بررسی نسبت تعداد حکومت های شام با میزان پیروزی مسلمانان در جنگ های صلیبی از سال 490ق تا 569ق
Article data in English (انگلیسی)
سال یازدهم، شماره اول، پیاپی 36، بهار و تابستان 1393
مهدی محمدی قناتغستانی / دانشجوی دکتری تاریخ اسلام دانشگاه شیراز Mahdi_550bc@yahoo.com
دریافت: 19/1/1393 ـ پذیرش: 20/5/1393
چکیده
تعدد حکومت های اسلامی در منطقة شام در آستانة حملة صلیبیان، موجب تضعیف قوای مسلمانان شد و در نتیجه، نتوانستند به صورت قابل توجهی در برابر یورش اولیة صلیبیان مقاومت کنند. این تشتت سیاسی با درگیری های زیادی بین حکومت های اسلامی همراه بود و ازاین رو، با گذشت زمان، حکومت های کوچک فرسوده شد و توسط رقیبان از بین رفت و سرانجام، در سال 521ق با تأسیس حکومت اتابکان زنگی در موصل، زمینة اتحاد منطقه در برابر صلیبیان فراهم شد.
با کمتر شدن حکومت های مسلمان منطقه و یکپارچگی سیاسی، تعداد پیروزی های مسلمانان بر صلیبیان نیز بیشتر گردید. درواقع، می توان بین تعداد حکومت های شام و پیروزی مسلمانان در مقابل صلیبیان، رابطه ای معنادار یافت؛ بدین سان که هرقدر تعداد حکومت های این منطقه بیشتر، تعداد پیروزی مسلمانان کمتر بود و بعکس هرقدر تعداد حکومت ها کمتر، تعداد پیروزی ها بیشتر بود.
تحقیق این مقاله بر اساس کاربرد علم آمار در تاریخ نگاری (Cliometrics) صورت گرفته که طی آن، داده های آماری بر یک بستر زمانی ارزیابی می شود و دیگر عوامل مؤثر در پیروزی یا شکست مسلمانان در برابر صلیبیان، در اینجا مدنظر نیست.
کلیدواژه ها: جنگ های صلیبی، شام، حکومت های محلی ، آمار درتاریخ (کیلومتریک)، پیروزی مسلمانان.
مقدمه
بازة زمانی این پژوهش از ابتدای حملة صلیبیان تا پایان حکومت نورالدین محمود زنگی را شامل می شود. در این دورة 79 ساله، مسلمانان شام، هم تشتت سیاسی شدید و هم یکپارچگی شام با مصر و جزیره را تجربه کردند. اما آنچه در اولین تماس مسلمانان با صلیبیان روی داد آن بود که ضعف مسلمانان این فرصت را در اختیار صلیبیان قرار داد تا حکومتی در سواحل پایه ریزی کنند که قریب 200 سال در سرزمین های اسلامی باقی بماند. این امر تا حد زیادی به سبب تشتت سیاسی منطقة شام بود؛ تشتتی که ورود سلجوقیان آن را تشدید کرده بود.
در آستانة ورود سلجوقیان به منطقة شام، این سرزمین در کشاکشی بین قوای فاطمی، بیزانس و قبایل عرب قرار گرفته و فاقد حکومتی منسجم و مرکزی بود. ورود سلجوقیان به این سرزمین همراه با ورود قبایل ترک و ترکمن بود که موجب تقویت نیروی گریز از مرکز این سرزمین گردید. ورود این قبایل و فرماندهان نظامی، حکومت های شام را به سه دستة کلی تقسیم نمود: فاطمیان، قبایل عرب، و حکومت های وابسته به سلجوقیان.
امیران سلجوقی که از طرف سلطان بزرگ به امارت شهرهای شام گمارده شدند، غالباً با یکدیگر دشمنی و رقابت داشتند. سلاطین سلجوقی نیز تلاشی در جهت یکپارچه نمودن اوضاع سیاسی آن نکردند و یا حتی در تعیین حکّام متعارض نیز تعمد داشتند. این امر موجب گردید قلمرو سلجوقیان در شامات عملاً به دو منطقة متخاصم شمالی، به رهبری حلب و جنوبی، به رهبری دمشق تقسیم شود. گروه شمالی به رهبری قسیم الدوله آق سنقر، و گروه جنوبی به رهبری تتش بن آلب ارسلان به رقابت پرداختند که سرانجام، تتش توانست رقبای خود را حذف کند. حاصل این کار تنها تفرقة بیشتر در قدرت حاکم بر منطقه بود. حکومت تتش پس از وی، به دو قسمت تقسیم شد و از بقایای آن در دمشق، آل بوری سر برآورد و در شمال، مدتی ارتقیان بر حلب حکومت کردند و پس از آنها، حکّام موصل به دست اندازی در شام پرداختند.
با تضعیف خلافت فاطمی در مصر، تسلط فاطمیان بر مناطق تحت حاکمیتشان در شام نیز کم شد. بنی عمار در طرابلس ازجمله حکومت هایی بود که به ظاهر تحت تابعیت مصر بود، ولی مستقلاً حکم رانی می کرد. بنی منقذ در شیزر نیز با رعایت صلح چندجانبه، توانستند مدتی نسبتاً طولانی در منطقة کوچک شیزر حکم رانی کنند. بدین سان، منطقة شام در آستانة تهاجم صلیبیان تقریباً در اوج تشتت قرار داشت.
همین امر موجب گردید فتوحات آنها در مرزهای اسلامی به راحتی صورت پذیرد و قوای منسجمی از سوی مسلمانان به مقابله با آنها نپردازد. ازاین رو، طی قریب سی سال اول ورود صلیبیان به شام، بیشتر پیروزی ها از آنها بود. در سال های اولیة جنگ های صلیبی، قوای شوالیه صلیبی با روحیة جنگاوری، در پی تثبیت موقعیت خود و کسب غنایم، مبارزات زیادی علیه مسلمانان شام انجام دادند. اما چون حکومت یکپارچه ای در منطقه نبود، بیشتر پیروزی ها نیز از آن صلیبیان بود. ادامة روند چیرگی صلیبیان بر مسلمانان منجر به حذف دولت های کوچک منطقه شد. این امر گرچه در برخی مواقع، پایگاه های مستحکمی برای صلیبیان ایجاد نمود (مانند طرابلس)، ولی خود موجب تضعیف فضای هرج و مرج گردید. در این حال، شرایط برای قدرتی نوظهور از سوی مسلمانان فراهم شد که بتواند منطقه را متحد نماید. این قدرت جدید، اتابکان زنگی بودند.
با قدرت گیری عمادالدین زنگی در موصل و لشکرکشی وی به شمال شام، روند حذف دولت های کوچک تر تسریع گردید و زنگیان توانستند مناطق گوناگون شام را تصرف نموده، قدرتی یک پارچه در منطقه ایجاد نمایند. همزمان با قدرت گیری زنگیان، پیروزی مسلمانان بر صلیبیان نیز افزایش یافت، تا جایی که در روابط نظامی، پیروزی غالب با مسلمانان بود. درواقع، هرقدر توسعة سیاسی و نظامی زنگیان بیشتر می گردید از تعداد حکومت های شام نیز کاسته می شد و پیروزی های مسلمانان توسعة بیشتر می یافت. با توجه به مطالب یادشده، این پژوهش به دنبال پاسخ به این سؤال است: بین تعداد حکومت های اسلامی و پیروزی های آنها بر صلیبیان چه رابطه ای برقرار است؟
فرض بر این است که هرقدر تعداد حکومت های اسلامی بیشتر باشد پیروزی مسلمانان بر صلیبیان کمتر است و به تدریج، هرچه از تعدد این حکومت ها کم می شود پیروزی های بیشتری نسیب مسلمانان می گردد. درنتیجه، بین تعداد حکومت ها و تعداد پیروزی مسلمانان رابطه ای معکوس وجود دارد.
