سیاستگذاری مسکن نبوی (سیاست گذاری رسول خدا ص در حوزه مسکن) و دلالتهای آن برای حل مشکل مسکن در ایران

Article data in English (انگلیسی)
مقدمه
پيامبر اكرم در ابتداي هجرت و تشکيل حکومت، با مشکل تأمين مسکن براي جمعيت گسترده و بيخانمان مهاجر مواجه بودند. ورود تعداد زيادي از مهاجران به مدينه ميتوانست مشکلات زيادي براي اقتصاد بخش مسکن ايجاد کند. با افزايش تقاضا براي مسکن در مدينه، اجارهبهاي درخواستي صاحبان ملک ميتوانست افزايش يابد و فشار زيادي را به مهاجران وارد کند؛ کساني که اموال خود را رها کرده بودند و از توان مالي لازم برخوردار نبودند. اين فضا ميتوانست باعث ايجاد سوداگري در بازار ملک مدينه شود. به اين نکته بايد فضاي اختلافات قومي و قبيلهاي رايج در آن عصر را نيز اضافه کرد که ميتوانست موجب افزايش سودجويي در بازار مسکن شود.
اين نوشتار با روش توصيفي ـ تحليلي و بر اساس اسناد و منابع کتابخانهاي، چگونگي مواجهة رسول اكرم با اين مشکل را بررسي کرده است. سؤال پيشرو اين است که پيامبر اعظم از چه راهبردها و راهکارهايي براي حل اين مشکل در کوتاهمدت و بلندمدت استفاده کردند؟ پاسخ به اين سؤالها ميتواند رهيافتهايي براي مواجهه با مشکل مسکن در اقتصاد ايران در برهة کنوني داشته باشد؛ برههاي که قيمت مسکن و اجارهبها بهشدت بالا رفته است. علاوه بر آن، بر اساس آمارهاي اعلامي، تعداد زيادي مسکن خالي در کشور وجود دارد که براي اجاره عرضه نميشود و همين فشار زيادي را به بازار مسکن وارد کرده است.
اين پژوهش ابتدا مشکل مسکن مهاجران در صدر اسلام را بررسي کرده است. سپس با تکيه بر استنادات تاريخي، راهبردها و راهکارهاي بلندمدت و کوتاهمدت پيامبر اکرم براي مواجهه با اين چالش را بيان نموده است. در انتها نيز دلالتهاي سياستي سيرة نبوي براي برونرفت از وضعيت کنوني مسکن در ايران مطرح شده است.
در موضوع سياستگذاري رسول اکرم در حوزة مسکن، پژوهشهاي مستقل و مبسوطِ کمي صورت گرفته است. برخي از مهمترين پژوهشهاي صورتگرفته در زمينة سيرة نبوي در زمينة مسکن عبارت است از:
مقالة «إقطاع»، به بررسي مسئلة اقطاع در عصر پادشاهان ايران و خلفاي اسلامي پرداخته است. وي بهاختصار به اقطاع پيامبر از زمينهاي انصار براي ساخت مسکن مهاجران اشاره کرده است.
مقالة «إقطاع در عهد پيامبر»، انواع إقطاعات در عهد پيامبر را بررسي کرده است. نويسنده بخش مختصري را به «إقطاع الدور» و واگذاري زمين براي ساخت مسکن از سوي پيامبر اختصاص داده و منبع زمينهاي اقطاعي را هبة انصار به رسول خدا دانسته است.
مقالة «تحليلي بر شيوه مواجهۀ پيامبر با چالشهاي مهاجران در مدينه (مطالعه موردي: کمبود مسکن، فقر و بيکاري)»، شيوة مواجهة پيامبر با چالشهاي مهاجران در مدينه را تحليل و بررسي کرده است. وي به صورت موردي به مطالعة معضلات کمبود مسکن، فقر و بيکاري در آن دوره اشاره نموده است. نويسنده شيوة مواجهة پيامبر را به دو نوع کوتاهمدت (مسکِّني) و بلندمدت (درماني) تقسيم کرده است. پژوهش مذکور به اجمال به إقطاع النبي براي ساخت مسکن اشاره کرده و زمينهاي إقطاعي را غالباً هدية انصار دانسته است.
پژوهش حاضر بهطور مستقل و مبسوط و مبتنيبر استنادات گستردة تاريخي، چالش مسکن مهاجران در سالهاي اولية هجرت و راهبردها و راهکارهاي نبوي براي حل آن را بررسي و تحليل کرده و رهيافتها و دلالتهاي آن براي حل معضل مزمن کشور در حوزة مسکن را ارائه داده است.
1. مشکل مسکن مهاجران در مدينه
با افزايش فشارها و شکنجههاي کفار مکه بر پيامبر و مسلمانان، آنها ناگزير از هجرت به مدينه شدند؛ بعضي بهصورت مجردي و بعضي ديگر با خانواده پا به مدينه گذاشتند. مسلمانان مهاجري که خانه و کاشانه و تمام داراييهاي خود را در مکه رها کردند و به مدينه پناهنده شدند، در اين شهر از کمترين ضروريات زندگي، اعم از شغل، خوراک، پوشاک و مسکن بيبهره بودند. در اين ميان، مشکل مسکن دغدغهاي فوري در هنگام ورود به اين شهر غريب و مقدم بر ساير مشکلات آنان بود.
آمار دقيق يا حتي تقريبي از جمعيت کل مدينه، جمعيت مسلمانان و نيز جمعيت مهاجراني که وارد مدينه شدند در مستندات تاريخي ذکر نشده است. برخي محققان با استفاده از شمار سپاهيان اسلام در جنگهاي متعددِ دهة اول هجرت و با در نظر گر فتن ميانگين پنج تن براي هر خانوار، جمعيت مسلمانان در سال سوم هجري را 000/12 تن (دوهزار خانوار) و در سال پنجم 000/18 تن (سههزار خانوار) تخمين زدهاند. با توجه به رشد تخميني پنجاه درصدي جمعيت مسلمانان در سال پنجم نسبت به سال سوم، اگر همين رشد را بهطور تقريبي براي سال سوم نسبت به سال اول حساب کنيم، جمعيت مسلمانان در سال اول هجري قريب 000/8 (350/1 خانوار) تخمين زده ميشود.
براي تخمين جمعيت مهاجران نسبت به کل مسلمانان مدينه، ميتوان از آمار جنگجويان غزوة بدر در سال دوم هجرت و جمعيت حاضر در فتح مکه در سال هشتم کمک گرفت. برخي مورخان تعداد انصار و مهاجران حاضر در اين جنگها را ذکر کردهاند.
يعقوبي شمار مسلمانان در غزوه بدر را ۳۰۰ تن، مشتمل بر ۲۳۲ انصاري و 68 مهاجر دانسته است؛ يعني انصار قريب چهارونيم برابر مهاجران بودند. برخي شمار مهاجران و انصار در حادثة فتح مکه را ـ بهترتيب ـ 700 و 000/4 مرد برشمردهاند؛ يعني انصار قريب پنجونيم برابر مهاجران بودند، گرچه برخي ديگر در اين آمار خدشه کردهاند. بر اساس اين شواهد تاريخي، مهاجران تقريباً بين 10 تا 20 درصد مسلمانان مدينه را تشکيل ميدادند.
البته چون مهاجران بهتدريج وارد مدينه شدند و در سالهاي اولية هجرت خانوادة بسياري از مهاجران هنوز در مکه بودند، تخمين ميزان جمعيت مسلمانان در سال اول يا دوم هجرت با تورش و خطاي زيادي همراه است. علاوه بر اين، با توجه به سکونت يهوديان در مدينه، برآورد جميعيت مسلمانان نسبت به کل جمعيت مدينه دشوار يا حتي غيرممکن است.
