تاریخ اسلام درآینه پژوهش، سال یازدهم، شماره اول، پیاپی 36، بهار و تابستان 1393، صفحات 23-

    بررسی انتقادی ادبیات و پیشینة تحقیق دربارة اندیشه سیاسی آخوند خراسانی

    نوع مقاله: 
    پژوهشی
    نویسندگان:
    علیرضا جوادزاده / *استادیار - گروه تاریخ اندیشه معاصر، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) / Javadi4@qabas.net
    چکیده: 
    در بررسی حیات و اندیشه سیاسی آخوند خراسانی، سه نوع منبع قابل ذکر است: 1. تألیفات و آثار نوشتاری آخوند در عرصة سیاسی؛ 2. نقل های معاصرانِ آخوند دربارة ایشان؛ 3. آثار تحقیقی و تحلیلی دربارة آخوند (با تأکید بر حیات و اندیشة سیاسی). درمیان منابع تحقیقی و تحلیلی دربارة اندیشة سیاسی آخوند، دو طیف مهم وجود دارد: گروهی از نویسندگان، که مبنای مشروعیت حکومت را خواست مردم می دانند، با تکیه بر برخی اسناد، گزارش ها و ارائة تحلیل هایی از مواضع سیاسی آخوند در دورة نهضت مشروطیت، تلاش کرده اند تفکر ایشان را به نوعی، سازگار با اندیشه های مردم سالار غربی، و در تقابل با اندیشة سیاسی دیگر فقهای شیعه قرار دهند. در نقطة مقابل این رویکرد، دیدگاه و تفسیری متفاوت ـ و البته صحیح ـ وجود دارد که آخوند را همچون فقهای دیگر، موافق انحصار مشروعیت حکم رانی به فقیهان در عصر غیبت بیان کرده، مشروطه خواهی آخوند را (به عنوان یک الگوی سیاسی که مبتنی بر اندیشة سیاسی ثابت دربارة ولایت عامّه فقهاست)، در طول ـ و نه در عرض ـ آن معرفی می نماید.
    Article data in English (انگلیسی)
    متن کامل مقاله: 

    سال یازدهم، شماره اول، پیاپی 36، بهار و تابستان 1393

    علیرضا جوادزاده / عضو هیأت علمی مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی ره Javadi4@qabas.net

    دریافت: 30/2/1393 ـ پذیرش: 9/6/1393

    چکیده

    در بررسی حیات و اندیشه سیاسی آخوند خراسانی، سه نوع منبع قابل ذکر است: 1. تألیفات و آثار نوشتاری آخوند در عرصة سیاسی؛ 2. نقل های معاصرانِ آخوند دربارة ایشان؛ 3. آثار تحقیقی و تحلیلی دربارة آخوند (با تأکید بر حیات و اندیشة سیاسی). درمیان منابع تحقیقی و تحلیلی دربارة اندیشة سیاسی آخوند، دو طیف مهم وجود دارد: گروهی از نویسندگان، که مبنای مشروعیت حکومت را خواست مردم می دانند، با تکیه بر برخی اسناد، گزارش ها و ارائة تحلیل هایی از مواضع سیاسی آخوند در دورة نهضت مشروطیت، تلاش کرده اند تفکر ایشان را به نوعی، سازگار با اندیشه های مردم سالار غربی، و در تقابل با اندیشة سیاسی دیگر فقهای شیعه قرار دهند. در نقطة مقابل این رویکرد، دیدگاه و تفسیری متفاوت ـ و البته صحیح ـ وجود دارد که آخوند را همچون فقهای دیگر، موافق انحصار مشروعیت حکم رانی به فقیهان در عصر غیبت بیان کرده، مشروطه خواهی آخوند را (به عنوان یک الگوی سیاسی که مبتنی بر اندیشة سیاسی ثابت دربارة ولایت عامّه فقهاست)، در طول ـ و نه در عرض ـ آن معرفی می نماید.

    کلیدواژه ها: اندیشه سیاسی، مشروعیت حکومت، ولایت فقیه، نهضت مشروطیت، آخوند.


    مقدمه

    آخوند ملامحمدکاظم خراسانی، از فقیهان و مراجع تقلید بزرگ شیعه حدود یک قرن پیش بود. شاخصیتِ علمی ـ فقهی وی را می توان در سه زمینة قوّت و نوآوری علمی، تدریس کم نظیر و نگارش کفایة الاصول ذکر کرد.

    این فقیهِ بزرگ در جریان نهضت مشروطیت ایران، از آن حمایت کرد و در این زمینه، فعالیت های زیادی انجام داد. اقدامات ایشان با توجه به جایگاه اجتماعی برجسته اش، موجب شد عملاً در دورة موسوم به استبداد صغیر و اوایل مشروطة دوم، به یکی از مهم ترین شخصیت های تأثیرگذار در میان حامیان نظام مشروطه تبدیل شود و رهبری مشروطه خواهان مذهبی را پذیرا گردد.

    هریک از دو ویژگی مزبور (علمی و سیاسی) کافی است تا موجب اهمیت یافتن یک شخصیت و بررسی اندیشة سیاسی وی شود. با این حال، اگر در کنار این دو ویژگی، مواضع تاریخی و اندیشه های یک شخصیت، مرتبط با حیات فعلی یک جامعه در عرصة سیاسی شناسانده شود و از اندیشه های آن متفکر در تثبیت یا نقد نظام سیاسی خاصِ حاکم بر جامعه استفاده گردد، طبیعی است که بررسی حیات و اندیشة وی، اهمیت بیشتری خواهد یافت.

    بر اساس آنچه ذکر شد، اهمیت موضوع بررسی اندیشة سیاسی آخوند خراسانی را از سه جنبه می توان بیان کرد:

    1. برجستگی علمی آخوند در تاریخ اجتهاد شیعه؛

    2. رهبری ایشان در نهضت مشروطیت ایران؛

    3. ارتباط موضع و اندیشة سیاسی ایشان با وضعیت سیاسی حال و آیندة ایران.

    در دهة اخیر، اهتمام به زندگی و اندیشة سیاسی آخوند خراسانی، افزایش چشم گیری یافته است. در همین زمینه، شاید بتوان گفت، آثار نوشته شده در قالب مقاله و کتاب دربارة حیات و اندیشة سیاسی آخوند در دهه اخیر با آثار نوشته شده در این موضوع در مدت قریب یک سدة قبل از آن برابری می کند.

    با توجه به عنوان مقاله، در بیان ادبیات و پیشینة تحقیق، طبیعی است محور بحث اندیشة سیاسی آخوند خراسانی، باشد؛ اما دو موضوع دیگر در این زمینه حایز اهمیت است:

    1. تبیین صحیح و جامع اندیشة سیاسی یک متفکر نمی تواند بدون توجه به اندیشه های دیگر وی و نیز بدون در نظر داشتن ابعاد شخصیتی و رفتار او در عرصه های گوناگون (سیاسی، اخلاقی، اجتماعی...) صورت پذیرد. در این میان، آگاهی از مواضع و رفتار سیاسی اندیشمند، جایگاه و اهمیت بیشتری در زمینة شناخت اندیشة سیاسی وی دارد. بدین روی، در تبیین اندیشة سیاسی یک متفکر، تحقیق تفصیلی از حیات سیاسی وی امری لازم به شمار می رود؛

    2. در بررسی نقل ها و پژوهش های صورت گرفته دربارة آخوند، ارائة تفکیک دقیق میان حیات و اندیشة سیاسی آخوند با ابعاد شخصیتی و اندیشه های دیگر وی (علمی، اخلاقی و اجتماعی) مشکل است، و به ویژه در برخی از این آثار و تحقیقات، نمی توان مرزبندی روشن و شفافی در این زمینه در نظر گرفت.

    با توجه به این دو نکته، گرچه ذیل عنوان مزبور، محور بحث بیان ادبیات و پیشینة تحقیق در خصوص حیات و اندیشة سیاسی آخوند خراسانی است، با این حال، برخی از منابعی که ذکر می شود، چند بُعدی بوده، بخش ها یا زوایایی از آن، به صورت غیرمستقیم با موضوع ارتباط دارد.

    در بررسی حیات و اندیشة سیاسی آخوند خراسانی، سه نوع منبع قابل ذکر است:

    أ. تألیفات و آثار نوشتاری آخوند در عرصة سیاسی؛

    ب‍ . نقل های معاصرانِ آخوند دربارة وی؛

    ج‍ . آثار تحقیقی و تحلیلی دربارة آخوند (با تأکید بر حیات و اندیشة سیاسی).

    در ذیل، به اختصار، به معرفی این منابع با رویکرد انتقادی پرداخته می شود:

    أ. تألیفات و آثار نوشتاری آخوند در عرصة سیاسی

    آثار نوشتاری سیاسی به جای مانده از آخوند یا منتسب به آخوند را می توان در دو قسم دسته بندی کرد:

    1. مطالب و دیدگاه های سیاسی آخوند در ضمن کتاب های تألیفی وی

    در میان تألیفات آخوند، کتابی که به صورت مستقل به سیاست پرداخته باشد، نمی شناسیم؛ اما در بخش هایی از چند کتاب فقهی ایشان، می توانیم به برخی دیدگاه های سیاسی ایشان پی ببریم:

    مهم ترین منبع بیان کنندة اندیشة سیاسی آخوند در حوزة مشروعیت حاکم، حاشیة ایشان بر بحث ولایاتِ سه گانة شیخ مرتضی انصاری در المکاسب است. آخوند در این بخش از حاشیة خویش بر کتاب مزبور، به تبع استادش، دیدگاه خود را دربارة ولایت ائمة اطهار علیه السلام، ولایت فقیه و ولایت شیعیان عادل مطرح کرده است. در میان شانزده حاشیه آخوند در بحث ولایات سه گانه، دو حاشیة ایشان مهم تر است: در یکی از این دو حاشیه، آخوند اولاً، ولایت ائمة معصومان را منحصر در امور عمومی دانسته، ولایت آنها بر امور شخصی افراد را ـ برخلاف مشهور علمای شیعه ـ نمی پذیرد؛ ثانیاً، دلالت ادلّة روایی بر شمول ولایت فقیه در امور عمومی را قاصر می داند (خراسانی، 1406ق، ص93ـ95). اما در حاشیة دیگر، وی با تمسّک به قدر متیقن (که از آن به دلیل حسبه تعبیر می شود)، می نویسد:

    لکن از این ادله [= ادلّة روایی] می توان به دست آورد که فقیه، قدر متیقن از میان کسانی است که احتمال داده می شود مباشرت یا اذن و نظر آنها معتبر در تصرفات [ضروری و در حوزة عمومی] باشد؛ همچنان که مؤمنین عادل در صورت فقدان فقیه، قدر متیقن از کسانی هستند که تصرفشان مشروعیت دارد (همان، ص 96).

