زمینهها و قالبهای بازتاب باورها و شعائر شیعی در معماری ایران (قرون هشتم و نهم هجری)
Article data in English (انگلیسی)
مقدمه
معماري، نمودار وضعيت سياسي، اجتماعي، فرهنگي و مذهبي جامعه و زمانة خود است. بنابراين، اطلاعات قابل توجه و گرانبهايي در اختيار محققان و مورخان قرار ميدهد تا به کشف نکات مبهم و تاريک تاريخ دست يابند؛ چنانکه براي فهم تاريخ رشد و گسترش تشيع در ايران، مورخان بهدليل خدمت به حاکمان يا بهسبب گرايشهای مذهبي، اشارات مبسوط و دقيقي به اين امر نداشتهاند. در اينباره آثار معماري بيانگر مسائلي هستند که در منابع ديگر نيست. درواقع شاخههاي مختلف هنري، ازجمله معماري، جدا از ذوق و سليقه، دربرگيرندة انديشه و باورها و اعتقادات يک جامعه در طول تاريخ است و هنرمند در هنگام خلق اثر، به نمايش باورها و اعتقادات خود ميپردازد.
باورها و اعتقادات شيعي را ميتوان در معماري اسلامي مشاهده کرد. شيعيان بهعنوان يک گروه اقليت در زير سلطة خلفا و سلاطين مخالف خود، سرچشمة جوشش انديشههاي نابي بودهاند که بهدور از مطامع سياسي و منفعتطلبانه به خلق آثار ارزشمند در ادبيات و هنر پرداختهاند. هنرمند شيعي هرگاه شرايط را مطلوب ميديد، به بازگويي شعائر خاص خود ميپرداخت. گويا او مسير معماري و هنرهاي وابسته به آن را براي بهتر جلوه دادن شعائر خود، بهمراتب بهتر و تأثيرگذارتر از ساير بسترها ديده و توانسته است به مهمترين ارکان معماري اسلامي راه پيدا کند و به بيان اعتقادات خود بپردازد. اين تبلور مفاهيم شيعي در معماري اسلامي را حتي در دورة اوج قدرت حکومت سنيمذهب سلجوقي نيز ميتوان ديد. کتيبهاي مزين به عبارت «... علي اميرالمؤمنين علي الوصي...» مربوط به سال 500ق در مسجد جامع قزوين، مصداقي از اين آثار است.
در اين ميان، هجوم مغولان در اوايل سدة هفتم به ايران سبب تحولات عميق و ماندگار، نهتنها در عرصة سياسي، بلکه در عرصة اجتماعي، فرهنگي و مذهبي شد؛ چنانکه افزايش نمود باورها و شعائر شيعي در هنر معماري ايران در قرون هشتم و نهم هجري که در دورة صفوي به اوج خود ميرسد، ازجمله تأثيرات تحولات تاريخي اين دوران است. هرچند در اين اعصار، با توجه به سقوط حکومت عباسيان (در 656ق) و تسامح مذهبي مغولان، براي هنر و مذهب تشيع فرصت رشد و وحدت بيشتري فراهم آمد، اما هنوز نگرشهاي مخالف حکومتي وجود داشت و سبب شد که هنرمند شيعي باورهاي خود را بهصورت نمادين نيز بيان کند. مطالعة اين نمادها و باورهاي شيعي ميتواند سهم و نقش شيعيان در تحولات آن دوران را بيشتر و بهتر از گذشته مشخص کند. ازاينرو اين پژوهش قصد دارد نگاهي به دنياي پررمز و راز هنر معماري شيعي در قلمرو سرزميني داشته باشد که يکي از اولين منزلگاههاي آیين تشيع بوده است و به اين پرسشها پاسخ دهد: زمينة تاريخي گسترش باورها و شعائر شيعي در معماري ايران چيست و اين باورها چگونه در معماري انعکاس يافتهاند؟ هنرمند شيعي از چه ابزارها و قالبهايي براي انتقال پيام خود استفاده ميکند؟ براي رسيدن به پاسخ اين پرسشها، از روش تحقيق تاريخي بهره گرفته شده و گردآوري اطلاعات از طريق مطالعات کتابخانهاي و اِسنادي انجام يافته است.
هرچند پژوهشهاي متنوعي به بررسي معماري اسلامي بهصورت عام و برخي از بناها و آثار معماري بهطور جداگانه پرداختهاند، اما بيشتر اين تحقيقات، نگاهي تکبعدي داشتهاند و از نظر بازة زماني، مسئله و پرسش اصلي و رويکرد، با پژوهش حاضر متفاوتاند. ميتوان گفت که تاکنون تحقيق همهجانبهاي دربارة زمينهها و قالبهاي بازتاب شعائر و باورهاي شيعي در قرون هشتم و نهم هجري انجام نشده است. ازاينرو نگارندگان قصد دارند اين مهم را مورد واکاوي قرار دهند.
در ادامه، بر مبناي روش اين تحقيق، ابتدا شرايط سياسي و فرهنگي قرون یادشده مورد توجه قرار ميگيرد. ازآنجاکه موضوع اين تحقيق به باورهاي شيعي در معماري ايران اختصاص دارد، مسائل سياسي و فرهنگيای مورد مطالعه قرار ميگيرند که با اين موضوع در ارتباط باشند؛ سپس در سه بُعد «نور و رنگ»، «کتيبهها» و نيز «نقوش شمسه و ستاره» که در فضاسازي آثار معماري دخالتي مستقيم و ناگزير دارند و هنرمند شيعي در لابهلاي آنها به تجلي باورهاي خود ميپردازد، به نشان دادن باورها و شعائر شيعي پرداختهايم. همچنين در ضمن بررسي آنها نمونههايي از آثار معماري دورة یادشده ارائه شده است تا بهواسطۀ آنها بتوان به پاسخي جامع براي دغدغۀ تحقيق حاضر دست يافت.
1. شرايط سياسي و فرهنگي ايران طي قرون هشتم و نهم هجري
ميزان حضور عناصر و باورهاي شيعي در هنر معماري ايران، متأثر از شرايط تاريخي ايران، در دورههاي مختلف متفاوت بوده و تحول اين عناصر کاملاً با تحولات سياسي ارتباط داشته است؛ چنانکه مفاهيم شيعي در معماري ايراني ـ اسلامي در برخي از دورهها بهدليل محدوديتهاي شيعيان و تعصبات سياسی و مذهبی حاکمان، رمزآلود و نمادين و در دورهاي ديگر بهصورت آشکار بيان ميشوند. از دورههاي مهم هنر شيعي در معماري اين سرزمين، قرون هشتم و نهم هجري است که بهدليل شرايط سياسي و فرهنگي اين دوره، ظهور مفاهيم و باورهاي شيعي در آثار معماري با سير صعودي قابلتوجهي همراه شد. در ادامه، ابتدا بهطور مختصر اوضاع سياسي اين دو قرن بيان ميشود؛ سپس نمايي از اوضاع فرهنگي اين دوره، با تأکيد بر پيوند تصوف و تشيع، ارائه ميشود.
1ـ1. اوضاع سياسي
تهاجم مغولان به ايران نظم سياسي ـ اجتماعي گفتمانهاي شيعه و سني را برهم زد؛ زيرا با سقوط خلافت عباسي ضربة سختي به جهان سنت و جماعت وارد شد. اين سقوط سبب شد تا در ساية تسامح ديني مغولان بذر تشيع در جهان اسلام دوباره سر از خاک بيرون آورد و با حياتي ديگر شروع به فعاليت در اجتماع کند. شيعيان بهرغم تأييد نکردن حاکميت مغول، غلبه و استيلاي آنان را فرصتي براي تقويت و تثبيت تشيع يافتند. در دورة حکومت ايلخاني (654ـ736ق)، بنا بر سياست تساهل مذهبي حکمرانان آن، دورهاي از آرامش نسبي براي شيعيان ايرانزمين فراهم شد. حضور گستردة شيعيان در دربار ايلخانان، باعث شد که غازانخان (حک: 694ـ703ق) و اولجايتو (حک: 703ـ716ق) بهشدت تحت تأثير مذهب تشيع قرار گيرند و اقدامات بسياري در جلب حمايت شيعيان انجام دهند؛ چنانکه غازانخان بقعة امامزاده محمد از نوادگان امام صادق را در بسطام ساخت و حتي درصدد برآمد که نام اهلبيت را جايگزين نام خلفاي سهگانه در خطبه کند. اولجايتو نيز پس از پذیرش تشيع بهصورت رسمي، دستور داد نام سه خليفة نخست از خطبه حذف و بهجاي آن نام سه امام اول (علي، حسن و حسين) خوانده شود و اذان نيز بهشيوة شيعيان گفته شود. همين گرايشهای شيعي ايلخانان سبب شد که تبلور و تجلي شيعهگرايي بهشکل گستردهتر و آزادانهتري در هنر معماري صورت گيرد. در اين دوره، بههمت اولجايتو آثاري با مضامين و باورهاي شيعي بنا شد؛ ازجمله ميتوان به مسجد اشترجان و محراب اولجايتو در اصفهان اشاره کرد. در يکي از کتيبههاي مسجد اشترجان، هم اسامي خلفاي راشدين و هم اسامي مبارک ائمة اطهار ديده ميشود که نشاندهندة احتياط سياسي اولجايتو با توجه بهحضور اهلسنت در آن دوره ميباشد. همچنين در محراب اولجايتو در اصفهان، کتيبة حديث جابر آمده، که در آن به نام و امامت دوازده امام تصريح شده است.
