Abstract:
بى شک علم تاریخ در کانون علوم اسلام به عنوان پل ارتباطى در تفهیم وضع گذشته و موجود و جارى انسانى قرار دارد. اگر اعتقاد داشته باشیم که حیات ذهن، همواره مستلزم دیدگاه هاى نقادانه، مجادله و بحث و گفتوگوست، باید پذیرفت که اندیشه هاى فوکو نیز مانند سایر متفکران و فیلسوفان دیگر، همواره در حال پیشرفت، تکامل و دگرگونى بوده است. به طور کلى فوکو از افقهاى خاصى به کلیه شاخصه هاى علوم اجتماعى مى نگرد و مدعى است که نباید خود را درون یکى از اندیشه هاى علمى محبوس کرد. فوکو سعى کرده همانند کانت به آسیب شناسى زمان حال بپردازد. وى با عرضه دو روش دیرینه شناسى دانش و تبارشناسى قدرت و حقیقت به تبیین این مسئله پرداخته و صورت بندى معرفتى عصر مدرن را در مقایسه با گذشته مشخص نموده است. در تفکر فوکو مفهوم بسیار متفاوتى از تاریخ وجود دارد که عمدتاً متأثر از تفکر نیچه است، مفهومى که عمیقاً با نظریه پیشرفت در تاریخ مغایرت دارد. به طور کلى در زمینه بررسى آرا و اندیشه هاى فوکو چندین نکته اساسى وجود دارد که با روشن شدن آن ها مى توان به دغدغه و مسئله اساسى او پى برد.