    طبق این حاشیه، آخوند از راه قدر متیقن و حسبه، انحصار حقانیت و مشروعیت حکم رانی به فقیهان در عصر غیبت را می پذیرد.

    کتاب هایی که آخوند در آنها به ذکر فتاوای خویش برای عمل مقلدان نگاشته، دربردارندة برخی دیدگاه های سیاسی ایشان است. بیشتر آثار فتوایی ایشان در کتابی با عنوان فقه فتوایی آخوند خراسانی، در سه جلد، در سال 1390، به مناسبت کنگرة بزرگداشت آخوند خراسانی (توسط پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی در قم) جمع آوری و منتشر شد.

    دو تقریر از مباحث قضاء آخوند را نیز، که توسط میرزا محمّد آقازاده و آقانجفی قوچانی، به صورت مستقل به نگارش درآمده است ـ با تسامح ـ می توان در همین قسم، یعنی آثار نوشتاری آخوند، جای داد. آخوند در دو جا از بحث قضا، به مناسبت، ادلّة روایی ولایت فقیه را ذکر و دلالت آنها بر شمول ولایت در امور عمومی را بررسی و نقد کرده است (خراسانی، 1391، ص17ـ18 و 30ـ31؛ نجفی قوچانی، 1386، ص219-220 و 232) با این حال، طبق تقریر آقازاده، آخوند در موضع دوم، به پذیرشِ عمومیتِ روایتِ مقبولة عمر بن حنظله تمایل نشان داده است (خراسانی، 1391، ص30ـ31). با فرض عدم قبول روایات نیز، طبعاً دیدگاه آخوند در حاشیه مکاسب مبنی بر تمسک به قدر متیقنننن و دلیلی حسبه باقی بود.

    2. آثار نوشتاری سیاسی پراکنده اعم از نامه، تلگراف و تقریظ

    بخش قابل توجهی از نوشته های سیاسی آخوند، آثار متعدد و در عین حال، کوتاهی است که ایشان در قالب نامه، تلگراف و تقریظ، ناظر به رخدادهای سیاسی جامعة ایران و تا حدی عثمانی به نگارش درآورده است. بیشتر این آثار، در جریان حوادث نهضت مشروطیت ایران و طی پنج سال آخر عمر آخوند نگاشته شده است. طبق گفتة برخی افرادِ خاندان آخوند، اصل اسناد و مدارک سیاسی آخوند در منزل فرزند ارشد ایشان در نجف نگاهداری می شد. در سال 1356، حکومت عراق به منزل ایشان هجوم برد و ضمن جست وجوی وسایل منزل، کلیه اسناد و مدارک سیاسی و علمی، از مکتوبات و استفتائات، همه را برداشتند و بردند و در حال حاضر، از وضعیت آنها اطلاعی در دست نیست (مصاحبه با حجة الاسلام و المسلمین عبدالرضا کفایی، 1386، ص122).

    با توجه به این مطلب، آثار کوتاه سیاسی آخوند را باید در منابع دیگر جست وجو نمود. این آثار به سبب کثرت، کوتاهی متن و نگارش آنها به اقتضای رخدادها و شرایط زمانی گوناگون طی چند سال، در کتاب ها و نشریات گوناگون پراکنده است.

    نکتة مهمی که دربارة اسناد و آثار پراکندة سیاسی آخوند باید بدان توجه داشت، مسئلة جعل و سانسور احتمالی آنهاست. توضیح آنکه، در بررسی ابعاد نهضت مشروطیت و موضع شخصیت های برجسته در آن، بدون توجه به صحت اسناد منتشر و شایع‏شده دربارة افراد و گروه‏ها ـ به ویژه آنچه در نشریات آن دوره و تواریخ عمومی مشروطیت آمده است ـ همچنین بدون تلاش برای یافتن أسناد سانسور و کتمان‏شده یا کمتر انتشار یافته، به صورت طبیعی نمی‏توان به نتیجه‏گیری صحیح و واقعی دست یافت؛ چراکه فضای عصر مشروطه، فضایی ناآرام و پرتنش بود و در چنین شرایطی، ترویج شایعات و نسبت‏های نادرست، و کتمان حقایق و أسناد، و گزینشی عمل‏کردن یا تغییر و وارونه ساختن آنها رواج داشت.

    در هر حال، تعداد زیادی از آثار نوشتاری سیاسی پراکندة آخوند در نشریات منتشرشده در دورة زمانی نهضت مشروطه (همچون حبل المتین، مجلس و نجف) و برخی کتاب های تاریخی و خاطرات این دوره (مانند تاریخ بیداری ایرانیان، تاریخ مشروطه ایران و واقعات اتفاقیه در روزگار)، و نیز صورت مذاکرات مجلس شورای ملّی، انعکاس یافته است.

    برخی اطرافیان و شاگردان آخوند به ثبت تعدادی از این آثار اقدام کرده اند. در همین زمینه، کتاب حیات الاسلام فی احوال آیة الملک العلّام، نوشتة آقانجفی قوچانی قابل ذکر است. آقانجفی در این کتاب ـ در کنار ذکر مقدّمه ای در شرح حال آخوند، و مؤخره ای در بیان کیفیت وفات ایشان ـ برخی نامه ها و تلگراف های آخوند در مسائل سیاسی دورة نهضت مشروطیت را همراه با برخی توضیحات، درج کرده است. از میان حدود 95 تلگراف و نامة ذکر شده در کتاب مزبور، 64 مورد توسط آخوند ـ به تنهایی یا به صورت مشترک ـ نوشته شده و 31 مورد توسط دیگران در ارتباط با ایشان نگاشته شده است. از مهم ترین ضعف های این کتاب، می توان به برخورد گزینشی و رعایت نکردن توازن در ثبت اسناد اشاره کرد (دربارة این کتاب، در ادامه، بیشتر سخن می گوییم).

    کتابی نیز با عنوان آخوند خراسانی به روایت اسناد، به کوشش آقای علی ططری و خانم فاطمه ترک چی، در سال 1390 به مناسبت کنگره بزرگداشت آخوند خراسانی (توسط پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی در قم) منتشر شد. در این مجموعه، قریب 140 سند از کارکردهای اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و حقوقی آخوند خراسانی در فاصلة سال های 1320 تا 1331 آمده است. برخی از این اسناد قبلاً در کتاب های دیگر منتشر شده بود و نیز برخی اسنادِ منتشر نشده که در این کتاب انتشار یافته، مربوط به مسائل شخصی افراد بوده و شاید کم اهمیت جلوه کند. اشکال مهم این کتاب، که قابل چشم پوشی نیست، وجود اشتباهات و اغلاط متعدد در آن، از جمله در عنوان گذاری ها و ثبت تاریخ برخی اسناد است.

    از جمله آثار پراکندة سیاسی آخوند، تقریظ های وی بر برخی کتاب ها و نوشته های سیاسی است. یکی از مهم ترین این تقریظ ها، تقریظ بر رساله مهم تنبیه الامة و تنزیه الملة نوشته شاگرد و صحابی خاص آخوند، میرزامحمدحسین نایینی است. از آنجا که نایینی در بخش های گوناگون و موارد متعدد از رساله خویش، بحث نیابت عامه و حاکمیت سیاسی فقیهان را به عنوان امری مسلم و از قطعیات مذهب ذکر کرده است، از تقریظ آخوند به این رساله، به وضوح می توان بدست آورد: آخوند (هم چنان که در حاشیة خویش بر مکاسب بر مبنای دلیل قدر متیقن نظر داده بود)، بر دیدگاهش نسبت به انحصار مشروعیت حکمرانی سیاسی به فقیهان در عصر غیبت، استوار است.

    جمع آوری تألیفات و آثار پراکنده سیاسی در یک کتاب

    در سالیان اخیر، بخش قابل توجهی از تألیفات و آثار نوشتاری آخوند یا منتسب به ایشان که در ارتباط با سیاست است، با تلاش آقای محسن کدیور در یک مجموعه جمع آوری شد و در سال 1385، با عنوان سیاست نامة خراسانی: قطعات سیاسی در آثار آخوند ملّامحمّدکاظم خراسانی انتشار یافت. این مجموعه به لحاظ محتوایی، دارای سه بخش است:

    1. مقدمة تحلیلی و توضیحی نویسنده (به ویژه بخش اول مقدّمه که به اختصار، ذیل عنوان اهمّ ممیّزات مکتب سیاسی خراسانی ذکر شده است)؛

    2. بخش هایی از تألیفات و مطالب اصولی و فقهی آخوند که از نظر گردآورنده، مرتبط با سیاست بوده است. این مباحث ذیل هشت عنوان کلی قرار داده شده و حدود نیمی از مطالب کتاب را تشکیل می دهد؛

    3. نامه ها، تلگراف ها و دیگر مطالبی که مرتبط با مسائل سیاسی بوده است. این اسناد ذیل عنوان اهمّ لوایح و تلگرافات تنظیم شده و حدود نیمی دیگر از کتاب را شکل داده است. آنچه در قسمتی از مقدمه آمده، تفسیر اندیشة آخوند است که در بخش سوم بحث حاضر قرار می گیرد.

    دربارة مباحث مربوط به مسائل اصولی و فقهی آخوند، به نظر می رسد برخی مطالب ارتباط مستقیمی با دیدگاه های سیاسی آخوند ندارد و گردآورنده با پیش فرض خاصی به آوردن آنها در مجموعة مذکور اقدام کرده است؛ چنان که در انتخاب برخی عناوین جزئی، نسبت نادرست به آخوند داده شده است. در بخش اهمّ لوایح و تلگرافات نیزـ فارغ از آنچه دربارة لزوم بررسی جعل و سانسور اسناد ذکر شدـ متأسفانه پیش فرض ها و جهت گیری های گردآورنده دست کم در انتخاب برخی عناوین برای اسناد، تأثیرگذار بوده است؛ امری که موجب کاستن از اتقان و وزانت علمی کتاب شده است.