برای اثبات این فرضیه، ابتدا حکومت های شام در بدو حملة صلیبیان بررسی می شود و سپس با بررسی کرنولوژیک نبردهای مسلمانان و صلیبیان در بازة زمانی 490ق تا 569ق مطالعه خواهد شد. سپس به صورت آماری، با تعداد حکومت های منطقه تطبیق خواهد شد. در اینجا، مراد از نبرد هر شکلی از لشکرکشی است که منجر به خسارتی به دو طرف شده و سه حالت نیز برای آن متصور است: پیروزی، شکست، و نبردهای بی نتیجه. منظور از نبردهای بی نتیجه آن قسم نبردهایی است که هیچ یک از دو طرف غالب نشد و گاهی نیز جزو شکست ها محسوب شده که طرف مقدم در لشکرکشی، در نیل به اهداف خود ناکام مانده است.
بررسی های آماری در تاریخ، از پژوهش های جدید به شمار آمده، غالباً رویکرد اقتصادی دارند. اما می توان از آنها در هر جایی استفاده نمود که اعداد و ارتباط معناداری بین آنها در اختیار مورّخ باشد. در این پژوهش، نویسنده در پی یافتن ارتباط معناداری بین تعداد پیروزی های مسلمانان و تعداد حکومت های آنها در شام است تا از این طریق، بتواند فرضیة خود را در ضعف مسلمانان هنگام ورود صلیبیان تأیید نماید. مشخصاً نویسنده تا جایی که اطلاع دارد، از این روش تاکنون در مسائل سیاسی جنگ های صلیبی در بین پژوهشگران ایرانی و عرب زبان استفاده نشده است و اولین پژوهش از این دست محسوب می شود. منابع موردنیاز این پژوهش غالباً منابع دسته اول بوده اند؛ چراکه اطلاعات خام دربارة سال های حکومت دولت های مسلمان و محدودة آنها و نیز نبردهای آنها با صلیبیان را باید از منابع دسته اول استخراج نمود. ازاین رو، در این تحقیق، به پژوهش کمتر توجه شده وـ برای مثال ـ در جایی که دست رسی به منابع دست اول اروپایی میسر نبوده و یا مورخی دسته بندی صریحی ارائه داده، از پژوهش ها استفاده شده است.
برای تأیید این فرضیه، ابتدا منطقة شام در آستانة جنگ های صلیبی بررسی گردیده و سپس حکومت های شام تا سال 569ق مطالعه شده است. پس از بیان شرایط سیاسی شام، نبردهای مسلمانان و صلیبیان بررسی شده است تا از این طریق، به ارتباط معنادار بین تعداد حکومت ها و میزان پیروزی های مسلمانان بر صلیبیان پی برده شود.
شام در آستانة جنگ های صلیبی
حملة لشکر شوالیه های جنگ اول صلیبی به مرزهای اسلامی شام، از سال 1096م/ 488ق شروع شد و موجب گردید اولین و بزرگ ترین حکومت صلیبی در منطقه تشکیل شود (صلابی، 2006، ص500). حملة اول صلیبی- لشکرکشی شوالیه ها- به شام از مناطق جنوبی آسیای صغیر به شام صورت گرفت که با فتح تل باشر و قلعة راوندان، فتوحات صلیبیان در شام آغاز شد. تل باشر دژى استوار و خورهاى گسترده در شمال حلب است که با حلب دو روز فاصله دارد. مردمانش مسیحى ارمنىاند و بیرونى بزرگی با بازارهاى آباد و پرجمعیت دارد (حموی، 1380، ج 2، ص40). راوندان نیز دژى استوار و خورهاى خوش آب و هوا و پرچمن و پردرخت از بخش هاى حلب است (حموی، 1995م، ج 3، ص19).
ثوروس (Thoros) فرمان روای شهر ارمنی رُها (شهرى در جزیره، میان موصل و شام با فاصله شش فرسنگ) (حموی،1996م، ج 3، ص106) صلیبیان را برای فتح آن شهر دعوت کرد، ولی فرمانده صلیبی بالدوین در توطئه ای، ثوروس را به قتل رساندند و رُها در سال 1097م/ 491ق به تصرف صلیبیان درآمد (عودی، 1387، ص80). پس از آن، رها در دست صلیبیان بود تا عمادالدین آن را فتح کرد. سپس صلیبیان به سمت جنوب سرازیر شدند و به فتوحات در نواحی ساحلی شام پرداختند. شهرهای انطاکیه، طرابلس و سرانجام، بیت المقدس ـ به ترتیب ـ به دست صلیبیان افتاد و بدین سان، دولت های صلیبی در شام تشکیل گردید. حکومت صلیبیان در شام، به چهار منطقة لاتینی تقسیم شد: 1. رها در شمال فرات، 2. انطاکیه در شمال شام، 3. طرابلس در ساحل شام، و 4. حکومت بیت المقدس در قلب فلسطین، به اضافه کنت نشینان بزرگ صیدا، یافا، عسقلان و جلیل و دوازده اقطاع که صاحبانشان آنها را از حاکم بیت المقدس به اقطاع گرفته بودند؛ مانند ارسوف، حبرون، الدروم، قیصریه، و نابلس (صلابی، 2006، ص500). علت اصلی پیروزی صلیبیان و شکل گیری دولت های آنها و بقای آن، نبود همکاری بین دولت های شام و مصر و عدم تطابق دینی آنها بود. این تفکیک سیاسی موجب پیروزی صلیبیان گردید (بارکر، بی تا، ص48؛ احمد عوض،2000م، ص155).
فتح شهرهای رها و بیت المقدس تأثیر زیادی بر مسلمانان منطقه گذاشت و سبب به وجود آمدن حرکت های جهادی علیه صلیبیان در شام شد (عاشور، بی تا، ص11). این حرکت های جهادی عناصر غیرعرب را به شرق میانة اسلامی، به ویژه سرزمین های شام برای جهاد با صلیبیان وارد کرد. ازجملة این عناصر، ترک ها، کردها و ترکمانان بودند و بعداً در منطقة شام، عامل مهمی در جنگ های بعدی علیه صلیبیان شدند (شبارو، 1994م، ص126).
در این میان، موقعیت حکومت های اسلامی شام چندان مناسب نبود. با شروع فتوحات سلطان ملکشاه سلجوقی در شام از سال 479ق، تعدادی از فرماندهان عالی رتبة وی در شهرهای این منطقه ساکن شدند (ر.ک: الغزی، 1419ق، ج3، ص68). این فرماندهان عبارت بودند از: قسیم الدوله آق سنقر در حلب، امیر بوزان در رها و امیر یاغیسیان در انطاکیه. این حکّام به ظاهر تابع تتش بودند، اما غالباً در تعارض با وی عمل می کردند. قرار دادن این افراد در این منطقه از سوی سلطان ملکشاه تا حدی نیز به این سبب بود که مانع قدرت گیری تتش در شام شوند (ضامن، 1988م، ص191). از میان این سه امیر، تنها یاغیسیان با تتش رابطه ای خوب داشت و توانست تا سال 491ق، حکومت خود را حفظ نماید. دو حاکم دیگر در نبرد سال 487ق به دست تتش کشته شدند (ابن واصل، 1383، ج1، ص56).
تتش بن آلب ارسلان، حاکم سلجوقی شام، در دوران حکومت خود (471-488ق) تمام همّ خود را صرف مبارزه با رقبای سلجوقی خود مانند قسیم الدوله آق سنقر نمود و سرانجام توانست در سال 497ق رقیبان شمالی خود را از میان بردارد (همان). این امر، شروع جنگ های فرسایشی شام در زمان سلجوقیان بود. پس از مرگ تتش بن آلب ارسلان در سال 488ق (بنداری، 2536، ص96) سرزمین وی بین دو فرزندش تقسیم شد و مبارزه ای طولانی بین دو شهر مهم حلب و دمشق به وجود آورد. حلب 23 سال در دست فرزندان تتش ماند و پس از آن، بین ملوک ارتقی و حکّام جزیره دست به دست می شد (ابن عدیم، بی تا، ج1، ص384). دمشق نیز تنها نه سال پس از مرگ تتش در دست فرزند وی، دقاق ماند. در سال 497ق اتابک طغتگین حکومت دمشق را در دست گرفت (ابن عساکر، 1415ق، ج17، ص305). حکومتی که در زمان فرزند وی به آل بوری معروف گردید و تا سال 549ق دوام آورد (ابن واصل، 1383، ج1، ص172).