اگر جمعيت مهاجران نسبت به کل مسلمانان را 20 درصد در نظر بگيريم، از 350/1 خانوارِ تقريبي مسلمانان در سال اول هجري، 270 خانوار متعلق به مهاجران بوده است. اگر سهم مهاجران مدينه را دستکم 10 درصد بدانيم، آنها قريب 135 خانوار از ساکنان مدينه را تشکيل ميدادند. با اين حال، براي رعايت جانب احتياط و البته با ملاحظة برخي شواهد آماري، ميتوان تعداد خانوارهاي مهاجران را دستکم 100 خانوار (500 تن، با احتساب ميانگين 5 تن براي هر خانوار) برآورد کرد.
اين برآورد را ميتوان با آمار 400 نفري اهل صفه که بيشترشان از مهاجران فقير بودند، تعداد حداقل 70 نفري که ابنهشام از آنها (و براي بعضي با تعبيرِ «بههمراه خانواده، قوم و فرزندان») نام ميبرد که در رويداد «مؤاخات» 50 تن از مردان آنها با انصار پيمان برادري بستند، و تعداد دستکم 30،20 نفري که در مستندات تاريخي به نام آنها براي دريافت زمين براي ساخت مسکن تصريح شده و نيز با احتساب جاماندگاني که بهتدريج ملحق ميشدند، مستند دانست. اگر جمعيت کل مدينه با احتساب يهوديان را 000/2 خانوار لحاظ کنيم، 100 خانوار مهاجر قريب 5 درصد جمعيت مدينه را تشکيل ميدادند.
با توجه به محاسبات انجامشده، بين 100 تا 270 خانوار نيازمند مسکن به مدينه مهاجرت کردند که سهمي بين 5 تا 20 درصد جمعيت مدينه را تشکيل ميدادند. روشن است که ورود چنين حجمي از متقاضيان مسکن، ميتوانست شوک بزرگي به بازار مسکن مدينه وارد کند. وقتي قريب 100 خانوار به يکباره وارد بازار مسکن منطقهاي گردند و متقاضي فوري اجاره و يا حتي خريد مسکن شوند، تقاضا بهشدت افزايش مييابد. علاوه بر آن، چون ثروت مدينه در دست رباخواران و سرمايهداران بود، روشن است که صفت سودجويي و سوداگري آنها در شرايطي که جمعيت زيادي نياز به اسکان فوري دارند، ميتوانست موجب شود که آنها خانهها يا اتاقهاي خالي خود را با قيمت و اجارة گزاف در اختيار بيخانمانها بگذارند. ازاينرو اين احتمال وجود داشت که ثروتاندوزي و نفعطلبي سرمايهداران رباخوارِ مدينه بر فضاي سوداگري و تورم بازار مسکن دامن بزند.
آمار دقيق يا تخميني از تعداد منازل مسکوني و نيز ميزان اجارهنشيني در مدينه در دسترس نيست. چهبسا افرادي چندين خانه داشتند؛ چنانکه دربارة حارثة بن نعمان نقل شده است که نهتنها به حضرت علي و حضرت فاطمه اسکان داد، بلکه خانههايي را نيز در اختيار پيامبر براي سکونت همسرانش قرار داد. اما اينکه آيا تمام ساکنان مدينه پيش از هجرت، صاحب خانه بودند و يا برخي در خانههاي اجارهاي سکونت داشتند، سؤالي است که بهسختي ميتوان از مستندات تاريخي پاسخي براي آن يافت.
ولي با توجه به زندگي قبيلهاي اعراب در آن زمان و برخورداري از حمايتها و تعصبات قبيلهاي و با توجه به اينکه مدينه شرايط مناسبتري براي کشاورزي و دامداري و کسب درآمد داشت و مصالح ساخت خانه که از گِل و خشت و چوب و برگ درخت خرما و پشم حيوانات و مانند آن بود و اين اقلام نيز بهوفور يافت ميشد و همچنين با توجه به سادگي و کمهزينگي ساخت خانه در آن زمان، دور از ذهن نيست که بيشتر يا تمام خانوارها از مسکن برخوردار بوده باشند.
به نظر ميرسد با توجه به زندگي ساده و بدون امکانات رفاهي در آن زمان و ساخت خانه با مصالحِ در دسترس از گِل و درخت خرما، مسئلة اصلي در بخش مسکن، تهية زمين بود. چون دولت و حکومت مرکزي وجود نداشت و قبايل ميتوانستند با نزاع و زور زمينها و ثروتهاي عمومي را تصاحب کنند و نيز با توجه به گستردگي زمينهاي باير و موات، شايد بتوان گفت: مشکل چنداني در زمينة تهية مسکن وجود نداشت و بازار مسکن با چالش مواجه نبود. آنچه ميتوانست چالش ايجاد کند شوک ناگهاني به اين بازار بود که با ورود جمعيت نسبتاً زياد مهاجران به مدينه، امري طبيعي مينمود.
2. راهبردهاي پيامبر اعظم در مواجهه با مشکل مسکن
رسول خدا براي حل مشکل مسکن مسلمانان هنگام هجرت به مدينه، در کنار سياستهاي درآمدي و رفاهي براي افزايش سطح درآمد و قدرت خريد يا ساخت مسکن، کوشيدند تا از ظرفيت دولت و مردم براي غلبه بر اين مشکل استفاده کنند. اين سياست مبتني بر استفاده از «ظرفيت مردمي و سرماية اجتماعي» و «ظرفيت دولتي و ثروتهاي عمومي» در قالب دو راهبرد «تقويت همياري و تکافل اجتماعي» و «حمايت دولتي» بود. ايشان به پشتوانة فعالسازي اين دو اهرمِ کارآمد در اقتصاد اسلامي کوشيدند مشکل مسکن را در کوتاهمدت و بلندمدت حل کنند.
پيامبر اعظم با اجراي اين سياست، توليد و عرضة مسکن را افزايش دادند و نگذاشتند تقاضاي ناگهاني و گستردة مهاجران براي مسکن باعث ايجاد شوک در بازار مسکن و افزايش قيمت آن شود. در اين زمينه، آن حضرت از راهکارهايي همچون «إقطاع الدور» (واگذاري زمين براي ساخت مسکن) و «جلب مشارکت مردم براي اسکان موقتي و تأمين مسکن دائمي» استفاده کردند.
1ـ2. تقويت همياري عمومي
يکي از جلوههاي برجستة سياستگذاري مسکن استفاده از مشارکت مردمي براي حل مشکل اسکان مهاجران بود. براي اين منظور، ايشان کوشيدند تا از راهکارهايي همچون درخواست اسکان موقت مهاجران در منزل انصار و زمينهسازي فرهنگي براي آن با ايجاد «پيمان برادري بين مهاجران و انصار» استفاده کنند. همچنين ايشان زمينة ايجاد سکونتگاه جمعي موقت براي اسکان کساني را فراهم کردند که در خانة انصار جايي براي سکونت پيدا نکرده بودند.
2-2. حمايت دولتي
پيامبر اکرم براي حل مشکل مسکن مهاجران، تنها به همياري عمومي مردم اکتفا نکردند، بلکه از ظرفيتهاي دولت براي حل اين مشکل نيز استفاده نمودند. در اين زمينه، ايشان سياست واگذاري زمين براي ساخت مسکن را بهکار گرفتند؛ اقدامي که از آن با عنوان «إقطاع الدور» ياد ميشود.
جدول 1: راهبردها و راهکارهاي سياست مسکن نبوي
راهبرد راهکار بعد زماني
تقويت همياري عمومي اسکان موقت مهاجران در منزل انصار کوتاهمدت
همياري دولتي ـ مردمي ايجاد سکونتگاه جمعي موقت ميانمدت
حمايت دولتي واگذاري زمين براي ساخت بلندمدت
رسول خدا براي استفاده از ظرفيتهاي دولتي و مردمي در حل مشکل مسکن، راهکارهاي کوتاهمدت، ميانمدت و بلندمدتي را به کار گرفتند که شامل اسکان موقت مهاجران در منزل انصار، ايجاد سکونتگاه جمعي موقت و واگذاري زمين براي ساخت ميشود.
