سال نوزدهم، شماره اول، پياپي 52، بهار و تابستان 1401، ص 51 ـ 76
احمد فلاحزاده / دکتراي تاريخ اسلام دانشگاه مذاهب اسلامي تهران ahram12772@yahoo.com
دريافت: 27/03/1401 ـ پذيرش: 25/07/1401
چکيده
مکتبهاي تاريخنگاري در هر دورهاي برآمده از وضعيت سياسي ـ اجتماعي آن عصر و بيانگر آزاديهاي سياسي ـ فرهنگي آن دوره بهشمار ميروند. چون تاريخنگاري به صورت مستقيم تحت تأثير آزادي نوشتار و سطح دسترسي به دادههاست، گونههاي تفکر و پردازش انديشه نيز در مواجهه با همين گزارهها شکل ميگيرد. در اينباره، عصر پهلوي دوم (1357ـ1320ش) چند نوع تجربه تاريخنگاري را به خود ديد که در بازه زماني پيش و پس از کودتاي 1332 خورشيدي دچار دگرگوني شد. «مکتب تاريخنگاري دانشگاهي تهران»، تحت تأثير سياستهاي وزارت علوم قرار داشت و «مکتب حوزوي قم» برگرفته از منش حاکم بر حوزة علميه و انديشه رايج ديني آن دوره بود. اين مقاله براساس روش «توصيف و تحليل» گزارههاي تاريخي و مطالعات کتابخانهاي، براساس نظريه «نقش زمانه در تاريخنگاري» در پي پاسخ به تفاوتهاي دو سبک تاريخنگاري مکتب تهران و مکتب قم با يکديگر است. يافتههاي پژوهش نشان ميدهد مکتب تاريخنگاري تهران متأثر از مکاتب غربي که از عصر پهلوي اول در ايران رواج يافته بودند، ضمن ستايش تاج و تخت، به عنصر انسانگرايي، برنتافتن ماورا، آسيبشناسيهاي سياسي ـ اجتماعي، خرافاتستيزي، و باستانستايي دست ميزد و در برابر، مکتب تاريخنگاري قم ضمن قرار دادن تاريخ بهمثابه ابزاري براي خدمت به دين، به تاريخي کردن معنويت، رويدادهاي اسلامي، امور فرامادي و اخلاقي کردن تاريخ روي مينمود.
کليدواژهها: مکتبهاي تاريخنگاري عصر پهلوي دوم، مکتب تاريخنگاري حوزوي قم، مکتب تاريخنگاري دانشگاهي تهران، تاريخنگاري انسانگرايانه، تاريخنگاري مذهبي.
* اين مقاله به حمايت دبيرخانه دائمي كنگرة يكصدمين سالگشت بازتأسيس حوزة علميه قم و دستاوردها و نكوداشت آيتالله العظمي حاج شيخ عبدالكريم حائري(ره) تأليف شده است.