در دوران فترت حکومت ايلخاني تا دورة بهقدرت رسيدن تيمور، گرايشهاي شيعي را ميتوان در خردهحکومتهاي محلي، همچون سربداران (حک: 737ـ783ق) و آلمظفر (713ـ795ق) مشاهده کرد. برای نمونه، حکومت شيعي سربداران در دورة خواجهعلي مؤيد (حک: 766ـ783ق) تشيع اماميه را مذهب رسمي اعلام کرد و بخش بزرگی از خراسان را تحت سيطرة تشيع درآورد؛ همچنین ذکر نام دوازده امام بر مسکوکات اين دوره، حاکي از تمايلات شيعي فرمانروايان اين حکومت است. همینطور ميتوان به تمايلات شيعي حکومت آلمظفر اشاره کرد؛ چنانکه گفته شده است شرفالدين مظفر، پدر امير مبارزالدين مظفري (حک: 713ـ759ق) به زيارت حرم مطهر امام علي مشرف شد. انعکاس باورهاي شيعي در آثار دورة مظفري نشان ميدهد که هنر شيعي توسط اين حکومت محلي ادامه یافته است؛ چنانکه در مدرسة آلمظفر در اصفهان کتيبهاي ديده ميشود که در آن نامهاي علي، حسن و حسين در کنار نام خلفا نوشته شده است. همچنين دو کتيبة ديگر در اين مدرسه ديده ميشود که در يکي از آنها آيات 18ـ22 سورة «توبه» که در شأن حضرت علي نازل گرديده و در ديگري نام خلفاي راشدين و صحابة پيامبر حک شده است؛ نکتة جالب اينکه در حاشية اين کتيبه صلوات بر پيامبر و دوازده امام نگاشته شده است. نزديکي و حسن تفاهم مذهبي ميان شيعه و سني در اين آثار را ميتوان ديد.
با حملة تيمور به سرزمين ايران و تشکيل حکومت تيموريان، با عصر جديدي از اوضاع سياسي و اجتماعي شيعيان مواجه ميشويم؛ بهگونهايکه پادشاهان سنيمذهب آن از شيعيان حمايت ميکردند و تمايلات آشکار و روشني به اهلبيت نشان ميدادند؛ چنانکه تيمور (حک: 771ـ807ق) در حمله به عراق به زيارت ائمه رفت و دمشق را بهبهانة خون امام حسين فتح کرد. تمايلات شيعي در بين جانشينان تيمور نيز آشکار است. مورخان به زيارت مکرر شاهرخ (حک: 807ـ850ق) از مرقد امام رضا و حرم عبدالعظيم حسني و نيز اهدای هداياي بسيار وي به بارگاه منور رضوي اشاره کردهاند. اوج تمايلات شيعي تيموريان در عصر سلطانحسين بايقرا (حک: 875ـ911ق) بهوقوع پيوست؛ بهطوريکه وی خواست خطبه و سکه را بهنام ائمة اثناعشر تغيير دهد.
بهلحاظ ديني، تيموريان را بايد برآمده از جريان تسنن دوازدهامامي دانست که گرايشهاي عرفاني هم داشتند. در اين دوره، گسترش تشيع دوازدهامامي با سير صعودي قابلتوجهي همراه شد و هنر معماري در خدمت ابراز باورها و شعائر شيعي قرار گرفت. در دورة تيموريان ساخت و تزیين مساجد، آرامگاهها، زيارتگاهها و امامزادهها رونق گرفت؛ بهگونهایکه تعداد قابلتوجهي از امامزادگان در ايران در اين دوره، يا داراي بارگاه و بقعه شدند يا بارگاه آنها بازسازي و ترميم شد (جدول 3).
اوج هنر شيعي در معماري ايراني ـ اسلامي عصر تيموريان در دورة حکومت شاهرخ (حک: 807ـ850ق) است. شاهرخ باورها و اعتقادات شيعي خود را در هنر معماري بهتصوير ميکشد و خود را از حاميان اصول و شعائر شيعي نشان ميدهد. اين مسئله از مضامين و نقوش کتيبهها قابل استنباط است؛ چنانکه نگاشته شدن کتيبههايي در مسجد گوهرشاد با مضمون «علي وليّ الله» و آيات اشارهکننده به شأن ائمة اطهار و نيز کتيبههايي در مسجد ميرچخماق يزد (841ق)، مسجد ورزنة اصفهان (848ق) و مدرسة غياثية خرگرد خواف (849ق) با مضامين اسامي «الله، محمد و علي» و ستايش دوازده امام و شهادتين، اين حمايت شاهرخ را از باورهاي شيعي نشان ميدهد. حضور نام دوازده امام در اين دوره، نشان از تساهل ديني و بهرسميت شناختن جريان شيعة اماميه دارد. اين سياست توسط جانشينان وي نيز ادامه مییابد؛ چنانکه در دورة سلطانحسين بايقرا در مسجد بندرآباد يزد، کتيبههاي با مضمون شهادتين شيعي و کاشيهايي با ستارههاي دوازدهضلعي که داراي نام دوازده امام است، ديده ميشود. درواقع فرمانروايان تيموري با ساخت بناهاي مذهبي و حمايت از هنرمند شيعي و آزاد گذاشتن دست وی در استفاده از مفاهيم و باورهاي شيعي در اين بناها و آثار، بيشترين خدمت را به هنر شيعي در معماري ارائه کردند.
نفوذ و نشر تشيع با استيلا يافتن ترکمانان قراقويونلو (حک: 780ـ872ق) در عراق و آذربايجان، وارد مرحلة خاصي از تاريخ خود شد. روي کار آمدن آنان منجر به تقويت گرايشهاي شيعه در جامعة ايران شد. بذري که ايلخانان در تبريز کاشتند، باعث پايداري گرايشهای شيعي در آن نواحي شد. بهگزارش حافظ ابرو، قرايوسف (حک: 792ـ823ق) بنيانگذار رسمي حکومت قراقويونلوها، به طريق اهلسنت نبود. همچنین به تمايلات صريح شيعهگري جهانشاه (حک: 839ـ872ق) نیز اشاره شده است. بناي بقعه دو امامزاده در مجموعه؛ درب امام اصفهان توسط جهانشاه و وجود آرامگاه مادر جهانشاه در جوار اين دو امامزاده، نشان ديگري از شيعي بودن اين حکومت است. از اينگونه شواهد تا پايان عهد قراقويونلوها، بسيار است. البته بررسيهاي اخير، قراقويونلوها را صاحب گونهاي از تشيع بهنام تشيع طريقتي يا صوفيانه ميدانند؛ چراکه در آذربايجان و آناتولي که فعاليت صوفيه در آن زياد بود، آميختگي مذاهب رايج بود. باورهاي شيعي در آثار معماري اين دوره نيز تدوام داشت. از مهمترين نمودهاي باورهاي شيعي در معماري اين دوره ميتوان به کتيبهاي در مسجد عمادي کاشان (868ق) با مضمون شهادتين شيعي و کتيبهاي در مسجد کبود تبريز (845ق) با مضمون آية 18 سورة «توبه» اشاره کرد که با مضمون دعايي دربارة پيامبر و ائمة اطهار ـ که بر طبق نص آيه، بيگناه و معصوماند ـ پايان ميپذيرد. نکتة جالب توجه دربارة مسجد کبود و سير تحول باورهاي شيعي دورة قراقويونلوها اين است که براي اولينبار در جهان اسلام مسجدي ساخته ميشود که هيچ نامي از خلفاي سهگانه در آن ذکر نميشود. اين موضوع نشان از سير تکاملي نفوذ هنر شيعي در معماري ايران دارد.
2ـ1. اوضاع فرهنگي با تأکيد بر پيوند تشيع و تصوف
معماري، تجسم مادي فرهنگي است که در آن نشو و نمو يافته است. برايناساس بايد فرهنگ اين دوره را شناخت؛ فرهنگي که در اين زمان مهمترين ويژگي آن، پيوند و نزديکي تصوف و تشيع است؛ بهگونهایکه در اين عصر، يک فقيه شيعي ويژگيهاي يک صوفي تمامعيار را داشت و يک صوفي محض نمونهاي از يک فقيه شيعي جلوه مينمود. رشد تصوف، که از سدة ششم آغاز شده بود، در سدة نهم به اوج خود رسيد و نقش مهمي را در جريانات تاريخي ايفا کرد. در اين عصر، طريقتهاي تصوف همچون حروفيه، مشعشعيه و نعمتاللهيه، همکاري نزديکي با علماي شيعه داشتند. درنتيجه، تشيع و تصوف در اين عصر همپاي يکديگر در جريانات سياسي و اجتماعي اين دوران نقش ايفا کردند.
در همين دوره، جنبشهاي مخالف نظام حاکم با هدف رفع ظلم و ستم با تکيه بر عدالتخواهي شيعه شکل گرفت. درواقع، نارضايتي از حکومتها سبب توجه بيشتر مردم به رهبران متصوفه شد. آموزههاي شيعي بهحد کمال در اين طريقتها گسترش يافت. اين بحرانهاي اجتماعي زمينه را براي رشد بيشتر طريقتها ايجاد کردند و طريقتها نيز موجبات پيشرفت تشيع را بهنوبةخود فراهم نمودند. جنبشهاي اين دوره بيشتر رنگ ديني، بهويژه شيعي، داشتند و از ناحية ارباب تشيع و تصوف صورت ميگرفتند. ازجملة اين جنبشهاي شيعي ـ صوفي ميتوان به جنبشهاي سربداران در اواخر دورة مغول، حروفيه در عهد تيموري، و نوربخشيه در دورة ترکمانان اشاره کرد.