3. راهکارهاي کوتاهمدت و ميانمدت حل مشکل مسکن
پيامبر اعظم براي حل کوتاهمدت مشکل مسکن مهاجران در مدينه، به جلب همياري عمومي انصار و روحية ايثار آنان متوسل شدند. ايشان از انصار خواستند که مهاجران را بهصورت موقت در منازل خود اسکان دهند. تحقق اين هدف نياز به پيوستي فرهنگي داشت که با ايجاد پيمان برادري بين مهاجران و انصار محقق شد.
1-3. اسکان موقت مهاجران در منازل انصار
قرآن کريم انصار را با صفت نيکوي «ايثارگري» ياد کرده و تصديق نموده که آنها با وجود فقر و نياز، ايثار کردند و مهاجران را بر خود مقدم داشتند. هنگام هجرت، وقتي پيامبر سوار بر شتر، وارد مدينه شدند و از کنار منازل انصار عبور کردند، انصار از آن حضرت درخواست ميکردند که نزد آنها فرود آيند و منزل اختيار کنند؛ اما ايشان با بيان اينکه «مسير شتر را باز کنيد! اين شتر مأمور است» در يک محلة فقيرنشين و کنار منزل فقيرترين شخص مدينه به نام ابوايوب انصاري فرود آمدند و در منزل او سکنا گزيدند. طبق نقلها پيامبر تا زمان ساخت مسجد، يا يک ماه يا هفت ماه و يا يک سال در منزل ابوايوب سکونت داشتند.
پيامبر اعظم براي حل موقت مشکل مسکن مهاجران، زمينة سکونت آنان در منزل انصار را فراهم کردند. با توجه به فضاي همياري ايجادشده، انصار براي پذيرايي و اسکان مهاجران در منزل خود، از يکديگر سبقت ميگرفتند. آنها خانه و اموال خود را با مهاجران قسمت کردند.
ابنهشام در السيرة النبويه نام مهاجران و ميزبانان انصاري آنها را به تفصيل ذکر کرده است (جدول 2). او ابتدا نام مهاجراني را که وارد مدينه شدند، آورده است: ابوسلمه و همسرش، عامر بن ربيعه و همسرش، عبدالله بن جهش، عبد بن جهش، منقذ بن نباته، سعيد بن رقيش، محرز بن نضله، يزيد بن رقيش، قيس بن جابر، عمرو بن محصن، مالک بن عمرو، صفوان بن عمرو، ثقف بن عمرو، ربيعة بن اکثم، زبير بن عبيد، تمام بن عبيده، محمد بن عبدالله، زينب بنت جحش، امحبيب بنت جحش، جذامه بنت جندل، امقيس بنت محصن، امحبيب بنت ثمامه، آمنه بنت رقيش، سخبره بنت تميم، حمنه بنت جحش، عمر بن خطاب، عياش بن ابيربيعه و برخي افراد ديگر.
او سپس نام شماري از مهاجران و ميزبانان آنان را برشمرده است. منزل شخص مجردي به نام سعد بن خثيمه نيز محل اسکان مجردان شد و به «بيت الأعزاب» معروف گرديد.
جدول 2: اسامي مهاجران و انصار ميزبان
مهاجران ميزبانان انصاري
حمزة بن عبدالمطلب، زيد بن حارثه، ابومرثد بن حصن، مرثد غنويان و ابوکبشه کلثوم بن هدم
اياس، عاقل، عامر و خالد فرزندان بکير و پشت سر آنها فرزندان سعد بن ليث و نيز عياش بن ابيربيعه رفاعة بن عبدالمنذر
طلحة بن عبيدالله و صهيب بن سنان خبيب بن اساف يا اسعد بن زراره
عمر بن خطاب و خانواده و قومش و برادرش زيد و عمرو و عبدالله پسران سراقه و خنيس بن حذافه (سعيد بن زيد، واقد بن عبدالله و خولي و مالک پسران ابيخولي هم بعداً ملحق شدند.) حفصة بنت عمر
عبيدة بن حارث، طفيل بن حارث، مسطح بن اثاثه، سويبط بن سعد، طليب بن عمير و خباب عبدالله بن سلمه
عبدالرحمن بن عوف و مرداني از مهاجران سعد بن ربيع
زبير بن عوام و ابوسبره منذر بن محمد
مصعب بن عمير سعد بن معاذ
ابوحذيفة بن عتبه، سالم و عتبة بن غزوان عباد بن بشر
عثمان بن عفان اوس بن ثابت
مهاجران مجرد سعد بن خيثمه
در بعضي مستندات تاريخي آمده است: پس از ازدواج حضرت علي و حضرت فاطمه در سال دوم يا سوم هجري، حارثة بن نعمان با اشتياق فراوان يکي از خانههاي خود را در اختيار اين زوج جوان گذاشت و آنان در آنجا بودند تا زماني که در نزديکي پيامبر خانه ساختند.
ايثارگريها و مهماننوازيهاي کمنظير انصار در حالي شکل گرفت که تعصبات جاهلي و قبيلهاي، جنگ و خونريزي و غارتگري اعراب تا پيش از اسلام سابقة زيادي داشت. اين قدرت اسلام بود که فرهنگ مزبور را به حاشيه راند و زمينة همياري را فراهم کرد. اين پذيرايي گرم، صميمانه و برادرانه و اسکان بي مزد و منت انصار موجب شد تا در سالهاي اولية هجرت بار بزرگي از دوش مهاجران و دولت اسلامي در حوزة تأمين مسکن برداشته شود. علاوه بر آن، اين ايثار با تأمين حداقلي خوراک، پوشاک و زمينة اشتغال مهاجران توسط انصار تکميل ميشد.
2-3. ايجاد پيمان برادري
ايثار انصار در اسکان موقت مهاجران در خانههاي خود و تأمين امکانات ضروري زندگي و شغلي آنها نيازمند تثبيت و استمرار بود که با ايجاد پيمان برادري (مؤاخات) انجام گرفت. اين پيمان 15 يا 18 ماه بعد از هجرت و يا مطابق برخي نقلها هنگام ورود به مدينه بين مهاجران و انصار منعقد شد. تعداد مرداني که پيمان برادري بستند، 90 تا 100 تن نقل شده که نيمي از مهاجران و نيمي از انصار بودند.
سياست و تدبير بينظير پيامبر اکرم در ايجاد پيمان برادري، نهتنها بستر گستردهاي براي همکاري و وحدت فراهم کرد، بلکه موجب شد مشکل مسکن مهاجران تا زماني که آنها توان ساخت يا خريد مسکن پيدا کنند، برطرف گردد.
مجمع البيان از ابنعباس نقل ميکند: رسول خدا هنگام تقسيم غنايم بنينضير به انصار فرمودند: «اگر مايليد اموال، زمينها و خانههايتان را با مهاجران تقسيم کنيد و در اين غنايم نيز شريک شويد، و اگر نخواستيد آنها براي خودتان باشد، ولي چيزي از غنايم به شما نميرسد». انصار گفتند: «هم اموال، زمينها و خانههاي خود را با آنان تقسيم مىکنيم و هم غنايم را ايثار ميکنيم و با آنها شريک نميشويم».