    ب) نقل های معاصرانِ آخوند دربارة وی

    نقل های تاریخی ثبت شده دربارة آخوند خراسانی توسط معاصران وی یا مستند به آنها را می توان در موارد ذیل دسته بندی کرد:

    1. شرح حال مختصر آخوند توسط معاصران ایشان در تراجم علمای شیعه

    کتاب های متعددی در شرح حال علمای شیعه به نگارش درآمده است. این کتاب ها غالباً به یکی از سه صورت نگارش و انتشار یافته است:

    1. تک نگاری دربارة عالمی خاص به صورت تفصیلی؛

    2. نگارش تراجم گروهی از علما که ویژگی خاص دارند؛ مثلاً مربوط به دورة زمانی خاصی هستند؛

    3. نگارش شرح حال همة علمای بزرگ شیعه (بدون اینکه عنایت به ویژگی خاصی غیر از شهرت و تأثیرگذاری زیاد در میان باشد). در دو صورت اخیر، نوعاً شرح حال به صورت مختصر ارائه می شود.

    دربارة آخوند خراسانی، هر سه نوع شرح حال وجود دارد: هم کتاب های مستقلِ متعدد دربارة ایشان نگاشته شده است، هم در میان کتاب هایی که به صورت ویژه در معرفی علما و فقهای نسبتاً شاخصِ شیعة قرن سیزده و چهارده هجری (قمری) به نگارش درآمده، به شرح حال ایشان توجه شده است، و هم در کتاب هایی که ـ بدون عنایت به ویژگی خاص غیر از شهرت و تأثیرگذاری زیادـ دربارة علمای بزرگ شیعه نوشته شده و تاریخ نگارش آنها نیز پس از وفات آخوند است، ترجمة وی آمده است.

    آثار مهم از نوع اول، در ادامة نوشتار حاضر معرفی خواهد شد. اما دربارة آثار نوع دوم و سوم، باید گفت: برخی از این کتاب ها اصیل و برخی دیگر به عنوان منابع درجه دوم محسوب می شوند. منابع اصلی تراجم علمای شیعه که به صورت ضمنی یا به صورت مستقل ـ والبته در صفحات محدود ـ به شرح حال علما و فقهای شیعة قرن سیزده و چهارده هجری پرداخته، عمدتاً توسط برخی محققان معاصرِ آخوند از جمله چند نفر از شاگردان ایشان تهیه شده است. شاید بتوان مهم ترین این کتاب ها را عبارت دانست از: تکملة أمل الآمل، نوشتة سیدحسن صدر؛ نقباء البشر (بخشی از طبقات أعلام الشیعة) نوشتة شیخ آقابزرگ تهرانی (همچنین برخی مطالب شیخ آقابزرگ تهرانی دربارة آخوند، در کتاب الذریعة آمده است)؛ مرآة الشرق، نوشتة صدرالاسلام محمّدامین امامی خویی؛ اعیان الشیعة، نوشتة سیدمحسن امین؛ معارف الرجال، نوشتة شیخ محمّد حرزالدین؛ و احسن الودیعه، نوشتة سیدمحمدمهدی موسوی اصفهانی کاظمی.

    2. نوشته های تفصیلی برخی شاگردان آخوند دربارة ایشان

    به نظر می رسد مهم ترین اثر در این زمینه، کتاب حیات الاسلام فی أحوال آیة الملک العلّام، نوشتة سیدمحمدحسن نجفی قوچانی (آقانجفی قوچانی) است. تا آنجا که تحقیقات نشان می دهد، این اثر در کنار کتاب طی العوالم فی أحوال شیخنا الکاظم، نوشتة سیدهبةالدین شهرستانی، اولین آثارِ مستقلِ نگارش یافته دربارة آخوند خراسانی به شمار می رود (هر دو کتاب در اواخر سال 1329ق و اوایل 1330ق ـ مدت کوتاهی پس از وفات آخوند ـ نوشته یا تکمیل شده است). چنانکه قبلاً ذکر شد، صبغة کلی کتاب حیات الاسلام...، ثبت اسناد مرتبط با موضع گیری های سیاسی آخوند خراسانی است. با این حال، در ابتدای کتاب، مطالب و توضیحاتی دربارة شخصیت و زندگی آخوند، به ویژه خصوصیات علمی و اخلاقی ایشان، ذکر شده است. در اواخر کتاب نیز، واپسین روزهای عمر آخوند (در جریان مهاجرت به سوی ایران) و چگونگی وفات ایشان و برخی مسائل مرتبط در این زمینه، ذکر شده است. همچنین به مناسبت ذکر اسناد، افزون بر توضیح مختصری که آقانجفی در ابتدای هر سند نوشته، در برخی موارد، به تفصیل، نکات و وقایع تاریخی و برخی توضیحات دربارة تلگراف ها و نامه ها درج شده است. این کتاب، که ـ ظاهراًـ خطی باقی مانده بود، در سال 1378، به کوشش آقای رمضانعلی شاکری به مناسبت بزرگ داشت آقانجفی قوچانی (توسط نشر هفت در تهران) در 152 صفحة وزیری منتشر شد. با وجود آنکه در شناسنامه و مقدّمة آقای شاکری از تصحیح کتاب خبر داده شده، اما اغلاط متعددی در آن وجود دارد. مصحّح، عنوان اصلی کتاب را تغییر داده و بدین صورت آورده است؛ برگی از تاریخ معاصر (حیات الاسلام فی احوال آیة الملک العلّام) پیرامون شخصیت و نقش آخوند ملّامحمّدکاظم خراسانی در نهضت مشروطیت.

    آقانجفی قوچانی همچنین در کتاب مشهور سیاحت شرق ـ که به بیان خاطرات و وقایع زندگی خود پرداخته ـ در برخی فصول (به ویژه فصل پنجم)، دربارة آخوند خراسانی، فضای سیاسی نجف و وقایع مشروطیت، مطالب و توضیحاتی را ذکر کرده است. کتاب سیاحت شرق در سال 1307 نگاشته شده و در سال 1351 با تصحیح و مقدّمة آقای رمضانعلی شاکری، (توسط نشر امیرکیبر)، منتشر گردید.

    به رغم ارزش بالای این دو کتاب، برخی روحیات منفی آقانجفی و شدت ارادت وی به آخوند خراسانی، موجب شده است تا واقعیات به صورت صحیح و منصفانه انعکاس نیافته، گزارش ها از موضع بی طرفی خارج شده، جانب دارانه بیان گردد؛ چنان که به برخی افراد و جریان ها، که از همراهان آخوند نبوده و به وی وابستگی نداشتند، نقدها و حملات تندی صورت گرفته است (ر.ک: جوادزاده، 1383، ص 368ـ369، 378ـ380 و 390ـ405).

    سیدمحمدعلی (هبةالدین) حسینی شهرستانی (از دیگر شاگردان آخوند خراسانی، که فردی برجسته بود و آخوند به او عنایت داشت)، نیز کتابی در شرح حال استاد خویش به نام طی العوالم فی احوال شیخنا الکاظم نگاشت. اما این کتاب انتشار نیافت و بنا به گزارش برخی محققان (عبدالرحیم محمّدعلی در کتاب المصلح المجاهد الشیخ محمّدکاظم الخراسانی، ص 145)، مفقود شده است. با این حال، بخش هایی از مطالب کتاب بلافاصله پس از وفات آخوند، در سه شماره از مجلة مهم العلم ـ که شهرستانی آن را به صورت ماهانه منتشر می ساخت ـ درج شد. مجموع صفحاتی که در این سه شماره به تمجید و معرفی آخوند پرداخت شده، کمتر از 20 صفحه است که البته قسمت هایی از این صفحات نیز اطلاعات خاصی دربرندارد، و به گونه ای عبارت پردازی شده است. با این حال، همین میزان کم، به سبب ارائة گزارش دست اول و نزدیک به زمان حیات آخوند خراسانی، از سوی یکی از شاگردان برجسته و مورد عنایت وی، ارزشمند است.

    3. مطالب برخی خاطرات نگاران معاصرِ آخوند دربارة ایشان

    برخی افراد معاصر آخوند، که خاطرات زندگی خود را (به صورت روزنگار یا غیر آن) نگاشته اند، ضمن خاطراتشان، مطالبی را در ارتباط با شخصیت، زندگی و مواضع سیاسی آخوند بیان کرده اند. مهم ترین این افراد عبارتند از: محمد ناظم الاسلام کرمانی، در کتاب مشهور تاریخ بیداری ایرانیان؛ محمودخان احتشام السلطنه در خاطرات منتشرشدة وی با عنوان خاطرات احتشام السلطنه؛ یحیی دولت آبادی در خاطرات چند جلدی اش با عنوان حیات یحیی؛ حسن اعظام قدسی (اعظام الوزاره) در خاطرات منتشرشدة دو جلدی اش با عنوان خاطرات من یا تاریخ صد سالة ایران؛ قهرمان میرزا عین السلطنه (سالور) در خاطرات بسیار بلندی که با عنوان روزنامة خاطرات عین السلطنه انتشار یافته است، و در نهایت، ابراهیم زنجانی در خاطرات منتشرشده اش با عنوان خاطرات شیخ ابراهیم زنجانی. کتاب مهم هجوم روس به ایران و اقدامات رؤسای دین در حفظ ایران، اثر حسن نظام الدین زاده را نیزـ که در ابتدای کتاب، به مواضع و اقدامات آخوند خراسانی در جریان اولتیماتوم معروف روس در اواخر سال 1329، فوت ناگهانی و مشکوک و مسائل مربوط به آن می پردازدـ می توان در همین قسمت قرار دارد.