در قرون هشتم و نهم هجري سه فرقة مهم صوفي ـ شيعي، يعني نعمتاللهيه، حروفيه و نوربخشيه، به ترويج باورها و عقايد شيعي و صوفيمآبانة خود در نزد مردم ميپرداختند که بسياري از هنرمندان و شاهزادگان تيموري در محافل آنها حاضر میشدند و به رهبران اين فرقهها ارادت خاصي نشان ميدادند. ميتوان گفت که در اين دوره، تصوف بهصورت پلي ميان تسنن و تشيع درآمد و زمينه را براي گسترش تشيع مردمي در ايران فراهم ساخت. با گذشت زمان، تسنن بهسوي ضعف و تشيع به نيرومندي ميگراييد و درحقيقت، زمينههاي پيروزي نهايي تشيع در ايرانزمين بهخوبي فراهم بود که شاه اسماعيل صفوي (حک: 907ـ930ق) در 907ق توانست مذهب شيعه را بهعنوان دين رسمي اعلام کند.
اين وضعيت فرهنگي، تأثیر خود را در آثار معماري بهجای گذاشت؛ بهگونهایکه در دورة ايلخاني و تيموري، با توجه به اين زمينه، دو تمايل ديني ـ يعني توجه به عرفان و تصوف اسلامي و نيز احترام و محبت به امامان و امامزادگان ـ در معماري وارد شد و در نتيجة آن، تحول شگرفي در مقابر امامزادگان پديد آمد که حاصل آن، ساخت و تزیين برخی مقابر توسط حاکمان وقت براي امامزادگان و بزرگان ديني در قلمرو تحت حاکميتشان بود. همچنين استفاده از رنگ آبي که رنگ مورد پسند صوفيان و شيعيان بود و مکملهاي اين رنگ (سبز و زرد) در معماري عصر تيموري افزايش يافت. از نمونههاي ديگر اين تأثير ميتوان به نقوش نمادين در کتيبة «علي، علي، علي» مسجد جامع ورزنه اشاره کرد که به رنگ سفيد در زمينة سياه و بهشکل چرخشي بهدور خود ترسيم شده است (تصوير 1). اين کتيبه به گروههاي صوفيهای اشاره دارد که سرسلسلة خود را امام علي ميدانستند. همچنين امکان ارتباط اين کتيبه با چرخش در رقص سماع صوفيان وجود دارد. در ادامه به بازتاب شعائر شيعي در آثار معماري، که بهسبب اين زمينة مساعد سياسي و فرهنگي بيشازپيش نمايان شد، ميپردازيم.
تصوير 1: کتيبة «علي، علي، علي» مسجد ورزنة اصفهان (849ق)
2. باورها و شعائر شيعي در معماري
هنر شيعي برگرفته از باورها و اعتقادات مسلمانان شيعه بود که در بيشتر موارد منطبق بر هنر اسلامي است. ازاينرو وجوه اشتراک زيادي بين هنر شيعي و هنر اسلامي ميتوان ديد. عناصر هنر شيعي، متمايز از اصول و مباني اصلي هنر ديني نیست. عناصر و نمادهاي هنر شيعي که بر معماري ايراني ـ اسلامي تأثير گذاشتهاند، ترکيبي از حوادث تاريخ شيعه و اعتقادات شيعي، همچون اعتقاد به جانشيني امام علي پس از پيامبر و اعتقاد به امامت و حقانيت ائمه و اعتقاد به نقش هدايتگري آنان بوده است که از سرچشمههايی چون قرآن، روايات و سيرة پيامبر و ائمه نشئت گرفته است؛ که در اين مقاله به بازتاب اين باورها در معماري ايرانی ـ اسلامي قرون هشتم و نهم هجري پرداخته ميشود. شيعه بهعلت محدوديتهاي ناشي از سياستهاي جاري حکومتها و نيز با توجه به توصيههاي مقدس مذهبي، اعتقادات و باورهاي خود را بهصورت نمادين و رمزآلود در هنر و معماري منعکس کرده است تا حقانيت مذهب تشيع را نشان دهد. در ادامه براي فهم اين دنياي پر رمز و راز هنر شيعي و با توجه به گستردگي دورة مورد پژوهش، باورها و شعائر شيعي در ذيل سه عنصر از مهمترين عناصر هنر اسلامي و با ذکر مهمترين نمونهها و مصاديق آن در طي قرون هشتم و نهم هجري، مورد بررسي قرار ميگيرد که عبارتاند از: 1. نور و رنگ؛ 2. کتيبه؛ 3. نقوش با تأکيد بر نقش شمسهها.
1ـ2. نور و رنگ
استفاده از نور در معماري اسلامي براي تأکيد بر اصل تجلي است. نور بهعنوان اصليترين محور زيباشناسي معماري اسلامي در عرفان و معنا معرفي ميشود. نور به تزیين معماري اسلامي کيفيتي پويا ميبخشد و نقوش، اشکال و طرحها را به درون زمان ميبرد. رنگ نيز از تکثير نور حاصل ميشود و نمايانگر کثرتي است که ارتباط ذاتي با وحدت دارد. معمار مسلمان کار کردن با رنگ را از جهانبيني خود میگیرد و وحدت کامل فضا را با رنگهاي متضادي که کنار هم قرار ميدهد، پديد ميآورد. نور و رنگ در قرآن از اهميت بسيار برخوردار است. در قرآن در مجموع 49 بار به نور و عناصر آن پرداخته شده که در بيشتر موارد بهمعناي هدايت، بشارت، روشنايي، دانش و ايمان است. همچنين رنگ در بيان قرآن نيز معناي غيرمادي دارد و معناهاي مختلفي از آن استخراج ميشود.
در چنین کاربردي، نور و رنگ بخش لازم و اصلي هنر معماري است و يکي از اجزايي بهشمار میرود که توجه کامل به معناي نمادينش، براي درک معناي باطني هنر و معماري اسلامي ضروري است. براي بررسي و فهم رمزها و نمادهاي رنگين در معماري اسلامي، نيازمند تأويل هستيم و براي تأويل، جز به رشتة محکم صاحبان معرفت نميتوان متوسل شد. ازاينرو در ادامه، ابتدا ديدگاه امامان مطهر و علما و عرفاي شيعه بررسي ميشود؛ سپس رنگپردازي چند نمونه از آثار اين دوره مورد بررسي قرار ميگیرد.
در منابع معتبر شيعه، احاديثي دربارة نمادپردازي رنگها ديده ميشود. مهمترين اين احاديث، حديثي از امام علي است که فرمودهاند: خداوند عرش را از چهار نور و چهار رنگ سرخ، زرد، سبز و سفيد خلق کرده است که هرآنچه سرخي، زردي، سبزي و سفيدي است، از آنها نشئت گرفته است. تأويلها و تفاسيري از اين روايت وجود دارد که شارحين به معنا و تأويلهاي باطني اين رنگها توجه کردهاند. از مهمترين تأويلهاي اين حديث و احاديث مشابه آن، که از دیگر ائمه گزارش شدهاند، اين است که بعد باطني اين رنگها ما را به عرش کيهاني که عرش ولايت است، ميبرد. رنگ سفيد صورت عرفاني امام زمان، رنگ زرد تجسم امام علي، رنگ سبز تجسم امام حسن و رنگ سرخ تجسم امام حسين است (تصوير 2) و اين چهار امام، ارکان عرش ولايتاند. از دیگر تأويلهاي آن اين است که اين چهار نور رنگين نماد ظهور نوريِ ائمهاند که نور سفيد نمادي از معاني ائمه، نور سرخ مظهر طبایع ائمه، نور زرد مظهر رقایق ائمه و نور سبز نمادي از ارواح و صور ائمه است (تصوير 3). در اين معاني، ائمه در ساختار آفرينش و ادارة هستي تا روز قيامت، نقش عرش را دارند. به سخني ديگر، مرکز مديريت هستي و نيز کنترل تحولات هستي، وجود عرشي و نوري امامان است. اين معنا همة موجودات را در طواف و دوران حول وجود ائمه ميداند. ظهور نوري ائمه (نور رنگين)، در تمام ساختار هستي سريان دارد. اين روايات و تعابير و تأويلهاي آنها، نمادپردازي رنگها را در ميان علما و عرفای شيعي ـ و بهتبع آن ـ هنرمندان معمار، که برخي نيز تحت تعاليم خانقاهي و صوفيانه بودهاند، تقويت ميکند.