اين در حالي است که غزوة بنينضير در سال دوم و بنابراين بر قولي سال چهارم هجري اتفاق افتاد؛ يعني تا اين سالها مهاجران هنوز در خانه انصار سکونت داشتند. در حقيقت، نبي مکرم با کمترين هزينه و بالاترين انگيزه، مشکل اسکان کوتاهمدت و ميانمدت مهاجران را با سياست «ايجاد برادري و همدلي» حل کردند. اين سياست بسياري از گرهها و معضلات ديگر اجتماعي و اقتصادي جامعه نبوي را نيز در ادامة مسير برطرف کرد.
3-3. تأسيس سرپناه عمومي موقت
پيامبر اکرم هنگام ورود به مدينه، در نزديکي محل اسکان خود ـ مطابق نقلي ـ از اموال خود زميني خريدند و اولين مسجد را بهعنوان يك مركز سياسى، عبادى، اجتماعى و حكومتى بنا کردند که به «مسجدالنبي» معروف شد. متصل به اين مسجد، مکان سرپوشيدهاي براي افراد غريب و بيخانمان مهيا شد. اين مکان که به «صُفّه» معروف بود، منزلگاه نيازمندان بيکاشانه و عشيرهاي بود که شب را در مسجد ميخوابيدند.
شيخ طبرسي در مجمع البيان ذيل آية 273 سورة بقره از امام باقر روايت ميکند که اين آيه دربارة اصحاب صفّه نازل گرديده است و از ابنعباس نقل ميکند که آنها 400 مرد بودند که در مدينه خانه و عشيرهاي نداشتند. اين افراد که «أضياف الاسلام» هم خوانده ميشدند، مهاجران فقيري بودند که روزها وارد بازار ميشدند و شبها قرآن ميآموختند. البته با توجه به ورود تدريجي مهاجران به مدينه و نيز امکانات و ظرفيت محدود مکان صفّه براي اسکان همزمان اين تعداد زياد، دور از ذهن نيست که تعداد 400 تن مجموع افرادي باشد که در طول يک دورة زماني در صفه سکنا گزيدند.
پيامبر گرامي خود را متعهد به حمايت از اين نيازمندان ميدانستند و براي آنها غذا ميبردند و با آنان مجالست و مؤانست داشتند، تا زماني که بهتدريج، با افزايش رفاه و درآمد و يا حمايتهاي مردمي و دولتي صاحب مسکن شدند.
4. راهکارهاي بلندمدت حل مشکل مسکن
«واگذاري زمين براي ساخت مسکن» راهکار بلندمدت نبي مکرم براي حل مشکل مسکن و ثبات در اين بازار بود. ايشان با اين اقدام، از اختيارات و مالکيت دولت بهمثابة يک بازوي توانمند حاکميت اسلامي در جهت تأمين منافع اجتماعي استفاده کردند.
«توانمندسازي افراد براي ساخت مسکن از منابع حاصل از غنايم و کمکهاي خيرخواهانه» نيز راهکار ديگري براي حل مشکل مسکن بود.
1-4. واگذاري زمين (إقطاع الدور)
«إقطاع» (واگذاري زمين براي مقاصد گوناگون) يکي از سياستهاي مهم نبوي براي حل پايدار مشکلات اقتصادي در حوزههايي مانند کشاورزي و مسکن بود. با هجرت نبي مکرم سياست واگذاري زمين آغاز گرديد و اقطاعات زيادي در زمان ايشان در تاريخ به ثبت رسيده است. إقطاع اراضي شامل زمينهاي موات، انفال، فيء، خانهها و روستاهاي ويران و خالي از سکنه، ترکة مردگان بيوارث، مراتع و منابع طبيعي و گاهي حتي آب و حق آبياري ميشد. إقطاع در بيشتر موارد اختصاص به نيازمندان و کمدرآمدان داشت. زمين تحت اختيار يک شخص قرار ميگرفت تا براي استفادة زراعي، صنعتي، تجاري و مسکوني و يا استخراج معادن و فوايد، آن را احيا کند. اين بهرهبرداري و احيا آن زمين مرده را وارد چرخة اقتصاد و ايجاد ارزش افزوده ميکرد. يکي از موارد إقطاع اراضي، «إقطاع الدور» بود که بهمعناي واگذاري و اعطاي عرصه براي بناي خانه است و در مستندات تاريخي و کتب فقهي به آن تصريح شده است. اين سياست نوعي کمک به مهاجران بيخانمان براي تأمين مسکن دائمي بود.
2-4. توانمندسازي ساخت مسکن
دربارة حمايت و تأمين مالي ساخت مسکن از سوي پيامبر بعد از واگذاري زمين، اسناد خاصي يافت نشد؛ ولي رسول خدا و انصار کمکها و انفاقاتي به مهاجران براي تأمين هزينههاي زندگي داشتند که ميتوانست آنها را در زمينة ساخت مسکن توانمند کند. علاوه بر آن، غنايم زيادي از جنگها به دست ميآمد که پيامبر سهم زيادي از آن را بين مسلمانان و لشکريان تقسيم ميکردند. اين غنايم سرماية خوبي را براي امرار معاش مهاجران، تأمين امکانات زندگي، اشتغال، تجارت و ساخت مسکن فراهم ميکرد.
بايد توجه داشت که در آن زمان مشکل اصلي براي خانهدار شدن مهاجران بيخانمان، تأمين زمين بود که توسط حمايتهاي دولتي و مردمي تأمين ميشد. بهسبب سادگي و بيآلايشي خانهها و فراهم بودن مصالح براي ساخت يک سرپناه ساده در مدينه، به نظر ميرسد هزينة ساخت مسکن جزو مشکلات و هزينههاي سبد خانوارهاي کمدرآمد بهشمار نميرفت. رسول خدا که در همان دوره براي خود خانه ساختند، در خانة خود از چوب درخت خرما و گل و کاه (خشت) که از مصالح فراوان در مدينه بود و بهسبب وضعيت جغرافيايي و حاصلخيزي مدينه بهوفور يافت ميشد، استفاده کردند.
سيدجعفر مرتضي عاملي در اينباره که آيا ابنمسعود اهل صفّه بود يا نه، چنين استدلال ميکند که پيامبر گرامي اول هجرت به ابنمسعود براي ساخت مسکن، زمين واگذار کردند و ساختن خانه هم در آن زمان نياز به تأمين مالي و اجيرکردن افراد نداشت، بلکه او ميتوانست با سنگچيني و پوشاندن آن، يک مسکن براي خود بسازد.
5. شيوة واگذاري زمين براي ساخت مسکن
از مستندات به دست ميآيد که حضرت رسول اکرم از دو طريق «مشارکتهاي خيرخواهانه» و «حمايت دولت»، زمين لازم براي ساخت مسکن را تأمين کردند. بخشي از زمينهاي تأمينشده محصول بخشش انصار بود و بخشي نيز از محل زمينهاي تحت اختيار حاکميت و دولت اسلامي تأمين شد.
1-5. اهداي زمين توسط انصار
انصار هنگام ورود پيامبر به مدينه، زمينهاي مازاد خود را به ايشان هبه کردند. ياقوت حموي در معجم البلدان مينويسد: انصار زمينهاي قابل سکونت و آباد خويش را به حضرت رسول اهدا کردند. آن حضرت نيز بر اساس مصلحت، زمينهاي اهدايي را بين مهاجران تقسيم نمودند. حارثة بن نعمان اولين انصاري بود که زمينها و منازلش را اهدا کرد.
2-5. واگذاري زمينهاي موات
دومين منبع تأمين زمين براي ساخت مسکن، اراضي موات و باير بود. نبي مکرم زمينهاي موات و زمينهايي را که ملک کسي نبود در داخل شهر و اطراف آن براي خانهسازي به مهاجران واگذار کردند. شيخ طبرسي نقل ميکند که پيامبر زمينهايي را پيرامون مسجدالنبي براي اصحاب مرزبندي و بين آنها تقسيم کردند و آنها در آنجا خانه ساختند.