    4. نقل های تاریخی با واسطه توسط خاندان آخوند

    کتاب مرگی در نور؛ زندگانی آخوند خراسانی صاحب کفایه، به وسیلة آقای عبدالحسین مجیدکفایی (که هم پدر و هم مادر وی نوادة آخوند بوده اند) نوشته شده و در سال 1359 (توسط انتشارات کتاب فروشی زوّار در تهران) در 32 فصل و حدود 460 صفحه منتشر گردیده است. این کتاب جامعیت نسبی داشته و دربارة ابعاد گوناگون شخصیت و زندگی و اندیشة آخوند به بحث پرداخته است. به سبب آنکه اولین کتاب منتشرشده به زبان فارسی دربارة آخوند خراسانی بوده، به ویژه آنکه نویسنده از خاندان آخوند بوده، شهرت زیادی یافته است. آقای مجیدکفایی در نگارش کتاب، علاوه بر پژوهش کتاب خانه ای، تحقیقات میدانی انجام داده و در این میان، نقل های متعددی دربارة جدّ خود، به نقل از فرزندان و اعضای خاندان آخوند (و نیز برخی شاگردان آخوند، همچون سیدهبةالدین شهرستانی) ذکر کرده و این موضوع در اعتبار یافتن کتاب، تأثیر ویژه ای برجای گذاشته است. با این حال، کتاب دارای ضعف های جدی است که از آن جمله می توان به مخدوش بودن برخی اطلاعات آن، ارائة برخی تحلیل ها و تفسیرهای نادرست، ادبیاتِ رمان گونة برخی مطالب کتاب (که موجب عدم تشخیص مطالب ذهنی از واقعیات می شود)، و عدم تعیین دقیق مستندات نقل های شفاهی و مکتوب، اشاره کرد. شایان ذکر است که شاکلة اصلی این کتاب، نوشتاری کم حجم و چاپ نشده بود که نویسنده در دهة سی شمسی، با عنوان آفتابی که غروب نمی کند، به نگارش درآورده بود.

    در کنار این اثر نسبتاً مهم، نوشته ها و مصاحبه هایی نیز از آقای عبدالرضا کفایی (نوادة دیگر آخوند) در کتاب ها و نشریات متعدد منتشر شده است. شاید مهم ترین آنها مقاله و مصاحبة منتشرشدة وی در قسمتی از کتاب مجموعه گفتار حیات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی آخوند خراسانی، و نیز مقاله ای مفصل و تکمیل شده (با عنوان الهدایة الی سیرة صاحب الکفایة)، در بخشی از کتاب سیری در سیرة علمی و عملی آخوند ملّامحمّدکاظم خراسانی باشد (توضیحات دربارة ویژگی های این دو کتاب، در ادامه ذکر می شود).

    در یک نگاه کلی می توان گفت: گرچه در آثار این دو نوادة آخوند، مطالبی به نقل از کتاب های دیگرـ همچون نوشته های آقانجفی قوچانی ـ آمده و همچنین برخی مطالب نیز تحلیل ها و تفسیرهای نویسندگان است که اعتبار ویژه ای ندارد، با این حال، بخشی از مطالب، نقل های شفاهی از فرزندان، شاگردان و افراد مطلع بوده و همین بخش حایز اهمیت است.

    5. نقل های تاریخی باواسطه توسط غیر خاندان آخوند

    احتمالاً مهم ترین اثر در این زمینه، کتابِ مجموعه گفتار حیات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی آخوند خراسانی است که در سال 1386 به کوشش آقای محسن دریابیگی (توسط مؤسسة تحقیقات و توسعة علوم انسانی در تهران) انتشار یافت. این کتابِ تقریباً 650 صفحه ای، بیشتر به صورت تاریخ شفاهی تنظیم یافته و دارای حدود بیست مصاحبه با افرادی است که مطالبی را دربارة جنبه های علمی، اخلاقی، سیاسی و خانوادگی آخوندـ هم در قالب نقل با واسطه و هم در قالب تحلیل ها و تفسیرهای خودـ ذکر کرده اند. طبعاً آنچه می تواند اعتبار داشته باشد، نقل هاست، و تحلیل ها و تفاسیر اعتبار خاصی ندارند.

    کتاب دیگری که نام آن را می توان در این قسمت ذکر کرد، کتابی است حجیم با عنوان دیدگاه های آخوند خراسانی و شاگردانش (یادی از پیشوای روحانی جنبش مشروطه). این اثرِ 930 صفحه ای، توسط آقای اکبر ثبوت نوشته شده است. وی در سال 1389 در مقام انتشار آن (توسط نشر طرح نو در تهران) برآمد، اما کتاب ـ به سبب نسبت دادن مطالب خاص به آخوند و عدم اثبات آن نسبت ها ـ مجوز انتشار رسمی نیافته و صرفاً به صورت کپی و فایل Pdf در دسترس برخی افراد قرار گرفته است. البته بخش هایی از این کتاب در برخی نشریات و کتاب ها به صورت رسمی انتشار یافته است، شاید مهم ترین این موارد در کتاب مجموعه گفتار حیات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی آخوند خراسانی ـ معرفی شده در بند قبل ـ باشد؛ همچنان که برخی مطالب آن در قالب جزوه های تکثیری و به ویژه فایل های متنی در فضای شبکة جهانی اینترنت به صورت غیررسمی منتشر شده است.

    شاکلة اصلی کتاب مطالبی است با جزئیات بسیار که به ادعای نویسنده، آخوند خراسانی طی جلسات متعدد و به مناسبت های گوناگون ـ عمدتاً در دورة نهضت مشروطیت ـ بیان کرده، و شیخ آقابزرگ تهرانی آنها را شنیده و با تمام جزئیات به خاطر سپرده و پس از قریب پنجاه سال برای آقای اکبر ثبوت در دیدارهای متعدد نقل کرده است. مطالعة کتاب ـ با وجود اطلاعات زیاد ارائه شده و فضاسازی خاص توسط نویسنده که با نوعی روان شناسی از خوانندگانِ مفروض صورت گرفته است ـ خواننده را به این نتیجه رهنمون می سازد که نه تنها آخوند خراسانی، بلکه بسیاری از علما و فقها، حتی ملّااحمد نراقی! مخالف تفویض حکومت به علمای دین و به عبارت دیگر، مخالف حکم رانی فقیهان بودند.

    نویسنده صرفاً به بحث نوع حکومتِ مشروع و جایز از دیدگاه آخوند نپرداخته، بلکه با استفاده از توانمندی علمی و گسترة اطلاعاتی خود، نقل ها و ادعاهایی نیز دربارة برخی اندیشه های دیگر آخوند و نیز بعضی دیدگاه های سیاسی ـ فرهنگی شاگردان مستقیم یا باواسطة آخوند ذکر کرده که از نظر نویسنده، از اندیشه های آخوند تأثیر عمیقی پذیرفته و از جمله، مخالف حاکمیت فقیهان بودند.

    نکاتی مهم دربارة پنج دسته:

    دربارة مجموعة پنج گانة مذکور، نکاتی شایستة ذکر است:

    یک. فقدان اعتبار خاص تحلیل ها و مطالب منقول از کتاب ها

    چنان که اشاره شد، اعتبار مطالبِ کتاب های مزبور، عمدتاً به سبب تاریخ نقلی و مشاهدات نویسندگان یا شنیده ها و اطلاعات دقیق آنها از واسطه ها، دربارة شخصیت، زندگی و اندیشة آخوند است. در نتیجه، تحلیل ها و تفاسیر این نویسندگان، همچنین نقل های آنها از کتاب های منتشرشدة در دسترس، ویژگی و اعتبار خاصی ندارد. از این زاویه، مطالب قابل توجهی از آنچه در برخی کتاب ها و نوشته های مزبور ذکر شده است (به صورت خاص، نوشته های دو نوادة آخوند و نیز کتاب حیات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی آخوند خراسانی) باید به عنوان آثار تحقیقی و تحلیلی دربارة آخوند که عنوان بخش بعد است، در نظر گرفته شوند.

    دو. لزوم احراز سه شرط وثاقت، قوّت ضبط و انصاف در ناقلان

    برای استفاده از منقولات تاریخی، باید وثاقت و قوّت ضبط ناقلان آن احراز شود؛ امری که ـ به رغم تخلف برخی تاریخ نگاران از آن ـ بیشتر اندیشمندان اسلامی در علوم حدیث بدان پایبندند. ویژگی سومی نیز مهم به نظر می رسد و آن داشتن انصاف در نقل وقایع است (هرچند ممکن است این ویژگی، به نوعی در وثاقت گنجانده شود.) درصورتی که منقول تاریخی با دو یا چند واسطه نقل شود، باید وثاقت، قوّت ضبط و انصاف، در همة سلسلة ناقلان احراز شود. با در نظر داشتن این دیدگاهِ روشن و عُقلایی، در بحث حاضر نیز باید وثاقت، قوّت ضبط و انصاف نویسندگان و ناقلان اخبار دربارة آخوند احراز شود.

    در این زمینه، به نظر می رسد از میان پنج دسته آثار معرفی شده، مطالبِ دستة اول (نوشته های تراجم نویسانِ معاصرِ آخوند) اعتبار بیشتری دارد.

    در استفاده از مطالب دستة دوم (نوشته های تفصیلی برخی شاگردان آخوند)، تا حدّی باید احتیاط نمود؛ چراکه ارادت شدید برخی شاگردان آخوند به ایشان، و به صورت خاص آقانجفی قوچانی، موجب شده است تا از یک سو، در بیان شخصیت، ویژگی ها و عملکرد آخوند مبالغه صورت گیرد، و از سوی دیگر، منتقدان و مخالفان مشی سیاسی آخوند، به شدت تخریب شوند.

    قضاوت دربارة دستة سوم (مطالب برخی خاطرات نگاران معاصر آخوند)، یعنی خاطرات نویسانِ معاصر آخوند، متفاوت است و باید جداگانه درباره شان حکم کرد.

    مطالب گروه چهارم (نقل های تاریخی باواسطه توسط خاندان آخوند)، در مواردی که نقل ها شفاهی است، از جهت ناقل آخر (یعنی دو نوادة آخوند) معتبر است؛ اما برای اعتبار منقول، باید در هر مورد، سه شرط مذکور در واسطه یا واسطه ها احراز شود. طبعاً، با مجهول بودن واسطه ها، نمی توان به خبر اعتماد کرد، مگر آنکه قرینه و شاهد دیگری در میان باشد که موجب اطمینان به خبر شود.