تصوير 2: انوار رنگي عرش ولايت تصوير 3: مراتب و تطابق انوار رنگي با عرش
و ظهور نوري ائمه
درواقع، رشد روزافزون عرفان و تصوف بهعنوان بعد باطني اسلام و سپس ذوب شدن تدريجي اين دو جريان در تشيع در سدة هشتم و نهم هجري، آشکارا بر ارکان معماري اسلامي تأثير گذاشت. يکي از بارزترين آنها مبتني بر اصل نور و تولد رنگ در معماري اسلامي است که ابتدا در خانقاه و سپس مساجد و ساير اشکال معماري اسلامي نفوذ کرده و باعث تحولي چشمگير در معماري اسلامي و ايراني شده است. هريک از رنگها در هنر و عرفان ايراني براساس شناختي که بر روح انسان ميگذارد، انتخاب شده و در معماري بهکار رفته است. نزد عرفا و اهل سلوک، رنگها نشاندهندة ميزان معرفت و درجة عرفان سالک است و هر رنگي نمايانگر باطني يک معناست که در جدول (1) به اين معاني نزد عرفاي شيعه اشاره شده است:
جدول 1: جلوة نمادين رنگ از ديدگاه عرفای شيعه
سياه آبي سبز زرد سرخ سفيد نور و رنگ
عرفا
مقام خفي و سرّالسر، جبروت تزکية نفس (مقام اطمينان) توبه و طاعت و ذکر تخلية سرّ است از غيرحق
ميانة ملکوت مقام قلب (متصف به اوصاف)،
ملکوت سفلي سير روح و ملکوت اعلي قرن هشتم و نهم شاهنعمتالله ولي
عالم جبروت اطمينان و تزکية نفس، ملکوت سفلي عالم طبايع ميانة ملکوت علوي معرفت و حکمت ـ کمال ـ تصفية قلب به اخلاق حميده و بداعت ملکوت علوّي نور و ملکوت سفلي، احسان، ايقان
تجلي روح قرن نهم نوربخش
و
لاهيجي
در قرون هشتم و نهم آثار بسياري پديد آمد که استفادة هنرمندان شيعي از نور و رنگ براي انتقال باورها و مفاهيم عرفاني شيعه در آنها قابل مشاهده است. از باب نمونه ميتوان به آرامگاههاي شيخ صفيالدين اردبيلي (م 735ق)، بناشده در قرن هشتم، و آرامگاه شاه نعمتالله ولي (م 830ق)، بناشده در قرن نهم در ماهان کرمان، اشاره کرد. رنگهاي بهکارگرفتهشده در اين دو مجموعه، متنوع است. آبي فيروزهاي، آبي لاجوردي، سبز، سبزآبي، زرد، سفيد، مشکي، قرمز و قهوهاي، در کاشيکارهاي خارجي و داخلي آنها استفاده شده است. در داخل بناها در ارتفاع پايين، کاشيکاري بهرنگ آبي است و در ارتفاعات بالاتر، بيشتر رنگهاي قرمز، زرد، سبز و سفيد بهچشم ميخورد که اين رنگها در مراتب رنگي عرفاني شيعه، با توجه به تفسير حديث امام علي، اهميت ولايي دارد. در هر دو مجموعه، رنگ غالب در نماي بيروني، آبي است؛ بهدليل اينکه آبي در نظر عرفاي شيعي در مراحل اولية سير و سلوک عرفاني است و نماد تزکية نفس و اطمينان است؛ اما در بخشهاي داخلي، رنگهاي زرد (طلايي)، سبز، قرمز و سفيد آمده، که نماد مراتب بالاتر سير و سلوکاند. براي درکي انضماميتر، در جدول (2) نماد باورهاي شيعي در قالب رنگها در سه نمونه از مهمترين آثار معماري قرون هشتم و نهم هجري آمده است.
جدول 2: باورهاي شيعي در قالب رنگها در سه نمونه از مهمترين آثار معماري (مأخذ: يافتههاي تحقيق)
نام اثر سفيد زرد يا طلايي سبز قرمز آبي (لاجوردي و فيروزهاي) سياه
گنبد سلطانية زنجان (قرن هشتم) ايمان قلبي، سير روح، رمز محبت، ذات بينشان ـ براساس تأويل روايت امام علي
معاني ائمه رمز عبادت مسرت بخشيدن ـ براساس تأويل روايت امام علي رقایق ائمه قدرت خدا، نشانة خاندان نبوت و امامت، روح باطني ولايت و نمود ظاهري مقام امامت ـ براساس تأويل روايت امام علي صور ائمه رمز محبت، ملکوت علوي، عرش خداوندي ـ براساس تأويل روايت امام علي طبایع ائمه اطمينان و تزکية نفس رمز محبت، ملکوت علوي، عرش خداوندي، قهر و خشم خداوند غفلت، گرفتاري، عالم اجساد مادي، عالم جبروت
مسجد کبود تبريز (قرن نهم) رنگ بهشت، رحمت و لطف خداوند، تصفية قلب به اخلاق، مقام قلب، پاکي و طهارت - - - نشان آسماني شدن سالک، گذر کردن از عالم سفلي و ورود به عالم علوي/ مقام اطمينان، بيکرانگي آسمان ـ نماد پاکي و خلوص گرفتاري و غفلت، فقر و درويشي، سوگواري براي اهلبيت
مسجد گوهرشاد (قرن نهم) سير روح و ملکوت اعلي ـ براساس تأويل روايت امام علي معاني ائمه نور روح ـ براساس تأويل روايت امام علي رقایق ائمه قدرت خدا، نشانة خاندان نبوت و امامت، روح باطني ولايت و نمود ظاهري مقام امامت - تزکية نفس، يگانگي و کمال مطلوب، وحدت وجود ـ رنگ نماد پاکي و خلوص عشق آميخته با وجود علامت کمال
از نکات مهم ديگر دربارة رنگ در معماري قرون یادشده، استفاده از رنگ آبي در آثار اين دوره، بهويژه در معماري مساجد است. مساجد، ازآنجاکه در اعتقادات عرفاني شيعي مقدمهاي براي سير و سلوکاند، بايد رنگي درخور و مناسب داشته باشند. رنگ آبی، با توجه به جايگاه نمادينش در آغاز مراحل سير و سلوک در بينشعرفاني، نقش غالب در بين همة رنگهاي معماري مساجد را به خود اختصاص داده است؛ بهطوريکه در اين دوره، نوعي همبستگي در بين استفاده از رنگ آبي و انديشة عرفاني شيعي را در مقام صورت و معناي معماري ميتوان ديد. رنگ آبي بهدليل سرد بودن، به بنا و سازه سکون و طمأنينة خاصي ميبخشد. ازاينرو وقتي انسان در بنايي رنگي با متن آبي وارد ميشود، ترکيبات رنگها سبب ميشود تا آرامش قلب را جانشين تشويشها و اضطرابهاي زندگي کند. همچنين رنگ آبي فيروزهاي رنگ مطلق شيعيان لقب گرفته است و بهکار گرفتن آن در مساجد، نمادي از خلوص و پاکي است. استفاده از رنگ آبي با رشد عرفان و تشيع در هر دوره، ارتباط عميقي دارد و هرچه باورهاي شيعي گسترش مييايد، شاهد استفادة بيشتر از اين رنگ هستيم؛ چنانکه رنگ آبي در دورة ايلخانان بيشتر در ايوان جنوبي و سردر ورودي استفاده ميشد (تصوير 4) و در دورة تيموريان، علاوه بر سردر ورودي، رنگ ايوانها و گنبد نيز اضافه شد (تصوير 5). در دورة صفويه، اين رنگ در سرتاسر اندام کالبدي مساجد مشاهده ميشود.
تصوير 4: رنگ سردر مساجد جامع و مجموعههاي مذهبي دورة ايلخان
تصوير 5: مساجد دورة تيموريان و رنگ آبي در گنبدها و ايوانها (تنظيم: نگارندگان)
2ـ2. کتيبهنگاري
کتيبهنگاري بهدليل اهميت معنايي و ارزشمند در انتقال باورهاي ديني و اجتماعي، از هنرهاي متداول ادوار گوناگون است. ازاينرو کتيبهها بهمنظور انتقال باورهاي شيعي بيشترين کاربرد را داشتند. کتيبهها تقريباً در همة بناهاي مهم شيعي حضور دارند. آنها اشاراتي به آيات قرآني داشتهاند و در مقاطعي از تاريخ ايران، بهویژه پس از عصر ايلخانان، بيانگر اعتقادات شيعي بودهاند. پس ميتوان گفت که کتيبهها همواره بيانگر نوع اعتقادات جامعة روزگار خويش هستند. کتيبهها در معماري اسلامي در کنار کاربرد تزیيني، همواره سخنگويي از سوي بانيان و متوليان خود بودهاند که کار اصلي آنها گسترش عقايد و سياستهاي مذهبي حکومت بر مردمان عصر خود بوده است. آنها بهدليل مکتوب بودن، درواقع سندي مهم از ايدهها و انديشههاي زمانه خود هستند. کتيبهها بهعنوان رسانهاي حاضر در معماري اسلامي، بهصورت مستقل و بهطور مستقيم يا غيرمستقيم به سير تحولات سياسي و اجتماعي جامعة عصر خود پرداختهاند که مجموعة اين کتيبهها را ميتوان به سه دستة قرآني، دعايي و حديثي تقسيمبندي کرد. در دورة مورد پژوهش، آثار معماري زيادي بنا شدند که از مهمترين تزیينات اين بناها کتيبه است. در ادامه، از باب نمونه به کتيبههاي گنبد سلطانيه و مسجد کبود پرداخته ميشود و مضامين شيعی بقية کتيبههاي اين دوره بهصورت جدول آمده است (جدول 3).
تاکنون 77 کتيبه در گنبد سلطانيه شناسايي شده است که 49 مورد مربوط به دورة اول و 28 کتيبه مربوط به تزیينات دورة دوم بناست. در تزیينات دورة اول، کتيبهاي بر سردر شرقي بيرون گنبد سلطانيه با خط کوفي و با استفاده از کاشي و آجر شکل گرفته است که شامل دوازده مثلث کوچک و سه مثلث بزرگ است که هريک از مثلثهاي کوچک متشکل از سه کلمة «محمد» در سه ضلع و سه کلمة «علي» در يک ششضلعي است. در سه مثلث بزرگ، اين جملات آمده است: مثلث اول: «لا اله الا الله الواحد»؛ مثلث دوم: «محمد رسول الله الصادق»؛ مثلث سوم: «علي ولي الله وصي رسول الله»؛ که در سه نقطه از بنا تکرار شدهاند. اين کتيبهها در مهمترين قسمت ورودي بنا قرار گرفتهاند که اين خود مهمترين نشانه برای پي بردن به تفکرات مذهبي بانيان آن است. کتيبهاي ديگر هم با مضمون «الله، محمد، علي» در ساقة گنبد در گرداگرد گنبد تکرار شده که خود از بارزترين ارکان تفکر شيعي، يعني توحيد، نبوت و امامت است.