بنا بر کتب و مستندات تاريخي، اقطاعات زيادي از سوي رسول الله واگذار شده که بخشي از آنها از إقطاعالدور و واگذاري زمين ـ اعم از اراضي موات يا هبي انصار ـ براي مسکن بوده است.
علي احمدي ميانجي در مکاتيب الرسول به تفصيل و مستند، نام افراد و اقطاعات را برشمرده است. برخي از اين واگذاريها به شرح ذيل است:
ـ إقطاع زمينهايي به بنيزهره پشت مسجدالنبي؛
ـ عبدالله و عتبه پسران مسعود الهذليين کنار مسجدالنبي؛
ـ عبدالله بن مسعود پشت ساختمانهاي انصار؛
ـ زبير بن عوام در موضع بقيع که خانههاي زيادي در اين منطقه بنا گرديد.
ـ نوفل بن حارث در کنار مسجدالنبي و نيز کنار بازار؛
ـ عبيدة بن حارث و طفيل و برادرانش مکاني بين بقيع الزبير و بنيمازن؛
ـ مقداد در بنيحديله؛
ـ محمد بن عبدالله بن جحش در بازار رقيق؛
ـ واگذاريهاي ديگري نيز به مهاجراني مانند طلحة بن عبيدالله، ابوبکر، عثمان بن عفّان، خالد بن وليد، عباس بن عبدالمطلب، عمار بن ياسر، ضمر بن سعد، شفاء بنت عبدالله، أرقم بن أرقم و ساير افراد انجام گرفت که در منابع مهم تاريخي ذکر شده است.
در مستندات تاريخي قريب سي إقطاع از سوي پيامبر براي ساخت مسکن با نام افراد ذکر شده است. بهيقين موارد واگذاري بيش از اين بوده؛ زيرا در اين مستندات براي بعضي از إقطاعات تعبير «جمع حول مسجدالنبي» به کار رفته که تعداد اين افراد مشخص نيست. براي افرادي نظير عباس بن عبدالمطلب و نوفل بن حارث نيز دو عرصه در مکانهاي مختلف واگذار شده که ممکن است شمار اين افراد بيش از اين باشد؛ زيرا بعضي از اعراب عيال زيادي داشتند. علاوه بر آن، واگذاريهاي بسياري با عنوان إقطاع اراضي در کتب تاريخي و حديثي آمده که ممکن است مواردي از آن براي ساخت مسکن بوده باشد؛ اما عنوان کلي واگذاري زمين بر آن خورده است؛ همچنانکه ممکن است بعضي افراد در زمينهايي که پيامبر براي کشاورزي به آنها واگذار کرده در گوشهاي از آن خانه ساخته باشند.
ازاينرو نميتوان تخميني از تعداد زمينهايي که پيامبر اکرم براي خانهسازي واگذار کردند، ارائه داد. البته فارغ از بحث إقطاعات، با توجه به اينکه در زمان رسول خدا قانون احياي موات وضع و اجرا گرديد، اين احتمال وجود دارد که بعضي از افراد بيخانمان برخي زمينهاي موات را احيا کرده و بهتدريج در آن اسکان يافته باشند.
6. نتايج سياستگذاري رسول اعظم در امر مسکن
پيامبر اعظم هنگام مهاجرت به مدينه، با اتخاذ ترکيبي از دو راهبرد «حمايت دولتي» و «تکافل اجتماعي» مشکل مسکن بيخانمانان مهاجر را حل کردند. اين سياست مبتني بر استفاده از «ظرفيت مردمي و سرماية اجتماعي» و «ظرفيت دولتي و ثروتهاي عمومي» بود. به پشتوانة فعالسازي اين دو اهرمِ کارآمد در اقتصاد اسلامي، نبي مکرم موفق شدند با استفاده از امکانات عمومي و جلب مشارکتهاي مردمي، علاوه بر اسکان موقت مهاجران در منزل انصار، زمينه را براي تأمين مسکن دائمي آنان فراهم کنند. نتايج درخشان سياستگذاري رسول خدا در مدت کوتاهي در جامعة مدينه ظاهر شد و سطح درآمد و رفاه مسلمانان افزايش يافت، بهگونهايکه در اواخر هجرت، اکثر قريب به اتفاق مهاجران صاحب مسکن، شغل و درآمد مناسب بودند.
پيامبر گرامي از طريق اين سياستها توليد و عرضة مسکن را افزايش دادند و نگذاشتند تقاضاي ناگهاني و گستردة مهاجران براي مسکن، باعث ايجاد شوک به بازار مسکن و افزايش قيمت آن شود. ايشان با ايجاد فضاي همدلي و تعاون، زمينة سوداگري در مسکن را نيز از بين بردند و فضا را به سمت تعاون در اسکان و ساخت مسکن بردند.
بيشک موفقيت اين سياست ناشي از پيوست فرهنگي و مردمي قوي آن بود. ايشان با استفاده از ظرفيت مردمي و مشارکت جهادي آنان در تأمين مسکن بيخانمانان، توانستند مشکل بزرگ مسکن مهاجران را حل کنند. در اين زمينه، ايشان با اجراي پيوست فرهنگي تأمين مسکن، فرهنگ ايثار، برادري و مهماننوازي را ترويج و انگيزههاي اجتماعي براي کمک به تأمين مسکن نيازمندان را فعال کردند. در نتيجه، صاحبان مسکنِ مازاد خانههاي خود را رايگان و با انگيزة الهي در اختيار خانوادههاي کمدرآمد و زوجهاي جوان قرار دادند.
حضرت رسول براي فرهنگسازي تعاون و همياري، انگيزههاي دروني تازهمسلمانان را تقويت کردند؛ چنانکه اين شيوة انگيزشي در کلام صادق آلمحمد نيز ديده ميشود که فرمودند: «هرکس خانهاي را از سکونت مؤمن نيازمندي دريغ کند، از سکونت در بهشت محروم ميشود».
استفاده از ظرفيتهاي نهادي در سياستگذاري حضرت رسول نيز مشهود است. ايشان از ظرفيت نهاد حاکميت براي واگذاري زمين به افراد استفاده کردند. به اين امر بايد ظرفيت نهادهايي همچون «وقف» و ساير سازوکارهاي حقوقي براي جلب مشارکت عمومي در رفع مشکل مسکن را نيز اضافه کرد. در اين چارچوب اسلامي، ظرفيت قراردادهايي همچون «سُکني»، «رُقبي» و «عُمري» براي تأمين مسکن نيازمندان قابل استفاده است. در اين عقود، ملك بر ملكيت مالك باقي ميماند، اما منفعت و حق استفاده آن به صورت رايگان به ديگري تمليک ميشود (سکني). اين تمليک براي مدت معين (رقبي) يا مقيد به عمر مالک يا ساکن (عمري) ميتواند باشد.
در سياستگذاري حضرت رسول علاوه بر زمينهسازي براي ايجاد مجتمعهاي مسکوني براي نيازمندان (ايجاد سکونتگاه در صفه)، زمينة مشارکت خود مردم در تهية مسکن با آزادسازي و واگذاري اراضي موات براي ساخت مسکن فراهم شد. با اجراي سياست افزايش عرضة زمين براي ساخت مسکن، زمين و مسکن وارد عرصة کالاي سرمايهاي نشد و انگيزههاي احتکار و سفتهبازي درخصوص آن کاهش يافت. اين اقدام حاصل ترکيب دو سياست «تقويت عرضة مسکن» و «مهار تقاضاي سفتهبازي» بود.