سلاطین سلجوقی نیز هر از گاهی مستقیم یا از طریق حکّام خود در موصل و جزیره به دخالت در امور شام پرداختند که موجب دسته بندی حکومت های شام علیه آنها گردید. این امر اوضاع را بیش از پیش آشفته کرد (ر.ک: الغزی، 1419ق، ج3، ص68). حکومت های محلی کوچک مانند طرابلس و شیزر نیز تنها با در دست داشتن منطقه ای کوچک و راهبردی روزگار می گذراندند و مانعی دیگر در پیوستگی سیاسی در شام بودند. این امر موجب گردید شهر راهبردی طرابلس بتواند تنها سیزده سال در کنار صلیبیان دوام آورد و در سال 503ق به کنت نشین مهم صلیبی تبدیل شود و تا دیرهنگام، در منطقه پابرجا باشد.
در این مدت، جنگ هایی علیه حکومت های صلیبی از طرف حاکمان اسلامی شکل گرفت. در شمال، آل ارتق به فرمان دهی دو برادر ایلغازی و سکمان، جنگ هایی علیه صلیبیان در رها و انطاکیه انجام دادند (بارکر، بی تا، ص49). در جنوب، در طرابلس و سرزمین های بیت المقدس، حکومت سلاجقه و بعداً آل بوری حملاتی به صلیبیان نمودند؛ مانند حملات آنها به طرابلس و نبردهایشان با فلوک، شاه بیت المقدس و ریموند دوم. (الحریری، 1371، ص76؛ ابن واصل،1383، ج1، ص60؛ ابن اثیر، بی تا، ص18). این دولت ها تا پیش از تشکیل دولت زنگیان و آل بوری بیشترین نقش را در جنگ با صلیبیان به عهده داشتند.
اتابکان موصل نیز نبردهایی با صلیبیان داشتند؛ مانند حملات مودود، اتابک موصل، در سال 506ق به عکا (عکا نام موضعی غیر از عکه بر ساحل شام است) (ابن عبدالحق بغدادی، 1412ق، ج2، ص952؛ حموی، 1995م، ج4، ص141). اما به سبب برخی مشکلات در شرق و دوام نیافتن زیاد در قدرت نتوانستند به صورت یک پارچه و منسجم به جهاد علیه صلیبیان بپردازند.
تعداد حکومت های شام از 490ق تا 569ق
از شروع جنگ های صلیبی در جهان اسلام، که با حملة صلیبیان به منطقة شام در سال 491ق و تسخیر انطاکیه آغاز گردید، تا زمانی که مسلمانان توانستند حکومتی یک پارچه در منطقه ایجاد نمایند (سال 552ق) تعداد ده حکومت در شام فرمان روایی کردند. از این تعداد، پنج حکومت شامی و دو حکومت غیرشامی (حکّام موصل و خلافت فاطمی مصر) همزمان با ورود صلیبیان به منطقه وجود داشتند. این امر موجب تجزیة قدرت مسلمانان گردید و ازاین رو، ضربات سختی به مسلمانان وارد آمد. تضعیف قدرت از ناحیة صلیبیان و درگیری حکومت های اسلامی با یکدیگر موجب گردید که اولاً، حکومت صلیبیان در منطقه تثبیت شود و ثانیاً، حکومت های کوچک منطقه با نبردهای فرسایشی به تدریج، حذف شده، شرایط برای حکومتی قوی و متمرکز فراهم آورند.
ردیف |
نام حکومت |
سال آغاز (ه .ق) |
سال پایان (ه .ق) |
مدت حکومت |
1 |
سلجوقیان شام (حلب) |
488 |
511 |
23 سال |
2 |
سلجوقیان شام (دمشق) |
488 |
497 |
9 سال |
3 |
امیر یاغیسیان |
479 |
491 |
12 سال |
4 |
آل بوری |
497 |
549 |
52 سال |
5 |
ارتقیان حلب |
511 |
519 |
8 سال |
6 |
حکام موصل |
477 |
521 |
44 سال |
7 |
اتابکان زنگی |
521 |
569 |
48 سال |
8 |
بنی منقذ |
474 |
552 |
78 سال |
9 |
بنی عمار |
462 |
502 |
40 سال |
10 |
خلافت فاطمی |
358 (حضور در شام) |
567 |
209 سال |
جدول (1): حکومت های شام از 488ق تا 567ق
در ادامه، به اختصار، حکومت های شام را از سال 491ق تا 569ق بررسی می کنیم:
الف. امیر یاغیسیان
وی در سال 479 به همراه سایر امیران بزرگ سلجوقی، قسیم الدوله آ ق سنقر و امیر بوزان، از طرف سلطان ملکشاه به شام فرستاده شد (ر.ک: الغزی، 1419ق، ج3، ص68) و حکومت انطاکیه را در دست گرفت. قرار دادن این افراد در این منطقه، از سوی سلطان ملکشاه احتمالاً تا حدی به این سبب بود که مانع قدرت گیری تتش در شام شود (ضامن، 1988م، ص191). اما امیر یاغیسیان برخلاف دو امیر دیگر، روابطی دوستانه با تتش داشت و پس از شکست وی از برکیارق، مدتی پذیرای او بود. این روابط خوب در زمان به حکومت رسیدن فرزند تتش، رضوان، نیز ادامه داشت؛ اما امیر انطاکیه تجزیة قدرت سلجوقیان شام را برای بقای حکومت خود مفید می دانست. ازاین رو، چندان تلاشی برای اتحاد دو فرزند تتش ننمود. علاوه بر آن، خود نیز سرزمینی محدود و راهبردی در دست داشت و لطماتی که بیزانس در ملازگرد از او دیده بود، وی را از حملة رومیان مصون نگه می داشت.
این فقدان قدرت مرکزی در شام تا زمانی برای یاغیسیان مفید بود که درگیر مبارزه با قوای شوالیه های صلیبی نشده بود. اما هنگام حملة این نیروها به انطاکیه در سال 491ق (ابن قلانسی، 1983م، ص220)، حکومت های شام اقدام عاجلی برای حمایت از وی به عمل نیاوردند؛ چراکه آنها نیز شاهد حذف یک رقیب از صحنة قدرت بودند. گذشته از آن، نبود قدرت مرکزی در سراسر شام موجب شد تا فراخوان نیرو با تأخیر انجام شود و نیروهایی که پس از فتح این شهر به رهبری کربوقا برای بازستاندن آن گرد آمده بودند، به سبب خصومت های شخصی با یکدیگر، بدون جنگ میدان را خالی گذارند (ابن اثیر، 1965م، ج 10، ص276).
ب. سلجوقیان شام، شاخة حلب
رضوان، پسر بزرگ تر تتش بن آلب ارسلان بود و هنگامیکه پدر خود را از دست داد، حلب را تحت اختیار گرفت (ابن قلانسی، 1983، ص212؛ ابن عدیم، بی تا، ج8، ص3660). وی چندی بعد با برادر کوچک تر خود دقاق دچار اختلافاتی شد و دقاق در دمشق حکومتی مجزا تشکیل داد (ابن عساکر، 1415ق، ج17، ص304). غالباً روابط خصمانه ای بین دو برادر حاکم بود، تا جایی که در سال 490ق بین دو برادر نبردی واقع شد (ابن اثیر، 1965م، ج10، ص269). رضوان نزدیک ترین حاکم به انطاکیه بود و ارتباط دوستانه ای با یاغیسیان حاکم آنجا داشت، اما هنگام محاصرة این شهر به دست صلیبیان، اقدامی برای دفاع از آن نکرد و حتی در سپاهی که از موصل برای مقابله با صلیبیان فرستاده شده بود، چندان ایستادگی ننمود.