دربارة تزیينات دورة دوم بايد گفت که هنرهاي تزیيني در اين دوره، همزمان با تغيير تحولات سياسي و کنشهاي شديد مذهبي در عصر دوم ايلخانان بوده که بيشتر جنبة ظاهري داشته است و مهمترين عامل اين تغييرات، عقبنشيني تاکتيکي سلطان الجايتو در مقابل تضادهاي ضدشيعي بوده که بيشتر، از سوي وزرا، حکام و درباريان وي صورت گرفته است. البته اين تغييرات چندان عميق و باطني نبود؛ زيرا هنرهاي تزیيني گنبد، برگرفته از اتحاد تصوف و تشيع بود که تصوف، خود بهتنهايي پل محکمي بود که تشيع و تسنن را بههم متصل کرده بود. ازهمينرو هنرمند صوفي احترام خاصي به مظاهر شيعي در اين دوره گذاشته است. هرچند نام مبارک علي در مقايسه با کتيبههاي دورة اول کميت بيشتري دارد و اگر علت پوشاندن تزیينات اصلي را ناشي از اقدامات عناصر ضد تشيع بناميم، که از سوي وزرای غيرشيعی صورت گرفته است، ما همچنان شاهد يکهتازي مهمترين مظاهر و مضامين شيعي در کتيبة سردر شرقي بيرون گنبد با ذکر شهادتين «علي ولي الله وصي رسول الله» هستيم. اين امر، خود نشانگر برگشتناپذیر بودن اين مظاهر و مضامين شيعي از دل ارکان معماري اسلامي است. در کتيبههاي محراب الجايتو در مسجد جامع اصفهان نيز، بهرغم تغييرات سياسي ـ مذهبي، همچنان شاهد انعکاس باورهاي شيعي هستيم که بدون اثرپذيري از جريانهای مذهبي، همچنان خودنمايي ميکند.
دورة دوم تزیينات گنبد سلطانيه شاهد نگارش آياتي از سورة مبارکة «بقره»، «انبياء»، «کهف»، «فتح» و همچنين احاديثي دربارة پيامبر بوده است که موقعيت اين کتيبهها بيشتر در داخل بناست. در ميان اين تزیينات، کتيبهاي بهنام مبارک امام علي در سمت چپ ايوان شرقي قرار دارد که شش بار تکرار شده است. در نقطهاي ديگر از گنبد در ايوان شمالي، شاهد تکرار نام علي به خط کوفي هستيم و در قسمتهاي ايوان جنوبشرقي و سمت راست ايوان جنوبغربي، کتيبههاي خورشيدمانندي وجود دارند که نام مبارک علي شانزده بار و نام محمد نيز بههمان تعداد بر گرداگرد آن نوشته شده است و در حاشية آن، اسامي شيخين بههمراه حسنين ثبت شده است. برايناساس ميتوان نتيجه گرفت که ورود نام امام حسن و امام حسين در کتيبهها و تزیينات عصر دوم اين گنبد، بازتاب حيات پررونق تشيع در اين سير تحولات مذهبي است.
نمونة ديگر از آثار برجستة معماري اين دوره، که ميتوان مضامين شيعي را در آن ديد، مسجد کبود است. کتيبههاي کاربردي در اين بنا را ميتوان به سه گروه مهم تقسيم کرد: گروه اول، ستايش و تواناييهاي خاص خداوند احديت است؛ گروه دوم به ستايش و نکوداشت مقام نبوت حضرت محمد ميپردازد؛ گروه سوم به جايگاه مقام اهلبيت پرداخته است. بهنظر ميرسد که آيات قرآني پرتکرارترين موضوع در سطوح داخلي و خارجياند.
جالب توجه است که هنرمند شيعي ـ صوفي در قسمت پاية غربي طاق جنوبي، اقدام به نوشتن سورة مبارکة «کهف» کرده است. اين سوره شامل 110 آيه است که در حروف ابجد، عدد 110 برابر با نام امام علي، پيشواي اول شيعيان و صوفيان و اهل تصوف است. برايناساس ميتوان شاهد اِعمال تفکر صوفيانه در فضاي اين مجموعه بود؛ زيرا صوفيان نام پيامبر خاتم را بر ساير انبياي اولواالعزم برتري میدهند و بلافاصله پس از نام مبارک پيامبر به انعکاس پرمعناي عبارت «علي ولي الله» ميپردازند. بدين طريق، به مخاطبان خود اينگونه القا ميکنند که وجود حضرت علي بهعنوان سرسلسلة تصوف براي صوفيان حائز اهميت است.
از طرفي اين امر تداعيکنندة اجماع نبوت و امامت در يک خاندان ميباشد که همواره از اعتقادات مهم شيعيان در طول تاريخ بوده است. ازطرفديگر بر سردر ورودي مسجد و بالاتر از نام جهانشاه در کتيبة اصلي، نامهاي امامان معصوم ديده ميشود. همچنين در محراب مياني شاهنشين و صحن مجموعه، کلمة «محمد» قرار دارد که سورة «کوثر» بر گرداگرد آن نوشته شده است. اين امر بر نام حضرت فاطمه، مادر ائمه، دلالت دارد.
جدول 3: کتيبههايی با مضمون باورهاي شيعي در قرن هشتم و نهم هجری (مأخذ: يافتههاي تحقيق)
نام اثر دروة تاريخي محل قرارگيري درونمايههاي شيعي
امامزاده يحيي (ورامين) قرن هفتم (663ق) محراب آيههاي 78 و 79 سورة مبارکة اسراء، اشاره به نماز شب و آموختن آن به امام علي توسط پيامبر.
مسجد جامع (ورامين) قرن هشتم (722ق) کتيبههاي داخلي و محراب شهادتين سهگانه، ذکر صلوات خاصه بر پيامبر و اهلبيت بههمراه تکرار و تجلي نام علي در کنار انواع نقوش هندسي.
امامزاده عليبنجعفر (قم) قرن نهم (813ق) محراب صلوات بر چهاردهمعصوم.
امامزاده حبيببنموسي (کاشان) قرن هشتم (770ق) محراب ذکر شهادتين ثلاثه
خانقاه شيخعبدالصمد (نطنز) قرن هشتم (770ق) سردر اصلي ذکر شهادين ثلاثه
مدرسة باباقاسم (اصفهان) قرن هشتم (725ق) محراب، سردر اصلي ذکر صلوات بر چهاردهمعصوم و آيات 18 تا 22 سورة مبارکة توبه
مسجد جامع ميرچخماق (يزد) قرن نهم (841ق) کتيبههاي اطراف محراب تکرار نام علي، اشاره به آيات 78 و 79 سورة اسراء
مسجد جامع کرمان قرن هشتم (750ق) سردر اصلي، کتيبههاي محراب، سقف هشتي مسجد نگارش آيات 18 تا 24 سورة توبه و آیات 78 تا 81 سورة اسراء، شهادتين ثلاثه در کتيبههاي ايوان شمالي
مقبرة بندرآباد (يزد) قرن نهم (878ق) شبستان گنبددار شهادتين ثلاثه
بازار ميرچخماق (يزد) قرن نهم (841ق) سردر اصلي ستايش پنجتن آلعبا، حضرت زهرا و حسنين
امامزاده هارون (اصفهان) اواخر قرن نهم کتيبه حديث «انا مدينة العلم و علي بابها»
آرامگاه نعمتالله ولي (ماهان) قرن نهم (841ق) منارهها ـ سنگ مزار ذکر اسماءالله و نامهاي حضرت محمد و حضرت علي و استفاده از نماد 8 و 12 در فضاي بقعه و در قسمت سقف چلهخانه
امامزاده درب امام (اصفهان) قرن نهم (857 ق) ديوارههاي بنا تجلي و تکرار نام علي
مسجد جامع (اصفهان) قرن هشتم (710ق) کتيبههاي محراب آية 59 سورة مبارکة «نساء» اشاره به اطاعت از اولواالامر، حديث جابر و شهادتين ثلاثه
مدرسة پير بَکران (اصفهان) قرن هشتم (712ق) ايوانچة شمالي، طاقنماي شرقي اتاق آرامگاه، سنگ مزار تجلي نام علي، تکرار نام علي بعد از پيامبر، صلوات کبيره
امامزاده عبدالله نطنز قرن نهم گنبد شهادتين ثلاثه
مسجد شاهنعمتالله ولي (تفت) قرن نهم (827ق) محراب شهادتين سهگانه
امامزاده روشنآباد (گرگان) قرن نهم (875 ق) صندوق مزار آيتالکرسي، صلوات بر دوازده امام
مسجد کوشک (فردوس) قرن نهم (885ق) محراب، کتيبه کتيبههاي مشتمل بر نام دوازده امام
امامزاده محمد (فارس) قرن هشتم (772ق) محجر (چوبي) آية تطهير، صلوات کامله، تجلي نام علي
امامزاده سيدميرمحمد (فارس) قرن هشتم محجر (چوبي) آيتالکرسي، صلوات کامله
امامزاده سيداسماعيل (اقليد) قرن هشتم (704ق) محجر (چوبي) صلوات کامله بر چهارده معصوم
مسجد جامع ورزنه (اصفهان) قرن نهم (848 ق) ديواره، منبر، طاق ورودي اسامي مقدس محمد و علي و دعاي نادعلي
امامزاده محمد (يزد) قرن هشتم (732 ق) سقف آية تطهير (احزاب: 33)
مسجد جامععتيق (اصفهان) قرن نهم (858ق) سردر اصلي حديث «انا مدينة العلم و علي بابها»
مسجد جامع يزد قرن نهم (836ق) در قسمت ايوان اصلي تکرار نام علي در حاشية اسامي دوازده امام
آرامگاه شيخدانيال در خُنج استان فارس قرن هشتم (738ق) مناره و ديوارة آن اسامي ائمة شيعه بههمراه نام پيامبر و خلفاي راشدين
مسجد جامع بشنيغان ميبد قرن نهم محراب اسامي امامان شيعه
سنگ مزار قطبالدين اردکاني قرن نهم (897ق) کتيبه (سنگ مزار) اسامي دوازده امام
مسجد جامع اشترجان شهر لنجان اصفهان قرن هشتم (716 ق) سردر اصلي اسامي خلفاي راشدين، بههمراه نام دوازده امام
تصویر 6: کتیبههایی با مضمون باورهای شیعی مربوط به دورههای ایلخانان، تیموریان و قراقویونلوها (تنظیم: نگارندگان)
3ـ2. نقوش هندسي شمسه و ستاره
ازآنجاکه شيعيان در طول حيات تاريخي خود بهصورت اقليت در ميان اکثريت مسلمانان سنيمذهب زندگي ميکردند، همواره مجبور بودند باورها و اعتقادات خود را بهصورت نمادين و غيرمستقيم در هنر خود منعکس سازند. درواقع، رمزگرايي و نمادگرايي که بهطور گستردهاي در هنر معماري شيعي مشاهده ميشود، برآيند محدوديتهاي شيعيان در طول تاريخ بوده است. از مهمترين قالبهاي نمادين هنر شيعي، نقوش هندسي است. در اين ميان، نقوش شمسه و ستاره که از هندسيترين و زيباترين فرمهاي هنري است، بهلحاظ نمادشناسي شيعي اهميت بسياري دارد و بخش قابلتوجهي از آثار معماري اين دوره را بهخود اختصاصداده است. ازهمينرو در ادامه به بررسي اين نقوش در معماري ميپردازيم که هنرمند شيعي براي انتقال معنايي خاص، از آن بهره ميبرد.