استفاده از اين سياست در فضاي تأمين مسکن در کشور مهياست. دولت ميتواند اراضي موات را که ثروتهاي عمومي بهشمار ميروند، به مردم فاقدِ مسکن واگذار نمايد و از اين طريق، با کم کردن هزينة زمين از مسکن، نه تنها به تأمين مسکن کمدرآمدان کمک کند و نهتنها اين بخش را از بازار سوداگري و تجاري خارجي سازد، بلکه موجب مهار تورم اين بخش و ممانعت از سرايت آن به بخشهاي ديگر اقتصاد شود که نفع آن به عموم مردم برميگردد.
7. اصول سياستگذاري نبوي در حوزة مسکن
با بررسي سيرة نبوي در زمينة سياستگذاري تأمين مسکن، ميتوان اصولي را استخراج کرد:
1-7. اصل اقدام کوتاهمدت و برنامهريزي بلندمدت
مسکن نيازي فوري مردم بود. ازاينرو پيامبر اکرم از اقدامات کوتاهمدت استفاده نمودند؛ اما در کنار آن برنامهريزي بلندمدت ضرورت داشت؛ زيرا، هم ظرفيت مردمي در بلندمدت جوابگوي تقاضا و نيازهاي ضروري زندگي، بهويژه مسکن نبود و هم رسول خدا بهعنوان حاکم اسلامي ميخواستند مسلمانان بر اساس کار و خوداتکايي کسب درآمد و رفاه کنند. ايشان ميکوشيدند ازيکسو با تأمين سرماية اوليه و ايجاد فضاي کسبوکار از طريق انفاقات، غنايم و ترويج عقود مشارکتي «مضاربه»، «مساقات» و «مزارعه» و از سوي ديگر، واگذاري زمين براي ساخت مسکن، در بلندمدت امکانات ضروري و رفاهي مهاجران را فراهم کنند. با اين اقدام، هم عرضة مسکن و هم توانايي ساخت آن افزايش يافت.
2-7. اصل همسوسازي نفع شخصي با منافع اجتماعي و دخالت هدفمند دولت در جهت تأمين مصالح عمومي
ترويج فرهنگ ايثار، همياري و مسئوليتپذيري اجتماعي سازوکاري بيبديل براي مهار عرضة محتکرانه و تقاضاي سوداگرانه در بازار مسکن است. دخالت و استفادة هدفمند دولت از مالکيت و اختيارات خويش، موجب افزايش عرضة زمين و خروج مسکن از تورم و بازار سوداگري ميشود که به نفع مصالح عمومي است.
3-7. اصل واگذاري تمليکي
مستندات ظهور در اين دارند که إقطاعات پيامبر براي ساخت مسکن از نوع تمليک زمين بوده است و شواهد روشني دال بر موقت يا عُمري و رُقبي بودن آن وجود ندارد؛ چنانکه در متون فقهي از واگذارى زمين يا منافع آن به «اقطاع تمليك» تعبير ميشود.
4-7. اصل واگذاري مشروط زمين
هرچند مستندات تاريخي إقطاع الدور را به طور مطلق و مجمل بيان نموده و شروط آن را ذکر نکردهاند، اما اقطاعات اراضي به طور عام، غالباً مشروط به شرايطي همچون اسلام، ايمان، احيا و اصلاح بود.
فرد بايد توانايي احياي زمين موات را داشته باشد. بر اين اساس، اگر کسي که زمين به او واگذار شده است احياى زمين را ترك کند، بين احيا و رهاكردن آن مخيّر ميشود و در صورت عذر، به او مهلت داده ميشود. چنانچه وي بدون عذر زمين را احيا نکند زمين از او پس گرفته مىشود.
8. مشکلات مسکن در ايران و مشابهتهاي تاريخي
در ايران تهية مسکن سهم بالايي را در سبد هزينهاي خانوارها به خود اختصاص ميدهد. اين مشکل معلول چند علت در اقتصاد ايران است:
اول. تورم مزمن عمومي که بخش مسکن را نيز گرفتار کرده و دائم در حال افزايش است و موجب پايين آمدن نرخ دسترسيپذيري مردم به کالاهاي ضروري، ازجمله مسکن در کل کشور شده است.
دوم. در کشور ما بهسبب تبديل شدن زمين و مسکن به کالاي سرمايهاي، بازار ملک و مسکن به ابزاري براي سفتهبازي و سوداگري تبديل شده که گسيل نقدينگي، احتکار زمين و مسکن و انباشت خانههاي خالي را به دنبال داشته است. ازاينرو عرضة مسکن دچار کاهش شده و بر تورم اين بازار بهطور خاص دامن زده شده است. معاونت اقتصادي وزارت «امور اقتصادي و دارايي» در سال 1395 از وجود 6/2 ميليون واحد خالي در کشور و مديرکل راه و شهرسازي استان تهران در سال 1402 از وجود 120 هزار خانه خالي در استان تهران خبر داد.
سوم. نياز حياتي و فوري مردم به خريد يا اجارة مسکن و سرپناه سبب ميشود که با وجود تورم شديد، همواره تقاضاي بالايي در اين بخش وجود داشته باشد. تقاضاي سرمايهاي نيز بر اين حجم تقاضا و بر تورم دامن ميزند. اين حجم گستردة تقاضا در حالي است که بهسبب احتکار، سوداگري و نيز کمبود عرضة زمين، طرف عرضه جوابگوي اين تقاضا نيست.
مشکل مسکن در ايران کنوني با وضعيت مسکن در سالهاي ابتدايي هجرت از چند جهت مشابهت دارد:
يکم. حجم بالاي تقاضا که در برخي اوقات سال مانند فصل جابهجايي مستأجران تبديل به شوک تقاضا ميشود.
دوم. وجود خانههاي خالي در کشور که در صدر اسلام نيز بعضي از انصار و ساکنان مدينه مالک خانهها و زمينهاي مسکوني متعددي بودند.
سوم. وجود اراضي موات و دولتي در صدر اسلام و در ايران که قابل واگذاري و عرضه شدن است.
چهارم. روحية جهادي، ايثارگري و اخلاص در انصار و در مردم ايران که در برهههاي حساس ظهور کرده است.
بهسبب وجود اين مشابهتها، ميتوان دلالتهايي را از راهبردهاي نبوي در حوزة سياستگذاري مسکن براي وضعيت کنوني مسکن در ايران دريافت کرد. البته روشن است که وجود مشابهتها بهمعناي فقدان موانع و محدوديتها براي اجراي سياستهاي مذکور در زمان حاضر نيست، بلکه مقصود آن است که اصول و خطوط راهگشايي در سيرة نبوي بهعنوان الگوي جامعة اسلامي مطرح شده که جوامع اسلامي لازم است تا حد امکان محدوديتها و موانع اجراي آن را از ميان بردارند.
براي نمونه، در زمان حاضر بيشتر خانههاي خالي در دست ثروتمندان است و آنها لزوماً انگيزة زيادي براي اقدامات خيرخواهانه ندارند. آيا نميشود با برنامة بلندمدتِ تربيت اقتصادي و ايجاد فضاي همدلي در جامعه، انگيزههاي خيرخواهي را براي اين دسته از افراد نيز تحريک کرد؛ نظير انگيزههايي که براي خيران مدرسهساز ايجاد شده است؟
ممکن است گفته شود: هزينة احياي موات و ساخت مسکن در حال حاضر بسيار بالاست، بهگونهايکه حتي با سياستهاي نبوي نيز طبقات ضعيف قادر به خانهدار شدن نيستند. اما بايد توجه داشت که اولاً، سياست واگذاري زمين گرچه نتواند نياز همة افراد فاقد مسکن را تأمين کند، اما ميتواند با کمکردن هزينة زمين، بخشي از طبقاتِ با درآمد متوسط يا کمتر را به سمت خانهدار شدن سوق دهد. ثانياً، دولت ميتواند با بهکارگيري سياستهاي مکملِ تسهيلاتي و حمايتي، بستر را براي اجراي سياست اصلي فراهم سازد.