رضوان سیاستی در قبال صلیبیان در پیش گرفته بود که با دادن باج و آرام نگه داشتن آنها منطقة تحت حکومت خود را از تهاجمات آنها مصون بدارد. روابط خوب رضوان با صلیبیان تا جایی بود که نقشه های نظامی مسلمانان را برای آنها فاش می نمود (همان، ص465) و حتی به از میان برداشتن رقبایی اقدام کرد که مقابل صلیبیان می جنگیدند (ابن اثیر، 1965م، ج10، ص346). رضوان به عنوان حاکم مهم منطقة شمالی شام، نبرد مهمی با صلیبیان ترتیب نداد و در مهم ترین کار خود، در سال 498ق، هنگام محاصرة ارتاح از دست صلیبیان به شدت شکست خورد (ابن قلانسی،1983، ص239) و این قلعه تا سال 542ق در دست صلیبیان باقی ماند (ابن عماد، 1986م، ج6، ص213).
دو حاکم بعد از رضوان در حلب مانند پدر خود، چندان نبوغ نظامی نداشتند و در سال 504ق، به تصریح منابع صلیبیان، در اوج قدرت خود بودند (ابن اثیر، 1965م، ج10، ص482). آلب ارسلان و سلطانشاه بن رضوان تا سال 511ق بر حلب حکومت نمودند و پس از مرگ سلطانشاه، مردم حلب از ترس صلیبیان، این شهر را به ایلغازی بن ارتق تسلیم نمودند (ابن عدیم، بی تا، ج1، ص384).
ج. سلجوقیان شام، شاخة دمشق
حکومت دقاق و جانشینانش در دمشق کمتر از ده سال بود. در این مدت نیز نسبت به برادر بزرگ تر خود، نبردهای بیشتری با صلیبیان انجام داد، گرچه در آن برهه، این شرایط غالب بود که مسلمانان با طرف صلیبی سازش می نمودند. مقاومت دقاق در جنوب، به مراتب بیش از برادرش بود. ازاین رو، توسعة قلمرو صلیبیان در این منطقه نسبت به شمال کمتر بود. وی در سال 494ق توانست سپاه صلیبیان را شکست دهد (ابن قلانسی، 1983م، ص225). اما درمجموع، محدودة اندک تحت اختیار، مانع آن بود که بتواند به مقدار کافی برای مقابله با صلیبیان مجهز شود.
د. حکومت بنی عمار در طرابلس
حکومت طرابلس به ظاهر تحت تابعیت فاطمیان مصر بود، ولی در عمل، مستقل عمل می کرد. موقعیت ساحلی این شهر برای پیوند تجاری و نظامی با مصر بسیار مناسب بود و ادامة راه های تجاری خشکی شام به دریای مدیترانه به شمار می آمد. از آن نظر که کنت نشین های صلیبی برای تأمین نیروی نظامی خود به اروپا وابسته بودند، از همان ابتدا درصدد برآمدند تا نوار ساحلی شام را فتح کنند. محاصرة طرابلس نیز چندین بار در دستور کار صلیبیان قرار گرفت و سرانجام، در محاصره ای طولانی از سمت خشکی و دریا، صلیبیان توانستند این شهر را در سال 503ق تسخیر کنند (همان، ص261).
مصر به عنوان انبار غلة شام، بیشترین ساحل یک پارچه را با مدیترانه داشت و ازاین رو، بیشتر مناطق ساحلی وابسته به خلفای فاطمی بود. بدین روی، هنگامی که صلیبیان به این شهرهای ساحلی هجوم بردند اختلاف مذهبی بین شام و مصر موجب گردید تا تلاشی از سوی سایر حکومت های شامات برای امدادرسانی به طرابلس صورت نگیرد.
ه . آل بوری
طغتگین اتابک، فرزند دقاق، پس از مرگ او، به ظاهر فرزند وی را جانشین نمود، ولی در عمل، خود حکومت را در دست گرفت (ابن عدیم، بی تا، ج1، ص362). گرچه این حکومت به نام فرزند طغتگین، بوری، است، اما درواقع، بزرگ ترین حاکم این خاندان ظهیرالدین طغتگین بود. وی سلسله ای نسبتاً بادوام در نیمة جنوبی شام تأسیس نمود که از سال 497ق تا 549ق برقرار بود. وی در چندین مرتبه، به صورت موفقیت آمیزی به مقابله با صلیبیان پرداخته بود، اما درگیری های وی با حکومت های شمال شام و اضطراب وی از سوی حکومت های جزیره و مشرق، مانع آن شد که سایر مناطق را تحت نفوذ خود درآورد.
جانشینان طغتگین لیاقت کمتری از خود نشان دادند و هنگامی که دولت اتابکان زنگی تشکیل شد، تنها تلاش آنها حفظ بقای خود در برابر توسعه طلبی زنگیان بود. ازاین رو، حکومتی که از سال 497ق به عنوان غازی و جهادگر در شام مطرح بود، از سال 523ق فقط موجب انفکاک شامات به دو قسمت شمالی و جنوبی گردید و حتی مانع از آن شد که اتابکان زنگی برای حفظ مصر و عملیات نظامی، از جنوب شام اقدام نمایند (ر.ک: باسورث، 1381، ص366).
و. ارتقیان حلب
فرزندان ارتق ـ ایلغازی و سکمان ـ با وجود اختلافات داخلی، پروندة درخشانی در جنگ با صلیبیان از خود برجای گذاشته اند. ازاین رو، پیش از فوت سلطانشاه بن رضوان، تنها کسانی که می توانستند مردم حلب را از دست صلیبیان نجات دهند ارتقیان بودند. در آغاز تصرف این شهر به دست ایلغازی در سال 511ق، مقصود مردم حلب برآورده شد. پیروزی ایلغازی در سال512ق(ابن عدیم، 1425ق، ج1، ص384) توانست قوای صلیبی از اطراف حلب براند. اما ورود ارتقیان به حلب گذشته از این پیروزی های مقطعی، موجب آشفته تر شدن اوضاع سیاسی شام گردید. چهار حاکم آن فقط هفت سال حکومت نمودند و در مقاطعی نیز به کشاکش با سایر امرای شام و حکّام موصل پرداختند و در این راه، حتی از مصالحه با صلیبیان نیز روی گردان نبودند (ابن عجمی، 1417ق، ج1، ص204).
ز. حکومت بنی منقذ در شیزر
حاکمان عرب شیزر از سال 474ق، قلعة مستحکم شیزر را در دست داشتند و روابط سیاسی خود را به گونه ای برقرار می نمودند که کمترین خصومت را با همسایگان خود داشته باشند؛ اما وجود حکومت محلی در این قلعه فقط موجب انقطاع سرزمینی ملوک قدرتمندتر شام می شد. بنی منقذ طبق سیاست خود، کمتر به رویارویی با صلیبیان پرداختند و هنگام خطر، که از سوی حکومت های اسلامی تهدید می شدند، به سمت قوای مسیحی گرایش پیدا می کردند.
ح. حکّام موصل
مهم ترین شهر شام در نزدیکی جزیره، حلب بود. این شهر به عنوان رابط سرزمین های شمال عراق با منطقة شام اهمیت راهبردی زیادی داشت. دولت بیزانس مدت زیادی بر سر این منطقه با فاطمیان کشاکش داشت و سرانجام، رقابت با سلجوقیان در این منطقه، موجب گردید راه سلجوقیان به این سرزمین بازگردد.