    در نهایت، دربارة مطالبِ دو کتاب معرفی شده در دستة پنجم (نقل های تاریخی باواسطه توسط غیرخاندان آخوند)، تفکیک قایل می شویم:

    1. دربارة مصاحبه های پیاده شده و مقالات مندرج در کتاب حیات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی آخوند خراسانی، همان موضعی را خواهیم داشت که دربارة مطالب دو نوادة آخوند گفتیم (البته به استثنای چند مورد از آنچه در این کتاب آمده است که ناقلان آخر، یعنی مصاحبه شونده و نویسندة مقاله، یا خلاف واقع گفته اند یا به سبب عدم قوّت ضبط، نقلشان دقیق نیست و یا نتوانستیم شروط سه گانه را در آنها احراز کنیم).

    2. دربارة کتابِ دیدگاه های آخوند خراسانی و شاگردانش، داوری ما این است که مطالب نسبت داده شده به آخوند، خلاف واقع بوده، و گزارشگر، مطالب و تحلیل های خود را با واسطه به آخوند نسبت داده است. دلایل و شواهد نادرستی استناد مطالب به آخوند خراسانی را می توان به اجمال، در هفت نکته بیان کرد: اول. ناسازگاری گذشت زمان طولانی و دقیق بودن گزارشِ تفصیلی شفاهی؛ دوم. دقت نکردن آقابزرگ تهرانی در نقل های شفاهی؛ سه. فقدان برجستة آقابزرگ در زمان نهضت مشروطه؛ چهارم. ناسازگاری مطالب با روزگار آخوند؛ پنجم. تغییر و افزایش مطالب گزارش در طول چند سال؛ ششم. سطحی بودن استدلال ها و ناسازگاری آنها با مقام علمی آخوند؛ هفتم. تناسب نداشتن زمان مشروطه با پیشنهاد حکم رانی فقیهان.

    با توجه به این هفت نکته، که شرح و بسط آن نیازمند نوشتاری جداگانه است (برای دریافت برخی توضیحات، ر.ک: جوادزاده، 1391، ص 69ـ77؛ مصاحبه با استاد علینقی منزوی، 1386، ص437)، مطالب کتاب، تحقیقات و تحلیل های شخصی نویسنده به شمار می آید و در بخش بعدی (آثار تحقیقی و تحلیلی دربارة آخوند) قرار می گیرد.

    سه) شیوة برخورد با گزارش های متضاد

    در جاهایی که میان مطالبِ ناقلان ثقه و ضابط تضادی وجود دارد، لازم است ـ همانند مواجهة فقیهان با دو روایت متضادـ به دقت بررسی شود و در مرحلة اول، در مقام جمع میان آنها برآییم. در صورت نبود امکان جمع، باید با استفاده از عوامل رجحان، یک دیدگاه را انتخاب و دیدگاه دیگر را کنار بگذاریم. اسباب ترجیح یک نقل بر نقل متضاد، در علم اصول فقه به تفصیل بررسی شده است. از مهم ترین عوامل تقدّم یک دیدگاه، کثرت ناقلان آن نقل نسبت به دیگری، و قوّت ضبط ناقل آن دیدگاه بر ناقل دیگر است.

    ج) آثار مهم تحقیقی و تحلیلی دربارة آخوند (با تأکید بر حیات و اندیشة سیاسی)

    تعداد این آثار زیاد است. غالب آنها در دو دهة اخیر به نگارش درآمده است. در ذیل، به مهم ترین این آثار اشاره می شود:

    1. کتاب المصلح المجاهد الشیخ محمّدکاظم الخراسانی و برخی آثار عربی

    کتاب المصلح المجاهد الشیخ محمّدکاظم الخراسانی، نوشتة مرحوم عبدالرحیم محمّدعلی به زبان عربی، در سال 1972م/ 1392ق/ 1351 (توسط مطبعة النعمان در شهر نجف) منتشر شد. ظاهراً این کتابِ 248 صفحه ای را باید اولین کتاب مستقلِ چاپ شده دربارة آخوند خراسانی به شمار آورد. همچنین شاید بتوان این اثر را مهم ترین کتاب در شرح حال آخوند به زبان عربی ارزیابی نمود. نویسنده در این کتاب، رویکردی تاریخی داشته و در بخش های متعدد کتاب، به بیان مشخصات و حیات اخلاقی، علمی، اجتماعی و سیاسی آخوند پرداخته است. به رغم زحمات نویسنده در تحقیق و تتبع برخی مسائل ـ از جمله استقصای اسامی تعداد زیادی از شاگردان آخوند، حاشیه نویسان و شارحان کفایة الاصول، و نیز گردآوری مراثی بر آخوندـ اما کتاب نوآوری زیادی ندارد و دارای اشتباهات و نارسایی هایی به ویژه در توضیح سیر وقایع و رخدادهای مشروطیت ایران است. البته این ایراد منحصر به کتاب مذکور نیست، بلکه منابع عربی متعدد ـ حتی دست اول ـ که در مقام توصیف موضع حوزة نجف و مراجع آن از جمله آخوند خراسانی نسبت به نهضت مشروطه ایران، مطالبی نوشته اند، در بیان رخدادهای مشروطیت ایران، دچار اشتباه ها و خلط های تاریخی ـ بعضاً فاحشی ـ شده اند. برای نمونه، می توان به یادداشت های چندصفحه ای مرحوم سیدهبةالدین شهرستانی (که در کتاب شعراء الغری درج شده است) اشاره کرد. با این حال، از این منابع، می توان برخی مطالب مفید را دربارة فضای فکری ـ سیاسی حوزه نجفِ عصر مشروطیت به دست آورد.

    2. کتاب تشیّع و مشروطیت و نقش ایرانیان مقیم عراق

    کتاب تشیع و مشروطیت و نقش ایرانیان مقیم عراق، نوشته دکتر عبدالهادی حائری در سال 1360 (توسط نشر امیرکبیر) در حدود 400 صفحه انتشار یافت. این کتابِ مشهور، مستقیماً دربارة آخوند خراسانی نیست، بلکه آن گونه که نویسنده در مقدّمه می نویسد، هدف آن است که واکنش رهبران مذهبی و علمای طراز اول مذهبی را چه از نظر درگیری عملی و چه از حیث کمک های فکری آنان در انقلاب مشروطیت، در چارچوب فعالیت های مشروطه خواهی و نوشته های سیاسی مرحوم میرزامحمدحسین نایینی، مورد بررسی قرار دهد (حائری، 1364، ص1). با توجه به اینکه مهم ترین رهبر مذهبی و عالم طراز اول مشروطه خواه، آخوند خراسانی ـ استاد میرزای نایینی ـ بوده است، این کتاب به صورت غیرمستقیم، بازگو کنندة دیدگاه سیاسی آخوند و هدف وی از مشروطه خواهی است. از منظر نویسنده، اندیشة مشروطه خواهی علمای عراق تحت تأثیر اندیشمندان غربی از جمله مونتسکیو بوده است و آنها به رغم آنکه در مبارزه با استبداد واقع بین بودند، سرنگونی استبداد را اجتناب ناپذیر می دانستند، اما از سوی دیگر، معنای واقعی و هدف بنیادی مشروطه گری را نمی دانستند و عملاً تحت تأثیر فریب کاری برخی از مشروطه خواهانی قرار گرفتند که در پی حاکمیت سکولاریسم در ایران (و عثمانی) بودند (حائری، 1364، ص221ـ225 و 298ـ299).

    با وجود آنکه دیدگاه حائری در نقد غرب شناسی نایینی و حوزة مشروطه خواه نجف به ریاست آخوند خراسانی قابل پذیرش است، اما نگاه و تحلیل وی دربارة مشروطه خواهی آنها نادرست است. حائری رهبران مذهبی مشروطه را افرادی فاقد اصالت فکری دانسته، آنها را صرفاً واسطه و ابزار روشن فکران در میان مردم معرفی کرده است. این در حالی است که الگوی ذهنی آنها از مشروطه و تفسیرشان از مشروطه را، که می توان از آن به مشروطة اسلامی تعبیر کرد، نشان دهندة تفاوت و امتیاز آنها از روشن فکران بوده، بیانگر اصالت فکری آنها می باشد. به عبارت دیگر، آگاهی ناقص علمای مشروطه خواه ـ و در رأس آنها آخوند و نایینی ـ از غرب جدید، موجب نمی شود که نوآوری ها و اصالت های آنها را نادیده بگیریم (برای اطلاع از محتوا و بررسی انتقادی کتاب، ر.ک: جوادزاده، 1385، ص23ـ65).

    3. کتاب حوزه نجف و فلسفة تجدد در ایران

    کتاب حوزة نجف و فلسفة تجدّد در ایران، نوشته دکتر موسی نجفی، در سال 1379 (به صورت مشترک، توسط دو مرکز علمی در تهران: پژوهشگاه فرهنگ و اندیشة اسلامی، و مؤسسة مطالعات تاریخ معاصر ایران ) در حدود 830 صفحه منتشر شد. از مطالب این کتاب نیز به صورت غیرمستقیم، می توان نگاه نویسنده به مشروطه خواهی آخوند را به دست آورد. هدف و رویکرد اصلی کتاب ارائة دیدگاه حوزة مشروطه خواه نجف و در رأس آن آخوند خراسانی نسبت به تمدن اسلامی و غرب با تأکید بر نظام سیاسی است. بخش قابل توجهی از حجم زیاد کتاب (حدود 600 صفحه از 830 صفحه) را، متن نشریات فارسی زبان حوزة نجف در مشروطة دوم (سال های 1328-1330) تشکیل می دهد. این نشریات (الغری، درة النجف و النجف) تاحدی تحت نظر آخوند منتشر می شد و تلگراف ها و نامه های سیاسی آخوند در آنها به چاپ می رسید. نویسندة کتاب ـ در نقطه مقابل دکتر حائری ـ دربارة نوشته های حوزة مشروطه خواه نجف به ریاست آخوند خراسانی معتقد است:

    غرب نگرش جدید به عالم و آدم و دنیاست، هرچند این را به صراحت نظریه پردازی نکرده اند؛ اما در لابه لای مباحث آنان تضاد آشکار غرب نسبت به دنیای اسلامی نمایان است. لایه های سکولاریزم، سنت ستیزی، نسبیت اخلاق و ارزش ها، تساهل و مدارا نسبت به حقوق الهی در این رسائل مورد نقد قرار گرفت و نجف اینها را جزو ذات فرهنگ و سیاست غرب می داند (نجفی، 1379، ص19ـ20).