شمسه در نظر عارفان و صوفيان مسلمان نماد حقيقت نور الهي و ذات احديت است. شمسه، نماد وحدت در کثرت و کثرت در وحدت بوده و نمادي از خداوند بهشمار ميرود. معمولاً کيفيت نوربخشي ستاره سبب شده است که بهعنوان منبع نور انگاشته شود. در شب ايمان، ستاره مظهر خداوند است تا فرد مؤمن را از شر همة موانعي که در راه رسيدن به خداوند وجود دارد، حفظ کند. بيشترين تجلي انواع نقوش شمسه و ستاره، در ايوانهاي منتهي به محراب و گنبدخانهها، سردر اصلي ايوانها و محل قرار گرفتن امام جمعه و جماعت است.
همچنين اعداد و تقدس بخشيدن به آن، در طول ادوار تاريخي مورد علاقة خاص هنرمندان، بهويژه هنرمند شيعي، بوده است. درواقع، اعداد با کسب تقدس از سوي هنرمندان، ماهيت رمزگونه بهخود میگرفتند و براي کاربردي شدن در هنر و معماري بايد جنبههاي هندسي هم مییافتند. در اين دوره، هنرمندان شيعي از قالبهاي مختلف شمسه و انواع ستارهها در کنار تقدس بخشيدن به اعداد، به نمايش باورها و اعتقادات خود بهصورت رمزي و پنهان ميپرداختند. ازاينرو در ادامه با توجه به مفاهيم عرفاني و رمزي اعداد، نمونههاي اجراشده در معماري دورة یادشده را براساس انواع شمسهها گروهبندي میکنیم و به مطالعه و بررسي آن ميپردازيم.
1ـ3ـ2. شمسة پنجپر
در اسلام عدد پنج اهميت فراواني دارد؛ زيرا تداعي و تکرار آن يادآور خوبي براي نمازهاي پنجگانه، ستونهاي پنجگانة دين، يعني (شهادتين، نماز، روزه، زکات، حج)، وجود مبارک پنج تن آلعبا (محمد، علي، فاطمه، حسن و حسين) و اصول پنجگانة دين از ديدگاه فقه تشيع (توحيد، نبوت، عدل، امامت و معاد) است. در آثار سدة هشتم و نهم ميتوان استفادة هنرمند شيعي را از شمسة پنجپر براي بيان عقايد خود ديد؛ چنانکه در ديوار جانبي ايوان شرقي گنبد سلطانيه ستارهاي پنجپر وجود دارد که اطراف آن از پنج کلمة «محمد» تشکيل شده است و در درون شمسهاي نورانيت نبوت را در امامت تشيع يادآوري ميکند.
2ـ3ـ2. شمسة هشتپر
عدد هشت در اسلام و تصوف و عرفان ايراني جايگاهي عميق دارد و بيشترين و مهمترين آن در ارتباط با بهشت و جهنم رقم خورده است؛ زيرا براساس عقيدة عارفان، هفت دوزخ و هشت بهشت وجود دارد. دربارة نمادگرايي عدد هشت، در قرآن و احاديث مطالبي آمده است: «عرش پروردگارت را در آن روز، هشت مَلک (مقرب) بر فراز سرشان دربردارند»؛ و در حديثي از امام باقر نقل شده است که «بهشت داراي هشت در است...».
با توجه به آنچه گفته شد، شيعيان براساس اين آموزهها به اين عدد آسماني تقدس خاصي بخشيده و با استفاده از علم اعداد و با ابزار هنر، آن را به يکي از مهمترين نمادها و مظاهر خود در پيکرة معماري اسلامي تبديل کردهاند؛ ضمن آنکه اين عدد به امام هشتم شيعيان، حضرت رضا نیز که حرمش در ايران است، اشاره دارد. برای نمونه، در مسجد جامع يزد ستاره يا شمسة هشتپر بسيار زيبايي بر سر در اصلي مسجد حک شده است که با تکنيکي خاص با قرار دادن نام پيامبر و اهلبيت بهصورت دايره در حاشية کتيبه آمده و هنرمند شيعي به بيان اعتقادات خود، يعني نبوت و امامت، پرداخته است. همچنين ستارة هشتپر در قسمتهاي مختلف گنبد سطانيه ديده ميشود.
3ـ3ـ2. شمسة دهپر
دربارة تقدس عدد ده در بين مسلمانان بايد به روز دهم ماه ذيحجه، یعنی عید قربان اشاره کرد که يادآور قبولي يک ماه عبوديت حجاج بيتاللهالحرام در نزد خداوند است؛ اما آنچه باعث تقدس بخشيدن بيشتر به عدد ده در بين هنرمندان شيعي شده، حماسة اباعبدالله الحسين در روز دهم محرم است که تأثير زيادي بر روي مکاتب فکري و اصحاب صناعت و فتوت داشته است. آنان با بهرهگيري از اين عدد و با خلق آثاري هندسي و بهصورت ايما و اشاره بهخوبي توانستند شعائر و باورهاي خود را در قالب علم و هنر در کالبد معماري اسلامي بهيادگار بگذارند. برای مثال در گنبد سلطانيه، شمسة دهپر در ايوان شمالشرقي مشاهده میگردد و نام امام علي براساس ترکيببنديهاي ديگر در وسط و در کنار نام محمد تکرار ميشود. اين موضوع ميتواند تداعي جريان وابسته به امامت و نبوت از سوي شيعيان باشد که هنرمند شيعي با استفاده از هنر آجرتراشي و کاشيکاري، آن را بهاجرا درميآورد.
4ـ3ـ2. شمسة دوازدهپر
عدد دوازده مهمترين عدد در علم نجوم (دوازده برج منطقةالبروج) است و در تقويمهاي اديان مختلف جايگاه بالايي دارد. در قرآن کريم نيز پنج بار تکرار شده است. عدد دوازده از بيشترين تقدس در بين شيعيان اثناعشري برخوردار بوده و است؛ زيرا به دوازده امام اشاره دارد. عدد دوازده به يکي از مهمترين نماد تشکيلات شيعيان صوفي در قرون یادشده تبديل شد. برای مثال، دراويش بکتاشيه و متصديان طريقت صفويه (شيخ جنيد و شيخ حيدر) بهدلیل عشق و پايبندي به اين عدد، مريدان خود را به گذاشتن کلاه دوازدهتَرک بر سر دعوت ميکردند. اين امر حاکي از ظاهر شدن قدرت نرم تشيع امامي در جامعة قرن نهم است. هنرمندان شيعي نيز از اين شرايط ايجادشده مستثنا نبودند و بهشدت از آن اثر پذيرفتهاند.
بهنظر ميرسد که هنرمندان شيعي با استفاده از علم اعداد و با خلق آثاري زيبا، همچون انواع ستاره و شمسههاي دوازدهپر، آشکارا به تبليغ قويترين مظهر از مظاهر تشيع اثناعشري در معماري اسلامي ايراني پرداختند. استفاده از عدد دوازده مستقيماً ذهنيات مخاطبين خود را متوجه حضور تشيع اماميه در ميان بانيان و متوليان آن اثر ميسازد. برای نمونه، شمسة دوازدهپر از جنس آجر و کاشي بهنام «محمد» در ميان پرههاي دوازدهگانه در وسط سقف ايوان شرقي گنبد سلطانيه، ريشه در باورها و عقايد هنرمندان شيعي اين اثر داشته است که آگاهانه به ترسيم مهمترين رکن در اعداد تزیيني شيعيان اثناعشري پرداختهاند و نشاندهندة آفتاب پرفروغ نبوت و امامت و باور بانيان آن به نقش هدايتگري امامان است.
5ـ3ـ2. شمسة هفتادودوپر
بيشترين کاربرد عدد 72 بهصورت نمادهاي جمعيتي است و در اسلام و مذهب تشيع نشاني از 72 شهيد کربلا و حماسة عاشوراست و بسيار مورد تقدس شيعيان است. تقدس داشتن اين عدد در بين شيعيان، مجوز لازم را به هنرمند شيعي میدهد تا با خلق آثار هنري در معماري اسلامي، به بهترين وضع ممکن به انعکاس مظلوميت و حقانيت ازدسترفتة اهلبيت پيامبر در مقابل خاندان اموي بپردازد. برای نمونه، در دو طرف سردر شرقي مسجد جامع يزد، بزرگترين شمسة مسجد نقش بسته که داراي 72 شعاع طلاييرنگ است و تداعيکنندة شهداي کربلاست. از طرفي نیز شايد منعکسکنندة مراسم عزاداري ماه محرم در اين مکان و موقوفات آن باشد.
