آن حضرت در نامه‌اي به حذيفةبن ‌يمان، کارگزار مدائن، که ساکنان آن ايراني بودند، ضمن آنکه وي را مسئول جمع‌آوري جزيه نيز قرار دادند و از وي خواستند که با مهرباني، نرمي و مدارا با مردم رفتار کند، وي را از هرگونه تغيير در مقدار خراج برحذر داشتند.  در مورد ديگري، آن حضرت مأمور جمع‌آوري خراج بانقيا و سواد کوفه را از هرگونه بدرفتاري و ضرب و شتم مسلمانان و اهل کتاب بازداشتند. 
    در نامه‌اي كه امام علي به كارگزاران خراج نوشته‌اند نيز ضمن بيان برخي مواعظ اخلاقي و لزوم پاسخ‌گويي دربارة كردارها در روز قيامت، خواستار ترحم در قبال خراج‌دهندگان شده‌اند و از شكنجه و آزار و تكليف فراتر از طاقت بر ايشان نهي كرده و به انصاف، شكيبايي و عدالت سفارش نموده‌اند. 
    تمامي اين نقل‌ها ـ كه سفارش‌هاي متعدد اميرمؤمنان به غيرمسلمانان را به‌تصوير مي‌كشند ـ نشان مي‌دهند که سيرة امام علي در دريافت جزيه و خراج، رواداري دربارة اهل ذمه بوده است و آن حضرت تلاش داشتند زمينه‌اي را فراهم کنند که به احدي، اعم از مسلمانان و غيرمسلمانان، هيچ‌گونه ظلم و ستمي وارد نشود.
    7ـ3. اميرمؤمنان و هديه‌هاي ايرانيان
    با استناد به برخي از شواهد تاريخي، امام علي هداياي ايرانيان غيرمسلمان را پذيرفته‌اند. گفته شده است که اگر امام علي در ايام نوروز هديه‌اي از سوي ايرانيان دريافت مي‌کردند، آن را مي‌پذيرفتند و به‌عنوان خراج يا جزيه از سوي آنان محاسبه مي‌کردند. 
    براساس نقلي ديگر، يکي از دهقانان ايراني به‌رسم هديه پيراهني طلابافت به اميرمؤمنان هديه کرد.  آن حضرت ـ بجز در يک مورد که شيشة عطري از يکي از دهقانان ايراني هديه گرفتند و مورد استفاده قرار دادند ـ  هداياي دريافتي را در بيت‌المال قرار مي‌دادند تا در وقتش به نيازمندان و مستحقان بدهند.  حتي در يک مورد که دهقاني ايراني بُردي (لباسي) به امام حسن يا امام حسين هديه داده بود، امام آن را گرفتند و در بيت‌المال قرار دادند!  ‏اين سخت‌گيري شايد برای آن بود که آن حضرت معتقد بودند افراد ديگري هستند که استحقاق بيشتري برای اين لباس دارند و فرزندان ایشان به‌عنوان فرزندان خليفه، نبايد به‌دلیل جايگاه و موقعيت آن حضرت بهره‌‎اي بيش از ديگران داشته باشند. اين دست روايات، ضمن اينکه زهد اميرمؤمنان و خوش‌رفتاري آن حضرت با ايرانيان غيرمسلمان را نشان مي‌دهد، از علاقه و ارادت ايرانيان به آن حضرت نيز حکايت دارد.
    4. تأثيرات رفتارهاي اميرمؤمنان علي
    رفتارهاي انساني و برخوردهاي نيک اميرمؤمنان با ايرانيان غيرمسلمان سبب جلب آنان به اسلام و گرايش آنان به اهل‌بيت و به‌طور خاص امام علي شده است. براساس نقل منابع تاريخي، در جنگ صفين هشت هزار نفر از موالي و بردگان آنان حضور يافتند.  اين رقم که شواهدي بر درستي آن نيز هست،  نشان از اقبال ايرانيان به اسلام، اهل‌بيت و اميرمؤمنان است. چه‌بسا اين افراد در اثر برخوردهاي نيکوي اميرمؤمنان مسلمان شده باشند و به‌منظور حمايت از آن حضرت، در رکاب ايشان در جنگ شرکت کرده باشند. حمايت امام علي از عُلوج نيز در گرايش آنان به آن حضرت بي‌تأثير نبوده است؛ به‌گونه‌اي‌که در يک مورد، يکي از همين افراد نقش نيروي اطلاعاتي را براي امام علي ایفا کرد و آن حضرت را از حملة نيروهاي شامي باخبر ساخت. 