    به نظر می رسد این مطالب ـ که ناظر به مشروطة دوم بوده ـ قابل تأمّل و نقد است؛ زیرا هم اثبات اینکه در مجلات فارسی زبان نجف، سکولاریزم، سنت‏ستیری، نسبیت اخلاق و ارزش‏ها و تساهل و مدارا نسبت به حقوق الهی را به غرب نسبت داده‏اند، مشکل است، و هم ادعای آنکه نجف اینها را جزو فرهنگ و سیاست غرب می داند، نادرست است. نقدهای مطرح شده در این مجلات بر غرب، غالباً، دربارة ماهیت استعماری غرب و بر غرب‏زدگی و تقلید از غرب است، نه از این حیث که تمدن غربی بریده از شرع است، بلکه از این نظر که فرهنگ آنان را بر اساس آموزه‏های مسیحیت و سازگار با اوضاع آنان دانسته‏اند و در نتیجه، با جامعة ایرانی که صرف نظر از اختلاف دینی، دارای وضعیت جغرافیایی ـ تاریخی و فرهنگی دیگری است، مناسب نمی دانستند.

    4. دو مقاله در کتاب مجموعه مقالات ... آیت الله محمدکاظم خراسانی

    در سال 1384، کتاب مجموعه مقالات همایش بررسی مبانی فکری و اجتماعی مشروطیت ایران: بزرگ داشت آیت الله محمدکاظم خراسانی، به کوشش ستاد بزرگداشت یکصدمین سالگرد نهضت مشروطیت (توسط دانشگاه تهران و مؤسسة تحقیقات و توسعة علوم انسانی) منتشر شد. با وجود عنوان کتاب، موضوع بیشتر مقالات این مجموعه ارتباطی با آخوند خراسانی ندارد، و تنها مقالات محدودی به شخصیت و اندیشه آخوند خراسانی پرداخته اند. در این میان، دو مقاله دربارة اندیشة سیاسی آخوند خراسانی است: 1) مقاله ای از دکتر محسن کدیور با عنوان اندیشة سیاسی آخوند خراسانی؛ 2) مقاله ای از دکتر داود فیرحی با عنوان مبانی فقهی مشروطه خواهی از دیدگاه آخوند خراسانی. رویکرد این دو مقاله ارائة تحلیل و تفسیری دموکراتیک از اندیشة سیاسی خراسانی است و نویسندگان آنها در مقام آن هستند که اثبات کنند آخوند اندیشة ولایت عامّة فقیه را نپذیرفته، به مشروعیت حکم رانی فقیه جامع الشرائط معتقد نیست، بلکه از منظر وی، مشروعیت حکومت و تصرف در حوزة عمومی در عصر غیبت، با جمهورِ مسلمانان و ثقات مؤمنان است. مطالب این دو مقاله (به صورت کامل یا خلاصه یا بخش هایی از آن دو)، در برخی نشریات و کتاب های دیگر نیز آمده است؛ از جمله آقای کدیور، خلاصه ای از مقالة خود را در بخشی از مقدّمة کتابِ سیاست نامة خراسانی آورده است.

    مهم ترین تکیه گاه کدیور در اثبات نظر خود، دو عبارت در دو تلگرافِ صادرشده از سوی آخوند خراسانی در دورة موسوم به استبداد صغیر است (تلگراف به محمّدعلی شاه و تلگرافِ پاسخ به سؤال مردم همدان)؛ چنان که این دو عبارت، در پشت جلد کتاب آورده شده است. عبارت استناد شده در تلگراف اول چنین است: ... ضروری مذهب است که حکومت مسلمین در عهد غیبت حضرت صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه با جمهور بوده... (ناظم الاسلام کرمانی، 1377، بخش دوم، ص230) در پاسخ به این استناد می گوییم: واژة جمهور در برخی موارد استعمال در عصر مشروطه، معادل فقها بوده است؛ چنان که ثقة الاسلام تبریزی در رسالة لالان، که خطاب به علمای نجف و در رأس آنها آخوند خراسانی در همان دورة موسوم به استبداد صغیر نوشته، آورده است: نوّاب امام علیه السلام متصدی امر سلطنت شوند و اجرای عدل مذهبی نمایند و تمامی بِدَع و امور مخالفة شرع را محو کنند که آن را ـ به اصطلاح ـ جمهوریت ... گویند، (فتحی، 1355، ص 429ـ430). عبارت استنادشده در تلگراف دوم نیز چنین است: ... موضوعات عرفیه و امور حسبیه در زمان غیبت، به عُقلای مسلمین و ثقات مؤمنین مفوّض است و مصداق آن همان دارالشورای کبری بوده.... (نجفی قوچانی، 1378، ص 52). با تأمّل در مطالب قبلی تلگراف، نمی توان به عبارت موردنظر تمسک کرد؛ زیرا جمله ای که قبل از عبارت استنادشده، وجود دارد، نشان می دهد مطلب یادشده نوشته ای عملیاتی است. قبل از عبارت بالا، این جمله آمده است: با نظر به مصالح مکنونه، باید مطویّات خاطر را لمصلحه الوقت کتمان کرد، و موجزاً تکلیف فعلی عامّة مسلمین را بیان می کنیم که موضوعات عرفیه.... این جمله نشان می دهد که آخوند خراسانی از جنبة نظری دیدگاه دیگری داشت (انحصار مشروعیت حکم رانی در عصر غیبت به فقیهان؛ چنان که در حاشیه المکاسب بیان کرده بود.) اما چون در مقام تحریک مردم برای برقراری نظام مشروطه و سرنگونی استبداد بود، طبعاً می بایست تکلیف فعلی را بیان می کرد، نه آنکه دیدگاه نظری اش را ذکر کند که ممکن بود بیان عمومی آن در شرایط حادّ دورة استبداد صغیر، نه تنها ثمره ای نداشته باشد، بلکه موجب پیشبرد اهداف مخالفان مشروطیت شود.

    دکتر فیرحی نیز ضمن تحلیل های خویش، به نامة آخوند خراسانی به همراه شیخ عبدالله مازندرانی در مشروطة دوم به مجلس شورای ملّی، دربارة معرفی فقها به مجلس، در جهت تحقق اصل دوم متمّم قانون اساسی تمسک جسته است. در بررسی این استناد، باید گفت: موضوع ولایت فقیه و موضوع اصل دوم متمّم قانون اساسیـ به رغم ارتباط با یکدیگر، اماـ مستقل از هم هستند. در نتیجه، نمی توان از تفسیر و برداشت آخوند نسبت به اصل دوم، دیدگاه ایشان را دربارة محدودة ولایت و اختیارات فقیهان به دست آورد (برای توضیح بیشتر، ر.ک: جوادزاده، 1391، ص99ـ101)

    5. منشورات کنگرة آخوند خراسانی (دوازده جلد کتاب و...)

    کنگرة بزرگداشت آخوند خراسانی (به مناسبت یکصدمین سالگرد شمسی وفات آخوند خراسانی) توسط پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی وابسته به دفتر تبلیغات اسلامی حوزة علمیة قم، در سال 1390 برگزار شد.

    در قالب این همایش ـ در کنار انتشار دو شماره خبرنامه و یک جلد چکیده مقالات ـ دوازده جلد کتاب انتشار یافت. همچنین با همکاری مرکز تحقیقات کامپیوترى علوم اسلامی نور، نرم‏افزار کتاب خانه ای آخوند خراسانی تهیه شد. این نرم افزار علاوه بر منشورات کنگره (دوازده جلد کتاب، خبرنامه شماره اول و چکیده مقالات)، شامل تمام آثار منتشرشده آخوند خراسانی، تعداد زیادی از شروح و حواشی نگاشته شده بر کتاب کفایة الاصول، و نیز تصویر متن برخی مقالات منتشرشده در نشریات و کتاب هاست که به نوعی مرتبط با آخوند خراسانی بوده اند.

    در مقام داوری جامع نسبت به این همایش و تولیدات علمی حاصل از آن، به ویژه مجموعة دوازده جلدی، باید تولیدات و آثار علمی را به سه بخش تقسیم کرد:

    1. گردآوری آثار نوشته شده توسط آخوند و تقریرات درس وی (از جمله: فقه فتوایی آخوند خراسانی در سه جلد، و آخوند خراسانی به روایت اسناد در یک جلد)؛

    2. جمع آوری و معرفی آثار علمی فراهم آمده دربارة آخوند تا آن زمان (شناخت نامه آخوند خراسانی در سه جلد)؛

    3. عرضة تحقیقات نو دربارة آخوند (از جمله: مجموعه مقالات کنگره در سه جلد، و اندیشة سیاسی آخوند خراسانی در یک جلد).

    ارزیابی کلی ما دربارة این سه بخش، چنین است: از زاویة اول، در سطح متوسط؛ از زاویة دوم، خوب (البته در بخش سیاسی، تاحدی گزینشی و جهتدار)؛ و از بُعد سوم، ضعیف (به ویژه در زمینة حیات و اندیشة سیاسی). از سوی دیگر، وجود اغلاط و اشتباهات متعدد و بعضاً فاحش، در مجموعة دوازده جلدی، که نشان دهنده تعجیل، و نبود دقت کافی و احاطة علمی لازم دست اندرکاران همایش است (به عنوان نمونه، مقایسه شود، مقاله تقابل و تعامل آخوند ملا محمد کاظم خراسانی و سید محمدکاظم یزدی در جریان انقلاب مشروطه ، در مجلد نهم از مجموعه مقالات کنگره، با مقاله ای با همین عنوان در مجلد سوم).

    جلد آخر و دوازدهم از مجموعة مذکور با عنوان اندیشة سیاسی آخوند خراسانی توسط منصور میراحمدی نگارش یافته و در 200 صفحه در قطع رقعی به چاپ رسیده است. ظاهراً این کتاب تنها کتابی است که با عنوان اندیشة سیاسی آخوند خراسانی منتشر شده است.(گرچه برخی مقالات با این عنوان منتشر شده بود: اولین مقاله با این عنوان ـ تاآنجاکه تتبع نگارنده نشان می دهدـ توسط آقای جلال توکلیان در نشریة کیان، شماره 42، خرداد و تیر 1377 منتشر شد که به صورت جهت دار و نسبت دادن مطالب کذب به آخوند تدوین یافته بود. همچنین مقالة محسن کدیور نیزـ که قبلاً معرفی شد ـ با همین عنوان منتشر گردیده است).