حکومت های موصل و جزیره پس از مرگ تتش، یکی از قدرت های مؤثر در مبادلات سیاسی شام بودند. به سبب فضای آشفتة سیاسی و ضعف غالب امرای این منطقه، زمینة دخالت قوای موصل و جزیره در شام فراهم گردید و اولین شهر شام که به دست حکّام موصل افتاد حلب بود. این شهر از سال 518ق در دست حکّام حلب بود (ابن اثیر، 1965م، ج10، ص623). در سال 521ق، عمادالدین زنگی پس از تصرف جزیره، مناطق شمالی شام را تصرف نمود و از آن زمان تا سال 569ق، سرزمین شام در تصرف اتابکان زنگی بود (همان، ج11، ص402). نفوذ حاکم جزیره محدود به مناطق شمالی شام نبود، بلکه افراد قدرتمندی همچون مودود بن التونتگین حتی به دمشق نیز لشکرکشی کردند (ابن قلانسی، 1983، ص298). ازاین رو، مناسبات سیاسی شام بدون توجه به اوضاع سیاسی جزیره میسّر نیست. آشفتگی های این منطقه در عزل و نصب حکّام به صورت مستقیم و غیرمستقیم بر حکومت های شام تأثیر داشته است. از سال 518ق تا سال 520ق، حلب جزو حکومت فرمانروایان موصل بود. از سال 521ق تا سال 569ق هم به صورت کاملاً واضح، جزو حکومت اتابکان زنگی بود که تمامی شام و جزیره را در اختیار داشتند.
ط. اتابکان زنگی
عمادالدین زنگی فرزند امیر قسیم الدوله آق سنقر بود که در سال 48ق به دست تتش کشته شد (ابن واصل، 1383، ج1، ص56). فرزند وی، عمادالدین، در کنار همرزمان پدرش در موصل بزرگ شد و از قِبَل شرکت در لشکرکشی های زیاد حکّام موصل، هم به منطقة شام و جزیره آشنا شد، هم در امور نظامی چیره دست گردید. وی با تشکیل گروه طرف داران سیاسی قوی در دربار سلجوقیان، توانست در سال 521ق حکومت موصل و شام را به دست گیرد (ابن اثیر، بی تا، ص35). هنگامی که این سردار توانمند به حکومت این خطه رسید، حکومت های شام در اثر کشاکش های مستمر با یکدیگر و صلیبیان، تضعیف شده بودند. ازاین رو، عمادالدین توانست به تدریج، به حذف دولت های مزبور بپردازد. حکومت وی بیست سال ادامه یافت و در این زمان، به آن میزان ثبات رسیده بود که بدون تنش، حکومت وی به فرزندش سیف الدین منتقل گردد (همان، ص85). در این مدت، برادر کوچک سیف الدین، نورالدین غازی، تحت تابعیت برادرش، حکومت شام را در دست داشت (ابن واصل، 1383، ج1، ص 152). پس از مرگ سیف الدین، نورالدین محمود زنگی توانست حکومت جزیره و شام را در دست بگیرد (ابن اثیر، 1965م، ج11، ص139). او همچون پدرش، در فکر حذف حکومت های شام بود، اما در این زمان، حکومت های مسلمان شام تنها سه حکومت بودند. ازاین رو، بیشتر تقابل ها متعلق به نور الدین با صلیبیان بود. او به تدریج، قدرت خود را در شمال و جنوب شام گسترش داد تا اینکه توانست تنها حکمران مسلمان منطقه باشد (ابن شداد، 1994م، ج1، ص82).
ک. خلافت فاطمی
خلافت فاطمی از سال 358ق به صورت فعال وارد عرصه سیاسی شام شد (ابن اثیر، 1965م، ج8، ص591). ورود فاطمیان به شام با تعارض با دو حکومت بیزانس و سلجوقیان همراه بود. اما با ورود صلیبیان به شام، رقیبی جدید برای فاطمیان در سیاست منطقه به وجود آمد. فاطمیان در چند سال اول تهاجم صلیبیان، سعی نمودند با آنها مقابله نمایند، اما با گذشت زمان، شام را به صلیبیان و بازماندگان سلجوقیان واگذاشتند. اما اهمیت مصر از لحاظ راهبردی و اقتصادی موجب شد حکومت های شام همواره به آن چشم طمع داشته باشند و سقوط خلافت فاطمی نیز اساساً در اثر رقابت صلیبیان با اتابکان زنگی بر سر مصر رخ داد.
در ادامه به این نبردها اشاره می شود، اما ازآن رو، این بازة زمانی 99 نبرد را دربر می گیرد، تنها به ذکر نبردها و سال آنها به اختصار اکتفا می شود: پیروزی صلیبیان بر امیر یاغیسیان در انطاکیه در سال 491ق (همان، ج10، ص272)؛ شکست سپاه متحد اسلامی به رهبری کربوقا حاکم موصل از صلیبیان (همان، ص 277)؛ پیروزی معرة بن نعمان بر صلیبیان در سال 491 (ابن قلانسی، 1983م، ص220)؛ فتح بیت المقدس به دست صلیبیان و شکست فاطمیان (همان، ص222)؛ شکست سپاه افضل، وزیر فاطمی، برای بازپس گرفتن بیت المقدس (ابن اثیر، 1965م، ج10، ص287)؛ پیروزی گمشتکین امیر دانشمند بر صلیبیان در سال 493ق (همان، ص 300)؛ نبرد کندفری با یافا و نبرد دقاق با بغدوین در سال 494ق (ابن قلانسی، 1983م، ص225)؛ تصرف سروج در جزیره از نواحی تحت تسلط جکرمش، حاکم موصل و جزیره به دست صلیبیان در سال 494ق (همان، ص224)؛ تصرف قیساریه از نواحی تحت تسلط رضوان حاکم حلب به دست صلیبیان در رجب سال 494ق (ابن اثیر، 1965م، ج10، 325)؛ محاصرة بنی عمار در طرابلس در سال 495ق به دست صلیبیان که در این نبرد، مسلمانان تلفات زیادی را متحمل شدند (همان، ص344)؛ محاصرة حمص توسط صنجیل در سال 495ق و تصرف روستاهای اطرافش به دست صلیبیان (همان)؛ محاصرة شهر فاطمی عکا توسط قمص و پیروزی مسلمانان بر ناوگان صلیبی در سال 495ق (همان، ص346)؛ پیروزی سپاه فاطمی بر صلیبیان به فرمان دهی بودویل (همان)؛ پیروزی سپاه فاطمی به رهبری فرزند افضل بر سپاه صلیبی (همان، ص364)؛ محاصرة طرابلس و بنی عمار به دست پادشاه صلیبی بیت المقدس در سال 496ق. این نبرد نتیجه ای برای طرفین نداشت (همان، ص367). در سال 497ق، صلیبیان شهرهای رقّه و جعبر را غارت کردند. این شهر ها متعلق به سالم بن مالک بن بدران بن المقلّد بود که در سال 477ق از ملکشاه سلجوقی دریافت کرده بود (همان، ص369). در همین سال، سقمان و جکرمش، امرای ارتقی، بر صلیبیان پیروز شدند (ابن قلانسی، 1983م، ص232). در سال 498ق طنکری با رضوان حاکم حلب رویارو شد که در این جنگ، مسلمانان شکست سختی خوردند (همان، ص240). در همین سال، شرف المعالی با سپاهی متراکم به نبرد صلیبیان عکا رفت که دوطرف از این نبرد سودی نبردند (همان). نبرد طغتگین با حاکم بیت المقدس در سال 499، که به پیروزی دمشقیان انجامید (ابن اثیر، 1965م، ج10، ص400)؛ تصرف دژ افامیه از توابع حلب به دست صلیبیان (همان، ص409)؛ محاصرة سوم طرابلس به دست صلیبیان در این سال که نتیجه ای برای دوطرف دربر نداشت، جز آنکه طرابلس تضعیف شد (همان، ص413)؛ و در سال 502ق رضوان با تنکری علیه حاکم موصل جاولی متحد شد. در این نبرد، حاکم صلیبی انطاکیه پیروز شد (همان، ص464). در این سال، طغتگین با بغویدین بر سر عرقه به نبرد پرداخت که مسلمانان پیروز این جنگ بودند (ابن قلانسی، 1983م، ص260). صلیبیان در اقدامی سریع، این شهر را از طغتگین پس گرفته، سپاه دمشق را شکست دادند (همان). در سال 503ق صلیبیان طرابلس و بیروت را از بنی عمار گرفتند، و در پی آن، شهرهای بانیاس و جبیل را نیز متصرف شدند (همان، ص264). این دومین حکومت مسلمانی بود که به دست صلیبیان منقرض شد.