    افزون‌براين، گزارش‌هايي از اسلام آوردن موردي ايرانيان نيز در دست است.  يک نمونه‌اش زادان فرّوخ (فرّخ)، دهقاني ايراني است که خوارج وقتي نظر او را دربارة علي پرسيدند و او علي را وصي رسول خدا معرفي کرد، ناجوانمردانه او را به‌شهادت رساندند.  از ديگر ايرانياني که دين اسلام را پذيرفته و از ارادتمندان امام علي بوده‌اند، می‌توان به سعيد‌بن ‌فيروز، مشهور به ابوالبختري،  ميثم تمار  و زادان ابوعبدالله  اشاره کرد.
    نتيجه‌گيري
    واکاوي مواجهة اميرمؤمنان با ايرانيان غيرمسلمان ـ که بيشتر زرتشتي و در مواردي مسيحي يا يهودي بودند ـ نشان مي‌دهد که آن حضرت در برابر آنان سياست تساهل و مدارا را در پيش گرفته و با آنان خوش‌رفتار بودند.
    اميرمؤمنان ضمن اينکه زرتشتيان را به‌عنوان اهل کتاب مي‌پذيرفتند و از اين حکم در برابر معترضين عرب دفاع مي‌کردند، در سيرة خويش هيچ تحکمي بر آنان روا نمی‌داشتند و از تکبر در برابر آنان به‌دور بودند.
    آن حضرت بر امنيت مالي و جاني ايرانيان غيرمسلمان تأکيد می‌کردند و می‌کوشیدند عدالت را دربارة آنان رعايت کنند و مشکلات آنان را برطرف سازند.
    همچنين آن حضرت از آزارساني به آنان نهي می‌کردند و در مواردي با پذيرش هداياي آنها، مهر و محبت خويش را به آنان نشان می‌دادند.
    رفتارهاي آن حضرت با ايرانيان غيرمسلمان، در روی آوردن آنان به اسلام و اهل‌بيت مؤثر بود؛ به‌گونه‌اي‌که ايرانيان علاوه‌بر تقديم هديه‌هاي خويش به آن حضرت، در مواردي از آن حضرت حمايت می‌کردند و بعضاً دين اسلام را می‌پذيرفتند و در سلک شيعيان آن حضرت وارد می‌شدند.
     
     

    References: 
    • نهج‌البلاغه، تصحيح و تحقيق صبحي صالح، قم، دار الهجره، بي‌تا.
    • ابن ابي‌الحديد معتزلي، عبدالحميدبن هبة‌الله، شرح نهج البلاغه، قم، کتابخانه آيت‌الله مرعشي نجفي، 1404ق.
    • ابن ابي‌شيبه، عبدالله‌بن محمد، المصنف، بيروت، دار الکتب العلميه، 1416ق.
    • ابن‌اثير، مبارك‌بن محمد، النهاية في غريب الحديث، چ چهارم، قم، اسماعيليان، 1367.
    • ابن‌اعثم كوفي، احمدبن، الفتوح، تحقيق علي شيري، بيروت، دارالأضواء، 1411ق.
    • ابن‌حنبل، احمدبن، مسند احمد، بيروت، دار صادر، بي‌تا.
    • ابن‌خزيمه، محمد‌بن اسحاق، صحيح ابن‌خزيمه، بي‌جا، المکتب الاسلامي، 1412ق.
    • ابن‌دريد، محمد‌بن حسن، جمهرة اللغة، بيروت، دارالعلم للملايين، بي‌تا.
    • ابن‌زنجويه، حميد‌بن مخلد، الاموال، بيروت، مرکز الملک فيصل، بي‌تا.
    • ابن‌شهرآشوب، محمدبن علي، المناقب، قم، علامه، 1379.
    • ابن‌عساکر، علي‌بن حسن، تاريخ مدينه دمشق، بيروت، دار الفکر، 1415ق.
    • ابن‌فارس، احمد، معجم مقاييس اللغة، قم، مکتب الاعلام الاسلامي، 1404ق.