جدول 4: انعکاس باورهاي شيعي بهصورت نمادين در نقوش معماري قرن هشتم و نهم هجري (مأخذ: يافتههاي تحقيق)
نقوش هندسي مکان دورة تاريخي محل قرارگيري مفاهيم شيعي
کاشيهاي ستارهاي هشتگوشه در قالب انواع شمسه حرم حضرت معصومه قرون 7 و 8ق دارالحفاظ (مشتمل بر آيات و احاديث) اشاره به بهشت و درهاي هشتگانة آن ـ اشاره به امام رضا
شمسه مقبرة عليصفي (قم) قرن 8ق صفة اصلي، تکرار نام علي امامت
شمسه امامزاده شاهاحمدقاسم (قم) قرن 8ق (780ق) سه کنج صفة شرقي تکرار نام علي امامت
شمسه امامزاده سيدسربخش (قم) قرن 8ق زيرگنبد، صفة جنوبي تکرار (الله، محمد، علي) توحيد ـ نبوت ـ امامت
شمسه امامزاده شاهاحمدقاسم (قم) قرن 8ق سه کنج صفة غربي تکرار (الله، محمد، علي) توحيد ـ نبوت ـ امامت
شمسه مقبرة خواجهاصيلالدين قرن 8ق (761ق) گنبد جنوبي، تکرار نام (محمد، علي، فاطمه، حسن، حسين، جعفر و موسي) نبوت ـ امامت
شمسه امامزاده سيدسربخش قرن 8ق صفة جنوبي تکرار نام محمد و علي نبوت ـ امامت
شمسه مقبرة خواجهاصيلالدين قرن 8ق (761ق) گنبد (لچکي شمسهاي) صلوات کبيره
شمسة دوازدهپر مسجد گوهرشاد قرن 9ق (821ق) ايوانهاي شرقي و غربي داخل رواقهاي شمالي، سقفهاي فوقاني، لبههاي ديوار جنوبي، ايوان مقصوره امامت
شمسه و ستارة پنجپر مسجد گوهرشاد قرن 9ق (821ق) ديوارهاي جنوبي اطراف صحن اشاره به پنج رکن اسلام و تشيع ـ پنجتن آلعبا
ستارههاي هشتضلعي و شمسههاي هشتپر حرم مطهر رضوي قرون 7 و 8 و 9ق روضة منوره، مسجد بالاسر (دارالحفاظ) اشاره به خورشيد، طبقات هشتگانة بهشت و دربهاي آن و امام رضا
ستارة هشتپر مسجد جامع يزد قرن 9ق کرياس و سردر اصلي (صلوات خاصه) توحيد، امامت، تکثر، بهشت
تزيينات ستارهايشکل مسجد جامع يزد قرن 9ق فضاي مسقف دهليزهاي منتهي به گنبدخانة اصلي هدايت، بشارت، پنج اصل اسلام و تشيع
نقوش شمسهاي و ستارة پنجپر مسجد جامع يزد قرن 9ق گنبدخانة اصلي پنج اصل اسلام و تشيع ـ پنجتن آلعبا
نقوش شمسهاي و ستارة هشتپر مسجد جامع يزد قرن 9ق فضاي منتهي به گنبدخانة اصلي بهشت و طبقات و درهاي هشتگانة آن ـ امام هشتم
شمسه و ستارة دهپر مسجد جامع يزد قرن 9ق ديوارة جنوبي مسجد وحدت در کثرت، عبادت، شهادت امام حسين
شمسة دوازدهپر مسجد جامع يزد قرن 9ق ديوارة جنوبي حياط گنبدخانه ولايت ائمة اثناعشر
شمسة دوازده پر مسجد کبود قرن 9ق (845ق) سردر اصلي مهمترين نماد اماميه
شمسة پنجپر مسجد کبود قرن 9ق (845ق) ضلع شرقي ارکان اصلي اسلام و تشيع و پنجتن آلعبا
شمسة هشتپر مسجد کبود قرن 9ق (845ق محوطة داخلي مسجد بهشت و طبقات آن و ستونهاي نگهدارندة آسمان، رحمانيت خداوند ـ امام هشتم
ستارة پنجپر گنبد سلطانيه قرن 8ق (703ق) ديوارهاي جانبي ايوان شرقي توحيد، معاد، نبوت، عدل، امامت
ستارة هشتپر گنبد سلطانيه قرن 8ق (703ق) سقف ايوان جنوب شرقي آسمان، بهشت، رحمت خداوند ـ امام هشتم
شمسه و ستارة دوازدهپر گنبد سلطانيه قرن 8ق (703ق) سقف ايوان شرقي تشيع دوازدهامامي ـ مهدويت
تصوير 7: نقوش شمسه و ستاره در مسجد جامع يزد در دورة تيموريان قرن نهم هجري
نتيجهگيري
آنچه گذشت، تتبعي بود در معماري شيعي قرون هشتم و نهم هجري. هدف اين بود تا با بررسي آثار معماري دورة یادشده، به زوايايي از هنر شيعي در معماري اسلامي اين قرون و تأثير تحولات سياسي ـ اجتماعي در هنر شيعي پي ببريم. با بررسي اين مسئله روشن شد که تاريخچة تکوين هنر شيعي در معماري ايراني ـ اسلامي نشان ميدهد بين نظامهاي سياسي و اين هنر، تعاملي مستمر وجود داشته است. با استيلا يافتن مغول و سقوط خلافت عباسي، براي شيعيان شرايطي فراهم شد تا بتوانند با استفاده از سياست تسامح مذهبي مغولان، به جبران گذشتة خود بپردازند. هرچند نفوذ تشيع در اين قرون بهتدريج صورت گرفته است و عامة جامعه پيرو تسنن بودند، اما با ظهور جريان تصوف، پل محکمي بين تشيع و تسنن بهوجود آمد که باعث شد بهصورت آهسته و پيوسته، جامعه بهسمت گرايشهای شيعي سوق یابد. در اين ادوار، هنرمند شيعي با استفاده از سياست تسامح و تساهل مذهبي ايلخانان و پادشاهان هنردوست تيموري، به تبليغ مباني اعتقادي خود در معماري پرداخته است. در اين ميان، با آشکارا شدن گرايشهای شيعي در بين ايلخانان مغول و شيعه شدن سلطان محمد الجايتو، که نتيجة نيمقرن فعاليت تشيع در کنار ساير فرق اسلامي بود، ميتوان افزايش انعکاس باورهاي شيعي در گنبد و مجموعة آرامگاهي سلطانيه را ديد که در آن، هنرمند شيعه متأثر از سير تحولات سياسي ـ مذهبي ايلخانان، به خلق گنجينهاي عظيم از درونمايههاي شيعي در معماري اسلامي قرن هشتم هجري دست يافت. در دورة تيموري و ترکمانان قراقويونلو نيز پيوند تشيع با جريان تصوف و سياست تسامحجويانة دولتمردان آن حکومتها، عاملي مهم و تأثيرگذار براي بيان باورهاي اعتقادي شيعيان و انعکاس همزمان در هنر معماري و تزیينات وابسته به آن بوده است که بهصورت پنهان و پيدا و با تناسب و توازن خاصي به مهمترين مفاهيم و باورهاي شيعي اشاره دارند.
در نتيجة اين زمينة مساعد تاريخي، هنرمندان شيعي با استفاده از نور و رنگ، کتيبهها و نقوش شمسه و ستاره، به بيان باورها و اعتقادات شيعي پرداختهاند. هنرمند شيعي با استفاده از عنصر نور و رنگ، بسياري از مفاهيم باطني عرفان، تصوف و باورهاي شيعي را بيان ميکند؛ بهگونهايکه در امامزادهها و مزارهاي شيعي نمود رنگهای سفيد، زرد، سبز و قرمز بيشتر است که اين امر به ريشة ولايي اين رنگها در نگرش و انديشة شيعی بازميگردد؛ چنانکه در بينش عرفاني شيعه، خداوند متعال تجليات و جلوههاي نوريرنگ چهارگانهاي بر عرش دارد که اين نورهاي رنگين با توجه به تفسيرها، وجود نوري ائمهاند که در ديگر مراتب هستي تجلي دارند و در هر مرتبه و مرحلهاي، تأويلي براي اين رنگها ميتوان قائل شد. استفاده از اين رنگها، همچنين نشاندهندة معنويت شيعه و بيانگر همبستگي روح هنرمندان و معماران آثار اين دوره با عناصر اعتقادي مذهب شيعه است. همچنين در کتيبهها، هنرمند شيعي با تکنيکي خاص با قرار دادن نام ائمة اطهار و ذکر شهادتين شيعي و تکرار نامهاي مبارک «الله»، «محمد» و «علي»، به اهميت امر مهم امامت و دو اصل مهم توحيد و نبوت در معماري اسلامي پرداخته است.
همچنین هنرمند شيعي با استفاده از جايگاه اعداد و تقدس بخشيدن به آن در قالبهاي مختلف شمسه و انواع ستارهها، به بيان باورهاي شيعي در معماري اسلامي، آنهم به زيباترين شکل ممکن پرداخته است. اين نقوش بهصورت نمادين و رمزگونه به پنجتن آلعبا، امام رضا، دوازدهامام، واقعة عاشورا و شهداي 72تن اشاره دارند.
اين سير تحول باورها و شعائر شيعي در معماري اسلامي، در اواخر عصر تيموري در آذربايجان توسط حکام ترکمانان قراقويونلو به نهايت پختگي و تکامل هنري در نمايش باورها و شعائر شيعي رسید. ميتوان گفت که سير تحول مفاهيم شيعي در معماري قرون هشتم و نهم هجري، روندي تکاملي است و نمودهاي شيعي بهمرور در معماري افزايش مييابد؛ بهگونهایکه در سدة نهم، بيشترين نمود باورها و نمادهاي شيعي در معماري ديده ميشود.