9. دلالتهاي سياستي سيرة نبوي براي حل چالش مسکن در ايران
پس از بررسي سيرة نبوي در حل مشکل مسکن، اين سؤال مطرح ميشود که آيا ميتوان از اين راهبردها و راهکارها براي حل مشکلات اقتصادي کنوني کشور استفاده کرد؟ همانگونه که در بحث پيشين گذشت، بهسبب مشابهتهاي تاريخي در زمينة وضعيت کنوني مسکن در ايران با صدر اسلام، تجربة رسول اکرم ميتواند راهگشاي معضل بخش مسکن در کوتاهمدت و بلندمدت باشد. رويکرد «تقويت همياري و مشارکت مردمي» ميتواند ظرفيت سرماية اجتماعي را براي حل مشکل کوتاهمدت و حتي بلندمدت مسکن به کار گيرد.
استفاده از ظرفيت «حمايت دولت و توزيع ثروتهاي عمومي به نفع طبقات محروم و کمدرآمد در قالب واگذاري و احياي زمينهاي موات و باير»، هم هزينة تمامشدة تهية مسکن را بسيار کاهش ميدهد و هم بازار مسکن را از انگيزههاي سوداگرانه نجات ميدهد، بهگونهايکه در درازمدت ثبات را به اين بازار برميگرداند.
با توجه به رويکرد و تجربة نبوي، راهکارهايي را براي برونرفت از وضعيت کنوني مسکن در ايران، ذيل دو راهبرد «همياري عمومي» و «حمايت دولتي» ارائه ميدهيم:
1-9. راهبرد همياري عمومي
در اين راهبرد استفاده از ظرفيت مردمي و بخش اجتماعي اقتصاد ميتواند گره کوتاهمدت و حتي بلندمدت معضل مسکن را باز کند. راهکارهاي اجراي اين راهبرد عبارتند از:
الف. ترويج فرهنگ ايثار، برادري و مهماننوازي و نيز جهتدهي منافع شخصي به سمت منافع اجتماعي که موجب ميشود صاحبان مسکنِ مازاد خانههاي خود را رايگان يا با اجارة پايين در اختيار کمدرآمدان و زوجهاي جوان قرار دهند. فضاسازي براي اين فرهنگ و تبديل آن به فرهنگ غالب، از امور ضروري است.
ب. فرهنگ تبشير و انذار ميتواند بر نظام بينشي و انگيزشي مردم در اين زمينه اثرگذار باشد. اين فرهنگسازي بايد در برنامهريزي پيشرفت مد نظر قرار گيرد و توسط نهادهاي فرهنگسازي مانند آموزش و پرورش و رسانههاي عمومي دنبال شود. اين مهم نشان ميدهد «برنامة بلندمدت تربيت اقتصادي» نياز ضروري نهاد آموزش و پرورش است تا فرهنگ و مفاهيم اقتصادي را بر پاية مباني هستيشناختي و ارزششناختي اسلام از سنين آغازين تحصيلي به جامعه منتقل و رفتارسازي کند. در اين زمينه، تدوين پيوست فرهنگي مسکن براي نظام آموزشي و رسانهاي کشور ضروري است.
ج. صاحبان مسکنِ مازاد در صورت اسکان رايگان يا اجارة آن به نيازمندان و کمدرآمدان، بتوانند از معافيتهاي مالياتي مربوط به مسکن يا ساير انواع ماليات برخوردار گردند.
د. ترويج فرهنگ ساخت مسکن براي محرومان مشابه فرهنگ «مدرسهسازي» توسط خيران (خيران مسکنساز) ميتواند بخشي از نياز به مسکن را برطرف کند.
هـ . فرهنگ «وقف» ميراث ماندگار اهلبيت بوده که سيرة مستمر مؤمنان از عصر معصومان تاکنون در اين زمينه جريان داشته است. ترويج فرهنگ «وقف خانه براي اسکان محرومان و کمدرآمدان و نيز زوجهاي جوان براي مدت معين» ميتواند در اين حوزه مشکلگشا باشد. در اين زمينه، انتشار «اوراق وقف مسکن» ميتواند سرمايههاي خيرخواهانة کوچک را براي اين کار بسيج کند و علايق نوعدوستانة مردم را برانگيزاند. بيشتر مردم ممکن است توانايي وقف مسکن را نداشته باشند، اما آنان با خريداري اوراق وقف در اين فعاليت عامالمنفعه شريک ميشوند.
و. ترويج عقود «سُکني»، «رُقبي» و «عُمري»؛ در اين عقود ملك بر ملكيت مالك باقي ميماند، اما منفعت و حق استفاده آن بهصورت رايگان به ديگري تمليک ميشود (سکني). اين تمليک براي مدت معين (رقبي) يا مقيد به عمر مالک يا ساکن (عمري) ميتواند باشد.
2-9. حمايت دولتي
حل مشکل مسکن در ايران با توجه به افزايش شديد تورم، نيازمند حمايتهاي دولت در زمينههاي گوناگون، بهويژه در زمينة تأمين زمين موردنياز است. با توجه به گسترة مالکيتي دولت و اختياراتي که اسلام به دولت براي بهرهگيري از ثروتهاي عمومي به نفع مصالح جامعه داده است، دولت ميتواند اقدامات ذيل را براي حل بلندمدت چالش مسکن انجام دهد:
1. دولت با استفاده از مالکيتها و درآمدهاي خود ميتواند در شهرهاي گوناگون اقدام به ساخت خانه و مجتمعهاي مسکوني رايگان يا کماجاره کند. خانوارهاي کمدرآمد يا زوجهاي جوان ميتوانند براي مدت معلوم از اين امکانات استفاده کنند.
2. آزادسازي و واگذاري اراضي موات براي ساخت مسکن، در کنار سياستهاي پيشين در زمينة خانه و عرصه، موجب افزايش عرضه در اين بازار شده، زمين و مسکن را از عنوان کالاي تجاري و از سبد تجارت خارج ميکند. نگاه سوداگرانه به اين بخش، انحصار و احتکار به دنبال دارد و رقابت کاذب و افزايش هزينه ايجاد ميکند. در اين سياست دولت ميتواند اراضي موات را بهمثابة ثروتهاي عمومي به مردم فاقد مسکن واگذار کند و از اين طريق، با کم کردن هزينة زمين از مسکن، نهتنها به تأمين مسکن کمدرآمدان کمک کند و زمين را از بازار سوداگري و تجاري خارج سازد، بلکه موجب مهار تورم اين بخش و ممانعت از سرايت آن به بخشهاي ديگر اقتصاد شود. در قانون «نحوة واگذاري و إحياي اراضي در حکومت جمهوري اسلامي ايران» (مصوب 25/6/1358) و «قانون زمين شهري» (مصوب 22/6/1366) نيز به اين امکان توسط دولت براي احياي زمينهاي موات و استفادة عمراني از آن اشاره شده و دست دولت را براي واگذاري زمين باز گذاشته است.
جدول 3: سياستگذاري مسکن نبوي و رهيافتهاي آن براي حل مشکلات مسکن در ايران
سياستگذاري پيامبر در حوزه مسکن راهبرد رهيافت و دلالتهاي سياستي
ترويج فرهنگ ايثار و مهماننوازي و ايجاد پيمان برادري همياري عمومي و استفاده از سرماية اجتماعي (مردميسازي) ـ فرهنگسازي و ترويج فرهنگ ايثار، برادري و مهماننوازي و فرهنگ تبشير و انذار؛
ـ جهتدهي نفع شخصي به سمت منافع اجتماعي؛
ـ معافيتهاي مالياتي براي اسکان رايگان يا کم اجاره؛
ـ تشويق خيران مسکنساز؛
ـ تروج فرهنگ وقف و انتشار اوراق وقف مسکن؛
ـ ترويج عقود سُکني، رُقبي و عُمري.