در سال 504ق صلیبیان توانستند شهر بندری صیدا را که تحت حکومت فاطمیان بود، تسخیر نمایند (ابن اثیر، 1965م، ج10، ص479). در همین سال، صحاب انطاکیه موفق به فتح اثارب و زردنا از توابع حلب شد (همان، ص482). روایات اسلامی فتوحات این سال را اوج قدرت صلیبیان در منطقة شام دانسته اند.
در سال 505ق لشکرکشی سپاه محمد سلجوقی به رها، تل باشر و حلب رخ داد که به سبب کارشکنی حکومت های محلی، این لشکرکشی نتیجه ای به دنبال نداشت (همان، ص486). محاصرة صور به دست صلیبیان نیز در این سال رخ داد که مقاومت مردمی مانع سقوط شهر شد. این شهر در تابعیت فاطمیان بود (همان، ص488). در سال 506ق مودود، حاکم موصل، به رها حمله کرد که جوسلین این حمله را پیروزمندانه دفع نمود (همان، ص492). در همین سال، بغودین حوالی دمشق را غارت کرد (همان، ص495). در سال 507ق بین حاکم موصل مودود با ایل غازی بن ارتق و امیر طغتگین اتحادی برقرار شد تا با جوسلین و حاکم بیت المقدس رویارو شوند. در این نبرد، که حوالی طبریه رخ داد، مسلمانان پیروز شدند (همان). در سال 508ق حاکم جدید موصل، آق سنقر برسقی، رها را محاصره نمود، ولی نتیجه ای عایدش نشد (همان، ص502). در سال 509ق لشکری از سوی سلطان محم برای مقابله با طغتگین ایلغازی و صلیبیان راهی شام شد که در نتیجة عدم همکاری حکومت شام، این لشکر شکست خورد و بازگشت (همان، ص511). در این سال، طغتگین رفینه را از صلیبیان بازپس گرفت (همان، ص512). در سال 511ق صلیبیان روستا های اطراف حماه را غارت کردند و بازگشتند (همان، ص532). سال 512ق سال نبردهای آل بوری با صلیبیان بود. در اولین نبرد این سال، آل بوری از صلیبیان شکست خوردند (همان، ص543) و صلیبیان پس از آن اطراف حوران را غارت کردند (همان، ص544). در همین سال، میز ایلغازی بن ارتق، که در این زمان حاکم حلب بود، شکست سختی بر صلیبیان وارد کرد (ابن قلانسی، 1985م، ص318). در سال 513ق جوسلین به اعراب ربیعه در شمال شام حمله برد و از آنها شکست خورد (ابن اثیر، 1965م، ج10، ص556). در سال 515ق بلک بن بهرام حاکم حلب بود و توانست در محاصرة رها کامیاب شود (همان، ص593). در سال 517ق صلیبیان با استفاده از کشاکش داخلی حلب، توانستند قلعة اثارب را تسخیر کنند (همان، ص610). بلک بن بهرام در سال 518ق قلعة منبج را محاصره نمود و سپاه صلیبی را، که به کمک مدافعان قلعه می آمدند، شکست داد (همان، ص619). در همین سال، شهر صور از کف خلفای فاطمی رفت و به دست صلیبیان افتاد (همان، ص620). آق سنقر برسقی حاکم موصل و جزیره در سال 519ق راهی کفر طاب شد و آن را از صلیبیان بازپس گرفت (همان، ص628) اما صلیبیان پس از این فتح، در اقدامی تلافی جویانه، بر وی حمله برده، سپاه وی را منهزم ساختند (همان). در سال 520ق صلیبیان به قصد دمشق راهی سرزمین طغتگین شدند. در این رویارویی، دمشقیان به شدت مقاومت کردند و سپاه صلیبی را متواری ساختند (همان، ص639). از اقدامات دیگر صلیبیان در این سال، تصرف رفینه از توابع دمشق بود (همان). حملة بغودین پادشاه بیت المقدس به وادی موسی، که از توابع فاطمیان بود (ابن قلانسی،1985م، ص 347) در سال 523ق اتحاد صلیبی متشکل از کنت نشین های انطاکیه، طرابلس و پادشاهی بیت المقدس دمشق را محاصره نمود که از مردم دمشق شکست خوردند (ابن اثیر، 1965م، ج10، ص657). اولین رویارویی عمادالدین زنگی با صلیبیان در سال 524ق روی داد. در این نبرد، عمادالدین در اطراف حلب، شکست سختی بر صلیبیان وارد نمود (ابن اثیر، بی تا، ص39). پس از این نبرد، عمادالدین قلعة اثارب را نیز از صلیبیان بازپس گرفت (همان، ص40). عمادالدین در ادامة این پیروزی ها، به قلعة حارم نیز هجوم برد و بر صلیبیان آنجا باجی معین نمود (همان). در سال 527ق بین صلیبیان و شمس الدین بوری نبردی روی داد که غلبه از آن مسلمانان بود (ابن قلانسی، 1985م، ص375). در همین سال، امیر اسوار، حاکم عمادالدین در حلب، حملة صلیبیان در اطراف حلب را دفع نمود (ابن اثیر، 1965م، ج10، ص685). در همین سال، جمعی از ترکمانان جزیره به کنت نشین طرابلس حمله بردند و غارت ها کردند (همان، ج11، ص7). امیر اسوار برای تأمین امنیت حلب، در این سال به تل باشر حمله نمود و توانست سپاه صلیبیان را شکست دهد (همان، ص8). در سال 528ق شمس الملوک بوری طبریه و عکا را غارت نمود (ابن قلانسی، 1985م، ص385). در همین سال، دانشمند حاکم ملطیه به صلیبیان شام حمله برد و عده ای را به قتل رساند (ابن اثیر، 1965م، ج11، ص17). به نظر می رسد با تهاجم های عمادالدین، جمعیت صلیبیان رو به کاهش گذاشت و همین موجب تضعیف آنها گردید و از این پس، هر گروه از مسلمانان منطقه به تاخت و تاز در میان صلیبیان پرداخت.