- آقچهلو، فاطمه، «تجلي وحدت در مساجد ايران عصر تيموري ـ ايران، افغانستان، ازبکستان»، کتاب ماههنر، 1387، ش 120، ص 8-16.
- احمدي، نزهت و اعظم جوزاني، «مشروعيت سياسي در رويکردهاي مذهبي حکومت ترکمانان قراقويونلو و آققويونلو»، تاريخ ايران و اسلام، 1390، سال بيست و يكم، ش 12، ص 1-22.
- اسکندربيک ترکمان، تاريخ عالم آراي عباسي، تنظيم ايرج افشار، تهران، اميركبير، 1350.
- اسميت، جان ماسون، خروج و عروج سربداران، ترجمة يعقوب آژند، تهران، دانشگاه تهران، 1361.
- ايراننژاد، محمدحسين، «مسجد و محراب اولجايتو»، مسجد، 1381، سال يازدهم، ش 65، ص 48-53.
- تفضلي، عباسعلي، تاريخ هنر و معماري از دوره مغول تا پايان دوره قاجار، مشهد، سخنگستر، 1390.
- جعفريان، رسول، تاريخ تشيع در ايران (از آغاز تا پايان قرن نهم هجري)، تهران، علم، 1395.
- حافظابرو، عبداللهبن لطفالله، زبدةالتواريخ، تصحيح کمال حاجسيدجوادي، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي، 1380.
- حسيني، سيدهاشم و حسين فراشي ابرقويي، «تحليل جنبههاي نمادين شيعي در تزیينات مسجد جامع يزد»، 1393، نگره، ش 29، ص 33-44.
- حسينيپناه، محبوبه و ديگران، «حکمت و معناي نور و رنگ در معماري حرم حضرت معصومه»، عصر آدينه، 1399، سال سيزدهم، ش 31، ص 69-103.
- حضرتي، حسن و منيره ناصحستوده، «تبيين نهضتهاي شيعي ـ صوفي در ايران قرنهاي هفتم تا دهم هجري قمري»، مطالعات تاريخ اسلام، 1389، ش 6، ص 51-73.
- خزايي، محمدرضا، شاخص اکمال در اعداد ردپاي ولايت در عدد ابجد، قم، عطر ياس، 1388.
- ديلمى، حسنبن محمد، إرشاد القلوب، ترجمة سيدعبدالحسين رضائى، تهران، اسلاميه، 1377.
- رستمي، محسن و ديگران، «پژوهشي در تبلور و شکوفايي مضامين هنر شيعي در معماري دوران تيموري و صفوي (نمونه موردي: مسجد گوهرشاد و مسجد شيخ لطفالله)، معماريشناسي، 1398، سال دوم، ش 12، ص 1-15.
- ستاري، جلال، رمز انديشه و هنر قدسي، تهران، مرکز مطالعاتاسلامي، 1376.
- شاهمرادي، مسعود، اصغر منتظرالقائم، «تشيع قراقويونلوها (780-872)»، پژوهشهاي تاريخي، 1392، سال پنجم، ش 1، ص 49-72.
- شايستهفر مهناز، «تزیينات کتبيهاي گنبد سلطانيه»، مطالعه هنرهاي تجسمي، 1390، ش 11، ص 126-131.
- ـــــ ، هنر شيعي: عناصر هنر شيعي در نگارگري و کتيبهنگاري تيموريان و صفويان، تهران، مؤسسة مطالعات هنر اسلامي، 1384.
- شهبازيشيران، حبيب و ديگران، «تحليل تأثير اعتقادات عرفان و تصوف بر مضامين و تزيينات کتيبههاي مسجد کبود تبريز»، فيروزه اسلامپژوهه معماري و شهرسازي اسلامي، 1396، سال سوم، ش 4، ص 81-96.
- شيمل، آنهماري، راز اعداد، ترجمة فاطمه توفيقي، قم، دانشگاه اديان و مذاهب، 1388.
- صدوق، محمدبن علي، اسرار توحيد، ترجمة محمدعلى اردكانى، تهران، علميه اسلاميه، بىتا.
- ـــــ ، الأمالي، ترجمة محمدباقر كمرهاي، تهران، كتابچى، 1376.
- طهراني، ابويکر، کتاب ديار بکريه، به کوشش نجاتي لوغال و فاروق سومر، تهران، طهوري، 1356.
- عسکري، فاطمه و پرويز اقبالي، «تجلي نمادهاي رنگي در آيينه هنر»، جلوه هنر، 1392، ش 9، ص 43-62.
- فضلالله همداني، رشيدالدين، تاريخ مبارک غازاني، تحقيق کارل يان و هرتفورد، انگليس، استفن اوستين، 1941م.
- فغفوري، رباب و حسن بلخاريقهي، «بررسي تطبيقي مضمون کتيبههاي مسجد گوهرشاد و مباني اعتقادي شيعه در دوره تيموري و صفوي»، نگره، 1394، ش 35، ص 4-17.
- ـــــ ، «تجلي تفکر شيعي در معماري و تزیينات گنبد سلطانيه»، در: مجموعه مقالات دومین کنگره بینالمللی افقهای جدید در معماری و شهرسازی، 1394.
- قوچاني، عبدالله، گنبد سلطانيه بهاستناد کتيبهها، تهران، گنجينه هنر، 1381
- کاتب، احمدبن حسينبن علي، تاريخ جديد يزد، به کوشش ايرج افشار، تهران، اميرکبير، 1345.
- کاظمپور، مهدي و مهدي محمدزاده، «مطالعه تطبيقي نقوش نمادين شيعي بقعه شيخ صفيالدين اردبيلي با مسجد جامع يزد»، نگره، 1396، ش 44، ص 85-98.
- کربن، هانري، انسان نوراني در تصوف ايران، ترجمة فرامرز جواهرينيا، تهران، گلبان، 1379.
- ـــــ ، واقعانگاري رنگها و علم ميزان، ترجمة انشاالله رحمتي، تهران، سوفيا، 1389.
- کوثري، مسعود، «هنر شيعي در ايران»، جامعهشناسي هنر و ادبيات، 1390، سال سوم، ش 1، ص 7-36.
- کیانی، محمدیوسف، تزئینات وابسته به معماری ایران دوران اسلامی، تهران، سازمان میراث فرهنگی، 1376.
- کيانمهر، قباد و بهاره تقوينژاد، «مطالعه تطبيقي مضامين کتيبههاي کاشيکاري مدرسه چهار باغ اصفهان و باورهاي عصر صفويه»، پژوهشهاي تاريخي، 1390، ش 2، ص 133-154.
- ـــــ و محمد خزائي، «مفاهيم و بيان عددي در هنر گرهچيني صفوي»، کتاب ماه هنر، 1385، ش 91و92، ص 26-39.
- گدار، آندره و ديگران، آثار ايران، ترجمة ابوالحسن سروقدم، مشهد، بنياد پژوهشهاي آستان قدس رضوي، 1387.
- محسني، منصوره و مهدي حمزهنژاد، «مباني نمادپردازي رنگ در عرفان شيعه و سني و الگوي استفاده از آنها در خانقاه ـ مزارهاي شيعي و سني ايران (با تأکيد بر خانقاها ـ مزارهاي شيعي و سني قرن هشتم و نهم و در ايران)، نگره، 1400، ش 60، ص 173-199.
- محمدي حسنآبادي، فيروزه، «رويکرد نشانهشناخي به مفهوم رنگ و کاربست آن در قرآن کريم»، پژوهشهاي زبانشناختي قرآن، 1393، سال سوم، ش 1، ص 77-92.
- مخلصي، محمدعلي، «شهر بسطام و مجموعه تاريخ آن»، 1359، اثر، ش 2و3و4، ص 209-245.
- مرادينسب، حسيت و ديگران، «بازشناسی تأثیر اندیشه عرفانی در پدیداری رنگ آبی در کاشیکاری مساجد ایران»، پژوهشهای معماری اسلامی، 1396، ش 14، ص 32-48.
- مکینژاد، مهدی، تاریخ هنر ایران در دوره اسلامی: تزئینات ـ معماری، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، 1387.
- موسويلر، اشرفالسادات و سپيده ياقوتي، «نشانهشناسي ضريح امام رضا با تأکيد بر مباني اعتقادي شيعه»، مطالعات هنر اسلامي، 1393، ش 21، ص 95-110.
- ميرابوالقاسمي، سيدهرقيه، 1399، «شيعه اماميه در ايران»، زيرنظر غلامعلي حدادعادل، در: دانشنامه جهان اسلام، تهران، دانشنامه جهان اسلام، 1399.
- ميرخواند، غياثالدينبن همامالدين، تاريخ حبيب السير في اخبار افراد بشر، تهران، خيام، 1380.
- ميرخواند، محمدبن برهانالدين خاوندشاه، تاريخ روضةالصفا، تهران، خيام، بيتا.
- نراقي، حسن، آثار تاريخي شهرستانهاي کاشان و نطنز، تهران، انجمنآثار و مفاخرفرهنگي، 1374.
- نعمتي بابايلو، علي و نوا مطمئن، «بازتاب انديشههاي ديني قراقويونلوها در کتيبههاي مسجد کبود تبريز با تأکيد بر دو کتيبه نوياب»، تاريخنامه ايران بعد از اسلام، 1398، ش 20، ص 93-115.
- نوايي، کامبيز و کامبيز حاجيقاسمي، خشت و خيال، تهران، سروش، 1390.
- واعظي، محمود و حسين جدي، «بازخواني مفهوم نور در قرآن کريم»، آموزههاي قرآني، 1399، ش 32، ص 187-218.