    متأسفانه مطالب دکتر میراحمدی و دیدگاه وی دربارة این نکتة محوری در اندیشة سیاسی آخوند که: آیا مشروعیت تصرف در حوزة عمومی و حق حاکمیت در عصر غیبت از آنِ فقیه جامع الشرائط است یا مؤمنأن عادل و یا مطلق مردم؟ ابهام جدی دارد. به نظر می رسد نویسنده میان برخی مطالب آخوند در آثار نوشتاری یا تقریرات درسی اش (یعنی آنچه در حاشیة المکاسب و تقریرات قضا آمده است که نشان دهندة اعتقاد یا تمایل وی به ولایت فقیه در حوزة عمومی است) و میان فعالیت های مشروطه خواهی ایشان، نوعی تضاد می بیند و تلاش دارد تا این دو را جمع کند؛ اما نتیجة جمع، روشن و شفاف نیست. برخی عبارات کتاب، معنایی جز پذیرش حق و مشروعیت مردم در حوزة عمومی و حکم رانی ندارد.

    6. ویژه نامه های نشریات دربارة آخوند

    برخی نشریات کشور، ویژه نامه هایی را دربارة آخوند خراسانی، به ویژه ابعاد سیاسی ایشان، در سال های اخیر انتشار داده اند؛ همچون هفته نامه شهروند امروز (ش 58، 20 مرداد 1387)، فصلنامة حوزه (ش 161 و 162، پاییز و زمستان1390)، ماهنامة زمانه (ش 21 و 22، بهمن و اسفند 1390، کتاب ضمیمه با عنوان تبیین بی تعصّب آخوند خراسانی). این ویژه نامه ها، دربردارندة مقالات، مصاحبه ها و برخی سخنرانی ها دربارة جنبه های گوناگون شخصیت و اندیشة آخوند، به ویژه ابعاد سیاسی ایشان است.

    7. برخی موارد دیگر

    آنچه ذکر شد، مهم ترین آثار تحقیقی و تحلیلی دربارة آخوند (با تأکید بر حیات و اندیشة سیاسی ایشان) بود. غیر از موارد مذکور، چند کتاب و تعداد زیادی مقاله در این زمینه منتشر شده است. تا آنجا که نگارنده اطلاع دارد، برخی کتاب های دیگری که دربارة شخصیت و حیات علمی و مواضع و اندیشة سیاسی آخوند خراسانی به نگارش درآمده (همچون آخوند خراسانی: آفتاب نیمه شب یا سینای دانش) فاقد تحقیقاتِ جدیدِ درخور توجه هستند.

    در میان مقالاتِ بسیار منتشرشده، مقالاتی در برخی دائرةالمعارف ها، دانش نامه ها و فرهنگ نامه ها (مانند دایرة المعارف بزرگ اسلام، دایرةالمعارف تشیع و فرهنگ ناموران معاصر ایران)، یا در برخی مجموعه های متأخر در معرفی و شرح حال علمای شیعه (مانند گلشن ابرار و علمای مجاهد) انتشار یافته است. این مقالات ـ به رغم تفاوت با یکدیگر، به لحاظ کمّی و کیفی ـ عمدتاً بر اساس منابع دیگر نگاشته است و نمی توان نوآوری خاصی در آنها مشاهده کرد، هرچند از چنین مقالاتی شاید نتوان انتظار تحقیقات جدید داشت.

    از جمله آثار در زمینة حیات و اندیشة سیاسی آخوند خراسانی، برخی تحقیقات به زبان انگلیسی دربارة حوزة نجف عصر مشروطه و آخوند خراسانی است. به رغم آنکه موارد زیادی از این تحقیقات و تحلیل ها، محل تأمّل و نقد است، اما برخی از آنها نیز نوآوری هایی دارند.

    قسمت هایی از آثاری که در بخش دوم با عنوان نقل های تاریخی معاصرانِ آخوند دربارة وی معرفی شد، مطالب منقول از منابع دیگر یا تحلیل ها و تفاسیر نویسندگان یا گویندگان است. طبعاً این مطالب، اعتبار ویژه و حجّیت فی نفسه ندارند. در نتیجه، این قسمت از مطالب آن آثار، در بخش حاضر (آثار تحقیقی و تحلیلی) قرار می گیرند.

    در میان برخی مقالات دیگر دربارة حیات و اندیشة سیاسی آخوند و نیز بخش هایی از برخی کتاب ها، که به موضوع مشروطه و عالمان دینی پرداخته اند، می توان نکات و تحلیل های جدیدی به دست آورد، در همین زمینه، از نوشته های قابل اعتنا دربارة آخوند خراسانی، برخی نقل های با واسطه و تحلیل های مرحوم استاد علی ابوالحسنی (منذر) است که در ضمن کتاب های مهم وی درباره شیخ فضل الله نوری و سیدمحمّدکاظم طباطبائی یزدی (صاحب عروة) آمده، یا بعضاً به صورت مقالة مستقل، نگارش و انتشار یافته است. همچنین برخی مقالات (مانند تجلّی ولایت مطلقة فقیه در سیرة عملی آخوند خراسانی، نوشته محمدصادق مزینانی، مندرج در فصلنامه حکومت اسلامی، ش 59) در اثبات اعتقاد آخوند به انحصار مشروعیت حکم رانی در عصر غیبت به فقیهان، منتشر شده که ـ به رغم برخی اشتباهات ـ دارای نکات مفیدی است.

    از جمله آثار تحقیقی و تحلیلی منتشر شده در ارتباط با زندگی و اندیشه سیاسی آخوند خراسانی، چند مقاله و یک کتاب از سوی نگارنده است. کتابچةحاکمیت سیاسی فقیهان از دیدگاه آخوند خراسانی ـ که در حجم کم توسط انتشارات مؤسسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی در سال 1391 به چاپ رسید ـ در مقام اثبات این نکته است که از نظر آخوند خراسانی، مشروعیت حکمرانی سیاسی در عصر غیبت، با فقها می باشد. پس از ارائة دو دلیل بر این مطلب، در ادامه، به ارزیابی برخی أسناد و گزارش های مطرح شده در تنافی با دیدگاه مذکور، پرداخته شده، و اشکالات دلالی و سندی آنها روشن شده است. مهم ترین این أسناد و گزارش ها، دو سند تلگرافی از آخوند خراسانی و گزارش آقای اکبر ثبوت به نقل از شیخ آقابزرگ تهرانی است.

    نگارنده، در تکمیل تحقیقات خویش دربارة آخوند خراسانی، طرحی تفصیلی را در خصوص اندیشه سیاسی در دست تدوین دارد. در کنار، ارائة مباحث جدید، و بسط مباحث مطرح شده در جنبه های گوناگون حیات و اندیشه آخوند به صورت جامع، مستند و متقن، از مهم ترین نوآوری های این طرح، فراهم آوردن چارچوب نظری و طرح دیدگاه سیاسی آخوند بر اساس آن می باشد. چکیدة دیدگاه نگارنده در این طرح، چنین است:

    پاسخ به این سؤال که اندیشه سیاسی آخوند ملامحمدکاظم خراسانی در عرصة مشروعیتِ حکومت در عصر غیبت چه بود، و این اندیشه چه نسبتی با مشروطه خواهی وی داشت؟، مبتنی بر توجه به وجود دو مقام و مَنظَر در اندیشه ورزی سیاسی است: نتیجة یک مقام را اندیشه سیاسی ثابت، و نتیجة منظر دیگر را الگوی سیاسی، بیان می کنیم. اندیشه سیاسی ثابت، عبارت است از مجموعه گزاره های انتزاعی، کلی و دائمی در حوزة سیاست که اصالتا، ناظر به محیط سیاسی نیست؛ در مقابل، الگوی سیاسی، بخشی از اندیشه سیاسی است که با توجه به مبانی و اندیشه سیاسی ثابت، اصالتا در پاسخ به محیط سیاسی ارائه می شود.

    بر این اساس، اندیشه سیاسی ثابت آخوند خراسانی در حوزة مشروعیت حکومت (بر مبنای آنچه در حاشیة آخوند بر مکاسب آمده، و نیز برخی مستندات دیگر)، مراتب چهارگانة طولی حاکمیت: معصوم (ع)، فقیه جامع الشرایط، شیعه عادل و مسلمان فاسق را تشکیل می دهد؛ در نتیجه، مرحلة اول از حقّانیت حکومت در عصر غیبت، منحصر به فقیه جامع الشرایط است.

    آخوند خراسانی، از یک سو، با در نظر داشتن این اندیشه سیاسی ثابت دربارة مشروعیت حکومت، و نیز توجه به برخی اصول دیگر اندیشه سیاسی ثابت (همچون: لزوم دفع و تقلیل ظلم، وجوب نفی سلطه کفار، وجوب امر به معروف و نهی از منکر، و حُسن مشورت)، و از سوی دیگر، با نظر به محیط سیاسی ایرانِ عصرِ مشروطیت، ضمن آن که تشخیص داد شرایط و امکان عملی حکمرانی فقهای جامع الشرایط در آن زمانه وجود ندارد، با برداشت و تفسیری اسلامی از قانون اساسی مشروطه ایران و متمم آن، به حمایت و سپس رهبری نهضت و نظام مشروطیت اقدام کرد. تفسیر اسلامی وی ـ و دیگر علمای مشروطه خواه ـ از نظام مشروطیت، موجب تولد الگوی سیاسی مشروطة اسلامی گردید. این الگو، در مقایسه با الگوی سیاسی حاکمیت دو سویه (که قبل از مشروطه برقرار بود)، ضمن کاستن ظلم و کم کردن اختیارات شاه و دربار، اولاً، مردم را در نظام سیاسی و امور کشور وارد می نمود، و ثانیاً، اختیارات فقها را بیشتر می کرد؛ چنان که به لحاظ تاریخی، در زمینه سازی الگوی سیاسی جمهوری اسلامی تأثیرگذار بوده است.