    • ابن‌قتيبه دينوري، عبدالله‌بن مسلم، الامامة و السياسة، تحقيق علي شيري، بيروت، دارالأضواء، 1410ق.
    • ابن‌كثير، اسماعيل‌بن عمر، البداية و النهاية، بيروت، دارالفكر، 1407ق.
    • ابن‌مردويه اصفهاني، احمدبن موسي، مناقب علي‌بن ابي‌طالب، قم، دار الحديث، 1424ق.
    • ابن‌منظور، محمد‌بن مکرم، لسان العرب، چ سوم، بيروت، دار صادر، 1414ق.
    • ابوعبيد، قاسم‌بن سلام، الاموال، بيروت، دارالفکر، 1408ق.
    • ابويوسف، يعقوب‌بن ابراهيم، الخراج، قاهره، سلفيه، 1346ق.
    • ازهري، محمد‌بن احمد، تهذيب اللغة، بيروت، دار احياء التراث العربي، بي‌تا.
    • برقي، احمد‌بن محمد‌بن خالد، طبقات الرجال، تهران، دانشگاه تهران، بي‌تا.
    • بستاني، فواد افرم، فرهنگ ابجدي، چ دوم، تهران، اسلامي، 1375.
    • بلاذري، احمد‌بن يحيي، انساب الاشراف، بيروت، دارالفكر، 1417ق.
    • ـــــ ، فتوح البلدان، بيروت، دار و مكتبة الهلال، 1988م.
    • تميمي آمدي، عبدالواحدبن محمد، غررالحکم و درر الکلم، تحققيق سيدمهدي رجائي، چ دوم، قم، دار الکتاب الاسلامي، 1410ق.
    • ثقفي كوفي، ابراهيم‌بن محمد، الغارات، تحقيق جلال الدين حسينى ارموى، تهران، انجمن آثار ملي، 1353.
    • جصاص، احمد‌بن علي، احکام القرآن، بيروت، دار احياء التراث العربي، 1405ق.
    • حلي، حسن‌بن يوسف‌بن مطهر، ايضاح الفوائد، قم، بي‌نا، 1387ق.
    • ـــــ ، مختلف الشيعه، چ دوم، قم، دفتر انتشارات اسلامي، 1413ق.
    • حموي، ياقوت‌بن عبدالله، معجم البلدان، بيروت، دار صادر، 1995م.
    • حميري، عبدالله‌بن جعفر، قرب الاِسناد، قم، آل‌البيت، 1413ق.
    • ـــــ ، شمس العلوم، دمشق، دارالفکر، 1420ق.
    • حويزي، عبد علي‌بن جمعه، تفسير نور الثقلين، قم، اسماعيليان، 1415ق.
    • ديلمي، حسن‌بن محمد، ارشاد القلوب، قم، شريف الرضي، 1412ق.
    • دينوري، احمدبن داود، الأخبار الطوال، ‌قم، شريف الرضي، 1368.
    • ذاکري، علي‌اكبر، «امام علي و ايرانيان؛ دولت کريمه و رفتار کريمه»، پگاه حوزه، 1390، ش 308.
    • ـــــ ، سيماي کارگزاران علي‌بن ابي‌طالب اميرالمؤمنين، چ سوم، قم، بوستان كتاب، 1398.
    • راغب اصفهاني، حسين‌بن محمد، مفردات الفاظ القرآن، بيروت، دارالقلم.
    • زارع، حسین و رحمت‌الله روحی، «حقوق اقلیت‌های دینی در نهج‌البلاغه»، سراج منیر، 1395، ش 24، ص 105- 133.
    • ساماني، سيدمحمود، مناسبات اهل‌بيت با ايرانيان، قم، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامي، 1393.
    • شريف رضي، محمد‌بن حسين، خصائص الائمه، تحقيق محمد‌هادي اميني، مشهد، آستان قدس رضوي، 1406ق.
    • شهيدي، سيدجعفر، زندگاني علي‌بن الحسين، چ پانزدهم، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامي، 1386.
    • شيباني، محمد‌بن حسن، الحجة علي اهل المدينه، بيروت، عالم الكتب، 1406ق.
    • صاحب‌بن ‌عباد، اسماعيل‌بن ‌عباد، المحيط في اللغة، بيروت، عالم الکتاب، 1414ق.