در سال 530ق امیر اسوار به لاذقیه حمله برد و غارت زیادی نمود (همان، ص40). در سال 531ق امیر بزاوش، فرمانده سپاه دمشق، به طرابلس حمله نمود و آنجا را غارت کرد (همان، ص50). در همین سال، عمادالدین کفر طاب، معره و بعرین را از صلیبیان بازپس گرفت (همان، ص51). در سال 532ق بیزانس به همراهی صلیبیان به شیزر حمله کردند که نتیجه ای برای آنها دربر نداشت (ابن اثیر، بی تا، ص55). در سال 533ق صلیبیان، بانیاس ـ از توابع حکومت دمشق بر ساحل مدیترانه ـ را غارت کردند (ابن اثیر، 1965م، ج11، ص72). سال بعد، یعنی 534ق، کنت انطاکیه توانست بانیاس را تصرف کند (همان، ص75). در سال 535ق صلیبیان به عسقلان حمله بردند که سربازان فاطمی این حمله را دفع نمودند (ابن قلانسی، 1985م، ص429). در سال 536 سپاه اتابک زنگی در حلب به سرزمین صلیبیان حمله برد و در آن به غارت پرداخت (ابن اثیر، 1965م، ج11، ص90). در سال 538ق عمادالدین تعدادی از قلعه ها و شهرهای جوسلین در شمال شام و دیار بکر را تصرف نمود (همان، ص94). در سال 539ق عمادالدین زنگی توانست اولین کنت نشین صلیبی را در رها از بین ببرد و مناطق صلیبی نشین جزیره را تصرف نماید (ابن اثیر، بی تا، ص96). پس از این فتح، عمادالدین، بیره را نیز، که از قلعه های جوسلین بود، تصرف نمود (همان، ص70). پس از مرگ عمادالدین، جوسلین در سال 541 قصد بازپس گیری رها را داشت که با مقاومت نور الدین محمود زنگی این امر میسر نشد (همان، ص86). نورالدین محمود یک سال بعد توانست ارتاح را به تصرف خود درآورد (ابی شامه، 1997م، ج1، ص173). شوالیه های جنگ صلیبی دوم در سال 543ق دمشق را محاصره کردند که پیروزی، از آن مسلمانان بود (ابن قلانسی، 1985م، ص463). در همان سال، نور الدین محمود توانست عریمه را تصرف نماید (همان، ص467). نور الدین پس از عریمه، یغری را به تصرف خود درآورد (ابن اثیر، 1965م، ج11، ص134). در سال 544ق نبردی بین نورالدین محمود زنگی و کنت انطاکیه روی داد که طی آن، کنت انطاکیه کشته شد و مسلمانان پیروز گردیدند (ابی شامه،1997م، ص204). در همین سال، نور الدین محمود زنگی توانست قلعة افامیه، در نزدیکی حماة را تصرف نماید (ابن اثیر، بی تا، ص100). در سال 546ق جوسلین توانست در غافل گیری شبانه بر سپاه نورالدین تاخته، لشکر وی را منهزم سازد (همان، ص101). چندی بعد، در همین سال نور الدین توانست با کمک ترکمانان جوسلین را اسیر کند (همان، ص102). در سال 547ق در نبردی نور الدین صلیبیان را در دلوک شکست داد (ابن اثیر، 1965م، ج11، ص164). صلیبیان در سال 548ق توانستند عسقلان را از فاطمیان گرفته، تسخیر نمایند (همان، ص189). در سال 549ق نور الدین محمود تل باشر را به تصرف خود درآورد (همان، ص199) در سال 551ق نور الدین محمود با محاصرة حارم صلیبیان را وادار کرد تا نیمی از خراج حارم را به وی بدهند (همان، ص208). در سال 556ق تعدادی از صلیبیان بر سر راه فرستاده های نور الدین کمین کرده، آنها را کشتند (همان، ص280). در سال 557ق نور الدین حارم را دوباره در محاصره گرفت، اما این بار از محاصرة آن طرفی نبست و صلیبیان نیز یارای مقابله با وی را نیافتند (ابن اثیر، بی تا، ص116). در سال 558ق نور الدین هنگام حمله به حصن الاکراد، از صلیبیان شکست خورد (همان، ص 119). در سال 559ق نور الدین سرانجام توانست حارم را تصرف نماید (همان، ص123). پس از حارم بانیاس نیز به دست نور الدین فتح شد (ابن اثیر، 1965م، ج11، ص305). در سال 561ق منیطره نیز به دست نورالدین محمود فتح گردید (ابن اثیر، بی تا، ص131). در سال 562ق نور الدین با استفاده از غفلت صلیبیان در مصر، به صافیثا و عریمه حمله برد و آنها را متصرف شد (ابن اثیر،1965م، ج11، ص327). در سال 565ق نور الدین برای رهایی نیروهایش از دست صلیبیان در مصر و در تنگنا قرار دادن صلیبیان، کرک را محاصره نمود و تعدادی از شهرهای صلیبیان را تاراج کرد (همان، ص353). در همان سال، الیاس بن ایلغازى به دسته ای از شوالیه های صلیبی برخورد نمود و آنها را منهزم ساخت (همان). در سال 567ق به سبب نقض عهد صلیبیان، نور الدین شهرهای آنها را تاراج نمود (همان، ص374). در سال 568ق صلیبیان به قصد غارت حوران به اطراف دمشق تاختند که پس از رویارویی با سپاه نورالدین ناکام بازگشتند (همان، ص386).
خلاصة نبردها:
الف. سلجوقیان حلب: از مجموع 5 نبرد، 5 پیروزی برای صلیبیان؛
ب. سلجوقیان دمشق: از مجموع 2 نبرد، 1پیروزی برای صلیبیان و 1 پیروزی برای مسلمانان؛
ج. امیر یاغیسیان در انطاکیه: از مجموع 2 نبرد، 2 پیروزی برای صلیبیان و از بین رفتن حکومت یاغیسیان در شام؛
د. آل بوری: از مجموع 15 نبرد، 7 پیروزی برای صلیبیان و 8 پیروزی برای مسلمانان؛
ه . ارتقیان حلب: از مجموع 4 نبرد، 1 پیروزی برای صلیبیان و 3 پیروزی برای مسلمانان؛
و. حکّام موصل: از مجموع 8 نبرد، 5 پیروزی برای صلیبیان و 2 پیروزی برای مسلمانان و 1 نبرد بی نتیجه؛
ز. اتابکان زنگی: از مجموع 34 نبرد، 3 پیروزی با صلیبیان و 28 پیروزی از آن زنگیان و1 نبرد بی نتیجه؛
ح. بنی منقذ: از مجموع 1 نبرد، 1 پیروزی برای مسلمانان؛
ط. بنی عمار: از مجموع 6 نبرد، 4 پیروزی برای صلیبیان و 2 نبرد بی نتیجه؛ این سلسله به دست صلیبیان از بین رفتند.
ی. فاطمیان: از مجموع 13 نبرد، 7 پیروزی برای صلیبیان و 5 پیروزی برای مسلمانان و 1 نبرد بی نتیجه؛
ک. حکومت های غیرشامی و قبایل: از مجموع 7 نبرد، 2 پیروزی برای صلیبیان و 5 پیروزی برای مسلمانان.
تعداد پیروزی های مسلمانان در جنگ های صلیبی
صلیبیان از قریب سال 491ق، وارد سرزمین شام شدند (ابن قلانسی،1983م، ص220). جنگ جویان اروپایی از این زمان تا سال 569 ق، 97 بار با مسلمانان رویارویی نظامی پیدا کردند. از این تعداد، 37 پیروزی از آن صلیبیان بود. 55 پیروزی نسیب مسلمانان شد و 5 نبرد نیز بی نتیجه بود. توجه به روند نبردها نشانگر آن است که در ابتدای ورود صلیبیان به جهان اسلام، غالب پیروزی ها از آن صلیبیان بود و با گذشت زمان، به تدریج، پیروزی های دوطرف برابر شد و سپس مسلمانان غالباً در نبردها پیروز شده اند.
در دسته بندی های 5 سالة نبردها این نتیجه به دست می آید:
جدول (2): نبردهای مسلمانان و صلیبیان از سال 490 تا 569ق
مودار (1): نبردهای مسلمانان و صلیبیان از سال 490 تا 569ق
همان گونه که ملاحظه می شود، با گذشت زمان، تعداد پیروزی صلیبیان رو به کاهش گذاشت. درمقابل، پیروزی مسلمانان سیر صعودی داشت.
نسبت پیروزی ها با تعداد حکومت ها
در ابتدای ورود صلیبیان به جهان اسلام، هفت قدرت فعال سیاسی در منطقة شام حضور داشت. این تشتت و پراکندگی قدرت بین دولت های محلی موجب گردید مسلمانان نتوانند واکنشی به موقع از خود در مقابل صلیبیان انجام دهند. درنتیجه، در جنگ های اولیه، متحمل شکست های زیادی شدند. به تدریج، هرقدر از تعداد حکومت های محلی و کوچک تر منطقه کاسته شد، تعداد پیروزی های مسلمانان نیز بیشتر گردید. این امر به آن سبب بود که حذف دولت های کوچک تر موجب افزایش و تمرکز قدرت در دست حاکمان مسلمان شام می شد. بنابراین، می توان رابطه ای معکوس بین تعداد حکومت های شام با تعداد پیروزی های مسلمانان در برابر صلیبیان یافت. بدین سان، هرقدر حکومت های مسلمان منطقه کمتر بود پیروزی بیشتری از آن مسلمانان می گردید و رابطه ای مستقیم بین تعداد حکومت های مسلمانان و کامیابی صلیبیان وجود دارد. بدین روی، هرقدر حکومت مسلمان شام بیشتر بود پیروزی صلیبیان نیز بیشتر بود.