    آنچه از برخی أسناد استنباط شده است، و نیز گزارش ها و تحلیل هایی که بیان می کند: آخوند، مخالفِ انحصارِ مشروعیتِ حکومت در عصر غیبت به فقیهان بوده، (و از نظر وی، ملاک حقّانیت حکومت در این دوره، خواست مردم است)، از یک سو مبتنی بر خلط میان اندیشه سیاسی ثابت و الگوی سیاسی، و از سوی دیگر، دارای ایرادات سندی و دلالی می باشد.

    جمع بندی

    1. در بررسی حیات و اندیشه سیاسی آخوند خراسانی، سه نوع منبع قابل ذکر است: أ) تألیفات و آثار نوشتاری آخوند در عرصة سیاسی؛ ب) نقل های معاصرانِ آخوند دربارة وی؛ ج) آثار تحقیقی و تحلیلی دربارة آخوند (با تأکید بر حیات و اندیشه سیاسی).

    2. مهم ترین منبع بیان کنندة اندیشه سیاسی آخوند در حوزة مشروعیت حاکم، تعلیقات وی بر بحث ولایاتِ سه گانة شیخ انصاری در مکاسب است. طبق حواشی آخوند، وی به رغم قاصر دانستن دلالت ادلة روایی بر عمومیت ولایت فقیه در عصر غیبت، اما، از راه قدر متیقن (که به دلیل حسبه تعبیر می شود)، انحصار مشروعیت حکمرانی در عصر غیبت به فقها را می پذیرد. و در ادامه می گوید در صورت فقدان فقیه، نوبت به مؤمنین عادل می رسد. تقریظ و تأیید مکتوب آخوند در سال های آخر عمر بر رسالة تنبیه الامة ـ که توسط صحابی خاص ایشان میرزامحمدحسین نایینی نوشته شده و در بخش های گوناگونِ رساله، مشروعیت حکمرانی فقیهان، به عنوان امری مسلم و از قطعیات مذهب ذکر شده است ـ حکایت از آن دارد که اگر در نقد ایشان بر دلالتِ روایات مورد نظر، تغییر حاصل نشده است، دست کم، در اثبات حکمرانی فقیهان از راه حسبه و قدر متیقن، پابرجا و استوار است.

    3. نقل های معاصرانِ آخوند دربارة وی را می توان به پنج دسته تقسیم نمود. در بررسی این نقل ها، اولاً باید توجه داشت که تحلیل های ناقلان و مطالب منقول آنها از کتاب ها، اعتبار خاص و ویژه ندارد؛ ثانیاً، لازم است سه شرط وثاقت، قوت ضبط و انصاف در سلسله ناقلان، احراز شود؛ ثالثاً، در برخورد با گزارش های متضاد میان نقل های صورت گرفته، می بایست در مرحلة اول، در مقام جمع میان آنها برآمد. و در صورت عدم امکان جمع، با رجوع به عوامل رجحان، یک دیدگاه را انتخاب کرد.

    4. برخی نویسندگان که به نظام های سیاسی دموکراتیک غربی گرایش دارند و مبنای مشروعیت حکومت را خواست مردم می دانند، با تکیه بر برخی اسناد، گزارش ها و تحلیل ها از مواضع سیاسی آخوند در دورة نهضت مشروطیت، تلاش کرده اند به نوعی تفکر ایشان را سازگار با اندیشه های مردم سالار غربی، و در نقطه مقابل دیدگاه سیاسی فقهای شیعه قرار دهند؛ بویژه آن که آخوند در مقام عمل، از نظامی حمایت نمود که بظاهر، در عرض نظام مبتنی بر ولایت فقیه بوده است. بر مبنای این رویکردِ تفسیری به اندیشه آخوند، نظام مشروطه، نسبت به نظام جمهوری اسلامی، تکامل یافته بود و به رغم عدم تحقق عملی مشروطة مورد نظر آخوند، اما، نظام محقق شده در ایرانِ پس از انقلاب اسلامی، نوعی سیر قهقرایی در نسبت با مشروطة ذهنی آخوند می باشد.

    5. در نقطه مقابل رویکرد فوق به اندیشه سیاسی آخوند، دیدگاه و تفسیری وجود دارد که آخوند را (بر مبنای نوشتة فقهی اش در حاشیة مکاسب و نیز برخی نوشته های سیاسی کوتاه)، همچون فقهای دیگر، موافق انحصار مشروعیت حکمرانی در عصر غیبت به فقیهان بیان کرده، مشروطه خواهی آخوند را در طول ـ و نه در عرض ـ آن معرفی می نماید. بر اساس این رویکرد به اندیشه سیاسی آخوند، اندیشه ثابت شیعه در حوزة مشروعیت حکومت، مراتب طولی چهارگانه: حاکمیت معصوم، فقیه جامع الشرایط، عدول مؤمنین و فساق می باشد. با در نظرداشتن اندیشة ثابت، علمای شیعه، الگوهای متعددی را در طول تاریخ، تدارک دیده یا مورد عمل قرار داده اند؛ این الگوها ـ به لحاظ ابتنا بر اندیشه های ثابت و نیز میزان کارآمدی ـ سیری تکاملی را طی کرده، به مشروطه و سپس جمهوری اسلامی رسیده است. و البته دلیلی بر توقفِ تکامل آن نیز وجود ندارد؛ اما آنچه مسلم است: بر مبنای اندیشه آخوند، بازگشت به الگوی مشروطه، و حذف یا محدود کردن نقش سیاسی فقیهان، نه تنها سیر تکاملی نمی باشد، بلکه، سیری نزولی و قهقرایی خواهد بود.

    6. بر مبنای رویکرد دوم، آنچه از برخی أسناد استنباط شده است، و نیز گزارش ها و تحلیل هایی که بیان می کند: آخوند، مخالفِ انحصارِ مشروعیتِ حکومت در عصر غیبت به فقیهان بوده، (و از نظر وی، ملاک حقّانیت حکومت در این دوره، خواست مردم است)، از یک سو مبتنی بر خلط میان اندیشه سیاسی ثابت و الگوی سیاسی، و از سوی دیگر، دارای ایرادات سندی و دلالی می باشد.

    منابع

    جوادزاده، علیرضا، 1383، تأملاتی دربارة دو کتاب تاریخی از آقانجفی قوچانی، در: آموزه، کتاب چهارم (جریان شناسی تاریخ نگاری مشروطیت)، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی ره.

    ـــــ ،1382، حیات و اندیشه سیاسی آخوند ملامحمدکاظم خراسانی، در: آموزه، کتاب سوم (حیات و اندیشه سیاسی عالمان عصر مشروطیت)، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی.

    ـــــ ، 1385، گزارش و ارزیابی کتاب تشیع و مشروطیت در ایران ونقش ایرانیان مقیم عراق، نامه تاریخ پژوهان، سال دوم، ش 7 (ویژه تاریخ معاصر)، ص 23-65.

    ـــــ ، 1391، حاکمیت سیاسی فقیهان از دیدگاه آخوند خراسانی، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی ره.

    حائری، عبدالهادی، 1364، تشیّع و مشروطیّت در ایران و نقش ایرانیان مقیم عراق، چ دوم، تهران، امیرکبیر.

    خراسانی، محمدکاظم، 1391، کتاب القضا، تقریر: محمد آقازاده، در: بحوث فی القضا (یحتوی علی 1. القضا للمحقق الخراسانی، 2. القضا للمحقق النائینی، 3. القضا للمحقق العراقی، 4. القضا للمحقق الخویی)، قم، دفتر انتشارات اسلامی.

    ـــــ ، 1406ق، حاشیة کتاب المکاسب، به کوشش سید مهدی شمس الدین، تهران، وزارت ارشاد اسلامی.

    فتحی، نصرت الله، 1355، مجموعه آثار ثقة الاسلام شهید تبریزی، بی جا، انجمن آثار ملی.

    مصاحبه با استاد علینقی منزوی، 1386، در: محسن دریابیگی (به کوشش)، حیات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی آخوند خراسانی(مجموعه گفتار)، تهران، مؤسسه تحقیقات و توسعه علوم انسانی.

    مصاحبه با حجة الاسلام والمسلمین عبدالرضا کفایی، 1386، در: محسن دریابیگی (به کوشش)، حیات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی آخوند خراسانی (مجموعه گفتار)، تهران، مؤسسه تحقیقات و توسعه علوم انسانی.

    ناظم الاسلام کرمانی، محمد، 1377، تاریخ بیداری ایرانیان، چ پنجم، تهران، پیکان.

    نجفی قوچانی(آقانجفی قوچانی)، محمدحسن، 1378، برگی از تاریخ معاصر (حیات الاسلام فی احوال آیة الملک العلّام): پیرامون شخصیت و نقش آخوند ملامحمدکاظم خراسانی در پیشبرد نهضت مشروطیت، تهران، هفت.

    ـــــ ، 1386، مجموعة الرسائل الفقهیة (تقریرات لدروس محمدکاظم الخراسانی)، تهران، انجمن آثار و مفاخر فرهنگی.

    نجفی، موسی، 1379، حوزه نجف و فلسفه تجدّد در ایران، تهران، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه معاصر و مؤسسه مطالعات تاریخ معاصرایران.

     

    شیوه ارجاع به این مقاله: RIS Mendeley BibTeX APA MLA HARVARD VANCOUVER

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    جوادزاده، علیرضا.(1393) بررسی انتقادی ادبیات و پیشینة تحقیق دربارة اندیشه سیاسی آخوند خراسانی. دو فصلنامه تاریخ اسلام درآینه پژوهش، 11(1)، 23-

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    علیرضا جوادزاده."بررسی انتقادی ادبیات و پیشینة تحقیق دربارة اندیشه سیاسی آخوند خراسانی". دو فصلنامه تاریخ اسلام درآینه پژوهش، 11، 1، 1393، 23-

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    جوادزاده، علیرضا.(1393) 'بررسی انتقادی ادبیات و پیشینة تحقیق دربارة اندیشه سیاسی آخوند خراسانی'، دو فصلنامه تاریخ اسلام درآینه پژوهش، 11(1), pp. 23-

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    جوادزاده، علیرضا. بررسی انتقادی ادبیات و پیشینة تحقیق دربارة اندیشه سیاسی آخوند خراسانی. تاریخ اسلام درآینه پژوهش، 11, 1393؛ 11(1): 23-