    • صدوق، محمد‌بن علي، الامالي، قم، بعثت، 1417ق.
    • ـــــ ، التوحيد، قم، جامعة مدرسين، 1398.
    • ـــــ ، معاني الاخبار، قم، جامعة مدرسين، 1379.
    • ـــــ ، من لا يحضره الفقيه، قم، جامعة مدرسين، 1413ق.
    • طبرسي، فضل‌بن حسن، مجمع البيان، تهران، ناصر خسرو، 1372.
    • طبري، محمد‌بن جرير، تاريخ طبري، چ دوم، بيروت، دار التراث، 1387.
    • طريحي، فخرالدين، مجمع البحرين، چ سوم، تهران، مرتضوي، 1375.
    • طوسي، محمد‌بن حسن، الخلاف، قم، جامعة مدرسين، 1407ق.
    • ـــــ ، رجال، قم، جامعة مدرسين، 1415ق.
    • فراهيدي، خليل‌بن احمد، العين، چ دوم، قم، هجرت، بي‌تا.
    • فيومي، احمد‌بن محمد، المصباح المنير، چ دوم، قم، دار الهجره.
    • قرشي، علي‌اكبر، قاموس قرآن، چ ششم، تهران، دار الکتب الاسلاميه، 1371.
    • کاشف الغطا، هادي، مستدرك‏ نهج‏البلاغه، بيروت، مكتبة الاندلس، بي‌تا.
    • کلانتري، علي‌اکبر، الجزيه و احکامها، قم، جامعة مدرسين، 1416ق.
    • کليني، محمد‌بن يعقوب، کافي، چ دوم، تهران، اسلاميه، 1362.
    • کوفي، محمد‌بن سليمان، مناقب الامام اميرالمؤمنين، قم، مجمع احياء الثقافة الاسلاميه، 1412ق.
    • ليثي واسطي، علي‌بن محمد، عيون الحکم و المواعظ، تحقيق حسين حسني بيرجندي، قم، دار الحديث، 1376.
    • مجلسي، محمدباقر، بحار الأنوار، تهران، اسلاميه، 1363.
    • مسعودي، علي‌بن حسين، مروج الذهب، چ دوم، قم، دار الهجره، 1409ق.
    • مغربی، قاضی نعمان، شرح الاخبار، قم، جامعة مدرسین، 1409ق.
    • مفيد، محمد‌بن محمد‌بن نعمان، الارشاد، قم، دارالمفيد، بي‌تا.
    • منقري، نصر‌بن مزاحم، وقعة صفين، قم، كتابخانة آيت‌الله مرعشي نجفي، 1403ق.
    • موسوي، سيدصادق، تمام ‏نهج‏البلاغه، تهران، مؤسسة امام صاحب الزمان، 1376.
    • موسى، حسين‌بن يوسف، الإفصاح فى فقه اللغة، چ چهارم، قم، مكتب الاعلام الاسلامي، 1410ق.
    • نويري، احمد‌بن عبدالوهاب، نهاية الأرب، قاهره، دار الكتب و الوثائق القوميه، 1423ق.
    • يعقوبي، ابن‌واضح، تاريخ يعقوبي، بيروت، دار صادر، بي‌تا.
    شیوه ارجاع به این مقاله: RIS Mendeley BibTeX APA MLA HARVARD VANCOUVER

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    حاجی زاده، یدالله.(1402) نوع مواجهه‌ی امیرمؤمنان علی(ع) با ایرانیان غیرمسلمان (عصر حاکمیت). ، 20(2)، 67-80

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    یدالله حاجی زاده."نوع مواجهه‌ی امیرمؤمنان علی(ع) با ایرانیان غیرمسلمان (عصر حاکمیت)". ، 20، 2، 1402، 67-80

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    حاجی زاده، یدالله.(1402) 'نوع مواجهه‌ی امیرمؤمنان علی(ع) با ایرانیان غیرمسلمان (عصر حاکمیت)'، ، 20(2), pp. 67-80

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    حاجی زاده، یدالله. نوع مواجهه‌ی امیرمؤمنان علی(ع) با ایرانیان غیرمسلمان (عصر حاکمیت). ، 20, 1402؛ 20(2): 67-80