نمودار (3): مقایسة تعداد حکومت های مسلمانان و شام با تعداد پیروزی های آنها در سال های 490 تا 569ق
همان گونه که در نمودار (3) مشاهده می شود، در آستانة روی کار آمدن اتابکان زنگی در سال 521ق، بین مسلمانان و صلیبیان توازن قوا پدیدار شد و با تشکیل حکومت اتابکان زنگی، قوای اسلامی بر قوای مسیحی برتری پیدا کرد. یکی از سیاست های مهم عمادالدین زنگی حذف دولت های کوچک تر بود که وی با جدیت تمام، در پی آن بود. در دورة وی نیز پیروزی های مسلمانان به اوج خود رسید (سال های 521 تا 541 ق). سیاست حذف دولت های محلی توسط فرزندان عمادالدین، سیف الدین غازی و نورالدین محمود زنگی نیز دنبال گردید، تا جایی که سرانجام، تنها دولت مسلمان شام اتابکان زنگی بود (سال 552 به بعد). با وجود آنکه صلیبی ها پس از عمادالدین در نبردهای اندکی کامیاب شدند، اما اتابکان زنگی توانستند قدرت خود را بر آنها تحمیل نمایند. علاوه بر آن، در اواخر حکومت نورالدین، بیزانس نیز فعالانه به دخالت در امور سیاسی شام می پرداخت و این امر موجب ایجاد توازن قوا بین دولت های اسلامی و مسیحی می گردید، ولی این امر توفیقی برای صلیبیان در برابر قدرت متمرکز شام به وجود نیاورد.
نتیجه گیری
منطقة شام به علل جغرافیایی، ظرفیت پراکندگی سیاسی زیادی دارد. حضور قبایل سلجوقی و ترکمان و نیز حکومت فرماندهان معارض و متخاصم در بخش های آن بر تشتت و تفرقة سیاسی منطقه می افزود. رهاورد این تفرقة سیاسی، تضعیف قوای مسلمانان در شام بود که فتوحات را برای صلیبیان آسان می نمود. جنگ های داخلی و جنگ با صلیبیان، حکومت های مسلمانان منطقه را تضعیف کرد و به تدریج، منجر به حذف ضعیف تر ها شد و منطقه از تکثر حکومت ها به وحدت رسید. طبق مطالعة سال شمار وقایع، تعداد پیروزی های صلیبیان در سال های نخستین حملات آنها زیادتر از پیروزی مسلمانان بود و با گذشت زمان، هرقدر از تعداد حکومت های اسلامی شام کاسته شد، پیروزی های مسلمانان افزون تر گردیده و بعکس، پیروزی های صلیبیان کاهش یافت. ازاین رو، می توان رابطة معکوسی میان تعداد حکومت های مسلمان شام با تعداد پیروزی های آنها یافت. دلیل معناداری این رابطة معکوس نیز آن است که هرقدر تعداد حکومت ها کمتر شود قوای نظامی و اقتصادی منطقه انسجام بیشتری دارد و در درگیری های داخلی تضعیف نمی شود و برای مقابله با دشمن، کاراتر است. وحدت رویة سیاسی در برابر دشمن نیز بر تشتت سیاسی برتری دارد.
منابع
ابن اثیر، علی بن محمد، بی تا، التاریخ الباهر فی الدولة الاتابکیة بالموصل، تحقیق عبدالقادر احمد طلیمات، قاهره، دارالکتب الحدیثة.
ـــــ ، 1965م، الکامل فی التاریخ، بیروت، دارصادر.
ابن شداد، أبوالمحاسن بهاءالدین یوسف بن رافع الأسدی الموصلی، 1994م، النوادر السلطانیة والمحاسن الیوسفیة (سیرة صلاح الدین الأیوبی)، تحقیق جمال الدین الشیال، قاهره، مکتبة الخانجی.
ابن عبدالحق بغدادی، صفى الدین عبدالمؤمن، 1412ق، مراصد الاطلاع على اسماء الامکنة و البقاع، بیروت، دار الجیل.
ابن عجمى، احمدبن ابراهیم، 1417ق، کنوز الذهب فى تاریخ حلب، حلب، دارالقلم.
ابن عدیم، عمربن أحمد العقیلی، بی تا، بغیة الطلب فی تاریخ حلب، تحقیق سهیل زکار، بی جا، دارالفکر.
ـــــ ، 1996م، زبدة الحلب فی تاریخ حلب، تحقیق خلیل المنصور، بیروت، دارالکتب العلمیة.
ابن عساکر، ابوالقاسم على بن حسن، 1415ق، تاریخ مدینة دمشق، تحقیق علی شیری، بیروت، دارالفکر.
ابن عماد، شهاب الدین عبدالحی بن احمد العکری، 1986م، شذرات الذهب فی اخبار من ذهب، تحقیق الأرناؤوط، بیروت، دار ابن کثیر.
ابن قلانسی، حمزة بن أسد بن علی بن محمد أبویعلى التمیمی، 1983م، تاریخ دمشق ابن قلانسی(ذیل تاریخ دمشق)، تحقیق سهیل زکار، دمشق، دار حسّان.
ابن واصل، جمال الدین بن سالم، 1383، تاریخ ایوبیان، ترجمه پرویز اتابکی، تهران، علمی و فرهنگی.
ابی شامه، شهاب الدین عبدالرحمن، 1997م، عیون الروضتین فی اخبار الدولتین النوریه و صلاحیه، تصحیح ابراهیم الزیبق، بیروت، مؤسسة الرسالة.
احمد عوض، محمد مونس، 2000م، الحروب الصلیبیة العلاقات بین الشرق و الغرب، قاهره، عین للدراسات و البحوث الانسانیة و الاجتماعیة.
بارکر، ارنست، بی تا، الحروب الصلیبیة، ترجمه سید الباز العرینی، بیروت، دار النهضة العربیة.
باسورث، ادموند کلیفورد، 1381، سلسلههاى اسلامى جدید راهنماى گاهشمارى و تبارشناسى، ترجمه فریدون بدره اى، تهران، مرکز باستان شناسى اسلام و ایران.
بندارى اصفهانى، فتح بن على، 2536(1356)، تاریخ سلسله سلجوقى، مترجم محمدحسین جلیلى، تهران، بنیاد فرهنگ ایران.
الحریری، احمدبن علی، 1371، تاریخ جنگهای صلیبی، تحقیق علی دیار المسلمین، ترجمه عبدالله ناصری طاهری، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد.
حموى بغدادی، یاقوت، 1995م، معجم البلدان، بیروت، دار صادر.
ـــــ ، 1380، معجم البلدان، ترجمه علینقی منزوی، تهران، سازمان میراث فرهنگی.
شبارو، عصام محمد، 1994م، السلاطین فی المشرق العربی معالم دورهم السیاسی و الحضاری، بیروت، دار النهضة العربیة.
صلابی، علی محمد، 2006م، الدولة الزنکیة و نجاح المشروع الاسلامی بقیادة نورالدین محمود الشهید فی مقاومه تغلغل الباطنی و الغزو الصلیبی، بیروت، دارالمعرفة.
ضامن، محمد، 1988م، منطقه تاریخ الحلب حکم قسیم الدوله آق سنقر 479 – 487ه.ق/ 1086 – 1094م.، دراسات التاریخیة، ش 29 و 30، ص 189 ـ 210.
عاشور، سعید عبدالفتاح، بی تا، مصر و الشام فی عصر الایوبیین والممالیک، بیروت، دار النهضة العربیة.
عودی، ستار، 1387، تاریخ فشرده جنگهای صلیبی، تهران، پژوهشکده فرهنگ و هنر و ارتباطات.
الغزی، کامل بن حسین البالی، 1419ق، نهر الذهب فی تاریخ حلب، حلب، دارالقلم.