اسکان موقت با ساخت سرپناه موقت صفّه و اسکان دائمي با إقطاع و واگذاري زمين براي ساخت مسکن راهبرد حمايت دولتي - ساخت خانهها و مجتمعهاي مسکوني رايگان يا کماجاره براي اسکان موقت کمدرآمدان براي مدت معلوم؛
- آزادسازي و واگذاري اراضي موات براي ساخت مسکن به منظور کاهش هزينة ساخت مسکن و خروج آن از سبد تجارت و سوداگري.
نتيجهگيري
هنگامي که پيامبر اعظم همراه با مهاجران به مدينه مهاجرت کردند؛ بيش از يکصد خانوار نياز فوري به خانه داشتند. معلوم بود که ورود اين حجم از تقاضا به بازار مسکن مدينه ميتواند قيمت مسکن و اجارهبها را بهشدت افزايش دهد. اما رسول خدا بهجاي استفاده از راهبرد بازاري براي حل اين مشکل، از ترکيبي از «مشارکت مردمي» و «حمايت دولتي» براي حل کوتاهمدت و بلندمدست مشکل مسکن مهاجران استفاده کردند.
ايشان ازيکسو با واگذاري زمين براي ساخت خانه (إقطاع الدور) و ايجاد سکونتگاه اجتماعي (صفه) در کنار مسجد نبوي، نيازمندان به مسکن را از حمايت دولتي برخوردار کردند. آن حضرت تمام بار تأمين مسکن مهاجران را بر دوش دولت نگذاشتند، بلکه با تقويت «تکافل اجتماعي» از ظرفيت خيرخواهي مردم براي حل مشکل اين مشکل استفاده کردند. اين رويکرد موجب شد انصار با اشتياق، مهاجران را در منازل خود جاي دهند و حتي بخشي از اموالشان را با آنان تقسيم کنند.
وضعيت مسکن در دورة هجرت با وضعيت کنوني مسکن در کشورمان شباهتهاي زيادي دارد. با توجه به تورم بالاي حوزة مسکن، بسياري از افراد با مشکل تأمين مسکن شخصي يا استيجاري مواجهاند. از سوي ديگر، به واسطة مشکلات موجود در توليد و عرضة مسکن و وجود تعداد زيادي خانة خالي، فشار مضاعفي به اقشار محروم وارد ميشود. اين در حالي است که ميتوان از ظرفيت حمايت دولتي و مشارکت مردمي براي حل اين مشکل در کوتاهمدت، ميانمدت و بلندمدت استفاده کرد.
سيرة حضرت رسول در حل مشکل مسکن در صدر اسلام، دلالتهاي سياستي ارزشمندي براي حل مشکلات کنوني مسکن در کشور دارد. در اين زمينه ميتوان علاوه بر تقويت همياري عمومي در اسکان افراد فاقد مسکن، از سياست عرضة گستردة زمين براي ساخت مسکن استفاده کرد. اگر عرضة گستردة زمين به نيازمندان مسکن با الگوي ساخت تدريجي توسط خود متقاضيان همراه شود و بهجاي رويکرد توسعة عمودي شهرها بهسمت توسعة افقي برويم، حضور خود مردم براي حل مشکل بسيار راهگشاست.
ايجاد سکونتگاههاي اجتماعي رايگان يا استيجاري براي اقشار محروم نيز ميتواند بخشي از رويکرد حمايتي دولت و نهادهاي دولتي، همچون شهرداريها براي حل مشکل مسکن باشد. براي تقويت مشارکت مردم در ساخت و اجارة مسکن نيز ميتوان از ظرفيت نهادهايي همچون «وقف» و مشارکتهاي خيرخواهانه بهرهمند شد. براي اين منظور بايد پيوست فرهنگي مدوني براي حل مشکل مسکن داشت و از ظرفيت رسانهها براي فرهنگسازي خيرخواهي در حوزة مسکن استفاده کرد.
- ابنرجب، عبدالرحمن بن احمد، «الاستخراج لاحکام الخراج»، در: فی التراث الاقتصادی، بیروت، دارالحداثه، 1990.
- ابنسعد، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، بیروت، دارصادر، 1960.
- ابنشبه، ابوزید، تاریخ المدینه، جده، بینا، 1399ق.
- ابنهشام، عبدالملک، السیرة النبویه، بیروت، دارالمعرفه، بیتا.
- احمدی میانجی، علی، مکاتیب الرسول، قم، دارالحدیث، 1419ق.
- آئینهوند، صادق، تاریخ سیاسی اسلام، تهران، دانشگاه تهران، بیتا.
- بلاذری، احمد بن یحیی، فتوح البلدان، قاهره، مکتبة النهضة المصریه، 1956.
- ثعلبی، ابواسحاق احمد، تفسیر الثعلبی (الکشف و البیان)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1422ق.
- حلبی شافعی، علی بن ابراهیم، السیرة الحلبیه، بیروت، دارالکتب العلمیه، بیتا.
- حلی، حسن بن یوسف، تذکرة الفقهاء، نجف، المکتبة المرتضویة لاحیاء الآثار الجعفریه، بیتا.
- حموی، یاقوت، معجم البلدان، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1399ق.
- زینلی، بهمن، «تحلیلی بر شیوه مواجهۀ پیامبر با چالشهای مهاجران در مدینه (مطالعه موردی: کمبود مسکن، فقر و بیکاری)»، 1399، تاریخ اسلام و ایران، ش47، ص134-109.
- سجادی، صادق، «إقطاع»، در: دانشنامه ایران، 1399.
- صدر، سیدکاظم، اقتصاد صدر اسلام، چ دوم، تهران، دانشگاه شهید بهشتی، 1387.
- طبرسى، فضل بن حسن، إعلام الورى بأعلام الهدى، قم، آلالبیت، 1417ق.
- طبرسى، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، بیروت، دارالمعرفه، بیتا.
- طوسی، محمد بن حسن، المبسوط فی فقه الإمامیه، تهران، المکتبة المرتضویة لإحیاء الآثار الجعفریه، 1387ق.
- عاملی، سیدجعفر مرتضى، الصحیح من سیرة النبی الأعظم، قم، دارالحدیث، 1426ق.
- قائدان، اصغر، «معماری مساجد و ابنیه در عصر پیامبر»، 1386، میقات حج، ش7، ص 106ـ130.
- قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر قمی، ط. الثالثه، قم، دارالکتاب، 1404ق.
- کتانی، عبدالحی، نظام الحکومة النبویة المسمی التراتیب الاداریه، بیروت، دارالأرقم، بیتا.
- کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تهران، دار الکتب الاسلامیه، 1363.
- محقق حلی، نجمالدین جعفر بن حسن، شرائع الاسلام، ط. الثانیه، قم، اسماعیلیان، 1408ق.
- مکارم شیرازى، ناصر و دیگران، تفسیر نمونه، چ دهم، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1377.
- موسوی، جمال، «إقطاع در عهد پیامبر»، 1377، مقالات و بررسیها، دورة شصت و سوم، ش1377، ص152-137.
- نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام فی شرح شرائع الإسلام، ط. السابعه، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1362ق.
- واقدی، محمد بن عمر، المغازی، تحقیق مارسدن جونس، بیروت، دارالأعلمی، 1409ق.
- هاشمی شاهرودی، سیدمحمود، فرهنگ فقه مطابق مذهب اهلبیت، قم، مؤسسة دائرةالمعارف فقه اسلامی.
- یعقوبی، احمد بن اسحاق، تاریخ الیعقوبی، بیروت، دارصادر، 1389.
- قدس آنلاین، https://www.qudsonline.ir/news/586432.
- خبرگزاری فارس، https://www.farsnews.ir/tehran/news/14020205000581.